فهرست مطالب

چشم پزشکی بینا - سال هفدهم شماره 3 (بهار 1391)

مجله چشم پزشکی بینا
سال هفدهم شماره 3 (بهار 1391)

  • 144 صفحه،
  • تاریخ انتشار: 1390/11/20
  • تعداد عناوین: 16
|
  • نامه به سردبیر
    صفحه 193
  • مقالات پژوهشی
  • احمد عظیم زاده، رهام سهیلیان، حامد اسفندیاری، محمد مهدی صدوقی، علیرضا رمضانی، محمدحسین دهقان، مهندس رضا شاه قدمی، مهدی یاسری، مسعود سهیلیان صفحه 196
    هدف

    مقایسه کارآیی تزریق داخل زجاجیه کلیندامایسین و دگزامتازون با درمان رایج توکسوپلاسموز چشمی.

    روش مطالعه

    در این کارآزمایی بالینی تصادفی شده یک سوکور، 68 بیمار مبتلا به توکسوپلاسموز چشمی فعال به طور تصادفی به دو گروه درمانی تقسیم شدند. سی و چهار بیمار درمان داخل زجاجیه کلیندامایسین و دگزامتازون (IVCD) و 34 بیمار دیگر درمان رایج (CT) شامل 6 هفته پیریمتامین و سولفادیازین همراه با پردنیزولون را دریافت کردند. برای گروه IVCD، ا 3 - 1 تزریق داخل زجاجیه ای شامل یک میلی گرم کلیندامایسین و 400 میکروگرم دگزامتازون صورت گرفت. پیامد اولیه، تغییر در اندازه ضایعه شش هفته بعد از شروع درمان بود و حدت بینایی، التهاب زجاجیه، واکنش های دارویی و میزان عود، پیامدهای بعدی این مطالعه بودند.

    یافته ها

    میانگین تعداد دفعات تزریق در گروه IVCD، ا 6 / 1 تزریق بود. اندازه ضایعه به شکل معنی داری بعد از درمان در هر دو گروه IVCD و درمان رایج کاهش یافته بود. (به ترتیب با 001 / 0 > P و 009 / 0 = P) با این وجود، اختلاف میانگین کاهش اندازه در هفته ششم بین دو گروه معنادار نبود (6 / 27 ± 57 درصد در گروه IVCD و 3 / 29 ± 4 / 58 درصد در گروه IVCD؛ 86 / 0 = P). در مقایسه با حدت بینایی پایه، دید بیماران به ترتیب در دو گروه IVCD و CT، ا 24 / 0 ± 44 / 0 و 19 / 0 ± 29 / 0 لوگمار افزایش یافته بود. ولی اختلاف بهبود بینایی بین 2 گروه معنیدار نبود (001 / 0 > P). اثر تداخلی ایمونوگلوبولین M و گروه درمانی روی اندازه ضایعه معنادار بود (002 / 0 = P) این موضوع نشان داد که بیماران IgM مثبت به درمان رایج و بیماران IgM منفی به IVCD بهتر پاسخ دادند. کاهش التهاب زجاجیه بین دو گروه معنادار نبود. در طول دو سال، چهار چشم (دو عدد در هر گروه) یک نوبت عود داشتند. عوارض نامطلوب دارویی در دو بیمار از گروه درمان رایج اتفاق افتاد. هیچ عارضه وابسته به تزریق، در گروه IVCD دیده نشد.

    نتیجه گیری

    تزریق داخل زجاجیه کلیندامایسین و دگزامتازون را میتوان به عنوان یک جایگزین مناسب برای درمان رایج توکسوپلاسموز چشمی در نظر گرفت. این شیوه درمانی باعث راحتی بیشتر بیمار، کاهش عوارض عمومی و نیاز به مراجعات و بررسی های خونی کمتر در مبتلایان به توکسوپلاسموز چشمی می شود.

  • سپهر فیضی، محمد زارع، بهرام عین اللهی، مریم روشنی، احسان عباس نیا، حسین حسن پور صفحه 207
    هدف

    گزارش پیامدهای بالینی جراحی انکساری گرافت (Graft Refractive Surgery: GRS) همزمان با فیکو امولیسیفیکاسیون در چشمهایی با سابقه قبلی کراتوپلاستی نفوذی (Penetrating Keratoplasty: PKP) و تعیین دقت محاسبه قدرت لنز داخل چشمی (Intraocular Lens: IOL) با استفاده از داده های کراتومتری قبل از جراحی.

    روش پژوهش

     در این مطالعه گذشته نگر، 14 چشم از 13 بیمار با سابقه قبلی کراتوپلاستی نفوذی، به صورت همزمان مورد جراحی انکساری گرافت شامل برشهای آزادکننده با یا بدون بخیه های فشاری ربع مقابل در سطح دهنده-گیرنده و فیکوامولسیفیکاسیون با کارگذاری لنز داخل چشمی قرار گرفتند. برای محاسبه قدرت لنز داخل چشمی، از داده های کراتومتری قبل از عمل و فرمول SRK-T استفاده شد. دید تصحیح نشده (UCVA) و بهترین دید اصلاح شده با عینک (BCVA)، کراتومتری، آستیگماتیسم انکساری و کراتومتریک و عیب انکساری آشکار قبل از عمل با مقادیر پس از عمل مورد مقایسه قرار گرفتند. ایمنی مداخله جراحی با ارزیابی عوارض حین و بعد از عمل بررسی شد. تفاوت بین عیب انکساری هدف و عیب انکساری بعد از عمل به عنوان شاخص دقت محاسبه قدرت لنز داخل چشمی گرفته شد.

    یافته ها

    میانگین سنی بیماران 4 / 14 ± 5 / 50 سال و متوسط مدت زمان پیگیری بعد از مداخله، 1 / 7 ± 6 / 14 ماه بود. کاهش معنی داری در آستیگماتیسم کراتومتریک برداری به میزان 22 / 6 دیوپتر (03 / 0 = P) رخ داد. عیب انکساری آشکار (مانیفست) از 96 / 3 ± 31 / 3 - دیوپتر به 38 / 2 ± 69 / 1 - دیوپتر کاهش یافت (02 / 0 = P). معادل کروی عیب انکساری بعد از عمل با عیب انکساری هدف تفاوت معنی داری نداشت (به ترتیب 38 / 2 ± 69 / 1 - دیوپتر، 14 / 0 ± 76 / 0 -؛ 20 / 0 = P). عارضه ای حین جراحی یا در هنگام معاینات پیگیری رخ نداد و تمام پیوندها در آخرین معاینه شفاف بودند.

