فهرست مطالب

علوم کشاورزی و منابع طبیعی - سال دهم شماره 1 (پیاپی 37، بهار 1382)

نشریه علوم کشاورزی و منابع طبیعی
سال دهم شماره 1 (پیاپی 37، بهار 1382)

  • 238 صفحه، بهای روی جلد: 10,000ريال
  • تاریخ انتشار: 1382/03/18
  • تعداد عناوین: 18
|
  • عباسعلی نوری نیا صفحه 5
    این آزمایش در سال زراعی 80-1379 به منطور ارزیابی تونایی تولید بیولوژیک و اقتصادی ژنوتیپهای جو بدون پوشینه در ایستگاه تحقیقات کشاورزی گنبد اجرا شد. در این آزمایش تعداد 15 ژنوتیپ جو بدون پوشینه همراه با جو رقم ترکمن (به عنوان شاهد با پوشینه) با استفاده از طرح لاتیس ساده در دو تکرار ارزیابی شدند. عملکرد بیولوژیک، تولید اقتصادی، شاخص برداشت، اجزای عملکرد، ارتفاع بوته و ویژگی های دیگر زراعی این ژنوتیپها تعیین شدند. نتایج تجزیه واریانس داده ها نشان داد، ژنوتیپهای مختلف از نظر عملکرد اقتصادی، ارتفاع بوته، تعداد سنبله و تعداد دانه در سنبله در سطح احتمال 1 درصد و از نظر صفات وزن خشک قبل از تشکیل سنبله و وزن هزار دانه در سنبله در سطح احتمال 1 درصد و از نظر صفات وزن خشک قبل از تشکیل سنبله و وزن هزار دانه در سطح احتمال 5 درصد اختلاف معنی داری داشتند ولی از نظر صفات عملکرد بیولوژیک و شاخص برداشت بین آنها تفاوت معنی داری مشاهده نشد. نتایج نشان داد که ژنوتیپهای جو بدون پوشینه مرود بررسی در این آزمایش نسبت به رقم شاهد برتری معنی درای از نظر توانایی تولید اقتصادی و بیولوژیک نداشتند اما به علت دارا بودن ویژگی های مطلوب نسبت به ارقام جو پوشینه دار، میتواند کشت آنها مورد توجه قرار گیرد. از آنجایی که ژنوتیپهای موجود در این آزمایش به صورت مقدماتی بررسی شده اند، ادامه تحقیق در مورد این ژنوتیپها ضروری به نظر می رسد.
    کلیدواژگان: جو بدون پوشینه، توانایی تولید، عملکرد اقتصادی، صفات زراعی
  • محمدرضا غلامی صفحه 17
    هدف این مقاله تعیین الگوی بهینه تناوب زراعی برای به دست آوردن حداکثر درآمد خالص و مقایسه آن با وضع موجود مزرعه و همچنین تجزیه و تحلیل حساسیتی و پارامتریک جواب نهایی مسئله برنامه ریزی خطی در مزرعه میباشد. در این راستا ابتدا ظرفیت تولیدی، نوع هزینه ها و درآمد خالص تولیدات گیاهی و تناوب زراعی مشخص و سپس مسئله خطی با 15 محدودیت، در چهار دسته، شامل زمین با 2 محدودیت، آب با 6 محدودیت، نیروی کار با 3 محدودیت و فرصت کشت محصولات با 4 محدودیت در قالب دوازده تناوب زراعی قابل اجرا با روش برنامه ریزی خطی حل گردید. از بین دوازده تناوب زراعی، چهار تناوب زراعی بهینه شامل (چغندر قند، گندم، ذرت و جو) در زمین نوع 1 و 2 (چغندر قند، گندم و آیش و ذرت) و (گندم، آیش، جو و ذرت) در زمین نوع 2 تعیین و انتخاب گردید. سطح زیر کشت زمین 1و 2 و درآمد خالص کل تناوبهای زراعی منتخب در برنامه پیشنهادی به ترتیب 40، 33/3 و 35 درصد نسبت به وضع موجود مزرعه افزایش نشان داد. محدودیت های سطح زیر کشت زمین نوع 1، سطح زیر کشت زمین نوع 2، فرصت کشت ذرت و فرصت کشت چغندر قند به عنوان نهاده های محدود کننده تر، شناسایی گردیدند. تحلیل حساسیت مسئله نشان داد درآمد خالص مزرعه حاصل از تناوب زراعی بهینه و همچنین نهاده های محدود کننده، از دامنه تغییرات نسبتا انعطاف پذیری برخوردار بوده و نهایتا با تحلیل پارامتریک، جواب نهایی مسئله حاصل از توابع اولیه نسبت به توابع جدید به عنوان جواب نهایی مطلوب مزرعه تایید و تعیین گردید.
