فهرست مطالب

فصلنامه علوم اجتماعی
سال هجدهم شماره 1 (پیاپی 52، بهار 1390)

  • تاریخ انتشار: 1390/03/01
  • تعداد عناوین: 8
|
  • ابوالفضل ذوالفقاری، محمد ابراهیم موحدی صفحه 1
    در این مطالعه به بررسی رابطه میزان و نوع دینداری در تایید ارزش های مردم سالاری پرداخته شده است.مطالعه حاضر به روش پیمایش انجام گرفته است. جامعه آماری آن را کلیه دانشجویان دانشگاه های تهران تشکیل می دهند که بر اساس شیوه نمونه گیری طبقه ای نسبی و نیز با استفاده از فرمول کوکران حجم نمونه لازم برابر با 707 نفر برآورد شده است.
    نتایجی که از عموم تحقیقات قبلی در خصوص رابطه دینداری (میزان دینداری) با دموکراسی یا ارزشهای مردم سالاری بدست آمده، متناقض است. بعضی یافته ها حاکی از این هستند که افزایش میزان دینداری موجب کاهش پشتیبانی از ارزشهای مردم سالاری می شود و یا اینکه تاثیر میزان دینداری روی این ارزشها ناچیز و قابل چشم پوشی است. برخی نتایج برای دیدگاه های مردم در مورد مردم سالاری نشان می دهد که بین مسلمانان و غیر مسلمانان تفاوت معنی داری در خصوص درک مردم سالاری و پشتیبانی از آن وجود ندارد. برخی نتایج حاکی از دینداری بالا و پشتیبانی زیاد از مردم سالاری در بین مسلمانان است. تحقیقاتی نیز وجود دارند که حاکی از پشتیبانی غیر مسلمانان (مثلا مسیحیان پروتستان) از دموکراسی است. به علاوه در عموم این تحقیقات (به ویژه در بین مسلمانان) تمایلات مسلمانان به مردم سالاری بدون توجه به تفسیرهای خاص آنان از اسلام مورد توجه قرار می گیرد و محققان روی گرایشات مذهبی مسلمانان متمرکز می شوند و نه محتوای این اسلام یا دکترین مذهبی آن ها که ما از آن به نوع دینداری یا قرائت از دین تعبیر کرده ایم.
    در این تحقیق نتایج حاصل از آزمون های همبستگی نشان می دهد که وضعیت نگرش به ارزشهای مردم سالاری در بین دانشجویان بیش از آنکه تحت تاثیر میزان دینداری آنها باشد تحت تاثیر نوع دینداری (قرائت دینی) است.
    کلیدواژگان: میزان دینداری، نوع دینداری، ارزش های مردم سالاری، نگرش به ارزش های مردم سالاری
  • یاسر باقری صفحه 29
    مشارکت (یاریگری، همکاری، تعاون) به دلیل ارتباط تنگاتنگ با توسعه، دموکراسی، سرمایه اجتماعی و جامعه مدنی در دهه های اخیر بسیار مورد توجه قرار گرفته است.
    پیچیدگی جامعه ایران و اندک بودن پژوهش هایی که به گونه ای غیر ایدئولوژیک این جامعه را مورد کاوش قرار داده اند، سبب اظهار نظرهای متفاوت و حتی متضاد درباره مشارکت جویی یا مشارکت گریزی (همکاری و ناهمکاری) ایرانیان شده است. جدلی که به طور رسمی با ادعای خانم لمبتون – در نیم قرن قبل- مبتنی بر تکروی کشاورزان ایرانی آغاز شده و هنوز هم ادامه دارد.
    این پژوهش با روش فراتحلیل انجام شده و حدود 76 مقاله علمی در آن مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. بر اساس نتایج این پژوهش، مشارکت سیاسی مهمترین دغدغه مشارکتی نویسان بوده و همچنین غالب مقالاتی که در مورد مشارکت ایرانیان اظهار نظر کرده اند، به یک نقطه عطف در صد سال اخیر ایران باور دارند. حدود 83 درصد از پژوهش هایی که پیرامون مشارکت زنان اظهار نظر کرده اند، بر این باورند که میزان مشارکت زنان در جامعه ایران پایین است. نتایج حاصل از آزمون فی دو نیز نشان می دهد که بین استفاده از روش کمی / کیفی و میزان مشارکت رابطه معنادار وجود دارد.
