فهرست مطالب

فصلنامه آرشیو توانبخشی
سال یازدهم شماره 1 (پیاپی 35، بهار 1389)

  • تاریخ انتشار: 1389/01/20
  • تعداد عناوین: 8
|
  • یاسر رضاپور میرصالح، کیانوش عبدی، مسعود کریملو، شهناز ریحانی کیوی صفحه 8
    هدف

    هدف از پژوهش حاضر ارزیابی رابطه گرایش های مذهبی و ابعاد شخصیت با رضایت دانشجویان کارورز توانبخشی از تجارب بالینی خود به عنوان یک درمانگر بود.

    روش بررسی

    دراین مطالعه توصیفی، 318 دانشجوی کارورز توانبخشی شامل 140 نفر دانشجوی فیزیوتراپی، 97 نفر دانشجوی کاردرمانی و 81 نفر دانشجوی گفتاردرمانی به صورت نمونه گیری طبقه ای-تصادفی انتخاب شدند. داده ها با استفاده از پرسشنامه های مذهب گرایی اسلامی، پنج عامل شخصیت و رضایت از تجربیات بالینی جمع آوری و با استفاده از محاسبه ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چندگانه گام به گام تحلیل شد.

    یافته ها

    نتایج نشان داد که در تمام دانشجویان کارورز توانبخشی، بین رضایت از تجارب بالینی با مذهب گرایی، ارزنده سازی مذهبی و سه بعد شخصیت برون گرایی، توافق و وجدانی بودن همبستگی مثبت معنادار و با سازمان نایافتگی مذهبی و روان رنجور خویی همبستگی منفی معنادار دارد(001/0>P). نتایج تحلیل رگرسیون برای پیش بینی رضایت از تجربیات بالینی در دانشجویان نشان داد که در دانشجویان فیزیوتراپی متغیرهای برون گرایی، مذهب گرایی و توافق، در دانشجویان کاردرمانی متغیرهای برون گرایی، وجدانی بودن و کامجویی و در دانشجویان گفتاردرمانی متغیرهای مذهب گرایی و سازمان نایافتگی مذهبی وارد معادله رگرسیون شدند.

    نتیجه گیری

    براساس یافته های پژوهش می توان نتیجه گرفت که گرایش های مذهبی و ابعاد شخصیت قادر به پیش بینی رضایت از تجربیات بالینی در دانشجویان فیزیوتراپی، کاردرمانی و گفتاردرمانی هستند.