    کلیدواژگان: برنامه ریزی خطی، تناوب زراعی، بهینه، بجنورد
  • حسین ملکی نژاد صفحه 27
    حدود 75 درصد وسعت کشور ایران را مناطق خشک و نیمه خشک در بر می گیرد. بنابراین با توجه به محدودیت منابع آب در کشور، استفاده از روش های آبیاری با راندمان بالا امری اجتناب ناپذیر است که باید در بخش کشاورزی به آن توجه شود. در حال حاضر راندمان روش های آبیاری سطحی نسبت به سایر روش های آبیاری پایین است. روش های آبیاری زیر سطحی و تحت فشار اگر به درستی طراحی و اجرا شوند با توجه به شرایط آب وهوایی خشک ونیمه خشک ایران به دلیل کاهش تبخیر دارای راندمان بالاتری هستند. روش آبیاری زیر سطحی با استفاده از کوزه از دیرباز در بخش هایی از کشور از جمله استان های یزد و کرمان رایج بوده است. در این تحقیق که در استان یزد صورت گرفته است میزان مصرف آب و همچنین عملکرد دو گیاه جالیزی هندوانه و خیار با دو روش آبیاری سطح جویچه ای و زیر سطحی کوزه ای مورد بررسی قرار داده است. طرح در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی پیاده و اجرا گردید. نتایج حاصل از مقایسه عملکرد محصول هر یک از گیاهان و همچنین راندمان آبیاری درخور توجه است. افزایش عملکرت در روش کوزه ای نسبت به روش جویچه ای برای هندوانه حدود 10 درصد و برای خیار حدود 25 درصد برآورد گردید، در حالی که میزان مصرف آب در آبیاری کوزه ای برای هر دو گیاه هندوانه و خیار حدود یک چهارم روش آبیاری جویچه ای برآورد شد.
    کلیدواژگان: آبیاری کوزه ای، آبیاری زیر سطحی، خیار، هندوانه
  • احمد جعفرنژاد، حمید رحیمیان مشهدی صفحه 39
    به منظور مطالعه قابلیت رقابت ارقام گندم در مقابل علفهای هرز، آزمایشی با 7 رقم گندم به 3 صورت کشت خالص، کشت با یولاف و کشت با منداب، با 21 تیمار به صورت فاکتوریل با 4 تکرار در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی، طی 2 سال زراعی 79-1378 و 80-1379 در ایستگاه تحقیقات کشاورزی نیشابور اجرا شد. در طول دوره رشد برخی صفات مانند زمان سبز شدن، تیپ رویشی، وزن خشک، سرعت رشد طولی ساقه و زمان رسیدن به نصف حداکثر ارتفع محاسبه شد. نتایج نشان داد ارقامی که در زمان کمتری به نصف حداکثر ارتفاع می رسند و تیپ رویشی آنها در اوایل فصل رشد خوابیده و قدرت پنجه زنی بالایی دارند، از قابلیت رقابت بیشتری در مقابل منداب برخوردار بود و وزن خشک منداب را بیشتر کاهش میدهند. این ارقام لزوما درایا حداکثر ارتفاع نبودند. در مقابل یولاف، ارتفاع نهایی ارقام حائز اهمیت بود و ارتفاع نهایی بیشتر، قدرت رقابت را در مقابل این گونه افزایش می داد. شاخص برداشت بالا منجر به کاهش قابلیت رقابت برخی از ارقام گردید که ارتفاع و تعداد پنجه کمتری داشتند، و وزن خشک بیشتری از علف هرز در مقابل این ارقام تولید شده بود. وزن خشک تجمعی گندم در مقابل منداب از از اول فصل رشد و در مقابل یولاف از زمان سنبله دهی گندم کاهش یافت. به طور کلی برخی اجزای عملکرد گندم تحت تاثیر نوع گونه علف هرز قرار گرفتند، بدین ترتیب که منداب تعداد بوته و تعداد دانه در سنبله و یولاف وزن هزار دانه گندم را به طور معنی داری کاهش داده بود.
    کلیدواژگان: گندم، یولاف، منداب، ارتفاع، رقابت
  • احمد محمودزاده، مجید نوجوان، زهرا باقری صفحه 55
    بذور یونجه زرد. Melilotus offiinalis L دارای خواب میباشد که مبارزه این علف هزر را در مزرعه مشکل می سازد. تحقیق حاضر تلاش برای جستجوی شیوه های موثر در شکستن خواب بذور و تحریک جوانه زنی آنهاست. در این تحقیق اثر تیمارهای مختلف مثل اسید سولفوریک غلیظ 98 درصد در مدت زمانهای متفاوت، خراش دهی با کاغذ سنباده، ایجاد شکاف با تیغ جراحی و سبیدن بذور در بین دو سنگ مرمر، تیمار آب جوش در مدت زمانهای مختلف، تیمار سرمادهی و سرمادهی همراه با اسید سولفوریک غلیظ 98 درصد، پیش تیمار با سدیم آزاید، اتیلن، پراکسید هیدروژن، نیترات پتاسیم و اسید جیبرلیک جهت شکستن خواب و تحریک جوانه زنی بذر این گیاه بررسی شدند. نتایج آزمایشها نشان میدهند که تیمارهای اسید سولفوریک غلیظ 98 درصد به مدت 30 دقیقه، سرمادهی همراه با اسید سولفوریک غلیظ 98 درصد به مدت 15 و 20و 30 دقیقه و خراش دهی با تیغ جراحی موثرترین تیمارها بوده و باعث افزایش جوانه زنی تا 100 درصد یا نزدیک به آن شده اند. سایر تیمارها یا بی اثر در ترغیب جوانه زنی بوده و یا اثر قابل توجهی نداشته اند.
