فهرست مطالب

مجله ایرانی آموزش در علوم پزشکی
سال سیزدهم شماره 6 (پیاپی 56، شهریور 1392)

  • تاریخ انتشار: 1392/06/27
  • تعداد عناوین: 11
|
  • زهرا جعفری صفحات 448-456
    مقدمه
    یادگیری مبتنی بر تیم (TBL)، نوعی از یادگیری مشارکتی با ساختار مشخص است که هدف آن افزایش مهارت دانشجویان در دستیابی به سطوح بالاتر یادگیری شناختی با به کارگیری دانش فردی در قالب یک تیم است. در مطالعه حاضر، میزان یادگیری دانشجویان مقطع کارشناسی دانشکده توانبخشی در تدریس واحد نورولوژی به دو روش سخنرانی و TBL مقایسه گردید.
    روش ها
    این مطالعه نیمه تجربی روی 70 دانشجوی کارشناسی توانبخشی در محدوده سنی 19 تا 22 سال در دانشکده توانبخشی صورت گرفت. از 16 جلسه تدریس، نیمی از جلسات درس نورولوژی به روش سخنرانی و نیم دیگر به روش TBL تدریس شد. میزان یادگیری دانشجویان از دو دسته مباحث تدریس شده با دو شیوه تدریس سخنرانی و یادگیری مبتنی بر تیم، با استفاده از آزمون چندگزینه ای اندازه گیری شد و میانگین نمرات آزمون ها در دو شیوه تدریس، با آزمون های آماری تی مستقل و تحلیل واریانس یک طرفه مقایسه گردید. هم چنین دیدگاه دانشجویان در مورد علاقه به درس نورولوژی، آموزش به روش TBL نیز توسط سه سوال سنجیده شد.
    نتایج
    نمرات دانشجویان طی 8 جلسه تدریس TBL در هر دو ارزیابی فردی و گروهی، رشد نشان داد. بین میانگین نمره سخنرانی (99/11)، ارزیابی فردیTBL (66/14) و ارزیابی گروهی TBL (16/16) و میانگین نمره کلی (07/14)، تفاوت معناداری وجود داشت (015/0≥p، 99/54f=). بین علاقه به ارائه دروس ترم های بعد به روش TBL با نمره TBL گروهی ارتباط مثبت معناداری وجود داشت (001/0=p، 374/0r=).
    نتیجه گیری
    یافته ها، موفقیت بیش تر روش TBL در امر یادگیری نسبت به روش سخنرانی را نشان داد. یافته های این بررسی می تواند به تغییر دیدگاه دانشجویان، مدرسین، و مسوولان آموزشی نسبت به تاثیر انتخاب مناسب روش آموزشی، در انتقال دانش و دستیابی به اهداف آموزشی تعیین شده، کمک کند.
    کلیدواژگان: روش تدریس، سخنرانی، یادگیری مبتنی بر تیم، یادگیری مشارکتی
  • خیزران میری، جواد ملک زاده، نیره داودی، سید رضامظلوم * صفحات 457-469
    مقدمه

    هدف از آموزش بالینی، کسب تبحر در انجام مهارت های بالینی و دستیابی به صلاحیت بالینی است. مهارت های بالینی از طریق تکرار در انجام آموخته می شوند، لذا فراوانی انجام مهارت ها با افزایش صلاحیت بالینی ارتباط دارد. پژوهش حاضر با هدف تعیین استاندارد آموزشی برای دفعات انجام مهارت های تزریق عضلانی و برقراری خط وریدی که از مهارت های پایه و مهم پرستاری هستند، بر اساس منحنی یادگیری انجام شد.

    روش ها

    این پژوهش از نوع توالی زمانی با شرکت 57 دانشجوی دوره کارشناسی رشته پرستاری در شهر مشهد در سال 1390 بود که به روش آسان انتخاب شدند. میزان تبحر در انجام مهارت های بالینی با چک لیستی که روایی و پایایی آن با شاخص روایی محتوی و توافق مشاهده گران (91/0=r) تایید شده بود، جمع آوری گردید. مهارت ها تا صاف شدن خط منحنی یادگیری تکرار شدند، سپس تحلیل داده ها با رسم منحنی یادگیری انجام شد.