    کلیدواژگان: مشارکت، همکاری توسعه، فراتحلیل مشارکت سیاسی، جامعه ایران
  • محمود قاضی طباطبایی، نسرین امیدوار، جمیله علی حسینی صفحه 69
    فقر از جمله عواملی است که موجب ناتوانی خانوارها یا اعضای مشخصی از خانوار در دسترسی به غذای کافی برای رفع نیازهای اساسی شان می شود. این پدیده که به ناامنی غذایی تعبیر می شود، در بر گیرنده مفاهیم کمی، کیفی، روانشناختی و اجتماعی است. ناامنی غذایی تحت تاثیر عواملی است که بر منابع اقتصادی خانوار اثر می گذارد. در تلاش برای تبیین ناامنی غذایی در میان قشرهای آسیب پذیر جامعه شهری ایران، این تحقیق رابطه برخی عوامل جمعیتی و اجتماعی را بر شدت ناامنی غذایی در میان نمونه 300 نفری از خانوارهای تحت پوشش کمیته امداد امام خمینی در منطقه 20 شهر تهران بررسی می کند.
    بر اساس یافته ها 6/98 درصد نمونه های این مطالعه ناامنی غذایی را با شدت های گوناگون آن تجربه کرده اند. در حالی که ناامنی غذایی در 3/37 درصد آنها در حد شدید ارزیابی شد. ناامنی غذایی در سطح خانوار و بزرگسال (مادر)شایع تر از سطح کودک بود. بنابراین همان طور که رادیمر و همکاران نیز بیان کرده اند، ناامنی غذایی یک فرآیند مدیریت شده است. وقتی که خانوار در معرض ناامنی غذایی قرار می گیرد، مادر (و دیگر بزرگسالان) خانوار با تقلیل کمی و کیفیت غذایی خانوار و کم کردن دریافت غذایی خود مانع از ناامنی غذایی کودکان می شوند. در مراحل پیشرفته تر گرسنگی به کودکان نیز سرایت می کند. در این تحقیق متغیرهای جنسیت سرپرست، بیمار بودن یکی از اعضاء خانواده، بعد خانوار، سطح تحصیلات و وضع فعالیت سرپرست خانوار به عنوان مهمترین متغیرهای تبیین کننده شدت ناامنی غذایی درخانوارهای شهری شناخته شدند.
    کلیدواژگان: ناامنی غذایی، خانوار، عوامل اجتماعی، فقر
  • رویا معتمدنژاد، عبدالبصیر احمدی صفحه 95
    علت تحدید زمانی تحقیق به سبب تصویب نخستین و آخرین قانون مطبوعات افغانستان در طی سال های 1303-1384 ه. ش بوده و باتوجه به این که کشورهای ایران و ترکیه دارای سابقه طولانی تر، قانونگذاری در زمینه مطبوعات اند. ولی قانون مطبوعات کشورهای مزبور نیز در حدود همین تاریخ مورد برسی قرار می گیرند.
    هدف این مقاله بررسی «وضعیت آزادی مطبوعات» در کشورهای افغانستان، ایران و ترکیه، طی سال های یاد شده، می باشد و بدین منظور، از شیوه تحلیل محتوا و با استفاده از مقوله های غیرتصادفی محدود و مشترک موجود در قوانین مطبوعات کشورهای یاد شده که در روش شناسی همین مقوله ها مشخص گردیده اند - بهره گرفته شده است.
    یافته ها در این تحقیق نشان می دهند که «آزادی مطبوعات» در ترکیه از سال1361 و در افغانستان از سال 1380 بیشتر شده و در همین مقطع تاریخی است. که این کشورها ازشیوه مقررات «اعلام نامه ای» برای تاسیس و اداره مطبوعات و از نظریه آزادی گرای مطبوعات استفاده نموده اند و در حالی که در ایران هنوز از شیوه مقررات «اجازه نامه قبلی» برای تاسیس و اداره مطبوعات و ضمنا با توجه به وقوع انقلاب اسلامی، از نظریه اسلامی و تا حدودی از نظریه توسعه بخشی مطبوعات بهره گرفته می شود.