    کلیدواژگان: خواب بذر، شکستن خواب، جوانه زنی بذر
  • عباس صیامی، رضا حیدری، آرزو دست پاک صفحه 65
    میزان پروتئین کل در بذر چهار رقم از گیاهان جنس کدو تعیین گردید. سه رقم از این گیاهان (ارقام قلمی، مشهدی و کاغذی) متعلق به گونه کدو مسمایی و یک رقم مربوط به گونه کدو تنبل بودند. نتایج به دست آمده بالاترین درصد پروتئین را در کدو تنبل(60/37 درصد) و پایین ترین میزان آن را در کدو مسمایی رقم مشهدی (47/36 درصد) نشان میدهد. تفکیک و جداسازی نوارهای پروتئین ذخیره دانه طبق روشی لامیلی و با استفاده از سیستم الکتروفورز ژل پلی اکریل آمید بر روی سدیم دودسیل سولفات انجام گرفت. الکتروفورگرام حاصل از آنالیز پروتئین ذخیره دانه ها 22 باند پروتئینی را نشان میدهد که وزن مولکولی آنها بین 73/3 تا 156 کیلو دالتون متغیر است و 12 باند پروتئینی در تمامی ارقام مشترک می باشند. نمودار دندانه ای مبتنی بر این 22 باند پروتئینی و براساس ماتریس تشابه، درصد تشابه و همچنین فاصله ژنتیکی ارقام را به خوبی نشان می دهد. اولین خوشه نمودار شامل سه رقم متعلق به گونه کدو مسمایی و دومین خوشه متعلق به کدو تنبل است که تشابه بسیار کمی با خوشه اول داشته و دارای فاصله ژنتیکی نسبتا زیادی با سه رقم متعلق به گونه کدو مسمایی میباشد. این مطالعات نشان دهنده آن است که پروتئین ذخیره دانه میتواند برای تعیین فاصله ژنتیکی ارقام نیز مورد استفاده قرار گیرد.
    کلیدواژگان: پروتئین ذخیره، الکتروفورز، جنس کدو
  • محمد زمانیان صفحه 73
    یونجه (.Medicago sativa L) از جمله گیاهان علوفه ای با کیفیت بالاست به طوریکه سالانه بیش از دو تن پروتئین درهکتار تولید مینماید. به منظور مطالعه و ارزیابی عملکرد کمی و کیفی چین های مختلف ارقام یونجه در مناسبترین زمان برداشت، علوفه آزمایشی در قالب کرتهای خرد شده در زمان با طرح پایه بلوک های کامل تصادفی شامل هفت تیمار و چهار تکرار در سال 76-1375 در مزرعه پژوهشی 400 هکتاری موسسه تحقیقات اصلاح بذر و نهال کرج به مورد اجرا گذارده شد. در هر چین، عملکرد ماده خشک و نسبت برگ به ساقه وهمچنین مقادیر پروتئین، فیبر، فسفر و کلسیم علوفه تعیین گردید. نتایج حاصل از تجزیه کرتهای خرد شده در زمان نشان داد که تاثیر چین برداری و نیز اثر متقابل چین × رقم برای کلیه صفات کیفی مورد مطاله شامل نسبت برگ به ساقه، عملکرد پروتئین وعملکرد فیبر معنی دار بوده است. این مطالعه نشان داد که رقم پایونیر 581 از نظر عملکرد پروتئین، ماده خشک و رقم یزدی از نظر میزان کلسیم، فسفر و نسبت برگ به ساقه و رقم پیرس از نظر عملکرد فیبر نسبت به سایر ارقام برتری داشتند. همچنین چین اول از نظر عملکرد ماده خشک، پروتئین و فیبر و چین دوم از نظر میزان فسفر و چین سوم از نظر میزان کلسیم و نسبت برگ به ساقه بالاتر بودند. در مقایسه چین ما، چین اول نسبت به سایر چین ها به علت تقارن با طول روزهای بلند و شرایط اکولوژیکی مناسب حاکم بر آن دوره ازنظر علمکرد کمی و کیفی برتری داشت. نتایج حاصل نشان داد که شرایط محیطی به هنگام برداشت علوفه نقش مهمی در تعیین کیفیت و کمیت علوفه تولیدی دارد. ارقام پایونیر 581، پیرس، همدانی، قره یونجه و بمی به ترتیب وضعیت نسبتا بهتری از نظر ماده خشک، پروتئین و فیبر داشته و از نظر جذب عناصر جزء ارقام برتر منطقه کرج بودند.
