فهرست مطالب

Veterinary Medicine - Volume:3 Issue: 2, Spring 2009

Iranian Journal of Veterinary Medicine
Volume:3 Issue: 2, Spring 2009

  • 100 صفحه،
  • تاریخ انتشار: 1389/02/10
  • تعداد عناوین: 12
|
  • حسن صالح، شعبان رحیمی، محمد امیر کریمی ترشیزی صفحات 69-75
    تحقیقی به مدت 42 روز برای بررسی اثر سطوح مختلف روغن ماهی بر فاکتورهای عملکردی، محتوی لیپید سرم، پاسخ آنتی بادی به تزریق آنتی ژن گلبول قرمز گوسفند و ترکیب اسیدهای چرب گوشت جوجه های گوشتی انجام گردید. بدین منظور از 216 جوجه یکروزه واریته «کاب500» در غالب طرح کاملا تصادفی و در 4 گروه آزمایشی 0،5/?، 3 و 6 درصد روغن ماهی، استفاده شد. اختلاف معنی داری در عملکرد جوجه های گوشتی بین گروه های آزمایشی مشاهده گردید و سطح?/1 درصد روغن ماهی افزایش مصرف خوراک و بهبود ضریب تبدیل را در برداشت (??/0>p). نتایج الگوی اسیدچرب اختلاف معنی داری در اسیدهای چرب امگا-3 نشان داد و سطح 6% روغن ماهی دارای بیشترین مقدار این اسیدهای چرب بود (01/?>p). نسبت کمتری از اسیدهای چرب? -/n6-n در گروه های روغن ماهی نسبت به گروه شاهد مشاهده شد (01/?>p). پرندگان تغذیه شده با جیره های غنی شده با اسیدهای چرب پاسخ بهتری بر علیه گلبول قرمز گوسفند، سطوح کمتر کلسترول و تری گلیسیرید سرم نسبت به جیره شاهد نشان دادند
    کلیدواژگان: اسیدهای چرب امگا، 3، محتوی لیپید سرم، _ پاسخ ایمنی، گوشت جوجه های گوشتی، عملکرد
  • طهورا شمالی، علی رسولی، مریم رضاییان صفحات 77-82
    یکی از محدودیت های مهم درمان با گلوکوکورتیکوئیدها اثرات منفی آنها روی استخوان است. هدف از مطالعه حاضرتعیین اثرات تجویز توامان آلن درونات و ایکوزاپنتاانوئیک اسید، بر تغییرات استخوانی ناشی از گلوکوکورتیکوئید در موشهای صحرایی بود. 36 موش صحرایی نرنژاد ویستار به 6 گروه مساوی تقسیم شده و با نرمال سالین (گروه شاهد)، متیل پردنیزولون mg/kg7 (گروه استروئید)، متیل پردنیزولون + آلن درونات μg/kg20(گروه آلن درونات)، متیل پردنیزولون + آلن درونات + ایکوزاپنتاانوئیک اسید mg/kg80 (گروه +ایکوزا 80)، متیل پردنیزولون + آلن درونات + ایکوزاپنتاانوئیک اسید mg/kg160 (گروه +ایکوزا 160) و متیل پردنیزولون + آلن درونات + ایکوزاپنتاانوئیک اسید mg/kg320 (گروه +ایکوزا 320) به مدت 6 هفته تیمار شدند. در پایان آزمون، نمونه های سرم وادرار موشها جمع آوری و استخوانهای تیبیا و فمور چپ آنها برای مطالعه هیستومورفومتریک برداشته شد.تفاوت معنی داری در میزان کلسیم، فسفر، کراتینین، استئوکلسین، کربوکسی-ترمینال تلوپپتید کلاژن نوع 1(CTX) و آلکالین فسفاتاز سرم و نیز نسبت کلسیم/کراتینین و فسفر/کراتینین ادرار در میان گروه ها مشاهده نشد. ضخامت ترابکولهای اپیفیزیال و متافیزیال و نیز نسبت مساحت استخوان به مساحت بافت در گروه استروئید در مقایسه با شاهد کاهش یافت(001/0 (p< اما در پارامترهای مربوط به استخوان کورتیکال در تیبیا، تفاوت معنی داری میان این گروه ها مشاهده نشد. در گروه های آلن درونات و +ایکوزا80 ضخامت ترابکولهای اپیفیزیال نسبت به گروه استروئید افزایش یافت(001/0(p< این افزایش در دو گروه، از نظر آماری یکسان بود. در گروه های +ایکوزا 80 و +ایکوزا 320 ضخامت ترابکولهای متافیزیال نسبت به گروه استروئید افزایش یافت(001/0. (p<نسبت مساحت استخوان به مساحت بافتدر گروه های آلن درونات و +ایکوزا 80 در مقایسه با گروه استروئید افزایش معنی داری یافت (001/0.(p<با توجه به پارامترهای هیستومورفومتریک، تجویز توامان ایکوزاپنتاانوئیک اسید با آلن درونات می تواند اثرات مفید آلن درونات را بر تغییرات استخوانی ناشی از متیل پردنیزولون در موشهای صحرایی، بهبود بخشد.
