فهرست مطالب

جاویدان خرد - سال ششم شماره 2 (پیاپی 11، تابستان 1388)

نشریه جاویدان خرد
سال ششم شماره 2 (پیاپی 11، تابستان 1388)

  • 252 صفحه، بهای روی جلد: 20,000ريال
  • تاریخ انتشار: 1388/06/20
  • تعداد عناوین: 11
|
  • فهرست مقالات به زبان های فارسی و عربی
  • پیرامون «معرفت» در مثنوی مولوی / مفهوم نظرگاه در اتاق تاریک و فیل
    سعید بینای مطلق صفحه 5
    عرفان و معرفت، از یک ریشه اند؛ و این هم ریشگی، نمودار جایگاه معرفت در بینش عرفانی و اهمیت آن است. آثار بزرگ عرفانی به این پیوند گواهند. از جمله این آثار، مثنوی معنوی است.
    اگر بگوییم که مثنوی، کتابی درباره معرفت است؛ سخنی به گزاف نگفته ایم. معرفت و انواع آن، به سخن دیگر، معرفت و مراتب آن، از مباحث اساسی مثنوی است. در این مقاله به نمونه ای از آن می پردازیم، و آن، داستان اتاق تاریک و فیل است. در این داستان نیز، تنها به مفهوم نظرگاه خواهیم پرداخت. بدین وسیله می کوشیم، تا بشود به این پرسش اساسی پاسخ دهیم که آیا نظرگاه در این داستان، پدیده ای سوبژکتیو، به معنای کنونی این واژه است و یا نمودار حقیقت دیگری است؟
    کلیدواژگان: مثنوی، چهره اقنومی، صور، علامت، نظرگاه، وجه
  • شهرام پازوکی، سعید گراوند صفحه 15
    این مقاله مشتمل بر سه بخش است. در بخش اول از تاریخ تصنیف، مضامین و تفاسیر گیتا سخن رفته است. در این بخش سعی شده است که گزارشی اجمالی از شیوه تفسیر شارحان گیتا در باب معرفت و نسبت آن با عمل مطرح شود.
    در بخش دوم مقاله از سابقه و پیشینه بحث معرفت سخن به میان آمده است. در این بخش از اهمیت فرجام شناختی معرفت در بیشتر آیین های هندو به جز آیین چارواکه سخن رفته و گفته شده که معرفت طریقه ای است که آدمی را از اسارت آزاد می سازد و او را به نجات غایی می رساند.
    در بخش سوم این نوشتار از چیستی معرفت، معرفت بر اساس گونه ها و تصویر معرفت در گیتا و نسبت آن با عمل بحث شده است. در این بخش دو تصویر از معرفت مطرح می شود:1.معرفت حقیقی که مبتنی بر کشف و شهود است و آدمی را در وصول به حق یاری می کند. این نوع از معرفت شایسته دانستن است و از طریق آن می توان به تمایز میان جسم و جان راه یافت. این نوع معرفت از طریق فروتنی و خدمت به دیگران به دست می آید و با حکمت یوگایی نسبتی پیدا می کند.
    2.معرفت ظاهری که مبتنی بر شک و تردید است. این نوع معرفت نه در این جهان حاصلی دارد و نه در جهان دیگر. صاحبان این نوع معرفت در پیچ و خم اندیشه های پریشان سرگردان اند. کلمات فریبنده بر زبان می آورند و دل به الفاظ وداها خوش کرده اند. این طایفه آتش شور و شهوت را در جان خود نکشته اند و پیوسته اسیر سمساره اند.
    در این نوشتار پس از بررسی سابقه بحث و ویژگی ها و مشخصه های هر یک از این دو نوع معرفت، سعی بر آن است که به پرسش های اساسی در باب چیستی و حقیقت معرفت و نسبت آن با عمل پاسخ داده شود.