    کلیدواژگان: ارقام، یونجه، چین، عملکرد کمی و کیفی
  • سید علی محمد مدرس ثانوی، علی سروش زاده صفحه 83
    الگوی کاشت و میزان بذر مصرفی یکی از راه کارهای افزایش عملکرد در واحد سطح است که لازم است در مناطق مختلف مورد توجه قرار گیرد. به منظور بررسی اثرات فاصله خطوط و میزان بذر بر عملکرد و اجزای عملکرد گندم لاین امید بخش (M-75-10)، آزمایشی در سال زراعی 79-1378 در مزرعه تحقیقاتی موسسه اصلاح و تهیه نهال و بذر کرج انجام شد. سه فاصله ردیف (5/12، 6/15، 7/18 سانتی متر) و هفت میزان بذر (310، 320، 330، 340، 350، 360 و 370 بذر در متر مربع) با استفاده از طرح آماری کرت های خرد شده نواری بر پایه بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار مورد مقایسه قرار گرفتند. نتایج این آزمایش نشان داد که بالاترین عملکرد دانه از کمترین فاصله خطوط (5/12 سانتی متر) به دست می آید. علاوه بر این مناسب ترین تراکم برای دستیابی به عملکرد مطلوب، 340 گیاهچه در متر مربع می باشد. نتایج حاصل از همبستگی بین صفات عملکرد و اجزای عملکرد نشان داد که افزایش عملکرد دانه ناشی از افزایش تعداد سنبله در واحد سطح بوده و عملکرد بیولوژیکی گیاه افزایش داشت و در حالیکه طول سنبله و تعداد سنبلچه در سنبله کاهش یافت.
    کلیدواژگان: اجزای عملکرد دانه، فاصله ردیف، عملکرد دانه، گندم، میزان بذر
  • قدرت الله سعیدی، زهرا عباسی، آق فخر میرلوحی صفحه 99
    روغن ژنوتیپ های معمولی بزرک (.Linum usitatissimum L) به عنوان روغن خشک شونده مصارف صنعتی متعدد دارد. ولی روغن ژنوتیپ های حاصل از برنامه های به نژادی موتاسیون مصارف خوراکی دارد. رنگ بذر زرد برای ژنوتیپ های معمولی که عمدتا دارای رنگ بذر قهوه ای می باشند، مورد توجه و استفاده می باشند. اما رنگ بذر زرد می تواند اثرات مطلوب مانند افزایش درصد روغن و اثرات نامطلوب از جمله کاهش میزان سبز شدن و عملکرد دانه را نیز همراه داشته باشد. به منظور بررسی تنوع ژنتیکی صفات مختلف و روابط بین آنها، ژنوتیپ های مختلف (لاین های اصلاحی) بزرک با رنگ زرد و قهوه ای، در قالب طرح بلوک کامل تصادفی برای صفات تعداد گیاهچه در متر مربع، تعداد روز تا 50% گل دهی، تعداد روز تا رسیدگی ارتفاع بوته، عملکرد دانه و اجزای آن مورد ارزیابی قرار گرفتند. این پژوهش در سال 1379 در مزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه اصفهان صورت گرفت. نتایج آزمایش نشان داد که صفات تعداد گیاهچه در متر مربع، تعداد گیاهچه در متر مربع، تعداد کپسول در بوته و عملکرد دانه در بوته دارای ضریب تغییرات فنوتیپی و ژنتیکی بالا و لذا دارای تنوع ژنتیکی قابل ملاحظه ای در بین ژنوتیپ های مورد مطالعه بودند. در هر دو گروه ژنوتیپی با رنگ بذر زرد و قهوه ای صفات تعداد روز تا 50% سبز شدن، تعداد گیاهچه در متر مربع، تعداد روز تا رسیدگی و ارتفاع بوته دارای قابلیت توارث عمومی بالا (بین 52 تا 84 درصد) بودند. قابلیت توارث عمومی صفات تعداد کپسول در بوته، تعداد دانه در کپسول، وزن صد دانه و عملکرد دانه در لاین های با رنگ بذر قهوه ای بترتیب بسیار پایین 99/1، 28، 2/47، 8/23 درصدو در لاین های بار رنگ بذر زرد برابر 9/28 و 5/11، 1/84 و 9/44 درصد برآورد گردید. ضرایب همبستگی نشان داد که عملکرد دانه در بوته همبستگی مثبت و بلایی با تعداد انشعاب و تعداد کپسول در بوته داشته، ولی با تعداد گیاهچه در متر مربع همبستگی منفی و بالا دارد. براساس نتایج حال از تجزیه دگرسیون برای کل ژنوتیپ های با رنگ بذر زرد و قهوه ای به طور جداگانه، صفات تعداد کپسول در بوته، تعداد دانه درکپسول و وزن 100 دانه، به ترتیب مهمترین اجزای عملکرد دانه در بوته بودند، ولی تعداد کپسول در بوته بیشترین سهم (حدود 90 درصد) را دارا بود. بررسی ضرایب مسیر نیز نشان داد که تعداد کپسول در بوته بیشترین اثر مستقیم و اثرات غیر مستقیم را از طریق صفات دیگر بر عملکرد دانه در بوته داشت.
