فهرست مطالب

علوم کشاورزی و منابع طبیعی - سال دهم شماره 2 (پیاپی 38، تابستان 1382)

نشریه علوم کشاورزی و منابع طبیعی
سال دهم شماره 2 (پیاپی 38، تابستان 1382)

  • 224 صفحه،
  • تاریخ انتشار: 1382/05/15
  • تعداد عناوین: 19
|
  • سید علی محمد مدرس ثانوی، علی سروش زاده صفحه 9
    کیفیت دانه گندم تواما تحت تاثیر عوامل ژنتیکی و زراعی قرار می گیرد. به همین منظور جهت بررسی اثرات فاصله ردیف و تراکم بوته بر مقدار پروتئین و دیگر صفات کیفی لاین امیدبخش گندم (M-75-10)، آزمایشی در سال زراعی 79-1378 در مزرعه تحقیقاتی موسسه اصلاح و تهیه نهال و بذر کرج انجام شد. برای اجرای این آزمایش از طرح آماری کرتهای خرد شده نواری بر پایه بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار استفاده شد که سه فاصله ردیف شامل 5/12، 6/15، 7/18سانتی متر در کرتهای عمودی و هفت تراکم بوته (310، 320، 330، 340، 350، 360 و 370 گیاه در مترمربع) در کرتهای افقی قرار گرفتند. نتایج حاصل از آزمایش نشان داد که فاصله ردیف اثر معنی داری بر افزایش مقدار پروتئین و دیگر صفات کیفی ندارد. به همین جهت همبستگی مثبتی بین صفات کیفی و فاکتور فاصله ردیف مشاهده نشد. با افزایش تراکم بوته درصد پروتئین، حجم رسوب SDS، عدد زلنی و درصد گلوتن مرطوب افزایش و سپس کاهش یافتند. در حالیکه با افزایش تراکم بوته درصد جذب آب و شاخص کیفی گلوتن کاهش ولی سختی دانه افزایش یافت. همبستگی مثبتی در سطح 1 درصد بین درصد گلوتن خشک با عدد زلنی و درصد پروتئین مشاهده گردید. به طور کلی در این آزمایش تراکم بوته جهت افزایش صفات کیفی دانه گندم، 340 بوته در متر مربع شناخته شد.
    کلیدواژگان: پروتئین، صفات کیفی، فاصله ردیف، گندم، تراکم بوته
  • معرفت مصطفوی راد، زین العابدین طهماسبی سروستانی صفحه 21
    به منظور ارزیابی اثرات کود نیتروژنه بر عملکرد، اجزا عملکرد و انتقال مجدد ماده خشک در ژنوتیپ های برنج، آزمایش مزرعه ای در موسسه تحقیقات برنج کشور (رشت) در قالب طرح اسپیلت پلات با طرح پایه بلوکهای کامل تصادفی و چهار تکرار در سال زراعی 79 - 1378 انجام گرفت. پلاتهای اصلی شامل سطوح کود نیتروژنه (N0=0 و N1=150 و N2=300 کیلوگرم اوره در هکتار) و پلاتهای فرعی شامل ژنوتیپ های برنج (424، 506 و 507) بود. نتایج به دست آمده نشان داد عملکرد دانه و انتقال مجدد ماده خشک در ژنوتیپها و سطوح مختلف کود نیتروژنه تفاوتهای معنی داری داشتند. ژنوتیپ 424 بیشترین عملکرد دانه و انتقال مجدد ماده خشک را دارا بود و بیشترین انتقال مجدد ماده خشک اندامهای هوایی در سطح کودی N2 (کیلوگرم اوره در هکتار) به دست آمد. بعلاوه اثر متقابل کود نیتروژنه و ژنوتیپ بر روی عملکرد دانه و انتقال مجدد ماه خشک کاملا معنی دار بود. ژنوتیپ های مختلف و همچنین اندامهای مخلتف هوایی ژنوتیپ های برنج در سطوح مختلف کود نیتروژنه از نظر انتقال مجدد ماده خشک رفتارهای متفاوتی داشتند. ژنوتیپ 507 و 424 در سطح کودی N0 (صفر کیلوگرم اوره در هکتار) بیشترین انتقال مجدد ماده خشک (گرم در بوته) را نشان دادند. به طور کلی از نظر انتقال مجدد ماده خشک، ساقه نسبت به اندامهای دیگر (برگ و برگ پرچم) دارای نقش بیشتری بود. بین عملکرد دانه با وزن هزار دانه و تعداد پنجه های بارور همبستگی مثبت و معنی دار مشاهده گردید در حالیکه همبستگی بین عملکرد دانه و انتقال مجدد ماده خشک معنی دار نبود.
