فهرست مطالب

بلور شناسی و کانی شناسی ایران - سال بیست و یکم شماره 2 (پیاپی 52، تابستان 1392)

مجله بلور شناسی و کانی شناسی ایران
سال بیست و یکم شماره 2 (پیاپی 52، تابستان 1392)

  • تاریخ انتشار: 1392/05/02
  • تعداد عناوین: 17
|
  • محمد نیایی فر، نرگس خلفی، احمد حسن پور صفحه 183

    در این پژوهش، نانوذرات گارنت ایتریوم آهن با جانشانی سریوم با فرمول Y3-xCexFe5O12 (8/0 و 7/0، 6/0، 5/0، 4/0، 3/0، 1/0،0 = x) به روش سل- ژل تهیه شد، و سپس اثر جانشانی سریوم بر ساختار بلوری نانوذرات با پراش سنج پرتو ایکس (XRD)، میکروسکوپ الکترونی روبشی (SEM) و بیناب سنجی تبدیل فوریه فروسرخ (FT-IR) مورد بررسی قرار گرفت. تحلیل الگوهای XRD نشان می دهد که بالاترین مقدار جانشانی سریوم در ساختار گارنتی نمونه ی 6/0 = x است. مغناطش اشباعی نمونه ها در دمای اتاق نیز با مغناطیس سنج ارتعاشی (VSM) اندازه گیری شد. این اندازه گیری نشان می دهد که با افزایش جانشانی، مغناطش اشباعی تا 3/0 = x افزایش یافته و سپس کاهش می یابد. تغییرات مغناطش اشباعی بر اساس بیناب سنجی موسبائر نمونه ها بحث شده است. بررسی بیناب های موسبائر نشان داد که به دلیل جانشانی سریوم به جای ایتریوم در گارنت YIG زیر شبکه های هشت و چهاروجهی هریک به دو زیرشبکه ی هشت و چهاروجهی آشفته و ناآشفته تبدیل می شوند، و براین اساس کاهش مغناطش برای توجیه شده است.

    کلیدواژگان: گارنت ایتریوم آهن، سل، ژل، سریوم، بیناب موسبائر
  • عذرا علافر، علی احمدی صفحه 191

    تامسونیت به همراه زئولیت هایی نظیر ناترولیت، مزولیت، آنالسیم و به ندرت استلریت در حفره ها و رگه های گدازه های مافیک قلیایی منطقه ی حرمک، شمال زاهدان، شرق ایران، به سه شکل بلوکی، تیغه ای و مومی تشکیل شده است. ترکیب شیمیایی متوسط تامسونیت در حرمک به ترکیب شیمیایی تامسونیت های دیگر در منابع علمی مختلف نزدیک است. نسبت Si/Al در تامسونیت منطقه ی حرمک به طور متوسط 16/1 است. میزان استرانسیم در اغلب نمونه های تامسونیت حرمک بالا بوده و به 94/2 اتم در واحد فرمولی می رسد. سدیم و کلسیم کاتیون های فراشبکه ای اصلی در این کانی هستند که به ترتیب مقادیر متوسط 73/4 و 01/6 را نشان می دهند. عنصر کلسیم به احتمال زیاد از دگرسانی ترکیب های زمینه و یا انحلال کلسیت ثانویه و عنصر سدیم، بیشتر از آب های شور و قلیایی دریاچه ای وابسته به محیط بیرون ریخته ی گدازه ها تامین شده است. تامسونیت حرمک در دمای پایین، در گستره ی 40 ± 100 درجه ی سانتیگراد تشکیل شده است.

    کلیدواژگان: زئولیت، تامسونیت، ناترولیت، گدازه های حرمک
  • سمیه مهرخو، قادر حسین زاده، بهزاد حاج علیلو صفحه 201

    منطقه ی مورد بررسی در روستای سوغانچی در شرق شهرستان میاندوآب-شمال غرب ایران واقع شده است. توده ی نفوذی سوغانچی به شکل استوک به سن الیگوسن مطابق با فاز کوهزایی پیرنه در واحدهای آهکی پرمین نفوذ کرده است از نظر سنگ نگاری، توده حاوی کانی های پلاژیوکلاز، پیروکسن، بیوتیت، الیوین، هورنبلند و فلدسپار قلیایی و از نوع گابرو-دیوریت، مونزوگابرو تا مونزونیت بوده است. ماگمای این توده سرشت آهکی-قلیایی (با پتاسیم بالا) تا شوشونیتی و ویژگی شبه تابان داشته و از نظر موقعیت زمین ساختی معادل بازالت های قوس قاره ای است. نفوذ توده بین واحدهای آهکی پرمین، تبلور مجدد و اسکارنی شدن با درجات مختلف در این زون ایجاد کرده است. اسکارن سوغانچی از نوع کلسیک بوده و در آن کانی های آهکی-سیلیکاتی بی آب و نیز آب دار حاصل از دگرسانی پسرونده و به همراه مقادیری کلسیت و کوارتز حضور دارند. کانی زائی مهم منطقه شامل مگنتیت و هماتیت است. بررسی شرایط فیزیکوشیمیایی نشان داد که مرحله ی پیشرونده ی اسکارنی شدن بین 650-450 درجه ی سانتی گراد و مرحله ی پسرونده اولیه در دمای کمتر از 450-400 درجه ی سانتی گراد صورت گرفته است.