    کلیدواژگان: گرایش های مذهبی، ابعاد شخصیت، رضایت از تجربیات بالینی، دانشجویان کارورز توانبخشی
  • حسن جعفری، اسماعیل ابراهیمی، مهیار صلواتی، محمد کمالی، لادن فتی صفحه 15
    هدف
    ترس از درد و حرکت یکی از عوامل مهم ایجاد ناتوانی عملکردی در بیماران مبتلا به کمردرد است که بسیاری از محققین آن را حتی از خود درد ناتوان کننده تر می دانند. هدف تحقیق حاضر بررسی خصوسیات روان سنجی نسخه فارسی مقیاس ترس از حرکت تمپا که به عنوان یک ابزار رایج در دنیا برای سنجش میزان ترس از حرکت و صدمه در بیماران کمردردی به کار می رود بود.
    روش بررسی
    در این مطالعه توصیفی و متدولوژیک که از نوع اعتبارسنجی و ابزارسازی می باشد، 232 نفر بیمار مبتلا به کمردرد مراجعه کننده به برخی کلینیکها و بیمارستانهای در دسترس شهر تهران با نمونه گیری ساده انتخاب شده و مورد ارزیابی قرار گرفته و 61 نفر از آنها برای آزمون مجدد جهت سنجش تکرارپذیری شرکت کردند. جهت اعتبارسنجی خصوصیات روان سنجی نسخه ایرانی مقیاس ترس از حرکت تمپا همخوانی درونی، همبستگی آیتم با نمره کل، تکرارپذیری آزمون بازآزمون و اعتبار سازه مورد ارزیابی قرار گرفت. ابزارها و آزمون های به کار رفته علاوه بر مقیاس ترس از حرکت تمپا، آزمون آنالوگ دیداری برای سنجش شدت درد، آزمون باورهای منجر به ترس اجتناب جهت سنجش ترس از درد در فعالیتهای بدنی و شغل و آزمون ناتوانی رولند موریس جهت سنجش ناتوانی بالینی بودند. روش های آماری شامل محاسبه ضریب های آلفای کرونباخ، همبستگی پیرسون و همبستگی درون گروهی (ICC) و آزمون های کولموگروف– اسمیرنوف و تی زوجی بود.
    یافته ها
    همخوانی درونی مقیاس خوب و ضریب آلفای کرونباخ برای 17 آیتم آن معادل 796/0 بود. همبستگی آیتم نمره کل برای هر آیتم محاسبه گردید که به غیر از چهار آیتم، سایر موارد همبستگی مناسبی را نشان دادند. ضریب همبستگی درون گروهی در ارزیابی تکرارپذیری 86/0 به دست آمد. جهت محاسبه اعتبار سازه، ضریب همبستگی پیرسون بین مقیاس ترس از حرکت تمپا با دو خرده مقیاس فعالیت بدنی و شغل آزمون باورهای منجر به ترس اجتناب به ترتیب 59/0 و 32/0 و با آزمون ناتوانی رولند موریس 60/0 به دست آمد.
    نتیجه گیری
    نسخه فارسی مقیاس ترس از حرکت تمپا دارای روایی و پایایی لازم جهت سنجش ترس از حرکت/صدمه در بیماران کمردردی ایرانی می باشد و قابل استفاده در کلینیک ها و مراکز درمانی و یا جهت اهداف تحقیقی است.
    کلیدواژگان: مقیاس ترس از حرکت تمپا، ترس از حرکت، صدمه، کمردرد، خصوصیات روان سنجی، ناتوانی
  • الهه حجتی عابد، اشرف کربلایی نوری، حسن رفیعی، مسعود کریملو صفحه 23
    هدف
    ارتقاءء کیفیت زندگی هدفی مهم از مراقبتهای بهداشتی در روانپزشکی شناخته می شود. در تحقیق حاضر با انجام مداخلات کاردرمانی روانی- اجتماعی بر روی بیماران دچار اختلالات روانی مزمن، به بررسی کیفیت زندگی آنها پرداخته شد.
    روش بررسی
    این مطالعه مداخله ای به صورت شبه تجربی می باشد و بر روی 24 بیمار مبتلا به اختلالات روانی مزمن مراجعه کننده به مرکز روزانه سینا به عنوان گروه مداخله و 50 بیمار دارای اختلالات روانی مزمن که خدمات کاردرمانی دریافت نمی کردند به عنوان گروه مقایسه انجام شد. نمونه ها از طریق نمونه گیری ساده و در دسترس انتخاب شدند. ابزار پژوهش «پرسشنامه کیفیت زندگی مراجع ویسکانسین» بود که شامل 8 خرده مقیاس می باشد. خدمات کاردرمانی که شامل گروه درمانی، فعالیت درمانی و هنردرمانی بود، طبق برنامه مرکز هفته ای 2 بار، به مدت 90 دقیقه و به طول 3 ماه بر روی گروه مداخله انجام شد. در این مدت هر دو گروه تحت نظر روانپزشک و دارودرمانی قرار داشتند. برای تجزیه و تحلیل آماری از آزمون های تی مستقل و تی زوجی استفاده شد.
    یافته ها
    قبل از مداخله در هیچ یک از حیطه ها و کیفیت زندگی کل بین دو گروه تفاوت معناداری وجود نداشت، ولی بعد از مداخله میانگین نمره رضایت از زندگی، فعالیت اشتغالی، سلامت و آسایش روانی، سلامت جسمانی و کیفیت زندگی کل (0/001>P) و همچنین روابط اجتماعی (0/005=P) و وضعیت مالی (0/003=P) دو گروه تفاوت معناداری داشت. میانگین نمره علائم (0/227=P) و فعالیت روزمره زندگی (0/020=P) دو گروه بعد از مداخله نیز تفاوت معناداری نشان نداد.
    نتیجه گیری
    خدمات کاردرمانی روانی- اجتماعی بر میزان رضایتمندی و کیفیت زندگی بیماران اختلالات روانی مزمن موثر است.
    کلیدواژگان: کیفیت زندگی، اختلالات روانی مزمن، خدمات کاردرمانی روانی، اجتماعی، پرسشنامه کیفیت زندگی مراجع ویسکانسین
  • سیده مریم وحدت شریعت پناهی، شاهین شهبازی صفحه 29
    هدف
    شناسائی الگوی مصرف مواد در جامعه و همه گیر شناسی آن از مهمترین اقدامات لازم جهت ارزیابی، پیگیری و کنترل مصرف این مواد محسوب می گردد. هدف پژوهش حاضر بررسی الگوی سوء مصرف داروها و روش های مصرف آنها در گروه معتادان گمنام می باشد.
    روش بررسی
    در این مطالعه توصیفی– تحلیلی، به روش تمام شمار، 300 نفر از معتادان مراجعه کننده به یک مرکز درمانی معتادان گمنام شهر تهران (که به صورت در دسترس انتخاب شده بود) شرکت کرده و اطلاعات لازم شامل مشخصات دموگرافیک افراد، وضعیت اجتماعی و اقتصادی آنان و نوع و نحوه مصرف مواد، با استفاده از پرسشنامه محقق ساخته از آنان اخذ و داده های حاصل با استفاده از آزمون مجذور خی مورد بررسی قرار گرفت.
    یافته ها
    80 درصد از جمعیت معتادان گمنام را مردان و حدود 2/65% از این جمعیت را افراد دارای سنین کمتر از 40 سال تشکیل می دادند. بیش از دو سوم افراد مورد مطالعه دارای مشاغل آزاد بوده و 2/21 درصد از آنان بیکار بودند. 32% از بیماران واجد تحصیلات دانشگاهی و شایعترین مواد مصرفی در افراد مورد مطالعه به ترتیب شامل تریاک (88%)، سیگار (7/76%) و الکل (63%) بوده و 34% افراد مواد را از طریق تزریق مصرف می نمودند. مصرف الکل (033/0P=)، حشیش (001/0P<)، کوکائین (009/0P=) و اکستازی (001/0P<) به طور معناداری در گروه کمتر از 40 سال بیشتر از افراد مسن تر بود.
    نتیجه گیری
    به نظر می رسد که روند مصرف مواد در قشر جوان و تحصیل کرده در حال افزایش است. الگوی مصرف در جوانان بیشتر به سمت مواد روانگردان از قبیل کوکائین، حشیش و اکستازی می باشد.
    کلیدواژگان: سوء مصرف مواد، اعتیاد، اپیوم، معتاد
  • مریم حیاتی، حسن عشایری، مهیار صلواتی، جواد صراف زاده، محمدرضا کیهانی صفحه 34
    هدف