    کلیدواژگان: برنج، اجزاء عملکرد، انتقال مجدد، ماده خشک
  • مظفر شریفی، معصومه پوراسماعیل صفحه 33
    زیره سیاه یکی از اعضای خانواده چتریان می باشد و در برخی نواحی ایران به صورت خودرو وجود دارد. دانه زیره سیاه به علت خفتگی به سختی جوانه می زند و به همین دلیل در ایران رویش آن به برخی رویشگاه های طبیعی خاص محدود شده و زراعت نمی شود. برخی عوامل شیمیایی و فیزیکی می توانند موجب رفع خفتگی دانه گیاهان و القای جوانه زنی در آنها شوند. هدف از این پژوهش یافتن تیمارهای مناسب برای برطرف نمودن خفتگی بذر زیره سیاه بوده و چندین روش برای شکست خفتگی در دانه ها مورد بررسی قرار گرفته است. برای تعیین اثر تیمارهای مختلف هورمونی و شیمیایی در برطرف نمودن خفتگی بذر زیره سیاه از غلظتهای مختلف نیترات پتاسیم، پلی اتیلن گلیکول، تیواوره، جیبرلین، کینتین، بنزیل آدنین به تنهایی و یا همراه با نمک سدیم اتیلن دی آمین تترا استیک اسید، جیبرلین همراه با بنزیل آدنین و بنزیل آدنین همراه با پلی اتیلن گلیکول استفاده شد. برای تعیین اثر نور و دما بر جوانه زنی بذر زیره نیز دسته ای از بذرها در تاریکی و دماهای 15 و 20 درجه سانتی گراد و دسته ای دیگر در فتوپریود 8 ساعت روشنایی و 16 ساعت تاریکی و دماهای مذکور قرار داده شدند. با توجه به بررسی های انجام شده مشخص شد که بین میزان جوانه زنی در نور و تاریکی اختلاف معنی داری وجود ندارد و جوانه زنی در دماهای پایین تر (15 درجه سانتی گراد) بهتر صورت می پذیرد و در این شرایط (دمای 15 درجه سانتی گراد و تاریکی) بنزیل آدنین 5-10 مولار همراه با جیبرلین 10 میلی گرم در لیتر، بنزیل آدنین 5-10 مولار همراه با پلی اتیلن گلیکول 3 درصد، بنزیل آدنین 5-10 مولار، بنزیل آدنین 5-10 مولار همراه با نمک سدیم اتیلن دی آمین تترااستیک اسید و کینتین 5-10 مولار به طور چشمگیری موجب کاهش خفتگی بذر زیره سیاه شدند به طوری که بذرهای زیره سیاه در حضور تیمار بنزیل آدنین 5-10 مولار همراه با جیبرلین 10 میلی گرم در لیتر بیشترین درصد جوانه زنی (87/96%) را داشتند و در تیمارهای دیگر به ترتیب 06/89، 56/76، 06/64 و 8/57% بذرها جوانه زدند. تیمارهای جیبرلین 10 و 100 میلی گرم در لیتر، کینتی 4-10 مولار و بنزیل آدنین 4-10 مولار تا حدی جوانه زنی بذر زیره را تحریک نمودند و غلظتهای استفاده شده نیترات پتاسیم، پلی اتیلن گلیکول، سدیم اتیلن دی آمین تترااستیک اسید و تیواوره به تنهایی در رفع خفتگی بذر زیره سیاه تاثیری نداشتند.
    کلیدواژگان: زیره سیاه، خفتگی دانه، بنزیل آدنین، جوانه زنی
  • مسعود خیامی دانشیار، سید مهدی رضوی روحانی استاد، زهرا سیاسی صفحه 43
    زعفران که از گرانبهاترین محصولات کشاورزی جهان است و به طور گسترده در صنایع غذایی و دارویی کاربرد دارد در مراحل اولیه برداشت که بیشتر به شکل سنتی صورت می گیرد، به علت تماس مستقیم با دست و خاک دچار آلودگی میکروبی می شود. در این تحقیق جهت کاهش آلودگی تا حد استاندارد از اثر دما و پرتو فرابنفش و تاثیر توام هر دو استفاده شده است. بعلاوه چون قدرت رنگی زعفران ویژگی مهم آن محسوب می شود، تغییرات آن اندازه گیری شد تا کیفیت زعفران در اثر کاربرد دما و پرتو بررسی گردد. آزمایشات بر روی زعفران تازه برداشت شده انجام گرفت، حرارتهای اعمال شده به ترتیب 40، 50، 60، 70، 80، 90، 100 و 110 درجه سانتی گراد به مدت 10 دقیقه و زمان پرتو تابی 60، 90 و 120 دقیقه بود. نتایج آزمایشات نشان داد که حرارت به طور موثری تعداد کلیفرم را کاهش می دهد، به علاوه طول دوره پرتو تابی با کاهش کلیفرم نیز رابطه مستقیمی دارد همچنین روند کاهش تعداد کلیفرم ها با افزایش درجه حرارت در زمان پرتو تابی های مخلتف یکسان نیست، به عبارت دیگر ترکیبی از حرارت و پرتوتابی بیشترین تاثیر را در کاهش تعداد کلیفرم داشته است به طوری که تاثیر توام حرارت 110 درجه سانتی گراد به مدت 10 دقیقه پرتوتابی با پرتو فرابنفش به مدت 120 دقیقه بهترین اثر را نشان داد و تعداد کلیفرم در زعفران را تا حد مجاز استاندارد پایین آورد. تجزیه واریانس داده های مربوط به قدرت رنگی زعفران نشان داد که درجه حرارت باعث اختلاف بسیار معنی داری در افزایش قدرت رنگی زعفران گردید در حالیکه پرتوتابی تاثیر معنی داری از این نظر نداشت، همچنین اثرات متقابل آنها نیز معنی دار نبود.