    کلیدواژگان: استخوان، آلن درونات، موش صحرایی، ایکوزاپنتاانوئیک اسید، متیل پردنیزولون
  • موسی توسلی، شهرام جوادی، ثریا نائم، قنبر واحد صفحات 83-86
    روش های رایج جهت تکثیر و نگهداری انگل ها در محیط خارج بدن محدودیت های زیادی دارد، این موارد شامل زحمت فراوان، از دست دادن سویه، آلودگی با باکتری ها و قارچ ها و تغییرات در خواص بیولوژیکی و متابولیکی انگل ها همراه است. تمام این خصوصیات نامناسب بوسیله نگهداری در سرما کاهش می یابد. در این مطالعه اثرات غلظت های مختلف دی متیل سولفوکساید و گلیسرول را در میزان زنده ماندن تریکوموناس گالینه بررسی شد. از دو ماده نگهدارنده آزمایش شده با غلظت های مختلف دی متیل سولفوکساید و گلیسرول هر دو اثر حفاظتی در بقا تریکوموناس گالینه در سرما داشتند. در استفاده از دی متیل سولفوکساید بیشترین میزان زنده ماندن انگل 70% بود که با غلظت 10% در زمان کوتاه 24 ساعت پس از کرایوپرزرویشن به دست آمد. گلیسرول 10% بیشترین اثر نگهدارنده را پس از 70 روز داشت در حالی که دی متیل سولفوکساید 20% کمترین اثر نگهدارنده در سرما را داشت. دی متیل سولفوکساید و گلیسرول مواد مناسبی جهت نگهداری تریکوموناس گالینه در سرما هستند و محلول دی متیل سولفوکساید 10% و گلیسرول 10% به ترتیب مواد نگهدارنده خوبی برای نگهداری در سرما در زمان کم(24 ساعت) و طولانی مدت(70 روز) دارند.
    کلیدواژگان: گلیسرول، تریکوموناس گالینه، دی متیل سولفوکساید، نگهداری در سرما
  • مزدک رازی، علیرضا نجف پور، غلامرضا نجفی، غلامرضا عبدالعلی زاده، احسان خلیل لو صفحات 87-94
    برای انجام تحقیق حاضر و بررسی تغییرات بافت شناسی و عملکردی فولیکوژنز تخمدانی 56 موش رات ماده باکره 90 روزه مورد استفاده قرار گرفت. توسط تهیه اسمیر واژنی موش هایی که در مرحله استروس از سیکل جنسی بودند انتخاب شدند. موش ها در شرایط نگهداری استاندارد پرورش داده شدند. گروه تست توسط کتامین 5% و زایلازین 2% از طریق داخل صفاقی بی هوش شدند و از ناحیه یک سوم خط میانی به اندازه 2 سانتی متر مورد لاپاراتومی قرار گرفتند و شریان تخمدانی آنها لیگاتور زده شد. در روزهای 60، 30، 21، 14، 8 تخمدانها بعد از انجام عمل لیگاتور زدن برداشته شدند. نمونه ها در داخل فرمالین فیزیولوژیک 10% قرار داده شدند با تهیه قالب های پارافینی برش های سریال توسط میکروتوم صورت گرفته و رنگ آمیزی هماتوکسیلین ائوزین و تولوئیدن بلو انجام شد. میزان تخمک گذاری به شکل مشخص(01/??p) برروی تخمدان لیگاتور زده کاهش یافته بود و فولیکول های سیستیک مشاهده می شد. این درحالی است که برروی تخمدان های لیگاتور زده نشده و گروه کنترل هیچ گونه فولیکول سیستیک مشاهده نشد. تخمدان های لیگاتور زده شده فولیکول های آترتیک را نشان می داد، مضافا اینکه هیچ جسم زردی رؤیت نگردید. هیچ گونه فولیکول آترتیک برروی تخمدان های لیگاتور زده نشده دیده نشد. نمونه های خونی در روزهای 5، 10، 20، 30، 40، 50 و 60 مستقیما از قلب اخذ شد تا سرم خون توسط سانتریفیوژ جداسازی شده و مورد بررسی قرار گیرد غلظت هورمون های استروژن و LH افزایش یافته در حالی که غلظت هورمون های پروژسترون و FSH کاهش قابل ملاحظه ای را نشان می داد. گلوکز به عنوان یک فاکتور فرعی در این مطالعه اندازه گیری شد و مشخص گردید که میزان آن در روزهای 40، 50و60 افزایش قابل ملاحظه ای را نشان می دهد.
