فهرست مطالب
فصلنامه نقد ادبی
پیاپی 6 (تابستان 1388)
- تاریخ انتشار: 1388/05/11
- تعداد عناوین: 8
-
-
صفحات 7-24نشانه شناسی ساختگرا تقابل های دوتایی را عناصر دلالتمندی می داند که ساختار پنهان متن را تشکیل می دهد و با تحلیل آن ها می توان به تفسیر و تاویل معنا پرداخت. تقابل ها که از دیدگاه زبان شناسی، روان شناسی و مردم شناسی ساختارگرا عامل شناخت و ادراک هستند، در متون فرهنگی اعم از آثار مکتوب ادبی یا هنرهای دیداری و شنیداری بروز و ظهورهای متفاوتی دارند. بررسی انواع تقابل هایی که مؤلف به کار برده است و شیوه پردازش آن ها، نتایج سبک شناختی به دست می دهد؛ چنان که بررسی نشانه شناختی عناصر متقابل در تصویرپردازی اشعار مولانا نشان می دهد: 1. همه تقابل های ذهنی و عینی که نوعی تعالی و تنزل را القا می کنند در جهت تبیین پدیده های مادی و امور معنوی به کار رفته اند. 2. تقابل ها در نقطه ای به وحدت می رسند و هویت تقابلی آن ها مرتفع می شود. 3. سلب ماهیت تقابلی از عناصر دوگانه با شگردهای بیانی و بلاغی صورت می پذیرد که دسته بندی آن ها به توصیفات سبک شناختی اشعار مولانا در مثنوی و کلیات دیوان شمس رهنمون است.
کلیدواژگان: تقابل ها، غزلیات شمس، مثنوی، مولوی، نشانه شناسی -
صفحات 25-52میان هرمنوتیک فلسفی و نظریه ادبی، به ویژه نظریه های معطوف به خواننده پیوندی ضروری وجود دارد. این پیوند در رویکرد پدیدارشناسانه هرمنوتیک فلسفی و تبار پدیدارشناسانه این نظریه ها ریشه دارد. از این منظر، هرمنوتیک فلسفی، درواقع فلسفه ای هستی شناسانه در باب تفسیر متن است. وجه فلسفی هرمنوتیک فلسفی در «وجودی بودن» آن است و وجودی که گادامر و ریکور از آن می گویند، وجودی تفسیرشده است؛ به این اعتبار، تفسیر متن (حلقه رابط میان هرمنوتیک فلسفی و نظریه ادبی) در محور اندیشه هرمنوتیکی گادامر و ریکور قرار دارد.
تفاوت در رویکردهای دو نمایند ه هرمنوتیک فلسفی به متن و تفسیر، تابعی است از تفاوت در دو راهی که هر یک از آن ها برای رسیدن به وجود در پیش گرفته اند. مهم ترین وجه تمایز، توجه ریکور به جنبه معرفت شناسانه و تاکید گادامر بر هستی شناسی ای مستقیم در روند تفسیر است. این تفاوت اصلی منشا چهار تفاوت جزئی تر است: «زمانمندی»، «زبانمندی»، «ویژگی دیالکتیکی» و «عینیت گرایی».
در این مقاله، پس از بحث در نحوه رابطه هرمنوتیک فلسفی و نظریه ادبی، آرای گادامر و ریکور در باب متن بررسی می شود. ابتدا مفهوم متن در نظر هر یک جست وجو می شود، سپس با تمرکز بر چهار محور تفاوت ذکرشده، رویکرد تفسیری آن ها به متن با یکدیگر مقایسه، و در پایان، مباحث جمع بندی می شود.
کلیدواژگان: تفسیر، فهم، متن، نظریه ادبی، هرمنوتیک فلسفی، وجود -
صفحات 53-70کاربرد نظریه زمان هارالد واینریش در دو متن داستانی فارسی بوف کور و سووشون نشان می دهد تقسیم بندی متون بر اساس زمان های فعلی به دو دسته نقل و بحث توسط واینریش در داستان فارسی نیز قابل تشخیص است. زمان های نقلی، حال و آینده بخش هایی از متن را می سازند که بیشتر جنبه بحث و گفت وگو دارند. از سوی دیگر زمان های گذشته ساده، گذشته استمراری و گذشته دور (بعید) بیشتر بخش نقلی و حکایتی متن ها را تشکیل می دهند. دیگر اینکه هر دسته حال، آینده و گذشته خاص خود را داراست. در نظام بحث، زمان نقلی نقش پس نگری، حال نقطه صفر و آینده نقش پیش نگری دارد. در نظام نقل، گذشته دور نقش پس نگری دارد و گذشته ساده و استمراری هر دو نقطه صفر هستند. در زبان فارسی زمانی که نقش پیش نگری را در این نظام داشته باشد، وجود ندارد.
