فهرست مطالب

مجله پزشکی بالینی ابن سینا
سال بیستم شماره 1 (پیاپی 67، بهار 1392)

  • تاریخ انتشار: 1392/01/31
  • تعداد عناوین: 12
|
  • سیمین دخت سلیمانی فرد، رضا ارجمند، سید حسین حجازی * صفحه 1
    مقدمه و هدف

    لیشمانیا تک یاخته ای ازخانواده تریپانوزوماتیده ازرده سارکوماستیگوفورا می باشدکه دارای دو مرحله ی قابل تشخیص در چرخه ی زندگی خود است. فرم پروماستیگوت، فلاژل دار و متحرک بوده و در روده پشه خاکی ناقل تکثیر می یابد. فرم آماستیگوت، غیر متحرک بوده و در داخل ماکروفاژهای میزبان پستاندار مستقر می گردد. یکی از راه های مبارزه موثر با یک میکروارگانیسم، شناسایی آنتی ژن های هدف اختصاصی آن می باشد. همچنین تولید واکسن های کارآمد متضمن تعیین هویت و تولید و تخلیص ایمونوژن های مصونیت بخش است. هدف از انجام این مطالعه، یافتن محتوی پروتئینی آماستیگوت و پروماستیگوت، شناسایی پروتئین های هر مرحله از انگل، مقایسه این یافته ها و دستیابی به تفاوت ها و شباهت های آنها با یکدیگر بوده است.

    روش کار

    این مطالعه یک مطالعه مقطعی بوده و برای نیل به اهداف از پیش تعیین شده، نمونه L.major (MRHO/IR/75/ER) از موش های Balb/c از قبل آلوده شده به محیط کشت NNN اصلاح شده و سپس به محیط مایع کشت سلولی RPMI-1640 انتقال داده شد. برای تهیه اشکال آماستیگوت از محیطRPMI-1640 با PH 5/5 در دمای c° 37 و حضور 5% Co2 استفاده شد. الکتروفورز به روش سدیم دودسیل سولفات (SDS-PAGE) انجام گردید و اوزان ملکولی باندهای حاصل از دو آنتی ژن مقایسه گردید.

    نتایج

    باندهای مشترک میان هر دو فرم، باندهای با وزن ملکولی130تا110، 96، 94، 90، 80، 65، 63، 50، 36و 19کیلو دالتون بودند. باندهای مختص پروماستیگوت، باندهای با وزن ملکولی 22،28،46کیلودالتون بود. همچنین باندهای 12 و 35 کیلودالتونی فقط در فرم آماستیگوت دیده شد.
    نتیجه نهایی: با توجه به نتایج مطالعه حاضر انگل لیشمانیا در مراحل پروماستیگوت و آماستیگوت واجد پروتئین های اختصاصی همان مرحله است. طبق تحقیقات انجام شده آماستیگوت های اکسنیک و بافتی مشابه هستند در نتیجه با تکیه بر آنتی ژن های اختصاصی هر مرحله، می توان در جهت طراحی و تهیه واکسن و داروهای موثر برضد انگل گام برداشت