    نتایج

    میانگین نمره میزان تبحر در انجام مهارت بالینی تزریق عضلانی در دفعه اول 5/21±4/62 (بر مبنای 100) بوده که در دفعه دهم تا 9/5±1/95 افزایش یافت. این میزان در مهارت برقراری خط وریدی در دفعه اول 3/10±9/36 و در دفعه سیزدهم 3/4±1/94 بود. استاندارد دفعات مورد نیاز انجام مهارت های تزریق عضلانی و برقراری خط وریدی بر اساس شاخص صاف شدن منحنی یادگیری به ترتیب هفت و هشت دفعه برآورد گردید. بر اساس شاخص دستیابی 75 درصد دانشجویان به 75 درصد تبحر، تعداد لازم دفعات انجام تزریق عضلانی و برقراری خط وریدی به ترتیب شش و هفت دفعه برآورد گردید.

    نتیجه گیری

    به نظر می رسد انجام هفت تا هشت بار تزریق عضلانی و برقراری خط وریدی، برای کسب تبحر دانشجویان ضروری است. همچنین، طراحی و اجرای دفترچه ثبت مهارت های بالینی برای مستندسازی انجام این مهارت ها ضروری می نماید.

    کلیدواژگان: استاندارد سازی، مهارت بالینی، کسب تبحر، منحنی یادگیری، تزریق عضلانی، برقراری خط وریدی
  • اطهر امید، نیکو یمانی، کمال حیدری، طاهره مقدسی، عارفه موسوی صفحات 470-479
    مقدمه
    پزشکان عمومی داوطلب در برنامه پزشک خانواده و نظام ارجاع باید برای ارائه خدمات و مراقبت های لازم به جمعیت تحت پوشش خود آماده گردند. هدف مطالعه حاضر، تعیین و اولویت بندی نیازهای آموزشی این پزشکان در حیطه های وظایف ابلاغ شده به پزشک خانواده جهت طراحی برنامه های توانمند سازی آنان بود.
    روش ها
    این مطالعه توصیفی مقطعی در دانشگاه علوم پزشکی اصفهان در سال 1391 انجام شد. در این مطالعه 507 نفر از جامعه هدف به روش نمونه گیری طبقه ای شرکت کرده و پرسشنامه را به روش خودایفا تکمیل کردند. ابزار مورد استفاده، پرسشنامه ای محقق ساخته و خودایفا شامل 60 گویه (با مقیاس 1 تا 5) بود که نظر پزشکان عمومی داوطلب در برنامه پزشک خانواده و نظام ارجاع را در مورد شدت نیاز ایشان به آموزش در زمینه وظایف پزشکان در سه حیطه ی مصوب دستورالعمل برنامه پزشک خانواده و نظام ارجاع در مناطق شهری (نسخه 02) می پرسید. تحلیل اطلاعات با استفاده از آمار توصیفی و استنباطی انجام پذیرفت.
    نتایج
    بیش ترین میانگین نمره نیاز آموزشی این پزشکان در زمینه اقدامات اولیه در اورژانس های تنفسی(01/1±93/3)، انجام CPR و لوله گذاری تراشه(08/1±93/3)، مراقبت از بیماران مسموم(94/0±76/3)، اختلالات شایع روانپزشکی(92/0±79/3) و سامانه خدمات سلامت ایرانیان(92/0±77/3) بود. کم ترین میانگین نمره نیاز آموزشی مربوط به روش های پیشگیری از بارداری(09/1±99/2)، مهارت های ارتباطی با بیمار و در محیط کار(06/1±06/3)، اصول و مهارت های مشاوره تنظیم خانواده(04/1±16/3)، مراقبت از بیماری های قابل پیشگیری با واکسن(97/0±24/3) و نحوه آموزش سلامت(98/0±24/3) بود.
    نتیجه گیری
    آموزش اقدامات اولیه و تدبیر فوریت ها در برنامه های آموزش مداوم باید توسط مسوولان برنامه های بازآموزی و برنامه پزشک خانواده و نظام ارجاع در اولویت قرار گیرد. تاکید بر اهداف برنامه پزشک خانواده یعنی مدیریت و ارائه خدمات سلامت باید هم زمان با طراحی و اجرای آموزش بسته های خدمتی سلامت نیز انجام شود.
    کلیدواژگان: پزشک خانواده، نیازسنجی، پزشک عمومی، دانشگاه علوم پزشکی اصفهان
  • وحید پاک پور، صدیقه سلیمی، محمد مقصودی، سمیرا دودانگه صفحات 480-488
    مقدمه
    محیط آموزش بالینی دارای نقش مهمی در یادگیری بالینی دانشجویان پرستاری است. هرگونه اختلاف بین محیط بالینی واقعی و مورد انتظار دانشجویان پرستاری می تواند منجر به کاهش یادگیری بالینی دانشجویان پرستاری گردد. هدف مطالعه حاضر مقایسه درک دانشجویان پرستاری از وضعیت واقعی و مورد انتظار محیط آموزش بالینی در حیطه های حمایت و نظارت بود.
    روش ها
    در این مطالعه توصیفی 96 دانشجوی کارشناسی پرستاری دانشکده پرستاری و مامایی زنجان از طریق سرشماری مورد مطالعه قرار گرفتند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه «ارزیابی میزان حمایت و نظارت درک شده» که در دو نسخه وضعیت واقعی و مورد انتظار طراحی شده است، استفاده شد. هر کدام از نسخه ها حاوی 29 سوال در دو حیطه نظارت و حمایت است. تجزیه و تحلیل یافته ها با استفاده از آمار توصیفی و استنباطی انجام گرفت.
    نتایج
    اختلاف آماری معناداری بین درک واقعی و مورد انتظار دانشجویان پرستاری از حمایت و نظارت وجود دارد. به عبارت دیگر دانشجویان بر این باور بوده اند که در حیطه حمایت، انتظارات آنها برآورده نشده و در حیطه نظارت، میزان نظارت اعمال شده بیش از انتظار دانشجویان بوده است(001/>p).
    نتیجه گیری
    شکافی بین وضعیت واقعی و مورد انتظار دانشجویان پرستاری در مورد حمایت و نظارت در محیط های بالینی وجود دارد. این شکاف می تواند اثرات منفی بر یادگیری بالینی انشجویان داشته باشد.
    کلیدواژگان: آموزش پرستاری، محیط آموزش بالینی، حمایت و نظارت بالینی
  • زهره عنبری، حمیدرضا جمیلیان *، محمد رفیعی، مهین قمی، زهرا مسلمی صفحات 489-497
    مقدمه

