فهرست مطالب

نشریه تاریخ پزشکی
پیاپی 11 (تابستان 1391)

  • تاریخ انتشار: 1391/05/11
  • تعداد عناوین: 7
|
  • حامد عطایی سعیدی صفحات 11-44
    با شروع قرن بیستم این امرآشکار شد که مرگ و میر در بسیاری از کشورهای غربی کاهش یافته و باروری در حال کاهش است. این تجربه تاریخی به ظهور تئوری بزرگ جمعیتی یعنی انتقال جمعیتی یا تئوری انتقال منجر شد. آگاهی از دگرگونی سیمای سلامتی در هر کشور از مهمترین اطلاعاتی است که در برنامه توسعه اجتماعی و برنامه ریزی برای تامین، حفظ و ارتقای سلامت جامعه مورد استفاده قرار می گیرد. هدف اصلی مطالعه حاضر بررسی تاریخی تغییر در الگوهای جهانی سلامت و بیماری است. این مطالعه از نوع تاریخی- تطبیقی کمی است. با استفاده از روش جمع آوری اطلاعات مربوط به داده های جمعیتی و بهداشت و سلامت، آن بخش از داده هایی که در مورد تغییرات جمعیتی و تاثیرات آن بر وضعیت سلامت تا کنون مورد توجه جدی قرار نگرفته اند گردآوری و مورد بررسی تحلیل قرار گرفته است. دگرگونی سیمای سلامتی بر پایه دو گذار جمعیت شناسی و همه گیر شناسی استوار است. دگرگونی سیمای سلامتی تعبیری شناخته شده و علمی است که از دو گذار متعادل نسبت به هم، یعنی گذار جمعیت شناسی و گذار همه گیر شناسی شکل می گیرد. توسعه اجتماعی- اقتصادی طی دو یا سه دهه ی اخیر در ایران، سبب بروز تغییرات عمده ای در شاخص های جمعیتی و همه گیر شناسی کشور شده است. به این منظور اطلاعات مربوط به سرشماری ها و مطالعات جمعیتی در یک فاصله زمانی 45 ساله و نیز اطلاعات مربوط به مرگ در یک فاصله زمانی 30 ساله مورد استفاده قرارگرفته و با مقایسه شاخص های دموگرافیک و اپیدمیولوژیک، سیمای سلامتی کشور در طول زمان و چهره کنونی آن نشان داده خواهد شد.
    کلیدواژگان: انتقال جمعیتی، انتقال سلامت، انتقال اپیدمیولوژیک، اختلال در سلامتی، الگوهای سلامت و بیماری
  • فاطمه رفیعی آتانی، محسن ناصری راد، ژانت میکاییلیان، احسان خیرخواه زاده صفحات 45-72
    پژوهش تاریخی همواره به آن دسته از اعمال گذشته انسان اهتمام داشته است که معنایی اجتماعی دارند و بسیاری از پدیده های جامعه شناسی تاریخی پزشکی را می توان با روش وابستگی مسیر به نحوی مناسب تبیین کرد. هدف اصلی این مقاله آن است که تحلیل وابستگی مسیر را به عنوان یک روش موثر در پژوهش جامعه شناسی تاریخی پزشکی بسط دهد. در این مطالعه، با یک روش تحلیل مفهومی- مقایسه ای، برای مطالعه جزئیات کامل موارد پزشکی، یافته های زمینه مفاهیم با مستندات خرده موارد مطالعه مقایسه شده است. یافته ها نشان می دهد در چارچوب وابستگی مسیر دو نوع اصلی توالی بررسی می شود. نوع نخست، تحلیل وابستگی مسیر توالی خود تقویت کننده است. توالی هایی که ابتدا شکل می گیرند و سپس یک الگوی نهادی پزشکی را بازتولید می کنند. دومین نوع تحلیل وابستگی مسیر، بررسی توالی واکنشی است. در وابستگی مسیر، حلقه نهایی مورد توجه ویژه پژوهشگر است و به عنوان نتیجه تلقی می شود. مطالعات وابستگی مسیر بر مواردی انحرافی پزشکی نیز تاکید دارد. جهت گیری های تاریخی در کلیه جنبه های کار جامعه شناسی رو به پیشرفت است اما در هیچ موردی لزوما جهت گیری منحصر به فردی وجود ندارد. تحلیل وابستگی مسیر نیز ذاتا خوب یا بد نیست بلکه تنها یک روش بالقوه مطالعه در پژوهش جامعه شناسی تاریخی پزشکی است و از آن می توان به عنوان یک پارادایم تاریخی دانش پزشکی یاد نمود.