    کلیدواژگان: آماستیگوت، پروماستیگوت، دودسیل سولفات سدیم، لیشمانیا ماژور
  • محمدحسین بخشایی، مریم داودی، آرمین امینی صفحه 9
    مقدمه و هدف
    علیرغم تلاش ها جهت بکارگیری تکنیک ها و داروهای جدید برای بی دردی پس از عمل هنوز بسیاری از بیماران درد متوسط تا شدیدی را پس از جراحی تجربه میکنند. بی دردی کافی بعد از عمل واضحا رضایت بیمار را افزایش داده و به تحرک زودتر و باز توانی او کمک میکند. لیدو کائین به عنوان بخشی از تکنیک اداره درد پس از عمل معرفی گردیده و در اغلب مطالعات اثرات بی دردی آن در بیماران با درد مزمن نوروپاتیک نشان داده شده است. هدف از این مطالعه تعیین اثر لیدوکائین وریدی بر درد پس از عمل سزارین تحت بی حسی نخاعی می باشد.
    روش کار
    در این کارآزمائی بالینی دو سو کور 72 بیمار کاندید سزارین الکتیو به روش بی حسی نخاعی بصورت تصادفی به دو گروه 36 نفری دریافت کننده لیدوکائین و نرمال سالین تخصیص یافتند. در بیماران گروه مداخله 15 دقیقه قبل از شروع جراحی لیدوکائین وریدی به میزان1.5mg/kg و در بیماران گروه شاهد همان حجم نرمال سالین تجویز گردید. پس از انجام بی حسی نخاعی با روش یکسان در دوگروه، مجددا انفوزیون وریدی لیدو کائین به مقدار 1.5mg/kg در گروه مداخله و همان حجم نرمال سالین در گروه شاهد بر قرار گردید و تا نیم ساعت پس از عمل جراحی ادامه یافت. اطلاعات شامل فشار خون، ضربان قلب، میزان درد بر اساس VAS و مصرف مسکن تا 24 ساعت پس از عمل جمع آوری گردید و مورد تجزیه وتحلیل آماری قرار گرفت.
    نتایج
    شدت درد بر اساس Visual analogue scale;VAS در زمانهای 2و6و12 ساعت پس از عمل بطور معنی داری در گروه مداخله کمتر از گروه شاهد بود.(P2=0.05، P6=0.01، P12=0.05) همچنین میزان مصرف مسکن در 24 ساعت پس از عمل به صورت شیاف یا تزریقی در گروه مداخله نسبت به گروه شاهد کمتر بود. (P=0.001) نتیجه نهایی: انفوزیون لیدوکائین وریدی در اعمال جراحی سزارین تحت بی حسی نخاعی، شدت درد و مصرف مسکن پس از عمل را کاهش می دهد.
    کلیدواژگان: بی حسی نخاعی، درد بعد از عمل جراحی، لیدوکائین
  • حسن نیک نژاد، حبیب الله پیروی، بهرام جامبر نوشین صفحه 15
    مقدمه و هدف
    از مباحث مطرح در نگهداری طولانی مدت سلول ها، حذف سرم حیوانی از محیط های نگهداری است. در این مطالعه از مایع آمنیون که سرشار از فاکتور های رشد و مواد غذایی است به عنوان جایگزین سرم حیوانی استفاده شد و اثرات استفاده از آن در تعداد سلول های زنده و پرتوانی سلول ها پس از کرایوپرزرویشن (نگهداری به روش انجماد) بررسی گردید.
    روش کار
    در این مطالعه تجربی پس از تهیه پرده آمنیون و کنترل میکروبی آن، سلول های اپی تلیال آمنیون انسانی جداسازی گردید. سلول ها در 24 حالت مختلف در دمای C°196- در نیتروژن مایع به مدت 12 ماه نگهداری شدند و درصد سلول های زنده قبل و پس از نگهداری به روش انجماد با روش های تریپان بلو و MTT ارزیابی و بیان مارکر Oct-4 به منظور بررسی پرتوانی سلول ها قبل و بعد از نگهداری به روش انجماد با روش ایمونوسیتوشیمی بررسی شدند. نتایج حاصل در بین گروه ها با روش ANOVA مقایسه شد (Tukey Post-Test). تفاوت بین نمونه ها در دوسطح P<0.05 و P<0.01 بررسی گردید.
    نتایج
    یافته های حاصل نشان داد که وجود DMEM، FBS و یا مایع آمنیوتیک (بجای FBS) برای نگهداری بهینه سلولها به روش انجماد ضروری است. تعداد سلول های زنده و درصد بیان Oct-4 در مواردی که مایع آمنیون به جای سرم استفاده شده بود تغییر معنی داری نداشت. همچنین یافته ها نشان داد که DMSO نسبت به گلیسرول، ماده محافظ بهتری برای نگهداری سلول های اپی تلیال آمنیونی می باشد.
    نتیجه نهایی: نتایج این مطالعه نشان می دهد که مایع آمنیون می تواند به عنوان جایگزین مناسب برای سرم حیوانی در نگهداری به روش انجماد سلول های اپی تلیال آمنیون انسانی استفاده شود.
    کلیدواژگان: سلول های اپی تلیال، گلیسرول، مایع آمنیونیک، نگهداری به روش انجماد
  • شیوا برزویی، فرزانه اثنی عشری، سیدجواد کیانی، محمدرضا کاوه، محمدتقی گودرزی، سیداحمدرضا سلیم بهرامی صفحه 25
    مقدمه و هدف
    سندرم متابولیک به عنوان یکی از مشکلات اصلی سلامت در سراسر جهان مطرح می باشد و یکی از فاکتورهای خطر جدید احتمالی، کمبود ویتامین Dاست. هدف از انجام این مطالعه یافتن این ارتباط در جمعیت ایرانی است.
    روش کار
    این مطالعه مورد شاهدی بر روی 186فرد 20سال به بالای مراجعه کننده به درمانگاه غدد در فصل بهار و تابستان سال 1390 انجام شد. اطلاعات بالینی و آزمایشگاهی افراد با پرسش نامه جمع آوری و پس از مشخص شدن افراد مبتلا به سندرم متابولیک طبق معیارهای ATPIIIو افراد سالم، از کلیه افراد نمونه خون جهت اندازه گیری سطح 25 هیدروکسی ویتامین Dاخذ و به آزمایشگاه ارسال شد. اطلاعات به دست آمده با نرم افزار SPSS V.16 و آزمون آماری Pearson''s chi square مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
    نتایج
    مقایسه مقدار ویتامین D بین دو گروه سالم و بیمار نشان دهنده تفاوت معنی داری بین دو گروه می باشد (5/16±6/32 افراد شاهد در مقابل 7/10±3/17در افراد بیمار). در گروه بیمار، افراد دچار کمبود ویتامینD نسبت به افرادی با سطح نرمال ویتامین D، سطح بالاتری از نظر نمایه توده بدنی، تری گلیسیرید و سطح پایین تر کلسترول HDL داشتند.
    نتیجه نهایی: به نظر می رسد افراد دچار کمبود ویتامین D شانس بیشتری جهت ابتلا به سندرم متابولیک دارند، با این حال جهت اثبات این رابطه به مطالعات آینده نگر نیاز است.
    کلیدواژگان: سندرم متابولیک، عوامل خطر، ویتامین D
  • حمید پورجعفری، بهاره پورجعفری، فهمیه طالب زاده، علیرضا زمانی، سید محمد حسینی پناه، حسین فضلی صفحه 32
    مقدمه و هدف
    سلول های بنیادی بوسیله دو ویژگی منحصر بفرد خود مشخص می شوند. یکی از آن ها قدرت تکثیر بالا و دیگری توانایی تمایز به بافت های مختلف است. هر روز در سراسر دنیا از جمله در ایران نتایج کار های جدید منتشر می شود که نشان دهنده رشد فزاینده کار روی موضوع درمان بکمک سلول های بنیادی است. کار با سلول های بنیادی با منشا های گوناگون، از جمله سلول هایی با منشا جنینی و بالغ (مانند مغز استخوان، ریشه دندان، بند ناف و غیره) در حال انجام و پیشرفت است. هدف از انجام این مطالعه روشن نمودن ابقا و پایداری مواد ژنتیکی سلول های بنیادی مزانشیمال انسانی در طی کشت های متوالی در شرایط آزمایشگاهی دانشگاه علوم پزشکی همدان بود.
    روش کار
    در یک مطالعه تجربی، بند ناف به عنوان یک منبع غنی از سلول های بنیادی انسانی به کار گرفته شد. سلول های بنیادی استخراج شده پس از رشد و تکثیر، تعدادشان زیاد شده و کف ظرف های کشت را در کشت های متوالی پر نمودند. در نتیجه انجام کشت های متوالی موفقیت آمیز، سلول ها پیر شدند و این موضوع که احتمالا موجب آسیب های ژنتیکی می شود بوسیله تکنیک کامت قابل شناسایی است. با استفاده از این تکنیک، کشت های اولیه یا جوان (کشت های شماره 1 تا 5)، کشت های با عمر متوسط (کشت های شماره 8 تا 12) و کشت های پیر (کشت های شماره 15 تا 18) با یکدیگر مقایسه شدند، همچنین کاریوتیپ سه گروه فوق الذکر، به کمک تکنیک های رنگ آمیزی ساده و نواری تهیه و با هم مقایسه گردیدند. اسلاید های میکروسکپی متعددی از هر پاساژ تهیه گردید و سپس 20 سلول به طور اتفاقی از اسلاید های مربوط به هر گروه انتخاب شدند. در همه سلول های انتخاب شده، آسیب های ژنتیکی بررسی شدند و شدت آسیب ها به کمک روش استاندارد از صفر تا چهار شماره گذاری گردیدند. میانگین شماره های داده شده در سه گروه با استفاده از روش غیر پارامتریک کروسکال- والیس مقایسه و مورد بحث قرار گرفتند.
    نتایج
    میانگین سه گروه جوان، میانی و پیر به ترتیب 4/0، 8/2 و 6/3 بود. کاریوتیپ های آماده شده مربوط به کشت های اولیه از نظر ساختمانی و تعداد نرمال و کشت های مسن تر غیر طبیعی بودند. نتایج نشان دادند که پدیده پیری و عواقب آن از جمله آسیب مواد ژنتیکی باید در کار با سلول های بنیادی در کشت های متوالی در نظر گرفته شوند.
    نتیجه نهایی: از سلول های بنیادی مزانشیمال گرفته شده از خون بند ناف انسان در شرایط آزمایشگاهی همدان، تنها آن هایی قابل استفاده برای کارهای پژوهشی هستند که مربوط به کشت های جوان (زیر کشت شماره پنج)بودند. توصیه می شود کشت های بالاتر از شماره پنج تنها برای اهداف آموزشی بکار روند و بهتر است کاری مشابه با این طرح در این گونه آزمایشگاه های تحقیقاتی انجام شود.
    کلیدواژگان: آسیب ژنتیکی، بند ناف، پیری، سلول های بنیادی
  • سیدسعید خیاط زاده، پروانه صانعی، حسین خسروی بروجنی، لیلا آزادبخت، احمد اسماعیل زاده * صفحه 38
    مقدمه و هدف