    توجه به رضایت از رشته تحصیلی و سلامت روان دانشجویان از جهت ارتقای توان علمی، میزان یادگیری و پیشرفت تحصیلی آنان از اهمیت ویژه ای برخوردار است. این مطالعه با هدف بررسی ارتباط رضایت از رشته تحصیلی با سلامت روان و پیشرفت تحصیلی در بین دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی اراک در سال 1391 انجام شد.

    روش ها

    در این پژوهش توصیفی همبستگی، رابطه بین رضایت از رشته تحصیلی با سلامت روان و پیشرفت تحصیلی در بین 403 دانشجوی دانشگاه علوم پزشکی اراک که با روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای از سه دانشکده پزشکی، پیراپزشکی و پرستاری مامایی انتخاب شده بودند، ارزیابی گردید. داده ها از طریق پرسشنامه استاندارد سلامت عمومی و پرسشنامه محقق ساخته رضایت از رشته تحصیلی جمع آوری شد. داده ها از با استفاده از ضریب همبستگی اسپیرمن وآزمون t مستقل تحلیل گردید.

    نتایج

    میانگین نمره رضایت از رشته تحصیلی در بین دانشجویان این دانشگاه 38/12±16/61 (از حداکثر 90) و در حد متوسط بود. سلامت عمومی با میانگین (65/10±36/26)، وجود اختلال خفیف را نشان داد. بین رضایت از رشته تحصیلی با سلامت عمومی دانشجویان ارتباط معناداری وجود نداشت (061/0-r= و 22/0p=). اما بین رضایت از رشته تحصیلی با پیشرفت تحصیلی (113/0-r= و 024/0p=) و همچنین نمره سلامت روان با پیشرفت تحصیلی همبستگی معنادار و منفی وجود داشت(166/0-r= و 001/0p=).

