فهرست مطالب

پژوهش پرستاری ایران - پیاپی 27 (زمستان 1391)

مجله پژوهش پرستاری ایران
پیاپی 27 (زمستان 1391)

  • تاریخ انتشار: 1391/09/10
  • تعداد عناوین: 8
|
  • منصور بیرامی، خانم حاجیه زحمت یار، آقای جعفر بهادری خسروشاهی صفحات 1-9
    مقدمه
    استرس جزء لا ینکف زندگی است. زنان باردار در هنگام بارداری نیز این استرس را تجربه می کنند که در این بین مولفه های سرسختی و حمایت اجتماعی نقش مهمی در کاهش استرس در این زنان دارند. هدف این پژوهش پیش بینی راهبردهای مقابله با فشار روانی دوران بارداری در زنان باردار نخست زا براساس مولفه های سرسختی و حمایت اجتماعی بود.
    روش
    این پژوهش مطالعه ای توصیفی- مقطعی بود. جامعه آماری این پژوهش زنان باردار نخست زای شهرستان مرند در سال 1389 (که سه ماهه آخر بارداری) بودند، که از این میان تعداد 97 زن باردار که اولین تجربه بارداری شان بود از مراکز بهداشتی کنترل بارداری این شهر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه های توان مقابله با استرس موس بیلینگ، سرسختی روان شناختی سوزان کوباسا و حمایت اجتماعی دوک استفاده شد. از سویی به منظور تجزیه تحلیل داده ها از شاخص های مرکزی و پراکندگی، ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون هم زمان با کمک نرم افزار آماری SPSS v.16 استفاده شد.
    یافته ها
    نتایج پژوهش نشان داد که بین دو متغیر سرسختی روان شناختی و حمایت اجتماعی با توان مقابله با استرس در زنان باردار نخست زا رابطه مثبت و معنادار وجود دارد (05/0>p). همچنین متغیرهای سرسختی روان شناختی و حمایت اجتماعی قادرند توان مقابله با فشار روانی را در زنان باردار پیش بینی کنند.
    نتیجه گیری
    با توجه به این که استرس زنان باردار در تجربه اول بارداری بیشتر بوده و به دلیل ایجاد تغییرات فیزیولوژیکی، روحی و اجتماعی در این دوره، نیاز به افزایش میزان سرسختی روان شناختی و حمایت اجتماعی زنان، به منظور بهبود سلامت مادر و کیفیت زندگی او ضروری است.
    کلیدواژگان: راهبردهای مقابله با فشار روانی، زنان باردار، سرسختی، حمایت اجتماعی
  • آقای بهزاد وکیل آباد، مسعود فلاحی خشکناب، سادات سیدباقر مداح، محمدعلی حسینی صفحات 10-17
    مقدمه
    اختلال افسردگی یکی از اختلالات بسیار شایع روان پزشکی قرن بیستم، به خصوص در خانه سالمندان با شیوع 43 تا 86% است. این بیماری کیفیت زندگی سالمندان را مختل می کند و خطر خودکشی و هزینه مراقبت های بهداشتی را افزایش می دهد. این مطالعه با هدف بررسی تاثیر تکنیک عمومی تصویرسازی ذهنی هدایت شده بر میزان افسردگی سالمندان است.
    روش
    این پژوهش از نوع نیمه تجربی بوده که در آن 39 نفر از سالمندان مقیم سرای سالمندان که دارای خصوصیات نمونه پژوهش بودند به طور تصادفی در دو گروه مداخله (20 نفر) و کنترل (19 نفر) جای گرفتند. برای گروه مداخله، برنامه تصویرسازی ذهنی هدایت شده در زمینه کاهش میزان افسردگی طراحی شد و طی 8 جلسه 30 الی 45 دقیقه ای به مدت 8 هفته اجرا گردید. گروه کنترل برنامه مراقبتی معمول را دریافت کردند. ابزار گردآوری اطلاعات شامل پرسشنامه اطلاعات دموگرافیک و تست افسردگی سالمندان بود. برای تجزیه تحلیل داده ها از آماره کای اسکوئر و تی مستقل و همچنین برای بررسی روابط بین متغیرها از آزمون های تی مستقل و تی زوج استفاده شد.
    یافته ها
    نتایج نشان داد که میانگین افسردگی سالمندان گروه مداخله از 65/9 قبل از مداخله به 40/5 بعد از مداخله کاهش یافت و نتایج اختلاف معناداری را در این گروه نشان داد (0001/0>p)، این در حالی است که در گروه کنترل قبل و بعد از مداخله تفاوت معناداری مشاهده نشد (262/0
    کلیدواژگان: افسردگی، سالمندان، تصویرسازی ذهنی هدایت شده
  • شراره آذرنگ، فریده یغمایی*، محمد شیری صفحات 18-24
    مقدمه