    با توجه به اهمیت فرآیندهای آگاهانه از جمله فعالیت های شناختی در تنظیم و ثبات پاسچر و سازگاری های احتمالی مطرح شده در سیستم عصبی مرکزی بیماران مبتلا به بی ثباتی عملکردی مچ پا، این تحقیق با هدف مقایسه الگوهای تداخل دو تکلیف حافظه کوتاه مدت شنیداری و ثبات پاسچر بین بیماران مبتلا به بی ثباتی عملکردی مچ پا و افراد سالم صورت گرفت.

    روش بررسی

    در این مطالعه مقطعی و مورد– شاهدی، 15 بیمار مبتلا به بی ثباتی عملکردی مچ پا به روش ساده و در دسترس انتخاب و با 15 فرد سالم که با آنها جور شده بودند، با استفاده از الگوی تکلیف دوگانه، تحت بررسی و مقایسه قرار گرفتند. برای هر آزمودنی 6 مرحله ارزیابی، حاصل از دو سطح بی ثباتی دستگاه تعادل بایودکس و سه درجه دشواری تکلیف حافظه کوتاه مدت شنیداری انجام و در هر مرحله نمره عملکرد تکلیف پاسچر و تکلیف شناختی محاسبه شد. داده های حاصل با استفاده از آزمون آماری تحلیل واریانس برای اندازه های مکرر تجزیه وتحلیل شد.

