فهرست مطالب

نامه مفید - پیاپی 34 (اسفند 1381)

مجله نامه مفید
پیاپی 34 (اسفند 1381)

  • ویژه فلسفه
  • 180 صفحه، بهای روی جلد: 7,500ريال
  • تاریخ انتشار: 1381/12/15
  • تعداد عناوین: 10
|
  • مقالات
  • اخلاق و واقعیت
    سید مرتضی حسینی شاهرودی صفحه 5
    مساله ارتباط احکام اخلاقی با واقعیت از مسائل مهم فلسفه اخلاق است. گروهی که اکثریت فیلسوفان اخلاق مغرب زمین را تشکیل می دهند، به نفی آن پرداخته و در مقابل، گروهی نیز آن را پذیرفته اند. در این نوشتار با مطرح نمودن انتقادها و پیامدهای نادرست نفی رابطه اخلاق و واقعیت بر ارتباط آن دو، تاکید شده است. مهمترین پیامد نفی رابطه میان آن دو، مساله نسبیت اخلاقی و در نتیجه نفی هر گونه بحث و تبادل نظر درباره آن است؛ چیزی که هیچ عالم صاحب گفتاری در عمل بدان پای بند نیست. دیگر پیامد مهم نفی رابطه یاد شده، انشایی بودن احکام اخلاقی است که این امر به نوبه خود پیامدهای ناپذیرفتنی بسیاری به دنبال دارد. از نظر نگارنده، گزاره های اخلاقی ضرورت دارد و ضرورت آن از ملاحظه تاثیر فعل اخلاقی در کمال فاعل آن به دست می آید و این نظریه را می توان بطور غیر مستقیم از گفته های همه فیلسوفان اخلاق که فعل اخلاقی را هدفمند می دانند، به دست آورد.
    کلیدواژگان: واقعیت اخلاقی، نسبیت، هدف
  • گذاری بر فلسفه ودانته از آغاز تا رامانوجه
    ابوالفضل محمودی صفحه 25
    اندیشه فلسفی هندی با سابقه ای بیش از دو هزار سال در دو شاخه مکاتب آستیکه (سنتی و یاراست کیش) و ناستیکه (غیر سنتی و یا نادرست کیش) ادامه یافته است. از میان مکاتب ششگانه سنتی، مهمترین آنها مکتب ودانته است. الهام بخش اصلی فیلسوفان ودانته متون اپنیشدی و دغدغه عمده آنها فهم ماهیت خدا، انسان، جهان مادی و ارتباط این سه با یکدیگر است. حکیمان اصلی ودانته در تفسیر این رابطه با هم وحدت نظر ندارند و همین امر، موجب پیدایش سه جریان فرعی در درون این مکتب شده است.
    مکتب ادوایته ودانته به رهبری شنکره، وحدت گرای تمام عیار و پرطرفدارترین مکتب فلسفی هند است. مکتب ویسیش ادوایته، راه میانه را برگزیده و رامانوجه شخصیت برجسته آن است و مکتب دوایته به رهبری مدهوه، که از آن دو متاخرتر و کاملا کثرت گرا است.
    کلیدواژگان: آتمن، برهمن، ودانته، اپنیشد، شنکره
  • نقد ارسطو از نظر سقراطی - افلاطونی وحدت فضیلت و معرفت
    رضا برنجکار صفحه 49
    تحلیل فضیلت و ارتباط آن با معرفت از مباحث مهم فلسفه اخلاق است که نحوه برداشت از آن در علم اخلاق نیز موثر است. سقراط که گاه او را موسس فلسفه و پدر فلسفه اخلاق می نامند (فرانکنا، 20:1376) فضیلت را لازمه معرفت می دانست و بر آن بود که اگر کسی خوب و بد را از هم باز شناسد، هیچ عاملی نمی تواند او را به عملی بر خلاف معرفتش وادار سازد. پس از سقراط دیگر فلاسفه در مقابل این نظر واکنش نشان دادند. شاگرد او افلاطون نظریه استادش را پذیرفت، اما شاگرد افلاطون، ارسطو، نظریه سقراط را انکار کرد و به تفصیل به نقد و بررسی آن پرداخت. هدف اصلی این مقاله بیان نقدهای ارسطو بر نظریه سقراط است. این نقدها از یک سو دیدگاه ارسطو را در موضوع مورد بحث، تبیین می کند و از سوی دیگر با طرح احتمالات مختلف درباره نظریه سقراط و نقد و بررسی آنها، پرتوی بر نظریه سقراط می افکند.