    کلیدواژگان: شبه تابان، اسکارن کلسیک، آهکی، سیلیکاتی، دگرنهادی، متاسوماتیسم پیشرونده، پسرونده، قرقچی
  • زینب رحمانیان، حمید احمدی پور صفحه 215

    منطقه ی مورد بررسی، در 35 کیلومتری شمال غرب رفسنجان (استان کرمان) قرار دارد و بخشی از مجموعه آتشفشانی همبافت هزار (کمربند ارومیه-دختر) بوده و شامل تناوب چین خورده ای از گدازه ها (بازالت، پیروکسن آندزیت و آمفیبول آندزیت)، و پیروکلاستیک های ائوسن است. بررسی های سنگ نگاری نشان می دهد که در این سنگ ها از درشت بلورهای پلاژیوکلاز با بافت های غیر تعادلی از قبیل غربالی، تحلیل یافتگی و منطقه بندی نوسانی تشکیل شده اند. شواهد یاد شده نشانگر وجود فرآیندهایی نظیر اختلاط ماگمایی و تغییرات فشار بخار آب و کاهش فشار، هنگام صعود ماگماست. بررسی های ژئوشیمیایی نشان می دهد که گدازه های منطقه در سری آهکی-قلیایی قرار داشته و جدایش گسترده ای در آن ها صورت نگرفته است. غنی شدگی از عناصر نادر خاکی سبک (LREE) در مقایسه با عناصر نادر خاکی سنگین (HREE)، و بالا بودن مقدار عناصر ناسازگار LIL نسبت به HFS و نیز بی هنجاری منفی شاخص Ti، Nb و P در گدازه های منطقه، از نشانه های سنگ های وابسته به محیط فرورانش است. ترکیب شیمیایی این سنگ ها و مجموعه ی درشت بلورها، نشان دهنده ی آن است که ماگماهای مادر آن ها ترکیب بازی تری داشته و احتمالا خاستگاه گوشته ای دارند و در یک محیط قوس آتشفشانی قاره ای فوران کرده اند. ماگماهای مورد نظر بخشی از تاریخ تبلور خود را در مخازن پوسته ای پشت سر گذاشته و ضمن تبلور بخشی در این شرایط، دستخوش آلودگی پوسته ای نیز شده اند.

    کلیدواژگان: کمربند ماگمایی ارومیه، دختر، اختلاط ماگمایی، آهکی، قلیایی، آلودگی پوسته ای
  • پروین نجف زاده طهرانی، علی اصغر کلاگری، علی عابدینی، علیرضا مظلومی صفحه 229

    کانسار آهن نیزار در فاصله ی 50 کیلومتری جنوب باختری مشهد، شمال خاوری ایران واقع شده است. این کانسار به صورت لایه ها و عدسی های جدا از هم در یک زون گسله در ماسه سنگ های کوارتز آرنایتی و ساب لیتارنایتی سازند لالون (کامبرین زیرین) گسترش یافته است. بررسی های کانی نگاری نشان می دهند که هماتیت کانه ی اصلی کانسنگ های آهن است که با گوتیت و پیریت در مقادیر کمتر همراهی می شود. بررسی های میکروسکوپی، حضور بافت های اسکلتال، جانشینی برجای مانده، جانشینی حاشیه ای و شبه ریخت را در کانسنگ ها مسجل می سازند. بر اساس یافته های سنگ نگاری دو دسته از کانی های دگرسان، درون زاد (سریسیت، پیریت، پیروفیلیت، باریت، کلسدونی، و کلسیت) و برون زاد (گوتیت، جاروسیت، ژیپس، لیمونیت، و هماتیت) در این کانسار تشکیل شده اند. با توجه به نتایج حاصل از کارهای صحرایی و بررسی های کانی نگاری و زمین شیمیایی، به نظر می رسد که شکل گیری کانسنگ های مورد بررسی از نظر ژنتیکی به سنگ های درونگیر وابسته اند. فرایندهای گرمابی و سیستم های گسلی (موجود در سنگ های میزبان) تواما نقش ارزنده ای در شستشوی فلزات و نهشت کانسنگهای آهن داشته اند. نتایج آنالیزهای شیمیایی نشان می دهند که مقادیر REE ها در کانسنگهای آهن از 97/6 تا 26/18 ppm تغییر می کنند. بازه ی بی هنجاری های Euو Ce در کانسنگ ها به ترتیب برابرند با 36/1 – 01/0 و 89/1-28/0 ملاحظات زمین شیمیایی نشان می دهند که توزیع عناصر نادر خاکی در کانسنگ های آهن نیزار با pH، فراوانی یون های همبافت ساز (CO32-، Fˉ، Clˉ، PO34- و SO42-)، فرایندهای روبش و تثبیت در فازهای کانیایی نئومورف کنترل شد.

    کلیدواژگان: نیزار، مشهد، کانسنگ های آهن، عناصر کمیاب خاکی، هماتیت، گوتیت
  • سجاد احمدپور، عبدالعلی عالمی، شاهین خادمی نیا صفحه 243

    در این کار پژوهشی نانوذرات متاسیلیکات لیتیم به روش گرمابی که امکان کار در دماهای پایین و رسیدن به ذرات ریزرامی دهد، مورد استفاده قرار گرفت. Li2SiO3 دارای ساختار راستگوشه با گروه فضاییCmc21 و پارامترهای سلولی 38/9، a = 40/5b = و Å67/4c = است. ساختار، اندازه و ریخت شناسی نانو ذرات سنتز شده ازطریق روش های اسپکتروسکوپی FT-IR XRD، و SEM مورد بررسی قرار گرفت. ابعاد سلولی نانوذرات متاسیلیکات لیتیم با استفاده از نرم افزار Celref (version 3) تعیین شد. ویژگی های نوری سیلیکات سنتزشده با بهره گیری از اسپکتروسکوپی جذبی UV-Vis و آنالیز فلوئوریمتری بررسی شدند.

    کلیدواژگان: متاسیلیکات لیتیم، نانو ذرات، گرمابی، طیف نمایی، ویژگی های نوری
  • سیده اعظم موسوی، فرهاد آلیانی، محمد معانی جو، علی اصغر سپاهی گرو صفحه 253

    منطقه ی مورد بررسی در مجموعه ی افیولیتی صحنه-هرسین متشکل از سه واحد سنگی گابرو، بازالت، دایک های دیابازی، دیوریت و پلاژیوگرانیت است. بررسی های ژئوشیمیایی نشان می دهند که ماگمای سازنده، یک ماگمای شبه قلیایی تولئیتی غنی از منیزیم و فقیر از پتاسیم بوده است. این داده ها همچنین از عناصر نادر خاکی سبک غنی شدگی (LREE) و از عناصر نادر خاکی سنگین (HREE) تهی شدگی نشان می دهند. نسبت Nb/Ta در بازالت های منطقه بین 19/16 تا 88/18 است، این مقادیر به شاخص ماگمایی مشتق شده از گوشته ای آلوده است. بررسی های سنگ شناسی و ژئوشیمیایی حاکی از رابطه ی ژنتیکی سنگ های این مجموعه، حاصل یک ماگمای مشترک، تاثیر آلایش ماگمایی و نقش فرآیند جدایش ماگمایی در شکل گیری این سنگ ها و از ذوب بالای %16 یک خاستگاه گارنت پریدوتیتی است. از دیدگاه پتروژنتیکی نمونه های گدازه های بالشی در گستره ی MORB قرار می گیرند براساس نمودارهای عنکبوتی، این مجموعه حاصل یک ماگمای تولئیتی کف اقیانوسی نوع (EMORB) است.

