فهرست مطالب
نشریه جستارهای نوین ادبی
سال چهل و دوم شماره 2 (پیاپی 165، تابستان 1388)
- تاریخ انتشار: 1389/04/01
- تعداد عناوین: 9
-
-
صفحه 1
داستان پردازی در «مثنوی معنوی» در مقایسه با آثار تعلیمی مشابه مانند مثنوی های سنایی و عطار جایگاهی منحصر به فرد و کاملا متمایز دارد و حتی در دوره معاصر نیز برجسته است. بسیاری از داستانهای مثنوی ساخته و پرداخته خود مولوی نیست و ریشه در آثار پیشین خود دارد که یکی از مآخذ مهم آن، منطق الطیر عطار است. نوع ارتباط میان داستانهای مثنوی و منطق الطیر از مقوله «فزون متنیت» است و منظور از آن هر ارتباطی است که متن B (بیش متن) را به متن A (پیش متن) متصل می کند. در این مقاله ساختار داستانهای مشترک میان مثنوی و منطق الطیر را با استفاده از روش روایت شناسی ساختگرا با یکدیگر مقایسه می کنیم تا با نشان دادن شباهتها و تفاوتهای این دو اثر، توجه و ذوق مثنوی به هنر داستان پردازی روشن شود. نتیجه به دست آمده این است که استفاده مثنوی از شگردهای داستان پردازی بسیار بیشتر از منطق الطیر است و واقع گشتار داستانهای مثنوی نسبت به داستانهای منطق الطیر گشتاری غیر مستقیم و پیچیده است.
کلیدواژگان: روایت شناسی ساختگرا، مثنوی، مولوی، منطق الطیر -
صفحه 27
ابوالمجد مجدود بن آدم، سنایی غزنوی، شاعر دوران ساز و صاحب سبک قرن پنجم و ششم، متخلص و مشهور به سنایی است. او با توجه به پیچیدگی های خاص ذهنی خود و شرایط و ویژگی های منحصر به فرد عصری که می زیسته است، دست به نوآوری هایی از لحاظ سبکی و معنایی زده که امروزه از او به عنوان شاعری صاحب سبک و کسی که توانسته است دورانی جدید(پدر شعر عرفانی) از ادبیات ایران را رقم بزند، نام برده می شود. هرچند از زندگی پر رمز و راز او اطلاعات کمی در دست است، با به دست دادن نشانه هایی، می توان به واقعیتهای زندگی این شاعر نام آور نزدیک تر شد. بسامد واژگانی، تاکید، تکرار و اصرار بر آوردن واژه«رهی» به عنوان نام شاعرانه یا تخلص پنهان سنایی که در سرتاسر اشعار او به صورتی معنادار وجود دارد، نشانه ای ویژه در شناخت او، همچنین نشانه ای از ساختی نوین(تخلص پنهان) در شعر آن دوران است که می تواند برای پژوهشگران، در بررسی های تازه تر روی اشعار او مفید باشد.
او خود را رهی و رهین، بنده، غلام و دربان درگاه حضرت دوست نامیده است و شاید به همین مناسبت، «رهی» را برای تخلص پنهان خویش برگزیده و در بطن بسیاری از آثارش آورده است. این پژوهش با مطالعه در اشعار او(دیوان اشعار- حدیقه الحقیقه و طریقه الشریعه) به کشف و تفسیر بیشتر این موضوع می پردازد.کلیدواژگان: سنایی غزنوی، تخلص پنهان، رهی -
صفحه 47
نقد اسطوره شناختی یا کهن الگویی، رویکردی تلفیقی و میان رشته ای است که بر پایه مطالعات علومی چون روان شناسی، انسان شناسی، تاریخ ادیان و تاریخ تمدن، به تحلیل متون ادبی می پردازد. در این جستار، با این دیدگاه، نقش تصویر کهن الگویی آب در اسطوره آفرینش و رموز منتج از آن در بافت باورهای اساطیری، با محوریت شاهنامه فردوسی، مورد بررسی قرار گرفته است.