    کلیدواژگان: لیگاتور شریان تخمدانی، فولیکول کیستیک، هیستولوژی، _ فولیکول آترتیک
  • سید حسین حسینی، بهنام مشگی، علی اسلامی، سعید بکایی، مسعود سبحانی، رضا آقا ابراهیمی سامانی صفحات 95-99
    از جمعیت 2 میلیونی تک سمی های ایران 75% آنها الاغ هستند. علیرغم این فراوانی اطلاعات کمی درباره آلودگی های انگلی و اثرات آن بر کارایی این حیوان وجود دارد. در بررسی حاضر در کالبدگشایی 45 راس الاغ (اکوئوس آزینوس)، آلودگی کرمی آنها مورد بررسی قرار گرفت. محتویات قسمت های مختلف لوله گوارش هر الاغ بطور جداگانه شست و شو شد و کرم های موجود در آن جدا گردید. کبد به قطعات 3×1 سانتی متر تقسیم شد و پس از له کردن در آب ولرم تکه ها برداشت شد و از محتویات باقیمانده کرم ها جدا شدند. بقیه اندام ها پس از قطعه شدن از نظر آلودگی انگلی بررسی گردید. علاوه بر این، چشم، پوست و سطوح خارجی هم چنین اندام های داخلی از نظر آلودگی کرمی تحت بررسی قرار گرفت. ازمیان اندام های آلوده در لوله گوارش، محوطه بطنی و کبد تعدادی انگل جدا گردید. مجموعا 22 گونه نماتود، یک گونه سستود، دو گونه ترماتود و یک گونه گاستروفیلید در خانواده و دون خانواده های تریکوسترونژیلیده (1×)، آسکاریده (1×)، آتراسیده(1×)، هابرونماتیده (3×)، اکسیوریده (1×)، استرونژیلینه (3×)، سیاتوستومینه(12×)، اسپیروریده (1×)، آنوپلوسفالیده (1×)، فاسیولیده (1×)، دیکروسلیده(1×) و گاستروفیلیده(1×) تشخیص داده شدند. کرم های دون خانواده سیاتوستومینه از همه شایع تر و از میان آنها سیلیکوسیکلوس ناساتوس و سیاتوستوموم تتراکانتوم شایع ترین و فراوان ترین گونه ها بودند. در میان استرونگل های بزرگ، استرونژیلوس ولگاریس از سایر گونه ها شایع تر بود. در بین گونه های هابرونما، هابرونما موسکه بیش از سایر گونه ها دیده شد و بعد از آن هابرونما ماژوس و دراشیا مگاستوما قرار داشت. پروبستمیریا از 20 % الاغ ها جدا شد و از یک راس بیش از 450 هزار کرم جدا گردید. گاستروفیلوس اینتستینالیس در? /66% الاغ ها مشاهده شد. میزان شیوع و فراوانی کرم ها در این بررسی کم بود اگرچه آلودگی مختلط و با چند انگل که در بررسی حاضر 4-1 عدد بود می تواند بر سلامتی دام تاثیر گذار باشد، مطالعات بیشتری در این زمینه مورد نیاز است.
    کلیدواژگان: ایران، الاغ، انگل، کرم
  • علی شهریاری، سید رضا فاطمی طباطبایی، رمضانعلی جعفری، بهنام قربان زاده صفحات 101-105
    در طیور، کبد ارگان اصلی سنتز تری گلیسرید(TG) و ترشح آن به داخل پلاسما می باشد. ترشح TG از کبد طیور و ذخیر? آن در بافت چربی محوطه بطنی باعث کاهش تولید گوشت می شود. گزارشات متفاوت و متناقضی از تاثیر سیر بر لیپیدهای سرم و کبد ارائه شده است. در این پژوهش اثرات جیره های حاوی مقادیر مختلف پودر سیر بر میزان TG کبد، سرم و وزن لیپید محوطه بطنی بررسی شده است. برای این منظور به جیره های 4 گروه 36 قطعه ای جوجه نر گوشتی 3 هفتگی به ترتیب صفر، 1%،2% و 4% پودر سیر اضافه شد. در پایان هفته های پنجم و هفتم 15 جوجه از هر گروه انتخاب و خونگیری شده، سپس کشته شده و از کبد و بافت چربی محوطه بطنی نمونه برداری شده است. TG کبدی و سرمی استخراج و با روش اسپکتروفتومتری اندازه گیری شدند. نتایج نشان داده که تا پایان هفته پنجم هیچکدام از جیره های حاوی مقادیر مختلف سیر نتوانسته اند تاثیر معنی داری بر TG سرمی و لیپیدهای محوطه بطنی نسبت به گروه کنترل ایجاد نمایند ولی جیره های 2% و 4% پودر سیر به ترتیب باعث کاهش معنی دار TG کبدی نسبت به گروه کنترل شده اند(05/0p<)در پایان هفته هفتم جیره های حاوی 2% و 4% پودر سیر نسبت به گروه کنترل سبب کاهش معنی دار TG سرم و کبدی شده اند(05/0p<). در مورد چربی های محوطه بطنی فقط جیر? حاوی 4% پودر سیر توانسته است سبب کاهش معنی دار این چربی ها نسبت به گروه کنترل شود(05/0p<). در مجموع چنین نتیجه گیری شده که پودر سیر با یک روند وابسته به دوز سبب کاهش لیپیدهای سرم و کبدی می شود.