سرانجام اینکه در نظام نقل، دو زمان گذشته ساده و استمراری عملکردی در جهت برجسته سازی دارند. قسمت هایی که با گذشته استمراری می آیند در پس زمینه و نقاط دور صحنه قرار می گیرند؛ درحالی که مورد اصلی حکایت که با گذشته ساده می آید در جلو صحنه قرار دارد.
کلیدواژگان: بحث، برجسته سازی، بوف کور، زمان افعال، سووشون، نقل، واینریش، چشم انداز بیان -
صفحات 71-126نظریه تاریخ ادبی هرمنوتیکی به جای سرگذشت مؤلف و متن، «تاریخ خوانندگان متن» یا «تاریخ ادبیات مخاطبان» را پیشنهاد می دهد. از این دیدگاه، عیار ادبیت یک متن مثلا دیوان حافظ بر اساس میزان سرزندگی، پویایی و قابلیت مکالمه اش با نسل های روزگاران مختلف سنجیده می شود. پس مورخ ادبی، باید «تاریخ تاثیر» حافظ در مخاطبان پس از خود را به نگارش درآورد. او با این کار در حقیقت تاریخ «حیات دیوان حافظ» و «تاریخ معانی شعر حافظ» یعنی سرگذشت یک متن پس از تولد، و حرکت آن در تاریخ را می نویسد. این مقاله از رهگذر بازشناسی خوانندگان حافظ در سده نهم به بررسی پژواک صدای این شاعر در حدود یک سده پس از مرگ وی می پردازد و بر اساس اطلاعات به دست آمده از منابع سده های هشتم و نهم، خوانندگان را بر مبنای نوع خوانشی که از کلام حافظ دارند رده بندی می کند. همچنین پایگاه اجتماعی حافظ را بر اساس اطلاعات زندگی نامه ای و نیز القاب و عناوینی که به حافظ می دهند نشان می دهد و در نهایت سیر تطور موقعیت و معنای شعر حافظ را از سادگی به پیچیدگی و از گفتمان ادبی به درون گفتمان قدسی به تصویر می کشد.
کلیدواژگان: تاریخ ادبی هرمنوتیک، حافظ، سده هشتم و نهم هجری، مخاطب شناسی -
صفحات 127-147در این مقاله به بررسی جایگاه نقیضه درگستره نظریه های ادبی معاصر پرداخته می شود. برخی از نظریه های ادبی معاصر از نقیضه به عنوان گونه ای ادبی برای تشریح روندها و سازوکارهای حاکم بر سخن ادبی استفاده می کنند و برخی از آن ها نیز همچون نظریه ساخت شکنی، خود به مانند نقیضه عمل می کنند. از نظر فرمالیست های روسی، نقیضه در حکم گونه ای ادبی است که دگرگونی و تطور انواع ادبی و آشنایی زدایی متون ادبی را به بهترین وجه به گونه ای آشکار به نمایش می گذارد. میخاییل باختین نیز نقیضه را در بطن منطق گفت وگویی خود می گذارد. از نظر او، هر نقیضه ای آمیزه زبانی مبتنی بر منطق گفت وگویی عامدانه است که در بطن آن، زبان ها و سبک های گوناگونی نهفته است. از نظر ساختگرایان نیز نقیضه از گونه های ادبی ثانویه و پیچیده است که مسئله بینامتنیت را نمایان می کند. رابطه میان نقیضه و ساخت شکنی نیز به شیوه عملکرد این ها مربوط است؛ هر دوی این ها با رخنه کردن و اقامت گزیدن در متون پیشین باعث نقض و ازهم گسیختن ساختارهای آن ها می شوند.
