فهرست مطالب

علوم دامی (پژوهش و سازندگی) - پیاپی 97 (زمستان 1391)

نشریه علوم دامی (پژوهش و سازندگی)
پیاپی 97 (زمستان 1391)

  • تاریخ انتشار: 1392/01/27
  • تعداد عناوین: 7
|
  • سید داود جواهری، غلامحسین طهماسبی*، سید احمد میرهادی، ناصر تاج آبادی صفحه 1

    زنبورعسل مانند تمام جانوران دیگر به ویتامین ها نیازمند است و برای رشد و نمو طبیعی نوزادان اهمیت اساسی دارند. براساس منابع موجود ویتامین ث یک ضرورت غذایی برای بیشتر حشرات تغذیه کننده از منابع گیاهی بخصوص زنبورعسل بوده و نقش مهمی را در زندگی زنبوران عسل بالغ و پرورش لاروها دارا می باشد. در این تحقیق کلنی های مورد آزمایش در اوایل بهار باتوجه به میزان جمعیت، پرورش نوزاد و ذخیره غذایی هر کندو تهیه گردیدند و سپس ملکه های خواهری پرورش داده شده و به کلیه کلنی های آزمایشی معرفی شدند. در اوایل پاییز یکسان سازی کلنی ها از نظر ذخیره غذایی، عسل و گرده انجام گردیده و از اوایل اسفند ماه تغذیه کلنی ها با سطوح مختلف ویتامین ث (تیمار1 =ppm 750، تیمار2 = ppm 1500، تیمار3 =ppm 2250، تیمار4= ppm 3000، تیمار5= ppm 0 (گروه شاهد)) در قالب یک طرح کاملا تصادفی با پنج تیمار و پنج تکرار انجام گردید. تیمارهای مورد آزمایش از چهار سطح مذکور ویتامین ث خالص (ال – اسید اسکوربیک) محلول در شربت یک به یک و یک گروه شاهد تغذیه کننده با شربت بدون ویتامین تشکیل یافته بود که در مدت چهل روز به تعداد هشت بار (هر پنج روز یک بار) و هر بار به مقدار یک لیتر برای هر کندو تغذیه گردیدند. در این آزمایش میزان جمعیت و تولید عسل مورد مقایسه قرار گرفتند و داده های بدست آمده به کمک برنامه آماری SAS تجزیه و تحلیل گردیده و میانگین ها با استفاده از آزمون چند دامنه دانکن دسته بندی گردید. از نظر جمعیت در هر سه مرحله اندازه گیری و نیز میانگین سه مرحله، اختلاف آماری معنی داری بین تیمارها وجود نداشت (05/0 < P). از نظر تولید عسل تیمارها دارای اختلاف معنی دار بوده اند (05/0> P) و میزان همبستگی بین جمعیت و تولید عسل نیز معنی دار بوده و 50 درصد برآورد شده است (01/0 >P، 50939/0 =r). نتایج گرفته شده نشان می دهد که اگر چه از نظر میانگین جمعیت اختلاف آماری معنی داری بین تیمارها وجود ندارد اما بیشترین جمعیت به گروه کلنی های تیمار 4 (تغذیه شده با شربت غنی شده با ppm 3000 ویتامین ث) و کمترین مقدار به کلنی های تیمار 5 (گروه شاهد، ppm 0) تعلق دارد و افزایش میزان جمعیت در گروه کلنی های تیمار 4 نسبت به کلنی های گروه شاهد حدود 58 درصد بوده است. در مورد تولید عسل بیشترین مقدار تولید متعلق به گروه کلنی های تیمار4 و کمترین مقدار آن مربوط به کلنی های گروه شاهد بوده و افزایش تولید عسل در گروه کلنی های تیمار 4 نسبت به کلنی های گروه شاهد در حد 85 درصد بوده است.