    کلیدواژگان: افیولیت صحنه، هرسین، گدازه های بالشی، سنگ شناسی، ژئوشیمی
  • اعظم زاهدی، محمد بومری صفحه 267

    کانسار اسکارن خوت واقع در 50 کیلومتری شمال غرب شهرتفت در نتیجه نفوذ توده گرانودیوریتی خوت به درون سنگ های کربناتی ناخالص تریاس بالایی تشکیل شده است. مشاهدات صحرایی و بررسی های کانی شناسی نشان می دهد که اسکارن خوت از نوع کلسیمی بوده و برون اسکارن مهم ترین افق اسکارنی در منطقه بوده که همراه با کانه زایی است. آنالیز ریزپردازشی نشان داد که دو نوع گارنت در زون گارنت- پیروکسن اسکارن وجود دارد: (1) گارنت های ناهمسانگرد شامل17/63-76/51 درصد مولی گروسولار و (2) گارنت های همسانگرد دارای10/ 28-77/17 درصد مولی گروسولارند. مشاهدات سنگ نگاری نشان می دهد که گارنت های ناهمسانگرد منطقه بندی و ماکل قطاعی آشکاری را نشان می دهند. بررسی منطقه بندی گارنت در اسکارن خوت با ریزپردازش الکترونی نشان می دهد که از مرکز به حاشیه تغییرات اساسی در مقادیر عناصر تیتانیم، آلومینیم، آهن، منگنز و منیزیم دیده می شود. در زون های مختلف، تغییرات عناصر آلومینیم، تیتانیم و آهن به طور متناوب تکرار شده است. بنابراین، عامل اصلی بوجود آورنده منطقه بندی در گارنت، تغییرات تناوبی آهن، آلومینیم و تیتانیم در فاز شاری بوده است که نشان دهنده ی پالس های پی درپی شارش گرمابی هاست.

    کلیدواژگان: اسکارن، سنگ نگاری، منطقه بندی، گارنت، خوت، یزد
  • مجید هاشمی تنگستانی، محبوبه غلامی صفحه 277

    سازند میشان با ترکیب مارن خاکستری و آهک ماسه ای یکی از کاملترین مواد خام برای تولید سیمان محسوب می شود. بررسی های دورسنجی روشی کم هزینه ای در پی جویی منابع معدنی است که به سرعت در حال گسترش است. پردازش های زیرپیکسلی پالایش تطبیقی تنظیم شده آمیخته و تمام پیکسلی نقشه بردار زاویه ی طیفی داده های 9 باندی و 6 باندی سنجنده استر در برش نمونه سازند میشان و بخشی از رخنمون های سطحی آن در روستای جمیله در استان بوشهر با هدف تعیین فراوانی رس (ایلیت) و کربنات (کلسیت و دولومیت) مارن مورد استفاده قرار گرفته اند. با استفاده از روش های الگوریتم طیفی مخروط محدب بیشترین زاویه ی متوالی و ناآمیختگی طیفی تکراری، عضوهای انتهایی تصویر استخراج و با استفاده از آنها فراوانی رس و کربنات مارن آشکارسازی شدند. هر چند خروجی های هر دو الگوریتم پهنه های تقریبا یکسانی را برای کانی های اصلی مارن ها آشکار کرده اند، خروجی رده بندی زیر پیکسلی گستره های بیشتری را با فراوانی بالای کربنات نسبت به ایلیت نشان داده اند. نتایج حاصل از پردازش زیرپیکسلی دسته داده های 6 باندی با مشاهدات میدانی، نتایج طیف سنجی و XRD نمونه ها تائید شده و این روش را به عنوان رهیافتی کارا برای برنامه های پی جویی معرفی می کند.

    کلیدواژگان: سازند میشان، پالایش تطبیقی تنظیم شده ی آمیخته، نقشه ی بردار زاویه ی طیفی، الگوریتم طیفی مخروط محدب بیشترین زاویه متوالی، ناآمیختگی تکراری طیفی
  • سمیه رضایی، احمد عباس نژاد، زینب ذاکرین پور صفحه 289

    یکی از مهمترین مشکلات زیست محیطی شهر کرمان، مسئله ی غبار آلودگی آن است. با توجه به اهمیت کانی شناسی در زمینه ی بررسی های زیست محیطی، غبار مناطق مختلف شهر کرمان از نظر کانی شناسی با استفاده از مقاطع نازک میکروسکوپی و پراش پرتو x (XRD) و نیز از نظر شیمیایی به روش جذب اتمی (ICP-MS) مورد بررسی قرار گرفت. بر اساس بررسی های کانی شناسی در تمام نواحی شهر، کانی های کوارتز، کلسیت، فلدسپار، پیروکسن، میکا، زئولیت، سیلیکات های کلسیم آبدار و کانی های رسی بیشترین میزان ذرات غبار را به خود اختصاص می دهند.کاهش اندازه و گرد شدگی کانی های کوارتز و کلسیت از غرب به شرق، نشان دهنده ی خاستگاه این ذرات از ناحیه ی غرب است. حضور کانی جافئیت در غبار ناحیه ی مرکزی شهر می تواند ناشی از راه یافتن غبار کارخانه ی سیمان به آسمان شهر و فراوانی گیسموندین (نوعی زئولیت) در غبار ناحیه شمالی، ناشی از سطوح پلایایی شمال شهر است. بررسی های ژئوشیمیایی نیز بیانگر بالا بودن غلظت عناصرAs، Cr، Sn،Zn، Cd در غبار ناحیه ی غربی شهر بدلیل وجود فعالیت های انسانی و صنعتی به ویژه حضور کارخانه ی سیمان و ترافیک وسایل نقلیه در این مناطق است.