کلیدواژگان: ساخت شکنی، ساختارگرایی، فرمالیسم، منطق گفت وگویی، نقیضه -
صفحات 149-183تحلیل گفتمان از اندیشه های زبان شناسان، نشانه شناسان، محققان هرمنوتیک و آرای میشل فوکو1 (1926- 1992م) سرچشمه گرفته است. با اینکه این شیوه از تحلیل در رویکردهای نقد ادبی با ساختارگرایی، فرمالیسم و هرمنوتیک بیشتر پیوند دارد، برخلاف رویکردهای یادشده بر هر دو جنبه صورت و معنای متن توجه می کند؛ از این رو، رویکردی جامع در تحلیل متن است. صاحب نظرانی چون نورمن فرکلاف2، روث وداک3، تئون ون دایک4، راجر فاولر5 و گونتر کرس6 در معرفی و رشد تحلیل گفتمان انتقادی به عنوان گرایشی نو در تحلیل متن نقش داشته اند. در این پژوهش از میان رویکردهای یادشده، رویکرد نورمن فرکلاف به عنوان روش خاص این تحقیق انتخاب شده است. در پژوهش حاضر سعی بر این است که رمان سووشون (1348) با استفاده از این رهیافت تحلیل و تبیین گردد و چگونگی نگرش نویسنده در پردازش رمان بررسی شود. همچنین با عرضه روشی تازه لایه های مختلف معنا و درون مایه، که معنای نزدیک تر به رمان دارد، کشف شود. نتیجه پژوهش این است که دانشور با نگاه و رویکردی ویژه که به تحولات سیاسی و اجتماعی دوره معاصر داشته، میان عناصر اجتماعی، سیاسی و اسطوره ای پیوند برقرار کرده است. این رویکرد و نگرش ویژه با دیدگاه های دیگران متمایز بوده است که می توان از آن به جهان نگری و ایدئولوژی ویژه وی نام برد. از دیدگاه تحلیل گفتمان انتقادی، سیمین دانشور در این اثر با انتخاب واژگان خاص، استفاده از جنبه های حماسی و اساطیری و پیوند آن با مذهب و تعمیم دادن این عنصر به دوره معاصر، هویت مستقل انسان ایرانی را جست وجو کرده است. وی موفق شده است از طبقه متوسط جامعه قهرمان ضداستعماری بسازد و نیز تحول طبیعی و تدریجی نقش پذیر زن را از همسری خانه دار تا مصلحی اجتماعی ارتقا دهد.
کلیدواژگان: ادبیات انتقادی، تحلیل گفتمان انتقادی، سووشون، سیمین دانشور، نورمن فرکلاف -
صفحات 185-198یکی از نکات مهم در حوزه تطور انواع ادبی این است که غلبه یک گفتمان و جریان فرهنگی در دوره ای مشخص در پیدایش نوع ادبی خاص تاثیر انکارناپذیری دارد. اگر برخی منتقدان ادبی بر مبنای نظریه داروین و با توجه به طبیعت موجودات نظریه انواع ادبی را مطرح کردند، می توان بر مبنای دیدگاه پل تیلیش با توجه به اضطراب های روحی انسان در سه ساحت اضطراب وجودی (مرگ)، اخلاقی (گناه) و معنوی (پوچی و بی معنایی) نظریه تطور انواع ادبی را تبیین و تفسیر کرد. بر اساس این، نویسنده مقاله ضمن بررسی دیدگاه پل تیلیش در حوزه مورد نظر، سعی می کند با توجه به غلبه یک گفتمان فکری و بروز سنخ روانی خاص (اضطراب) در دوره ای مشخص، کیفیت ظهور نوع ادبی متجانس با آن گفتمان را تحلیل کند.
کلیدواژگان: اضطراب، انسان معاصر، انواع ادبی، پل تیلیش، گفتمان -
صفحه 199
-
Pages 7-24Structural semioticians believe that bilateral contrasts are signifying elements which shape a text’s concealed structure; while their analysis makes the interpretation and paraphrase of meaning a possible task. Binary elements, which according to linguistics, psychology, and structural anthropology are factors of cognition and comprehension, have found a variety of different expressions and manifestations in cultural texts; whether they are in written form within literary works or have appeared in the visual and auditory arts. A survey of the variety of bilateral contrasting elements that the author has used, in addition to the manner in which they are processed, show the stylistics of the work; just as the semiotic study of binary elements in the depiction and portrayal of Rumi’s poetry show that: 1) All the objective and subjective bilateral contrasts which somehow instil ascension or descent are utilized for expressing materialistic and spiritual affairs and phenomena. 2) All the bilateral contrasts are finally united in a specific point and their contradicting identity is resolved. 3) Negation of contradictory identity from bilateral contrasts occurs through rhetorical and declarative devices which once categorized, guides us towards semiotic description of Rumi’s poetry in Massnavi and Shams Poetry Book (known in Persian as “Divane Shams”)
-
Pages 25-52There is an inevitable relation between philosophical hermeneutics and Literary theory, especially Reader-Response theories. It springs from phenomenological approach in philosophical hermeneutics and phenomenological predecessor of these theories. Indeed, in this point of view, philosophical hermeneutics is an Existential philosophy on the interpretation of the text. Philosophical aspect of philosophical hermeneutics is based on the Existentiality of it. Furthermore the Existence that Gadamer and Ricouer consider, is an interpreted Existence; as a result, the interpretation of text, is in the center of hermeneutical views of Gadamer and Ricouer. The difference between their sights is a subsidiary difference pertaining to the main difference which is their ways towards Existence. The most important difference is related to Ricouer's epistemological model and Gadamer’s ontological view in the process of interpretation. The main difference is in fact the base of the other subsidiary differences: temporality; linguistic; dialectical and objectivity. In this article Im going to discuss the relation between philosophical hermeneutics and literary theory and then describe the views of Gadamer and Ricoeur on text I will compare the interpretation models in Gadamer’s and Ricoeur’s point of views on text in accordance with the four differences mentioned. Finally I will draw a total conclusion form all the discussed matters.