    کلیدواژگان: زنبور عسل، تغذیه کمکی، ویتامین ث، اسید اسکوربیک، جمعیت، عسل
  • مهدی ناقوس، عباس پاکدل، رسول واعظ ترشیزی صفحه 7
    هدف از این مطالعه بررسی جنبه های مختلف رشد با استفاده از منحنی رشد و صفات مرتبط با آسیت در خطوط پدری سویه تجاری گوشتی آرین بود. در این مطالعه از 299 جوجه نر متعلق به خطوط پدری (A و B) سویه تجاری گوشتی آرین برای بررسی منحنی رشد در دو تیمار آسیت و شاهد استفاده شد. در روز 35 دوره پرورش فراسنجه های خونی و میزان هماتوکریت خون در 15 درصد از پرنده ها اندازه گیری شد. ضریب تبدیل خوراک در فاصله بین 23 تا 54 روزگی به صورت انفرادی در 20 درصد از جوجه ها اندازه گیری شد. در روزهای 1، 4، 7، 10، 14، 17، 21، 28، 35، 42، 49 و 54 جوجه ها به صورت انفرادی وزن کشی شدند. علاوه براین نسبت بطن راست به کل بطن ها در تمام پرنده ها در انتهای دوره پرورش اندازه گیری شد. در هر دو خط پدری و بین دو تیمار تفاوت معنی داری (05/0 >P) برای میزان اکسیژن اشباع خون وجود داشت، لیکن در خصوص ضریب تبدیل خوراک بین تیمارها در خطوط پدری تفاوت معنی داری ملاحظه نشد(05/0 P) افزایش یافت. همچنین نتایج مطالعه حاضر تفاوت های معنی داری(05/0 >P) را در ثابت رشد و سن رسیدن به نقطه عطف بین دو تیمار آسیت و شاهد فقط در خط A نشان داد به گونه ای که در تیمار آسیت، ثابت رشد افزایش و سن رسیدن به نقطه عطف کاهش داشت.
    کلیدواژگان: آسیت، خطوط پدری، فراسنجه های خونی، منحنی رشد
  • اکبر یعقوب فر، سید ابوذر غفاری، احمدیوسفی صفحه 15
    در این تحقیق ترکیبات شیمیایی (ماده خشک، انرژی خام، پروتئین خام، چربی خام، فیبر خام، خاکستر خام، عصاره عاری از ازت)، قند، نشاسته و پلی ساکاریدهای غیر نشاسته ای مانند β- گلوکان (کل، محلول، غیر محلول) 10 رقم امید بخش جو بدون پوشینه مربوط به دو سال زراعی با استفاده از روش های استاندارد و کیت های آزمایشی (Megazyme) اندازه گیری شد. نتایج نشان می دهد که ارقام جو بدون پوشینه حاصل از سال زراعی 1381 از نظر انرژی خام، پروتئین خام، خاکستر خام، نشاسته، قند کل، β - گلوکان محلول، غیر محلول دارای اختلاف معنی داری می باشند (05/0>p) و در بین این ارقام جو بدون پوشینه رقم امید بخش 5 (بیرجند) بالاترین انرژی خام (35/4کیلوکالری درگرم)، پروتئین خام (65/16 درصد)، چربی خام (86/1 درصد)، قند محلول (92/4درصد)، نشاسته (87/67 درصد) و کمترین الیاف خام (4/1درصد) را به خود اختصاص داده است. از نظر مقدار β- گلوکان کل رقم امید بخش2 (داراب) کمترین و رقم امید بخش 7 (کرمان) بالاترین مقدار β - گلوکان را دارا می باشند. از نظر β - گلوکان محلول رقم امید بخش 1 (کرج) با 44/1درصد بالاترین و ارقام 5 (بیرجند) و 6 (یزد) کمترین آن را تشکیل می دهند و میانگین تغییرات بین 27/1- 83/0 درصد متفاوت است. رقم های امید بخش جو بدون پوشینه حاصل از سال زراعی1383 از نظر انرژی خام، پروتئین خام، الیاف خام، خاکستر خام، عصاره عاری از ازت، قند کل، β - گلوکان محلول و غیر محلول دارای اختلاف معنی داری هستند (05/0>p). درمیان این ارقام های امید بخش رقم10 (مغان) از نظر انرژی خام و رقم امید بخش 5 (بیرجند) از نظر پروتئین خام و نشاسته بالاترین و رقم امید بخش10 (مغان) و و رقم امید بخش6 (یزد) به ترتیب کمترین الیاف خام و خاکستر خام را دارا هستند. در مقایسه دو سال زراعی 1383 و 1381 رقم های امید بخش جو بدون پوشینه حاصل از این دو سال، از نظر پروتئین خام، الیاف خام، خاکستر خام، عصاره اتری، قند محلول و نشاسته دارای اختلاف آماری معنی داری می باشند (05/0>p). بر اساس نتایج بدست آمده در مقایسه دو سال مورد نظر سال زراعی 1381 از نظر مقدار پروتئین خام و قند محلول بالاتر و از نظر الیاف خام، خاکستر خام و عصاره اتری نسبت به سال زراعی 1383 کمتر می باشد. این دوسال از نظر پلی ساکاریدهای غیر نشاسته ای (β -گلوکان کل، محلول) دارای اختلاف آماری نمی باشند. با توجه به نتایج حاصل از آزمایش رقم امید بخش 6 (یزد) دارای ارزش غذایی مناسب و مقدار پلی ساکاریدهای غیر نشاسته ای کمتر نسبت به سایر اقام می باشد. و رقم های امید بخش 1 (کرج)، 2 (داراب)، 3 (اصفهان)، 5 (بیرجند)، 6 (یزد)، 8 (اهواز) و10 (مغان) دارای کمترین پلی ساکاریدهای غیر نشاسته ای هستند. لذا می توان به عنوان رقم های امید بخش مناسب برای سنتر ارقام جو بدون پوشینه با توجه به شرایط آب و هوای مختلف در کشور معرفی نمود.
    کلیدواژگان: جو بدون پوشینه، پلی ساکاریدهای غیر نشاسته ای، β - گلوکان
  • محمد علی طالبی صفحه 24
    این پژوهش به منظور برآورد پارامترهای فنوتیپی و ژنتیکی عمق بافت نرم اندازه گیری شده با استفاده از دستگاه اولتراسوند و سرسوزن در دام زنده و بررسی ارتباط آنها با چربی لاشه در بره های لریبختیاری به مدت پنج سال انجام گرفت. عمق بافت نرم در نقطه 12 سانتیمتری از خط وسط پشتی بدن روی دنده دوازده 1482 راس بره لریبختیاری در سن شش ماهگی با استفاده از دستگاه اسکنر حیوانی مدل 480، همچنین با فرو بردن سرسوزن شماره 22 در ناحیه مورد نظر تعیین شد. از این تعداد حدود 247 راس بره در سن شش ماهگی کشتار شدند. مولفه های (کو)واریانس و پارامترهای ژنتیکی برای صفات مورد بررسی با استفاده از روش حداکثر درستنمائی محدود شده، تحت مدل حیوانی و به صورت تجزیه چند صفتی برآورد گردید. میانگین عمق بافت نرم حاصل از اولتراسوند، سرسوزن در دام زنده و عمق بافت نرم حقیقی لاشه به ترتب 44/8، 69/7 و 62/8 میلیمتر بود. وراثت