    کلیدواژگان: غبار، کرمان، گیسموندین، جافئیت، آنیت، XRD، آلودگی هوا
  • نرگس نصوحیان، قدرت ترابی، شوجی آرایی صفحه 303

    افیولیت بیاضه با سن پالئوزوئیک در حاشیه ی شرقی بلوک یزد (ایران مرکزی) واقع شده است. این افیولیت شامل پریدوتیت های سرپانتینی شده، متاگابرو، دایک های اولترابازیک دگرگون شده، متاپیکریت، سرپانتینیت و متالیستونیت است. کانی های تشکیل دهنده ی متاپیکریت های افیولیت بیاضه شامل الیوین (کاملا سرپانتینی شده)، کلینوپیروکسن (دیوپسید، اوژیت)، فلوگوپیت، آپاتیت کدر (مگنتیت، ایلمنیت)، آمفیبول (ترمولیت، اکتینولیت، هورنبلند ترمولیتی)، کلریت (کلینوکلر، پنینیت) و پرهنیت است. بافت های اصلی در این سنگ ها گرانولار و پوئی کیلوبلاستیک می باشد. ترکیب شیمیایی کلینوپیروکسن های موجود نشان دهنده ی تبلور کلینوپیروکسن ها حین صعود ماگماست. بررسی ژئوشیمیایی متاپیکریت های بیاضه نشان دهنده ی مقادیر بالای MgO (8/25 تا 0/28) و مقادیر پایین SiO2 (5/37 تا 4/39) (درصد وزنی) است که تاییدکننده ی ماهیت اولترامافیک آن هاست. حضور فلوگوپیت به عنوان یک کانی آبدار در این سنگ ها همراه با ویژگی های ژئوشیمیایی سنگ های بررسی شده، وجود آمفیبول را در خاستگاه متاپیکریت های بیاضه آشکار می کند. مقادیر REEs، غنی شدگی از HFSEs و LREEs همراه با مقادیر بالای Mg# و Ni در این متاپیکریت ها حاکی از غنی شدگی متاسوماتیکی خاستگاه گوشته ای آن ها است. غنی شدگی متاسوماتیکی این خاستگاه گوشته ای می تواند به وسیله ی شاره های وابسته به فرورانش پالئوتتیس ایجاد شده باشد. مشخصات ژئوشیمیایی متاپیکریت های افیولیت بیاضه نشان می دهد که این سنگ ها از40% ذوب بخشی یک لرزولیت اسپینل دار متاسوماتیک شده ی گوشته ی آستنوسفری ایجاد شده اند.

    کلیدواژگان: افیولیت، متاپیکریت، پالئوزوئیک، پالئوتتیس، ایران مرکزی، بیاضه
  • حبیب‎ الله قاسمی، زکیه کاظمی صفحه 319

    در سازندهای ابرسج و قلی شمال و جنوب‎غربی شاهرود، رخنمون‎هایی از سنگ‎های آذرین به سن اردوویسین فوقانی به صورت گدازه‎ بازالتی، دایک و سیل‎ میکروگابرویی دیده می شوند. این سنگ ها دارای ترکیب بازالت، تراکی بازالت و تراکی آندزیت بازالتی با ماهیت قلیایی هستند. الگوهای قرارگیری موازی آن ها در نمودارهای بهنجار شده نسبت به گوشته اولیه ی و کندریت نشان دهنده‎ خاستگاه مشترک این سنگ ها و نقش تبلور جدایشی در تشکیل آن هاست. در نمودارهای مختلف، تمایز محیط زمین‎ساختی، این سنگ ها در گستره ی بازالت‎های قلیایی وابسته به کافت درون قاره‎ای قرار می گیرند. این جایگاه با جغرافیای دیرین پالئوزوئیک زیرین البرز (وجود کافت درون قاره‎ای پالئوتتیس توران) در زمان اردوویسین- سیلورین همخوانی دارد. بررسی های ژئوشیمیایی نشان می‎دهند که ماگمای تشکیل دهنده ی‎ این سنگ‎های بازالتی از ذوب بخشی 14 تا 16 درصدی یک خاستگاه گوشته ی‎ استنوسفری غنی شده گارنت پریدوتیتی (شبیه منابع OIB)، در اعماق 100 تا 110 کیلومتری حاصل شده است. این ماگما در خلال صعود به سطح زمین با پوسته ی قاره‎ای آلایش نیافته است.

    کلیدواژگان: بازالت، پالئوتتیس، اردوویسین‎، ابرسج، شاهرود
  • اشرف ترکیان، زینب دارایی زاده، فرهاد آلیانی، موسی نقره ئیان صفحه 331

    مجموعه افیولیت کرمانشاه در پهنه ساختاری زمین ساختی غرب ایران در بخش شمالی رانش اصلی زاگرس قرار دارد و جزئی از کمربند افیولیتی به شدت گسیخته کرمانشاه پنجوین است. بهترین برونزد دایک های صفحه ای و دایک های منفرد با ترکیب بازی در جنوب صحنه دیده می شوند. بررسی های ژئوشیمیایی نشان می دهد ماگمای مادر گدازه ی اولیه ای است با علائمی از غنی شدگی عناصر LIL. همچنین این ماگما به سری های ماگمایی نیمه قلیایی تولئیتی غنی از منیزیم و فقیر از پتاسیم تعلق دارد. برای این دایک ها، الگوهای عناصر کمیاب ناسازگار سرشت جزیره کمانی را ثابت می کند. الگوهای پراکندگی چند عنصری بهنجارشده با بازالت های عادی پشته های میان اقیانوسی برای عناصرHFSE بر الگوهای تقریبا یکنواختی دلالت دارد. نمودارهای زمین ساختی برای آنها مشخصات انتقالی، بین بازالت های پشته های میان اقیانوسی و تولئیت های جزایر کمانی را نشان می دهد. بنابراین دایک های مجموعه افیولیتی کرمانشاه ممکن است در یک خاستگاه زمین ساختی حوضه پشت کمانی به وجود آمده باشند.