    مطالعه ی حاضر با هدف ارزیابی ارتباط میان چگالی انرژی رژیم غذایی و شیوع عوامل خطر کاردیومتابولیک در زنان تهرانی صورت گرفت.

    روش کار

    در این مطالعه مقطعی دریافت های غذایی معمول 486 زن تهرانی با استفاده از پرسشنامه ی بسامد خوراک اعتبارسنجی شده ارزیابی شد. چگالی انرژی رژیم غذایی با تقسیم دریافت انرژی روزانه گزارش شده (کیلوکالری در روز) تقسیم بر وزن کل غذای مصرفی (به استثنای نوشیدنی ها) بدست آمد. سطح قند خون ناشتا، پروفایل های لیپیدی و فشار خون نیز اندازه گیری شد. وجود حداقل یک عامل خطر و حداقل دو عامل خطر از سه عامل خطر اصلی بیماری های قلبی عروقی (پرفشاری خون،دیس لیپیدمی،دیابت) ارزیابی شد. برای تعیین ارتباط بین چگالی انرژی رژیم غذایی و عوامل خطر کاردیومتابولیک نسبت شیوع در مدل های مختلف با توجه به مخدوش گرها بدست آمد.

    نتایج

    میانگین چگالی انرژی رژیم غذایی 35/0±77/1 کیلوکالری در گرم بود. مصرف رژیم های غذایی با چگالی بالای انرژی در ارتباط با دریافت های بالاتر انرژی،چربی رژیم غذایی، کلسترول، روغن های گیاهی، غلات تصفیه شده و محصولات لبنی پرچرب و دریافت های کمتر کربوهیدرات، میوه ها، سبزیجات، گوشت و ماهی بود. همچنین رژیم غذایی با چگالی بالای انرژی در ارتباط با سطوح بالاتر تری گلیسرید سرم، کلسترول تام و LDL کلسترول و سطوح پایین تر HDL کلسترول بود. زنانی که در بالاترین چارک چگالی انرژی رژیم غذایی بودند در مقایسه با آنهایی که در پایین ترین چارک قرار داشتند شانس بیشتری برای ابتلا به دیس لیپیدمی (%61 در مقابل % 31، 05/0P<)، حداقل یک عامل خطر متابولیک (%68 در مقابل %35، 05/0P<) و حداقل دو عامل خطر کاردیومتابولیک (%29 در مقابل %10، 05/0P<) داشتند. کنترل بیشتر برای شاخص توده ی بدنی اندکی این ارتباطات را ضعیف تر کرد. در مجموع هیچ ارتباطی بین مصرف رژیم غذایی با چگالی بالای انرژی و خطر داشتن دیابت یا فشار خون چه قبل و چه بعد از تعدیل مخدوش گرها دیده نشد.
    نتیجه نهائی: مصرف رژیم غذایی با چگالی بالای انرژی به طور چشمگیری با شیوع دیس لیپیدمی، حداقل یک و حداقل دو عامل خطر کاردیومتابولیک در میان زنان تهرانی همراه بود. مطالعات آینده نگر بیشتری نیاز است تا این یافته ها را تایید کنند.