    یافته ها

    نتایج نشاندهنده تداخل بین تکلیف پاسچر و تکلیف حافظه کوتاه مدت شنیداری در بیماران مبتلا به بی ثباتی عملکردی مچ پا و افرادسالم بود (0/05>P)، ولی تداخل در دو گروه اختلاف معناداری نداشت.

    نتیجه گیری

    یافته های حاصل، اختلال در روند تجزیه و تحلیل اطلاعات را در ضایعه ای عضلانی– اسکلتی– محیطی همچون بی ثباتی عملکردی مچ پا تایید کرد. به کارگیری برنامه های تمرین درمانی جهت تسهیل روند تجزیه و تحلیل اطلاعات در روند توانبخشی این بیماران و استفاده از الگوهای پیش رونده تکلیف دو گانه، با درجات دشواری متفاوت تکلیف شناختی، موثر به نظر می رسد.

    کلیدواژگان: کنترل پاسچر، بی ثباتی عملکردی مچ پا، تکلیف دوگانه
  • حمید دالوند، لیلا دهقان، سیدعلی حسینی صفحه 40
    هدف

    این تحقیق با هدف بررسی تاثیر طولانی مدت (6 سال) رویکرد درمانی بوبت با استفاده از روش های ابزاری نوین بر روی یک کودک همی پلژی صورت گرفت.

    روش بررسی

    تحقیق حاضر یک مطالعه- تک موردی بوده و بر روی یک کودک مبتلا به فلج مغزی از نوع همی پلژی اسپاستیک انجام شد. برای ارزیابی وضعیت کیفی عملکرد حرکتی درشت از ارزیابی کلی بوبت و برای ارزیابی کمی، از ابزار ارزیابی عملکرد حرکتی درشت استفاده گردید. این ارزیابی ها به طور سالیانه و در مرداد ماه هر سال انجام شد. مداخلات درمانی، بر اساس تمرینات رویکرد درمانی بوبت به مدت 6 سال و متناسب با سطح توانائی کودک هفته ای یک بار انجام گردید.

    یافته ها

    بر اساس سیستم طبقه بندی عملکرد حرکتی درشت، پس از دریافت مداخله، عملکرد حرکتی درشت مددجو ازسطح II به I ارتقا یافت. بر اساس ارزیابی کلی بوبت، در بدو ورود به کاردرمانی، مشکلات اولیه کودک شامل هایپرتونی، دامنه حرکتی محدود، فقدان حرکات مجزا بین اندامها، وجود الگوهای حرکتی غیر طبیعی در اندامها و هایپرلوردوز و اسکولیوز سمت چپ بدن بود. همچنین مهارتهای نشستن، غلتیدن از چپ به راست و خزیدن را انجام می داد. در سال ششم توانست مهارتهای راه رفتن، پریدن و دویدن سریع در محیط بیرون از منزل، لی لی کردن بر روی پای درگیر و بالا و پایین آمدن از پله به طور متناوب را به دست آورد. در ارزیابی با ابزار ارزیابی عملکرد حرکتی درشت، در اولین ارزیابی، نمره 09/46 و در سال ششم نمره 99/79 را کسب نمود.

    نتیجه گیری

    برنامه های درمانی بوبت که بر اساس ارزیابی های دقیقی طرح ریزی شده باشند، می توانند از تثبیت الگوهای ناهنجار جلوگیری کرده و تا حد امکان توانایی های مددجو را به پایه رشدی طبیعی نزدیک نمایند.

    کلیدواژگان: فلج مغزی، همی پلژی، رویکرد درمانی بوبت، عملکرد حرکتی درشت
  • محمد خدایاری فرد، مسعود غلامعلی لواسانی، سعید اکبری زردخانه، سمیه لیاقت صفحه 47
    هدف

    باتوجه به دارا بودن قابلیت بالای پژوهشی و درمانی سیاهه ابراز خشم صفت حالت 2 اسپیلبرگر، پژوهش حاضر با هدف بررسی ویژگی های روان سنجی و هنجاریابی آن در جمعیت دانشجویان ایرانی انجام یافت.