    پرستاران اغلب از میزان کار زیاد، کار در گردش و تنش شغلی شکایت دارند. این مشکلات سبب کاهش کیفیت زندگی کاری، فرسودگی و در نهایت ترک خدمت می شود. هدف از این پژوهش تعیین همبستگی ابعاد کیفیت زندگی کاری پرستاران با برخی از ویژگی های جمعیت شناسی در بیمارستان های دولتی شهر زنجان 1388 می باشد.

    روش

    در این پژوهش توصیفی - همبستگی، تعداد 390 نفر از پرستاران شاغل در بیمارستان های دولتی شهر زنجان به روش سرشماری انتخاب و شرکت کردند. ابزار پژوهش پرسشنامه دو قسمتی جمعیت شناختی و «کیفیت زندگی کار پرستاری» بود. این ابزار در چهار زیرمقیاس جهت بررسی کیفیت زندگی کاری پرستاری شامل 1- زندگی کاری - زندگی خانگی 2- برنامه کاری 3- زمینه کاری 4- دنیای کاری است که به صورت طیف لایکرت مطرح شده است. اندازه گیری اعتبار از طریق اعتبار محتوا و پایایی از طریق آلفای کرونباخ (در ابعاد مختلف پایایی 88/0-56/0) نشان دهنده اعتبار و پایایی مقیاس می باشد. داده ها توسط پرسشنامه جمع آوری و به وسیله نرم افزار SPSS v.11.5 تجزیه و تحلیل گردیدند. تحلیل اطلاعات در دو بخش آمار توصیفی و آمار استنباطی ارایه شده است. آمار توصیفی جداول توزیع فراوانی و جداول دو بعدی و آمار استنباطی نیز روابط بین متغیرها در قالب آزمون ضریب همبستگی را تبیین می کند.

    یافته ها

    تعداد پرستاران زن 5/90% و پرستاران مرد 5/9%، 84% از پرستاران در گروه سنی کمتر از 40 سال و 6/75% از آنان مجرد بودند. به علاوه، یافته ها نشان داد نتایج به دست آمده از بررسی همبستگی بین ابعاد کیفیت زندگی کاری پرستاران حاکی از این است که بین کیفیت «زندگی کاری - زندگی خانگی» و کیفیت «زمینه کاری» همبستگی معنادار منفی (46/0-=r) وجود دارد. از طرف دیگر، بین کیفیت «دنیای کاری» و کیفیت «زمینه کاری» همبستگی معنادار مثبت و قوی (66/0=r) وجود دارد.

    نتیجه گیری

    عدم اختیار کافی در تصمیم گیری در انجام وظیفه، عدم برقراری تعادل بین زندگی خانوادگی و کاری و عدم ارتقای شغلی مشکلات مطرح شده پرستاران بود. این یافته ها اطلاعاتی را برای سیاست گذاران پرستاری فراهم می سازد.