    کلیدواژگان: افیولیت، دایک، حوضه پشت کمان، تولئیت، کرمانشاه، صحنه
  • مجتبی کاویانپور سنگنو، اعظم نامداریان، سید رضا موسوی حرمی، اسدالله محبوبی، آرمین امیدپور، علی کدخدایی ایلخچی صفحه 343

    کانی ها در زمانی که میزان تبخیر بیش از نزولات جوی باشد ته نشست می کنند. سولفات های کلسیم یکی از مهمترین کانی های تبخیری هستند که در ادوار گذشته دارای گسترش فراوانی می‎باشند. در تشکیل این کانی ها فرآیندهای مختلف رسوبی و دیاژنتیکی، از حواشی کم عمق تا آبهای عمیق نقش دارند. با توجه به حضور کانی انیدریت به عنوان یک سیمان، و پراکندگی آن در رخساره های رسوبی سازند آسماری در میدان منصوری می تواند نقش اساسی در کیفیت مخزنی داشته باشد. در این پژوهش به بررسی انواع بافت کانی تبخیری (انیدریت) در بخش تولیدی سازند آسماری به عنوان یکی از فراوانترین سیمان ها پرداخته شده است. بررسی مقاطع نازک سازند آسماری در چاه های مورد بررسی منجر به شناسائی 11 ریزرخساره شد که تنوع در رخساره های رسوبی در دنباله ی بررسی شده نشان دهنده ی تشکیل سازند آسماری در محیط های متفاوتی از سبخایی تا دریای باز است. باید توجه داشت که بافت بلورهای انیدریت می تواند موید این باشد که بخشی در محیط سبخایی تا لاگون تشکیل شده اند (بلورهای توفالی و بافت نمدی). و بخشی بر اثر فرایندهای دیاژنتیکی در محیط دفنی کم عمق تا عمیق (درشت بلور با ماکل و رخ) در رخساره های دانه ی غالب تشکیل شده است. بافت های شناسایی شده در دنباله ی مورد بررسی شامل لایه ای، پویکیلوتوپیک، پرکننده تخلخل و فراگیر، ندولی، ندولی-دفنی، بلورهای انیدریت پراکنده، انیدریت پرکننده شکستگی و انیدریت رگچه ای است.

    کلیدواژگان: میدان منصوری، سازندآسماری، کانی تبخیری، بافت، بلور انیدریت
  • زهره سلیمی، محمدحسین زرین کوب، سیدسعید محمدی صفحه 355

    منطقه ی مورد بررسی در شمال غربی بیرجند، بخش شمالی زون جوش خورده ی سیستان، در شرق ایران واقع شده است. رخنمون هایی وابسته به یک مجموعه ی افیولیت ملانژ در این منطقه وجود دارد. اجزای سازنده ی این مجموعه شامل هارزبورژیت، گابرو و بازالت اسپیلیتی به همراه سنگ های نوع فلیش اند. نتایج بررسی های ریز پردازش الکترونی در هارزبورژیت ها بیانگر این است که الیوین از نوع فورستریت (Fo90.15-Fo90.75)، ارتوپیروکسن از نوع انستاتیت (Mg# = 91.58)، کلینوپیروکسن از نوع اوژیت دیوپسیدی (Mg# = 95.8) و اسپینل (با عدد کروم 41) از نوع آلومینیوم کروم دارند. ترموبارومتری کانی های کلینوپیروکسن و اورتوپیروکسن، دمای تبلور پریدوتیت ها را 100± 1016 درجه ی سانتی گراد در فشار 25 کیلوبار نشان می دهد.

    کلیدواژگان: افیولیت ملانژ، هارزبورژیت، ترموبارومتری، بیرجند، زون جوش خورده ی سیستان
  • ناهید شبانیان بروجنی، علیرضا داودیان دهکردی، فرنوش سهیلیان صفحه 369

    توده ی نفوذی بغم در 23 کیلومتری جنوب شرقی اردستان قرار دارد و در سنگ های آتشفشانی ائوسن نفوذ کرده است. منطقه ی مورد بررسی بخشی از پهنه ی ایران مرکزی و نوار ماگمایی ارومیه دختر است. از نظر سنگ شناسی ترکیب اصلی توده ی هورنبلند گابرو بوده و دارای ترکیب کانی شناسی پلاژیوکلاز، پیروکسن، هورنبلند و کانی کدر است. بر مبنای ویژگی های ژئوشیمیایی سنگ های مورد بررسی با SiO2 از 75/44 تا 08/47 در گستره ی گابرو قرار می گیرند و ماهیت تولئیتی دارند. الگوی REE بهنجار شده به کندریت غنی شدگی اندک LREE را نسبت به HREE نشان می دهد. تهی شدگی از عناصر Nb و Ti در نمودارهای عنکبوتی بهنجار شده ی این سنگ ها به گوشته ی اولیه و مورب مشاهده می شود که از ویژگی های ماگماهای جزایر قوسی است. همچنین غنی شدگی از عناصر LILE و تهی شدگی از عناصر HFSE نیز نشاهنده ی ماگمای مناطق قوس فرورانش اند، براساس مقادیر برخی نسبت های عناصر (نظیر بالا بودن مقادیر CaO/TiO2 و Al2O3/TiO2 و پایین بودن Ti/V و (Ti/Sc، خاستگاه این گابروها را می توان ماگمای تهی شده دانست و از طرف دیگر سنگ های مورد بررسی مشابه سنگ های تولئیتی با تمایل اندک به بونینیت ها هستند.

    کلیدواژگان: ژئوشیمی، گابرو، تولئیت، بونینیتی، اردستان
  • بهروز رفیعی، فاطمه احمدی قمی صفحه 25

    یک روش ساده برای اصلاح کلویزیت Na+ با سورفاکتانت های مختلف کاتیونی، عدم به کارگیری فرآیند فعال سازی اسیدی به منظور حفظ ساختار بلوری رس می باشد. ویژگی های مونت موریونیت(MMT) که توسط مواد آلی اصلاح شده توسط آنالیز XRD، طیف سنجی مادون قرمز (FTIR)، آنالیزهای حرارتی (TG/DTG)، میکروسکوپ الکترونی (FE-SEM) و برآورد قابلیت پراکندگی بررسی شده است. الگوی XRD بیناگر افزایش ضخامت شبکه می باشد. آنالیزهای FTIR و TG/DTG نشان می دهند که مقدار مناسبی از ترکیبات آلی در تمام نمونه های تربیت یافته وجود دارد. اندازه گیری قابلیت پراکندگی مشخص کننده تبدیل کلویزیت Na+ آبدوست به MMT تربیت شده ارگانوفیلیک و آبگریز است. مطابق نتایج حاصله عمل اصلاح با حداقل تخریب ساختار بلوری کلویزیت Na+ و آسیب محیطی کمتر صورت گرفته است. این MMTها قابلیت حذف آلاینده های زیست محیطی را از محیط آبی دارند.