اسطوره آب به عنوان یکی از عناصر متضاد چهارگانه تشکیل دهنده جهان مادی در اساطیر، بر مبنای ضدیت جوهری و وحدت نهایی میان این عناصر، صاحب نقشهایی شده است که در اساطیر جهان و از جمله شاهنامه فردوسی عمومیت دارد. نقشهای نمادین اسطوره آب را در اساطیر می توان در سه بخش اصلی تقسیم بندی کرد:1- اسطوره آب در فرهنگهای متفاوت بشری، نمادی از آغاز مرحله آفرینش مادی و حرکت چرخه زندگی در ساختار کی هانی بوده است. این نقش در خلق اولیه جهان از آب و پایان نمادین حیات در آن، جلوه گر شده است.
2- اسطوره آب مظهر جاودانگی و تداوم حیات مادی است. این نقش در اسطوره آب حیات و آب درمان بخش، نمادینه شده است.
3- سومین نقش آب در اساطیر، در اسطوره گذر از آب (آزمون آب) و شستشوی نمادین توسط آن (اسطوره تعمید) جلوه گر شده است که به عنوان آزمونی از ماده برای پالایش روح، عبور از مرحله کهن و ورود به مرحله متعالی جدید را در قالب کهن الگوی مرگ و تولد دوباره، نمادینه می کند.کلیدواژگان: آب، اسطوره، عناصر اربعه، نقد اسطوره ای (کهن الگویی)، کهن الگو، یونگ، شاهنامه -
صفحه 69
بوزرجمهر از جمله شخصیتهایی است که در شاهنامه از جایگاه ممتاز و نیکویی برخوردار است. او حکیم خردمند و فرزانه ای است که سخنان منقولش در شاهنامه در راستای اخلاق، خرد، هدایت، رشد، راستی و نیکویی هاست. همچنین آیین اسلام آیینی است که همه دستورها و قوانین اصیل و حقیقی آن در راستای کمال انسانی و هم سو با دلالتهای خرد و عقلانیت است. با بررسی سخنان بوزرجمهر در شاهنامه و مقایسه آنها با آیات قرآن و احادیث امامان معصوم ع که دو سرچشمه اصیل آیین اسلام به شمار می آیند، مشخص می شود میان بسیاری از سخنان بوزرجمهر و آیات و احادیث، شباهتها و هم سویی های نزدیکی وجود دارد.
بر این اساس دو سوال اساسی در این مقاله مطرح است: الف) چه نوع تقسیم-بندی هایی از شباهتهای سخنان بوزرجمهر در شاهنامه و قرآن و احادیث می توان ارائه داد؟ ب) علل این شباهتها چیست؟ روش تحقیق در این مقاله روش علی مقایسه ای است. با این توضیح که نخست با مقایسه سخنان بوزرجمهر با آیات و احادیث به توصیف و طبقه-بندی انواع شباهتها و مشترکات گوناگون آن پرداخته می شود، سپس با در نظر گرفتن دلایل عقلی و نقلی علل این شباهتها بررسی و ریشه یابی می گردد.کلیدواژگان: شاهنامه، بوزرجمهر، قرآن، نهج البلاغه، حدیث، مقایسه -
صفحه 95
نگاه ساختاری به آثار ادبی به سبب بررسی عناصر درون متنی و کشف الگوی پیوند آنها، زمینه های دریافت شایسته تر از ماهیت ادبیات را فراهم می آورد، و با ارائه شگردهای خلق آثار برتر ادبی می تواند به گسترش الگو های پردازش اثر ادبی کمک کند. در میان منتقدان ساختار گرا، گروهی به فرمهای روایی و بررسی عناصر داستان و قوانین ترکیب آنها پرداخته اند، که در این میان «کلود برمون» با ابداع یک نظام مبتنی بر نمایش شکل واره ای، طرحی را پیشنهاد می کند که بر پایه چگونگی روابط بین کوچک ترین واحدها استوار است. رمان بلند کلیدر، اثری تو در تو و گسترده است که محورها و جریانهای چندگانه، آن را شکل داده اند. برای بررسی ساختاری متن این رمان ناچار باید ابتدا طرح کلی آن را استخراج کرد، و سپس به تحلیل آن پرداخت. در تجزیه رمان به طرح اولیه، شخصیتها، به میزان شرکت در زنجیره حوادث و نقششان در ساختن نقاط اوج در درجه اهمیت قرار می گیرند. قدرت یک رمان واقع گرا چون کلیدر در تعداد پی رفتهای کامل و چگونگی چینش و رابطه علی و معلولی برقرار شده در میان آنهاست. تعداد پی رفتهای اصلی معمولا به تعداد نقاط اوج داستانی وابسته اند. هر شخصیت در طول رمان با پی رفتهای متعدد ایفای نقش می کند، ولی همه آنها در ایجاد ساختمان اصلی داستان نقش محوری ندارند. بنابراین رمان کلیدر، ترکیبی منطقی از پی رفتهای محوری است که در ارتباطی معنادار با پی رفتهای فرعی و ثانوی هستند، و تعداد شخصیتهای آن تحت تاثیر عواملی چون موضوع، فضای کلی، تعداد روایتهای اصلی، ساختمان قدرتمند روایتها و ارتباط هدف دار آنها با یکدیگر قرار دارد.