    کلیدواژگان: افزایش چربی خون، پرفشاری خون، چگالی انرژی، دیابت شیرین
  • داریوش امینی، غلامعلی افروز، پرویز شریفی درآمدی، حیدرعلی هومن صفحه 49
    مقدمه و هدف
    کودکان ناشنوا دارای کنش وری های خاص عاطفی- هیجانی هستند که شناخت ابعاد این ویژگی ها ومشکلات می تواند متخصصان پزشکی و پیراپزشکی، والدین و مربیان را در کمک به سازگاری رفتاری آنان به هدف نزدیک سازد. مطالعه حاضر با هدف شناخت اختلالات ومشکلات هیجانی و عملکردهای عاطفی کودکان ناشنوا در مقایسه با کودکان عادی در مولفه های اضطراب، افسردگی، پرخاشگری، تکانشگری و سازش نایافتگی انجام پذیرفت.
    روش کار
    دراین مطالعه علی مقایسه ای، برای شناخت اختلالات و مشکلات هیجانی کودکان ناشنوا،گروه نمونه ای به حجم 120 نفر دختر و پسر (60 کودک ناشنوا و 60 کودک عادی به نسبت مساوی دختر و پسر) که در مدارس ابتدایی استان همدان مشغول به تحصیل بودند با روش نمونه گیری تصادفی چند مرحله ای انتخاب گردید و از تست خانه- درخت- آدم و ترسیم آدم برای شناخت اختلالات و مشکلات هیجانی آنان استفاده شد.
    نتایج
    یافته های به دست آمده نشانگر آن است از لحاظ شاخص های مربوط به دو تست (فاصله سه جز از همدیگر، اضطراب، پرخاشگری، افسردگی و تکانشگری و سازی نایافتگی)، نمرات کلی آزمودنی ها در مقیاس های اصلی از قبیل اضطراب (13/3، 48/3 05/0، P<01/0=a) پرخاشگری (97/3، 12/6؛ 05/0 P< 01/0 و 05/0=a) افسردگی (81/3، 75/3؛ 05/0، P<05/0=a)و تکانشگری (01/3، 47/3؛ 05/0 P<، 01/0 و 05/0=a) و سازش نایافتگی (95/4، 89/4؛ 05/0 P<، 01/0 و 05/0=a) تفاوت معناداری از همدیگر دارند. نتیجه نهایی: کودکان ناشنوا از کودکان عادی در شاخص های تفکیکی مربوط به دو تست به طور معنادار متفاوت هستند؛ همچنین نمرات کلی به دست آمده در هر یک از مقیاس ها به طور کلی تفاوت معناداری را با گروه کودکان عادی نشان می دهد، در گروه ناشنوایان نیز با لحاظ کردن متغیر جنسیتی (دختر و پسر) تفاوت های معناداری در بعضی از مقیاس ها از قبیل فاصله سه جز، اضطراب، پرخاشگری، افسردگی و سازش نایافتگی در بین دختران و پسران ناشنوا مشاهده می شود.
    کلیدواژگان: آزمونهای روانشناسی، اختلالات روانی، کودکان، ناشنوایی
  • ثریا خلیلی، رضا نوری صفحه 59
    مقدمه و هدف
    لپتین اصلی ترین پپتید مترشحه از بافت چربی عاملی هشدار دهنده در تنظیم محتوای چربی بدن ذکر شده است. با توجه به اینکه فشار فیزیولوژیکی حاصل از فعالیت بدنی یکی از تنظیم کننده های بالقوه ترشح لپتین از بافت چربی است این مطالعه جهت بررسی تاثیر تمرینات مقاومتی بر لپتین اجرا شده است.
    روش کار
    در این مطالعه 20 دانشجوی دختر غیر فعال و چاق (10 نفر گروه تجربی و 10 نفر گروه کنترل) شرکت نمودند. گروه تجربی به مدت 8 هفته و هر هفته 3 جلسه، برنامه تمرینات مقاومتی را اجرا نمودند. برنامه ی تمرینات مقاومتی شامل 6 حرکت (پرس سینه، پرس پا، کشش دستگاه قرقره ای(لت)، پشت پا، جلوبازو، جلو پا) با 60 تا 70 درصد یک تکرار بیشینه بود. برای اندازه گیری لپتین از روش الیزا استفاده شد.
    نتایج
    8 هفته تمرینات مقاومتی، باعث کاهش معناداری در شاخص توده بدنی(32/31کیلوگرم/مترمربع در برابر 73/29 کیلوگرم/مترمربع، 0001/0=P)، وزن بدن(5/80کیلوگرم در برابر 25/76 کیلوگرم، 0001/0=P)، نسبت دور کمر به لگن (93/0 در برابر 89/0، 0001/0=P) و درصد چربی بدن(48/27 در برابر85/24، 0001/0=P) در گروه تجربی گردید ولی تفاوت بارز آماری در میزان لپتین (939/0=P)، انسولین (336/0=P)، گلوکز(264/0=P) و مقاومت به انسولین(306/0=P) بین گروه تجربی و کنترل دیده نشد.
    نتیجه نهایی: نتایج این مطالعه نشان داد که 8 هفته تمرینات مقاومتی کاهش معناداری در سطوح لپتین، انسولین و شاخص مقاومت به انسولین ایجاد نمی کند ولی باعث تغییرات معنادار در شاخص توده بدن و درصد چربی بدن میگردد.
    کلیدواژگان: تمرین بدنی، چاقی، لپتین، مقاومت به انسولین
  • راضیه ده بوره، زهرا حشمتیان، لیلا اشرفی باباگنجه، محمدحسن خادم انصاری، لیلی اشرفی، پیوند بهرامی آذر، محمدرحیم عبداللهی، بهنام حشمتیان صفحه 66
    مقدمه و هدف
    بیماری های قلبی عروقی اصلی ترین عامل مرگ در جوامع کنونی بشری هستند. پرفشاری خون مهمترین زمینه ساز این بیماری ها است. کاربرد گیاهان دارویی به دلیل ماهیت طبیعی واثرات جانبی کمتر از اهمیت ویژه ای برخوردار است. هدف این مطالعه ارزیابی عصاره آبی – الکلی کاهو بر فشار خون شریانی و ضربان قلب موش صحرایی می باشد.
    روش کار
    در این مطالعه ی تجربی در موشهای صحرایی نر پرفشاری خون با روش Desoxycorticosterone- DOCA-Salt القاء شد. سپس اثریک هفته تیمار گاواژ عصاره آبی – الکلی برگ کاهو (100mg\kg\day) بر فشارخون متوسط شریانی(MAP)، ضربان قلب(HR) و فعالیت رنین پلاسما (PRA) در گروه تیمار شده با عصاره کاهو بررسی و با حیوانات هایپرتنسیو تیمار نشده مقایسه شد. تحت بیهوشی (اورتان 1 gr/kg) با کانول گذاری شریان رانی MAP و HR اندازه گیری و ثبت گردید. به منظور بررسی اثرات تزریق وریدی عصاره بر MAP و HRو مکانیسم احتمالی این اثرات، تزریق غلظت های مختلف عصاره برMAP و HR با و بدون پیش درمانی با آنتاگونیست گیرنده های H1 هیستامین (کلرفنیرامین mg/kg 10) انجام شد. میزان فعالیت رنین پلاسما با روش رادیوایمیونواسی اندازه گیری شد. در طول درمان حجم ادرار نیز اندازه گیری شد.