    کلیدواژگان: بزرگ، تنوع ژنتیکی، وراثت پذیری، ضرایب همبستگی، تجزیه علیت
  • مرتضی حسینی توسل، محمد جعفری صفحه 115
    به منظور دستیابی به میزان تاثیر فاکتورهای خاکی بر جدایی تیپهای گیاهی و طبقه بندی گیاهان شاخص منطقه براساس فاکتورهای فیزیکی و شیمیایی خاک و تعیین میزان همبستگی و روابط موجود بین درصد پوشش تاجی گونه ها و صفات خاک، این تحقیق در منطقه طالقان از توابع استان تهران انجام شد. برای این کار بیست و چهار تیپ در طبقات ارتفاعی و جهات مختلف انتخاب گردید و در داخل آنها اقدام به بررسی صفات خاک و پوشش گیاهی شد. با استفاده از همبستگی ساده و تجزیه رگرسیون چندگانه ارتباط بین درصد پوشش تاجی پانزده گونه مرتعی با فاکتورهای خاکی از قبیل درصد سنگ و سنگریزه، درصد آهک، اسیدیته، هدایت الکترکی، عمق، ماده آلی، درصد ازت، مقدار پتاسیم و بافت به دست آمد. برای مقایسه تیپ های گیاهی با یکدیگر از تجزیه واریانس، آزمون چند دامنه دانکن و رده بندی مشاهدات یا کلاستر استفاده شد و نیز با استفاده از تجزیه واریانس تغییرات درصد پوشش تاجی درجهات و طبقات ارتفاعی مختلف بررسی شد. نتایج حاکی از رابطه معنی دار دوازده گونه مرتعی با برخی صفات خاک بود اما سه تا از گونه ها هیچ رابطه معنی داری با فاکتورهای اندازه گیری شده نشان ندادند. در مورد تیپها مشخص شد که صفات خاک می تواند یکی از عوامل مهم و موثر در تشابه یا تمایز تیپها از یکدیگر باشد اگر چه به دلیل تاثیر عوامل متعدد این ارتباط صد در صد نیست. همچنین مشخص شد که ارتباط بین فاکتورهای خاکی و پوشش گیاهی از عوامل موثر در تغییرات درصد پوشش تاجی گیاهان مرتعی در جهات و طبقات ارتفاعی مختلف می باشد.
    کلیدواژگان: تیپهای گیاهی، فاکتورهای فیزیکی و شیمیایی خاک، درصد پوشش تاجی، گیاهان مرتعی
  • حمزه علی شیرمردی، فتح الله بلداجی، منصور مصدافی، عبدالله چمنی صفحه 131
    به منظور تعیین ترکیبات شیمیایی و ارزش غذایی گیاهان مرتعی غالب یکه چنار، از شش گونه مرتعی یونجه معمولی Medicago sativa، اسپرس معمولی Onobrychis sativa، یونجه گل زرد polymorpha Medicago، جو پیازدار Hordeum bulbosum. چمن پیازدار poa bulbosa و علف باغ Dactylic glomerata در سه مرحله فنولوژیکی (رشد رویشی، اوایل گلدهی، گلدهی کامل) نمونه برداری به عمل آمد. نمونه ها در شرایط سایه خشک و درصد ماده خشک آنها محاسبه گردید. سپس نمونه ها با آسیاب برقی (مولینکس) خرد شدند و طبق روش AOAC مورد تجزیه شیمیایی قرار گرفتند. اطلاعات به دست آمده از آزمایشگاه با استفاده از آزمایش فاکتوریل در قالب طرح بلوک کامل تصادفی تجزیه و تحلیل گردید. نتایج تجزیه شیمیایی نشان داد که در بین گونه های مورد مطالعه یونجه گل زرد در هر سه مرحله فنولوژیکی بیشترین مقادیر پروتئین خام 50/15%-81/20%، خاکستر خام 67/17% -53/14%، TDN و 79/70%-60/32%، کلسیم 32/1% -18/1% انرژی قابل هضم 39/2 تا 02/3 مگاکالری در کیلوگرم و در کمترین مقادیر الیاف خام 28% - 67/15%، الیاف غیر محلول در شوینده اسیدی 33/31% - 33/22%، الیاف غیر محلول در شوینده خنثی 33/45% - 66/31% و انرژی خام 3/4 تا 57/3 مگاکالری در کیلوگرم را داشت. بیشترین مقادیر الیافت خام 33/39% - 66/32%، الیاف غیر محلول در شوینده اسیدی 66/50% - 33/39%، الیاف غیر محلول در شوینده خنثی 66/69% - 66/54%، فسفر 3/0 تا 36/0 درصد و کمترین مقادیر پروتئین خام 54/13%-37/7%، TDN و51/12%-08/38% و انرژی قابل هضم 77/1 تا 08/2 مگاکالری در کیلوگرم در هر سه مرحله فنولوژیکی مربوط به گونه علف باغ بود. یونجه معمولی در هر سه مرحله فنولوژیکی بیشترین مقدار انرژی خام 95/3 تا 28/4 مگاکالری در کیلوگرم را بین گونه های مورد مطالعه به خود اختصاص داده است. با افزایش سن گیاه مقدار پروتئین خام، چربی خام، ماده خشک قابل هضم، انرژی قابل هضم و انرژی قابل متابولیسم کاهش ولی مقدار الیاف خام، NDF,ADF افزایش یافت.