    کلیدواژگان: کیفیت زندگی کاری، پرستاران
  • آقای عزیز کامران، افشان شرقی، آقای عظیم ملک پور، آقای مهرداد بی ریا، آقای بهروز دادخواه صفحات 25-31
    مقدمه
    رشد و توسعه هر جامعه متاثر از نیروی آموزش دیده آن جامعه بوده و شناسایی فاکتورهای موثر در پیشرفت تحصیلی دانشجویان و بذل توجه به آن ها گامی به سوی توسعه پایدار جامعه است. بدون تردید ارزیابی وضعیت موجود آموزشی از دیدگاه دانشجویان می تواند در ارتقای سطح کیفی آموزش پرستاری اثرات مفید داشته باشد و شناخت مشکلات آموزش بالینی در این حرفه اولین گام در جهت بهبود کیفی آموزش خواهد بود.
    روش
    این مطالعه به صورت توصیفی- تحلیلی مقطعی انجام و ابزار گردآوری اطلاعات شامل پرسشنامه ای محقق ساخته که روایی و پایایی آن مورد بررسی و تایید قرار گرفت. جامعه آماری مطالعه شامل دانشجویان پرستاری بوده و تعداد 100 نفر از آنان در بررسی وارد شدند، پرسشنامه ها پس از تکمیل و با نرم افزار آماری SPSS v.16 از طریق آمار توصیفی و آزمون آماری مربع کای مورد تجزیه تحلیل قرار گرفت.
    یافته ها
    56 نفر از دانشجویان مونث و 44 نفر از دانشجویان مذکر بودند 69 نفر از دانشجویان علاقه به پرستاری را زیاد و 54 نفر از دانشجویان شیوه آموزشی رایج در آموزش بالینی را مناسب ارزیابی کردند که به لحاظ جنسیت اختلاف معناداری وجود داشت، 62% دانشجویان تبحر مربی در کار بالینی را بسیار خوب و 23% دانشجویان تناسب دانشجویان و میزان کار در بخش را بد ارزیابی کردند و اولویت های راهکاری ارایه شده از سوی دانشجویان برای بهبود وضعیت کنونی آموزش بالینی شامل، ایجاد امکان فرصت مراقبت پرستاری از فرآیند پذیرش تا ترخیص برای دانشجو، ارایه بازخورد مناسب به دانشجو می باشد.
    نتیجه گیری
    به نظر می رسد وضعیت آموزش بالینی پرستاری نیازمند تامین جامع تر امکانات و تجهیزات محیط بالینی و بازنگری ابزارها و فرآیندهای ارزشیابی بالینی، جذب همکاری های حرفه ای می باشد که می تواند در بهبود وضعیت آموزش بالینی مفید واقع شود.
    کلیدواژگان: پرستاری، آموزش بالینی، دانشجویان پرستاری، راهکارهای بهبود
  • رضا مسعودی، فاطمه الحانی، لیلی ربیعی، نسترن مجدی نسب، جعفر مقدسی، صفرعلی اسماعیلی، خان کبری نوریان صفحات 32-43
    مقدمه

    مولتیپل اسکلروزیس یک بیماری مزمن سیستم عصبی مرکزی می باشد که بر تمام جنبه های اقتصادی، مالی، اجتماعی و عاطفی فرد، خانواده و جامعه اثر می گذارد. با چرخش مراقبت از بیمارستان به جامعه، نیاز به وجود بستگان مراقبت دهنده افزایش پیدا کرده است. گذر به مراقبت خانواده محور، آگاهی از وجود و اهمیت مراقبین خانوادگی و برنامه های توانمندسازی آنان در نگهداری از افراد در خانه افزایش یافته است. این مطالعه با هدف تعیین تاثیر الگوی توانمندسازی خانواده محور بر کیفیت زندگی و خودکارآمدی مراقبین خانوادگی بیماران مولتیپل اسکلروزیس انجام شده است.

    روش

    این مطالعه با طراحی کارآزمایی در عرصه شاهددار و با حضور 70 مراقب خانوادگی بیمار مولتیپل اسکلروزیس در قالب دو گروه همگن شاهد و آزمون انجام شد. 8 جلسه برنامه منطبق با مراحل الگوی توانمندسازی بر اساس نیازسنجی در طول سه ماه در گروه آزمون به کار گرفته شد و با استفاده از چک لیست های خودگزارش دهی میزان به کارگیری برنامه ها پیگیری و اندازه گیری گردید. پس از سه ماه اجرای برنامه و جمع آوری چک لیست های خودگزارش دهی، پرسشنامه های سنجش کیفیت زندگی و خودکارآمدی مجددا در اختیار گروه آزمون و شاهد قرار گرفت و تکمیل گردید. داده ها با استفاده از آزمون های آماری استنباطی تی زوجی، تی مستقل و کای اسکوئر مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.

    یافته ها

    آزمون آماری تی مستقل اختلاف معناداری در کیفیت زندگی و خودکارآمدی گروه آزمون و شاهد قبل از مداخله نشان نداد (05/0p). در حالی که همین آزمون اختلاف معناداری در دو گروه بعد از اجرای مداخله نشان داد (001/0=p). آزمون آماری تی زوجی نیز تفاوت معناداری در جهت افزایش در کیفیت زندگی و خودکارآمدی مراقبین خانوادگی بیماران گروه آزمون سه ماه بعد از مداخله نشان داد (001/0=p)، در حالی که همین آزمون تفاوت معناداری در کیفیت زندگی و خودکارآمدی مراقبین خانوادگی بیماران گروه شاهد بعد از سه ماه نشان نداد (05/0p).