    نتیجه گیری

    با توجه به نتایج حاصل از وجود ارتباط بین رضایت از رشته تحصیلی و سلامت روان و پیشرفت تحصیلی دانشجویان، توجه ویژه به اهمیت نقش اساتید مشاور، تقویت مراکز مشاوره در دانشگاه ها با هدف پایش وضعیت تحصیلی دانشجویان و شناسایی و فراهم نمودن خدمات درمانی لازم ویژه دانشجویان در معرض آسیب های روانی و بالاخره جلب مشارکت و تعامل خانواده ها با سیستم آموزشی در سطح دانشگاه ها، ضروری به نظر می رسد.

    کلیدواژگان: سلامت روان، پیشرفت تحصیلی، رضایت از رشته تحصیلی، دانشجویان علوم پزشکی، سلامت عمومی
  • پروین عباسی، ویدا سپاهی، احمد خشای، شیرین ایران فر، مهنوش تیماره صفحات 498-508
    مقدمه
    تفکر انتقادی جزء ضروری تصمیم گیری بالینی و صلاحیت حرفه ای است. ویژگی های فردی از عوامل تاثیرگذار در رشد و توسعه تفکر انتقادی دانشجویان است. از طرف دیگر، یکی از ویژگی های شخصیت بهنجار تاثیرگذار، برخورداری از عزت نفس است. هدف این مطالعه بررسی میزان گرایش به تفکر انتقادی و ارتباط آن با عزت نفس در دانشجویان پزشکی دوره پیش بالینی و بالینی دانشگاه علوم پزشکی کرمانشاه بود.
    روش ها
    این مطالعه توصیفی تحلیلی با تعداد 225 نفر از دانشجویان پزشکی دوره پیش بالینی و بالینی دانشگاه علوم پزشکی کرمانشاه در سال 1390 بر اساس نمونه گیری تصادفی طبقه ای انجام شد. ابزار گردآوری داده ها، پرسشنامه ترجمه شده تمایل به تفکر انتقادی کالیفرنیا و پرسشنامه عزت نفس کوپراسمیت بود. تحلیل آماری داده ها با استفاده از آمار توصیفی، ضریب همبستگی اسپیرمن، آزمون کای دو و تی مستقل انجام گرفت.
    نتایج
    میانگین نمره تمایل به تفکر انتقادی در دانشجویان مورد مطالعه 87/28±99/212 (از حداکثر 420) بود. نمره تمایل به تفکر انتقادی 120 نفر (3/53%) از دانشجویان مورد مطالعه در حد متزلزل، 102 نفر(3/45%)، در محدوده منفی و 3 نفر(4/1%)، در محدوده مثبت بود. یافته ها بیانگر همبستگی مثبت مستقیم بین نمره تمایل به تفکر انتقادی با عزت نفس بود (429/0r=، 001/0=p). همچنین بین تعلق به دو گروه با نمره عزت نفس پایین و عزت نفس بالا با داشتن تمایل مثبت، متزلزل و منفی به تفکر انتقادی رابطه معناداری وجود داشت (9/25=χ2، 0001/0p=).
    نتیجه گیری
    دانشجویان با عزت نفس بالاتر، از گرایش به تفکر انتقادی مطلوب تری برخوردارند و ارتباط مستقیم و مثبتی بین این دو ویژگی وجود داشت. لازم است اعضای هیات علمی، عزت نفس کافی برای انجام قضاوت و تصمیم گیری در شرایط مختلف بالینی را در دانشجویان ایجاد نمایند.
    کلیدواژگان: تفکر انتقادی، عزت نفس، دانشجویان پزشکی، آموزش پیش بالینی، آموزش بالینی
  • سکینه محبی امین، حسین جعفری ثانی، محمود سعیدی رضوانی، امیر امین یزدی صفحات 509-518
    مقدمه
    تدریس خلاق یکی از اساسی ترین ملزومات نظام های‎آموزش عالی امروزی است. هدف از مطالعه حاضر بررسی وضعیت تدریس خلاق از دیدگاه دانشجویان دانشکده پرستاری و مامایی دانشگاه علوم پزشکی مشهد است.
    روش ها