    کلیدواژگان: زعفران، آلودگی میکروم، کلیفرم، پرتو فرابنفش، دما
  • حسن پرسا، احمد نظامی، عبدالرضا باقری، علی اصغر محمد آبادی، جلال رستگار صفحه 51
    به منظور بررسی اثر تاریخ کاشت های پاییزه و زمستانه بر خصوصیات مورفولوژیک، اجزای عملکرد و عملکرد دانه نخود (Cicer arietinum L) در شرایط فاریاب، آزمایشی طی دو سال زراعی 75-1374 و 76-1375 در ایستگاه تحقیقات کشاورزی نیشابور، به اجرا درآمد. سطوح تاریخ کاشت در سال زراعی اول شامل 15 آبان، 15 آذر، 25 اسفند و 16 فروردین بود. در سال زراعی دوم، کاشت 30 مهر نیز به این مجموعه اضافه شد. در این آزمایش، شش رقم نخود از تیپ کابلی در هر یک از سطوح تاریخ کاشت در دو سال به صورت آزمایش فاکتوریل در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی، کشت شدند. در سال اول، میانگین تعداد شاخه ها و مجموع طول آنها در گیاه و همچنین تعداد غلاف در گیاه در هر کدام از کاشت های پاییزه (15 آبان و 15 آذر) نسبت به هر یک از دو کاشت بعدی (25 اسفند و 16 فروردین)، به طور معنی داری کاهش یافت (احتمال خطا، کوچکتر از 05/0). این کاهش در تعداد و طول شاخه ها را می توان به خسارت ناشی از یخبندان و سرما مربوط دانست. بدین ترتیب، میزان عملکرد دانه نیز در هر یک از کاشت های پاییزه نسبت به کاهشت های پاییزه نسبت به کاشت های بعدی، کاهش یافت اما این کاهش تنها در مورد کاشت 15 آبان نسبت به 25 اسفند که بیشترین عملکرد دانه را تولید کرد، معنی دار بود (احتمال خطا، کوچکتر از 05/0). سطوح تاریخ کاشت در سال دوم از نظر تعداد شاخه ها و مجموع طول آنها در گیاه و نیز تعداد غلاف در گیاه، تفاوت معنی داری با یکدیگر نداشتند. در این سال، بیشترین میزان عملکرد دانه، در کاشت 15 آبان و سپس 30 مهر به دست آمد و پس از آن با هر بار تاخیر در کاشت، عملکرد دانه نیز به میزان معنی داری کاهش یافت (احتمال خطا، کوچکتر از 05/0) به نظر می رسد در این سال بروز شرایطی همچون طوفان و تگرگ در اوایل بهار سبب شده باشد تا تعداد شاخه ها در گیاه در کاشت های آخر کاهش یابد. همچنین وقوع بارندگی های بیشتر و دیرهنگام در بهار این سال در کنار آبیاری مزرعه، شرایط را جهت گسترش طولی اندامهای رویشی و رقابت با رشد زایشی و نیز وقوع ورس به خصوص برای کاشت های آخر، فراهم نموده باشد. در مجموع، نتایج بدست آمده نشان داد که برای کاشت پاییزه و زمستانه نخود در شرایط این منطقه، رقم هایی مورد نیاز هستند که قادر باشند دماهای حدود 15- درجه سانتی گراد را در دوره قبل و پس از سبز شدن بخوبی تحمل نموده و عملکردهای بالایی نیز تولید کنند.
    کلیدواژگان: اجرای عملکرد، تاریخ کاشت های پاییزه و زمستانه، خصوصیات موفورلوژیک، عملکرد دانه، نخود، Cicer arietinum L
  • خدایار همتی، رضا امیدبیگی صفحه 65
    این تحقیق در قالب طرح کرتهای خرد شده بر پایه کاملا تصادفی در سه تکرار در موسسه تحقیقات مرکبات تنکابن (کترا) واقع در شمال ایران انجام شد. در این تحقیق تاثیر زمان برداشت میوه گریپ فروت مارش (Citrus paradisii Macf) بر فاکتورهایی مانند وزن میوه، قطر میوه، ضخامت پوست میوه، ماده خشک میوه، میزان عصاره کل و مقدار نارنجین موجود در عصاره کل بررسی گردید و استخراج عصاره کل با روش هگزان و اندازه گیری مقدار نارنجین با استفاده از دستگاه کروماتوگرافی مایع با کارآیی بالا انجام گرفت. براساس نتایج این تحقیق وزن، قطر، ضخامت پوست میوه، مقادیر ماده خشک میوه، میزان عصاره کل میوه و همچنین مقدار نارنجین موجود در عصاره کل به شدت تحت تاثیر زمان برداشت میوه بود، به نحوی که تغییرات قطر میوه متناسب با وزن میوه بوده و بسیار سریع انجام گرفت. ضخامت پوست میوه ابتدا افزایش (3/8 میلی متر) و سپس با رشد و نمو میوه (8/3 میلی متر) کاهش یافت. درصد ماده خشک میوه ها در اولین مرحله برداشت افزایش (94/35 درصد) و سپس کاهش (64/30 درصد) یافت. بیشترین مقدار عصاره کل (3 گرم در صد گرم وزن خشک) از میوه هایی که 65 روز پس از گلدهی کامل برداشت شدند، استخراج گردید. میزان نارنجین موجود در عصاره کل به طور معنی داری تحت تاثیر زمان برداشت قرار داشت، به طوری که بیشترین مقدار نارنجین (59/61 درصد) در عصاره میوه هایی که 45 روز پس از گلدهی کامل استخراج شدند، به دست آمد.