    نتیجه گیری

    مراقبین خانوادگی بیماران مزمن به عنوان افراد در معرض خطر بیماری که تحت عنوان بیماری پنهان از آن ها یاد می شود، فشارهای زیادی را متحمل می شوند. مداخلاتی نظیر اجرای الگوی توانمندسازی با توجه به نیازهای آموزشی و درمانی به آنان کمک خواهد کرد تا نگرش آن ها در مورد علایم بیماری، علایم و نشانه های رفتاری تغییر یافته و با توجه به کم هزینه بودن و ایمن بودن و تاثیرگذار بودن می تواند مراقبین خانوادگی بیماران به ویژه بیماران مزمنی نظیر مولتیپل اسکلروزیس را یاری داده و بر کیفیت زندگی و خودکارآمدی آنان بیفزاید.

    کلیدواژگان: الگوی توانمندسازی خانواده محور، خودکارآمدی، کیفیت زندگی، مراقبین خانوادگی، مولتیپل اسکلروزیس
  • آقای شهرام براز پردنجانی، خانم فیروزه کریمی پور، خانم معصومه ابراهیمی دستگردی صفحات 44-51
    بررسی ارتباط عزت نفس با فرسودگی شغلی در پرستاران بخش های ویژه در بیمارستان های آموزشی دانشگاه علوم پزشکی جندی شاپور اهواز
    مقدمه
    در پرستاری استرس کاری، فرسودگی شغلی و عزت نفس به طور گسترده ای مشکل ساز هستند و می توانند بر مراقبت از بیمار و سلامت جسمی- روانی پرستار تاثیر بگذارد. لذا این مطالعه با هدف تعیین ارتباط بین عزت نفس با فرسودگی شغلی در پرستاران شاغل در بیمارستان های دانشگاه علوم پزشکی اهواز انجام گرفت.
    روش
    این مطالعه مقطعی در بیمارستان های دانشگاه علوم پزشکی اهواز در سال 1387 انجام گرفت. از 100 پرستار شرکت کننده در این تحقیق 92 نفر پرسشنامه فرسودگی شغلی مازلاک و پرسشنامه عزت نفس کوپراسمیت را تکمیل کردند. داده ها با کمک آمار توصیفی و ضریب همبستگی اسپیرمن تجزیه و تحلیل شد.
    یافته ها
    میانگین سنی پرستاران در این مطالعه 27/6±44/32 سال بود. 87% آن ها زن بودند. میانگین ابعاد فرسودگی شغلی شامل خستگی هیجانی با 1/11±98/31، مسخ شخصیت با 15/5±46/9 و کفایت شخصی با 68/9±73/36 بود. نتایج آزمون همبستگی نشان داد بین عزت نفس و فراوانی (32/0=p و 1/0-=r) و شدت خستگی هیجانی (4/0=p و 087/0-=r) و همچنین بین عزت نفس و فراوانی (47/0=p و 07/0-=r) و شدت مسخ شخصیت (66/0=p و 046/0-=r) ارتباط معکوس خطی (خیلی ضعیف) وجود دارد. از طرفی بین عزت نفس و فراوانی (58/0=p و05/0-=r) و شدت کفایت شخصی (25/0=p و 12/0-=r) ارتباط معکوس خطی وجود دارد.
    نتیجه گیری
    پیشنهاد می شود که پرستاران شاغل در بخش های ویژه مرتبا از نظر فرسودگی شغلی بررسی شده و شرایط محیط کاری آن ها بهبود داده شود و توجه به عزت نفس و به کار بردن روش های ارتقا به عنوان راهبردی در پیشگیری و کاهش فرسودگی مدنظر باشد.
    کلیدواژگان: فرسودگی شغلی، عزت نفس، پرستاری
  • شرافت اکابریان، خانم طیبه جمند، خانم رزیتا خرمرودی، مسعود بحرینی، خانم نیلوفر محمدی صفحات 52-59
    مقدمه
    روی، یکی از ریزمغذی های اساسی بدن انسان است، کمبود آن در بدن باعث کاهش سرعت رشد، کوتاهی قد و تاخیر بلوغ می گردد، همچنین شیوع اسهال و پنومونی را افزایش می دهد. کمبود مرزی روی یک مشکل تغذیه ای شایع در تمام دنیا به خصوص در کودکان کشورهای در حال توسعه می باشد. هدف از این تحقیق تعیین تاثیر سولفات روی تکمیلی بر رشد شیرخواران 24-6 ماهه شهر بوشهر می باشد.
    روش
    در یک کارآزمایی بالینی به روش نمونه گیری مبتنی بر هدف 241 کودک 15-6 ماهه ای که طی سال 1387 به مراکز بهداشتی درمانی شهری مراجعه کرده بودند، وارد مطالعه شدند. معیار خروج از مطالعه وجود هر گونه بیماری ارگانیک در کودک بود. این نمونه ها به طور تصادفی در دو گروه شاهد و مداخله قرار گرفتند. گروه مداخله علاوه بر قطره فروس سولفات و مولتی ویتامین، روزانه 5 سی سی محلول سولفات روی حاوی mg5 روی المنتال به مدت 6 ماه دریافت کرده و گروه شاهد فقط قطره فروس سولفات و مولتی ویتامین دریافت نمودند. وزن هنگام تولد کودکان هر دو گروه ثبت شده و در طول مصرف محلول سولفات روی و تا 3 ماه بعد، ماهانه وزن به وسیله ترازوی کفه ایی یا پایی Seca و قد کودک به وسیله قدسنج خوابیده اندازه گیری و از نظر ابتلا به بیماری گوارشی یا تنفسی بررسی شدند. اطلاعات جمع آوری شده با نرم افزار SPSS v.11.5 و آزمون های آماری تی و ANOVA و رگرسیون لجستیک مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