    نتایج
    یافته های این مطالعه نشان داد که القاء پرفشاری خون با روش DOCA-Saltباعث افزایش فشار خون و کاهش فعالیت رنین پلاسما می گردد. تیمار با عصاره آبی – الکلی کاهو موجب کاهش معنی دار MAP حیوانات مبتلا به پر فشاری خون تجربی تیمار شده در مقایسه با حیوانات تیمار نشده می شود، میزان فعالیت رنین پلاسما و حجم ادرار را افزایش می دهد ولی اثر قابل توجهی بر ضربان قلب ندارد.
    نتیجه نهائی: تیمار با عصاره آبی – الکلی کاهو احتمالا با اثر بر عملکرد کلیه ها و خاصیت ادرار آوری موجب کاهش فشارخون شریانی و اصلاح فعالیت رنین پلاسما در موش صحرایی مبتلا به پرفشاری خون DOCA-Salt می گردد.
    کلیدواژگان: پرفشاری خون، ضربان قلب، کاهو، موش صحرایی
  • علیرضا رحمانی، قربان عسگری، فاطمه سمیعی صفحه 77
    مقدمه و هدف
    پنتاکلروفنل یکی از ترکیبات مقاوم فنلی بوده که به علت دارا بودن سمیت بالا و پتانسیل سرطانزایی، در دسته آلاینده های دارای اولویت سازمان حفاظت محیط زیست آمریکا(EPA) طبقه بندی گردیده است. از این رو حذف این آلاینده در طی فرآیندهای تصفیه آب و فاضلاب امری ضروری است. این مطالعه با هدف ارزیابی عملکرد فرآیند ازن زنی کاتالیزوری در حذف پنتاکلروفنل از محلول های آبی و همچنین بررسی ترکیبات واسط تولیدی انجام شده است.
    روش کار
    این مطالعه از نوع تجربی بوده که در آن از فرآیند ازن زنی کاتالیزوری با استفاده از آلومینای فعال به عنوان کاتالیزور جهت حذف پنتاکلروفنل استفاده شده است. آزمایشات مربوط به ازن زنی در یک راکتور با جریان نیمه منقطع انجام و غلظت ازن به روش یدومتری تعیین گردیده است. پارامترهای موثر بر فرآیند شامل: pH محلول، زمان تماس، غلظت ازن در محلول و میزان کاتالیست مورد بررسی قرار گرفته و نتایج فرآیند ازن زنی کاتالیزوری با فرآیند ازن زنی متداول مقایسه شده است. تغییرات غلظت پنتاکلروفنل در نمونه های مورد نظر نیز با استفاده از دستگاه HPLC مجهز به آشکار ساز UV در طول موج 254 نانومتر اندازه گیری شده است.
    نتایج
    یافته های مورد بررسی در هر دو فرآیند ازن زنی ساده و کاتالیزوری نشان داد که با افزایش pH، زمان تماس و غلظت ازن محلول، راندمان حذف افزایش می یابد. همچنین در فرآیند ازن زنی کاتالیزوری با افزایش میزان کاتالیزور راندمان افزایش می یابد. میزان تجزیه پذیری پنتاکلروفنل در فرآیند ازن زنی ساده 89% و در فرآیند ازن زنی کاتالیزوری 100% در مدت زمان 60 دقیقه بدست آمد و pHzpc آلومینای فعال 6/8 تعیین گردید.
    نتیجه نهایی: با توجه به عملکرد بالای آلومینای فعال در فرآیند ازن زنی کاتالیزوری و افزایش راندمان حذف پنتاکلروفنل در مقایسه با فرآیند ازن زنی ساده و همچنین سهولت استفاده، کاربرد این کاتالیست در فرآیند ازن زنی به منظور تسریع فرآیند تجزیه پنتاکلروفنل و ترکیبات مشابه پیشنهاد می گردد.
  • مژگان ممانی، فاطمه ترکمان اسدی صفحه 86
    مقدمه
    موکورمایکوز یک بیماری نادر و کشنده است که عمدتا محدود به افراد دیابتی یا دارای نقص ایمنی می باشد. اشکال مختلف بیماری شامل: درگیری رینوسربرال، ریوی، پوستی، گوارشی، و عفونت منتشر می باشد. هدف از این گزارش معرفی یک مورد نادر از بیماری همراه با التهاب گوش میانی می باشد.
    معرفی بیمار: زنی 22 ساله با سابقه دیابت نوع 1 ونارسایی کلیه از کودکی که تحت درمان با انسولین و هفته ای دو نوبت همودیالیز بوده است، بدلیل درد شدید و ناگهانی گوش چپ مراجعه نموده و آنتی بیوتیک خوراکی برای وی تجویز شد. روز بعد بدلیل تشدید علایم و فلج فاسیال سمت چپ بستری و تحت عمل میرنگوتومی، و آنتی بیوتیک وریدی قرار گرفت. در حین درمان دچار فلج اعصاب کرانیال5، 6 در سمت چپ و بدنبال آن تب و کاهش سطح هوشیاری، ادم نیمه چپ صورت و ترشح خونابه ای از چشم و بینی شد و علیرغم درمان با آنتی بیوتیک و آمفوتریسین بدنبال شوک سپتیک مقاوم به درمان درگذشت.
    نتیجه نهایی: عفونت حاد گوش میانی در بیمار دیابتی ممکن است ناشی از موکورمایکوز باشد که با توجه به پیشرفت سریع نکروز و خطر مرگ لازم است هر چه سریعتر اقدامات تشخیصی و درمانی برای عفونت بعمل آید.
    کلیدواژگان: آمفوتریسین ب، التهاب گوش میانی، موکورومایکوز
  • غلامرضا عشقی، مهتاب فیضیان، محمود فرشچیان، حسن فقانی صفحه 91
    مقدمه
    سیاه زخم یک عفونت حاد می باشد که به وسیله باسیلوس آنتراسیس که یک باسیل گرم مثبت، هوازی و اسپوردار است، ایجاد می شود. باسیل سیاه زخم باعث بیماری ریوی، جلدی و گوارشی می شود.
    معرفی بیمار: بیمار یک زن21 ساله حامله، با عفونت سیاه زخم جلدی که سطح پشتی انگشت کوچک دست چپ را درگیر کرده بود میباشد و شرح حالی از تماس با حیوانات نداشته است. بیمار با پنی سیلین درمان شد.
    نتیجه نهایی: این عفونت، بسیار مسری می باشد و تشخیص زودهنگام آن بسیار مهم است.
    کلیدواژگان: باسیل سیاه زخم، پنی سیلین، سیاه زخم
|
  • S. Soleimanifard, R. Arjmand, S.H.Hejazi Page 1