    کلیدواژگان: فلاونوئید، نارنجین، گریپ فروت مارش، زمان برداشت
  • احمد محمودزاده، رضا حیدری، معصومه جمال امیدی صفحه 73
    در این تحقیق پروتئین های ذخیره ای بذر، پروتئین های محلول برگ و یک سیستم آنزیمی (استراز) در 12 رقم چای (Camellia sinensis L.) مورد مطالعه قرار گرفت. باندهای پروتئینی به روش الکتروفورز سدیم دودسیل سولفات ژل پلی آکریل آمیدو باندهای آنزیمی به روش الکتروفورز ژل پلی آکریل آمید جداسازی شدند. در مجموع 47 نوار بدون ابهام و تکرارپذیر مشاهده شد که از آنها برای برآورد فاصله ژنتیکی ارقام چای استفاده شد. ارقام در فاصله 1/0 تا 5/0 خوشه بندی شدند و میانگین فاصله ژنتیکی آنها 316/0برآورد شد. خوشه بندی ارقام برحسب 47 نوار، با استفاده از ضریب جفت و جور شدن ساده و به روش UPGMA انجام گردید. برش دندروگرام از نقطه ای نزدیک به میانگین، ارقام را به سه کلاس گروه بندی می نماید. کلاس 1: ارقامDN، 62/5،B275، 11و 24، کلاس2: ارقام 10، 14، 19، 20 و 31 و کلاس 3: ارقام 28 و 100. حضور ارقام سریلانکایی در یک کلاس و ارقام انتخابی در کلاس دیگر حاکی از عدم تشابه آنها و زیاد بودن فاصله ژنتیکی آنها است. البته در داخل هر کلاس نیز تنوع ژنتیکی واضحی مشاهده می گردد.
    کلیدواژگان: الکتروفورز، SDS - PAGE، استراز، فاصله ژنتیکی، ارقام چای
  • شهرام صداقت حور، سیروس مسیحا، محمد جعفر ملکوتی صفحه 81
    به منظور بررسی اثر انواع کودهای ازته، پتاسه و عنصر کم مصرف بر عملکرد و کیفیت چای آزمایشی در سال 1377 در مرکز تحقیقات چای فشالم فومن واقع در 15 کیلومتری رشت انجام شد. آزمایش به صورت فاکتوریل اسپلیت پلات در قالب پایه بلوک های کامل تصادفی با سه فاکتور در سه تکرار پیاده شد. کود ازته و پتاسه هر کدام در دو سطح به شکل فاکتوریل در کرت های اصلی و عناصر کم مصرف در چهار سطح در کرت های فرعی توزیع شدند. این آزمایش شامل 10 برگ چینی بود که عملکردهای کل محصول از حاصل جمع 10 نوبت برداشت برگ های سبز چای به دست آمد و برای بررسی کیفیت چای، درصد تانن و عصاره آبی در دو نوبت و درصد کافئین در یک نوبت اندازه گیری شد. مصرف عناصر کم مصرف به خصوص ترکیب تیماری سولفات منیزیم و سولفات روی در افزایش عملکرد کل اثر معنی داری (در سطح 5 درصد) داشت. اثر سه جانبه کودهای ازته و پتاسه همراه با عناصر کم مصرف بر روی درصد کافئین برگ در سطح احتمال 1 درصد معنی دار بود و در این مورد ترکیب کودهای اوره به همراه کلرور پتاسیم (اثر متقابل ازت و پتاس) بدون حضور عناصر کم مصرف بهترین تاثیر را در افزایش کافئین برگ داشته است.
    کلیدواژگان: کیفیت چای، برگ چینی، درصد کافئین، درصد تانن، ریز مغذی ها، عصاره آبی
  • عیسی ارجی، کاظم ارزانی صفحه 91
    در راستای انتخاب ارقام مقاوم به خشکی به منظور توسعه کشت باغات در مناطق خشک و نیمه خشک ایران، بررسی اثر تنش خشکی بر عکس العمل های مرفولوژیکی و بیوشیمیایی و فیزیولوژیکی قلمه های ریشه دار شده برخی از ارقام زیتون بومی ایران (زرد، روغنی و ماری طارم) مورد بررسی و ارزیابی قرار گرفت. گیاهان جوان زیتون یکساله ارقام فوق در یک آزمایش فاکتوریل در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی تحت تنش خشکی قرار گرفتند. تیمارهای آبیاری شامل رطوبت خاک در حد ظرفیت مزرعه (شاهد)، تنش ملایم (پتانسیل آب خاک 0.5 - مگاپاسگال) و تنش شدید (پتانسیل آب خاک 5/1 - مگاپاسگال) بودند. براساس نتایج به دست آمده به طور کلی وزن خشک ریشه، شاخه و برگ بسته به رقم با افزایش تنش خشکی کاهش نشان دادند. وزن خشک ریشه، شاخه و برگ به ترتیب در ارقام روغنی، زرد و ماری طارم با افزایش تنش رطوبت در مقایسه با شاهد کاهش یافتند. میزان ماده خشک اندام ها در گیاهان تحت تنش رقم ماری طارم در مقایسه با شاهد همان گونه بهتر بود. ارتفاع گیاهان ارقام ماری طارم و زرد تحت تیمار تنش ملایم در مقایسه با شاهد اختلاف معنی داری نداشتند در حالیکه در رقم روغنی بین تیمار شاهد با تیمار5/0 - مگاپاسگال و 5/1 - مگاپاسگال اختلاف معنی دار بود. به طور کلی میزان پرولین برگ در تمام ارقام با افزایش تنش افزایش نشان داد. پتانسیل آب برگ قبل از طلوع آفتاب در گیاهان تحت تیمار تنش ملایم (5/0 - مگاپاسگال) و شدید (5/1 - مگاپاسگال) در هر سه رقم با افزایش مدت تنش خشکی کاهش نشان داد و این اختلاف در مقایسه با شاهد کاملا معنی دار بود. ارقام مختلف تحت تنش شدید اختلاف معنی داری در پتانسیل آب برگ نشان دادند. اندازه گیری میزان نسبی آب برگ نشان داد که میزان نسبی آب برگ با افزایش تنش کاهش می یابد. کاهش در میزان نسبی آب برگ به ترتیب در ارقام روغنی، زرد و ماری طارم بیشتر بود. از این بررسی می توان نتیجه گیری نمود که ارقام ماری طارم، زرد و روغنی به ترتیب رشد و سازگاری بهتری با شرایط خشک نشان می دهند.