    کلیدواژگان: افغانستان، ایران، ترکیه، آزادی مطبوعات، قوانین مطبوعات
  • سمیه سادات شفیعی، طاهره قادری صفحه 135
    این مقاله در پی آن است تا با توجه به نقش اوقات فراغت در سلامتی و افزایش بهره وری از یک سو و جایگاه زنان در حوزه خصوصی و عمومی جامعه ایران معاصر، به این سئوال اصلی پاسخ دهد که میزان اوقات فراغت زنان چقدر است؟ و چه عواملی با رضامندی زنان از گذران اوقات فراغت ارتباط دارد؟ متغیرهای مستقل شامل متغیرهای پایگاه اجتماعی - اقتصادی زنان، قدرت تصمیم گیری شوهران در خصوص گذران اوقات فراغت همسرانشان، میزان مشارکت مردان در انجام کار خانگی و داشتن فرزندان خردسال بوده و روش تحقیق پیمایشی است. اطلاعات مورد نیاز از طریق 117 نفر از زنان شاغل(کارکنان و اساتید) دانشگاه علامه طباطبائی جمع آوری شده است. یافته ها نشان می دهد که میزان رضامندی زنان با توجه به شاخص های این پژوهش متوسط است. نتایج حاصل از در ارتباط گذاشتن داشتن فرزندان خردسال با میزان رضامندی زنان از گذران اوقات فراغت حاکی از وجود رابطه معنی دار بین این دو متغیر است. میزان مشارکت مردان در انجام کار خانگی و همچنین قدرت تصمیم گیری آنان نیز با رضامندی زنان از گذران اوقات فراغت رابطه ندارد. اما رابطه بین پایگاه اقتصادی - اجتماعی زنان با رضامندی آنها از گذران اوقات فراغت در سطح معنی داری تایید می شود.
    در مجموع به نظر می رسد که دست کم در چارچوب معیارهای پژوهش حاضر رابطه معنی داری میان عوامل غیر مادی موجود در عرصه زندگی خصوصی زنان از یکسو و عوامل اقتصادی - اجتماعی از سوی دیگر با گذران اوقات فراغت زنان (چه از لحاظ میزان اوقات فراغت، میزان پرداختن زنان به فعالیت های گذران اوقات فراغت و رضامندی آنان از گذران اوقات فراغت) وجود دارد. بر این اساس بهبود و ارتقاء فراغت زنان همواره دستخوش عوامل محسوس و نامحسوس انکارناپذیری است و در نتیجه بیشتر از اختصاص درآمد و امکانات، نیازمند بسترسازی فرهنگی خاص خود است.
    کلیدواژگان: اوقات فراغت، رضامندی از گذران فراغت، پدرسالاری، تقسیم کار خانگی، پایگاه اقتصادی، اجتماعی
  • علی ساعی، محمدرضا ناییجی صفحه 175
    مساله مقاله این است که ایران با داشتن چشم اندازهای تاریخی و جاذبه های فرهنگی فراوان، نتوانسته است زمینه جذب زیاد گردشگران فرهنگی را فراهم کند. بعد اثبات این مساله، سوال مقاله به این است صورت بیان شده است که؛ چرا صنعت گردشگری فرهنگی در ایران در جذب گردشگران فرهنگی موفق نبوده است؟ در این پژوهش ازنظریه های استفاده شده است که بر جذب گردشگر تاکید دارند. روش تحقیق پیمایش و ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه است. جمعیت آماری این پژوهش شامل تمام گردشگران فرهنگی خارجی هستند که از شهریور سال 1387 تا بهار سال 1388وارد شهر اصفهان شده و در هتل ها مستقر شده اند. حجم نمونه 300 نفر از تمام گردشگران فرهنگی است. تحلیل به دوصورت تحلیل توصیفی و تبیینی انجام شده است. یافته ها نشان می دهند که ضریب همبستگی میزان جذب گردشگران فرهنگی با ترکیب خطی متغیرهای فرهنگ گردشگری، آموزش فرهنگ گردشگری، جاذبه های مقصد و تضمین امنیت برابر با 47/0 می باشد.
    کلیدواژگان: فرهنگ گردشگری، گردشگری فرهنگی، جاذبه های مقصد گردشگری، چشم اندازهای تاریخی، آموزش فرهنگ گردشگری
  • محمدتقی سبزه ای صفحه 207
    اهداف اصلی مقاله حاضر بررسی رابطه جامعه مدنی سنتی و انقلاب مشروطه و آزمون میزان تبیین پذیری این رابطه با تئوری های جامعه توده وار و جامعه کثرت گرا استبه این منظور، در ابتدا روش شناسی و دو تئوری مربوط به جامعه مدنی و انقلاب توضیح داده می شوند. سپس، مروی می شود به مهم ترین رویدادهایی که منجر به شکل گیری انقلاب مشروطه شدند. بخش بعدی مقاله متمرکز می شود بر معرفی اجزاء و مولفه های جامعه مدنی سنتی. در بخش پایانی، دلایل عدم تبیین رابطه جامعه مدنی سنتی با انقلاب مشروطه بر اساس تئوری های جامعه مدنی کثرت گرا و جامعه مدنی توده وار مورد تجزیه و تحلیل قرار می گیرند.