    کلیدواژگان: کلویزیت Na+، سورفاکتانت های کاتیونی، ارگانوکلی، پراش پرتو X
|
  • Page 183

    In this work, Ce-YIG nanoparticles with nominal composition of Y3-xCexFe5O12 (x = 0, 0.1, 0.3, 0.4, 0.5, 0.6, 0.7 and 0.8) were first fabricated by sol-gel method and then the influence of the cerium substitution on the structural and magnetic properties of garnet nanoparticles were investigated by X-ray diffraction (XRD), scanning electron microscopy (SEM), fourier transform infrared (FT-IR) spectroscopy, vibrating sample magnetometer (VSM) and mössbauer spectroscopy. The XRD results showed that the maximum amount of the Ce3+ substitution in YIG structure is x = 0.6. Magnetic measurement shows that room temperature saturation magnetization   of nanoparticles increases up to x = 0.3 firstly and then decreases by increasing Ce content. The variation of saturation magnetization can be explained according to mössbauer studies. The mössbauer analysis showed that due to Ce substitution a and d sublattice split into two pairs of distorted and undistorted sublattice. So reduction in saturation magnetization is disscused.

    Keywords: Ce-YIG, magnetic properties, mössbauer spectroscopy
  • Page 191

    Thomsonite along with other zeolite minerals such as natrolite, mesolite, analcime and rarely stellerite in cavities and veins of mafic alkaline lavas in Hormak area, north of Zahedan, eastern Iran, is formed in there distinct habits of blocky, bladed, and waxy-growth. Chemical composition of Hormak thamsonite is reasonably comparable with those of other reported thomsonites. Si/Al ratio of the thomsonite is 1.16 on average. The minerals show high Sr contents, up to 2.94 atoms per formula unit. Na and Ca are the main extra-framework cations with average values of 4.73 and 6.01, respectively. Calcium was most probably provided after either alteration of groundmass component or dissolution of secondary calcite, while sodium was mainly provided from saline and alkaline lake waters where the magma was poured. Hormak thomsonite was formed at low temperatures, about 100 ± 40 oC.

    Keywords: zeolite, thomsonite, natrolite, Hormak lavas
  • Page 201

    The study area is located at the Soghanchi village (east of Miyandoab city, NW of Iran). The Oligocene age Soghanchi stock is intruded into Permian carbonate rocks during Pyrenean orogenic epoch. Petrographically, the main minerals of this intrusive are plagioclase, biotites, pyroxenes, olivines, hornblendes, and alkali-feldspars. The microscopic and geochemical assessments of intrusive, show gabbro-dioritic, monzo-gabbroic and monzonitic composition with high potassic- calc-alkaline to shoshonitic and meta-aluminous characters. Based on this investigation, the Soghanchi pluton has formed in a continental arc setting. Intrusion of this stock into the Permian limestones, results in different degrees of recrystalization and skarnification. The Soghanchi calcic skarn is mainly composed of anhydrous calc-silicates, retrograde metasomatic products, some calcite, and quartz. Magnetite and minor hematite are the main metallic minerals in this area. Physco-chemical investigations showed 450-650oC for skarnification (prograde stages) and 400-450oC for retrograde metasomatic event and iron mineralization.

    Keywords: Meta, aluminous, geochemical, calcic skarn, calk, silicate, prograde, retrograde metasomatism, Soghanchi
  • Page 215

    The studied area is located about 35 KM north-west of Rafsanjan (Kerman Province) and belongs to Hezar volcanic complex (in Uromieh-Dokhtar volcanic belt) and consists of Eocene folded lava flows (basalt, basaltic andesite, andesite) and pyroclastic rocks. Plagioclase phenocrysts show evidences of disequilibrium textures such as sieve texture, resorption and oscillatory zoning. These features can be formed by magma mingling, PH2O variations and decompression, as magma rises to the surface. Geochemical Studies indicate that lava flows belong to calc-alkaline magmatic series and their parent magmas have not extensively fractionated. The highly enrichment of LREE compared to HREE, high contents of LILE to HFSE and significant anomalies of Nb, Ti and P suggest a subduction-related volcanism. Chemical composition and phenocryst assemblages of these rocks indicate that these magmas probably derived from mantle, and then, have been erupted in a form of continental volcanic and they have passed some stages of their crystallization´s history in the crustal reservoirs During these stages, crustal contamination affected them.

    Keywords: Urumieh-Dokhtar magmatic belt, magma mixing, calc-alkaline, crustal contamination
  • Page 229

    Neyzar iron deposit is located about 50 km southwest Mashhad, northeast Iran. It was developed as layered and discontinuous lenses in a fault zone within quartz-arenite and sub-litharenite sandstones of Lalun Formation (Lower Cambrian).  Mineralographical studies show that hematite is the principal iron ore mineral accompanied by goethite and lesser amounts of pyrite. Microscopic examinations confirm the presence of skeletal, relic replacement, marginal replacement, and pseudomorphic textures within the ores. Based on petrographical data, two series of alteration minerals, hypogene (sericite, pyrite, pyrophyllite, barite, chalcedony, and calcite) and supergene (goethite, jarosite, gypsum, limonite, and hematite) were developed in this deposit. Based on the results obtained from field works, mineralographical and geochemical studies, it appears that the evolution of the studied ores is genetically related to the host rocks.  Both hydrothermal processes and fault systems (existing in the host rocks) played important roles in leaching of elements and depositing of the ores. Results of chemical analyses show that the REE values vary in the iron ores from 6.97 to 18.26 ppm. Eu and Ce anomalies in the ores are within the ranges of 0.01-1.36 and 0.28-1.89, respectively. Geochemical considerations reveal that distribution of rare earth elements within Neyzar iron ores was controlled by pH, abundance of complex-forming ions (CO32-, F־, Cl־, PO43-, and SO42-), scavenging processes, and fixation in neomorph mineral phases.

