فهرست مطالب

کهن نامه ادب پارسی - پیاپی 2 (زمستان 1389)

فصلنامه کهن نامه ادب پارسی
پیاپی 2 (زمستان 1389)

  • تاریخ انتشار: 1389/10/11
  • تعداد عناوین: 7
|
  • علی تقوی، ابوالقاسم رادفر صفحه 1
    شاهنامه حکیم ابوالقاسم فردوسی با گذشت هزار سال از سرایش آن، همواره در شئون مختلف زندگی ایرانیان و دیگر مردم آگاه و نیک سرشت جهان حضور داشته است. دامنه تاثیرپذیری از شاهنامه تنها به حوزه ادبیات و خلق آثار ادبی و ترجمه همه یا قسمتی از آن به زبان های زنده دنیا محدود نیست بلکه درطول سالیان پس از سرایش شاهنامه، هنرمندان ایرانی همواره متاثر از آن، به خلق زیباترین آثار همت گماشته اند. در واقع، از همان سده های آغازین خلق این حماسه ملی، اشعار، داستان ها و شخصیت های آن به صورت های گوناگون در فرهنگ و هنر ایران تاثیرگذار بوده است.
    در این جستار، تاثیر و حضور شاهنامه در برخی از مهم ترین هنرهای ایرانی، ازجمله نگارگری، خوشنویسی، هنرهای نمایشی، و کاشی کاری، بررسی شده است.
    کلیدواژگان: شاهنامه فردوسی، هنرهای ایرانی، شاهنامه نگاری، تذهیب، خوشنویسی، کاشی کاری، هنرهای نمایشی
  • داریوش ذوالفقاری، نرگس محمدی بدر صفحه 15
    در این مقاله، پس از بیان تعریفی تکمیلی از دانش معانی، بیت معروف «میازار موری که دانه کش است / که جان دارد وجان شیرین خوش است» با ضبط دیگری از آن که در شاهنامه تصحیح جلال خالقی مطلق آمده است (مکش مورکی را که روزی کش است / که او نیز جان دارد و جان خوش است) مقابله و با توجه به مقتضای حال مخاطب، گوینده و نوع ادبی حماسه، دلایل بلاغی رجحان ضبط اخیر در بافت شاهنامه بیان شده است. در پایان نیز بر این نظر تاکید شده که برای کشف اصول و معیارهای دانش معانی مختص زبان فارسی لازم است شاهکارهای متون ادبی این زبان به شیوه استقرایی بررسی شوند.
    کلیدواژگان: نقد بلاغی، شاهنامه فردوسی، بوستان سعدی، دانش معانی
  • ابوالقاسم رادفر، احمد کیا صفحه 29
    در این نوشتار، درپی واکاوی دو اثر از دو زبان مختلف و از دو دوران مختلف تاریخی هستیم که بحث آنها یکی از دغدغه های دائمی بشر یعنی رویارویی با شر است: فردوسی از سویی و شکسپیر از سوی دیگر. ابتدا از نظرگاهی ساختارگرایانه به بررسی دو اثر خواهیم نشست و همسانی ها و تفاوت های زبان شناختی و ادبی متون را برمی شمریم و نشان می دهیم که دو اثر در سطح گفتمان روایت ساختاری مشابه دارند و ازمنظر نشانه شناسی نیز وجوه مشترک فراوانی به طور غیرمستقیم در هر دو اثر وجود دارد؛ آنگاه متن را از نظرگاه هرمنوتیکی تاویل می کنیم. آنچه در اینجا اهمیت ویژه ای دارد، نگاهی است که به شکلی متفاوت به مقوله ادبیات تطبیقی انجام می شود و آن وجود یک جبر زمانی در خلق آثار هنری است که در آن، مسئله تکرار زمانی بیشتر توجه می شود تا مسئله برخورد های بینافرهنگی دو ملت؛ تکراری که کم و بیش از مسائلی سرچشمه می گیرد که دغدغه های دائمی بشر در زندگی اش بر روی زمین است و تفسیرهای دگرگونه و متفاوت آدمی در پاسخ دهی به آنها و عدم دستیابی به این مهم.
    در این مقاله، دو اثر و جهان های آنها در روندی که به آن اشاره شد، ردگیری می شود و در بخش های پایانی مقاله، درباره نگاهی ازلی/ ابدی (کی هانی) به مقوله های مطرح شده در زمان جاودانه آن بحث می شود.