    کلیدواژگان: معرفت، عمل، محبت، نجات
  • نصرالله پورجوادی صفحه 51
    حافظ در بیت «دوش از مسجد سوی میخانه آمد پیر ما / چیست یاران طریقت بعد از این تدبیر ما» از پیری یاد می کند که در ابتدا خراباتی نبوده، بلکه اهل طریقت و مسجد بوده و حال، ناگهان خراباتی شده است. منظور حافظ از این شخصیت که «پیر ما» خوانده شده چه کسی بوده است؟ آیا این پیر، شخصیتی تاریخی و واقعی بوده یا صرفا شاعر، در عالم خیال خود، او را خلق کرده است؟ برخی از مفسران قدیم و جدید حافظ، مقصود از این پیر را «شیخ صنعان» (در داستان منطق الطیر عطار) می دانند، ولی به دلایل مختلف این تفسیر نمی تواند درست باشد. در این مقاله، با توجه به آنچه شاعران عارف پیش از حافظ، و به ویژه عطار، گفته اند و نیز با توجه به دیگر ابیات حافظ، اثبات شده است که مقصود حافظ از «پیر ما» حسین بن منصور حلاج است.
    کلیدواژگان: حافظ، پیر ما، عطار، حسین بن منصور حلاج
  • زهرا پورسینا صفحه 67
    ناسازگاری سخنان غزالی درباره موضوعات گوناگون از جمله در باب تعریف عقل و شان و کارآیی آن در رساندن انسان به معرفت، کار پژوهش در آثار او را دشوار می سازد.
    او گاهی عقل را تنها به حیث استدلالی اش محدود می کند وگاه آن را به عرصه ایمان وارد می کند. گاه اعتمادش به عقل بسیار ضعیف یا محدود می شود و گاه گویی در همه عرصه ها بدان حضوری قابل توجه می بخشد.
    تلاش برای یافتن نگاهی که غزالی بدین منبع معرفت دارد و سر و سامان دادن بدان در کار پژوهش نظام مند در آثار او، تاثیری جدی دارد. به نظر می رسد که می توان استفاده غزالی را از «عقل» در سه حیث کلی اشاره به نفس انسانی، مرتبه استدلالی نفس، و کل مرتبه انسانی در معرفت مورد توجه قرار داد. جستجوی این سه حیث کلی در آثار غزالی و کمک به روشن ساختن رای او در این باب، کاری است که در این گفتار بدان پرداخته می شود.
    کلیدواژگان: غزالی، عقل، نفس انسانی، مرتبه استدلالی، مرتبه انسانی معرفت
  • رضا داوری اردکانی صفحه 87
    ظاهرا جایگاه غزالی در تاریخ فلسفه اسلامی معلوم است. بسیاری کسان، گمان می کنند که او با فلسفه مخالفت کرده و آن را از سیر و پیشرفت باز داشته است. در اینکه کتاب تهافت الفلاسفه، متضمن مطالب کلامی ضد فلسفه و احکام فقهی مشعر بر انتساب آراء فلاسفه به کفر و بدعت است، تردید نمی توان کرد. ولی قبل از غزالی هم، فقی هان بسیاری منطق و فلسفه را زندقه دانسته بودند و اگر تکفیر و تحریم فلاسفه و فلسفه، راه را می بست؛ می بایست راه فارابی و ابن سینا با زندقه دانستن منطق و ادعای کفایت نحو به جای آن بسته شده باشد.
    کلیدواژگان: غزالی، فلسفه، تهافت الفلاسفه، ابن رشد، فارابی
  • قاسم کاکایی، اشکان بحرانی صفحه 101
    در سنت ادیان ابراهیمی، آثار عارفان را با رویکردهای الهیاتی گوناگونی بررسی می توان کرد. یکی از مهم ترین و پررونق ترین رویکردهای الهیاتی در الهیات جدید، رویکرد سلبی (Apophatic approach) است. در مقاله حاضر، به یکی از درون مایه های اصلی الهیات سلبی، یعنی رابطه خدا و نفس، و دو رابطه دیالکتیکی ذیل بحث خدا و نفس، یعنی دیالکتیک حلول و تعالی، و دیالکتیک عروج و درون بود، در آثار دو عارف بزرگ مسلمان و مسیحی، مولانا و مایستر اکهارت، می پردازیم. رابطه خدا و نفس و به دنبال آن دیالکتیک حلول و تعالی، و دیالکتیک عروج و درون بود، ذیل بعد هستی شناختی الهیات سلبی بررسی شده است.