پذیری صفات عمق بافت نرم اندازه گیری شده با استفاده از اولتراسوند در دام زنده، عمق بافت نرم حقیقی در لاشه، چربی زیرجلدی و کل چربی لاشه به ترتیب 05/0 ± 23/0، 14/0 ± 29/0، 11/0 ± 28/0 و 10/0 ± 30/0 بود. با توجه به بالا بودن همبستگی فنوتیپی بین عمق بافت نرم حاصل از اولتراسوند و سرسوزن با عمق بافت نرم حقیقی و چربی زیرجلدی (به ترتیب 64/0، 68/0 و 65/0 و 73/0)، همچنین همبستگی های ژنتیکی متوسط تا بالا بین آنها (به ترتیب 55/0، 94/0 و 77/0 و 92/0) میتوان از این تکنیکها در دام زنده برای برنامه های انتخاب استفاده کرد. همچنین امکان جایگزینی تعیین عمق بافت نرم با استفاده از سرسوزن نسبت به اولتراسوند با توجه به همبستگی های فنوتیپی و ژنتیکی آن با عمق بافت حقیقی و صفات لاشه نیز وجود دارد
    کلیدواژگان: اولتراسوند، سرسوزن، پارامتر ژنتیکی، چربی، گوسفند
  • علی اصغر ساکی، محمد مهدی طباطبایی، حسن علی عربی، احمد احمدی، سیدعلی حسینی سیر صفحه 33
    این آزمایش با هدف ارزیابی اثر روش های تولک بری با یک ماده خوراکی بر عملکرد، فراسنجه های پلاسما، وزن اندام های داخلی بدن و کیفیت تخم مرغ در مرغان تخم گذار انجام شد. تیمارهای آزمایشی شامل گرسنگی کامل، دسترسی کامل به ذرت، یونجه و برگ یونجه در مقابل دسترسی کامل به خوراک (تیمار شاهد) بودند. نتایج نشان داد که در دوره تولک بری، تیمار یونجه زودتر از سایر تیمارها تولید تخم مرغ را قطع کرد. در پایان دوره تولک بری سطح فسفر پلاسما برای تیمارهای یونجه و برگ یونجه؛ کلسیم و کلسترول پلاسما در تیمار شاهد بالاتر از دیگر تیمارها بود. وزن تخمدان، اویدوکت و کبد تیمارهای تولک رفته کمتر از شاهد بود. همچنین پیش معده+سنگدان تیمارهای یونجه و برگ یونجه وزن بالاتری داشتند. وزن روده و سطح گلوکز پلاسما بین تیمارها تفاوت معنی داری نداشت. در دوره پس ازتولک بری، مرغان تغذیه شده با ذرت زودتر از سایر تیمارها تولید را از سر گرفته و به 10 و 50 درصد تولید رسیدند، اما تیمار گرسنگی اثر مخالفی را نشان داد. در هفته 3 تا 9 پس از تولک بری تولید، وزن و توده ی تخم مرغ برای تیمار برگ یونجه بیش تر و مصرف خوراک و ضریب تبدیل غذایی کم تر از سایر تیمارها بود. در هفته ی 4 پس از تولک بری، درصد سفیده تخم مرغ در تیمار شاهد بیش تر و درصد زرده آن کم تر از سایر تیمارها بود. درصد و قطر پوسته ی تخم مرغ در تیمار ذرت بیشترین مقدار را داشته است. تخم مرغان تولک رفته با یونجه و برگ یونجه ارتفاع سفیده و زرده و واحد هاو بیش تری نسبت به دیگر برنامه های تولک بری داشته است. بر اساس نتایج این آزمایش می توان تولک بری با استفاده از یونجه یا برگ یونجه را به عنوان روش جایگزین تولک بری با گرسنگی کامل پیشنهاد کرد.