کلیدواژگان: کلیدر، ساختار، روایت، پی رفت، برمون -
صفحه 113
پس از ارائه چند تعریف متداول از طنز به مفهوم امروزین آن و با مروری بر پیشینه طنز در ادبیات کلاسیک فارسی، این پژوهش به پیدایش و تکامل طنز اجتماعی-سیاسی در ایران، به منزله یک نوع ادبی مستقل در ادبیات فارسی، در آستانه نهضت مشروطیت و پس از آن می پردازد. نگارنده ساختار صوری طنز سیاسی-اجتماعی معاصر فارسی را از منظر کاربرد آرایه های کلامی مورد بحث قرار داده؛ نمونه هایی از هر یک در جای خود ارائه کرده؛ طنز فارسی را از دیدگاه به کار گیری ابزارهای بیانی، صنایع بدیعی، و آرایه های ادبی با نمونه هایی از طنز انگلیسی مقایسه؛ و در انتها، به دشواری برگردان آرایه های کلامی طنز از زبانی به زبان دیگر اشاره کرده است.
کلیدواژگان: طنز فارسی، ساختار صوری طنز، آرایه های ادبی، ادبیات مشروطه، ادبیات انگلیسی، بازیهای زبانی -
صفحه 137
آندره شنیه (1794–1762م)، مهم ترین شاعر قرن هجدهم فرانسه، در عصر جدید بیشتر به دلیل موضع شجاعانه اش در حوادث پس از انقلاب فرانسه که به مرگ این شاعر جوان زیر تیغهگیوتین انجامید، مورد توجه قرار گرفته است. اما ازنگاه ادبی، آشنایی با آثار آندره شنیه اهمیتی اساسی در شناخت مکاتب ادبی اروپایی دارد، زیرا آثار او،حد واسط بین سبک کلاسیسیسم قرن هفدهم و رمانتیسم قرن هجدهم و نوزدهم اروپا به شمار می رود. این مقاله نشان می دهد در شعر و شخصیت و زمانه و زندگی و مرگ آندره شنیه ویژگی های خاصی وجود دارد که مانع از آن است او را صرفا شاعری نئوکلاسیک و پیرو ادبیات کلاسیک یونان باستان بدانند. در واقع شعر او از مرزهای مکتب کلاسیک در می گذرد و به سوی نوعی از رمانتیسم میل می کند. به همین دلیل، رمانتیکها او را می ستودند و پیشاهنگ بزرگ مکتب خود به شمار می آوردند.
کلیدواژگان: آندره شنیه، رمانتیسم، کلاسیسیسم، شعر فرانسه، مکاتب ادبی -
صفحه 161
با نفی جزم اندیشی واژگانی و حضور بلامانع واژگان در شعر، این توهم ایجاد شد که واژگان به واسطه حضور در شعر ارزشمند خواهند شد و در پی آن، سیل واژه های گوناگون در شعر، بدون ملاحظات شعری، از این حرکت اصیل، گهگاهی، روندی ابتر و عقیم ساخت. این اصل که واژگان مجاز هستند و بدون هیچ قید و شرطی وارد شعر شوند، در عین حالی که اصلی اصیل و بنیادی بود و موجب غنای واژگانی اثر می شد، در شیوه کاربردی خود- با چشم بستن بر سویه تالیفی واژگان - دچار خبط و خطاهایی گردید که اهمیت ویژه خود را از دست داد. از این رو، در این مقاله تلاش شده است تا ضمن بازاندیشی اصل جزم اندیشی واژگانی، آن دسته از ملاحضات شعری را که موجب اعتلای ارزشی واژگان در شعر می شود مورد بررسی قرار گیرد. بنابر این، در این مقاله ضمن نقد ارزش زیباشناختی واژگان، به چگونگی اثر گذاری بافت کلام بر ایجاد هاله معنایی پیرامون واژگان منفرد پرداخته خواهد شد. به همین منظور، با در نظر گرفتن الگوی یاکوبسنی، ابتدا ارزش واژگان منفرد در محور جانشینی به محک گذاشته می شود و به دنبال آن، چگونگی برجسته شدن واژه در محور هم نشینی مورد بررسی قرار خواهد گرفت.