    کلیدواژگان: تطبیقی، فردوسی، شکسپیر، ضحاک، مکبث، شر
  • محمدرضا صرفی، راضیه افاضل صفحه 53
    ایرانیان در گذشته، مانند بیشتر اقوام، خورشید و اختران را با تامل و اندیشه می نگریستند. به این علت، درباره آسمان که بخشی از فرهنگ و اساطیررا تشکیل می دهد باورها و تفکراتی به ادبیات راه پیدا کرد و ادیبان فارسی زبان کم وبیش با علم نجوم آشنا شدند و اصطلاحات و تعبیرهای این دانش را وارد شعر و نثر کردند، تا جایی که نام ستارگان، سیارات، صورت های فلکی،... وگرایش های ذهنی عامه درباره آنها، سراسر ادب فارسی را فرا گرفت و زیباترین تعبیرها، افسانه ها و صورت های خیالی را آفرید. در این مقاله، ابتدا علم احکام نجوم و باورهای شکل گرفته پیرامون آن، در خمسه خواجو به شیوه کتابخانه ای بررسی شده و سپس، به روش تحلیلی توصیفی به نگارش درآمده است.
    کلیدواژگان: خواجو، خمسه، نجوم، باورها، افلاک
  • قدرت الله طاهری صفحه 77
    شعر در یک دیدگاه کلی، به دو حوزه شکل(form) و محتوا (meaning) تقسیم می شود. آنچه شکل اثر را می سازد، زبان، صور خیال، موسیقی (وزن و قافیه) و ساختار بیرونی و درونی (پیوند پوشیده عناصر متن در محور عمودی) است؛ و محتوای اثر نیز بازتابی از جهان بینی، نگرش و تجارب وی‍‍ژه شاعر از دنیای پیرامون او است. در ادوار مختلف شعر فارسی، توجه شاعران و ادیبان یا بر جهان معنای اثر بوده و یا بر شکل بیان آن: برای شاعران سبک خراسانی و عراقی و نیز سبک نیمایی دوران معاصر، کشف معانی عمیق انسانی، فلسفی، عرفانی و اجتماعی در درجه اول اعتبار قرار داشت؛ برای شاعران سبک هندی (اصفهانی) و پاره ای از جریان های ادبی معاصر مانند موج نو، شعر حجم، شعر ناب و پسامدرن، بخش هایی از شکل شعر، یعنی صور خیال و زبان، اهمیت بیشتر داشت و دارد. اینکه کدام بعد اثر هنری محتوا یا شکل ارزشمندی و جاودانگی آن را تضمین می کند، علی رغم کوشش بی وقفه منتقدان ادبی از افلاطون تا بارت و دریدا و اکو و دیگران، هنوز مشخص نیست و دربین منتقدان، گرایش های افراطی به جانب معنا و یا شکل و نیز رویکردهای اعتدالی به هر دو حوزه اثر ادبی دیده می شود و متمایل شدن به هر جانب، به منظر (perspective) فرد بستگی دارد. سبک هندی، بی هیچ تردیدی، یکی از دوره های در خور توجه در ادبیات کشورهای فارسی زبان است و شاید تنها سبکی است که در مرزهای خارج از ایران و به صورت سبکی منطقه ای در مدتی طولانی رواج گسترده داشته است. نگرش و تحلیل انتقادی این دوره ادبی، علاوه بر روشن کردن دلایل پوشیده اوج و فرود آن، می تواند در سرنوشت جریان های ادبی معاصر در ایران و سایر کشورهای فارسی زبان کارساز باشد. به نظر می رسد شعر فارسی، با وجود راه یافتن به جغرافیای سیاسی و فرهنگی جدید هندوستان از اوایل قرن دهم، نتوانسته است به «عالم جدید معرفت شناختی» دست یابد و وارد «گفتمان سازنده» با فرهنگ هندی از جمله سنت اسطوره ای، فلسفی، دینی و ادبی آن نشده و یکی از دلایل زوال آن نیز خالی بودن از تفکر بنیادین و فقر معنایی است.