-
Pages 53-70The present paper intends to apply the Tense theory of Harald Weinrich to the study of tense in two Persian novels, Boofe Koor and Soveshoon. The findings show that categorization of texts into discussion and narration by Weinrich, could be applied in Persian fiction. Ayande (Future), Haal (Present) and Naqli (Perfect) construct those parts of a text that more tend to have qualities of discussion and discourse. On the other hand, past tenses like Gozashte Sadde (Simple Past), Gozashte Estemrari (Past Progressive) and Gozashte Dour / Baeed (Past Perfect) more tend to construct narrative parts of the texts. In addition, each group has its own past, present and future. In discussion system, Naqli plays the role of stating past, Haal is the zero point and states the present and Ayande states the future. On the other hand, in narration system, Gozashte Dour stating past and both Gozashte Sadde and Gozashte Estemrari are zero points and state the present. Moreover, we can say there is not a specific tense in Persian to state the future in this system. Finally, two tenses of Gozshte Sadde and Gozshte Estemarai play a role of foregrounding in narration system. The parts stated by Gozashte Estemrari usually are located on the background of the scene, while the main points of the narration which is stated by Gozashte Sadde are located on the foreground of the scene.
-
Pages 71-126Hermeneutic theory of literary history suggests the "history of readers" or "literature audience" rather than the history of the author and the text. In this approach, the literariness of a text - for example Hafiz poems - is measured according to its vividness, dynamism and ability of its conversation with different generations. Therefore the literary historian should write the "history of the effects of Hafiz poems" upon its readers rather than the biography and history of Hafiz himself.. By doing so, the historian actually writes "the life of Divan of Hafiz" and "the history of Hafiz meanings" i.e. the story of the text after its birth, and it's moving on in the history. By recognizing Hafiz readers in 15th century, the article has studied the echo of Hafiz voice in the first century after his death and according to the information obtained from sources in 15th century, classified Hafiz readers based on their types of reading. According to the biographical information and also some given titles and addresses to Hafez, his social position has been illustrated, and eventually the developing process of Hafez meanings from simplicity to complexity and from literary discourse into the sacred discourse, has been demonstrated
-
Pages 127-147In this essay parody will be discussed in the sphere of modern literary theories. In some of literary theories, parody is used as a literary genre to explain dominant processes and mechanisms in literary discourse, and some of them, such as deconstruction, operate as parody. According to Russian formalists, parody is a literary genre that, in the most effective way, represents evolution of literary genres and defamiliarization of literary texts. Mikhail Bakhtin places parody in his dialogism theory, too. According to structuralists too Parody is one of the complex and secondary literary genres that represents intertexuality.The relation between parody and deconstruction is connected to the way they act. Parody and deconstruction implicitly are the same, by breaching and inhabiting in former texts: they cause breaking and destruction of these texts.
-
Pages 149-183Discourse analysis has emanated from ideas os scholars od Linguistics, semiotics, hermeneutics and the theories of Michel Foucault (1926-1992), but in contrast to the aforementioned methods, it cover the two aspects of the text: form and meaning and so it is a comprehensive approach for text analysis. Scholars like Fairclough, Wodak, Van Dijk, Fowler and Kress played an important role in introducing and promoting critical discourse analysis as a new approach to text analysis. In this research we have used Norman Fairclough’s approach. In the present study, it was tried to analyze Sovashoon of Simin Daneshvar. In so doing, we discussed the views of the author, and using an innovative approach, we discovered various semantic and thematic layers of meanings closer to this novel. It was concluded that Daneshvar,with her special approach to the political and social changes of her time, has connected the politico-social factors to mythological ones. This approach is specific to her, different with other's and so we can consider it as her own unique ideology. From a critical discourses analytic perspective, Simin Daneshvar, in her writings, made use of specific terms, epical and mythical dimensions and its connection with religion while generalizing these elements and connecting it to our era, has sought to create an independent Iranian identity. She managed to create an anti-imperialistic hero from the working class and naturally promoted women’s role in the contemporary novels from a housewife to a reformer and activist in the socio-political areas.
-
Pages 185-198An important fact in the field of genre changes is that domination of one discourse and cultural current in a specific epoch has an undeniable effect on the appearance of a new genre. If some of literary criticizers have proposed the theory of literary genres basen on Darwin's theory and the natures of beings, we can interpret the theory of changes of literary genres based on Paul Tillich's views considering human's anxieties in the three domains of existence anxiety (death), moral and ethical anxiety (sin) and spiritual anxiety (absurdity and meaninglessness).In this paper, I will describe Paul Tillich's view in this domain and considering the domination of a thought discourse and the appearance of a specific mental type (anxiety) in a specific epoch,will try to analyze the appearance of a literary genre homogenous with that.