    نتایج این مطالعه که به روش اسنادی و با تکنیک مقایسه ای صورت گرفته است، نشان می دهد که:در جامعه ایرانی عصر مشروطه یک جامعه مدنی سنتی نسبتا قوی وجود داشته است، که با هیچ کدام از تئوری های مربوط (جامعه توده وار و جامعه کثرت گرا) قابل تبیین نیست.
    جامعه مدنی سنتی در عصر مشروطه نتوانست، آن گونه که تئوری جامعه کثرت گرا در مورد جامعه آمریکا پیش بینی می کرد، جامعه ایران را تثبیت کند و از بروز یک انقلاب اجتماعی در آن جلوگیری کند. این مطالعه دلایل این گژکارکردی را در تمایزات اساسی جامعه مدنی سنتی عصر مشروطه با جامعه مدرن در جنبه ها و شاخص هایی مانند ضعف دولت ایرانی، گژکارکردهای نهادها و سازمان های مدنی، یکی کردن جامعه مدنی با جامعه سیاسی، فقدان طبقات اجتماعی مستقل، طرد سازمانی گروه های اجتماعی، کنش های خشونت آمیز جامعه مدنی سنتی و فقدان فضای عمومی بالنده تشخیص می دهد.
    همچنین، اگر چه به مانند یک جامعه توده ای، در انقلاب مشروطه نیز رفتار سیاسی توده ای شکل گرفت و نخبگان موفق شدند غیر نخبگان را بر علیه دولت بسیج کنند، اما جامعه ایران در عصر مشروطه با جامعه توده وار در مقوله های زیر متمایز بود:رفتار توده ای حاصل ذره ای شدن افراد نبود، زیرا در این جامعه هنوز روابط خویشاوندی و عصبیت های قومی-قبیله ای قوی وجود داشت.
    یک ایدئولوژی کل گرا برای بسیج مردم علیه سلطنت وجود نداشت، بلکه گروه های اجتماعی اهداف و انگیزه های متفاوتی را برای مخالفت با استبداد دنبال می کردند.
    کلیدواژگان: جامعه مدنی، انقلاب مشروطه، جامعه توده وار، جامعه کثرت گرا، موسسات مدنی، فضای عمومی
  • عزت الله سام آرام صفحه 265
|
  • A. Zolfaghari , M. Movahedi Page 1
    This study is based on a survey which has been carried out to analyze the relation of understanding religion and religious commitment (type and rate) to democratic values and has been conducted with 707 male and female students of Tehran public universities during February and March 2008. The theoretical framework of the study is derived from Jorgen Habermas’ theory on interaction between religious and secular people to meet the values of modern society. However, because the types of religiousness are not determined in Habermas’ theory, another theory – William Shepard's – has been used too, which is appropriate for the conditions of Islamic countries such as Iran. The survey has revealed that there is substantial difference between student's understanding of religion (types of religiousness) and their attitude towards democratic values and as a whole independent variables of the survey may explain 30% of dependent variables (attitude toward democratic values). Moreover, religiousness variables (understanding and commitment) is in inverse proportion to the attitude towards democratic values, that is, the more religious people tend to be more traditional and more pessimistic toward democratic values. Furthermore, the direct and indirect effects of both of variables (understanding and commitment) on the attitude toward democratic values have been analyzed and the results reveal that the attitude is more affected by understanding of religion than religious commitment.
  • J. Hezarjaribi , Y. Bagheri Page 29
    Having close relation with development, democracy, social capital and civil society, Participation (cooperation) has been focused rigorously in recent decades.Complexity of Iranian society and fewness of queries which study this society non-ideologically, has caused different, even contradictory expressions about cooperation and noncooperation of the Iranians; the dispute that formally started referring to the claim of Mrs. Lambton –in late half century- on individualism of Iranian peasants, and is going on yet.The method of this research is meta-analysis. About 76 articles were analyzed. Results reveal that political participation has been the most important mental distress of writers, and also most of the articles that have expressed Iranian cooperation, believe that a turning point happened in recent century. About 83 percent of researches who have expressed participation of women believe that rate of Iranian women participation is low. Results of chi-squares test show that there is a significant correlation between using quantitative/qualitative method and the rate of participation.