    در این مقاله، ضمن طرح چهار فرضیه درباره علل این مسئله، فقر فکری و فلسفی در سبک هندی، به ویژه نسل دوم، یعنی کسانی که بعد از صائب به شهرت ادبی رسیده اند، بررسی می شود.
    کلیدواژگان: نقد ادبی، نقد جامعه شناختی، سبک شناسی، سبک هندی، تفکر بنیادین
  • مرتضی قائمی، زهرا طهماسبی صفحه 97
    سید حمیری، یکی از شاعران برجسته شیعی است که شعر خود را در خدمت نشر مفاهیم دینی و تبیین فضایل اهل بیت(ع) و دفاع از ایشان قرار داده است.
    سید حمیری، از آن دسته شاعران نیست که گوهر شاعری خود را یکسره در دامان تشبیه پردازی ها و تصویر سازی های دورودراز بریزد و تصاویر غیرمعمول و رنگارنگ دور از ذهن خلق کند، بی آنکه این تصاویر، محتوای چشمگیری داشته باشند. به نظم کشیدن عقاید ناب و ریشه دار شیعی، چنان بر سراسر چکامه های این شاعر غلبه دارد که در اکثر قریب به اتفاق موارد، تشبی هات محدودی که شاعر به کار می برد، درخدمت بیان معانی و وضوح هرچه بیشتر محتوای دینی شعر است.
    محوریت محتوا و معنا در تشبی هات شاعر، از سویی به ساحت بیان هنرمندانه شعر او لطمه می زند و از سوی دیگر میزان والای پایبندی شاعر به عقاید شیعی و اندیشه محوربودن شعر وی را می رساند.
    زبان و فضای شعر او چنان ساده و روان و موافق با مقتضای حال مخاطب و برگرفته از عناصر زیبای همین جهان پیرامونی ما است که هر جا فضای شعر او خواستار همراه تصاویری برگرفته از عناصر طبیعت می شود، شاعر این نیاز معنایی را با نقاشی هایی که از فضای طبیعت پیرامونی ترسیم می کند، پاسخ می دهد.
    کلیدواژگان: اهل بیت(ع)، سید حمیری، نقد ادبی، شاعران شیعی
  • علیرضا میرزا محمد صفحه 127
    قصیده عینیه، منظومه علمی سرشار از عناصر شعری و ظرایف ذوقی در بیان احوال نفس است که نمودی برجسته از فلسفه باطنی ابن سینا به شمار می رود. وی با دستمایه ای از معرفت شهودی و اشراقی و حکمت ذوقی، به آفرینش این چکامه شگرف همت گمارد تا مگر نفس را پس از هبوط، از وضع رقت بار زمینی رهایی بخشد و به جایگاه بلند آسمانی اش بازگرداند، مشروط بر اینکه به زیور علم و عمل آراسته شده باشد.
    نویسنده در این مقاله می کوشد که با نگرش تحلیلی به بحث در مبنای فکری شیخ در خلق این قصیده بپردازد و پس از نقد و بررسی آرای گوناگون در این خصوص، حقیقت امر را روشن سازد.
    کلیدواژگان: قصیده عینیه، ابن سینا، فلسفه مشرقی، علم خواص، نفس انسانی، هبوط، عرفان قرآنی، رجوع اختیاری، حدیث علوی
|
  • Ali Taghavi, Abolghasem Radfar Page 1
    After a thousand year, Ferdowsi's Shahnameh is still present in different dimensions of Iranian's lives and other people from different nations. The influence of Shahnameh is not just limited to literature and the creation of literary works or the translation of them. It has always inspired Iranian artists for the creation of the most beautiful literary works. In fact, from the beginning years, the characters, stories and poems have affected the culture and art of Iranians in different ways. In the present article the presence of Shahnameh in some of the most important Iranian arts, including painting, calligraphy, performing arts, and art of tiling has been considered.
    Keywords: Ferdowsi's Shahnameh, Iranian arts, Calligraphy of Shahnameh, illumination, calligraphy, art of tiling, performing arts
  • Dariush Zolfaghari, Narges Mohammdi Badr Page 15
    In this article, after an expression about a supplementary definition of rhetoric in Persian language, the famous verse “no chagrin the ant who caries seed for it’s feed / who it is living and it’s life is dulcet” has been compared with another form of it in Shahnameh edited by Jalal Khaleghi Motlagh: “Don’t kill the ant who is feed caring / who has breath and loves it’s life.” Regarding the situation of addressee, narrative and epic literary style the rhetorical reasons behind the preference of this recent form in the context of Shahnameh has been explained. At the end, in order to discover the proper doctrine and criteria for the Persian language, there is an emphasis on the necessity of using inductive style for the study of literary masterpieces such as Shahnameh.