    کلیدواژگان: ترکیبات شیمیایی، ارزش غذایی، گیاهان مرتعی، ADF، NDF
  • عبدالمجید حاجی مرادلو، رسول قربانی نصرآبادی صفحه 150
    از زمستان 1376 لغایت زمستان 1378 تعداد 239 نمونه ماهی خاویاری نورس از تورهای شرکتهای تعاونی صید پره ماهیان استخوانی مستقر در شبه جزیره میانکاله و مصب گرگانرود نمونه برداری و بررسی شد. در این بررسی از 126 ماهی خاوریاری نورس قره برون Acipenser presicus ده گونه انگل و از 113 ماهی نورس چالباش Acipenser guldenstaedti هشت گونه انگل جدا گردید. در ماهیان خاویاری نورس قره برون و چالباش لارو آنیزاکیس به ترتیب با 8/19درصد و 3/13 درصد بیشترین شیوع را در بین انگلهای یافت شده دارا بودند. سن و عادات غذایی ماهیان تعیین گردید. درصد شیوع، میانگین فراوانی، محدوده تعداد انگل، میانگین شدت انگل درصد شاخص غالبیت انگلهای مختلف، تاثیر فصول بر آلودگی های انگلی و آلودگی انگلی ماهیان در سنین مختلف مورد بررسی قرار گرفت و نتایج به دست آمده با کار تحقیقات انجام شده محققان در سیار نقاط دریای خزر مقایسه شد.
    کلیدواژگان: ماهیان خاویاری (نورس)، دریای خزر، انگل، عادات غذایی
  • بهروز ابطحی، مهدی سلطانی، مجتبی محمدی ارانی، غلامرضا امین، حسینعلی خوش باور رستمی صفحه 161
    اثرات بیهوشی اسانس گل میخک Eugenia caryophyllata بر بچه تاسماهی ایرانی Acipenser persicus در گروه های وزنی 4.25 گرم (9 تا 11 سانتی متر)، 3/33 گرم (7 تا 9 سانتی متر) و 1.9 گرم (5 تا 7 سانتی متر) مورد آزمایش قرار گرفت. در این راستا زمان های بیهوشی و بازگشت بچه تاسماهی ها در غلظت های مختلف اسانس از 25 تا 120 قسمت در میلیون (ppm) در شرایط معمولی کارگاه شامل pH=8.31 و دمای 22 درجه سانتی گراد، همچنین در pH=5.88، دمای 21 و 23 درجه سانتی گراد، گرسنگی 48 ساعته و مدت 3 تا 30 دقیقه حضور در ماده بیهوشی اندازه گیری شدند. نتایج نشان دهنده آن است که غلظت بهینه اسانس برای بیهوشی و بازگشت 75 قسمت در میلیون و برای آرام کردن بچه ماهی ها 12 قسمت در میلیون می باشد. تاثیر غلظت ماده بیهوش کننده و مدت نگهداری ماهی در آن بر زمان بیهوشی معنی دار بود (P<0/05)، اما بر زمان بازگشت از بیهوشی تاثیر معنی دار این عامل عمومیت نداشت. دما، pH، وزن و مدت گرسنگی نیز در مواردی بر زمان بی هوشی و بازگشت ماهی تاثیر معنی داری داشتند.
    کلیدواژگان: تاسماهی ایرانی، اسانس گل میخک، بیهوشی، آرام سازی
  • علی نورا، چندرا مادراموتو، محمدحسن موسوی زاده، سیف الله امین صفحه 173
    کودهای آلی و شیمیایی حاوی فسفر برای افزایش حاصلخیزی خاک و تولید بیشتر محصولات کشاورزی به خاک مزارع اضافه میشود، در صورتیکه در اکثر حوضه های آبخیز سعی بر آن است که مقدار فسفر خارج شده از آنها کنترل گردد. در سالهای اخیر افزایش غلظت فسفر در آبهای سطحی نگرانی دانشمندان محیط زیست را به خود معطوف نموده است، اگر چه جلبکها و سیار گیاهان آبزی نیازمند عناصر متعددی از جمله فسفر برای رشد خود میباشند ولی به نظر میرسد فسفر یکی از عناصر محدود کننده رشد آن ها باشد. به هر حال این عنصر و ترکیبات آلی و معدنی آن عامل اصلی و کلیدی مغذی شدن یا کهولت دریاچه ها و دیگر پهنه های آب های ساکن گزارش شده است. دراین مطالعه به منطور بررسی نحوه انتقال فسفر به آبهای سطحی نمونه هایی از چهار گروه اصلی خاک و همچنین رسوبات خارج شده از حوضه آبخیز سنت اسپیریت واقع در ایالت کوبک کانادا جمع آوری و به هر یک از نمونه ها به ترتیب 0، 50، 100، 500 میلی گرم فسفر اضافه گردید و مدت 7 روز جهت به تعادل رسیدن فسفر اضاه شده و نمونه های خاک و رسوب زیر نمونه هایی در سه تکرار تهیه و مقدار فسفر قابل عصاره گیری در آب و فسفر محلول در آب با استفاده از روش مورفی و رایلی بعد از چهار ساعت شیک نمونه ها اندازه گیری شد. نتایج اندازه گیری ها نشان داد که بیش از 90% فسفر قابل عصاره گیری پس از 3 ساعت از ذرات خاک و رسوب جدا شدند. بنابراین برای حصول اطمینان بیشتر جدا شدن فسفر محلول از ذرات خاک و رسوب چهار ساعت شیک نمونه های حاوی فسفر توصیه می گردد. با اندازه گری مقدار فسفر قابل استفاده در تمام نمونه ها (با روش مهلیچ) هم دماهای بین فسفر قابل استفاده خاک در سطوح مختلف، فسفر اضافه شده و فسفر محلول در نسبت های مختلف آب و خاک تعیین گردید. نتایج حاصله یک رابطه لگاریتمی خطی را بین هم دماهای فسفر قابل عصاره گیری در آب و فسفر قابل استفاده در نسبت های مختلف آب و ذرات خاک و رسوب بیان میکند. بنابراین با توجه به خصوصیات خاکهای یک حوضه آبخیز و با دانستن پارامترهای مربوط به خطوط هم دما (مانند شیب خطوط) و با استفاده از مدلهای ریاضی، انتقال فسفر محلول از حوضه های آبخیز را می توان با اطمینان بالایی مدلسازی نمود در این مطالعه از مدل ANSWERS برای انتقال فسفر استفاده شد و نتایج شبیه سازی مدل در یک حوضه آبخیز ارائه گردید. مقایسه نتایج شبیه سازی و داده های مشاهده شده در حد مطلوب می باشد.