    نتیجه گیری

    جراحی انکساری گرافت و فیکوامولیسیفیکاسیون همزمان، روش موثری برای درمان آستیگماتیسم بعد از کراتوپلاستی نفوذی و کدورت لنز است. از آنجایی که نسبت مسطح شدن محور برش خورده به محور مخالف پس از جراحی انکساری گرافت نزدیک به 1 است، قدرت لنز داخل چشمی را میتوان از داده های کراتومتری قبل از عمل با صحت قابل قبولی محاسبه کرد. اگر چه باید بیماران را در مورد احتمال خطاهای انکساری بالای بعد از جراحی که مستلزم مداخله جراحی دیگری است، مطلع کرد.

  • سید محمد قریشی، حسن رزم جو، مریم نوری فشارکی، علیرضا پیمان صفحه 214
    هدف

    ارزیابی پیامدهای بینایی عمل جراحی فمتولیزیک بر بیماران با سابقه قبلی عمل جراحی پیوند قرنیه.

    روش پژوهش

     در این مطالعه آینده نگر، 34 چشم از 31 بیمار که مورد عمل لیزیک با فلپ نازک و به روش فمتولیزیک قرارگرفته بودند، بررسی شدند. این بیماران به دنبال عمل پیوند قرنیه، دچار عیب انکساری بالا و کاهش بینایی شده بودند که بعد از معاینه کامل چشم و اندازه گیری دید دور اصلاح نشده (UCVA) و دید اصلاح شده با عینک (BCVA)؛ توسط یک جراح مورد عمل فمتولیزیک و فلپ با ضخامت 100 میکرون قرار گرفتند.

    یافته ها

    بعد از 19 - 3 (81 / 4 ± 14 / 10) ماه پی گیری، متوسط دید اصلاح نشده از 5 / 1 لوگمار قبل از عمل (معادل 100 / 5 براساس سیستم متریک؛ 2 متر شمارش انگشت) به 3 / 0 لوگمار (معادل 10 / 5) لوگمار بعد از عمل افزایش داشت (05 / 0 > P). متوسط دید اصلاحشده قبل از عمل 3 / 0 لوگمار (معادل 10 / 5 سیستم متریک) به 1 / 0 لوگمار (معادل 10 / 8) بعد از عمل افزایش یافت (05 / 0 > P). متوسط معادل کروی قبل از عمل 87 / 3 ± 98 / 6 - به 69 / 2 ± 18 / 2 - بعد از عمل تغییر یافت (05 / 0 > P). متوسط Defocus equivalent قبل از عمل 74 / 3 ± 32 / 10 به 93 / 2 ± 13 / 4 بعد از عمل کاهش یافت (05 / 0 < P). عارضه مهمی حین و بعد از عمل رخ نداد.

    نتیجه گیری

    عمل فمتولیزیک بعد از پیوند قرنیه، روشی موثر و مطمئن در اصلاح عیوب انکساری متوسط و بالا و بهبود حدت بینایی می باشد

  • مرجان منصوریان، انوشیروان کاظم نژاد، ایرج کاظمی، فرید زایری، مسعود سهیلیان صفحه 220
    هدف

    تعیین بهترین روش درمانی ادم ماکولا از میان روش های تزریق داخل زجاجیه ای بواسیزوماب به تنهایی و یا به همراه تریامسینولون در مقایسه با روش درمان اولیه فوتوکوآگولاسیون لیزری ماکولا به عنوان درمان ابتدایی این عارضه بر حسب داده های یک کارآزمایی بالینی.

    روش پژوهش

    تحقیق حاضر با استفاده از مدل سازی آمیخته نامتقارن با روش جدیدی در تحلیل داده های کارآزمایی بالینی درمان ادم ماکولای دیابتی از میان روش های تزریق داخل زجاجیه ای بواسیزوماب، تزریق این دارو به همراه تریامسینولون و روش فوتوکوآگولاسیون لیزری، بر اساس اطلاعات حاصل از 97 بیمار دیابتی انجام گرفته است. اثرگذاری گروه های درمانی، با بررسی همزمان میزان تغییرات بهترین دید اصلاحشده و همچنین میزان ضخامت مرکزی ماکولا، بدون حذف هیچ از یک داده های دور افتاده بررسی گردیده است.

    یافته ها

    مدل دو متغیره آمیخته نامتقارن، برتری اثر درمانی دو گروه تزریق داخل زجاجیه ای بواسیزوماب و تزریق توام این دارو و تریامسینولون را نسبت به گروه فوکوآگولاسیون لیزری، در افزایش بهترین دید اصلاحشده و نیز کاهش ضخامت مرکزی ماکولای آنان نشان داد.

    نتیجه گیری

    مدل دو متغیره آمیخته نامتقارن علاوه بر اثر گذاری دو متغیر طول مدت ابتلا به دیابت و جنسیت، اثر متفاوت روش های درمانی ارایه شده را بر تغییرات بهترین دید اصلاحشده و میزان ضخامت مرکزی ماکولا نشان داد.

  • حامد مومنی مقدم، مرضیه احسانی، فرشاد عسکری زاده، منیره محجوب، سعیده حسینی، سمیرا دربان جعفری صفحه 227
    هدف

    تعیین مقدار استریوپسیس با آزمون های تیتموس و TNO در افراد علامت دار و بدون علامت دوچشمی به تفکیک نوع ناهمگونی ایجاد شده (متقاطع و غیر متقاطع).

    روش پژوهش

     در این مطالعه مقطعی، تعداد 80 نفر از دانشجویان رشته های مختلف دانشگاه علوم پزشکی زاهدان که دارای معیارهای ورود به مطالعه بودند، به صورت تصادفی انتخاب و در صورت رضایت، جهت انجام آزمون های مربوطه ارجاع داده شدند. عیوب انکساری به روش رتینوسکوپی تعیین و افراد بر حسب وجود یا عدم وجود علایم دوچشمی به دو گروه علامت دار و بدون علامت دوچشمی تقسیم شدند. انحراف چشم ها با استفاده از آزمون کاور متناوب با منشور و استریوپسیس با آزمون های TNO و تیتموس اندازه گیری شدند. پس از جمع آوری اطلاعات مورد نظر، تحلیل آماری داده ها در نرم افزار SPSS ویرایش 15 با استفاده از آزمون های من- ویتنی، ویلکاکسون، فیشر و همبستگی اسپیرمن صورت گرفت.

    یافته ها

    نتایج این مطالعه نشان داد که میانگین استریوپسیس با آزمون TNO در افراد علامت دار و بدون علامت با ناهمگونی متقاطع به ترتیب 11 / 70 ± 12 / 133 و 57 / 82 ± 78 / 76 ثانیه بر کمان و با ناهمگونی غیرمتقاطع به ترتیب 5 / 67 ± 0 / 135 و 7 / 49 ± 2 / 83 ثانیه بر کمان و با آزمون تیتموس با ناهمگونی متقاطع به ترتیب 27 / 7 ± 3 / 44 و 4 / 3 ± 7 / 40 ثانیه بر کمان و با ناهمگونی غیرمتقاطع به ترتیب 1 / 12 ± 0 / 50 و 0 / 0 ± 0 / 40 ثانیه بر کمان بود. آزمون من- ویتنی تفاوت معنی داری بین استریوپسیس (با ناهمگونی متقاطع و غیر متقاطع) و علایم نشان داد (05 / 0 > P).

