فهرست مطالب

حکمت اسرا - سال سوم شماره 3 (پیاپی 9، پاییز 1390)

نشریه حکمت اسرا
سال سوم شماره 3 (پیاپی 9، پاییز 1390)

  • تاریخ انتشار: 1391/07/01
  • تعداد عناوین: 9
|
  • آیت الله جوادی آملی صفحه 7
    زیست احسن در جهان، نیازمند معرفت و نیز جهان آرایی است. این دو نیاز، پاسخ های بسیاری دارند که کامل ترین و عقلانی ترین آنها، پاسخ های دین است. پس انسان از دین، راه های جهان داری و جهان دانی و جهان آرایی می خواهد و دین خدا نیز این راه ها را به او می نمایاند. انتظار دین نیز از بشرآن است که سرمایه های عقلی و هنری و تجربی خود را در راه های پراکنده و نافرجام، هدر ندهد.
    کلیدواژگان: انتظار بشر از دین، قلمرو دین، جهان شناسی، جهان آرایی
  • نجف لک زایی صفحه 13
    در تمام سال های پس از انقلاب اسلامی، اسلامی سازی علوم انسانی و از جمله علوم امنیتی، یکی از دغدغه ها بوده است. حکمت متعالیه از ظرفیت خوبی برای ورود به عرصه علوم انسانی و امنیتی برخوردار می باشد. علوم و مطالعات امنیتی در سال های اخیر در کشور ما از رونق خوبی بهره مند شده است، اما تلاش قابل توجهی برای تبیین مباحث امنیتی، با تکیه بر مبانی فلسفه اسلامی، به ویژه حکمت متعالیه، صورت نگرفته است. هدف مکتوب حاضر، ارائهٴ دلالت ها و وجوه امنیتی انسان شناسی فقیه و حکیم متاله حکمت متعالیه، آیت الله جوادی آملی است. مدعای مقالهٴ حاضر این است که براساس مبانی حکمت متعالیه و به ویژه مبانی انسان شناختی، که در این مقاله محور بحث و بررسی است، باید از «علوم امنیتی» به جای «علم امنیت» سخن بگوییم. چون بر اساس هر مبنای انسان شناختی، علم امنیتی ویژه ای تولید می شود که می توان آنها در یک تقسیم بندی کلان، متعالی، متعارف و متدانی نامید.
    کلیدواژگان: الگوهای امنیتی، امنیت متعالی، امنیت متعارف، امنیت متدانی، امنیت اسلامی، انسان شناسی امنیتی
  • شریف لک زایی صفحه 51
    آزادی از مفاهیم پر سر و صدا در تاریخ فکر و عمل بشر بوده و معرکهٴ آرا است. از این رو اندیشمندان در هر دوره به تبیین آن پرداخته اند. آیت الله جوادی آملی نیز دیدگاه خود را با توجه به آموزه های شیعی و در قالب دستگاه فلسفی متعالیه دربارهٴ این موضوع ارائه کرده است. اما پرسش این است که توجه به مسئلهٴ آزادی در اندیشهٴ استاد از چه رو است و در نتیجه آزادی چه سمت وسویی می یابد. مفروض مقاله این است که آزادی در اندیشه آیت الله جوادی آملی به مثابه یک مسئله مطرح بوده و ایشان به عنوان اندیشمندی مسلمان، سودای بحث از سازگاری و ناسازگاری آزادی در مفهوم مدرن آن با آموزه های اسلامی را در سر می پروراند. او با ارائهٴ مباحث انسان شناختی در پی تعریفی دینی از آزادی است که ضمن بهره گیری از آموزه های اسلامی، از حکمت متعالیه نیز اشراب شود. از این منظر، آزادی مفهومی وجودی و مقول به تشکیک است و با عناصری چون تفکر، دعوت به خیر، حفظ منافع و مصالح دیگران و رعایت نظم و قانون عقلایی پیوند دارد. در نتیجه آزادی حقیقی زمانی واقعیت می یابد که بر مبنای عقل باشد.