    کلیدواژگان: فسفر محلول، مدل سازی انتقال فسفر از حوضه های آبخیز، فسفر قابل استفاده، هم دما
  • یوسف جعفری آهنگری، مختار مهاجر صفحه 191
    در فصل بهار 200 راس میش 4 تا 5 ساله به طور تصدفی به چهار گروه آزمایشی جهت ایجاد فحلی تقسیم شدند. گروه اول (شاهد) فقط استفاده از مرتع، گروه دوم استفاده از فلاشینگ یا تغذیه تحریکی، گروه سوم استفاده از فلاشینگ یا تغذیه تحریکی و هورمون استرادیول بنزوات، گروه چهارم استفاده از هورمون استرادیول بنزوات در میش بود. اجزای خوراک میش ها شامل 60 درصد دانه جو، 10 درصد سبوس گندم و 30 درصد تفاله چغندر بود که به ازای هر میش روزانه 300 گرم و به مدت 28 روز داده شد. میش ها در شروع آزمایش و در پایان هفته چهارم آزمایش به طور انفرادی وزن کشی شدند. هورمون استرادیول بنزوات بعد از هفته چهارم به میش های گروه های سه و چهار تزریق عضلانی گردید و به هر گروه آزمایشی دو قوچ تیزر اختصاص یافت. میش های فحل، شناسایی و شمارش گردیدند و سپس قوچ اندازی انجام شد. نتایج نشان داد که میش های گروه شاهد دارای پایین ترین میزان فحلی و 74 درصد آبستنی بودند که به طور پراکنده و به مدت 77 روز انجام شد. نود و دو درصد از میش های گروه دوم که تحت تیمار فلاشینگ یا تغذیه تحریکی قرار گرفتند، در پایان هفته دوم از شروع آزمایش علایم فحلی را نشان دادند. در صد فحی و درصد بره زایی در میش های گروه سوم به ترتیب 100 و 128 بود. میانگین میزان دو قلو زایی میش های گروه های دوم و سوم 27 درصد و میش های گروه های اول و چهارم به ترتیب 10 و 16 درصد بود. میش های گروه چهار 24 ساعت پس از تزریق هورمون استرادیلو بنزوات همگی علایم فحلی را بروز دادند ولی آب ستنی آنها در سیکل فحلی بعدی صورت گرفت. نتایج آزمایش نشان داد که استفاده از فلاشینگ یا تغذیه تحریکی و هورمون استرادیول بنزوات موجب افزایش بازده تولید مثلی گوسفندان نژاد زل می شود.
    کلیدواژگان: میش نژاد زل، فلاشینگ، هورمون استرادیول بنزوات، بازده تولید مثلی
  • احمد زارع شحنه، داراب قدیمی صفحه 199
    در این آزمایش اثرات مصرف مقادیر مختلف آغور در هفته اول تولد بر فعالیت غدد تیرویید و فوق کلیه بررسی شد. تعداد 18 راس گوساله در سه گروه 1 و 2 و 3 (n=6) تقسیم شدند. به گوساله های گروه 2 دوبار در روز و به مدت سه روز ‎‎‎آغوز داده شد در حالیکه گوساله های گروه 1 فقط یکبار آغوز به عنوان اولین وعده غذایی دریافت کردند و به حیوانات گروه 3 فقط جانشین شیر داده شد. در روزهای 2 و 1 و 7 آزمایش، غلظت کورتیزول، T3,T4 و گلوکز پلاسما اندازه گیری شد. غلظت کورتیزول پلاسما بعد از غذا از روز اول تا هفتم در هر سه گروه روند کاهشی نشان داد اما در روز دوم و هفتم، غلظت کورتیزول پلاسما بعد از غذا درگروه 3 علیرغم کاهش نسبت به روز اول، نسبت به دو گروه دیگر بیشترین مقدار را به خود اختصاص داد (p<0/05). غلظت پلاسمایی T3,T4 در طول هفته اول بعد از تولد، در هر سه گروه سیر نزولی نشان داد ولی این کاهش در گروه 3 بیشتر بود. غلظت گلوکز پلاسما بعد از غذا درگروه های 1و 2 در روز دوم وهفتم افزایش نشان داد و این افزایش نسبت به گروه 3، به خصوص در گروه 2، بیشتر بود (p<0/01).