    کلیدواژگان: زیتون (Olea europaea L، )، تنش خشکی، ماده خشک، پرولین، پتانسیل آب برگ، میزان نسبی آب برگ
  • رضا حسینی، احد صحراگرد صفحه 103
    مطالعات و بررسی های انجام شده بر روی آفات رز در سال 1378 نشان داد که غیر از زنبور برگخوار رز Arge rosae (Hym.; Argidae) زنبور برگخوار دیگری نیز از خانواده Tenthredinidae بر روی گیاه رز فعالیت دارد و لاروهای این آفت از برگهای آن تغذیه می نمایند. با جمع آوری چند نمونه از زنبورهای بالغ و مراجعه به کلیدهای شناسایی موجود از نظر تاکسونومیکی نام گونه(Schr.) Allantus viennensisتعیین گردید و به نام زنبور برگخوار ثانوی رز نامیده شد. حشرات نابلغ نر و ماده سیاه بوده و روی سطح پاها و شکم دارای نوارهای زرد رنگ هستند. حشرات ماده پس از جفت گیری، تخمهای بیضوی و سفید رنگ خود را توسط تخم ریز اره ای در زیر پوست ساقه های ترد و آبدار و حتی خارهای چوبی نشده به صورت انفرادی قرار می دهند. لاروهای سن اول ابتدا به رنگ زرد شیری بوده و به تدریج به رنگ سبز در می آیند. لاروهای جوان به طور دسته جمعی از پارانشیم برگ تغذیه می کنند و با افزایش سن از تمامی برگ تغذیه نموده و فقط رگبرگ اصلی را باقی می گذارند. گاهی اوقات لاروها از گلبرگها نیز تغذیه می کنند به طوری که رنگ عمومی بدن از سبز به رنگ صورتی تغییر می یابد. لاروهای سن آخر شاخه های ترد را در محل گره ها سوراخ کرده و یا درون شکافهای موجود در ساقه، دوران شفیرگی خود را طی می نمایند. زنبور برگخوار ثانوی رز زمستان را به صورت پیش شفیره در همین مکانها طی می کند. این زنبور دارای 3 نسل در سال است. برای تعیین الگوی توزیع فضایی این حشره از روش قانون نمایی تایلور استفاده شد. نتایج نشان داد که جمعیت سنین مختلف لاروی این زنبور دارای توزیع تجمعی می باشد (b=2.392±0.14).
    کلیدواژگان: مرفولوژی، زیست شناسی، توزیع فضایی، رز، Allantus viennensis
  • مصطفی حقانی، یعقوب فتحی پور صفحه 117
    پارامترهای رشد جمعیت زنبور Trichogramma embryophagum Hartig پرورش یافته روی تخم بید غلات (Sitotroga cerealella Oliv) وتخم بید آرد (Ephestia kuehniella Zell) در دمای 1±25 درجه سانتی گراد، رطوبت نسبی 5±50 درصد و دوره نوری 16 ساعت روشنایی و 8 ساعت تاریکی بررسی شد. در هر دو آزمایش تراکم 150 عدد تخم میزبان مربوطه در داخل لوله های آزمایش به همراه آب عسل به مدت 24 ساعت در اختیار یک زنبور ماده بارور قرار گرفت. بعد از24 ساعت تخم های مذکور برداشته شد و دسته تخم دیگری جایگزین گردید، این کار تا آخرعمر زنبور ادامه یافت. در این بررسی 40 تکرار در نظر گرفته شد. نرخ های تولیدمثل شامل نرخ ناخالص و خالص تولید مثل در زنبورهای پرورش یافته روی تخم یبد غلات (Te-S) به ترتیب 76/41 و 63/37 عدد و در زنبورهای پرورش یافته روی تخم بید آرد (Te-E) به ترتیب 24/55 و 88/48 عدد تعیین شد. نرخ ذاتی افزایش جمعیت(r)، نرخ متناهی افزایش جمعیت (l)، متوسط مدت زمان یک نسل (T) و مدت زمان دو برابر شدن جمعیت (DT) در زنبورهای Te-S به ترتیب 2184/0، 2441/1، 487/16 و 174/3 و در زنبورهای Te-E به ترتیب 2376/0، 2683/1، 367/16 و 917/2 بدست آمد. بنابراین می توان گفت که نرخ های تولیدمثل و نرخ رشد در زنبورهای Te-E بیشتر ولی مدت زمان رشد کمتر از زنبورهای Te-S می باشد. نتایج حاصله نشان داد که در جمعیت زنبورهای Te-S و Te-E به ترتیب 95 و 96 درصد جمعیت را مراحل نابالغ تشکیل می دهند و حشرات کامل به ترتیب 5 و 4 درصد جمعیت را در بر می گیرند و نقش مشارکتی آنها از اوایل تخم ریزی به بعد به تدریج کاهش می یابد. به عبارت دیگر حشرات بالغ مشارکت کمتری در پایداری جمعیت دارند، بنابراین می توان گفت که حشرات کامل Te-S نقش بیشتری در پایداری جمعیت نسبت به Te-E دارا می باشند.