    روش بررسی

    روش تحقیق توصیفی– پیمایشی از نوع ابزار سازی است. گروه نمونه مورد مطالعه 1140 نفر از دانشجویان دختر و پسر دانشگاه تهران (با میانگین سنی 92/21 و انحراف معیار 89/2) بود. از این تعداد 554 نفر دختر (6/48 درصد) و 586 نفر پسر (40/51 درصد) بودند که 1080 نفر آنها مجرد (7/94 درصد) بود. این دانشجویان به شیوه خوشه ایچند مرحله ای انتخاب و از آنها خواسته شد به دو ابزار پاسخ دهند. یکی از این دو ابزار سیاهه ابراز خشم صفت_ حالت 2 اسپیلبرگر و دیگری یکی از ابزارهای مقیاس خشم چند بعدی، مقیاس خصومت مهار شده افراطی، پرسشنامه شادکامی آکسفورد، سیاهه ی هوش هیجانی و سیاهه شخصیتی نئو بود.

    یافته ها

    دختران و پسران در اکثر خرده مقیاسهای خشم صفت– حالت تفاوتی ندارند. ضرایب همبستگی بین اغلب خرده مقیاسهای خشم صفت– حالت و همچنین ضرایب همبستگی بین خرده مقیاسهای خشم صفت– حالت با مقیاسهای موازی معنادار است (05/0P<). همجنین میانگین کلیه خرده مقیاسهای خشم صفت– حالت در دو گروه دارای هوش هیجانی بالا و پایین تفاوت معنادار نشان دادند (05/0P<). تحلیل عاملی نمایانگر وجود عوامل چندگانه همسان با فرم اصلی در هر یک از بخش های سیاهه خشم صفت– حالت است. برای هر یک از خرده مقیاسهای خشم حالت– صفت جداول هنجاری براساس نمرات T استخراج شد.

    نتیجه گیری

    سیاهه ابراز خشم صفت– حالت 2 اسپیلبرگر از روایی و اعتبار مناسبی جهت سنجش خشم در جوانان ایرانی برخوردار است. لذا از این سیاهه می توان به عنوان ابزاری جهت سنجش خشم صفت و حالت در پژوهش ها و مجموعه های بالینی استفاده نمود.

    کلیدواژگان: سیاهه ابراز خشم، خشم صفت، خشم حالت، اسپیلبرگر، ویژگی های روان سنجی، هنجاریابی
  • فاطمه وجدانی، فاطمه بهنیا صفحه 57
    این تحقیق بصورت مطالعه موردی انجام گردید. در این پژوهش، پسربچه 4 ساله ای که با تشخیص «هیدروسفالی و اوتیسم» توسط روانپزشک به یکی از کلینیک های کاردرمانی تهران ارجاع داده شده و تحت کاردرمانی قرار گرفت، معرفی می گردد. همراهی علائم اوتیسم با هیدروسفالی سبب اختلال رشدی شدید در حیطه های ادراکی، شناختی، حرکتی، ارتباطی و خودیاری شده بود. کاردرمانی برای این بیمار با هدف تسهیل ابعاد مختلف رشدی و ایجاد رفتارهای تطابق یافته، به مدت یکسال انجام گرفت و در نتیجه، اختلالات و مشکلات وی در اغلب ابعاد رشدی به میزان قابل توجهی کاهش یافت بعنوان نمونه، تماس چشمی او افزایش چشمگیری یافت، می توانست با خانواده و اطرافیان نزدیک، تعامل نسبتا خوبی برقرار کند، بیش فعالی، خود آزاری و پرخاشگری او تا حد زیادی کاهش یافت، می توانست نقاشی های ساده بکشد، بدود و سه چرخه سواری کند. و با تداوم اقدامات توانبخشی، در نهایت توانست در یکی از مدارس عادی دولتی تهران تحصیل در مقطع دبستان را آغاز نماید. آخرین پیگیری ها نشان می دهد کودک پایه پنجم دبستان را نیز با موفقیت (با معدل 17) پشت سر گذاشته، برای ورود به مقطع راهنمایی تحصیلی آماده می شود. نتایج این پژوهش، توجه کاردرمانگران را به ارزیابی دقیق و همه جانبه کودکان مبتلا به هیدروسفالی، ترکیب مناسب مداخلات درمانی، همکاری نزدیک با سایر اعضای تیم توانبخشی و پیگیری مرتب وضعیت بیمار را حتی پس از ترخیص، به همراه اهمیت مشارکت فعال والدین در درمان را مورد تاکید قرار می دهد.
    کلیدواژگان: هیدروسفالی، اوتیسم، کاردرمانی، کودک
|
  • Yaser Rezapour, Mirsaleh *, Kianoush Abdi, Masoud Karimlou, Shahnaz Reyhani, Kivi Page 8