  • M. Ghazi Tabatabie , N. Omidvar , J. Alihosseini Page 69
    Poverty is one of the major factors that may contribute to inability of the household or certain members within the households, for obtaining adequate food to fulfill their basic nutritional requirement. This phenomenon known as food insecurity has quantitative, qualitative, psychological, and social dimensions. Food insecurity is affected by factors that influence economic resources of the household. Trying to understand food insecurity among vulnerable in urban society of Iran, this study investigates the relation of demographic and social factors with severity of food insecurity among a sample of 300 households, under coverage of Relief Committee of Emam Khomeini in district 20 in the city of Tehran. According to findings, 98.6 percent of the samples had experienced different levels of food insecurity. While 37.3 percent experienced severe food insecurity, the insecurity at household and adult levels was more prevalent in comparison with child level. Therefore based on Radimer et.al, food insecurity is a managed process. When a household faces food insecurity, mother (and other adults) reduce their quality and quantity of food to prevent children's food insecurity. Deteriorating quality and quantity of children's intakes doesnt occur until more sever stages. In this research, gender of household head, sickness of one of the household members, family size, education level and occupation of household head were identified as the most important contributors to severity of food insecurity among urban households.
  • R. Motamednejad , A. Ahmadi Page 95
    As PhD thesis, comparative Studying of legal systems of Afghanistan, Iran and Turkey for press regulations lay out this paper. While first and last legislations in Afghanistan were in 1924 and 2005, although Iran and Turkey has a longer history of press laws, the study focused on this period among three countries. By content analysis of limited and shared nonprobable cases, researchers tried to study freedom of press in these legal systems.Results reveal that freedom of press has increased in Turkey since 1982 and in Afghanistan scince 2001. These two countries referring to freedom of press theory have used announcement regulations for founding and running press, while Iran yet has used previous permission regulations for stablishing and organizing press, referring to Islamic theory and somehow partial development theory.
  • S. Shafiei , T. Ghaderi Page 135
    Issue of leisure always has been at the heart of health and gender studies. Considering women's roles in public and private spheres, necessitate an academic study of Iranian women. This article comprises answering two major questions: How much do women have leisure time? Which factors effect on their satisfaction of leisure? Independent variables are: Social and economic status, the influence of husbands on their decision making for leisure, participation of husbands in housework and having kid. Data gathered through survey research from 117 of married employed women at AllameTabatabei University.Findings indicate average rate of satisfaction, significant correlation between having kid and satisfaction of leisure, also social, economic status and satisfaction. Article suggests that improvement of women's leisure rely on indisputable abstract and concrete factors which require cultural work rather than financial ones.
  • A. Saei, M. Naeiji Page 175
    This article investigates attracting cultural tourists in Iran. Article's claim is that Iran has not provided enough facilities for cultural tourist in spite of many historical landscapes and cultural attractions. So the main question of this study is that: Why cultural tourism industry has not succeeded in Iran? The research method was social survey. The sample popis cultural tourists who entered Isfahan city and stayed in hotels from August 2008 to March 2009. The sulation ample size is equal to 300. The research hypotheses were tested by regression analysis method. Empirical findings indicate that correlation coefficient of tourist's attraction with tourism culture, teaching the tourism culture, security and attractions of destination is equal to 0.47.
  • M. Sabzeii Page 207
    The main goals of the present article are the study of the relation between traditional civil society and constitutional revolution and examine the rate of explicability of this relation according to theories of the mass society and the plural society.For this purposes, firstly the methodology and two related theories about civil society and revolution are explained. Then the most important events, those led to constitutional revolution are reviewed. The other section of article is focused on introducing components and indices of tradition civil society. In final phase, various reasons for the inexplicability of relation between the tradition civil society and the constitutional revolution according to the theory of mass society and the theory of plural society are presented and analyzed.Findings through documentary method and comparative technique show that:There was a strong traditional civil society in the Iranian society at the age of constitutional revolution, which is not explicable referring to mentioned theories.The tradition civil society in that era could not stabilize Iranian society and prevent social revolution in it, while as the theory of plural society anticipate such about the American society. The reasons of this dysfunction came out from significant differentiations between traditional civil society and modern civil society (in the indices and perspectives like): Iranian weak state, dysfunctions of organizations and institutions of civil society, unification of the civil society and the political society, lake of independent social classes, organizational exclusion of social groups, violent actions of the traditional civil society and absence of a active public sphere. Although in the constitutional revolution, as a mass society, mass political behaviors were formed also elites were succeeded to mobilize non- elites against government, but Iranian society in the age of constitutionalism were different from mass society in several ways:The mass behavior was not concluded from atomization of individuals, because of strong tribal and ethic solidarity and the kinship relationships. There was not a total ideology for the mobilization of mass against the monarchy, and the social groups are followed different interests and motivations to oppose the government.