    یافته ها
    یافته ها نشان دادند که میانگین وزن گروه مداخله از (16/162/8) در ماه اول به (4/126/11) در ماه هشتم افزایش یافت، که در مقایسه ماه به ماه نشان دهنده تفاوت معنادار با افزایش وزن گروه کنترل بود (005/0>p). میانگین قد نیز در گروه مداخله به طور معناداری در ماه های اول، چهارم، هفتم و هشتم بیشتر بود اما مقایسه میزان افزایش وزن و قد در دو گروه در ماه های متوالی نشان دهنده تفاوت معنادار وزن در ماه ششم و هشتم بود (04/0>p). اما تفاوت قد در هیچ کدام از ماه های پیگیری معنادار نبود (05/0
    کلیدواژگان: رشد و نمو، سولفات روی، شیرخوار، اسهال، پنومونی
  • خانم اکرم سادات حسینی صفحات 60-72
    مقدمه
    خواب در کودکان جهت رشد و تکامل آنان امری مهم محسوب می گردد. این مهم در کودکان بستری به علت نیاز بیشتر آنان به خواب و همچنین عوامل مختل کننده خواب در این کودکان نیاز به توجه بیشتری دارد. به منظور ارتقای خواب کودکان امروزه به اقدامات غیردارویی توجهی خاص شده است. لذا در این مطالعه تاثیر اقدامات غیردارویی بر ارتقای کمیت و کیفیت خواب کودکان سن مدرسه مبتلا به بیماری مزمن بررسی شد. این مطالعه با هدف تعیین تاثیر اقدامات غیردارویی بر کیفیت و کمیت خواب کودکان مبتلا به بیماری های مزمن بستری در بیمارستان انجام شد.
    روش
    مطالعه از نوع نیمه تجربی بود نمونه گیری در بیمارستان مرکز طبی کودکان در سال 87-1386 به صورت در دسترس در مرحله اول 70 نفر و مرحله دوم 65 نفر انجام شد. بعد از نمونه گیری اولیه به پرستاران اقدامات غیردارویی به صورت تئوری (کارگاه آموزشی یک روزه) و عملی (اجرا در بالین به مدت یک ماه) آموزش داده شد. در مرحله بعد پرستاران اقدامات غیردارویی را در قالب برنامه مراقبتی پرستاری و مداخله توسط پرستاران براساس مطالب آموزش داده شده بر روی نمونه های مرحله دوم انجام شد. کیفیت و کمیت خواب قبل و بعد از مداخله با شیوه مصاحبه با مادر با استفاده از پرسشنامه محقق ساخته سنجیده شد. روایی پرسشنامه ها از طریق روایی محتوی و پایایی از طریق دو نیمه کردن آزمون سنجیده شدند. در نهایت با آزمون های آماری من ویتنی، کای اسکوئر و t-test دو گروه با هم با استفاده از SPSS v.11.5 مقایسه شدند.
    یافته ها
    بین کمیت خواب کودکان بستری قبل و بعد از مداخله تفاوت معناداری دیده شد (05/0p<) (قبل 19/1=SD، 31/10=M و بعد 07/1=SD، 24/11=M) در کیفیت خواب بین حالات روانی – روحی (سرحال بودن و خستگی) و همچنین عادات خواب (زمان به خواب رفتن وسرعت بیدار شدن) و بیدار شدن (خواب کافی و خواب آلودگی) کودکان قبل و بعد از مداخله تفاوت معناداری دیده شد (05/0p<).
    نتیجه گیری
    براساس نتایج مطالعه حاضر پیشنهاد می گردد پرستاران جهت بهبود کمیت و کیفیت خواب کودکان از اقدامات غیردارویی و پیشگیرانه در چهارچوب فرایند پرستاری استفاده نمایند.
    کلیدواژگان: خواب، کودکان، اقدامات غیردارویی، مراقبت پرستاری، بیماری مزمن
|
  • Dr Mansour Bayrami, Mrs Hajieh Zahmatyar, Mr Jafar Khosroshahi Pages 1-9
    Introduction
    Stress is an integral part of life. Pregnant women during pregnancy may also experience stress in the components of hardiness and social support have an important role in reducing stress in these women. The Aim of this study was to prediction strategies to coping with stress in the pregnancy women with first experience on the based factors hardiness and social support.
