فهرست مطالب

مجله دانشگاه علوم پزشکی شهید صدوقی یزد
سال هجدهم شماره 2 (پیاپی 72، خرداد و تیر 1389)

  • تاریخ انتشار: 1389/03/11
  • تعداد عناوین: 9
|
  • آرپی مانوکیان، علی اکبر نجاتی صفا، کامران علی مقدم، احمدرضا شمشیری صفحات 72-77
    مقدمه
    پیوند مغز استخوان یکی از روش های درمانی بسیاری از اختلالات خونی می باشد. در سالهای اخیر استفاده از روش های پیوند سرپایی مغز استخوان افزایش چشمگیری داشته است. مطالعات حاکی از آن است که پیوند سرپایی مغز استخوان از فواید بسیاری برخوردار است. هدف از این مطالعه مقایسه کیفیت زندگی بیماران مبتلا به مولتیپل میلوما پس از پیوند مغز استخوان سرپایی و بستری می باشد.
    روش بررسی
    این تحقیق یک مطالعه توصیفی از نوع مقایسه ای می باشد. کیفیت زندگی 35 بیمار مبتلا به مولتیپل میلوما که تحت پیوند مغز استخوان قرار گرفته بودند (20 بیمار سرپایی و 15 بیمار بستری) مورد بررسی قرار گرفت. جهت گردآوری داده ها از پرسشنامه EORTC QLQ_C30 استفاده گردید. پرسشنامه در سه مرحله قبل پیوند، 45 و 90 روز بعد پیوند تکمیل گردید. جهت تجزیه تحلیل داده ها از آمار توصیفی(میانگین و انحراف معیار) و استنباطی (آزمون تی زوج و ANOVA اندازه های تکراری) استفاده شد.
    نتایج
    مقایسه کیفیت زندگی واحدهای سرپایی و بستری نشان داد که گروه سرپایی در بعضی از ابعاد: عملکرد کلی، علایم بالینی کلی، عملکرد جسمی، تهوع و استفراغ، خستگی، ایفای نقش و کاهش اشتها از کیفیت زندگی بهتری برخوردار بود. با گذشت 90 روز از پیوند، کیفیت زندگی گروه بستری در ابعاد: عملکرد اجتماعی(001/0(P=، تنگی نفس(05/0(P=، اختلال خواب و (001/0P<) اسهال(07/0(P= افزایش معنی دارو یا تقریبا معنی داری داشته است.
    نتیجه گیری
    هرچند هر دو روش پیوند جهت ارتقای کیفیت زندگی محاسن خود را دارند ولی با توجه به بهتر بودن کیفیت زندگی گروه سرپایی در بعضی از ابعاد، روش پیوند سرپایی می تواند تاثیر بسزایی در ارتقاء کیفیت زندگی بیماران داشته باشد.
    کلیدواژگان: کیفیت زندگی، پیوند مغز استخوان، سرپایی، بستری، مولتیپل میلوم
  • محمد مهدی حیدری، مهری خاتمی صفحات 78-82
    مقدمه
    نقایص میتوکندری در بیماری فردریش اتاکسیا (FRDA) در بسیاری از مطالعات گزارش شده است. بیماری فردریش اتاکسیا یک بیماری تحلیل یابنده اعصاب با وراثت اتوزومال مغلوب است که در نتیجه کاهش بیان فراتاکسین علایم بیماری بروز می یابد. کاهش تولید فراتاکسین باعث افزایش آهن و افزایش رادیکالهای آزاد در میتوکندری شده و به نوبه خود باعث کاهش فعالیت زنجیره تنفسی می شود. عامل تعدیل کننده دیگر در بیماری فردریش اتاکسیا، نقص های DNA میتوکندریایی (mtDNA) است. از این رو توجه ما به بررسی تغییرات نوکلئوتیدی ژنوم میتوکندری در افراد بیمار متمرکز شد که می تواند در نقص زنجیره تنفسی دخالت داشته باشد و باعث کاهش تولید ATP می گردد.
    روش بررسی
    در این مطالعه، ژن NADH دهیدروژناز I(ND1) از ژنوم میتوکندری با تکنیک TTGE PCR- مورد بررسی قرار گرفت و پس از یافتن الگوی باندی متفاوت، جهت شناسایی جهش دقیق نمونه ها برای تعیین توالی ارسال شد.
    نتایج
    با بررسی روی 20 بیمار، 1 جهش جدید (T4216C) مشاهده گردید که برای اولین بار در بیماری فردریش اتاکسیا معرفی شده است. جهش T4216C باعث تغییر اسید آمینه تیروزین به هیستیدین در موقعیت 313 ژن ND1 شده و نتایج حاصل از مطالعات بیوانفورماتیک نشان می دهد که ششمین زنجیره آلفا این پروتئین از بین می رود.
    نتیجه گیری