    کلیدواژگان: آغوز، گلوکز، هورمون، گوساله، کورتیزول، T3، T4
  • حبیب الله میرزایی، فتح الله بلداجی، شهرام دخانی صفحه 207
    در این آزمایش، اثر سه نوع روغن آفتابگردان، سویای مایع، مخلوط پنبه دانه و سویا به صورت جامد، بر روی خلالهای نیمه سرخ شده سیب زمینی استان گلستان مورد بررسی قرار گرفت. درصد ماده خشک، درصد چربی و درصد قند احیا خلالهای تولیدی، تفاوت معنی داری در سطح یک درصد (p<0/01) داشتند. اندیس پراکسید بین خلالهای نیمه سرخ شده با روغن های آفتابگردان، مخلوط پنبه دانه و سویا به صورت جامد، تفاوت معنی داری نداشتند اما بین این دو روغن با روغن سویا، تفاوت معنی داری بود. خلالهای نیمه سرخ شده با روغن سویای مایع، با داشتن حداقل میزان اندیس پراکسید، کیفیت بهتری داشتند. از نظر درصد جذب چربی، تفاوت معنی درای، بین خلال های نیمه سرخ شده با سه روغن مذکور، ملاحظه گردید به طوریکه خلالهای نیمه سرخ شده با روغن آفتابگردان، کمترین جذب روغن را داشتند. از لحاظ ماده خشک، تفاوت معنی داری بین خلالهای نیمه سرخ شده با سه نوع روغن ذکر شده، مشاهده گردید به طوریکه خلالهای نیمه سرخ شده با روغن جامد پنیه دانه و سویا، بیشترین ماده خشک را داشتند. از نظر درصد قند احیاء، بین خلال های نیمه سرخ شده با سویای مایع و مخلوط پنیه دانه و سویا به صورت جامد، تفاوت معنی داری وجودنداشت ولی بین همین خلالهای نیمه سرخ شده با روغن آفتابگردان، تفاوت معنی دار بود به طوریکه خلالهای نیمه سرخ شده با روغن آفتابگردان، کمترین درصد قند احیا را داشتند از آنجا که میزان کم جذب چربی در خلالها، تعیین کننده کیفیت محصول می باشد. بنابراین خلالهای نیمه سرخ شده با روغن آفتابگردان در زمانهای صفر (تازه) و یک ماه، دارای کم ترین جذب و بالاترین کیفیت بودند.
    کلیدواژگان: روغن مخلوط پنبه دانه و سویا بصورت جامد، روغن سویای مایع، روغن آفتابگردان، ماده خشک، اندیش پراکسید
  • فرهاد شکوهی فر، عبدالرضا باقری، ماهرخ فلاحتی رستگار، سعید ملک زاده صفحه 217
    به منظور تعیین گروه های پاتوتیپی قارچ عامل بیماری برق زدگی نخود Ascochyta rabiei Pass L. در ایران، 26 جدایه از 16 استان کشور انتخاب و آزمون بیماریزایی با استفاده از 16 رقم افتراقی در شرایط گل خانه انجام شد و نتایج تجزیه واریانس و مقایسه میانگین ها حاکی از تاثیر معنی دار جدایه ها در بروز بیماری و وجود تنوع بیماریزایی در بین آنها بود. گروه بندی جدایه ها براساس الگوی بیماریزایی، قدرت بیماریزایی و تجزیه خوشه ایانجام شد. براساس الگوی بیماریزایی سه نژاد R6,R5,R1 و دو پاتوتیپ P2,P1 شناسایی شده، در حالیکه براساس قدرت بیماریزایی تنها سه گروه پاتوتیپی و به وسیله تجزیه خوشه ایدو گروه قوی و ضعیف به ترتیب با میانگین بیماریزایی 21/6 و 87/3 تعیین گردید. همچنین در این راستا روش ابداعی مبتنی بر تجزیه واریانس نیز مورد استفاده قرار گرفت. در این روش براساس نتایج مقایسه میانگین ها، کلیه ارقام افتراقی در شش سطح مقاومتی تفکیک و براساس قدرت بیماریزایی لازم جهت شکستن این سطوح کلیه جدایه ها در شش گروه پاتوتیپی P6,P5,P4,P3,P2,P1 قرار گرفتند. این روش در مقایسه با سایر روش ها قابلیت بهتری در تفکیک جدایه ها نشان داد و جدایه ها در گروه های پاتوتیپی تعیین شده به طور مطلوب ترین توزیع شدند. در بین گروه های پاتوتیپی شناسایی شده، پاتوتیپ شش با سه جدایه از استانهای تبریز، مرکزی و همدان به دلیل قدرت بیماری زایی بسیار بالا حائز اهمیت بیشتری بود. قدرت بیماری زایی این پاتوتیپ به اندازه ای بود که ارقام مورد مطالعه در این بررسی هیچ گونه مقاومتی در برابر آن نشان ندادند. لذا لازم است پروژه های اصلاحی جهت گزینش ارقام مقاوم متناسب باگروه های پاتوتیپی شناسایی شده در مناطق مختلف طراحی گردد.
    کلیدواژگان: پاتوتیپ، نخود، ارقام افتراقی، Ascochyta rabiei