کلیدواژگان: جزم اندیشی واژگانی، واژگان منفرد، سویه تالیفی واژه، هاله معنایی، محور هم نشینی، محور جانشینی -
صفحه 181
نامهای جغرافیایی واژگانی هستند که در طول تاریخ برای نامیدن یک مکان ساخته شده و به کار رفته اند. بررسی این نامها از دیدگاه زبان شناسی تاریخی می تواند ما را در به دست آوردن آگاهی های تاریخی از زبان و فرهنگ مردمان ساکن در آن ناحیه یاری دهد.
این مقاله، پس از تعریف جاینام، جاینام شناسی و رابطه آن با زبان شناسی تاریخی و ریشه شناسی را نشان می دهد. پس از آن به دسته بندی جاینامها پرداخته و در هر مورد مثالهایی به ویژه از استان همدان ارائه می کند. سپس روشی برای مطالعه جاینامها ارائه نموده و به تشریح منابع مورد استفاده در جاینام شناسی ایران و ضرورت تدوین فرهنگ جاینامها می پردازد.کلیدواژگان: جاینام شناسی، زبان شناسی تاریخی، ریشه شناسی، فرهنگ جاینامها
-
Page 1
Compared to other Persian didactic literary works like the works of Sanaei and Attar, stories in the Mathnavi have a unique position. A great number of the stories of the Mathnavi were not created by Molavi himself; they have been presented in previous sources, including Attar's Manteggotteyr (Conference of Birds). Relation between the Manteghotteyr and the stories of Mathnavi is over-textual, which implies every type of relation connecting text-B (hypertext) with text-A (hypotext). In this paper, the structure of common stories of two works has been compared with structural narratology to enlighten the aesthetical approach of the Mathnavi in storytelling by signifying the similarities and differences of the two works. It is concluded that Molavi has used storytelling techniques much better than Attar since he has applied a complex and indirect transformation of previous stories.
-
Page 27
Abolmajd Majdod Ebn Adam, called Sanaei Gaznavi, is an epoch maker and owner of a distinct style living in the 6th and 7th centuries. Due to his complex mind and the specific circumstances in which he lived, Sanaei attained innovative semantic and stylistic achievements which made him known as a poet with a unique style, and an imitator of Persian mystic poetry. Even though we know very little about his life, his use of the hidden pseudonym Rahi, which is so frequent in his poetry, provides the reader with a clue to his personality. This paper is an attempt to reveal this secret.
-
Page 47
Mythological or archetypical criticism is an interdisciplinary approach which analyzes the literary text based on the findings of such sciences like psychology, anthropology, history of religion and history of civilization. In the present paper, the writers have studied the function of the aqueous archetype image in the myth of creation and the resulting mysteries in the context of mythological doctrines centered around Ferdowsi’s Shahnameh (Epic of Kings). Water myth, as one of the four contradictory elements forming the mythological material world, has assumed certain roles and is a common phenomenon in the world myths and Shahnameh. The symbolic functions of the water myth have been divided into three parts: 1. In different human cultures, the aqueous myth is a symbol of the beginning of material creation and life cycle in the universe. This function is symbolized in the primal creation of the world out of water and its symbolic end in it.2. Water Myth is the main symbol of eternity and continuity of material life. This function is symbolized in the "life-sustaining water" and "the healing water".3. The third function of Water Myth is manifested in the myth of passage through water (water test) and symbolic washing by it (baptism myth); this is used as a test for the human catharsis, passage from a former stage into a new, exalted stage symbolized as the archetype of death and rebirth.