    از نظر آماری این جهش در ژن ND1 در افراد بیمار نسبت به افراد کنترل بیشتر دیده شد(001/0P<). بنابراین این جهش ممکن است یک فاکتور مستعد کننده ای باشد که به همراه عوامل محیطی در پیشرفت بیماری و کاهش سن شروع بیماری موثر است.
    کلیدواژگان: فردریش اتاکسیا، DNAی میتوکندریایی، ژن NADH دهیدروژناز I (ND1)، جهش ژنی
  • محمدرضا نجفی، فاطمه رضایی، نجمه وکیلی زارچ، فهیمه دهقانی، مجید برکتین صفحات 84-91
    مقدمه
    بیماران مبتلا به صرع نیمرخ روانی خاصی داشته و بافت روانشناختی و هیجانی ویژه ای را تجربه می کنند. برخی بررسی ها وقوع همزمان اختلالات صرع و آسیب های روانی را گزارش کرده اند. هدف از این مطالعه بررسی و مقایسه نیمرخ روانی بیماران صرع پارشیل پیچیده و گرندمال و مقایسه آن با گروه کنترل می باشد.
    روش بررسی
    پژوهش حاضر توصیفی تحلیلی است که در سال 1387 در کلینیک های نورولوژی شهر اصفهان بر روی 40 بیمار مبتلا به صرع گرندمال و پارشیل پیچیده و گروه کنترل که از همراهان بیماران بودند، انجام شد. پرسشنامه MMPI جهت بررسی نیمرخ روانی این افراد استفاده شد. داده ها توسط نرم افزار SPSS-15 و آزمونهای آماری خی دو و آنوا تحلیل گردید.
    نتایج
    یافته های این بررسی نشان داد باوجود اینکه نمرات بیماران در مقیاسهای بالینی MMPI افزایش بیشتری نسبت به گروه کنترل دارد، اما این آسیب شناسی روانی در سطح نابهنجاری نیست. بیماران مصروع در مقیاسهای خودبیمارانگاری (Hs)، افسردگی (D) و هیستری (Hy) نسبت به گروه کنترل افزایش نمره بیشتری داشتند ولی این تفاوت تنها در گروه با صرع پارشیل پیچیده معنی دار بوده است.
    نتیجه گیری
    با توجه به یافته های این پژوهش بیماران مصروع نسبت به جمعیت عمومی با احتمال بیشتری دچار اختلالات روانشناختی می شوند. این نتایج ضرورت در نظر گرفتن مداخلات روانشناختی را در کنار درمان های دارویی مورد تاکید قرار می دهد.
    کلیدواژگان: صرع پارشیل پیچیده، صرع گرندمال، MMPI
  • کاویان قندهاری، فاطمه صبور داوودیان، پرهام معروفی صفحات 92-97
    مقدمه
    یافته های بالینی تاثیرگذار بر ناتوانی بیماران سکته مغزی حائز به این دلیل که می توانند در پیش آگهی و بهبودی بعدی بیمار تاثیرگذار باشند، حائز اهمیت است.
    روش بررسی
    در این مطالعه بیماران مبتلا به سکته مغزی بستری در بیمارستان قائم مشهد در سال 1387 مورد مطالعه قرار گرفتند. وجود همی هیپوستزی، همی آنستزی، همی نگلکت و همی آنوپسی همنام در بیماران بررسی شد. مرتبه ناتوانی بیمار 72 ساعت از سکته بر اساس معیار رانکین تعیین شد، آزمون Tو فیشر برای تحلیل آماری میانگین مرتبه ناتوانی بکار رفت و p کمتر از05/0 معنی دار تلقی شد.
    نتایج
    از 329 بیمار با سکته مغزی، 4/37% همی هیپوستزی، 8/13% همی آنستزی، 9/7% همی نگلکت و 3/7% همونیموس همی آنوپسی داشتند. میانگین ناتوانی در بیماران با همی آنستزی بطور معنی داری بیشتر از سایر بیماران بود(001/0(p<. میانگین ناتوانی در افراد با همی هیپوستزی یا همی نگلکت یا همی آنوپسی همنام نسبت به افراد بدون آن تفاوت معنی داری نداشت (بترتیب 44/0p= و23/0p= و 83/0 p=.) بیماران با تریاد همی آنستزی، همی نگلکت و همی آنوپسی همنام میانگین ناتوانی بطور معنی داری بیشتر از سایرین بود(001/0p<).
    نتیجه گیری
    همی آنستزی یافته بالینی تاثیرگذار بر ناتوانی مبتلایان به سکته مغزی است، وجود تریاد بالینی فوق می تواند افزایش دهنده میانگین ناتوانی در این بیماران باشد.
    کلیدواژگان: سکته مغزی، ناتوانی حسی، آنوپسی، فراموشی
  • حبیب امامی، غزال ناصری کوز هگرانی، کیوان سعیدفر *، امیرسها رضایی شیراز، محمدرضا مسجدی صفحات 98-110
    مقدمه