    نتیجه گیری

    استریوپسیس عامل مفیدی جهت تشخیص افراد علامت دار و بدون علامت دوچشمی بوده که بدین منظور می توان از آزمون های لوکال یا گلوبال استفاده نمود که اهمیت آزمون های گلوبال از انواع لوکال بیش تر است. هم چنین تفاوتی از لحاظ استریوپسیس بین ناهمگونی متقاطع و غیر متقاطع در کل افراد مورد مطالعه وجود ندارد.

  • علیرضا جعفری، علی میرزاجانی، محمد آقازاده امیری صفحه 232
    هدف

    ارزیابی تاثیر استرس پریزماتیک عمودی برسیگنال های پتانسیل برانگیخته بینایی دو چشمی در فرکانس های فضایی مختلف.

    روش پژوهش

     با استفاده از الگوهای تحریکی شطرنجی که در دو فرکانس فضایی پایین معادل 48 / 0 سیکل بر درجه و متوسط معادل 18 / 2 سیکل بر درجه با فرکانس زمانی 4 هرتز معکوس می شدند، تاثیر افزایش استرس بینایی ناشی از منشور عمودی در سه مرحله با منشورهای 1 و 2 و 3 دیوپتری و یک بار هم بدون این استرس (4 مرتبه) بر پاسخ های برانگیخته بینایی مطالعه گردید. این طرح بر روی 23 شرکت کننده (11 مرد و 12 زن) با دستگاه بینایی طبیعی (پریزم ورژنس عمودی و دید بعد طبیعی) انجام شد. در همه شرکت کنندگان دامنه و زمان تاخیر مولفه های N 75، P 100 و N 135 در استرس های پریزماتیک عمودی مختلف ایجاد شده، اندازه گیری شدند. برای مقایسه میانگین دامنه و زمان تاخیر در استرس های پریزماتیک عمودی مختلف، روش آماری تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر استفاده شد.

    یافته ها

    در نتیجه اعمال استرس پریزماتیک عمودی، دامنه مولفه های N 75، P 100 و N 135 در هر دو فرکانس فضایی پایین و متوسط روند رو به کاهش را نشان می دهند (001 / 0 > P). این روند رو به کاهش با افزایش میزان استرس پریزماتیک بیش تر می شود، در حالی که زمان تاخیر این مولفه ها در اثر اعمال استرس پریزماتیک عمودی، در هر دو فرکانس فضایی پایین و متوسط روند رو به افزایش را نشان می دهد (001 / 0 > P).

    نتیجه گیری

    همان طور که بر اساس یافته های بالینی استرس های پریزماتیک عمودی موجب شکایات چشمی می شوند، در آزمون VEP نیز در همه مولفه های این سیگنال، متغیر های دامنه و زمان تاخیر تحت تاثیر استرس پریزماتیک عمودی قرار می گیرند.

  • سپهر فیضی، محمدعلی جوادی، مرتضی برهانی صفحه 240
    هدف

    ارزیابی تغییر انحنای قرنیه پیوند شده بعد از جراحی رفرکتیو پیوند (Graft refractive surgery; GRS) و بررسی عوامل موثر بر این تغییر و یافتن یک ضریب به منظور پیش بینی مقدار تغییر در انحنای بعد از عمل.

    روش پژوهش

     در این مطالعه گذشته نگر، 78 چشم از 76 بیمار که به علت قوز قرنیه مورد عمل پیوند نافذ قرنیه قرار گرفته بودند، به دلیل آستیگماتیسم بالای بعد از پیوند، مورد عمل جراحی که شامل برش شل کننده با یا بدون بخیه در ربع مقابل بود قرار گرفتند. هر گونه تغییر انحنای پیوند با استفاده از دو ثابت، به نام های (CR) ا Coupling Ratio و Coupling Constant ا (CC) محاسبه شد. روش تحلیل رگرسیون چند متغیره برای یافتن اثرات احتمالی سن، شکل پیوند، تعداد برش، استفاده از بخیه فشاری، میزان اصلاح به دست آمده در آستیگماتیسم برداری و طول کلی برش بر روی CC به کار رفت.

    یافته ها

    سن متوسط بیماران 3 / 10 ± 1 / 30 سال و میانگین مدت زمان پی گیری بعد از عمل، 0 / 29 ± 1 / 40 ماه بود. افزایش قابل توجه در کراتومتری متوسط به میزان 07 / 1 ± 86 / 0 دیوپتر بعد از عمل وجود داشت (001 / 0 < P). مقادیر CR و CC متوسط به ترتیب 09 / 1 ± 62 / 0 و 70 / 0 ± 34 / 0 - بودند. ارتباط معنی داری میان معادل کروی کراتومتری قبل از عمل و CR کراتومتریک و بین اصلاح به دست آمده در آستیگماتیسم کراتومتریک برداری و CC کراتومتریک پیدا شد. به علاوه سن همبستگی منفی با CC و CR کراتومتریک داشت.

    نتیجه گیری

    افزایش قابل توجهی در افزایش انحنای پیوند بعد از جراحی رفرکتیو پیوند رخ داد که به طور متوسط 86 / 0 دیوپتر بود. برای هر دیوپتر کاهش در آستیگماتیسم کراتومتریک، به طور متوسط 34 / 0 دیوپتر افزایش در انحنای پیوند بعد از عمل پیش بینی شد.

  • فرید کریمیان، علیرضا برادران رفیعی، جواد هاشمیان، علی هاشملو، ابراهیم جعفری، مهدی یاسری صفحه 249
    هدف

    مقایسه نتایج بینایی و عوارض جراحی کارگذاری سه نوع لنز داخل چشمی فاکیک (آرتیزان، آرتیفلکس و ICL) برای اصلاح نزدیک بینی متوسط و بالا.

    روش پژوهش

     در این مطالعه کوهورت تاریخی، 112 چشم نزدیک بین که یکی از سه نوع لنز داخل چشمی فاکیک (PIOL)در آن ها کار گذاشته شده بود، بررسی گردیدند (40 چشم آرتیزان، 36 چشم آرتیفلکس و 36 چشم ICL). بیماران به طور متوسط 11 ± 30 ماه پی گیری شدند. ضمن بررسی عوارض حین جراحی، کلیه بیماران فراخوان شده و معاینات کامل چشم پزشکی شامل رفراکشن، بهترین دید اصلاح شده (BCVA) و اندازه گیری فشار داخل چشم، ضخامت مرکزی قرنیه و تعداد سلول های اندوتلیال به عمل آمد. هم چنین اعوجاج های رده بالای چشم ها اندازه گیری و با مقادیر قبل از جراحی مقایسه گردید.