    کلیدواژگان: الهیات سلبی، مولانا، اکهارت، دیالکتیک حلول و تعالی، دیالکتیک عروج و درون بود
  • سید ضیاء موحد صفحه 125
    برای دفاع از معجزه ها و فرق عادت ها، معاد جسمانی و حدوث عالم غزالی دو روش به کار می برد: یکی نفی رابطه ضروری میان علت و معلول و دیگری حفظ زنجیره علی با تعبیر ضرورت به صدق در جهان های ممکن.
    کلیدواژگان: غزالی، علیت، شکاکیت، منطق، رد ضرورت علیت
  • سیدمحمود یوسف ثانی صفحه 137
    دو ردیه که یکی مبتنی بر کلام اشعری و دیگری مبتنی بر کلام معتزلی است، در فاصله کوتاهی از یکدیگر در قرن ششم نگاشته شده اند و با رویکردهای مختلفی به نقد آراء فلاسفه در حوزه مسائل فلسفی مرتبط با معتقدات دینی، پرداخته اند. این دو ردیه هم به جهت انگیزه نویسندگان آنها و هم به لحاظ روش نقد مسائل فلسفی و هم به لحاظ محتوا و مضمون و هم به جهت میزان تاثیرگذاری، با یکدیگر تفاوت های عمده ای دارند. نگارنده در این مقاله دو اثر مزبور را در محورهای چهارگانه فوق با یکدیگر مقایسه کرده است.
    کلیدواژگان: غزالی، تهافت الفلاسفه، ابن الملاحمی، تحفه المتکلمین، ردیه
  • فهرست مقالات به زبان های اروپایی
  • غلامرضا اعوانی صفحه 5
    در این مقاله دکتر اعوانی به چند سؤال درباره معنی انسان بودن پاسخ می دهد. این سؤال ها، به ویژه، متمرکز اند بر نقش انسان به عنوان خلیفه الله ، شان خاصی که انسان به خاطر موقعیت خلیفه الله بودن از آن برخوردار است، تفاوت بین این شان خاص و حقوق بشر، مسئولیت هایی که به سبب این شان بر او محول می شود، موانع تحقق این شان، و مبانی معنوی این نگرش. دکتر اعوانی در پاسخ های خود، ضمن بیان خلاصه ای از انسان شناسی اسلامی، مبنای گفتار خود را کاملا بر سنت حکمت اسلامی و قرآن و حدیث قرار داده و به آیات بسیاری از قرآن استشهاد کرده است.
    کلیدواژگان: انسان، شان، حقوق بشر، خلافت، تجلی
  • رضا شاه کاظمی صفحه 23
    در عصر ما گروه های افراط گرا برای توجیه تروریسم از کلمه جهاد سوء استفاده کرده اند. این مقاله در صدد بررسی معنای حقیقی جهاد است؛ هم معنی ظاهری آن (جهاد اصغر) و هم معنی باطنی آن (جهاد اکبر). نویسنده در عین ارائه نقدی اصولی، و علی الخصوص در عین ارجاع به آموزه قرآنی رحمت که در پرتو آن جهاد باید فهمیده شود، همچنین تصاویر، عملکردها، رفتارها، شخصیت ها و اتفاقاتی که این اصول را نشان می دهند مورد پرسش قرار می دهد؛ و بخصوص این موارد را مورد بحث قرار می دهد: فتوحاتی که مطابق اصل جهاد انجام شدند، فتح قدس به دست صلاح الدین ایوبی و گسترش اسلام در ایران در سده های اولیه اسلام، چگونگی روابط میان یهودیان و مسلمانان در روزگار پیش از تجدد، دو نمونه از روح جهاد در گذشته نزدیک: امیر عبدالقادر جزایری و شیخ احمد علوی، و تصویر علی ابن ابی طالب علیه السلام در شعر مولانا.