    Methods
    This research study was a descriptive cross - sectional. The statistical populations consisted of pregnancy women with first experience of Marand city in 2011، in which number of 97 women who had their first experience of pregnancy، birth control health centers were selected by simple available sampling. To collect data we used Questionnaire of Coping Ability Moos belling، Hardiness Suzan and Dog Social Support. For data analysis Pearson correlation coefficient and enter regression by SPSS v. 16 were used.
    Results
    The result revealed that there are positive related between variables hardiness and social support with the coping ability by stress in the pregnancy women with first experience (P<0. 05). Also، hardiness and social support can predict change coping ability by stress with prognosticated women.
    Conclusion
    Since pregnant women stress higher in the first experience and as physiological، mental and social changes induced at postpartum period، and hence increase hardiness and social support is necessary and improve the health of mothers and the quality of life in all stages of life.
    Keywords: Strategies to coping with stress, pregnancy women, hardiness, social support
  • Mr Behzad Vakilabad, Dr Masoud Fallahi Khoshknab, Dr Sadat Seyed Bagher Maddah, Dr Mohammad Ali Hoseini Pages 10-17
    Introduction
    One of the most common psychiatric disorders in the twentieth century especially in elderly is depressive disorder. Several studies indicated that the rate of the depression at the nursing homes was 43-86%, impaired quality of life, and increased the risk of suicide and health care cost are the consequences. The present study intended to determine the effectiveness of general guided imagery technique on mental elderly depression.
    Methods
    A quasi-experimental study was conducted with 39 elders living at nursing home who were randomly allocated in two groups of intervention and control (experimental group: 20, control group: 19). The general guided imagery technique was designed to reduce depression, and was carried out during 8 sessions each of which lasted 30 to 45 minute for 8 weeks. Correspondingly, The Control group received routine services. Additionally, the data collection tools were the questionnaire, the demographic and the geriatric depression scale. To analyze the collected data, Chi-square, Student''s t-test and paired t-test were used.
    Results
    Findings of this study showed a significant difference between pre and post intervention, where the elderly depression mean score in experimental group changed from 9.65 to 5.40 (P<0.000) but no significant difference was observed in the control group (P>0.262).
    Conclusion
    Considering the result of this study, it can be suggested that general guided imagery technique is effective on the reduction of elderly depression levels. Therefore, it is highly recommended to utilize this technique by clinical nurses, nurse managers and nursing students.
    Keywords: Depression, elderly, guided imagery
  • Mrs Sharareh Azarang, Dr Farideh Yaghmaee, Mr Mohammad Shiri Pages 18-24
    Introduction