    Keywords: Rhetorical criticism, Ferdowsi's Shahnameh, Saadi's Bustan, knowledge of the meaning
  • Abolghasem Radfar, Ahmad Kia Page 29
    The present article deals with two works from two different languages and two different historical eras that has the same theme of "facing evil". A structural analysis of the linguistic and literary similarities and differences shows a common structural narrative. From the point of view of semiology there are so many common features. Following that a hermeneutic point of view is used for the interpretation of the two texts. The main point in this article is having a different view toward comparative literature through force of time in which the repetition in time is more important than the differences between the two cultures. This repetition in time is one of the ceaseless concerns of human beings which produce different interpretations by human beings. In the present article the two works of art and their worlds are compared with each other. The last part deals with an eternal view toward the time period in which these two works of art were created.
    Keywords: comparative, Ferdowsi, Shakespeare, Zahhak, Macbeth, Evil
  • Mohammad Reza Sarfi, Raziyeh Afazel Page 53
    Like most nations, ancient Iranians pondered on the sun and stars. Beliefs and thoughts which were part of culture and myths were introduced to literature, too, and Persian literary men became almost familiar with astronomy, and brought terminology and concepts of the science in poetry and prose, so that name of stars, planets and constellations as well as public attitudes about them engulfed all of the Persian literature, and created the most glamorous concepts of fiction and fictional images. In this article astrology and beliefs about them (Khwaju Kermani's Khamseh) are studied in a library research method through descriptive-analysis.
    Keywords: Khwaju, Khamseh, astrology, beliefs, Skies
  • Ghodratalah Taheri Page 77
    In general, poetry is divided into two domains of form and meaning. The form of the poetry is built up of language, images, music and the external and internal structure. The meaning of the poetry is a reflection of the view of the world, attitude and the experiences of the poet. Each of the different literary eras paid attention to just one of the two domains. For the Khorasani, Iraqi and the contemporary poets following Nima's style the profound philosophical, spiritual and social meaning of their poems was important, on the other hand for the poets following Indian and some of the contemporary styles such as Moje Now and post modern the form became important. The Indian style of poetry is the only one which has maintained its place in countries other than Iran. The critical analysis of this period can show the reasons behind the rise and fall of its golden era. The present article discusses four hypotheses on the lack of meaning considerations, especially in the second generation of the followers of the Indian style that became famous after Saeb Tabrizi.
    Keywords: literary criticism, social criticism, Stylistics, Indian style, fundamental thinking
  • Morteza Ghaemi, Zahra Tahmasebi Page 97
    Seyed Hemyari is one of the famous Shiite poets that dedicated his poems for the spread of religious concepts and making clear the virtue and superiority of Ahl al-Bayt (Holy Family) (peace be upon them). He does not use exaggerations in his poems especially with the use of similes. Instead he versifies novel and original Shiite beliefs through using a small number of similes, creating lucid meanings and religious concepts. Paying attention to the content and meaning of his poems makes his poems less artistic in the form. But it also shows his devotion to Shiite beliefs and ideas. The language and atmosphere of his poems are simple and smooth to the addressees. They are taken from the every day life of people and the natural elements in order to provide the meaning for his poems.
    Keywords: Ahl al Bayt (peace be upon them), Seyed Hemyari, literary criticism, Shiite poets
  • Alireza Mirza Mohammad Page 127
    The Ode of Eyniyyeh is full of poetic elements and delicate and elegant artistic taste in the definition of soul which shows Ibn Sina' philosophy. With an intuitive and illuminist cognition and taste of wisdom, he created this ode in order to free selfness from this earthly world and return it to its place in heaven with the prerequisite of science and practice. Through an analytical attitude, the writer tries to discuss the principles behind the composition of this ode and make a clear judgment out of the different ideas surrounding its composition.
    Keywords: Ode of Eyniyyeh, Ibn Sina, oriental philosophy, Dievine Knowledge, human soul, descension, Quranic mysticism, optional return, Alavi Saying