    کلیدواژگان: آزادی، فلسفه سیاسی، حکمت متعالیه، عبدالله جوادی آملی
  • مصطفی سلطانی صفحه 81
    بحث صفات خبری، همگام با نزول وحی پا به عرصهٴ علم کلام و تفسیر نهاده است. در فهم آیات خبری و چگونگی انتساب این صفات به خداوند، دیدگاه هایی چون تشبیه و تجسیم (اثبات بلاتاویل)، توقف و تفویض، اثبات بلاکیف، و اثبات باتاویل، به متکلمان و مفسران نسبت داده شده است. دیدگاه های فوق در مقام ارائهٴ پاسخی به این پرسش شکل گرفت که چگونه خداوند خود را متصف به صفات خبری کرده است حال آنکه لازمهٴ حمل و انتساب این صفات به خداوند، نسبت صفات غیر الهی (تشبیه، تجسیم و...) به خداوند است؟ استاد جوادی آملی در مقام پاسخ به این پرسش، قائل به نظریهٴ «اثبات با تاویل» بوده، نظریهٴ «عینیت صفات و ذات» و نظریهٴ «تنزیه» را پایهٴ تفسیر صفات خبری قرار داده اند. ایشان با ارجاع متشابهات به محکمات و تقدم عقل برهانی بر ظواهر نقلی و با بهره وری از دلالت لفظیه و تصدیقیه، صفات خبری را فهم و تفسیر می کنند.
    کلیدواژگان: صفات خبریه، تاویل، تشبیه، تجسیم، امامیه، صفات خداوند
  • محمد فنایی اشکوری صفحه 107
    هنگامی که از بیرون یک علم دربارهٴ ساختار و چارچوب کلی آن می اندیشیم و در باب مسائلی چون چیستی، موضوع، مبادی، مسائل، روش و غایت آن می پرسیم، در قلمرو فلسفهٴ آن علم قرار داریم. یکی از علومی که در زمین فرهنگ اسلامی رویید، عرفان عملی است. علم عرفان عملی از سلوک عرفانی سخن می گوید و عناصر، مراحل و موانع آن را برمی رسد. سرنوشت عرفان و صحت و سقم و تکامل آن در گرو تنقیح مباحث عرفان عملی است. تنوع و تفاوت فرق و طریقت های عرفانی، اولا و بالذات به تفاوت در عرفان عملی آنها برمی گردد؛ چنانکه ارزش و اعتبار تجربه های عرفانی نیز تا حد بسیاری وابسته به برنامهٴ سلوکی سالک است. از این رو، تنقیح مباحث عرفان عملی در پیشبرد عرفان و تصحیح و تدقیق آن و پیشگیری از انحرافات ضروری است. برای تنقیح عرفان عملی، لازم است ساختمان کلی آن را مطالعه کنیم. تنقیح مبادی و مبانی و کاوش در حدود و ثغور و مداقه در منابع و روش و توجه به مناسبات این علم با دیگر علوم و بازکاوی ساختار و اصول کلی آن، راه را بر تحول و نوآوری در این حوزه می گشاید. برخی از مباحث یادشده در آثار سنتی عرفانی به اجمال مطرح شده است، اما وقت آن رسیده است که به «فلسفهٴ عرفان عملی» همچون دیگر فلسفه های درجه دوم، به نحو استقلالی و تفصیلی بپردازیم. پیدا است که چنین امری فراتر از گنجایش یک مقاله است. از این رو در این مقاله به برخی از مهم ترین عناصر این بحث به اجمال می پردازیم و سایر مباحث مربوط را به توفیق و مجالی دیگر وامی گذاریم.