    Nurses complain from high workload، shift rotation and job stress. These problems cause low quality of work life، exhaustion and ultimately leaving job. The aim of this study was to determine the correlation dimensions of quality of life of nurses and some demographic characteristics in Zanjan hospitals in 2004.

    Methods

    In this descriptive-correlation study، 390 (all nurses in Zanjan hospitals) nurses were participated. Instrument was in two parts demographic and «Quality of Work Life Nursing» with four likert subscales: 1. work life/home life، 2. work design، and 3. work context and 4. work world. Validity of the instrument was measured by content validity Index and reliability by alpha Cronbach (r=0. 88). Data were collected by questionnaire and analyzed by using SPSS v. 11. 5.

    Results

    Results showed that %90. 5 of nurses were female and %9. 5 male. %84 of nurses were under 40 years age range and %75. 6 was single. In addition، results showed that there is a negative correlation between work life/home life and work world (r=-0. 46). However، results showed a positive correlation between work world and work context (r=0. 66).

    Conclusion

    Lack of autonomy to decision making، providing balance between family and work life، job promotion were the problems of nurses. These finding can help policy makers of nursing.

    Keywords: Quality of work life, nurse
  • Mr Aziz Kamran, Dr Afshan Sharghi, Mr Azim Malekpour, Mr Mehrdad Birya, Mr Behrooz Dadkhah Pages 25-31
    Introduction
    Development of each community was affected by the trained humans of the community and identifying of the factors in academic achievement and focusing on them is a step towards sustainable development of society. There is no doubt that assessing of the existing educational situation can beneficial effects in promoting the quality of nursing education and Understanding problems of clinical training in the profession will be the first step to improve education quality.
    Methods
    This study was a descriptive - cross sectional analysis and data was collected with a questionnaire designed by the researchers that its validity and reliability were reviewed and approved. Statistical Society of study included 100 nursing students and the study. After completing the questionnaire، data analyzed with using SPSS v. 16 and Chi Square Test.
    Results
    56 students were female and 44 students were male، 69 nursing students evaluated that their interest to nursing is high and 54 students evaluated that the current educational evaluation methods are an appropriate that there was a significant difference in terms of gender. 62 percent of students Assessed that skill of teachers in clinical work were very well and 23 percent of students assessed that suitability of the work amount and facility in field was poor. Priorities offered by students to improve the current situation of clinical education، including creating the opportunities of nursing care from admissions to discharge process for students and providing appropriate feedback to students.
    Conclusion
    It seems nursing clinical education requires providing comprehensive facilities and equipment and review of clinical tools and processes of clinical evaluation
    Keywords: Nursing, clinical education, nursing students, strategies to improve
  • Mr Reza Masoodi, Dr Fatemeh Alhani, Mrs Leili Rabiei, Mrs Nastaran Majdinasab, Mr Jafar Moghadasi, Mr Safarali Esmaeeli, Mrs Cobra Noorian Pages 32-43
    Introduction

    Family is primary source for caring of patients. The caregivers make patients in family with economical، affective and health care support. The needs for caregiver’s family increased with hospital - central care to community - center care. Community center care makes increase of knowledge of the care givers on the patients in house. This study with objective of family - center empowerment model was done on the quality of life and self efficacy of the care - givers of multiple sclerosis patients.

    Methods

    This study is clinical trial with 70 multiple sclerosis patients that enrolled in the multiple sclerosis society of Iran classified in two groups based on random allocation (35 patients care givers case and 35 patients care givers in control group). The eight sessions of educational program based on educational needs of caregivers done for three months and matured with checklist of self reported for applied of programs. After three months of program done measured quality of life and self efficacy with questionnaire in case and control groups. Data analyzed with deductional satisfaction tests.

    Results

    Results showed no significant difference on the quality of life and self efficacy in two groups of the case and control before intervention based on independent t-test (P≥0. 05) whereas t-test showed significant difference in two groups of case and control after intervention (P=0. 001). Pairs t-test showed significant difference in increased of the quality of life and self efficacy in care givers of case group after three mounths of intervention (P=0. 001) where as t-test showed no significant difference in all above factors in care-givers of control group after three mounts (P≥0. 05).

    Conclusion

    The care - givers of chronic patients considered high risk tendency for covered disease that tolerates high tension. The interaction such as empowerment based on educational needs for them improves attitudes on the sign of disease changed، behavioral signs and also intervention in low - economic safe and affective method for care - givers of multiple sclerosis patients helps them to manage stress and spiritual tensions and increases quality of life.