    کلیدواژگان: رشد جمعیت، بیدآرد، بید غلات، Trichogramma embryophagum
  • یعقوب فتحی پور، علی جعفری صفحه 125
    واکنش تابعی حشرات ماده سن شکارگر Nabis capsiformis و لاروهای سن دوم بالتوری شکارگر Chrysoperla carnea نسبت به تراکم های مختلف پوره های سن دوم سنک قوزه پنبه Creontiades pallidus مطالعه شد و ضمن تعیین نوع واکنش تابعی، مقادیر قدرت جستجو، زمان دستیابی و پارامترهای وابسته به آنها نیز برآورد گردید. برای انجام آزمایش ها، تراکمهای 2، 4، 8، 10، 20 و 30 عدد پوره سن دوم طعمه با 10 تکرار به مدت 24 ساعت در اختیار یک سن ماده شکرگر و یک لارو سن دوم بالتوری قرار گرفت و تعداد طعمه خورده شده در مدت زمان یاد شده شمارش گردید. تجزیه داده ها با استفاده از روش جولیانو در دو مرحله انجام شد. نتایج حاصل از رگرسیون لجستیک نشان داد که واکنش تابعی هر دو شکارگر نسبت به تراکم های مختلف پوره های سن دوم سنک قوزه پنبه از نوع دوم می باشد. برای برآورد پارامترها از مدل هولینگ استفاده شد. مقادیر قدرت جستجو (a)، زمان دستیابی (Th)، میزان برازش داده ها با مدل (r2)، حداکثر تعداد طعمه های خورده شده برآورد شده (T/Th) و حداکثر تعداد طعمه های خورده شده مشاده شده (Namax) برای N.Capsiformis به ترتیب 0.039، 1.82، 0/89، 13/19 و 13 و برای C.carnea به ترتیب 0.041، 1.11، 0.97، 21.69 و 15 بدست آمد. نتایج حاصله نشان داد که لاروهای سن دوم بالتوری در حمله به پوره های سن دوم سنک قوزه پنبه در مقایسه با حشرات ماده سن شکارگر موفق تر عمل کرده اند.
    کلیدواژگان: Nabis capsiformis
  • سیدکریم موسوی، حمید رحیمیان مشهدی، محمد بنایان اول، علی قنبری صفحه 135
    به منظور توصیف روابط رقابتی خردل وحشی و گندم پاییزه در قابلب شاخص های رقابتی، آزمایشی به صورت سری افزایشی در سال زراعی 80-1379 در مزرعه دانشکده کشاورزی دانشگاه فردوسی مشهد اجرا شد. آزمایش دارای سه فاکتور شامل مقدار بذر گندم در سه سطح (175، 215 و 255 کیلوگرم در هکتار)، مقدار کود نیتروژن در دو سطح مطلوب گندم و فراتر از آن (150 و 225 کیلوگرم در هکتار) و تراکم خردل وحشی در چهار سطح (0، 8، 16 و 32 بوته در متر مربع) بود. آنالیز رگرسیون برای توصیف روابط رقابتی مورد استفاده قرار گرفت. ضرایب رقابت درون گونه ای و بین گونه ای با استفاده از مدل عکس وزن تک بوته برآورد گردیدند. برآورد قابلیت رقابت نسبی گونه ها حکایت از برتری مطلق خردل وحشی در رقابت با گندم داشت (بر مبنای بیوماس گندم، قابلیت رقابت نسبی 37/0 برای گندم؛ بر مبنای بیوماس خردل، قابلیت رقابت نسبی 75/2 برای خردل). با افزایش نیتروژن درجه تمایز نیچ اکولوژیک گندم و خردل از 67/1 به 54/0 کاهش یافت. شدت رقابت نسبی گندم موید کاهش اثرات رقابت بین گونه ای خردل در پی افزایش مقدار بذر گندم بود.
    کلیدواژگان: رقابت گیاهی، قابلیت رقابت نسبی، درجه تمایز نیچ، شدت رقابت نسبی
  • کریم حدادایرانی نژاد، حمیدرضا حاجی قنبر، پرویز طالبی چایچی صفحه 147
    طی مطالعه ای در سال 80 - 1379 که به منظور جمع آوری و شناسایی کنه های راسته Mesostigmata مزارع چغندر قند دشت میاندوآب در استان آذربایجان غربی انجام گرفت، تعداد 27 گونه متعلق به 15 جنس و 7 خانواده از خاک و اندامهای هوایی گیاه چغندر قند جمع آوری گردید که درا ین بین خانواده های Laelapia و Ascidae از فراوانی بیشتری برخوردار بودند. گونه هایی که با علامت * و ** نشان داده شده اند به ترتیب برای اولین بار از منطقه میاندوآب و ایران گزارش می شوند.