    یافته ها

    عارضه قابل توجهی حین جراحی گزارش نشد. میزان بهبود بهترین دید اصلاح شده در گروه آرتیزان 25 درصد، آرتیفلکس 4 / 19 درصد و ICL ا 9 / 38 درصد بود. عیب انکساری معادل کروی (SE) قبل از جراحی در سه گروه آرتیزان، آرتیفلکس و ICL به ترتیب 7 / 3 ± 6 / 11 -، 97 / 1 ± 59 / 9 - و 8 / 4 ± 3 / 12 - دیوپتر بود. مقایسه تغییرات معادل کروی در گروه های سه گانه از لحاظ آماری معنی دار نبود (237 / 0 = P) هم چنین میزان کاهش آستیگماتیسم در سه گروه آرتیزان، آرتیفلکس و ICL نیز به ترتیب 72 / 0 ± 31 / 0، 62 / 0 ± 45 / 0 و 57 / 0 ± 00 / 0 دیوپتر بود (07 / 0 = P). پس از جراحی به ترتیب 60 درصد، 7 / 91 درصد و 8 / 77 درصد چشم ها در سه گروه آرتیزان، آرتیفلکس و ICL در فاصله ± 1 دیوپتر از امتروپی قرار داشتند که بین گروه های آرتیزان و آرتیفلکس این اختلاف معنی دار بود (017 / 0 = P). کاهش سلول های اندوتلیال در سه گروه آرتیزان، آرتیفلکس و ICL به ترتیب 9 ± 10درصد، 6 ± 9 درصد و 10 ± 9درصد بود (694 / 0 = P) تغییرات پاکی متری در سه گروه جزیی بوده، تفاوت معنی داری بین سه گروه وجود نداشت (754 / 0 = P). اعوجاجهای رده بالا، تروفویل (trefoil) عمودی و اعوجاجات کروی در گروه آرتیزان بیش تر از گروه ICL بود (به ترتیب 039 / 0 = P، ا 032 / 0 = P و 001 / 0 = P) همینطور اعوجاجهای کلی و اعوجاجات کروی در گروه آرتیزان بیش تر از گروه آرتیفلکس بود (به ترتیب 028 / 0 = P و 001 / 0 = P).

    نتیجه گیری

    نتایج بینایی شامل بهبود دید، کاهش معادل کروی و آستیگماتیسم بین سه گروه آرتیزان، آرتیفلکس و ICL قابل مقایسه بود. همچنین عارضه قابل توجه حین و بعد جراحی در سه گروه مشاهده نگردید. در بیمارانی که لنزهای داخل چشمی آرتیفلکس و ICL مورد استفاده قرار گرفته بود به علت ایجاد اعوجاج های رده بالا و عوارض کم تر در مقایسه با لنز داخل چشمی، آرتیزان کیفیت بینایی بهتری را به ارمغان می آورد.

  • مقاله مروری
  • محمد مهدی صدوقی، علیرضا برادران رفیعی، بیژن آب آذر، محمدعلی جوادی صفحه 259

    سوختگی های شیمیایی قرنیه از اورژانس های چشمپزشکی محسوب می شوند. این آسیب ها که موجب اختلال بارز عملکرد چشم می شوند، اغلب در بالغین جوان رخ می دهند. طبقه بندی این آسیب ها در تعیین صحیح شدت و پیش آگهی چشم آسیب دیده، به چشم پزشکان کمک می کند. مداخله درمانی فوری به دنبال تماس با مواد شیمیایی، شستشو با مایع فراوان است. درمان موثر در فازهای بینابینی و تاخیری بیماری، نیازمند فهم صحیح وقایع سلولی است که در هر فاز رخ می دهد. مراقبت های صحیح و به موقع دارویی و جراحی در این گونه آسیب ها که بالقوه کورکننده می باشند، منجر به نتایج مطلوبی می شود. با کمک دانش فعلی، تعداد زیادی از چشم های آسیب دیده حفظ می شوند، ولی برای بهبود پیش آگهی در آسیب های درجه چهار نیاز به پژوهش های بیشتری وجود دارد. تحقیقات حیوانی و انسانی پیش رو بر روی استفاده از ترکیبات موضعی جدید برای کاهش نورگ زایی، مهار التهاب و تسریع بازسازی متمرکز است. توجه خاص در پیشگیری از سوختگی شیمیایی اهمیتی معادل درمان آن داشته و نیازمند تاکید ویژه است.

  • گزارش موارد بیماری
  • حمیدرضا حسینی جهادی، ماشااله کریمی، محمدرضا خلیلی، دکترعادل عطارزاده صفحه 276
    هدف

    ارزیابی اثر کراس لینکینگ کلاژن (پیوندهای متقاطع) قرنیه با اشعه ماورا بنفش A و ریبوفلاوین در درمان کراتیت استرومایی ناشی از ویروس هرپس سیمپلکس مقاوم به درمان.

    گزارش موارد

    دو بیمار با تشخیص کراتیت استرومایی نکروزان ناشی از ویروس هرپس مقاوم به درمان های معمول مورد درمان کراس لینکینگ قرار گرفتند و نتیجه بر اساس سیر بیماری، سرعت ترمیم اپی تلیوم و کاهش میزان انفیلتراسیون استروما مورد ارزیابی قرار گرفت. یکی از بیماران سابقه پیوند نفوذی قرنیه به علت زخم ناشی از کراتیت هرپسی داشت که به دلیل عود عفونت هرپس مراجعه نمود بود و با وجود عدم پاسخ به درمان های رایج، پاسخ خوبی به کراس لینکینگ نشان داد. بیمار دوم نیز دچار کراتیت نکروزان بود، پاسخ به کراس لینکینگ به نسبت مطلوب بود اما در پی گیری های بعدی عود عفونت مشاهده شد.

    نتیجه گیری

    کراس لینکینگ، درمان به نسبت موثری در کراتیت هرپسی مقاوم به درمانهای معمول میباشد، اما در بعضی موارد ممکن است بدون تاثیر بوده یا باعث تشدید بیماری شود.

  • عباس باقری، مهدی توکلی، نسرین رفعتی، مریم آل طه، حسین سالور صفحه 283
    هدف

    معرفی یک مورد بیمار مبتلا به اگزوتروپی و گیرافتادگی عضله رکتوس داخلی متعاقب عمل داکریوسیستورینوستومی اندوسکوپیک (EDCR).