    Obgective: The purpose of present study was to investigate the relationship of religiosity and personality dimensions with satisfaction of rehabilitation practitioner students about their clinical experiences as a therapist.

    Materials and Methods

    In this descriptive study, three hundreds eighteen rehabilitation practitioner students including onehundred forty physical therapy students, ninty seven occupational therapy students, and eighty one speech therapy students were selected by randomized and stratified sampling method. Data were collected through Islamic religiosity scale, NEO inventory and job satisfaction questionnaire, and analyzed by statistical methods such as: Pearson correlation coefficient and multiple regression analysis.

    Results

    The finding showed that satisfaction from clinical experiences was positively and significantly correlated with religiosity, religious pretentiousness, and three dimensions of personality include extraversion, agreeable and consciousness, and was negatively and significantly correlated with neuroticism and religious disorganization in all of rehabilitation students. (P<0.0001). Results of multiple regression analysis showed that in physical therapy, religiosity and extraversion and agreeable, in occupational therapy students, extraversion, consciousness and gratification and in speech therapy students, religiosity and religious disorganization have more power to predict of satisfaction with clinical experiences.

    Conclusion

    With regarding to results, can concluded that religiosity is important factor to predict of satisfaction from clinical experiences in physical therapy, occupational therapy and speech therapy practitioner students.