    Keywords: Neyzar, Mashhad, Iron ores, rare earth elements, hematite, goethite
  • Page 243

    The hydrothermal method due to advantages of low reaction temperatures and achieving fine particles in synthesized samples was used. Li2SiO3 has orthorhombic structure with Cmc21 space group and cell parameters a = 9.392, b = 5.397 and c = 4.660Å.  The structure, size and morphology of nano particles were investigated by XRD, FT-IR and SEM analysis methods. In addition, the cell parameters of lithium metasilicate nano particles were determined by CELREF software version3. Optical properties of synthesized silicates were investigated by UV-vis and Pl analysis methods.

    Keywords: Lithium metasilicate, nano particles, hydrothermal, spectroscopy, optical properties
  • Page 253

    The ophiolitic complex of Sahneh-Harsin is composed of rock units such as gabbro, basalt, diabasic dikes, diorite and plagiogranite. The geochemical studies show that primitive magma has been sub-alkaline tholeiitic Mg-rich and K-poor. These data show enrichment of light rare earth elements (LREE) and depletion of heavy rare earth (HREE). The ratio of NbTa in the basalts is between 16.19 and 18.88; therefore these high amounts indicate the magma derived from the contaminated mantle. Lithological and geochemical studies show that there are genetic connections between the rocks and their origin from the same magma. Magmatic contamination and differentiation had important role in evolving of rocks and they formed during melting of more than 16% of a garnet peridotite. Petrogenesis of pillow lavas shows they are of MORB type; based on spider diagarms this complex is formed from a oceanic tholeiitic magma of EMORB Enriched (MORB).

    Keywords: Sahneh- Harsin ophiolite, pillow lava, lithology, geochemistry
  • Page 267

    Khut skarn deposit, located in the 50 Km NW of Taft,has formedin the result of Khut granodiorite intrusion into the upper Triassic impure carbonate rocks.Field evidences and mineralogical studies show Khut skarn is calcic type and exoskarn is the major skarn zone in area which associated with ore mineralization.The microprobe analyses show that there are two major types of garnet at garnet-pyroxene skarn zone: (1) Anisotropic garnets with 51/76-63/17 mol% grossular and (2) Isotropic garnets with 17/77-28/10 mol% grossular. Petrographic observations of anisotropic garnets show marked zoning and sector twining.Study of garnet zonation with electron microprobe in Khut skarn show chemical variations in Ti, Al, Fe, Mn, and Mgvalues form core to rim. In various zones, variations of Al, Ti and Fe are repeated alternatively. Hence, garnet zonation is caused by alternative variations of Fe, Al and Ti in composition of the fluid phase. This indicates multiple pulses of hydrothermal fluid flow.

    Keywords: Skarn, petrography, zonation, garnet, Khut, Yazd
  • Page 277

    Mishan Formation with grey marl and sandy lime composition is one of the most important raw material for cement production. Remote sensing is approved as a low-cost and rapidly developing method in exploration of mineral resources. The sub-pixel mixture tuned matched filtering (MTMF) and the whole-pixel spectral angle mapper (SAM) algorithms were used on 6 and 9 bands of the ASTER data from Mishan type section and a part of outcrops of this formation in Jamileh village, northern Boushehr province, to determine the abundance of clay (illite) and carbonate (calcite and dolomite) minerals in marl. The image end members were extracted using the Sequential Maximum Angle Convex Cone algorithm and the Iterative Spectral Unmixing; and the abundances of clay and carbonate of marl were detected using the extracted end members. Although the output results of algorithms enhanced similar districts for the dominant minerals of marl, the sub-pixel outputs determined pixels with high abundances of carbonate, comparing to illite. The results of sub-pixel processing on 6-bands data set highly corresponded field observations, spectral characteristics, and the XRD results of samples, making this method as an efficient approach for exploration plans.

    Keywords: Mishan marl, mixture tuned match filtering, spectral angle mapper, Sequential Maximum Angle Convex Cone algorithm, Iterative Spectral Unmixing
  • Page 289

    Dust is one of the environmental problems in Kerman city. Due to the major aspect of mineralogy in environmental studies, mineralogy and chemical studies of dust in different regions of the city performed by microscopic thin sections, x ray diffraction (XRD) and ICP-MS. In all areas of the city, minerals such as calcite, quartz, feldspar, pyroxene, micas, Jaffeite, gismondine and clay mineral were most abundant in the dust. Decreases of size and roundness of quartz and Calcite from west to east, indicating the major source of dust is from the west of city. Jaffeit in dust of the central region, may be originated from the cement factory in the west and abundant of gismondin (a zeolite) in the north of city dust can be orginated from playa surfaces. Chemical studies indicating high concentration of pb, As, Cr, Sn, Zn, Cd in the dust of western region may be originated from anthropogenic activity, industrial such as cement factory and traffic.

    Keywords: Dust, Kerman, gismondin, Jaffeite, annite, XRD, air pollution
  • Page 303

    The Bayazeh ophiolite, with Paleozoic age, is located in the eastern margin of the Yazd Block (Central Iran). This ophiolite consists of serpentinized peridotites, metagabbro, ultrabasic metamorphosed dikes, metapicrite, serpentinite and metalistvenite. Rock forming minerals of the metapicrites in the Bayazeh ophiolite are olivine (completely altered to serpentine), clinopyroxene (diopside, augite), phlogopite, apatite, opaque (ilmenite, magnetite), amphibole (tremolite, actinolite, and tremolitic hornblende), chlorite (clinochlor, penninite) and prehnite. Main textures in these rocks are granular and poikiloblastic. Chemical composition of clinopyroxenes indicates that crystallization of clinopyroxenes has occurred during ascending of the magma. Geochemical analysis of the Bayazeh metapicrites conclude high values of MgO (25.8 to 28 wt %) and low values of SiO2 (37.5 to 39.4 wt. %) that reveal their ultramafic nature. Presence of phlogopite as a primary hydrous mineral together with geochemical criteria of the studied rocks, reveal amphibole presence in the source rock of the Bayazeh metapicrites. Amount of REEs, enrichment from HFSEs and LREEs associated with high value of Mg# and Ni in these metapicrites indicate metasomatic enrichment of a mantle source. Metasomatic enrichment of this mantle source could be affected by fluids related to the Paleo-Tethys subduction. Geochemical characteristic of metapicrites in the Bayazeh ophiolite show that these rocks generated from 40% of partial melting of a metasomatized asthenospheric spinel lherzolite.