    کلیدواژگان: تاریخ پزشکی، جامعه شناسی تاریخی، رویکرد تحلیلی، نهاد پزشکی، وابستگی مسیر
  • بیتا نقاشیان صفحات 73-96
    دوگانه انگاری و انفکاک میان «بدن» و «روح» سنتی عظیم بود که با افلاطون آغاز شد، در مسیحیت بسط یافت و با دکارت به اصالت فلسفه ی جامع و مطلقی به اوج رسید، با کانت به صورت باروی منطقی دقیق مستحکم و در هگل متافیزیکی بر فراز جهان و تاریخ جهان گشت. جریانی که در سرتاسر آن انسان به مثابه ی غایتی روحانی محسوب شد. در دوران مدرن اما اندک اندک گرایشی پدید آمد که به بدن بیشتر از روح ارزش می داد. توجه به تام بدن در دستگاه فلسفی پدیده شناسی ادراک موریس مرلوپونتی بود که به صورت خارق عادت و نبوغ آسا بیان و تناورده شد.آنچه مرلوپونتی در پی آن است اینهمانی بدن و ذهن و بدن و ادراک است. ذهن، مجرد از بدن به فهم نمی آید. نزد وی ما مدرکانی بدنمند هستیم. بدن برای وی، جای گرفتن انسان در جهان و نظرگاه انسان به سوی جهان، لنگرگاه ما در جهان» و طریق عام جهان داشتن ماست و در این میان این جهان نیست که مبداء قرار می گیرد. به زعم وی ما هرگز نمی توانیم تصوری از خود فارق از بدنمندی و ادراکاتمان داشته باشیم. ما همان جهت گیری ادراکی- جسمانی مان در جهان هستیم و ذهن یا آگاهی منبعث از همین جهت گیری ادراکی- جسمانی ما در جهان است. اینگونه مرلوپونتی بر مبنای عطف به زندگی و تجربه ی زیسته و بر بنیاد توجه به امر خرد، امرمشخص و امر خرد و مشخص در یک جامعیت و کلیت، در گذاری از پدیده شناسی به انسان شناسی، بنیادهای فلسفی- منطقی و تئوریک برای عطف به بدن انسانی و بدن به مثابه ی وجه لازم برجاهستی انسان فراهم می آورد و از این دریچه پایه های مبرهن و اصول منطقی، برای پژوهش ها و آرا، در دانش انسان شناسی انتقادی جدید و انسان شناسی بدن، جامعه شناسی پزشکی، تاریخ پزشکی، فلسفه ی پزشکی و هر خردشاخه ی مطالعاتی مربوط به بدن انسانی را بنیان می گذارد.
    کلیدواژگان: انسان، انسان شناسی بدن، تاریخ بدن، در، جهان، بودگی، متافیزیک روح
  • مصطفی کریمخان زند صفحات 97-128
    بیماری آبله از جمله بیماری های شایع در میان اطفال و عامل مهمی در مرگ و میر آنان طی دو سده گذشته در ایران بوده است. این مقاله به تاریخی از فرایند آبله کوبی در ایران سده سیزدهم هجری قمری می پردازد و پس از ارائه ی گزارشی تاریخی از شیوع این بیماری و نیز رواج آبله کوبی در ایران، شیوه های آبله کوبی رایج را بر می شمارد. توضیح داده می شود که آبله کوبی حتی در طریقه ی جدید نیز گاه به صور مختلف انجام می گرفت و تنها از یک شیوه ی خاص استفاده نمی گشت. در نهایت نشان داده می شود که در ایران دست کم طی دو سده پیش از اولین آبله کوبی ها، احتمالا مایه کوبی آن سان که تعدادی از مورخین تاریخ پزشکی بدان اشاره کرده اند، جز تنها در مواردی محدود و در پاره ای ایلات و قبایل وجود نداشته است. در پاسخ به این مساله است که به پاره ای مخالفت ها با آبله کوبی اشاره شده و در این باب شواهد و مستندات تاریخی ارائه می شود.