    کلیدواژگان: تری گلیسرید، سیر، جوجه گوشتی
  • غلامرضا نیک بخت بروجنی، مهدی امام صفحات 107-111
    روش ردیابی باندهای پروتئینی پس از وسترن بلات با استفاده از پادتن های نشاندارشده با فلئورسنت در این مطالعه به تفضیل شرح داده شده است. با استفاده از پادتن های نشاندارشده با فلئورسنت، می توان پروتئین هایی را که پس از الکتروفورز به غشاء پلی وینیلیدن فلوراید(PVDF) منتقل شدند را در پرتو اشعه ماوراء بنفش آشکار کرده و تصویر آن را به دقت ثبت نمود. نشان گذاری فلئورسنت بدون نیاز به مراحل اضافی جهت رنگ آمیزی، امکان ثبت تصاویر دقیق را فراهم می کند. برای ارزیابی این روش، پادگن های توموری لکوزانزئوتیک گاوی به عنوان مثالی از پروتئین های ایمونوژنیک مورد بررسی قرار گرفت. نتایج این بررسی مشخص کرد که، نشان گذاری پادتن ها با فلئورسنت جهت ردیابی پروتئین ها یک روش جایگزین بسیار حساس و قابل اطمینان نسبت به روش های متداول بررسی پروتئین ها در وسترن بلات است.
    کلیدواژگان: ایمونوبلاتینگ، وسترن بلاتینگ، ایمونوفلئورسنس
  • فرزاد میرزایی، محمد رضاییان، آرمین توحیدی، علی نیکخواه، حسن سرشتی صفحات 113-128
    32 راس میش شیرده در 8 گروه، به مدت 10 هفته با یکی از 8 جیره، شاهد و یا جیره های به ترتیب مکمل شده با روغن ماهی (FO)، روغن گلرنگ (SO)، موننسین(MO)، روغن ماهی وگلرنگ(FS)، روغن ماهی وموننسین(FM)، روغن گلرنگ وموننسین(SM)، روغن ماهی و گلرنگ وموننسین(FSM) تغذیه شدند. مقدار خوراک عرضه شده و باقیمانده خوراک هر میش بطور روزانه ثبت گردید. از هر میش بطور هفتگی نمونه شیر و در روز آخرنمونه مایع شکمبه و پلاسما گرفته شد. به غیر از جیره SO، سایر جیره ها باعث کاهش مصرف ماده خشک گردیدند. میش های تغذیه شده با موننسین، تولید شیر کمتری داشتند. اگرچه درصد چربی شیر تنها در تیمارهای FS، FMو FSMبطور قابل توجهی پائین تر از گروه کنترل بود اما میزان تولید (روزانه) چربی شیر در میش های تغذیه شده از جیره های MOوSM نیز کاهش یافت. درصد ومیزان تولید پروتئین شیربه ترتیب در تیمارهای FS،FSM و MO، FS، FM، SMو FSMکاهش داشت. جیره MO باعث افزایش غلظت ازت اوره ای شیرشد. تغذیه روغن ماهی و گلرنگ باعث کاهش تعداد پروتوزوآ و نسبت استات به پروپیونات در مایع شکمبه شد. غلظت های پلاسمایی گلوکز و اوره تحت تاثیر قرار نگرفت اما میزان تری گلیسریدها، کلسترول کل و کلسترول با چگالی بالا در پلاسمای میش های تغذیه شده با جیره های حاوی روغن بالاتر بود. نتایج نشان داد که استفاده همزمان سه مکمل در جیره می تواند باعث تغییر ترکیب شیر، بویژه کاهش درصد چربی شیر گوسفندی و تبدیل آن به غذای مناسبتری برای مصرف انسانی گردد.