    معرفی بیمار

     خانم 34 ساله ای، 18 روز بعد از انجام داکریوسیستورینوستومی اندوسکوپیک (EDCR) به علت انسداد مجرای نازولاکریمال چشم چپ، با شکایت از انحراف این چشم به سمت خارج و دوبینی شدید به درمانگاه مراجعه نمود. بیمار دچار اگزوتروپی چشم چپ با زاویه بالا در نگاه روبه رو و محدودیت حرکت کامل این چشم به طرف داخل و محدودیت نسبی به سمت خارج بود. آزمون Forced Duction، در هر دو جهت اداکشن و ابداکشن مثبت و آزمون Forced Generation، نشان دهنده فلج کامل عضله رکتوس داخلی بود. در CT اسکن، گیرافتادگی عضله رکتوس داخلی در دیواره داخلی اربیت سمت چپ همراه با شکستگی در این دیواره مشهود بود. طی اولین عمل جراحی، عضله آسیب دیده آزاد و شکستگی ترمیم شد و طی عمل های بعدی انتقال عضلات رکتوس عمودی به سمت داخل و قطع عضله رکتوس خارجی صورت گرفت. در نهایت اگزوتروپی بیمار به 10 پریسم دیوپتر در نگاه روبه رو رسید و دوبینی وی در این نگاه برطرف شد. به علاوه بیمار به علت آسیب عصب بینایی در حین عمل داکریوسیستورینوستومی، دچار آتروفی اپتیک و اختلال میدان دید شد.

    نتیجه گیری

    تاکنون گیرافتادگی عضله رکتوس داخلی به دنبال عمل داکریوسیستورینوستومی اندوسکوپیک گزارش نشده است. در برخورد با هر بیمار مبتلا به استرابیسم متعاقب جراحی های اندوسکوپیک سینوس و بینی باید این عارضه را در نظر داشت و به انجام اقدامات تشخیصی و درمانی مناسب مبادرت ورزید.

  • حمید نوروزی، حسین محمدربیع، مرتضی برهانی صفحه 289
    هدف

    توصیف علایم و نشانه های بالینی، تشخیص و درمان بیماری که به دنبال استفاده نادرست از قطره های بی حس کننده موضعی چشمی (تتراکایین) دچارکراتیت سمی شده بود.

    معرفی بیمار

     آقایی 32 ساله با شکایت از درد، ترس از نور، قرمزی و کاهش بینایی در هر دو چشم به اورژانس بیمارستان امام حسین مراجعه نمود. بیمار به دنبال درد ناشی از جوشکاری به داروخانه مراجعه و بدون نسخه پزشک قطره تتراکایین دریافت کرده بود. در معاینه نقص اپی تلیال همراه با ارتشاح حلقوی قرنیه مشاهده شد که نشان دهنده کراتیت سمی ناشی از سو مصرف قطره تتراکایین بود. مشخصه این کراتیت نقص پایدار اپی تلیال قرنیه همراه با ارتشاح حلقوی کامل یا ناقص و کدورت قرنیه می باشد. وی در بیمارستان بستری و تحت درمان دارویی قرار گرفت ولی نتایج بینایی و آناتومیک پس از درمان در بیمار رضایت بخش نبود.

    نتیجه گیری

    استفاده نادرست از تتراکایین می تواند با جلوگیری از ترمیم اپی تلیوم، موجب آسیب جدی و دایمی بینایی گردد.گرچه کراتیت سمی ناشی از مصرف نادرست بی حس کننده های موضعی نادر است، اما باید در مورد عوارض خطرناک مصرف خودسرانه این داروها به بیماران توضیح کافی داده شود. هم چنین در مورد دسترسی آسان به این دارو و در اختیار گذاشتن آن بدون نسخه پزشک در داروخانه های کشور، باید تجدیدنظر صورت گیرد.

  • مقالات ترجمه شده
  • محمد فاتحی صفحه 294
    امروزه با توجه به دسترسی به داروهای جدید که به خوبی مورد پذیرش بیماران بوده و بر اکثریت عفونت های باکتریایی شایع سطح خارجی چشم و قرنیه موثر می باشند، درمان بیماری های چشمی متحول شده و باعث انتقال مسوولیت درمان این بیماری ها به پزشکان عمومی شده است. با وجود موثر بودن این داروها، احتمال خطا در درمان موارد اندکی از عفونت های چشمی وجود دارد. بنابراین ضروری است پزشکان با اصول کلی کاربرد آنتی بیوتیک ها آشنایی داشته و اطلاعات کافی در رابطه با عوامل بیماریزا، طیف فعالیت آنتی بیوتیک ها و مسمومیتهای دارویی داشته باشند.
  • کیانا کامروا صفحه 308
    طبق گزارش سازمان بهداشت جهانی (WHO)، دیابت تا سال 2030، 366 میلیون نفر به دیابت مبتلا خواهند شد و این افراد در معرض خطر اختلالات بینایی ناشی از آن خواهند بود. مرکز کنترل و پیش گیری از دیابت آمریکا اعلام کرد، این بیماری علت اصلی موارد جدید نابینایی در بالغین 74 - 20 سال آمریکایی بوده و تخمین زده می شود که تعداد مبتلایان به رتینوپاتی دیابتی از سال 2005 تا سال 2050، 5 / 3 برابر افزایش خواهد داشت و از 5 / 5 میلیون نفر به 16 میلیون نفر خواهد رسید.
    پیش رفت در درمان رتینوپاتی دیابتی در چهار دهه گذشته چشمگیر بوده و تلاش های متخصصین سراسر جهان منجر به تعیین دقیق روند بیماری و درمان موثر آن شده است. از جمله این مطالعات می توان به تقسیم بندی رتینوپاتی دیابتی Airlie house، مطالعه رتینوپاتی دیابتی (DRS)، مطالعه درمان زودهنگام رتینوپاتی دیابتی (ETDRS) و مطالعه عوارض و کنترل دیابت (DCCT) اشاره کرد. در این مطالعات، روش های نظام مند برای درمان بیماران دیابتی مطرح شده است.
    شبکه تحقیقات بالینی رتینوپاتی دیابتی (DRCR.net)، روش جدیدی برای مطالعات چند مرکزی طراحی کرده که در پیش رفت درمان های مربوط به این بیماری موثر بوده است. DRCR.net دارای حداقل 199 درمانگاه در آمریکا می باشد. تعدادی از مطالعاتی که روش های مختلف درمان ادم ماکولا دیابتی و PDR را مطرح کرده اند، براساس یافته های این شبکه تحقیقاتی است که اطلاعات مفید و موثری را در رابطه با درمان بیماری و طراحی مطالعات آینده فراهم می کنند. از موارد آن می توان کاهش خطر اندوفتالمیت همراه با تزریق داخل زجاجیه تریامسینولون، اثبات عدم ارتباط مستقیم ضخامت مرکزی شبکیه با حدت بینایی و تعیین مفید بودن بالینی تقسیم بندی موضعی و منتشر ادم ماکولای دیابتی را نام برد.
  • مهدی توکلی صفحه 316
    تمایل بشر برای ایجاد تغییر در چهره ریشه در این واقعیت دارد که چهره فرد یک وسیله ارتباطی مهم بوده و گویای اطلاعات زیادی از قبیل سن، جنس، نژاد، احساسات، عواطف و حالات درونی وی می باشد. امروزه مداخلاتی از قبیل استفاده از حجم دهنده ها، سم بوتولینوم و نیز اعمال جراحی جوانسازی صورت به منظور بهبود ظاهر پوست و کاهش علایم پیری، بیش از پیش فراگیر شده اند.
    حجم دهنده ها ممکن است به تنهایی و یا به همراه تزریق بوتولینوم و سایر روش های غیرتهاجمی به کار رفته و قابل انجام در مطب میباشند. موفقیت در استفاده از حجم دهنده ها وابسته به عواملی از قبیل انتخاب درست ماده حجم دهنده، روش صحیح تزریق و انتخاب عمق مناسب، بیحسی مطلوب و سایر مهارتهایی است که از طریق آموزش و تجربه به دست می آیند. امروزه سم بوتولینوم یک دارو با کاربرد بسیار وسیع و روزافزون برای مقاصد مختلف بالینی می باشد. کشف اثرات زیبایی شناختی این دارو منجر به انقلاب بزرگی در روش ها و اعمال جوانسازی چهره طی چند دهه گذشته شده است. روش های جوانسازی شامل اعمال و روش هایی می باشند که از طریق افزایش استحکام (tightening) و قابلیت ارتجاعی پوست، کاهش چروک ها، حذف تلانژکتازی ها و رنگ گرفتگی ها (pigmentation) به بهبود ظاهر صورت کمک می کنند. تفصیل در مورد جزییات روش های مربوط به جوانسازی خارج از حوصله این مبحث است. هدف اصلی از این مطالعه معرفی اجمالی محصولات و روش های بهسازی چهره و اصول کلی استفاده از آن ها می باشد.
|
  • Azimzadeh A. , Soheilian R., Esfandiari H. , Sadoghi Mm , Ramezani Ar , Dehghan Mh , Shahghadami R. , Yaseri M. , Soheilian Page 196
    Purpose