    کلیدواژگان: فضیلت، معرفت، قاعده عقلی، پندار، تخیل
  • نظام بخشی و قوام بخشی تصورات عقل در نظام فلسفی کانت
    محمدعلی عبداللهی صفحه 67
    بدون تردید یکی از نظامهای فلسفی بسیار مهم مغرب زمین که شاید بتوان گفت نقطه عطفی در سیر تحول اندیشه غربی است، نظام فلسفی فیلسوف شهیر آلمانی، ایمانوئل کانت است. کانت در بخش اول کتاب نقد عقل محض به تجزیه و تحلیل قوای سه گانه انسان، یعنی حس، فاهمه و عقل پرداخته است. کانت در «جدل استعلایی» که به اعتقاد بعضی، مهمترین قسمت کتاب نقد عقل محض است، به تبیین و توضیح عقل، تصورات عقل و ربط و نسبت آن با حس و فاهمه پرداخته است. به اعتقاد کانت عقل دو کاربرد متمایز دارد؛ کاربرد منطقی و کاربرد محض (استعلایی). عقل دارای اصولی است که به وسیله آنها قواعد فاهمه را وحدت می بخشد. این اصول، معرفتهای کلی پیشینی هستند که از مفاهیم محض عقل ناشی شده اند، عقل به کمک اصول خود، احکام فاهمه را وحدت می بخشد. کانت، عقل را به لحاظ کارکرد منطقی اش «قوه استنتاج» می نامد. به اعتقاد کانت قوه عقل، کارکرد دیگری نیز دارد که بر اساس آن عقل، اصلی بنیادین دارد که استعلایی است. این اصل بنیادین، عبارت است از این فرض که زنجیره مقدمات منطقی که عقل در کاربرد منطقی خود بدانها دست یافته بود، واقعا دارای یک حد نهایی نامشروط است. به اعتقاد کانت عقل در سیر قهقرایی خود که بدنبال امر مطلق و نامشروط است، به مفاهیمی دست می یابد که ما بازایی در تجربه ندارند. این مفاهیم را کانت «مفاهیم عقل محض» می نامد. این مفاهیم کارکردی مثبت دارند که «نظام بخشی» است و کارکردی منفی دارند که «قوام بخشی» است، در طول این مقاله این دو کارکرد، توضیح داده شده است.
    کلیدواژگان: قوام بخشی، تصورات عقل، نظام بخشی، عقل محض
  • دیدگاه فرگه در مورد معنای محمول
    سید محمدعلی حجتی صفحه 87
    در بررسی معنای محمول سه تز مهم در نظریه فرگه به چشم می خورد:1- نحوه معرفی نمائی مدلول مندرج در معنای عبارت است. پس معنای محمول مشتمل بر نحوه معرفی نمائی مفهوم، به عنوان مدلول محمول، می باشد. 2- معنای محمول اشباع ناشده است. 3- معنای محمول جزئی از معنای جمله ای است که در آن واقع شده است.
    در بررسی مهمترین تفاسیر پیرامون معنای محمول در نظریه فرگه، هر تفسیر لااقل یکی از تزهای فوق را مخدوش می کند. دامت و کلمنت نیز تفاسیر خاصی را از غیر اشباع بودن معنای محمول ارائه می دهند که هر دو با ظاهر کلام فرگه ناسازگار است. در مجموع به نظر می رسد، نمی توان تبیین مناسبی را در این زمینه ارائه داد بطوری که یا هر سه تز مذکور سازگار باشد.