    کلیدواژگان: روغن گلرنگ، شیر، موننسین، روغن ماهی، میش
  • زینب غلامی، مصطفی اخلاقی، حمیدرضا اسماعیلی صفحات 129-131
    Aphaniusisfahanensis گونه جدید توصیف شده حوضه زاینده رود اصفهان می باشد. در مطالعه زیست شناسی بر روی 9 ماهی از این گونه، انگل Diplostomumspathaceum بصورت توده سفید رنگ با قطر? ?/0 میلی متر در یک چشم یکی از این ماهی ها مشاهده گردید. این اولین گزارش آلودگی Aphaniusisfahanensis به انگل Diplostomumspathaceum می باشد. این انگل باعث کدر شدن و کوری چشم ماهی می شود. A.isfahanensis یک گونه بومی ایران بوده بنابراین چنین مطالعاتی در حفظ و بقای آن مفید می باشد.
    کلیدواژگان: Aphaniusisfahanensis، بومی، اصفهان، Diplostomumspathaceum
  • شاهرخ رنجبربهادری، مهدی عیدی دلورزاده، بهار شمشادی صفحات 133-136
    دیروفیلاریا ایمیتیس یا کرم قلب یکی ازنماتودهای انگلی مهم سگ و سایر گوشتخواران است که در بطن راست قلب،سرخرگ ششی و ورید اجوف خلفی یافت میگردد و میکروفیلرهای خویش را درگردش خون محیطی دام آلوده رها میسازد. بدین منظورنمونه خون یاز119سگ ولگرد درمناطق مختلف استان مذکوربصورت تصادفی تهیه شده و پس از ارسال به آزمایشگاه به روش نات اصلاح شده بررسی و با استفاده از خصوصیات مورفولوژیکی آنها مورد تشخیص قرارگرفتند. درمجموع میکروفیلرهای دیروفیلاریاایمیتیس درپانزده نمونه(??/12%) مشاهده گردیدکه بیشترین میزان آلودگی درسگهای باجنسیت نر،با هفت سال سن ودرشهرستان دزفول ونواحی اطراف آن گزارش گردید. البته بررسی آماری انجام شده با استفاده ازروش مربع کای ارتباط معنی داری رابین آلودگی وعواملی از قبیل سن،جنسیت و انتشار جغرافیایی انگل نشان نداد. بررسی حاضرنخستین گزارش وقوع دیروفیلاریاایمیتیس در سگهای استان خوزستان میباشد. بنابراین باتوجه به حضورآلودگی درسگهای استان خوزستان میبایست نسبت به کنترل آن توسط معدوم نمودن سگهای ولگرد ومبارزه باناقلین انگل اقدام نمود.
    کلیدواژگان: ایران، سگهای ولگرد، استان خوزستان، دیروفیلاریاایمیتیس
  • مهدی سلطانی، مریم قدرت نما، حامد اهری، حسینعلی ابراهیم زاده موسوی، مریم عطایی، فرهاد دستمال چی، جعفر رحمانیا صفحات 137-142
    هدف از این مطالعه ارزیابی اثرات ضد باکتریایی ذرات نانونقره (نانوسید) علیه 30 جدایه از باکتری های بیماریزای ماهیان شامل استرپتوکوکوس اینیایی (14جدایه)، لاکتوکوکوس گارویه(14جدایه)، یرسینیا راکری و آئروموناس هایدروفیلا بوده است. برای انجام تحقیق از روش رقت سازی ذرات نانونقره در محیط کشت مایع و تعیین حداقل غلظت کشنده باکتریایی از طریق پاساژ نمونه های تلقیح شده روی محیط ژلوزفون و تعیین حداقل غلظت کشنده باکتریایی در زمان های 30، 60 و90 دقیقه پس از تلقیح نمونه ای باکتریایی در رقت های مختلف ذرات نانونقره انجام شده است. نتایج حاصله نشان داد که حداقل غلظت باکتری کشی ذرات نانونقره علیه جدایه های اینیایی در دامنه15/? تا 5 میکروگرم به ازاء هر میلی لیتر طی 90-30 دقیقه پس از تلقیح بود در حالی که این مقدار برای جدایه های گارویه در دامنه 10<-62/0 میکروگرم به ازاء میلی لیتر بود. به علاوه حداقل غلظت باکتری کشی ذرات نانونقره علیه گونه های هایدروفیلا و راکری به ترتیب در دامنه های15/0>-31/ 0 و5/2- 62/0 میکروگرم به ازاء میلی لیتر بود. به طور کلی رشد باکتریایی همه جدایه های باکتریایی از میزان تلقیح اولیه یعنی 107 سلول به ازاء میلی لیتر به 101و در برخی موارد تا عدم رشد کاهش نشان داد که در مقایسه با کنترل از اختلاف قابل توجهی برخوردار بوده است.