    به نظر می رسد تایید و همراهی اطرافیان از عوامل افزاینده احتمال مصرف دخانیات در دانش آموزان و جوانان است. مطالعه حاضر به بررسی ارتباط الگوی مصرف سیگار بین دانش آموزان و معلمانشان با تعدیل مخدوش کننده ها می پردازد.

    روش بررسی

    از دانش آموزان کلاس های سوم دبیرستان های تهران خواسته شد تا پرسشنامه 21 سئوالی دموگرافیک و عادات مصرف دخانیات را تکمیل نمایند. الگوی مصرف دخانیات در دو جنس و نسبت استعمال دخانیات اطرافیان در گروه های سیگاری و غیرسیگاری مورد مقایسه قرار گرفتند. بعلاوه، دانش آموزان سیگاری و غیرسیگاری که مواجهه با معلمان سیگاری داشتند با هم مقایسه شدند. پس از تعدیل مخدوشگرها، مصرف سیگار معلمان با مدل رگرسیون لجستیک ارزیابی شد و نسبت های شانس تعدیل شده برآورد گردید.

    نتایج

    تعداد 4591 دانش آموز 17-19 ساله پسر (2092 نفر، 6/45%) و دختر در طرح شرکت کردند(میانگین سنی 59/0±53/17 سال). 250 پسر (1/12%) و 131 دختر (3/5%) استعمال دخانیات داشتند(001/0(P=. نسبت دانش آموزان سیگاری و غیرسیگاری که شاهد استعمال سیگار معلمانشان در داخل مدرسه بودند به ترتیب 7/55% (209 نفر) و 3/29% (1191 نفر) برآورد شد(001/0(P=. در بین شاهدان استعمال سیگار معلمان در خارج از ساختمان مدرسه، 220 نفر سیگاری (7/58%) و 1205 نفر غیرسیگاری (2/29%) بودند. با تعدیل متغیرها مشخص گردید که استعمال دخانیات بالغین جوان همبستگی معناداری با مشاهده مصرف سیگار معلمان در محوطه غیر داخلی مدرسه و مصرف سیگار دوستان نزدیک دارد.

    نتیجه گیری

    استعمال دخانیات معلمان در ساعات مدرسه و نیز مصرف سیگار توسط دوستان نزدیک، دو مولفه مهمی اند که در طرح های ایجاد مدرسه عاری از دخانیات و مبارزه با دخانیات در قشر جوان جامعه باید لحاظ گردند.