  • عبدالمجید لیاقت، شکرالله اسماعیلی صفحه 159
    با افزایش جمعیت و محدودیت منابع آب مناسب، استفاده از آبهای شور و لب شور و در کشاورزی الزامی به نظر می رسد. استفاده از آبهای شور، مستلزم رعایت مدیریت های خاصی در مزرعه می باشد. یکی از روش های مدیریتی جهت استفاده از آبهای شور، تلفیق آب شور و شیرین می باشد. در این تحقیق به منظور بررسی سه روش تلفیق آب شور و شیرین و تاثیر هر یک از آنها روی توزیع و غلظت نمک در منطقه توسعه ریشه و عملکرد ذرت، طرحی شامل چهار تیمار در سه تکرار (به استثنا، تیمار شاهد با یک تکرار) در قالب یک طرح آماری کامل تصادفی در 10 عدد لیسی متر اجرا گردید. گیاه ذرت (رقم 604) در تمام لیس مترها کشت و تا مرحله ساقه دهی، پنج بار با آب شیرین (0.7 dS/m) آبیاری شد. از مرحله ساقه دهی تا مرحله برداشت محصول، آبیاری ذرت (هفت آبیاری) با آب شور و شیرین با چهار روش (تیمار) مختلف انجام گرفت. بدین ترتیب که در تیمار اول (نیم در میان)، در هر نوبت آبیاری، نیمی از آب آبیاری با آب شور (7.3 dS/m) و نیمی دیگر بلافاصله پس از نفوذ نیم اول با آب شیرین (0.7 dS/m) تکمیل می شد. در تیمار دوم (یک در میان(، آبیاری یک نوبت با آب شور و نوبت دیگر با آب شیرین به طور متناوب و یک در میان صورت می گرفت. در تیمار سوم (اختلاط آب شور و شیرین)، آبیاری با مخلوط آب شور و شیرین (4 dS/m) صورت می گرفت و در تیمار چهارم (شاهد) آبیاری فقط با آب شیرین انجام می گرفت. نتایج حاصله از این تحقیق نشان داد که تیمار متناوب نیم در میان به عنوان یک روش مدیریتی جدید تلفیق آب شور و شیرین در مقایسه با دو تیمار دیگر (مخلوط و متناوب یک در میان) دارای عملکرد بیشتری (از لحاظ وزن دانه و وزن کل ماده خشک) می باشد. راندمان مصرف آب برای تیمارهای شاهد، متناوب نیم در میان، متناوب یک در میان و مخلوط به ترتیب 0.82، 0.65، 0.56 و 0.58 کیلوگرم دانه ذرت به ازای هر متر مکعب آب محاسبه شد که در بین تیمارهایی که با آب شور و شیرین آبیاری می شدند، تیمار متناوب نیم در میان بیشترین راندمان را داشت. میزان شوری محلول خاک در اعماق 25 و 50 سانتی متری در تیمار نیم در میان کمتر از میزان شوری در دو تیمار دیگر (مخلوط و متناوب یک در میان) بود.
  • نورمحمد تربتی نژاد، آشورمحمد قره باش، علی ستاریان صفحه 171
    این پژوهش جهت تعیین و مقایسه ارزش غذایی (ترکیبات شیمیایی، مصرف اختیاری، قابلیت هضم مواد مغذی و مقدار انرژی) دو گونه گیاه مرتعی، درمنه دشتی و درمنه کوهی، که پوشش غالب مراتع نواحی خشک و نیمه خشک ایران می باشد، با استفاده از حیوان زنده انجام گرفت. به چهار راس قوچ اخته شده نژاد دالاق (آتابای ترکمن) که در داخل قفس های متابولیکی نگهداری می شدند پس از جمع آوری نمونه های لازم در اوایل پاییز و در مرحله رسیدن بذر علوفه داده شد که نتایج بدست آمده از آزمایش به شرح زیر بود: میانگین ماده خشک مصرفی روزانه (کیلوگرم)، نسبت ماده خشک مصرفی به وزن زنده (درصد) و ماده خشک مصرفی در مقابل هر کیلوگرم وزن متابولیکی (گرم در روز) به ترتیب در گونه درمنه دشتی 583/0، 445/1 و 353/34 و در گونه درمنه کوهی 552/0، 335/1 و 855/33 بوده و اختلاف بین دو گونه در صفت نسبت ماده خشک مصرفی به وزن زنده از نظر آماری معنی دار بود (P<0.01). میانگین قابلین هضم ماده آلی، پروتئین خام و الیاف خاک در گونه درمنه دشتی به ترتیب 680/55، 173/61 و 287/58 و در گونه درمنه کوهی 06/53، 88/50 و 44/64 درصد و ا ختلاف میانگینهای قابلیت هضم ماده آلی و پروتئین خام (P<0.05) و الیاف خام (P<0.01) که از نظر آماری معنی دار بود. میانگینهای مجموع مواد مغذی قابل هضم یا TDN (درصد) و غلظت انرژی قابل هضم (مگاکالری در کیلوگرم ماده خشک) در گونه درمنه دشتی 177/55 و 616/2 و در گونه درمنه کوهی 77/51 و 493/2 بوده و اختلاف بین میانگینهای دو گونه از نظر مجموع مواد مغذی قابل هضم (P<0.05) و غلظت انرژی قابل هضم (P<0.01) معنی دار بودند. نتایج آزمایش نشان داد که ارزش غذایی گونه درمنه دشتی بیشتر از گونه درمنه کوهی می باشد.