    کلیدواژگان: لاکتوکوکوس گارویه، حداقل غلظت باکتری کشی، _ استرپتوکوکوس اینیایی، آئروموناس هایدروفیلا، ذرات نانونقره، یرسینیا راکری
  • سهیلا خضرایی نیا، پروانه خضرایی نیا صفحات 143-150
    خرچنگهای ماده بالغ Potamonpersicum (تعداد 65) از رودخانه جاجرود واقع در شرق تهران تهیه شدند. قطع دو طرفه پایه های چشم در خرچنگهای با وزن 1/?±6 /27 گرم، انجام شد. تغییرات در میزان قند، پروتئین و تعداد هموسیتهای همولنف، اندیس تخمدان و غده کبد- لوزالمعده، همچنین وزن بدن و طول کاراپاس مورد بررسی و اندازه گیری قرار گرفت. میزان قند همولنف در خرچنگهای با قطع پایه های چشم، کاهش معنی داری را در پایان هفته اول و افزایش معنی داری را در پایان هفته های دوم و سوم پس از قطع پایه های چشم در مقایسه با گروه های کنترل نشان داد (05/0P<). میزان پروتئین تام همولنف در خرچنگهای با قطع پایه های چشم، افزایش معنی داری را در مقایسه با گروه کنترل، در پایان هفته سوم پس از قطع پایه های چشم نشان داد (05/0P<). همچنین تغییرات معنی داری در میزان اجزائ پروتئین تام همولنف در خرچنگهای با قطع پایه های چشم در مقایسه با گروه کنترل، درپایان هفته سوم مشاهده شد (05/0P<). میانگین تعداد کل هموسیتهای همولنف در خرچنگهای با قطع پایه های چشم افزایش معنی داری را در مقایسه با گروه های کنترل، در پایان هفته های دوم و سوم نشان داد (05/0P<). اندیسهای تخمدان و غده کبد- لوزالمعده، در خرچنگهای با قطع پایه های چشم، به ترتیب افزایش و کاهش معنی داری را در مقایسه با گروه کنترل در پایان هفته های دوم و سوم نشان داد (05/0P<). میانگین وزن بدن خرچنگهای با قطع پایه های چشم، افزایش معنی داری را در مقایسه با گروه های کنترل در پایان هفته های دوم و چهارم نشان داد (05/0P<). میانگین طول کاراپاس در خرچنگهای با قطع پایه های چشم تغییر معنی داری را در مقایسه با گروه کنترل در پایان هفته دوم نشان نداد در حالیکه افزایش معنی داری را در پایان هفته چهارم در مقایسه با گروه کنترل نشان داد (05/0P<). خرچنگهای گروه تیمار، چهار هفته پس از قطع پایه های چشم، پوست اندازی کردند در حالیکه در گروه های کنترل، پوست اندازی زودرس مشاهده نشد.
    کلیدواژگان: همولنف، P، persicum، پوست اندازی و رشد، اندیس تخمدان و غده کبد، لوزالمعده، بیوشیمیائی، قطع پایه های چشم
|
  • Pages 69-75
    A study with a duration of 42 days was conducted to evaluate the influence of fish oil inclusion on performance parameters, serum lipid content, antibody responses to sheep red blood cells (SRBC) and the composition of antigen and meat fatty acids in broilers. Two hundred and sixteen 1-day-old broiler chicks from a commercial hybrid (Cobb 500) were allocated randomly to four groups, which received feed supplemented with 1.5%, 3.0% and 6% fish oil or feed that was not supplemented (control group). The differences among the groups were significant with regards to their performance, so that a low level of fish oil (1.5%) led to higher feed intakes and an improvement in the efficiency of feeding in comparison to the control group (p<0.01). The results of the omega-3 fatty acid evaluation indicated significant differences among groups (p<0.01) and the birds in the 6% fish oil-fed group had the highest level of n-3 fatty acid in their meat. The n-6:n-3 ratio of polyunsaturated fatty acids was lower in the fish oil-fed groups compared to the control group (p<0.01).Broilers that were fed with diets rich in omega-3 fatty acid had higher levels of anti-SRBC titers and lower levels of serum cholesterol and triglycerides than those fed with the control diet (p< 0.05).