    Keywords: Religiosity, personality dimensions, satisfaction, clinical experiences, rehabilitation pracririoner students
  • Hasan Jafari *, Ismail Ebrahimi, Mahyar Salavati, Mohammad Kamali, Ladan Fata Page 15
    Objective
    One of the main factor sinfluencing chronicity and disability in low back pain is pain related fear and fear of movement. It was shown that fear of pain is more disabling than the pain itself. The purpose of this study was to evaluate the psychometric properties of Tampa Scale of Kinesiophobia – Iranian version (TSK-IV) which is one of the most common instruments for measuring fear of movement and reinjury.
    Materials and Methods
    In this descriptive and methodologic study which is a tool making and validity testing research, 232 low back pain patients were selected simply from some hospitals and clinics in Tehran. Among these patients 61 patients, participated for retest after seven days. To evaluate psychometric properties of TSK–IV, internal consistency, item-total correlation, test-retest reliability and construct validity were measured. The tools which were used included TSK to measure fear of movement, VAS for measuring pain intensity, Fear-Avoidance Beliefs Questionnaires (FABQ) for measuring the physical activity and work related fear and Roland Morris Disability Questionnaire (RDQ) to measure perceived disability were used.
    Results
    TSK-Iranian version yielded acceptable values for internal consistency. Cronbach’s Alpha was 0.796 in 17 items of TSK. Item-total correlation was in acceptable range except for four items. ICC between the first test and retest was 0.86. There was a moderate correlation between TSK and FABQ-PA and FABQ-W respectively 0.59 and 0.32. TSK and disability measure using RMDQ correlated (r=0.60) moderately.
    Conclusion
    The Iranian version of TSK is a reliable and valid instrument for measuring fear of movement and injury in low back pain patients, similarly to its original English version. This instrument can be used in clinical environment and also for research purposes.
    Keywords: Tampa scale for kinesiophobia(TSK), Fear of movement injury, low back pain, psychometric study, disability
  • Elaheh Hojjati, Abed *, Ashraf Karbalaaei, Nouri, Hasan Rafiei, Masood Karimlou Page 23
    Objective
    Quality of life has recently been recognized as an important goal of health care in psychiatry. In this study quality of life of chronic psychiatric patients was evaluated after psychosocial occupational therapy interventions.
    Materials and Methods
    This study is interventional and quasi experimental. Twoenty four chronic mental patients who had refered to SINA Daily Center as intervention group and fifty chronic mental patients as control group were selected by simle and convenient sampling. The instrument was Wisconsin Quality of Life Client Questionnaire that included 8 subscales. Occupational therapy services consisting group therapy, activity therapy and art therapy, according to center’ plane, were performed during 3 months (2 times in week, 90 minutes in each session) for intervention group. Independent T test & Paired T test were used for data analysis.
    Results
    There was no significant difference between two groups in parts of QOL before intervention, but after intervention, significant differences were observed in mean scores of satisfaction level, occupational activities, psychological well–being, physical health and total quality o life (P<0.001), also social relation (P=0.005) and economic situation (P=0.003).There was no significant difference between two group in symptoms (P=0.277) and activity of daily living (P=0.020) after intervention.
    Conclusion
    Psychosocial occupational therapy services are effective on satisfaction level and quality of life of chronic psychiatric patients.
    Keywords: Quality of life, Chronic pschiatric patents, Psychosocial occupational therapy services, Wisconsin of life cilent questionnaire
  • Seyede Maryam Vahdat, Shariat, Panahi *, Shahin Shahbazi Page 29
    Objective
    Having the information about pattern of substance abuse in the community and its epidemiological features is one of the most important protocols for evaluation, follow–up and control of the use of these substances. The aim of this study was to evaluate the patterns of substances abuse among narcotic anonymous (N. A.) addicted patients.
    Materials and Methods
    In this descriptive and analytical study, three hundred patients from narcotic abusers anonymous (N. A.) association who were referred to a treatment center in Tehran were participated consecutively. The information about demographic characteristics, socioeconomic status, type of drug and the patterns of substance abuse of all cases were collected by researcher made questionnaire. Data were analyzed by Chi–Square test.
    Results
    80% of the patients were male. Almost 65. 2% of cases aged less than 40 years. More than two–third of cases had free jobs and 21. 2% of them were unemployed. Also, 32% of patients had college degrees. The most common types of abused substance were opium (88%), cigarette (76.7%), and alcohol (63%) and 34% of them used substances intravenously. The use of alcohol (P=0.033), cannabis (P<0.001), cocaine (P=0.009) and ecstasy (P<0.001) was more prevalent significantly in the cases less than 40 years old than the elderly.
    Conclusion
    It seems that the trend of substance abuse has been changed to younger population. The pattern of drug abuse in young adults is more toward psychosis drugs such as cocaine and ecstasy.
    Keywords: Substance abuse, Adidcts, Opium, Addict
  • Maryam Hayati, Hasan Ashayeri, Mahyar Salavati *, Javad Saraf, Zadeh, Mohammad Reza Keyhani Page 34
    Objective

    With increased recognition of the importance of conscious process and cognition activities in the stability and regulation of posture and also in line of probable adaptation in central nervous system in patients with functional ankle instability, this study was aimed to assess interference patterns between short–term memory task and postural stability tasks in functional ankle instability patients in comparison with healthy individuals.

    Materials and Methods

    In this cross–sectional and case–control study, with dual–task paradigm fifteen functional ankle instability patients whom were selected simply and conveniently and fifteen healthy persons whom were matched with patients as control group were assessed and compared. Six steps of tests were performed for every case with two situation of balance Biodex system instability and three situation of auditory short–term memory task. Data were analyzed by repeated measurement ANOVA.

    Results

    Finding showed that there was significant interference between postural task and cognitive task in both groups (P<0.05), but there was no significant difference between interferences of two groups.

    Conclusion

    Present study, certificated disruption in information processing in a peripheral musculoskeletal injury such as functional ankle instability. Application of training programs in order to facilitate central information processing in balance rehabilitation process of this patients and improved dual–task paradigms with different degrees of cognitive and postural tasks seems to be effective.

    Keywords: Postural stubility, Functional ankle instability, Dual, task
  • Hamid Delavand, Leyla Dehghan *, Seyyed Ali Hoseini Page 40
    Objective

    This study was aimed to determine a long-term effect of the Bobath approach (6 years) using modern tools on a child with hemiplegia.