    Introduction &

    Objective

    Leishmania is a protozoan of the trypanosomatidae family. This pro-tozoan has two stages in its life cycle, promastigote form in sand flies and amastigote form in macrophage of mammalian hosts. The purpose of this study was identification and compari-son of proteins of Leishmania amastigote and promastigote stages.

    Materials and Methods

    The present study is a cross sectional study of two forms of Leishmania major. To culture promastigotes, L.major (MRHO/IR/75/ER) from previously infected Balb/c mice was transferred to modified N.N.N medium with overlay of liquid BHI and then transferred to RPMI-1640 at 26oc ± 1 for mass production. After isolation and growth, pro-mastigotes were transferred to liquid cell culture medium RPMI-1640 with pH 5.5 and incu-bated at 5% CO2 at 37oc for 72 hours until promastigote to amastigote transformation. Elec-trophoresis was performed with SDS-PAGE method to find and compare the molecular weight of the antigens of two stages.

    Results

    The molecular weights of the bands observed in both forms were as follows: 19, 36, 50, 63, 65, 80, 90, 94, 96, 110- 130 KDa. The proteins in the surface of only promastigote were 22, 28 and 46 KDa and special proteins in the surface of amastigote were 12 and 32 KDa.

    Conclusion

    According to this study Leishmania parasite has stage specific proteins. Various studies have shown that axenic amastigotes and tissue amastigotes are similar in their protein content. Therefore, based on stage specific proteins, effective drugs and vaccines can be de-signed against leishmaniasis.

    Keywords: Amastigote, Leishmania major, Promastigote, Sodium Dodecyl Sulfate
  • M. H. Bakhshaei, M. Davoudi, A. Amini Page 9
    Introduction &
    Objective
    Many surgical patients still experience moderate to severe pain after surgery despite efforts to administer new drugs and techniques. Postoperative analgesia clearly enhances patient’s satisfaction and facilitates earlier mobilization and rehabilitation. lidocaein has been introduced as part of post operative pain management and clinical studies revealed analgesic actions in patients with chronic neuropathic pain. Our goal in this study was to determine the effect of intravenous lidocaein on post operative pain of women under-going cesarean section under spinal anesthesia.
    Materials and Methods
    In this double blinded clinical trial study, 72 patients candidate for Ce-sarean section under spinal anesthesia were randomly selected and divided in two groups. In the case group, infusion of1.5 mg/kg lidocaein and in the control group infusion of the same volume normal saline started 15 minutes before the beginning of operation. After spinal anes-thesia with definite technique in both groups, infusion of 1.5 mg/kg/h lidocaein in case group and the same volume normal saline in the control group was administered and continued till 0.5 hour after finishing the operation. Data including systolic and diastolic blood pressure, heart rate, analgesic score according VAS and using of analgesic drugs were recorded during 24 hours after the operation.
    Results
    Pain intensity according to VAS score in the time 2,6,12 hours post operation were significantly lower in the case group (P2= 0.05, P6 = 0.01, P12= 0.05). Analgesic consumption in form of suppository & IV,24 hours after surgery, was significantly lower in the case group.(P=0.001).
    Conclusion
    Lidocaein infusion can decrease pain intensity & analgesic consumption after ce-sarean section under spinal anesthesia.
    Keywords: Anesthesia, Spinal, Lidocaein, Pain, Postoperative
  • H. Niknejad, H. Peirovi, B. Jambar Noushin Page 15
    Introduction &
    Objective
    One of the important issues in long term storage of cells is removal of animal serum from cell culture environments. The aim of this study was to evaluate amni-otic fluid (AF), which is full of growth factors, as substitute for fetal bovine serum (FBS) in the cryopreservation protocol.
    Materials and Methods
    In this experimental study human amniotic epithelial cells were isolated from placentas which were seronegative for microbial infections. The cells were preserved in 24 different patterns for 12 months in -196? C (liquid nitrogen) and viability of cells were determined before and after cryopreservation by trypan blue and MTT assay. Moreover, Oct-4 expression was studied to determine pluripotency before and after cryopreservation with immunocytochemistry. Results were compared between groups with ANOVA (Tukey Post-Test). P.value under 0.01 and 0.05 was considered statistically significant.
    Results
    The presence of DMEM, FBS or AF is necessary for amniotic cell cryopreservation. Trypan-blue, MTT and immunocytochemistry showed that there isn’t significant difference between using AF and FBS in viability and pluripotency of cells. Moreover, results showed that DMSO is a better cryoprotectant compared to glycerol.
    Conclusion
    Results showed that amniotic fluid can be a proper substitute for FBS in amniotic epithelial cells cryopreservation.
    Keywords: Amniotic Fluid, Cryopreservation, Epithelial Cells, Glycerol
  • Sh. Borzouei, F. Esna Ashari, S.J. Kiani, M.R. Kaveh, M.T. Goodarzi, A.R. Salim Bahrami Page 25
    Introduction &
    Objective
    Metabolic syndrome is one of the main health problems raised around the world and vitamin D deficiency is a possible new risk factor. The aim of this study was to understand this relationship in the Iranian population.
    Materials and Methods
    This case-control study was done on 186 subjects over 20 years referred to endocrine clinic in the spring and summer of 2011. Clinical and laboratory data were col-lected using questionnaires. After determining the subjects with metabolic syndrome accord-ing to ATP III criteria and the control group, blood samples of all participants were taken to measure 25-hydroxyvitamin D levels and sent to the laboratory. The collected data were ana-lyzed with statistical software SPSS v.16.0 and Pearson's chi square test.
    Results
    Comparing vitamin D levels between the healthy individuals and the patients showed significant differences between the two groups (32.6± 16.5 in the control group vs.17.3± 10.7 in the case group). In the patients, those with vitamin D deficiency compared with those with normal levels of vitamin D, had higher levels of BMI and triglycerides and lower levels of HDL cholesterol.
    Conclusion
    It seems that vitamin D-deficient individuals have a greater chance of having metabolic syndrome. However, prospective studies are needed to prove this relationship.
    Keywords: Metabolic Syndrome, Risk Factors, Vitamin D
  • H. Pourjafari, B. Pourjafari, F. Talebzadeh, A.R. Zamani, S.M. Hoseinipanah, H. Fazli Page 32
    Introduction &
    Objective
    Stem cells are determined by their unique features. One of them is high proliferation ability and the other is potency of differentiation to various tissues. The results of new works in various countries around the world including Iran show the growing momentum of works on stem cell therapy. Working with stem cells from different origins including the cells originated from fetal and adult origin (such as bone marrow, dental root, cord, etc)is in progress. The goal of this work was to clear the maintenance and stability of genetic materials of human mesenchymal stem cells through consecutive subcultures in our lab conditions in Hamadan Uni-versity of Medical Sciences.
    Materials and Methods
    In an experimental work, human umbilical cord was used as a rich source of stem cells. Isolated stem cells, after proliferation phase, increased and filled the bottom of the flasks in consecutive passages. After some successive consecutive subcultures, stem cells aged and this may cause damages to genetic material that is evaluated in primary passages (passages number 1-5), middle passages (passages number 8-12) and late passages (passages number 15-18) by the single cell gel electrophoresis assay (comet assay). Also their karyotypes were ex-amined; Solid technique and G-banding staining for chromosome analysis in the stem cells were employed. Several microscopic slides from each passage were prepared. Then 20 cells were ran-domly selected from the slides related to each group. In all selected cells, damages were exam-ined and their degree of damages were scored based on the standard patterns, from 0 to 4. The averages were compared by Kruskal–Wallis test in different groups.
    Results
    Average scores related to three studied cell groups, primary, middle and late passages, were 0.4, 2.8 and 3.6, respectively. Prepared karyotypes from the cells belonging to passages 1-5 were normal but in the aged passages they were abnormal numerically and structurally. Our re-sults showed that the aging phenomenon and its consequences such as DNA damages should be considered in the work with consecutive passages of stem cells.
    Conclusion
    We concluded that in our laboratory conditions, the stem cells taken from human umbilical cord blood are only usable for research purposes in early passages (below passage five).We recommend using passages more than five only for educational purposes in our labora-tory; and it is better to do the same work in such research centers.
    Keywords: Aging, Genetic Damage, Stem Cells, Umbilical Cord
  • S.S. Khayatzadeh, P. Saneei, H. Khosravi Boroujeni, L. Azadbakht, A. Esmaillzadeh Page 38