  • Pages 77-82
    One of the main limitations of glucocorticoid therapy is its negative effects on bones. The aim of this study was to determine the effects of concurrent administration of eicosapentaenoic acid (EPA) and alendronate on bone changes induced by glucocorticoid treatment in rats. Thirty six male Wistar rats, who were 2.5 months of age, were divided equally into six groups and treated with normal saline (controls), 7 mg/kg methylprednisolone (MP), MP with 20 µg/kg alendronate, MP with alendronate and 80 mg/kg EPA, MP with alendronate and 160 mg/kg EPA, and MP with alendronate and 320 mg/kg EPA for a six-week period. At the end of the experiment, serum and urine samples were collected and the left tibia and femur were removed from each animal for histomorphometric studies. There were no significant differences with regards to the levels of serum calcium, phosphorus, creatinine, osteocalcin, carboxy-terminal telopeptide of collagen type I (CTX), alkaline phosphatase, urinary calcium and creatinine, and the phosphorus:creatinine ratios among all groups. Epiphyseal and metaphyseal trabecular widths, and the area of epiphyseal bone and the entire femur in the MP group decreased significantly in comparison to the control group (p<0.001). There were no significant differences in the cortical parameters of the tibial bone between these groups. The groups treated with alendronate and alendronate with 80 mg/kg EPA had increased epiphyseal trabecular widths compared to the MP group (p<0.001) that were statistically similar in both groups. The groups treated with alendronate with 80 mg/kg EPA and alendronate with 320 mg/kg EPA had increased metaphyseal trabecular widths compared to the MP group (p<0.001). The groups with alendronate treatment alone and alendronate with 80 mg/kg EPA had significantly increased bone areas and tissue areas compared to the MP group (p<0.001). In conclusion, concomitant administration of EPA and alendronate may improve the known beneficial effects of alendronate on changes in the bone due to MP administration in rats.
  • Pages 87-94
    In the present study was performed to evaluate the follicular growth and hormonal changes after ovarian artery ligation in rats. Fifty six virgin 90-day–old female rats were used. The rats were chosen from 100 female rats by a vaginal smear, which showed that they were synchronized in estrous phase of the menstrual cycle. Animals were kept in seven cages (n=8 in each) at a temperature of 22 ± 2°C and 12/12 hr light/dark conditions. The rats were divided into a treatment and control groups. On days 8, 14, 21, 30 and 60, after ligation of the right ovarian artery by laparotomy, nine rats were sacrificed for each test group on mentioned days and both ovaries were collected from each rat. Histological studies were the carried out on the ovaries. The ovaries on the ligated side had a significantly lower rate of ovulations (p?0.01) than the ovaries in the control group on the intact side. The right-sided ovary had small pea–sized follicles, which indicated polycystic ovarian syndrome, but no polycystic follicles were observed on the intact side and in the control group ovaries. There were no corpora lutea or corpora albicantia within the ovary subjected to ovarian artery ligation, which indicated that there had not been any recent ovulation. Furthermore, there was a greater degree of atresia in the ligated ovary than the control group. However, no abnormalities were detected in the left ovaries of the experimental group. Blood sampling was performed directly from the heart for hormonal analyses on days 5, 10, 20, 30, 40, 50 and 60 after ovarian artery ligation. In the experimental group, the serum analyses showed a significant (p<0.01) increase in the levels of estrogen and luteinizing hormone (LH), while the levels of progesterone and follicular stimulating hormone (FSH) decreased by the time in serum of the test group. Glucose levels were measured and found to be increased, as is seen in polycystic ovarian syndrome, which suggested the presence of insulin resistance.
  • Pages 95-99
    Conventional methods for the propagation and preservation of parasites in vivo or in vitro have limitations, which include the need for labor, the initial isolation and loss of strains, bacterial and fungal contamination, and changes in the original biological and metabolic characteristics of the organism. All of these disadvantages are reduced considerably by cryopreservation. In this study, we examined the effects of different concentrations of dimethyl sulfoxide (DMSO) and glycerol on the survival rate of Trichomonasgallinae. Both of the two cryoprotectants examined at different concentrations showed a protective effect of T. gallinae. When DMSO was used as the cryoprotectant, a maximum survival rate (70%) was achieved at a concentration of 10% over a short-term duration of freezing (24 h). Glycerol at a concentration of 10% had the highest effect on cryoprotectivity after 70 days, while DMSO 20% showed the lowest cryopreservation for T. gallinae. In conclusion, DMSO and glycerol are appropriate protective materials for the cryopreservation of T. gallinae. The solutions of DMSO 10% and glycerol 10% could be the best choice of cryoprotectant for short-term (24 hours) and long-term (70 days) protection, respectively.