    کلیدواژگان: تولک بری، مرغ تخم گذار، متابولیت پلاسما، کیفیت تخم مرغ
  • اشرف شربتی علی شاه، محسن دانشیار، علی میرزا آقازاده صفحه 43
    این تحقیق به منظور بررسی اثرات سطوح مختلف صفر، 25/0، 5/0و 1 درصد پودر دانه ی سماق یا 100 میلی گرم در کیلوگرم آلفا توکوفرول استات (ویتامین E) بر رشد، فراسنجه های خونی و خصوصیات لاشه ی جوجه های گوشتی تحت استرس گرمایی انجام گرفت. 250 قطعه جوجه ی نر یک روزه ی سویه ی راس (308) در قالب یک طرح کاملا تصادفی با 5 تیمار و 5 تکرار (10 جوجه برای هر تکرار) به ازای هر تیمار مورد استفاده قرار گرفت. نتایج آزمایش اخیر نشان داد که تفاوت معنی داری بین افزایش وزن بدن و مصرف خوراک جوجه های تیمارهای مختلف آزمایشی در کل دوره ی آزمایشی وجود ندارد. اگرچه تفاوت معنی داری بین ضریب تبدیل خوراک جوجه های تیمارهای مختلف در کل دوره مشاهده نشد ولی تمایل به معنی دار شدن قوی برای ضریب تبدیل مشاهده شد (08/0= P) و جوجه های تغذیه شده با ویتامین E و 5/0 درصد پودر دانه ی سماق ضریب تبدیل پایین تری از نظر عددی در مقایسه با جوجه های سایر تیمارهای آزمایشی نشان دادند. غلظت پروتئین تام خون جوجه های تغذیه شده با همه سطوح مختلف پودر دانه ی سماق و همچنین ویتامین E به طور معنی داری پایین تر از مقدار مربوط به جوجه های تیمار شاهد بود (05/0>P)، همچنین استفاده از سطوح مختلف پودر دانه ی سماق تاثیری بر خصوصیات لاشه از جمله وزن نسبی ران، سینه، چربی محوطه ی بطنی، کبد و قلب و همچنین طول و وزن نسبی روده ی کوچک نداشت. هیچکدام از فراسنجه های کلسترول، تری گلیسرید و هموگلوبین تحت تاثیر تیمارهای آزمایشی قرار نگرفت. در مقایسات مستقل نیز مصرف پودر دانه ی سماق در مقایسه با گروه کنترل باعث افزایش هماتوکریت خون شد (05/0>P). به طور کلی اثرات آنتی اکسیدانی سماق از طریق کاهش آسیب پروتئین های بافتی ناشی از استرس گرمایی منجر به کاهش پروتئین خون جوجه های گوشتی می گردد و از این طریق باعث بهبود جزئی ضریب تبدیل می گردد ولی تاثیری بر افزایش وزن و مصرف خوراک ندارد.
    کلیدواژگان: استرس گرمایی، پودر دانه ی سماق، جوجه های گوشتی، خصوصیات لاشه، رشد، فراسنجه های خونی
  • المیرا محمدی، محسن دانشیار، فرهاد فرخی اردبیلی، اسکندر علیزاده صفحه 52
    در این مطالعه، اثر تزریق داخل تخم مرغی سطوح مختلف نیتریت سدیم (0، 042/0، 084/0 و 168/0 میلی گرم به ازای هر تخم مرغ) بر رشد و توسعه ی جنین و بعضی از فراسنجه های خونی جوجه های تازه هچ شده بررسی شد. تعداد 308 عدد تخم مرغ بارور برای این منظور استفاده شد. این تخم مرغ ها در روز هفتم جوجه درآوری به 4 گروه آزمایشی تقسیم شدند و سطوح مختلف نیتریت سدیم را به صورت محلول در آب مقطر دریافت کردند. آزمون کای اسکوار برای مقایسه ی آماری جوجه درآوری و تلفات جنین استفاده شد. نتایج فراسنجه های خونی بر پایهی طرح کاملا تصادفی با 4 تیمار و 5 نمونه ی خونی برای هر یک مورد آنالیز قرار گرفتند. مقایسهی میانگین تیمارها توسط آزمون چند دامنهای دانکن در سطح 5 درصد انجام شد. تزریق نیتریت سدیم تاثیری بر درصد جوجه درآوری و مرگ و میر نداشت (05/0P). پروتئین کل خون جوجه های حاصل از تخم مرغهای تزریق شده با سطح 042/0 میلی گرم نیتریت سدیم به طور معنی داری پایین تر از مقدار مربوط به جوجه های حاصل از تخم مرغهای شاهد بود (05/0>P). همچنین در مقایسات مستقل، پروتئین تام خون جوجه های هچ شده از تخم مرغ های تزریق شده با نیتریت سدیم کمتر از مقدار مربوط به جوجه های شاهد بود (05/0>P). تفاوت معنی داری بین جوجه های تیمارهای مختلف برای کلسترول، تری گلیسرید، هماتوکریت و هموگلوبین خون مشاهده نشد (05/0
    کلیدواژگان: پروتئین خون، تزریق داخل تخم مرغی، نیتریت سدیم، وزن جوجه ی یکروزه
|
  • Javaheri S.D., Tahmasebi Gh, Mirhadi, S.A. Page 1