    کلیدواژگان: فلسفهٴ عرفان عملی، عرفان عملی، عرفان نظری، سیر و سلوک، اخلاق، شهود
  • مسعود آذربایجانی صفحه 135
    معنای معنای زندگی چیست؟ آیا زندگی از جنس جواهر مادی، چون سنگ و آب است یا از مقولهٴ اعراض و خاصه ها است یا از نوع رویدادها و فرایندها؟ در ترکیب معنای زندگی مراد از «معنا» چیست؟ آیا مقصود از هدف زندگی، کارکرد زندگی است یا ارزش زندگی؟
    حکمت متعالیه نظام حکمی است که به وسیله صدرالمتالهین شیرازی بنا گذاشته شد و شاگردان و همفکران وی این نظام را توسعه و تکمیل کرده اند. اصالت وجود، حرکت جوهری، اتحاد عقل و عاقل و معقول، نظام احسن و... برخی از امهات اصول حکمت متعالیه است. براساس این اصول و سایر مبانی، شعور و حیات و عشق در همهٴ عالم جاری است. معنای نظام احسن این است که حکمت الهی موجب می شود سلسله علل مادی به گونه ای باشد که تا حد ممکن مخلوقات بیشتری از کمالات بهره مند گردند؛ یعنی قوانین حاکم بر جهان و انسان بهترین نظام ممکن باشد تا بیشترین خیر و کمترین شر گریبان گیر بشر شود. به سخن دیگر احسن بودن نظام، اقتضای صفت «عنایت الهی» است.
    معنای زندگی برای انسان در حکمت متعالیه به فلسفه حیات و هدف خداوند از آفرینش انسان بازمی گردد. ملاصدرا با ترسیم مراتب نفس طبیعی، نباتی، حیوانی و انسانی، حرکت و سیر تکاملی نفس را هماهنگ با روند حرکت جوهر در ماده می داند که از ماده آغاز و به فراتر از آن می انجامد و به همین دلیل معاد و قیامت برای روح انسان محقق می شود. حرکت جوهری نفس، از عقل هیولایی با رسیدن به عقل مستفاد پایان نمی پذیرد؛ زیرا مرحلهٴ چهارم حیات معنوی نفس، یعنی مرتبهٴ اتصال با عقل فعال یا همان روح قدسی و روح القدس، جذبات معنوی و اقتباس از نور و معرفت را میسر می کند و این معنای زندگی است.
    کلیدواژگان: معنای زندگی، حکمت متعالیه، صدرالمتالهین شیرازی
  • علیرضا دهقانپور صفحه 151
    انسان اهل محاسبه و معامله است؛ تا چیزی برای او نیرزد، آن را انتخاب نمی کند. ارزش زندگی به چیست؟ زندگی با وجود ناکامی ها، رنج ها و سختی ها چه ارزشی دارد یا حامل چه ارزش هایی است که وجودش را بر عدمش برتری بخشیده، پذیرش آن را بر عدم پذیرش آن راجح می سازد.
    فیلسوف بزرگ جهان اسلام مطابق اصول حکمت متعالیه، وجود را ارزش، خیر و کمال می داند. زندگی نیز که امری وجودی است، دارای ارزش ذاتی می باشد. از آنجا که وجود دارای مراتب است، زندگی انسان متناسب با درجهٴ او از ارزش برخوردار است. البته ارزش های دیگری اعم از تکوینی و ارادی هست که ملاصدرا آنها را زینت بخش زندگی می داند.
    خشنودی خدا، کرامت انسانی، فطرت الهی، جاودانگی و عشق، ارزش های زندگی است. نیز هرگونه ارتباط شایسته با منبع وجود و کمال برتر، ارزش محسوب می شود. بنابراین ارتباط با خداوند، معیار ارزش زندگی است. فطرت الهی انسان، نشان می دهد که ارزش از درون انسان می جوشد و نیازی به اعتبار ارزش و نگاه به بیرون نیست. کرامت انسان امری وجودی و به جعل الهی است؛ لذا امری حقیقی است نه مفهومی اعتباری. مایهٴ برتری و کرامت انسان، ظرفیت علمی او است که سبب برتری بر فرشتگان گشت. از نظر ملاصدرا عشق در هر موجودی سریان دارد. هر چه درجهٴ وجود قوی تر باشد، عشق پررنگ تر است. هر چه نفس اشرف و اعلی باشد، محبوب او لطیف تر و پربهاتر است. جاودانگی ارزش است. زندگی انسان، جاودان است و مرگ تقابلی با جاودانگی ندارد. انسان با مرگ به مرتبه ای برتر و حیاتی حقیقی نایل می شود.