    کلیدواژگان: جهاد، صلاح الدین ایوبی، آموزه قرآنی رحمت، امیر عبدالقادر جزایری، شیخ احمد علوی
  • رونالد پیچ صفحه 53
    مایستر اکهارت به ما می آموزد که انسان در کنه وجودش، در بنیان جان خود و در ژرفای قلبش، همیشه و همواره با حقیقت و وجود الهی متحد بوده است. این همان سرآغاز انسان است.
    انسان اما به واسطه خودخواهی از این وحدت اولیه جدا شده و روی به عالم کثرت نموده است.
    بنابراین غایت انسان، بازگشت به آن بنیاد اولیه، به آن دریای ژرف بی پایان وجود است. برای رسیدن به این غایت، انسان باید از موانعی عبور کند که اولین آنها غلبه بر خودخواهی است. برای غلبه بر خودخواهی انسان باید هرگونه نسبتی با عالم و آدم و حتی با خویشتن خویش را رها سازد و سرانجام حتی از خدا به هوای خدا دست بردارد. این همان مقامی است که اکهارت از آن به وارستگی Gelassenheit)) یاد می کند. یکی دیگر از راه ها برای رسیدن به مقصود نزد اکهارت عزلتAbgeschiedenheit)) است. منظور اکهارت از عزلت در حقیقت فقر روح است که به آن انسان به سرچشمه اصلی وجودش دوباره راه می یابد. فقر یعنی خالی شدن از هرگونه تصاویر و اشکال غریبه در روح و در عین حال راه روحانی بازگشت به توحید.
    کلیدواژگان: بنیاد الهی، بنیاد جهان، عزلت، وارستگی، عدم
|
  • Said Binaye Motlagh Page 5
    The words 'irfån and marifat (both meaning 'knowledge' and 'gnosis', but the former also meaning the science and practice of mysticism) come from a single root, and this suggests the evident importance of the position of marifat (in the sense of gnosis) in the perspective of 'irfån (the science of mysticism). The great mystical works are witness to this connection, including especially the Mathnavi of Mawlavi (Jalål al-Dìn Rĩmì).If we were to say that the Mathnavi is a book about marifat (gnosis) it would not be an exaggeration: the various types of marifat, or to put it another way, the various levels of marifat, are among the most important topics of the Mathnavi. In this article we will consider an example of this: the story of the elephant in the dark room. Furthermore, in this story we will only be considering the concept of 'perspective' (nazargåh). By this means we will attempt, to the extent possible, to answer this fundamental question, "Is 'perspective' in this story a subjective phenomenon in the current meaning of the term, or an example of some other reality?"
  • Shahram Pazouki, Saeid Geravand Page 15
    This paper consists of third part. In the first part talk about the history of writing, contents and interpretations of Bhagavad Gita. in this part is attempted to introduce a short explanation of the way of interpretation of Gita interpreters about knowledge and its relation with action. in the second part discuss the history and background of the knowledge. in this part talk about the importance of knowledge eschatology in the most religions except Carvaka and say that knowledge is the way that liberate the human from slavery and emancipate it to ultimate salvation. in the third part of this paper talk about what is knowledge, knowledge according to Gunas, and the picture of knowledge in Gita and its relation with action. in this part introduce two picture of knowledge: 1.True knowledge that based on intuition and can help the human towards God. this kind of knowledge is merit to know and human can through it distinguish the difference between porousha and prakriti. this kind of knowledge obtains through modesty and service to others. and related with Yoga wisdom. 2.Exoteric knowledge that based on hesitation and doubt. this kind of knowledge has benefit not in this world, and the other world. those man that have this kind of knowledge are confused in narrow of wanderings thought and repeat the exoteric words. And just are busy to words of Vedas. this group don’t destroy the blaze of selfishness and always are in suffering. in the present paper after the study of the history of discussion and characteristics of the every knowledge is attempted to answer to the basic questions about what is knowledge, true knowledge and its relation with action.