    کلیدواژگان: فرگه، معنا، محمول، مفهوم، اشباع ناشده
  • مبنا گروی سنتی از منظری دیگر
    رضا اکبری صفحه 109
    مبناگروی سنتی، یکی از نظریه های ارائه شده در باب توجیه معرفت شناختی می باشد. این نظریه که نخستین بار از سوی ارسطو ارائه شده و طرفداران فراوانی را در طول تاریخ فلسفه، خصوصا در میان اندیشمندان مسلمان به خود جذب کرده است، درصدد است که به مساله شکاکیت در ناحیه توجیه پاسخ گوید...
    کلیدواژگان: توجیه معرفت شناختی، مبناگروی سنتی، تسلسل معرفتی، معرفت شناسی دستوری
  • تفاوت جوهری نظریه فارابی و ابن رشد در تطبیق بین حکمت و شریعت
    موسی ملایری صفحه 131
    بعد از آن که نهاد فلسفه در حوزه فرهنگ اسلامی شکل گرفت، احساس تعارض بین دین و فلسفه، اندیشمندان مسلمان را به اتخاذ مواضع مختلفی وا داشت.
    برخی فلسفه را ترک کردند و به مذمت آن پرداختند و تعداد انگشت شماری فلسفه را بر دین ترجیح دادند؛ اما اندیشمندی چون فارابی نظام فلسفی نوینی را بنیان نهاد که در آن وحی به عنوان یک «معرفت» تلقی شد و مورد تبیین فلسفی قرار گرفت و آشکار شد که حکمت و شریعت سرچشمه واحدی دارند و نمی توانند با هم در تعارض باشند. بعد از فارابی، ابن سینا نیز نظریه او را تکمیل کرد و عناصر مهمی را به آن افزود. اما ابن رشد به واسطه جمودی که بر حقانیت مطلق فلسفه ارسطو داشت، به احیا فلسفه ارسطویی پرداخت. فلسفه ای که ابن رشد احیا نمود، با روح فلسفه اسلامی بیگانه بود و از قابلیت تبیین فلسفی وحی به عنوان معرفتی ماورا طبیعی و غیر تجربی برخوردار نبود.
    وی پس از نومیدی از فلسفه خود در کتاب فصل المقال با اتکا به پیش فرضهای فقهی و کلامی به تلاش برای جمع بین حکمت و شریعت دست می زند. این تلاش مورد نقد این مقاله قرا گرفته است.
    کلیدواژگان: وحی، شریعت، معرفت وحیانی، فلسفه ابن رشد، فلسفه فارابی
  • گفتگوی اسلام و مسیحیت از دیدگاه ابن عربی و اکهارت
    قاسم کاکایی صفحه 149
    ادیان بزرگ ابراهیمی امروز در برابر هجوم اندیشه های الحادی قرار گرفته اند و باید پاسخگوی انتظارات بشر این عصر از دین باشند. از این رو گفتگوی آنها برای رسیدن به مواضعی واحد اجتناب ناپذیر می نماید. این مقاله بر آن است که راه گفتگو را باید در باطن دین جستجو کرد و در این میان عرفا بیشترین سهم را می توانند، داشته باشند. نگارنده در راستای گفتگوی بین اسلام و مسیحیت، ابن عربی و اکهارت را که بزرگترین عرفای نظریه پرداز اسلام و مسیحیت اند برگزیده و از دیدگاه آنان بحث را مورد تجزیه و تحلیل قرار داده است. تسامح دینی و فوق آن با پلورالیسم، وحدت ادیان و اختلاف شرایع و نیز موانع کلامی گفتگوی بین اسلام و مسیحیت و راه های رفع آنها از دیدگاه این دو عارف مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته.
    کلیدواژگان: اسلام، مسیحیت، توحید، تثلیث، تسامح، ابن عربی، اکهارت
  • اخبار دانشگاه
  • 1- جلسات دفاع از پایان نامه های کارشناسی ارشد فلسفه 2- نشستهای علمی
    صفحه 179
  • چکیده مقالات به انگلیسی
    صفحه 182