  • سعید مرید، داوود ریاضتی صفحه 181
    با وجود مشکلات مکرر سیل در شرق استان هرمزگان آمار مطلوبی از وقایع سیل در آن وجود ندارد و رودخانه های بسیاری هستند که به طور کلی فاقد ایستگاه آبسنجی می باشند. جهت برآورد سیل در ساختگاه های (سایت) فاقد آمار دو گونه کاملا متفاوت از ساختارهای مدلهای هیدرولوژیکی شامل سیل شاخص (براساس توزیع های گامبل و لوگ نرمال)، روش منطقه ای توزیع GEV، (مدلهای آماری) و تشابه سازی بارش - رواناب با استفاده از مدل HEC-1، (مدلهای تفهیمی) برای رودخانه های شرق استان مورد استفاده قرار گرفته و سپس نتایج حاصل با تحلیل فراوانی سیلاب در ایستگاه های شاخص منطقه مقایسه شده و در عین حال معایب و مزایای هر کدام از روش ها بررسی و بحث شده است. نتایج حاصل نشان می دهد که روش GEV از میان روش های آماری و مدل HEC-1 نتایج مطلوبی را داشته اند، و از این بین مدل HEC-1 بهتر عمل کرده است. در عین حال برای تصمیم گیری درخصوص روش برتر برای هر ساختگاه، اجرای دو نوع مدل و مقایسه نتایج با نتایج تحلیل فراوانی سیل در رودخانه های دارای آمار اطراف ساختگاه توصیه شده است.
  • محمد فرهنگی، ابوالقاسم کمالی، عبدالمجید حاجی مرادلو صفحه 195
    نقش زئولیت طبیعی در آب شیرین به منظور سنجش کارآیی آن در جذب آمونیاک محیط پرورشی ماهی قزل آلای رنگین کمان بررسی شد. ماهیانی با وزن 21-9/5 گرم (میانگین 15 گرم) در معرض 4 غلظت مختلف از آمونیاک کل (NH4+ + NH3+) از 25-10 میلی گرم در لیتر (25 و 20 و 15 و 10 میلی گرم در لیتر) قرار گرفتند. یک گروه 13 تایی هم به عنوان شاهد مورد استفاده قرار گرفت. غلظت کشنده و نیمه کشنده (LC50) در مدت 24 ساعت تعیین شد. تحت شرایط ثابت دما و PH(8/7- ph=7/7 و (T=16 oc غلظت کشنده آمونیاک برابر با 25 میلی گرم در لیتر آمونیاک کل بود (معادل 44/0 میلی گرم در لیتر آمونیاک غیریونیزه). کاربرد 15 گرم در لیتر زئولیت توانست تلفات را به صفر برساند. از بافتهای کبد، کلیه و آبشش ماهیانی که در معرض غلظت کشنده آمونیاک و گروه هایی که در معرض زئولیت بدون آمونیاک بودند، جهت بررسی آسیب شناسی این اندامها مقاطع بافتی تهیه شد. در بررسی های پوششی بود. در کلیه، ضایعات شامل تخریب مجاری کلیوی، اتساع کپسول بومن، خونریزی و پرخونی بوده و در کبد ضایعات شامل خونریزی، پرخونی و نکروز سلولهای کبدی بود.
  • سید رضامصطفی نژاد، سیدعلی اکبر رضایی صفحه 209
    از دیرباز سوزنی برگان غیربومی به دلیل جذابیتها و ویژگی های منحصر به فرد خود مورد توجه افراد و مؤسسات مختلف قرار گرفتهاند، و کشت آنها جهت سازگاری در شرایط اقلیمی وسیعی در کشور متداول گردیده است که از آن جمله میتوان به توده دست کاشت کاج بادامی ایستگاه تحقیقاتی چمستان نور اشاره نمود. در سال 1376 جهت بررسی این توده کلیه درختان از نظر پارامترهای رویشی مانند قطریه، قطر برابر سینه، ارتفاع و ارتفاع قطر میانه و همچنین کیفیت درختان مورد اندازه گیری قرار گرفتند و پس از محاسبات مربوطه و برآورد پارامترها، نتایج تا سن 14 سالگی بدین شرح ارائه گردید: قطر متوسط برابر سینه، متوسط ارتفاع کل و حجم متوسط توده در هکتار به ترتیب 75/16 سانتیمتر، 7/5 متر و 66/35 متر مکعب در هکتار میباشد. متوسط رویش قطری، ارتفاعی و حجمی در هکتار در سال به ترتیب برابر با 12 میلی متر، 41 سانتیمتر و 5/2 مترمکعب در هکتار است و متوسط ارتفاع هرس 48/0 متر و میزان زنده مانی درختان 70 درصد است. با توجه به رویش متوسط این توده و 70 درصد زنده مانی در شرایط جلگهای و سازگاری نسبی آن و همچنین مقاومت به شرایط سخت آب و هوایی (از نظر سرما و گرما) احتمالا جنگلکاری آن در اراضی جلگه ای ساحلی، کم بازده و مخروبه میتواند سودمند باشد.