    کلیدواژگان: آبله، آبله کوبی، ایران، تاریخ پزشکی، مایه کوبی
  • عباس خورشیدنام صفحات 131-154
    میشل فوکو که به دلیل رویکرد بدیع و انتقادی اش تاثیرات قابل توجهی در جامعه شناسی، تاریخ، فلسفه و فلسفه سیاسی از خود به جا گذاشته است تحت تاثیر اندیشه نیچه و متفکرانی چون جرج کانگلیم و گاستون باشلار نگاه ویژه ای به تاریخ دارد که با رویکرد رایج به تاریخ تفاوت های بنیادین دارد. اندیشه فوکو و آثار او را به دو دوره دیرینه شناسی و تبارشناسی تقسیم کرده اند. علیرغم تفاوت هایی که این دو دوره در آثار و افکار فوکو دارند، مفروضات بنیادین تفکر فوکو در این دو دوره یکسان باقی می مانند. یکی از مهم ترین آثاری که فوکو در دوران دیرینه شناسی به رشته تحریر درآورده است کتابی با نام تولد درمانگاه است. تولد درمانگاه امکان بازنویسی تاریخ پزشکی و رابطه بیمار و پزشک را فراهم می کند. فوکو در این کتاب عملکرد دانش پزشکی در دوره های مختلف را تشریح می کند و نادرستی رویکرد خطی به تاریخ و رویکرد انباشتی به علم را نشان می دهد. این مقاله پس از معرفی روش دیرینه شناسی به ایده های اصلی کتاب تولد درمانگاه می پردازد.
    کلیدواژگان: ادراک پزشکی، تولد درمانگاه، دیرینه شناسی، سوژه، میشل فوکو
  • سید مجتبی رضوی طوسی، سجاد یاهک صفحات 155-180
    پزشکی و سلامت در جامعه مدرن با مختصات گوناگون در تمام عرصه های جامعه وارد شده و پدیده های مختلف را تحت تاثیر خود قرار داده است که در این میان بحث های اخلاقی و ارتباط پزشک و بیمار و مقوله های فرهنگی از اهمیت زیادی برخوردارند. این نوشتار به منظور برجسته ساختن نقش اخلاق و مقوله های فرهنگی و همچنین نقش فرآیندهای پزشکی شدن در جامعه پرداخته است. بدن از حوزه هایی است که در ارتباط با پزشکی و مقوله های فرهنگی تاثیر زیادی پذیرفته است. نظریات و تحلیل های مختلف و نتایج بدست آمده نشان می دهد که اخلاق در حوزه پزشکی ارتباط تنگاتنگی با روندهای فرهنگی و اجتماعی و مولفه های مترتب بر آن دارد به طوری که با فرآیندهای نوپدید و تاثیر آن بر رفتارهای افراد باعث شده است که کارکرد برخی حوزه های سلامت از جمله جراحی زیبایی، توجه به بدن و غیره تغییر پیدا کند و پزشکی را نیز تحت تاثیر خود قرار دهد. پزشک به عنوان فرد تاثیرگذار مهم در جامعه کنونی نقش اساسی در روند پزشکی جامعه و مسائل مربوط به اخلاق پزشکی دارد و اگر ارتباط بین بیمار و پزشک و بین این دو با جامعه کل، ارتباط سالم و اخلاقی و تعهد محور باشد، جامعه ای سالم و افرادی سالم خواهیم داشت.
    کلیدواژگان: اخلاق، بدن، بیمار، پزشکی، پزشکی شدن، فرهنگ
  • حسین نوری، دیبا نیک آئین، عاطفه نقدلو صفحات 181-192
    در این مقاله با مروری جامعه شناختی بر تاریخ پزشکی دوران باستان به رویکردها و مدل های جامعه شناسی سلامت و بیماری پیش از ظهور پزشکی مدرن پرداخته شده است و بر ویژگی های سه نظام عمده پزشکی باستان یعنی نظام پزشکی یونان باستان (آسیب شناسی هومورال)، نظام پزشکی چین باستان (طب سوزنی) و نظام پزشکی آیورودیک هند باستان (آیورودا) تاکید گردیده است. توجه اساسی این نظام ها، بر خلاف نظام های شخص نگر، بر عوامل و پدیده های متافیزیکی معطوف بوده است. اصلی ترین ویژگی مشترک این نظام ها تبیین بیماری بر اساس عدم توازن میان عناصر اصلی بدن بوده است که این عدم توازن، از درون یا بیرون و ناشی از نیروهای طبیعی تلقی می شده است. بر این پایه، بیماری به صورتی غیرشخصی تبیین می شد و مفهوم «توازن» اساس اتیولوژی بیماری بوده است.