    کلیدواژگان: معلمان، دخانیات، مدرسه، دانش آموزان
  • مرجان مردانی حموله، عزیز شهرکی واحد صفحات 111-117
    مقدمه
    سرطان بیماری است که با تغییر شکل غیرطبیعی سلولها واز دست رفتن تمایز سلولی مشخص می شود. بیماران سرطانی دچار مشکلات جسمی، روانی واجتماعی زیادی می شوند که ممکن است این مشکلات باعث اختلال در روند کیفیت زندگی آنان گردد. به همین منظور پژوهش حاضر با هدف تعیین ارتباط میان وضعیت سلامت روان وکیفیت زندگی در بیماران سرطانی صورت گرفته است.
    روش بررسی
    این پژوهش یک مطالعه توصیفی- همبستگی می باشد. در این تحقیق 90 بیمار سرطانی مراجعه کننده به بیمارستان شفای اهواز در سال 1387 به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. اطلاعات با استفاده از پرسشنامه سلامت عمومی و کیفیت زندگی 36 سئوالی (فرم کوتاه) گردآوری شد و با استفاده از محاسبه ضریب همبستگی اسپیرمن، آزمون تی و آنالیز واریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
    نتایج
    یافته ها نشان داد بسیاری از حیطه های کیفیت زندگی با سلامت روان همبستگی معنی دار دارد. حیطه های عملکرد فیزیکی از کیفیت زندگی با 3 حیطه ی اضطراب، اختلال در عملکرد اجتماعی و افسردگی همبستگی معنی دار نشان داد. حیطه سلامت روانی از کیفیت زندگی تنها با حیطه علایم شبه جسمی از سلامت روان هبستگی معنی دارنشان داد(02/0>P) و در نهایت در حیطه عملکرد اجتماعی از کیفیت زندگی با حیطه اختلال در عملکرد اجتماعی از سلامت روان همبستگی معنی دار مشاهده شد(05/0>P). همچنین حیطه های سلامت روان مثل اضطراب با 006/0=P در زنان بیشتر از مردان و علایم شبه جسمی با 025/0=P در زنان بیشتر از مردان ارتباط معنی دار را نشان داده است و از حیطه های کیفیت زندگی، عملکرد فیزیکی با 03/0=P در مردان بیشتر از زنان و درد جسمی با 001/0=P در زنان بیشتر از مردان، معنی دار می باشد.
    نتیجه گیری
    با توجه به یافته های پژوهش، حیطه های کیفیت زندگی بیماران سرطانی با حیطه های سلامت روان آنها رابطه دارد و سرطان بر جنبه های مختلف زندگی بیماران اثر گذاشته است.
    کلیدواژگان: سلامت روانی کیفیت زندگی، سرطان
  • زهرا صفری، مجتبی سعادتی*، شهرام نظریان، محمد هیات، مرتضی میرزایی صفحات 118-126
    مقدمه

    سالیانه بیش از 14 میلیون انسان آلوده به لشمانیوز در سراسر دنیا گزارش می شود. این بیماری در ایران به دو شکل پوستی و احشایی وجود دارد که نوع پوستی آن در نقاط مختلف دارای گستردگی بیشتر می باشد. در سالهای اخیر استفاده از روش PCR برای تشخیص لشمانیوز پوستی در بیماران در مناطق مختلف جغرافیایی مورد استفاده قرار گرفته است. در این روش از پرایمرهای اختصاصی برای تکثیر ژن های مختلف انگل مانند ژن های RNAی ریبوزومی، DNA کینتوپلاستی و یا ترتیب های تکراری استفاده شده است. هدف از این مطالعه تشخیص سریع لشمانیوز پوستی در مراحل اولیه این بیماری در افراد مبتلا با استفاده از روش Multiplex-PCR است.

    روش بررسی

    در این مطالعه نمونه برداری از زخم 67 بیمار آلوده به لشمانیوز جلدی انجام شد. ابتدا ژنوم انگل با روش فنل-کلروفرم تخلیص شد. با استفاده ازروش PCR و پرایمر مناسب، تکثیر DNAمورد نظر صورت پذیرفت. محصول به دست آمده هم زمان با محصول DNA تکثیر شده سویه های استاندارد، الکتروفورز و پس از مقایسه مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. از دو نمونه استاندارد Leishmania. major وLeishmania. tropica به عنوان کنترل مثبت نیز استفاده گردید.

    نتایج

    طول محصول PCR با پرایمر، AB115 جفت باز و با پرایمرUL، 683 جفت باز بود. نتایج بدست آمده نشان می دهد که حساسیت پرایمرهای مختلف برای تشخیص بیماری با توجه به دو گونه عامل بیماری یعنی Leishmania Major و Leishmania Tropica یکسان نبوده و به گونه ای که حساسیت روش PCR با پرایمر AB در حد 35 سلول و با پرایمر UL در حد 40 سلول بود.