    Vitamins constitute an important subject in honey bee nutrition and are necessary for brood development. Vitamin C is one of the most essential vitamins for the majority of herbivorous insects such as honey bee، and plays an important role in its life. This experiment was conducted to determine the effects of its various level of vitamin C on population size and honey production in honey bee colonies. In this experiment after making the uniform colonies in spring for population، brood area and food accumulation، the sister queens were introduced to colonies. Equalization of colonies for stored honey and stored pollen were repeated in autumn. In late February five concentrations of vitamin C in sugar syrup (750، 1500، 2250 and 3000 ppm) were given to colonies in a Complete Randomized Design with 5 treatments and 5 replication. During 40 days، feeding of colonies was carried out every 5 days and received one liter of syrup in each time. Adult population and honey production were evaluated and obtained data have been analyzed by SAS software، PROC ANOVA and were grouped by Duncan’s test. Obtained results showed a significant difference in honey production (P < 0. 05)، but not significantly different on adult population (P > 0. 05). Although adult population didn’t differ significantly among treatments، but the results showed that the colonies fed with various levels of this vitamin، especially 3000 PPM level، had high population in comparison with other colonies. Population average was significantly correlated with Honey production (rs = 0. 5، P < 0. 0093، n = 25). Honey production was affected significantly by vitamin. C 3000 ppm. Vitamin C increased the amount of honey and adult population amount up to 85% and 58% in comparison with control group respectively.

    Keywords: Honeybee, Apis mellifera, Supplementary feeding, Vitamin C, L, Ascorbic acid, Population, Honey
  • M. Naghous, A. Pakdel, R. Vaez Torshizi Page 7
    The aim of present study was to investigate different aspects of growth by using the growth curve in a paternal line of broiler chicken. In this study 299 male birds from the parental lines (A & B) of Arian strain broiler chicken were used to investigate the growth curve under two treatments of control and ascites. At 35 days of age، the blood parameters and hematocrit value were measured just on 15% of birds. Food conversion ratio between 23 and 54 days of age were studied on 20% of birds individually. The body weights were measured individually at 1، 4، 7، 10، 14، 17، 21، 28، 35، 42، 49 and 54 days of age. Moreover at the end of experiment، all the birds were slaughtered and then the right ventricle to total ventricle ratio was assayed. There was significant differences (P<0. 05) for oxygen saturation between two treatments in the paternal lines but no significant difference was observed food conversion ratio between the treatment in parental line (P>0. 05). The ratio of right ventricle to total ventricle of the birds with induced ascites was significantly (P<0. 05) in both lines. Furthermore the results of current study showed that there was significant differences (P<0. 05) between two treatment for mature index and age at in inflection point just in line A. indeed، mature index increased and age at in inflection point decreased in ascites treatment.