-
Page 69
As a character of Shahnameh, Bozorjmehr has a unique position. He is a wise sage whose sayings revolve around morality, wisdom, guidance, progress, truth and goodness. Likewise, Islam is a religion whose teachings and injunctions all lead to human perfection. Comparing the sayings of Bozorjmehr with the teachings of The Quran and the traditions of Innocent Imams (peace be upon them all), the writers show close similarities between them. The writers then address two main questions: A: How can we categorize the similarities found between the statements of Bozorjmehr in Shahnameh and the teachings of the Quran and tradition? B: What are the reasons for these similarities? The writers use a causal-comparative method; that is, they first describe and categorize the similarities and then try to find reasons, based on logic and tradition, to justify these similarities.
-
Page 95
Structural studies of literary works, which seek to examine the inner textual elements and to discover their connections, provide the grounds for better understanding the essence of literature and by presenting the devices of creating excellent literature can help us to expand the patterns of processing a literary work. A number of structural critics have dealt with the narrative forms by studying fiction elements and their combination rules. Among them C. Bermond has put forward a scheme based upon a formative exhibition which stands upon the ways of connection among the smallest units of fiction. Kelidar is a long novel with detailed and inter-mingled text formed by numerous events and themes. For a structural study of this novel, it is essential that an overall scheme of the novel be made first. In the analysis of the novel, the characters become impotent in proportion to their participation in the chain of events and also their role in creating climaxes. The importance of a realist novel like Kelidar lies in the complete sequences, their arrangement and cause-effect relation among them. The number of the main sequences is usually related to the number of climaxes. Within the novel, every character performs their role in numerous sequences but not all of them have a focal position in building the main construction. So Kelidar is a novel of logical composition of pivotal sequences which stand in a meaningful relation with secondary and minor sequences. The number of characters is affected by such factors as subject, general atmosphere, number of main narratives, sound construction of narratives, and their purposeful interrelationship.
-
Page 113
This paper, by presenting several prevailing definitions of satire, surveys the background and status of satire in the classical Persian literature. It first deals with the development and evolution of socio-political satire as a unique literary genre during the ‘Iranian Constitutional Movement’ and the following decades. The writer then discusses the formal structure of contemporary socio-political satire with respect to the usage of figures of speech. To show the application of stylistic literary devices and rhetoric, the writer compares Persian and English irony using examples. Finally, the writer discusses the difficulties of translating figures of speech used in the satires of a given language into another.
-
Page 137
André Chénier (1762-1794) is the greatest and the best known French poet of the 18th century. He is famous especially for his courageous opposition to the power of the Terror in the early years of the French Revolution which caused finally his death by guillotine. The study of his poetical works can clarify the literary transition between neoclassicism and romanticism. This paper, by describing the poetry, the ideas and the time of Chénier, tries to demonstrate why it is impossible to limit his works merely to classicism. In fact he goes beyond the limits of classicism and toward romanticism, the literary school whose great followers call him their own precursor.
-
Page 161
Denying lexical dogmatism and announcing free presence of lexical items in poetry deluded the minds that the mere presence of any lexical item in a poem rends it aesthetic value! Consequently, an enormous number of words, regardless of their poetical value, rushed into the world of poetry. Of course, no one can deny the fact that any lexical item can freely enter the poetical context of any literary work; however, it must be clarified from the very beginning that this presence would never guarantee the worth and cost of any such word. This aesthetic value could just be extracted from both words and the context surrounding any given word. This, in itself, means that the richness of any given word appeals to the linguistic environment in which it has been used. This environment is both linear and spatial; accordingly, we need a comprehensive model which is adaptable to paradigmatic and syntagmatic axes. This model, therefore, is based on Jacobsen linguistic model, through which we have come to a better understanding of this question, that is, where in the word does the aesthetic value lie?
-
Page 181
A place-name or a toponym is a word used to indicate, denote or identify a geographic locality. Place-names are formed in the course of history of a region and are affected by various linguistic, social, political and cultural events. Toponymy is the taxonomic study of place-names, based on etymological, historical and geographical information. This paper first defines toponym and topnymy and illustrates typology of toponyms. The paper then looks at the relationship between toponymy and etymology and shows how etymology enlightens the origin and historical development of toponyms. Finally, the paper offers a methodology for studying toponymys of Iran from a historical linguistics point of view and remarks original sources for Iran’s toponyms studying.