    نتیجه گیری

    نتایج این مطالعه دلالت بر حساسیت PCR جهت شناسایی لشمانیوز پوستی دارد و به عنوان استاندارد جدید در شناسایی متداول زمانی که تشخیص گونه نیاز نبوده می تواند، مورد استفاده گیرد. هر چند توانایی در تشخیص گونه ها در پیش بینی بیماری، تصمیم در درمان مناسب و خصوصا در نواحی که بیش از یک گونه و بیماری بوسیله پزشک مشاهده شود از اهمیت زیادی برخوردار می باشد.

    کلیدواژگان: Multiplex، PCR، لشمانیوز جلدی، بیماری های پوستی
  • مهدی حقی، ناصر پولادی، محمدعلی حسینپورفیضی، عباسعلی حسینپورفیضی صفحات 127-133
    بتا تالاسمی یکی از شایع ترین بیماری های ژنتیکی در ایران است، بیش از دو میلیون حامل بتا تالاسمی در ایران وجود دارد. در دو دهه ی اخیر، جهش های ژن بتاگلوبین در چندین استان مورد بررسی قرار گرفته است. ناهمگنی ژنتیکی- قومی در ایران، باعث ظهور انواع متفاوت جهش ها، در این ژن شده است. مقایسه ی بین استان های مختلف نشان می دهد که پراکندگی جهش ها به طور قابل ملاحظه ای در نوع و فراوانی متفاوت است. تا کنون حدود 60 نوع جهش مختلف در بیماران ایرانی گزارش شده است. آشنایی مراکز تشخیصی با جهش های ایران و نحوه پراکندگی آنها می تواند کمک مؤثری درتشخیص های ژنتیکی در مناطق مختلف ایران باشد. این مقاله با مروری بر یافته ها به بررسی مطالعات مختلف در مورد توزیع پراکندگی جهش های بتا تالاسمی در ایران می پردازد.
    کلیدواژگان: بتا تالاسمی، جهش، ایران
  • محمدتقی نوربالا، پریچهر کفایی صفحات 134-143
    اهداف آموزشی این مقاله خود آموزی جهت پزشکان عمومی، متخصصین بیماری های پوست و متخصصین طب کار طراحی شده تا در پایان به اهداف زیر برسند. 1- انواع بیماری های پوستی ناشی از شغل را بشناسند. 2- با عوامل مهم و شایع ایجاد کننده بیماری های پوستی ناشی از شغل را آشنا شوند. 3- راه های پیشگیری و درمان بیماری های پوستی ناشی از شغل را بدانند.
|
  • A. Manookian, A. Nejatisafa, K. Ali-Moghaddam, A. Shamshiri Pages 72-77
    Bone marrow transplantation is one of the treatment modalities in many hematologic disorders. In recent years, bone marrow transplantation is increasingly being delivered in the outpatient setting. Some studies suggest that outpatient transplantation has many advantages. The aim of this study was to compare the quality of life in outpatient and inpatient multiple myeloma patients after bone marrow transplantation. This research was a descriptive, comparative study. The quality of life of 35 multiple myeloma patients who had undergone bone marrow transplantation (20 outpatient and 15 inpatient) was assessed. An EORTC QLQ_C30 questionnaire was used for data collection. The questionnaire was completed on three occasions (before transplantation, 45 day after BMT and 90 day after BMT). Descriptive (mean, SD) and inferential statistics (Paired T Test, ANOVA Repeated Measures) were used for data analysis. Comparison of quality of life between inpatient and outpatient settings indicated that quality of life of outpatient group was significantly better than inpatient group in certain aspects including all functional scales, all symptom scales, physical functioning, nausea and vomiting, fatigue, role functioning and appetite loss, and after a period of 90 days after transplantation, there was a significant increase in quality of life of the members of the inpatient group with regards to social functioning (p=0.001), dyspnoea(p=0.05), insomnia(p<0.001) and diarrhea (p=0.07). Although both transplantation methods have their own advantages, but considering the point that outpatient setting results in betterment of quality of life in certain aspects, it is advisable that patients should undergo bone marrow transplantation in an outpatient setting.
  • M. Heidari, M. Khatami Pages 78-82
    The mitochondrial defects in Friedreich ataxia (FRDA) have been reported in many researches. Friedreich ataxia is an autosomal recessive neurodegenerative disorder caused by decreased expression of the Frataxin protein. Frataxin deficiency leads to excessive free radical production and dysfunction of respiratory chain complexes. Mitochondrial DNA (mtDNA) could be considered as a candidate modifier factor for FRDA disease. It prompted us to focus on the mtDNA and monitor the nucleotide changes of genome which are probably the cause of respiratory chain defects and reduced ATP generation. We searched the mitochondrial NADH dehydroganase I (ND1) gene by PCR-TTGE and DNA fragments showing abnormal banding patterns were sequenced for the identification of exact mutations.
    Results
    In 20 patients, we detected 3 mtDNA mutations which is novel in Friedreich ataxia. T4216C mutation results in conversion of Tyrosine to Histidine in 313 amino acid locations in ND1 and bioinformatics studies show that ND1 protein loses sixth intramembrane α chain. Our results showed that ND1 gene mutations in FRDA samples are higher than normal controls (P<0.001). It is possible that mutations in mtDNA could constitute a predisposing factor in combination with environmental risk factors that could affect the age of onset and rate of disease progression
  • Najafi, Rezaei, Vakili Zarch, Dehghani, Barekatain Pages 84-91
    Epileptic patients have special mental profile and experience emotional and psychopathological problems. Some studies have reported that epilepsy and psychopathology occur together. The aim of this study was to evaluate the mental profile of Complex partial seizure (CPS) and Grandmal seizure (GMS) patients and compare them with the control group.
    Methods
    This descriptive-analytical study was carried out in 2008 at the neurological clinics of Isfahan and included 40 Patients with CPS and GMS epilepsy selected conveniently and control group included relatives of the patients. Psychological and personality profile was measured with MMPI inventory. The obtained data was analyzed with SPSS software, mainly through the analysis of Chi Square and ANOVA. The findings of this research showed that although the scores of clinical scales in MMPI are higher than control group, this psychopathology isn’t abnormal. Epileptic patients in hypochondria, depression and hysteria had more elevated levels in comparison with the control group, but this difference was significant only in CPS patients. The results showed that epileptic patients tend to have more psychological disorders than normal people. These findings emphasize the necessity for psychological treatment along with drug therapy.
  • K. Ghandehari, F. Saboor Davoudian, P. Maarufi Pages 92-97
    Clinical findings affecting disability in stroke patients are important as presence of these factors determines the prognosis and future course of these patients. Consecutive stroke patients admitted at Ghaem hospital, Mashhad were enrolled in this prospective study in 2008. Hemihyposthesia, hemianesthesia, hemineglect and homonymous hemianopsia was evaluated in these patients. Disability score was based on the Modified Ranking Disability Score (MRDS), 72 hours post stroke. Mean of MRDS was analyzed by T test and Fisher tests and p<0.05 was considered as significant. A total of 329 stroke patients were investigated. Hemihyposthesia, hemianesthesia, hemineglect and homonymous hemianopsia was found in 37.4%, 13.8%, 7.9% and 7.3% of the patients, respectively. MRDS was significantly higher in patients with hemianesthesia as compared to other stroke patients, (p<0.001). MRDS of patients with hemihypoestheisa, hemineglect and homonyous hemianopsia was not significantly different than patients without these abnormalities (p=0.44, p=023 and p=0.83). Patients with triad of hemianesthesia, hemineglect and homonymous hemianopsia had significantly higher MRDS than others (p<0.001). Hemianesthesia is a clinical factor affecting sensory disability in cerebral stroke patients. Presence of the above triad could increase MRDS in these patients.
  • Emami, Gh Naseri-Kouzehgarani, K. Saeedfar, A. Rezai Shiraz, M. Masjedi Pages 98-110