    To compare the efficacy of intravitreal clindamycin and dexamethasone with classic treatment for ocular toxoplasmosis.

    Methods

    In this prospective, randomized single-masked clinical trial a total of 68 patients with active ocular toxoplasmosis were assigned randomly to 2 treatment groups: 34 in the intravitreal clindamycin plus dexamethasone (IVCD) group and 34 in the classic treatment (CT) group. The IVCD group received 1 to 3 injection(s) of 1 mg intravitreal clindamycin and 400 g dexamethasone, and the CT group received 6 weeks of treatment with pyrimethamine and sulfadiazine plus prednisolone. Antitoxoplasmosis antibodies (immunoglobulin [Ig] M and IgG) were measured using an enzyme-linked immunosorbent assay.

    Results

    The mean number of injections in the IVCD group was 1.6. Lesion size reduction was statistically significant after treatment in both IVCD and CT groups (P< 0.001 and P: 0.009, respectiveiy). The difference in mean percentage of reduction at 6 weeks was not significant: 5727.6% in the IVCD group versus 58.429.3% in the CT group. In comparison to baseline, VA increased by 0.440.24 and 0.290.19 logarithm of the minimum angle of resolution units in the IVCD and CT groups, respectively (P< 0.001); however, the difference in VA improvement between the groups was not significant. The interaction effect of IgM and treatment group on lesion size reduction was significant (P= 0.002); this indicated that IgM-positive cases responded better to CT and IgM-negative cases responded better to IVCD treatment. Vitreous inflammation reduction was comparable between the groups. Within 2 years, 4 eyes (2 in each group) had 1 episode of recurrence. Adverse drug reactions occurred in 2 patients in the CT group. No major injection-related complication was encountered in the IVCD group.

    Conclusion

    Intravitreal injection of clindamycin and dexamethasone may be an acceptable alternative to classic treatment in ocular toxoplasmosis. It may offer more convenience, a safer systemic profile, greater availability, and fewer follow-up visits and hematologic evaluations.

    Keywords: Ocular Toxoplasmosis, Dexamethasone, Clindamycin, Intravitreal Injections
  • Feizi S. , Zare M. , Einollahi B. , Roshani M. , Abasnia E. , Hasanpoor Page 207
    Purpose

    To report the outcomes of graft refractive surgery (GRS) together with clear-cornea phacoemulsification and intraocular lens (IOL) implantation in post-penetrating keratoplasty (PKP) eyes.

    Methods

    Fourteen eyes of 13 patients who had received PKP underwent simultaneous GRS (relaxing incisions with or without counter-quadrant compression sutures) and clear-cornea phacoemulsification with IOL implantation. To calculate IOL power, preoperative keratometry readings and the SRK-T formula were used.

    Results

    Mean patient age and follow-up period were 50.5±14.4 years and 14.6±7.1 months, respectively. A significant increase was observed in best spectacle-corrected visual acuity (from 0.55±0.18 logMAR to 0.33±0.18 logMAR, P=0.001). There was a significant decrease in vector keratometric astigmatism by 6.22 D (P=0.03).Spherical equivalent refraction was reduced from −3.31±3.96 D to −1.69±2.38 D (P=0.02) which did not significantly differ from the target refraction (−0.76±0.14 D, P=0.20). No complications developed and all the grafts remained clear at the final examination.

    Conclusion

    Simultaneous phacoemulsification and GRS is a safe and effective method to address post-PKP astigmatism and lens opacity. IOL power can be calculated from preoperative keratometry readings with an acceptable accuracy. However, patients should be informed about the possibility of high refractive errors postoperatively.

    Keywords: Penetrating Keratoplasty, Astigmatism, Cataract, Phacoemulsification
  • Ghoreishi M. , Razmjoo H. , Noori Fesharaki M. *, Peyman A. Page 214
    Purpose

    To determine the outcomes of visual correction with femto-LASIK following PK.

    Methods

    In this prospective study, 34 eyes of 31 patient who had undergone thin – flap lasik due to high refractive error after corneal grafting were evaluated. After complete ocular examination and assessment of uncorrected and corrected distant visual acuity (UCVA and BCVA), the patients underwent femto-lasik using the Ziemer femto-LDV with 100 micron flap thickness.

    Result

    After 3 to 19 (10.14±4.81) months of follow-up, mean UCVA increased from 1.5 Log MAR preoperatively (5/100) to 0.3 LogMAR (5/10) postoperatively (P<0.05). Mean BCVA also increased from 0.3 LogMAR (5/10) to 0.1 LogMAR (8/10) (P<0.05). Mean spherical equivalent changed from -6.98±3.87 to -2.18±2.69and mean of defocus equivalent also decreased from 10.32±3.74 preoperatively to 4.13±2.93 postoperatively (P<0.05 for both). No significant intraoperative and postoperative complications occurred.