    این پژوهش توصیفی در دانشکده پرستاری و مامایی دانشگاه علوم پزشکی مشهد انجام شد. به روش نمونه‎گیری ‎طبقه ای ‎نسبتی تعداد 246 نفر از دانشجویان چهار رشته (پرستاری، هوشبری، اتاق عمل و مامایی)‎ در نیمسال اول تحصیلی1391، انتخاب‎گردیدند. به منظور جمع آوری داده ها، از پرسشنامه ی محقق ساخته با 55 گویه (با مقیاس لیکرت 5 تایی) بر مبنای ده مولفه جو سازمانی خلاق اکوال استفاده شد. برای‎ تحلیل داده ها از آزمون های آماری تی تک نمونه ای، تحلیل واریانس یک طرفه، و MANOVA استفاده شد.
    نتایج
    میانگین و انحراف معیار نمره ی کل پرسشنامه برابر با (52/0±11/3) بود و از مقدار 3(نقطه ی برش) به طور معناداری بالاتر بود (001/0=p و 21/9=t) و نشانه ای از مطلوب بودن تدریس خلاق از دید دانشجویان بود. میانگین کل مولفه های تدریس خلاق در رشته پرستاری (47/0±36/3)، در رشته هوشبری (58/0±12/3)، در رشته اتاق عمل (52/0±67/3) و در رشته مامایی (52/0±31/3) بود. تفاوت بین میانگین نمرات در رشته های مختلف به لحاظ آماری معنادار بود (001/0p=، 36/12F=).
    نتیجه گیری
    این پژوهش نشان داد که از نظر دانشجویان دانشکده پرستاری و مامایی مشهد، وضعیت خلاقیت اساتید در تدریس مطلوب است. همچنین در میان رشته های این دانشکده، اساتید رشته مامایی نسبت به سایر رشته ها در تدریس خلاقانه تر عمل می کنند.
    کلیدواژگان: خلاقیت، تدریس خلاق، دانشجویان، دانشکده پرستاری و مامایی، جو سازمانی
  • موسی علوی صفحات 519-530
    مقدمه
    مطالعات مرتبط با علوم انسانی به ویژه آموزش علوم سلامت مملو از موقعیت هایی است که پژوهشگران به بررسی روابط بین متغیر های مختلف پرداخته و یا این که متمایلند برازش کلی یک مدل نظری را با داده های حاصل از جامعه مورد مطالعه خود ارزیابی نمایند. این مقاله، روش و کاربرد مدل یابی معادلات ساختاری در پژوهش های مرتبط با آموزش علوم سلامت را معرفی نموده است.
    روش ها
    اطلاعات این مطالعه مروری با استفاده از مرور و خلاصه سازی مقالات و کتب مرتبط و از طریق جستجوی هدف مند کتابخانه ای (جهت دستیابی به کتب) و منابع الکترونیکی شامل موتور جستجوگر گوگل و بانک های اطلاعاتی (جهت دستیابی به کتب و مقالات) به دست آمد.
    نتایج
    پژوهشگران عرصه آموزش علوم سلامت قادرند تا با استفاده مدل یابی معادلات ساحتاری و با کمک نرم افزارهای موجود به مناسب بودن مدل های مفهومی یا کاربرد آن در جامعه مورد مطالعه پی ببرند. گام های کلی که پژوهشگران لازم است مدنظر قرار دهند شامل قالب بندی مطالعه، کنترل از نظر برقرار بودن مفروضات اجرای مدل معادله ساختاری، بررسی برازش و اصلاح مدل، و تفسیر مناسب یافته ها می باشد.
    نتیجه گیری
    مدل یابی معادلات ساختاری به دلیل دارا بودن قابلیت های متعدد و نیز غلبه بر محدودیت های روش های سنتی، کاربردهای بسیاری در مطالعات مرتبط با علوم انسانی و به ویژه آموزش علوم سلامت دارد.
    کلیدواژگان: مدل یابی معادلات ساختاری، آموزش علوم سلامت، مطالعه مروری
  • حمید صالحی نیا صفحات 531-534