    Keywords: Ophiolite, metapicrite, Paleozoic, Paleo-Tethys, Central Iran, Bayazeh
  • Page 319

    Outcrops of the Upper Ordovician igneous rocks, as basaltic lava and microgabbroic dyke and sill, present within the Abarsej and Ghelli formations in north and southwest of Shahrood. These rocks have basaltic, trachybasaltic and basaltic trachyandesitic composition with alkaline nature. Their parallel patterns on the primitive mantle and chondrite normalized spider diagrams indicate the common source of these rocks and the role of fractional crystallization in their generation. These rocks plot on the field of alkali basalts related to intracontinental rift on various discrimination tectonic setting diagrams. This tectonic setting corresponds to paleogeography of the Alborz during early Paleozoic (occurrence of Turan intracontinental Paleotethys rift) in Ordovician- Silurian times. Geochemical investigations indicate the magma forming of these basaltic rocks generated from 14-16% partial melting of an enriched garnet peridotitic astenospheric mantle source in 100-110 km depths. This magma has not contaminated by continental crust during ascending to the earth surface.

    Keywords: Basalt, Paleotethys, Ordovician, Abarsej, Shahrood
  • Page 331

    The Kermanshah Ophiolite Complex (KOC) lies in the structural – tectonic zone of western Iran in northern part of Zagros main thrust and is a part of highly dismembered Kermanshah – Panjvin Ophiolitic belt. The best outcrops of the sheeted and isolated dykes in this complex are present in south of Sahneh area. They are basic in composition. The geochemical studies show parent magma is in its initial melt stage with LIL elements enriched signature. Also, this magma belongs to high Mg and low K, tholeiitic subalkaline series. The patterns of incompatible trace elements demonstrate an island arc affinity for these dykes. The N-MORB- normalized multi-elements plots indicate nearly flat patterns for HFSE. Geotectonic diagrams reveal transitional characteristics between mid-oceanic ridge basalts and island-arc tholeiites. Therefore, the dykes of the KOC may be originated in a back-arc basin tectonic setting.

    Keywords: Ophiolite, dyke, back-arc basin, tholeiite, Kermanshah, Sahneh
  • Page 343

    Evaporite minerals form when evaporation is more than precipitation. One of the most important evaporate minerals are calcium sulfate, that have extensive distribution in geologic time. Sedimentary and diagenetic processes, operating within different environments such as shallow margins to deep water, have an important role in the formation of these minerals. Due to the presence of anhydrite as a cement, as well as distributeon of this mineral in sedimentary facies of the Asmari Formation in Mansouri oil field, this mineral can affect on the reservoir quality in the studied reservoir. In this study, the fabric of anhydrite in production zones in the Mansouri oil field has been investhigated. Microscopic studies led to the identification of 11 microfacies that are formed from sabkha to open marine enviroment. Note that the textures of anhydrite is partly related to sabkha and lagoon environments (felted fabric and  acicular crystals) and partly are related to diagenetic processes operated in shallow to deep burial (coarse crystals of  anhydrite with cleavage) in grain-supported facies. Other anhydrite textures indentified in the Asmari Formation include layers, poikilotopik, pore ​​filling and inclusive, nodular, nodular - burial, scattered and fracture filling.

    Keywords: Mansouri oil field, Asmari Formation, evaporite minerals, texture, anhydrite
  • Page 355

    The study area is located in northwest of Birjand, northern part of the Sistan suture zone in eastern Iran. There is well preserved outcrops of an ophiolite mélange in this area. This complex is composed of harzburgite, layered gabbro and spilitic basalt with flysch type rocks. Microprobe analyses of olivine, clinopyroxene, orthopyroxene and spinel in harzburgites show that olivine is forsterite (Fo90.15-Fo90.75), clinopyroxene is diopsidic augite (Mg# = 95.8), orthopyroxene is enstatite (Mg# = 91.58), and spinel (Cr# = 41) is Al-Cr bearing type. Based on thermobarometry of clinopyroxene and orthopyroxene minerals, crystallization temperature of peridotites is 1016±100 °C at 25 Kbar pressure.

    Keywords: Ophiolitic mélange, harzburgite, thermobarometry, Birjand, Sistan suture Zone
  • Page 369

    Bagham pluton is located in 23 km of the southeastern of Ardestan and it is near the main road of Esfahan-Ardestan. The study area is a part of central Iranian zone and Urumieh-Dokhtar magmatic belt. Minerlogically, the rocks include plagioclase, pyroxene, amphibole and opaque. The rocks have SiO2 = 44.75-47.08 and occur in gabbroic field. The chondrite normalized REE pattern show low enrichment in the LREEs relative to HREEs. The negative Nb and Ti anomalies in primitive mantle and MORB-normalized multi-element diagrams of the rocks are characteristic of island arc magmas. Also, enrichment in LILE and depletion of HFSE may indicate a subduction-related tectonic setting. Moreover, on based of the values of specific ratios (e.g. low Ti/V, Ti/Sc and high CaO/TiO2 and Al2O3/TiO2) can define a depleted or refractory magma source and on other hand, demonstrate the similarity of the mentioned rocks to tholeiitic rock with low boninitic affinity.

    Keywords: Geochemistry, Gabbro, Tholeiiti, Boninitic, Ardestan
  • Page 25

    An easy method was used to modify the Cloisite Na+ with different cationic surfactants. To prevent the damages in the clay crystal structure, the process was taken without acid activation. The organo-modified montmorillonite (MMT) were characterized by X-ray diffraction (XRD), Fourier transform infrared spectroscopy (FTIR), thermal analysis (TG/DTG), field emission scanning electron microscopy (FE-SEM) and dispersibility measurements. The XRD patterns showed basal spacing increased. FTIR and TG/DTG results showed a good amount of organic compounds in all organo-modified samples. Dipersibility measurements indicated that hydrophilic Cloisite Na+ turned to be organophilic and hydrophobic, in organo-modified MMTs. According to the results the modification was successful with the least harm in the Cloisite Na+ crystalline structure and less environmental damages. These organo-modified MMTs are capable of removing environmental pollutants from aqueous environments.

    Keywords: Cloisite Na+, cationic surfactant, organoclay, X-ray diffraction