    بنابراین ارزش زندگی به ارزش های وجودی انسان برمی گردد. این ارزش ها دارای شدت و ضعف است. پس ارزش زندگی نیز دارای درجات و مراتب می باشد.
    کلیدواژگان: ملاصدرا، ارزش زندگی، فطرت، کرامت، عشق، ولایت، جاودانگی
  • عین الله خادمی، سیدعلی رضی زاده صفحه 187
    فوق تجرد عقلانی نفس، در واقع تجرد از ماهیت است، و نیز گسترش ظرفیت وجودی نفس و نداشتن حد یقف در مراحل قوس صعود و قرب الی الله . نفس انسان علاوه بر مرتبه تجرد، حائز مقام لایقفی و فوق تجرد است؛ مرتبه ای که انسان عاری از ماهیت بوده و هویت و انانیت از وی، چنان باز ستانده می شود که بی اسم و رسم شده و مقام معلومی ندارد که بتوان بدان اشاره کرد. نخستین بار فلوطین و بعد سهروردی و همچنین صدرالمتالهین، از آن سخن گفته اند. اما بررسی نقش ارسطو در فوق تجرد شیخ الرئیس، موهم آن است که وی ظاهرا نه از فوق تجرد نفس و نه تجرد آن از ماهیت، سخنی به میان نیاورده است. شیخ الرییس در رسالهٴ نفس به محدود بودن قوای نفس در غایتی مشخص (در مرتبهٴ عقل) و نیز محدودیت عقل نظری (در مرتبهٴ عقل مستفاد) باور دارد. نیز در اعتقاد شیخ، جوهریت نفس بر مبنای تاثیرپذیری وی از ارسطو سبب گرفتار شدن نفس انسانی در شوب ماهیت (جنس و فصل، حد و ترکب داشتن) و نهایتا موجب تقید آن تحت مقوله است؛ در حالی که این عقیده با فوق مقوله بودن نفس در این مرتبه ناسازگار است. این نوشتار مدعی است که گرچه نمی توان ادلهٴ قطعی و یقینی برای اعتقاد شیخ به نظریه فوق تجرد عقلانی ارائه داد، اما شاید بتوان شواهد و قرائن محدودی به نفی نظریه فوق تجرد نفس، در آثار شیخ یافت.
    کلیدواژگان: نفس، تجرد، فوق تجرد، عقل، جوهریت نفس، شیخ الرئیس
  • صفحه 219
|
  • Ayatullah Jawadi Amuli Page 7
    The aim of the paper is to shed light on subject matters in different branches of mysticism. Empirical, transmitted, rational demonstrational and intuitional knowledge are four sources of human knowledge through which various branches of sciences have been established. Among sciences, philosophy and theoretical mysticism (‘irfan) are derived from rational thinking more than others. According to the author, arguments in theoretical ‘mysticism do not merely rely on personal intuition and inspiration; rather its principles – like philosophy’s– are also supported by rational demonstration because it contains perceptional propositions. This is in contrast to practical mysticism which has no rational demonstration. It consists of practical advices for the wayfarer; however, according to the author, there are two further branches of practical mysticism– namely intuitional and transmitted mysticism. Intuitional mysticism is nothing more than the mystic’s personal intuitions which can be conveyed to others. Transmitted mysticism consists of pieces of practical advice narrated by mystics or the wayfarer– the advice and practical principle which they have already successfully experienced on the course of their own spiritual journeys.
    Keywords: Intuitional mysticism, transmitted mysticism, theoretical mysticism, practical mysticism, logical demonstration, perceptional knowledge, presential knowledge