    Conclusion

    Femto-LASIK surgery after penetrating keratoplasty is a successful procedure for correction of moderate to high refractive errors. It seems to be clinically safe, effective and predictable.

    Keywords: Femto-Lasik, Refractory Error, Aberration
  • Mansourian M., Kazemnejad A. , Kazemi I. , Zayeri F. , Soheilian M. Page 220
    Purpose

    One of the major causes of visual acuity loss in diabetic patients is diabetic macular edema (DME). Best-corrected visual acuity and central macular thickness changes are considered as two main outcomes in diabetic macular patients. The goal of this study was to compare the effect of intravitreal bevacizumab injection alone or combined with triamcinolone versus macular photocoagulation as primary treatment for diabetic macular edema according to the clinical trial data sets.

    Methods

    A new method was proposed to determine the best treatment for DME; i.e. intravitreal bevacizumab injection alone or combined with triamcinolone versus macular photocoagulation using asymmetric mixed modeling based on the recorded data in 97 diabetic patients. Effect of these treatments was investigated according to simultaneous investigation of visual acuity and central macular thickness as two major outcomes without omitting any outlier.

    Results

    The results of bivariate asymmetric mixed model revealed that intravitreal bevacizumab injection alone or combined with Triamcinolone treatments had more therapeutic effect than the macular photocoagulation in terms of increasing visual acuity and decreasing central macular thickness in patientswith DME.

    Conclusion

    Using asymmetric bivariate mixed model, there was a significant difference among the treatment modalities, duration of diabetes and gender in terms of visual acuity and central macular thickness.

  • Momeni, Moghaddam H. *, Ehsani M. , Asgarizadeh F. , Mahjoob M. , Hosseini S. , Darban, Jafari S. Page 227
    Purpose

    To determine stereopsis with local (Titmus) and global (TNO) tests in symptomatic and asymptomatic subjects according to induced disparity (crossed or uncrossed).

    Methods

    In this cross sectional study, 80 students of Zahedan University of Medical Sciences who fulfilled the inclusion criteria were randomly selected. At first, refractive error was determined by retinoscopy and then based on the presence of binocular vision symptoms subjects were divided into symptomatic and asymptomatic. The ocular deviation was determined with use of the alternate prism cover test and stereopsiswas determined with TNO and Titmus tests. Data was analyzed in software SPSS.15 using Mann-Withney U, Wilcoxon, Spearman correlation and Fisher’s exact tests.

    Results

    Mean stereopsis with the TNO test in symptomatic and asymptomatic subjects with crossed disparity was 133.12±70.11 and 76.78±82.57 sec/arc and that with uncrossed disparity was 135.0±67.5 and 83.2±49.7 sec/arc, respectively. Using the Titmus test with crossed disparity the value was 44.3±7.27 and 40.7±3.4 sec/arc and with uncrossed disparity stereopsis was 50.0±12.1 and 40.0±0.0 sec/arc in symptomatic and asymptomatic subjects, respectively. The Mann-Withney U test showed significant difference between stereopsis (with crossed and uncrossed disparity) with symptoms (P<0.05).

    Conclusion

    Stereopsis is a useful factor in differential diagnosis of individuals with symptomatic and asymptomatic binocular vision that for these purpose the local and global tests can be used, the importance of the global tests is more than local tests. There is no difference between crossed and uncrossed disparity stereopsis in all subjects.

    Keywords: Stereopsis, Binocular vision, Heterophoria
  • Jafari Ar, Mirzajani A. , Amiri Ma Page 232
    Purpose

    To evaluate the effect of vertical prism induced stress on binocular visual evoked potentials.

    Methods

    Using checkerboard stimulus patterns in two spatial frequencies (SFs) of 0.48 cpd as a low SF and 2.18 cpd as a moderate SF reversing with temporal frequency of 4 Hz, the effect of increasing visual stress using vertical prisms of 0, 1, 2 and 3 prism diopters on binocular visual evoked potentials was investigated. The project was performed on 23 participants (11 male and 12 female) with normal binocular visual function, i.e., vertical prism vergences and stereo acuities were within normal limits. The amplitude and latency of N75, P100 and N135 components were measured during different vertical prism induced stresses in all cases. To compare mean amplitude and latency with different vertical prism induced stresses, the repeated measure ANOVA statistical method was used.

    Results

    The amplitude of N75, P100 and N135 components showed reduction as a function of vertical prism induced stress at both low and moderate SFs (P<0.001). This reducing trend was more severe with increasing intensity of prism stress, while the latency of these components showed an increase as a function of vertical prism induced stress at both low and moderate SFs (P<0.001).

    Conclusion

    Based on clinical findings, ocular symptoms are caused by the vertical prism induced stress; in visual evoked potential as a paraclinical test, amplitude and latency of all components of the VEP wave, are affected by this stress.

    Keywords: Visual Evoked Potential, Vertical prism induced stress, Binocular Vision
  • Feizi S. , Javadi Ma , Borhani M. Page 240
    Purpose

    To evaluate changes in graft steepness after graft refractive surgery (GRS) and to discover influential factors and a coefficient to predict the amount of postoperative shift.

    Methods

    Keratoconic patients with history of penetrating keratoplasty (PKP) who underwent GRS due to high post-PKP astigmatism were included. Changes in mean keratometry after GRS were evaluated to find possible influential factors such as age, graft anatomical features, number of incisions, use of compression sutures, and total arc length on achieved vector astigmatic correction.

    Results

    There was a significant increase in average keratometry by 0.86±1.07 D postoperatively (P<0.001). Mean keratometric coupling ratio (CR) and coupling constant (CC) were 0.621.09 and -0.340.70, respectively. A significant association was found between preoperative spherical equivalent keratometry and keratometric CR, and between achieved correction in vector keratometric astigmatism and keratometric CC. Additionally, age had a significant negative association with keratometric CR and CC.

    Conclusion

    A significant increase in graft steepening occurred after GRS. For every diopter reduction in vector keratometric astigmatism, a mean of 0.34 D increase in graft curvature is expected postoperatively.

    Keywords: Penetrating Keratoplasty, Astigmatism, Keratoconus
  • Karimian F. *, Baradaran Rafii Ar , Hashemian J. , Hashemloo A. , Jafari E. , Yaseri M. Page 249
    Purpose

    To compare visual outcomes and surgical complications of three phakic intraocular lenses (pIOLs); Artisan, Artiflex and the Implantable Collamer Lens (ICL) for correction of moderate to high myopia.