    Keywords: Family, centered empowerment model, quality of life, self efficacy caregivers, multiple sclerosis
  • Mr Shahram Baraz Pordanjani, Mrs Firoozeh Karimipor, Mrs Masoomeh Ebrahimi Dastgerdi Pages 44-51
    Introduction
    Within the nursing profession work stress، self - Esteem and burnout are widely present and problematic and can be affecting on caring of patient، physical and mental health of nurses. Thus، we studied the association between Self - Esteem and Burnout in Nurses of Hospitals of Ahvaz Jundishapur University of Medical Sciences.
    Methods
    This study was a Cross sectional study accomplished at university hospitals in Ahvaz during Jan-Mar 2009. A total of 92 nurses from the 100 working at the hospital at the time answered a self-administered questionnaire including the Maslach Burnout Inventory and Cooper - Smith inventory of self - esteem. Data were analyzed using SPSS and appropriate descriptive statistically tests and Spearman Coefficient of Correlation.
    Results
    All the nurses have a mean age 32. 44±6. 27 years and 87% them were female. The mean score was 31. 98±11. 1 for the Emotional Exhaustion subscale، 9. 46±5. 15 for the Depersonalization subscale and 36. 73±9. 68 for the Personal Accomplishment subscale. Correlation analysis also revealed linearly negative relationship between self-esteem and emotional exhaustion (r=-0. 1، P=0. 32) and its severity (r=-0. 087، P=0. 4). A linear relationship was found between self - esteem and severity (r=-0. 046، P=0. 66) of depersonalization. A positively linear relationship (very low) was also found to exist between frequency (r=0. 05، P=0. 58) and severity (r=0. 12، P=0. 25) of lack of personal accomplishment with self esteem.
    Conclusion
    It is necessary to consider nurses having the characteristics shown as the correlates of burnout in this study as a target group، to screen periodically the Burnout status and self-esteem and improve their working conditions.
    Keywords: Burnout, self esteem, nursing
  • Sharafat Akaberian, Mrs Tayebeh Jamand, Mrs Rozita Khoramrodi, Dr Masoud Bahreini, Mrs Nilofar Mohammadi Pages 52-59
    Introduction
    Zinc is one of main micronutrient for human. Its deficiency may cause retarded growth، short stature، and delayed maturity. Zinc deficiency can increase chance of diarrhea and pneumonia. Borderline zinc deficiency is a common nutritional problem worldwide، specially in children of developing countries. Objective of this study was to determine the effect of zinc sulfate supplement on growth of 6-24 months old infants in Bushehr.
    Methods
    In a random experiment، 241 infants from 6 to 24 months old who reported for treatments to city health and medical center were selected as the subjects for this study. The criteria for selection was that these children did not suffer from organic disease. These children were randomly divided into study and control groups. The study group received daily dose of 5 cc liquid zinc sulfate containing 5 mg zinc elemental for six months in addition to ferrous sulfate drops and multi vitamins. The control group received only ferrous sulfate drops and multi vitamins. Weights at birth of all children in two groups were recorded. These children’s weight and height were measured and recorded every month during the experiment and three months after its completion. They were also tested for digestive and respiratory diseases.
    Results
    Findings showed that mean of weight of experiment group increased of (8. 621. 16) in first month to (11. 261. 4) in eights month، that in comparison with month to month، increase in weight was significantly (P<0. 005). In respect to the height، the increases in experiment group were significantly higher in the first، fourth، seventh، eights month compared to the control group. However، when we compared the differences in weights and heights in consecutive months، the weight difference was significantly higher in the Sixth and eights month (P<0. 04). There was no significant difference in height during the study period (P>0. 05). Incidences of gastroenteritis and pneumonia were significantly lower in experiment group compared to the control group (P<0. 05).
    Conclusion
    The results of study showed that mean weight of children who used zinc sulfate was significantly higher than the control group. However، there was no significant difference in heights between the two groups. So it is recommended to add Zinc supplement to children''s food regimen specially those have stopped or slowed growth rate and also in children with recurrent infections.
    Keywords: Zinc sulfate supplement, growth, infant, diarrhea, pneumonia
  • Mrs Akranosadadt Hoseini Pages 60-72
    Introduction
    Sleep is important for growth and development in pediatric. This is very importand during hospitalization because stress and harm in hospital destroyed quality and quantity of sleep in hospital. Non pharmalogical intervention are attention todays. In this research assess the effect of nonpharmalogical interventions. Then we have survey about affect a non pharmacological intervention to improve quality and quantity of sleep in Pediatric.
    Methods
    This research was quasi experimental and clinical trials. Samples were selected in markaz tebi in1386-87none randomized first 70 persons and second period 65 persons. Then Nurses were educated for non pharmacological intervention with theoretical (one day workshop) and Practical (One Month in clinic). Then nurses perform nonpharmalogical intervention in form of nursing implementation. Quality and quantity of Sleep were measured by interview with mother before and after intervention with researcher''s questionair. Results were compaired with statistical method (Chi squaire، Man wittney، t-test) with SPSS v. 11. 5.
    Results
    Quality of sleep showed meaning full different between before (M=10. 31، Sd=1. 19) and after (M=11. 24، Sd=1. 07) of intervention and quality of sleep in physicologic (tired-well being) & behavioral (long to fall sleep & awak) parameters (P<0. 05).
    Conclusion
    This research indicated a non pharmacological intervention to improve quality and quantity of sleep in school ages with chronic illness in hospitals. Researcher advice nonpharmalogical intervention must be performed for improve of sleep in pediatric in form of nursing care.
    Keywords: Sleep, pediatric, nonpharmalogical intervention, nursing care, coronic deasis