    یکی از موارد بسیار مهم در تحقیق و مقاله ترجمان دانش و استفاده از نتایج طرح های تحقیقاتی و مقالات، و کاربردی بودن آن است، که به نظر می رسد، بسیاری از مقالات کم تر جنبه ی کاربردی دارند. مجله ایرانی آموزش در علوم پزشکی شرایطی را برای نقد مقالات فراهم اورده است، که به نظر بسیار مفید است، چرا که محققین با مطالعه ی این نقدها نسبت به نوشتن مقاله اقدام می کنند لذا کیفیت مقالات منتشر شده به مراتب بهتر می شود. در حقیقت مجله آموزش در علوم پزشکی فرصتی را برای محققین جهت فراگیری نوشتن مقاله و رعایت اصول نگارش علمی فراهم ساخته است، نقدهای منتشر شده حاوی نکات بسیار مفید در زمینه نوشتن مقاله می باشند، و این نقد ها بسیار جنبه کاربردی داشته و می تواند تاثیر بسیار خوبی بر روند گزارش مقالات داشته باشد و حلقه ی گمشده برخی مقالات که عدم کاربردی بودن نتایج است. با این اقدام رفع شده است و جنبه کاربری بودن این نوع مقالات به وضوح مشخص است. از این رو جا دارد از سردبیر محترم بابت فراهم ساختن فرصتی برای فراگیری نکات کلیدی در مقاله نویسی و دیدگاه مناسب ایشان در این مورد تشکر کنم. مقاله ای با عنوان: مقایسه تاثیر به کارگیری روش های ارزشیابی DOPS وMini-CEX با روش سنتی بر مهارت های بالینی دانشجویان پرستاری:یک مطالعه تجربی تصادفی شده در مجله ایرانی آموزش در علوم پزشکی. 1392; 13 (5):364-372 منتشر شده است(1). در مورد این مقاله چند نکته قابل بحث است: نویسندگان مقاله، به نحو مطلوبی نکات کلیدی در گزارش یک مقاله کارآزمایی را رعایت کرده اند، برای مثال ذکر نوع مطالعه در عنوان و مقایسه دو گروه از نظر متغیر های دموگرافیک و زمینه ای(2تا4). اما در انجام یک مطالعه تعداد حجم نمونه برای مقایسه بایستی مناسب انتخاب شود و با استفاده از شیوه ی علمی نسبت به محاسبه تعداد حجم نمونه اقدام کرد، و معمولا سرشماری نمی شود(2و5)، در این مطالعه کلیه افراد به روش سرشماری وارد مطالعه شده اند، سوالی که مطرح است این است که آیا این تعداد افراد برای مطالعه کافی است؟ و اگر با استفاده از فرمول، حجم نمونه را محاسبه کنیم حجم نمونه محاسبه شده به نظر بیش تر از این مقدار محاسبه شود. لذا با این توضیح آیا به علت محدودیت افراد به صورت سرشماری وارد مطالعه شده اند و حجم نمونه می تواند بیش تر از این تعداد محاسبه شود. از این رو آیا توان این مطالعه در حد قابل قبولی است؟ نکته دیگر دو گروه از نظر متغیر های دموگرافیک در شروع مطالعه مقایسه شده اند. اما ارزیابی دو گروه از نطر متغیر اصلی پیامد مورد مطالعه در شورع مطالعه از نکات بسیار مهم است. و یکسان بودن دو گروه از نظر متغیر اصلی در شروع مطالعه باید تایید شود، در غیر این صورت نتیجه حاصله می تواند منتسب به تفاوت در شروع مطالعه باشد(2تا4). در این بررسی محققین پیامدهای اصلی مطالعه را در دو گروه بعد از مداخله را با یکدیگر مقایسه کرده اند، در حالی که در شروع مطالعه مشخص نیست که آیا دو گروه از این نظر یکسان بوده اند یا خیر؟ و این تردید وجود دارد که دو گروه از نظر متغیر های اصلی در قبل از مداخله با یکدیگر تفاوت داشته باشند. برای مثال ذکر شده است بعد از مداخله دو گروه از نظر نمره رگ گیری با یکدیگر تفاوت داشته اند. ولی این تردید وجود دارد که قبل از مداخله نیز این تفاوت در دو گروه وجود داشته است، در این صورت تفاوت اولیه در دو گروه باعث این تفاوت و نتیجه گیری اثربخشی مداخله شده است نه مداخله. لذا پیشنهاد می شود دو گروه از نظر متغیر های اصلی در شروع مطالعه با یکدیگر مقایسه شود. و در مورد توان مطالعه و این که آیا این تعداد حجم نمونه بر اساس روش های علمی بوده است و برای استنباط کافی است یا بر اساس محدودیتی که وجود داشته است این تعداد وارد مطالعه شده اند؟ که در این صورت می بایست در قسمت محدودیت ها ذکر شود.