    Methods

    In this historical cohort study, 112 myopic eyes that were operated between 2005 and 2010 and implanted with one of these three pIOLs were evaluated (Artisan 40 eyes, Artiflex 36 eyes and ICL 36 eyes). Mean follow up period was 30±11 months. Intraoperative complications were evaluated. All patients were recalled and a complete ophthalmologic examination including refraction, best corrected visual acuity(BCVA) and intraocular pressure was performed. Pachymetry, endothelial cell count as well as postoprerative higher order aberrations were evaluated and compared with corresponding preoperative values.

    Results

    No significant intraoperative complications were reported. BCVA improvement, more than one line on the Snellen chart occurred in 25%, 19.4% and 38.9% of eyes in Artisan, Artiflex and ICL groups, respectively (P=0.158). Preoperative spherical equivalent (SE) in Artisan, Artiflex and ICL groups was -11.6±3.7,-9.59±1.97 and -12.3±4.8 diopters, respectively. Reduction changes in SE was not statistically significant among the 3 groups (P=0.237). Mean reduction of astigmatism was 0.31±0.72, 0.45±0.62 and 0.0±0.57 in Artisan, Artiflex and ICL groups, respectively (P=0.07). Postoperatively, 60% of Artisan, 91.7% of Artiflex and 77.8% of ICL eyes were within one diopter of emmetropia, but the change was statistically significant between Artisan and Artiflex groups (P=0.017). Percentage of endothelial cell loss was 10±9%, 9±6% and 9±10% in Artisan, Artiflex and ICL groups, respectively (P=0.694). Pachymetry changes was minimal and the difference among groups was not statistically significant (P=0.754). Higher order aberrations (P=0.039), vertical trefoil (P=0.032) and spherical aberration (P=0.001) were higher in Artisan than ICL. Total aberrations (P=0.028) and sphericalaberration (P=0.001) was higher in Artisan than Artiflex.

    Conclusion

    Visual outcomes such as BCVA improvement, reduction in SE and astigmatism were comparable among Artisan, Artiflex and ICL groups. There was no significant intra and postoperative complications in the 3 groups. Due to the increased higher order aberrations and problems in quality of vision in myopic eyes after implantation of Artisan lens, ICL and Artiflex may be better choices.

    Keywords: Phakic intraocular lens, Artisan, Artiflex, ICL, Implantable Collamer Lens
  • Sadoughi Mm , Baradaran Rafii Ar , Abazar B. , Javadi Ma * Page 259

    Chemical injuries of the cornea are ophthalmic emergencies. These injuries often result in significant ocular morbidity and generally strike young adults in the prime years of life. Classification schemes enable the ophthalmologist to determine the severity of injury and the prognosis for the injured eye. Immediate management consists of copious irrigation following exposure. Effective management in the intermediate and late phases requires an understanding of the cellular events that occur during each phase. Appropriatemedical and surgical care helps ensure the best outcomes for these potentially blinding injuries. With appropriate management, it is possible to restore vision to all but the most severely burned eyes. While our current understanding of these injuries allows us to save many of these eyes, more work is needed to improve the prognosis of grade IV injuries. Ongoing animal and human research is investigating the use of novel topical agents to reduce angiogenesis, inhibit inflammation, promote repair, and reduce the risk ofcorneal melting. Efforts at preventing ocular chemical burns are equally important and deserve emphasis.

    Keywords: Chemical Burns, Acid Burns, Alkaline Burn, Limbal Allograft, Eye Burns
  • Hosseini Jahadi Hr , Karimi M. , Khalili Mr , Attarzadeh A. Page 276
    Purpose

    To evaluate the effectiveness of corneal collagen cross-linking with UV-A and riboflavin (CXL) for treatment of refractory herpes simplex virus necrotizing keratitis.Case Reports: Two patients with a diagnosis of HSV necrotizing stromal keratitis referred to Khalili hospital eye emergency room and who were resistant to conventional treatment underwent CXL. Response to treatment was evaluated clinically by speed of reepithelialization and decrease in stromal infiltration. One patient had history of previous corneal graft because of HSV kerstitis and had a good response to CXL.Another patient had a relatively good response, but recurrence was occurred.

    Conclusion

    Although CXL seems promising in the treatment of patients with refractory necrotizing keratitis, in some cases it may less effective and recurrence is possible.

    Keywords: Cross-Linking (CXL), Riboflavin, Herpes Simplex Virus Keratitis
  • Bagheri A. *, Tavakoli M. , Rafati N. , Aletaha M. , Saloor H. Page 283
    Purpose

    To report a patient with exotropia due to medial rectus muscle entrapment as a complication of endoscopic dacryocystorhinostomy (EDCR).Case Report: A 34-year-old female was referred with left exotropia 18 days after EDCR for treatment of rimary nasolacrimal duct obstruction. She had a large angle left exotropia in primary position as well as omplete limitation of adduction and partial limitation of abduction in the left eye. Forced duction test was ositive in adduction and abduction, and force generation test revealed total paralysis of the left medial ectus. CT scan showed a large fracture of the medial orbital wall in which the medial rectus muscle was ntrapped. She underwent the first operation through a medial canthal incision for releasing the entrapped uscle as well as repair of the medial orbital wall defect. After two additional surgeries including medial ransposition of vertical rectus muscles and left lateral rectus muscle disinsertion she had 10 PD exotropia nd her diplopia disappeared in primary position. In addition the patient had developed optic atrophy and uperior arcuate visual field defect in her left eye probably because of intraoperative trauma to the opticnerve after EDCR.

    Conclusion

    To the best of our knowledge, this is the first report of medial rectus entrapment following DCR. This complication should be kept in mind in the approach to a patient with strabismus following ndoscopic sinus and nasal surgeries in order to select appropriate diagnostic and therapeutic measures.

    Keywords: Endoscopic Dacriyocystorhinostomy, Muscle Entrapment, Paranasal Sinus Surgery
  • Norouzi H. , Mohammad Rabei H. *, Borhani M. Page 289
    Purpose

    To describe the clinical signs, diagnosis and treatment of toxic keratopathy in a patient who abused tetracaine drops.Case Report: A 32-year-old man was referred to the emergency ward of our center with persistent corneal epithelial defect associated with a ring infiltrate in the corneal stroma, without any history of ocular trauma or contact lens use. The patient was hospitalized and a thorough ocular examination was accomplished. A detailed history in our patient revealed topical anesthetic abuse keratitis. The topical anesthetic wasdeliberately taken from the pharmacy without a prescription. The hallmark of topical anesthetic abuse keratitis was a persistent corneal epithelial defect and a complete ring infiltration in the corneal stroma in our case. Functional and anatomic results after appropriate treatment were not favorable in this case.

    Conclusions

    Although topical anesthetic abuse keratitis is rare, it should be carefully explained to patients that although topical anesthetics numb the eye, more than a few drops can actually prevent healing and may lead to permanent damage. The unrestricted availability of topically applied ophthalmic anesthetics asover-the-counter medications in Iran must be reevaluated.

    Keywords: Drug Toxicity, Toxic Keratopathy, Tetracaine