    Smoking approval by friends and teachers seems to increase the probability of smoking by the students. This study aimed to determine whether adolescent smoking is associated with teachers or other students smoking, after controlling for confounders. A sample of the 3rd grade students of Tehran's high schools were asked to complete a 21 item questionnaire, including demographic and smoking habits. The comparisons of adolescent smoking pattern between two sexes and also smoking frequency of the family members, best friends and teachers between the smoking and non-smoking students, were performed. Furthermore, the association between smoking behavior and exposure to teachers smoking were assessed by a multivariate logistic regression analysis, adjusted for sex, parental, best friends, and sibling smoking. Odds Ratios were estimated. Among the 4591 students (aged 17-19, mean 17.53±0.59 years), including 2092 boys (45.6%) and girls, 250 boys (12.1%) and 131 girls (5.3%) were current smokers (p=0.001). The proportion of smoker and non-smoker students who have been exposed to teachers smoking inside the school building were 55.7% (209) and 29.3% (1191) respectively (p=0.001). The 220 (58.7%) exposed students to outdoors teachers smoking (on school premises) were smoker while 1205 (29.2%) were non-smoker (p=0.001). By adjustment of the parameters, adolescent exposure to best friend smoking and to teachers smoking on school premises was significantly associated with current smoking. Teachers smoking during school hours and best friend smoking are the two important determinants to be considered in any project aiming to establish tobacco-free schools.