    Materials and Methods

    This research is a single case study design and performed on a spastic hemiplegic child. Bobath general assessment was used for evaluating of the quality of the gross motor function and Gross Motor Function Measure tool – 66 was used for quantitative evaluation of the gross motor function. Therapeutic interventions, based on Bobath approach were done for 6 years, in every age level commensurate with their child age once a week.

    Results

    After therapeutic intervention, based on Gross Motor Function Classification System, the child developed from level II to I. At the entrance to the occupational therapy session, based on general assessment, the major problems included hypertonia, muscle stiffness, lack of doing various movements and disassociation movement patterns abnormal in trunk, upper and lower extremities, and hyper lordosis and scoliosis in her left side. Also she could assume sitting, rolling from left to right and creeping. In the sixth year, she acquired walking, jumping, fast running in out door, hopping and stepping up and down alternatively. In assessing with GMFM- 66, at the beginning of intervention the score was 46/09 and the end of sixth year was 79/99.

    Conclusion

    Bobath treatment programs that planned based on the précis assessment, can prevent of abnormal patterns of movement and as much as possible client abilities to be close to base of natural development.

    Keywords: Cerebral palasy, Hemiplegic, Bobath Approach, Gross motor function
  • Mohammad Khodayari, Fard, Masoud Lavasani, Saeed Akbari, Zardkhane *, Somayyeh Liaghat Page 47
    Objective

    Since Spielberger's State–Trait Anger Expression Inventory–2 (STAXI–2) has enormous potential for research and therapy, the current study aimed to investigate psychometric properties and normalization of STAXI–2 among Iranian college students.

    Materials and Methods

    Descriptive–survey research method, developing an instrument one, was used. 1140 students (Mean age=21.92, SD=2.89) were drawn from Tehran University via cluster sampling method. 554 (48.6%) and 586 (51.4%) participants were females and males respectively. Among participants 1080 were singles. The participants were asked to complete two instruments. One of these instruments STAXI–2 and other was one of Multi–dimensional Anger Inventory, Over controlled Hostility Scale, Oxford Happiness inventory, Emotional and NEO– Five Factor Inventory.

    Results

    There were not observed significant differences between females and males participants in most sub–scales of STAXI–2. Also data analysis demonstrated that STAXI–2 and its subscales had significant relationship with parallel instruments. Moreover, the results showed significant mean differences between two groups including high and low emotion intelligence groups and all subscales of STAXI–2. Factor analysis also extracted as many as factors in any part of STAXI–2 in comparison with original version. Based on T scores, separate norms tables were reported.

    Conclusion

    STAXI–2 has an appropriate validity and reliability to measure anger in Iranian young population. Therefore, STAXI–2 as a state and trait assessment device can be used in clinical sets and research.

    Keywords: Anger expression, state anger, trait anger, spielberger, 's inventory, psychomertic properties, norming
  • Fatemeh Vojdani *, Fatemeh Behnia Page 57
    This is a case report. In this essay, a 4years old boy with "Hydrocephalus and Autism" is presented, who referred to an occupational therapy clinic by a psychiatrist and received occupational therapy interventions. Hydrocephalus together with Autism had caused to severe cognitive, perceptual, motor, communicative and self care problems. Occupational therapy goals were facilitation of development in different areas and making adaptive behavior.finally, his difficulties and dysfunctions decreased noticeably: his eye contact was improved seriously, he could keep almost good communication with his family, hyperactivity and aggressive behaviors are decreased, he could draw simple paintings, could run and ride tricycle. By continued rehabilitation interventions, ultimately he could begin studying in one of Tehran normal state schools. The last following up showed that he could passed fifth level of elementary successfully (with average, 17), and now is ready to go to the guidance school. Results of this study show the importance of careful and all-around evaluation of hydrocephalus children, careful combination of therapeutic interventions, cooperation and coordination of all rehabilitation team members, continued following up clients even after discharge, and attracting active cooperation of child parents in occupational therapy successful process.
    Keywords: Hydrocephalus, Autism, Occupational therapy, Child