    Keywords: Ascites, Parental line, Blood parameters, Growth curve
  • Yaghobfar A., Ghaffari S.A., Yousefi, A Page 15
    Hull-less barley is a cereal grain which can be considered as an energetically source of feed stuffs in poultry nutrition. For determination the nutritive value of this cereal، NSP as β-glucan، content of hull-less barley must be measured. The experiment was carried out with 20 hull-less barley’s promising line varieties that were produced in Iran from 2002-2004. Chemical compositions as dry matter، gross energy، crude protein، crude fat، ash، crude fiber، sugar and starch، were determined according to standard methods as AOAC 2000. NSP (β-glucan، as total، soluble and insoluble)، content of hull-less barley were analyzed by using Megazyme assay kits. The results of experiment shows that there are significant differences (P<0/05) in chemical compositions (gross energy، crude protein، ash، starch، sugar) in hull-less barley produced in 1381. Therefore، promising line5 (Birjand) has the highest gross energy (4/35 kcal/g)، crude protein (16/65%) crude fat (18/6)، sugar (4/92%)، starch (67/87)، but amount of crude fiber has the lowest (1/4%) among the other lines. Also، total β-glucan content for promising line 2 (Darab) is the lowest and promising line 7 (Kerman) is the highest. The Soluble β-glucan content (%) is found in the range from 83-1. 27 % and the highest belongs to promising line1 (Karj) and the lowest belongs to promising line5 (Birjand) and 6 (Yazd). The data obtained of hull-less barley varieties produced in 2004 shown that there are significant differences (P<0/05) for gross energy، crude protein، ash، sugar، starch and soluble and insoluble β-glucan. However، the highest grows energy، crude protein and starch belongs to promising line10 (Moghan) and line 5 (Birjand) respectively. Data show that there are significant differences (P<0/05) in soluble B-glucan content of hulless barley produced in 2004. In addition it was found that the highest amount of soluble β-glucan is for promising line 10 (Moghan). Comparing hull-less verities produced during 2002-2004 revealed that there are significant differences (P<0/05) in crude protein، ash، starch، sugar. Comparing products of these two years made it clear that the amount of crud protein and sugar in the first year are higher and the amount of crud fiber and ash are less than second year. However the content of soluble β-glucan in product of 1381 (0/89) is less than the product of 2004 (1/05). According to the results of the research the promising line 6 (Yazd) has proper nutrition value and the least NSP among other lines. So this paper proves promising lines 1 (Karaj)، 2 (Darab)، 3 (Isfehan)، 5 (Birjand) 6 (Yazd) as the proper variety for different climates in Iran.
    Keywords: NSP, Hull, less barley, b, glucan, Resistant starch
  • M. A. Talebi Page 24
    In this study in order to estimate the phenotypic and genetic parameters of the ultrasonic and needle measurement of soft tissue depth in live lambs and their relationship with carcass fat five years data of Lori-Bakhtiari lambs were used. Soft tissue depth over the 12th rib at 12cm from the dorsal midline (GR) in 1482 Lori-Bakhtiari lambs at the age of six months using an animal model of scanner device 480، also with needle No. 22 in the desired area was determined. Of these about 247 lambs were slaughtered at the age of six months. The means for ultrasonic and needle soft tissue depth measured in live lambs (UGR and NGR) with soft tissue depth in carcass (CGR) were 8. 44، 7. 69 and 8. 62، respectively. The estimates of heritability and standard error for UGR، CGR، subcutaneous fat and total carcass fat traits were 0. 23 ± 0. 05، 0. 29 ± 0. 14، 0. 28 ± 0. 011 and 0. 30 ± 0. 10، respectively. Due to the high phenotypic correlation between the UGR and NGR with CGR and subcutaneous fat (0. 64، 0. 68 and 0. 65، 0. 73، respectively) also the moderate to high genetic correlations between them of these (0. 55، 0. 94 and 0. 77، 0. 92، respectively) techniques can be used for selection programs. It is possible to replace the needle soft tissue depth measureing instad of ultrasound soft tissue depth due to phenotypic and genetic correlations with CGR and carcass traits.
    Keywords: Ultrasonic, Needle, Genetic parameters, Fat, Sheep
  • Saki, A.A., Tabatabaei, M.M., Aliarabih., Ahmadia., Hosseini Siyar, S.A Page 33
    This experiment was conducted to evaluation effect of molting program by single feed on performance، plasma metabolites، and supply organs weight and egg quality in laying hens. Treatment groups were feed deprivation، ad libitum access to corn، alfalfa meal and alfalfa leaf meal programs vs. full fed layer ration (Control). Results shown that Alfalfa group resulted in total cessation of egg production sooner than other groups in molting period. At the end of molting period، plasma phosphorus levels of alfalfa and alfalfa leaf groups and plasma calcium levels of Control group were exhibited higher concentrations than other groups. Ovary، oviduct and liver weight of molted groups were lower than Control group. Also proventriculus+gizzard Alfalfa and Alfalfa leaf groups were higher weight than other groups. Intestinal weight and plasma glucose concentration was not differing significantly between groups. In postmolt period، hens fed by corn reentered and reach to 10% and 50% hen-day egg production significantly faster than other hens، but feed deprivation group showed adverse effete. Post molt egg production، egg weight and egg mass (wk 3 to 9) for the alfalfa leaf group were generally higher and feed intake and FCR for feed deprivation group lower than for other groups. At wk 4 of post molting، albumen percentage of control group was significantly heavier and yolk percentage lighter than other group. Shell percentage and shell thickness of corn group were highest. Egg of hens molted by alfalfa or alfalfa leaf has higher albumen and yolk height and Haugh units than other molting programs. The results of current study suggested that molting with alfalfa and alfalfa leaf were used in replace to feed deprivation molting program.