  • M. Mardani Hamule, A. Shahraki Vahed Pages 111-117
    Cancer is a disease that is determined by unnatural deformation and differentiation of cells.Cancer patients face psychosocial and physical problems that may have an impact on the patient's quality of life. The purpose of this study was to investigate the relationship between mental health and quality of life in cancer patients. This study was a correlational research. In this study, 90patients referred to Shefa hospital in Ahvaz were selected through convenient sampling in 2008. Data was collected by General Health Questionnaire and short form quality of life questionnaire (Sf-36) and analyzed using Spearman's correlation, t-test and ANOVAs test. The results showed that most domains in quality of life were correlated with mental health domains. General health perception and physical function domains were correlated significantly with 3 domains of mental health; anxiety, social function and depression. Somatoform symptoms were correlated significantly with mental health domain of quality of life (P<0.02). Finally, social function was correlated significantly with social dysfunction domain of life quality (P<0.05). Also, anxiety and somatoform domains of mental health had a more significant relationship in women than men (P=0.006 and P=0.025). From the quality of life domain, physical function had a more significant relationship in men than women (P=0.03), while bodily pain had a more significant relationship in women than men (P=0.001).
    Conclusion
    According to the findings, many quality of life domains were correlated with mental health domains and cancer had an effect on various aspects of patient's life.
  • Z. Safari, M. Saadati, Sh Nazarian, M. Heiat, M. Mirzaei Pages 118-126

    Annually, more than 14 million people are reported to be infected with Leishmaniasis all over the world. In Iran, this disease is seen in the form of cutaneous and visceral leishmaniasis, of which the cutaneous form is more wide spread. In recent years, cutaneous leishmaniaisis is diagnosed by PCR utilizing specific primers in order to amplify different parasite genes including ribosomal RNA genes, kinetoplast DNA or tandem repeating sequences. The aim of this research was to detect early stage cutaneous leishmaniasis using Multiplex-PCR technique.

    Methods

    In this study, 67 samples were prepared from patients with cutaneous leishmaniasis. DNA was extracted with phenolchloroform. Each specimen was analyzed using two different pairs of PCR primers. The sensitivity of each PCR was optimized on pure Leishmania DNA prior to use for diagnosis. Two standard parasites; L. major and L. tropica were used as positive control. DNA amplification fragments were two 115 bp and 683 bp for AB and UL primers, respectively. The sensitivity of two primers was not equal for detection of L. major and L. tropica. The sensivity of PCR with AB primer was 35 cells, while that for UL primer was 40 cells. The results of this study indicate that PCR is a sensitive diagnostic assay for cutaneous leishmaniasis and could be employed as the new standard for routine diagnosis when species identification is not required. However, the ability to identify species is especially important in prognosis of the disease and in deciding appropriate therapy, especially in regions where more than one type of species and disease are seen by clinicians.

  • M. Haghi, N. Pouladi, M. Hosseinpour Feizi, A. Hosseinpour Feizi Pages 127-133
    β-Thalassemia (β-thal) is the most common hereditary disease in Iran which has been the home to one of the world's oldest and major civilizations. Different ethnic groups and tribes live in Iran, and there are more than two million carriers of β-thal in Iran. In the last two decades, β-thal mutations have been investigated in several Iranian provinces. This ethnic/genetic heterogeneity has resulted in a high number of different β-thal mutations. Comparison between different provinces shows that the mutation spectrum differs substantially in types and frequencies. A total of 60 mutations have been reported in Iranian patients and we present a review of these findings and describe the distribution, spectrum and experience of detection of β-thal mutations in Iran.