    Introduction &

    Objective

    This cross-sectional study was undertaken to assess the association between dietary energy density and prevalence of the cardiometabolic risk factors among Te-hranian adult women.

    Materials and Methods

    In this cross-sectional study we assessed habitual dietary intakes of 486 Tehranian adult women by the use of a validated food frequency questionnaire. Dietary en-ergy density (DED) was calculated as each individual’s reported daily energy intake (kcal/d) into total weight of foods (excluding beverages) consumed (g/d). Fasting plasma glucose (FPG), lipid profiles and blood pressure were measured. Diabetes (FPG? 126 mg/dL), dyslip-idemia (based on Adult Treatment Panel III) and hypertension (based on Joint National Committee VI) were defined. The presence of “at least one risk factor” and "at least two risk factors" of the three major risk factors for cardiovascular disease (hypertension, dyslipidemia and diabetes) were also evaluated. To explore the associations between DED and cardio-metabolic risk factors, we obtained prevalence ratios in different models accounting for con-founders.

    Results

    Mean dietary energy density was 1.77±0.35 kcal/g. Consumption of energy-dense diets was associated with higher intakes of energy, dietary fat, cholesterol, vegetable oils, refined grains and high-fat dairy products and lower intakes of dietary carbohydrates, fruits, vegetables, meat and fish. Adherence to an energy-dense diet was associated with elevated levels of serum triglycerides, total- and LDL-cholesterol and lower levels of serum HDL-cholesterol. Women in the top quartile of DED were more likely to have dyslipidemia (61% vs. 31%, P<0.05), at least one (68% vs. 35%, P<0.05) and at least two (29% vs. 10%, P<0.05) cardiometabolic risk factors as compared with those in the bottom quartile. Addi-tional control for BMI slightly attenuated the associations. No overall significant associations were found between consumption of energy-dense diets and risk of having diabetes or hyper-tension either before or after adjustment for confounders.

    Conclusion

    Consumption of energy-dense diets was significantly related to the high prevalence of dyslipidemia, at least one and at least two risk factors among Tehranian adult women. Pro-spective studies are required to confirm our findings.