    Keywords: Molting, Layer hen, Plasma metabolites, Egg quality
  • A.Sharbati Alishah, M. Daneshyar, A. Aghazadeh Page 43
    This study was conducted to investigate the effects of different levels of 0، 0. 25، 0. 5 and 1% sumac seed powder or 100 mg/kg alpha tocopherol acetate (Vitamin E) on growth، blood metabolites and carcass characteristics of broiler chickens under heat stress condition. Two hundred and fifty one day old male broiler chicks (Ross 308) in five groups and 5 replicates each (10 birds for replicate) were used based a completely randomized design. The results of the recent experiment showed that there were no significant differences between the treatments for body weight gain and feed intake during whole the experimental period but a high trend was observed for feed conversion ratio (P=0. 08) and vitamin E and 0. 5 % sumac seed powder fed chickens had numerically better feed conversion ratio as compared to other birds. The blood total protein of sumac or vitamin E fed birds was lower than that of control birds (P<0. 05). Moreover dietary supplementation of different sumac levels affects none of carcass characteristics such as proportional weights of thigh، breast، abdominal fat، liver and heart. No significant differences were observed between the treatments for proportional weight or length of intestinal parts. None of blood cholesterol، triglyceride and hemoglobin was affected by dietary treatments. In orthogonal comparisons، consumption of sumac increased the blood hematocrit compared to control (P<0. 05). Totally، antioxidant effect of sumac decreases the blood total protein through prevention of tissue proteins injury، and hence causes the improved feed conversion ratio but doesn’t affect the body weight gain and feed consumption.
    Keywords: Blood metabolites, Broiler chickens, Carcass characteristics, Growth, Heat stress, Sumac seed powder
  • Mohamadie., Daneshyar, M. Farokhi F. Ardabili, Alizadeh, E Page 52
    In this experiment، the effect of in ovo injection of different levels of sodium nitrite (0، 0. 042، 0. 084 and 0. 168 mg per egg) was investigated on embryo growth، and development، and some blood metabolites on newly hatched chicks. For this purpose، three hundred and eight fertile eggs were used. These eggs were divided to four groups on day 7 of incubation and injected with different sodium nitrite levels dissolved in distilled water. Chi-square test was used to statistical compare of hatchability and embryo mortality. The results of blood metabolites were analyzed based a completely randomized design with four treatments and five blood samples in each treatment. The Duncan multiple comparison test was used to comparison of means at significance level of 0. 05. Injection of sodium nitrite had no effects on hatchability and mortality (P>0. 05). Body weight of chicks in sodium nitrite injected eggs was lower than that of control eggs (P<0. 05). The total blood protein of chicks from the eggs injected with 0. 042 mg sodium nitrite was lower than that of the chicks from other eggs (P<0. 05). Moreover، total blood protein of chicks from sodium injected eggs was lower as compared to that of control eggs (P<0. 05). There was no significant differences between the treatments for blood total cholesterol، triglyceride، hematocrit and hemoglobin (P>0. 05). It was concluded that injection of sodium nitrite doesn’t affect hatchability، mortality and blood total cholesterol، triglyceride، hematocrit and hemoglobin but it decreases the blood total protein and hence body weight of newly hatched chicks.
    Keywords: Blood protein, In ovo injection, Sodium nitrite, One, day chick weight