  • Nasrollah Pourjavady Page 51
    In his verse “last night our pir (sheikh) left the mosque and came into the tavern; Oh, companions of the mystic Path (ĥariqat)! What can we do after this?” Ĕāfiĭ of Shiraz remembers a pir who was not primarily tavern-frequenter but a man of the Path and mosque, who now suddenly became a tavern-frequenter. Whom Ĕāfiĭ meant by this “our pir”? Was he an historical and real figure, or Ĕāfiĭ created him just in his imagination? Some of Ĕāfiĭ’s commentators, ancient and modern, say that this pir is “Sheikh Ģan'ān” (in 'Aĥĥār’s Bird Parliament), but for some reasons it can not be accepted. In following essay, according to the verses of pre-Ĕāfiĭ poets, especially 'Aĥĥār, it has been demonstrated that “our pir” in Ĕāfiĭ is Ĕossein b. Manģĩr al-Ĕallāj.
  • Zahra Poursina Page 67
    inconsistency of the statements of al-Ghazålì about several different subjects, among which is the definition of 'reason' ('aql) and its significance and function in allowing human to gain knowledge, makes doing research about his writings all the more difficult.Sometimes he limits reason to simply its discursive aspect, and sometimes he also brings it into the domain of faith. At times his trust in reason is very weak or limited, and at other times it is as if he imparts it with a significant role in all domains.Exerting effort in order to determine the perspective which al-Ghazålì possesses in relation to this source of knowledge and arranging his views has a significant impact in structured research about his works. It seems that al-Ghazålì's use of the term 'reason' can be considered according to three general aspects: the human soul, the discursive level of the soul, and the whole human level of knowledge. In this article we have undertaken the task of searching for these three general aspects in the works of al-Ghazålì and of trying to help to clarify his opinion in this relation.
  • Reza Davari Ardakani Page 87
    The place of al-Ghazålì in Islamic Philosophy is seemingly well known. Many think that he opposed philosophy and prevented it from future development. The fact that his book, The Refutation of the Philosophers (tahåfut al-falåsifah) contains theological discussions and legal rulings which indicate the attribution of infidelity (zandaqah) and innovation (bidah) to the views of the philosophers cannot be doubted. However, many jurists before al-Ghazålì had considered philosophy and logic to be infidelity, and so if it was prohibition and the attribution of infidelity which stopped the progress of philosophy, al-Fåråbì and Ibn Sìnå should also have been stopped by the attribution of infidelity to logic and the claim that the science of grammar (naĕw) adequately replaces it.
  • Qasem Kakai, Ashkan Bohrani Page 101
    In the tradition of the Abrahamic religions, mystical texts can be investigated using various metaphysical approaches. One of the most important and successful of these approaches in new metaphysics is the apophatic approach. In the present article we have undertaken an examination of one of the fundamental contents of apophatic metaphysics, namely the relationship between God and the soul, as well as two dialectical relationships which are subsidiary to this topic, namely the dialectic of transcendence and immanence and the dialectic of ascent and inner-being, in the works of one Muslim mystic, Mawlana (Jalal al-Din Rumi), and one Christian, Meister Eckhart. The examination of each of these topics has been conducted with reference to the ontology of apophatic metaphysics.
  • Seyyed Zia Movahhed Page 125
    In order to defend miracles, bodily resurrection and the temporal origination (ĕudĩth) of the world, al-Ghazålì uses two
    Methods
    firstly, the negation of any necessary relation between cause and effect, and secondly, the preservation of the causal chain by means of interpreting 'necessity' as 'truth in possible worlds'. This article analyzes and discusses these two methods.
  • Seyyed Mahmud Yusuf Sani Page 137
    Two refutations which were written within a short space of time from one another in the sixth Islamic century, one on the basis of Asharite theology and the other on Mutazilite theology, criticize those views of the philosophers which are related to religious doctrines, each using a particular approach. These two refutations differ from each other fundamental ways with regard to the motive of their authors, their method of critiquing philosophical issues, their content and the degree of their influence. In this article the author has compared the two mentioned texts on the basis of this fourfold difference.
  • Reza Shah-Kazemi Page 23