    Keywords: Diabetes Mellitus, Energy Density, Hyperlipidemia, Hypertension
  • D. Amini, Gh. Afrooz, P. Sharifi Daramadi, H.A. Homan Page 49
    Introduction &
    Objective
    Deaf children have special emotional reactions, Understanding these characteristics and problems can help medical and paramedical professionals, parents and teachers to reach the purpose of behavioral adaptability.The present study was performed in order to recognize disorders, emotional problems and functions of deaf children compared with normal children in emotional components of anxiety, depression, aggression, impulsiv-ity and lack of compromise.
    Materials and Methods
    In order to recognize emotional disorders and problems of deaf children, sample groups of 120 male and female patients (60 deaf children and 60 children with nor-mal hearing with equal number of male and female) enrolled in primary schools of Hamadan province were selected by multi stage randomly sampling in this casual_comparative study. House-Tree-Person (HTP) and Draw-A-Person tests (DAP) were used to determine their emotional problems.
    Results
    Our results indicate that in terms of parameters related to the two tests (distance of three components of each other, anxiety, aggression, depression and impulsivity and lack of compromise), participant's overall scores in two tests by major scales such as anxiety (?=0.01, P< 0.05; 3.48, 3.13) aggression (?= 0.05, 0.01, P< 0.05; 6.12, 3.97) depression (?=0.05 P<0.05; 3.75,3.81), impulsivity (?=0.05, 0.01, P<0.05; 3.47, 3.01) and lack of compromise (?=0.05, 0.01, P<0.05; 4.89, 4.95) are significantly different from each other.
    Conclusion
    The deaf children in terms of denotative parameters related to the two tests are sig-nificantly different from normal children; and the overall scores obtained on each of the scales generally show a significant difference with normal children,In the deaf group with regard to gender variable (male and female) significant differences in some of the scales such as distance of three components of each other, anxiety, aggression, depression and lack of compromise iare observed between the deaf boys and girls.
    Keywords: Children, Deafness, Mental Disorders, Psychological Tests
  • R. Dehbooreh, Z. Heshmatian, L. Ashrafi Babaganjeh, M.H. Khadem Ansary, L. Ashrafi, P. Bahramy Azar, M.R. Abdollahy, B. Heshmatian Page 66
    Introduction &
    Objective
    Cardiovascular diseases are main causes of mortality and morbidity in the current world. Hypertension is one of the most important risk factors for the cardiovas-cular diseases. Herbal medicine is much regarded because of their natural source and less side effects. This study was done to evaluate the effects of hydro- alcoholic extract of Luc-tuca-Sativa (LS) on blood pressure in rats.
    Materials and Methods
    Hypertension was induced in the rats by Desoxycorticosterone (DOCA)-Salt then the hypertension induction was confirmed by tail-cuff method before treatment. The effects of one week treatment by LS hydro-alcoholic extract (100 mg/kg/day) on blood pressure; Heart Rate (HR) and Plasma Renin Activity (PRA) were investigated and compared with the control groups. Under anesthesia (urethane 1gr/kg) Mean Arterial blood Pressure (MAP) and HR were measured directly from Femoral Artery. In order to investigate the extract effects on MAP and HR, also possible mechanisms of these effects, intravenous injection of differ-ent concentrations of extract with and without pretreatment with histamine H1 receptor an-tagonist (Chlorpheniramine 10 mg/kg) were performed. PRA was measured by radio-immuonoassay method. Urine volume was also measured during the treatment
    Results
    The results of this study show that DOCA-Salt induced hypertension and decreased PRA in the rats. LS hydro- alcoholic extract treatment causes significant decrease of MAP in hypertension- treated group in comparison with non-treated group and also the level of PRA and urine volume increased by extract treatment. Our Findings showed that LS extract has no significant effect on HR.
    Conclusion
    The results of this study indicated hat LS hydro- alcoholic extract due to interac-tion with kidney and diuretic effects decreased MAP and normalized PRA in the DOCA- Salt hypertensive
    Keywords: Heart Rate, Hypertension, Lactuca sativa, Rats
  • A.R. Rahmani, Gh. Asgari, F. Samiee Page 77
    Introduction &
    Objective
    Pentachlorophenol (PCP) is a refractory phenolic compound. Owing to its high poisonous and carcinogenic nature, PCP is on the US EPA’s list of priority pollut-ants. As a result, it is one of the important pollutants that need to be removed during water and wastewater reclamation processes. The efficiency of the catalytic ozonation process (COP) was assessed based on the removal of PCP from the aqueous solutions and its inter-mediates were studied.
    Materials and Methods
    In this experimental study, catalytic ozonation process was applied to remove PCP in aqueous solution and its intermediate was studied. The influence of several variables was examined, including pH of solution, contact time, dissolved ozone concentra-tion and dosage of -Al2O3 in semi batch reactor. The determination of PCP concentrations in solutions was analyzed by HPLC using the UV detector (254nm).
    Results
    Our results showed that the removal effectiveness of PCP has been increased by ris-ing pH, contact time, catalyst dosage and dissolved ozone concentration. Removal efficiency of PCP was determined 89% and 100% in SOP and AOP after 60 minutes, respectively. The pHzpc of alumina was determined 8.6.
    Conclusion
    Due to high performance of -Al2O3 as catalyst in catalytic ozonation and increas-ing the PCP removal, it is thus concluded that the integrated catalytic ozonation is a promis-ing and economically affordable technology for the treatment of wastewater containing pen-tachlorophenol and other similar compounds.
    Keywords: Aluminum Oxide, Ozone, Pentachlorophenol, Water Pollution
  • M. Mamani, F. Torkaman Asadi Page 86
    Introduction
    Mucormycosis is a rare, fatal infection which mainly affects the patients with diabetes or immunodeficiency. Various clinical forms of the disease include rhinocerebral, pulmonary, cutaneous, gastrointestinal, and disseminated infection. The aim of this study was to report a rare case of mucormycosis involving middle ear. Case Report: A 22-year-old female patient with a history of type 1 diabetes mellitus and end stage of renal disease who were under treatment with insulin and twice a week hemodialysis refered to hospital because of abrupt onset of severe left ear pain, and received oral antibiot-ics. Her symptoms worsened and left facial palsy developed the day after. Myringotomy was done and administration of parenteral antibiotics were begun. Subsequently, she developed left fifth and sixth cranial nerve palsies, followed by fever, unconsciousness, left hemi-facial edema, and serosanguinous discharge from eye and nose. In spite of parenteral antibacterial and antifungal therapy, she developed refractory septic shock and died.
    Conclusion
    Acute otitis media in diabetic patients may be due to mucormycosis. Considering the rapid progression of necrosis and fatality, prompt diagnosis and therapy for mucormycosis is mandatory.
    Keywords: Amphotricin B, Mucormycosis, Otitis Media
  • Gh. Eshghi, M. Feyzian, M. Farshchian, H. Faghani Page 91
    Introduction
    Anthrax is an acute infection caused by the Bacillus anthracis, a gram-positive organism, aerobic, sporulating rod.. Basilus anthracis causes pulmonary, gastrointestinal and cutaneous disease. Case Report: We report a 21 -year-old pregnant female with cutaneous anthrax infection in-volved the small finger dorsal surface of hand. She had not a history of contact with animals. She was treated with penicillin.
    Conclusion
    This infection is very contagious and early diagnosis is very important and prog-nostic.
    Keywords: Anthrax, Bacillus anthracis, Penicillin