  • Pages 101-105
    In poultry, the liver is the main organ for the synthesis of triglycerides (TG) and their secretion into the plasma. Secretion of TGs from the liver and their storage in adipose tissue of the abdominal cavity reduces the meat yield. There are controversial reports about the effects of garlic on the levels of TG in the serum and liver of poultry. In this study, different diets that contained various levels of garlic powder were assessed with regards to their effects on the levels of TG in serum and the liver, and on the abdominal fat pad. For this purpose,144 3male Ross broilers who were three weeks old were assigned into four groups of 36 birds each, and fed on diets that were supplemented with 1, 2 or 4% of garlic powder, or with a diet that was not supplemented with garlic (the control group). At the end of the fifth and seventh weeks of the study, 15 chicks of each group were bled and then sacrificed. The livers and abdominal fat pad were removed. Liver and serum TG were extracted and measured by spectrophotometry. The TG levels of serum and the abdominal fat pad were not affected by diet by the end of the fifth week, but diets that contained 2% and 4% garlic powder had a significantly decreased hepatic TG level in comparison with the control group (p<0.05). At the end of the seventh week, a significant decrease in serum and hepatic TG levels was found in the birds that were fed a diet that contained 2% and 4% garlic powder, respectively (p<0.05). Also, the diet with 4% garlic powder significantly decreased the weight of the abdominal fat pad in comparison with the control group (p<0.05). It is concluded that garlic powder has the potential to decrease the levels of TG in the serum and liver in broilers in a dose–dependent manner.
  • Pages 107-111
    This report describes the detailed procedures for Western blot analysis using fluorescent antibodies. After electrophoresis and subsequent electroblotting, the fluorescent-labeled antibodies were visible upon ultraviolet illumination of the polyvinylidene fluoride (PVDF) membranes and could then be photographed to give an accurate record of the blots. Fluorescent labeling allows for photographic records of the blot without the need for subsequent staining steps. In an effort to evaluate this method in the study of immunogenic antigens, this study describes a study on BLV (Bovine Leukemia Virus) tumor antigens. The fluorescent labeling of antibodies for detection by immunoblotting was found to be a very sensitive and reliable alternative to the conventional methods of Western blots.
  • Pages 129-131
    Aphaniusisfahanensis is a new endemic killifish species that has been described in the Zayandeh River of the Isfahan basin in Iran. During a study on the biology of nine fish from this species, the parasite Diplostomumspathaceum was observed in the aqueous humor of the eye of a single individual. It was visible as a white mass with a diameter of 0.38 mm. This is the first report on the infection of A. isfahanensis with D. spathaceummetacercaria. They are pathogenic to fish and cause opacities in the optical lens (worm star) and blindness. Since A. isfahanensis is an endemic species, this discovery may be useful information to inform strategy with regards to the conservation of this fish.
  • Pages 133-136
    Dirofilariaimmitis, which is otherwise known as heartworm, is an important parasite in dogs and other carnivores. It lives in the right ventricle of the heart, the pulmonary artery and the posterior vena cava, and its microfilaria can be found in the peripheral circulation. This is the first report of Dirofilariaimmitis infection in stray dogs in Khuzestan, a province in South-Western Iran. Blood samples from 119 stray dogs were collected randomly from different districts of Khuzestan. The samples were examined by the modified Knott's method. Blood microfilaria of Dirofilariaimmitis were observed in 15 samples (12.61%). The most severe infections were seen in 7-yr-old male dogs and also those in the Dezfool district. However, statistical analysis by the Chi-square method did not show a significant relationship between the rate of infection and other factors, which included age, sex and geographical distribution. As this parasite can infect humans, the infection of dogs with D. immitis in Khuzestan should be controlled by the removal of the dogs and the vectors of D. immitis are insects including flies.
  • Pages 143-150
    Adult female crabs (Potamonpersicum; n=65) were collected from the Jajrood River in the east of Tehran, Iran. Both eyestalks were removed in crabs that weighed 27.6 ± 2.1 g. Changes in the levels of glucose and protein titers in the hemolymph, the number of hemocytes, gonadal and hepatic indices, body weight and carapace length were determined. The level of glucose in the hemolymph was significantly decreased at the end of the first week following eyestalk ablation and significantly increased by the end of the second and third weeks following eyestalk removal compared to the control groups with intact eyestalk (p < 0.05). A significant increase was observed in the total protein level of the hemolymph of destalked crabs at the end of the third week compared to those in the control group (p < 0.05). The fractions of total protein showed significant changes at the end of the third week compared to the control group (p < 0.05). The mean total hemocytes count (THC) in the hemolymph was significantly increased in ablated crabs at the end of the second and third weeks compared to the control group (p < 0.05). The gonadal and hepatic indices of the ablated crabs were significantly increased and decreased, respectively, at the end of the second week compared to the control groups (p < 0.05). The mean body weight of the ablated crabs was increased significantly at the end of the second and fourth weeks compared to the control group (p < 0.05). No significant change was observed in the mean carapace length of the ablated crabs at the end of the second week, but it had increased significantly by the end of the fourth week compared to the control group (p < 0.05). The ablated crabs moulted four weeks after the removal of their eyestalks, but no precocious moulting was observed in the control group.