  • سید علیرضا جوادی نیا صفحات 535-537
    پژوهش و تحقیق زیربنای اصلی پیشرفت و توسعه پایدار هر کشوری در دنیای کنونی است. مسلما آشنایی افراد با اهداف و فرایند اجرا طرح های تحقیقاتی در دوران دانشجویی یکی از موثرترین راه های ارتقا سطح پژوهش در کشور است. از این منظر بررسی و مطالعه موانع انجام این طرح های مهم جلوه می نماید. هر چند که در این زمینه تاکنون پژوهشی اساسی و زیربنایی صورت نپذیرفته است اما در این میان معدود مطالعاتی همچون مطالعه عنبری و جدیدی با عنوان «مقایسه دیدگاه دانشجویان محقق و غیرمحقق در مورد موانع انجام فعالیت های پژوهشی در دانشگاه علوم پزشکی اراک، و ارائه استراتژی های مناسب در مدیریت تحقیقات دانشجویی»(1) صورت پذیرفته و در شماره اخیر مجله ایرانی آموزش در علوم پزشکی منتشر شده است. در این مطالعه اهم موضوعات مطرح شده از جانب دانشجویان شامل کمبود دستیاران پژوهشی دوره دیده، عدم استفاده از نتایج تحقیق در جامعه، ضعف دانشجویان در آشنایی با کتابخانه دیجیتال بوده است. اغلب موارد مذکور در این طرح ها از جمله عمده مشکلات و موانع اجرا طرح های دانشجویی است اما این تحقیقات به سایر موانع و علل عدم گرایش دانشجویان به تحقیق توجه کافی نداشته اند. تجربه شخصی اینجانب در مسوولیت های مختلف پژوهشی در دانشگاه و اجرای طرح های تحقیقاتی متعدد و چاپ مقالات متعدد در پایگاه اطلاعاتی مختلف نشان می دهد که یکی از مهم ترین علل عدم تمایل دانشجویان به شرکت در کارهای تحقیقاتی، عدم آشنایی آن ها با مزایای حاصل از پژوهش در آینده کاری آن ها است. گواه این مطلب نیز تلاش اغلب دانشجویان سال آخر دوره کارشناسی جهت اجرا طرح تحقیقاتی و چاپ مقاله جهت ادامه تحصیل بدون آزمون است. در مصاحبه با این دانشجوان اعلب اظهار می نمایند که در صورت آگاهی از این مزایا از ترم های پایین تر تحصیلی جهت اجرا طرح تحقیقاتی اقدام می نموده اند. این مشکل در رشته های پزشکی بغرنج تر می گردد جایی که اولین طرح تحقیقاتی دانشجو، پایان نامه تحصیلی او است. دانشجویی که طی هفت سال تحصیلی صرفا دو واحد درس تئوری آشنایی با این موضوع داشته و تاکنون به صورت عملی به اجرا تحقیقات نپرداخته و باید یکی از مهم ترین مراحل تحصیل خود را پشت سر بگذراند. یکی دیگر از موانع موجود در اجرا طرح های تحقیقاتی قابل مشاهده است عدم رعایت اخلاق در پژوهش و عدم رعایت حقوق دانشجو در هنگام ثبت طرح های تحقیقاتی و یا انتشار مقالات است به طوری که اغلب در هنگام انتشار مقالات نامه دانشجو براساس صلاح دید استاد و یا نیاز او به امتیازات جهت ارتقا در محل مناسب خود قرار نمی گیرد که این موضوع سبب دلسردی و از بین رفتن انگیزه پژوهش در دانشجویان می گردد. مسلما با در نظر گرفتن این موارد در کنار سایر موضوعات مطرح شده در سایر تحقیقات و تلاش در جهت رفع آن های می توان شاهد جهش اساسی در کیفیت و کمیت طرح های تحقیقاتی دانشجویی بود که این مهم گام بلندی در جهت نیل به اهداف والای نقشه جامع علمی کشور و راهی برای رسیدن به اهداف سند چشم انداز کشور عزیزمان است.
    کلیدواژگان: فعالیت های پژوهشی، تحقیقات دانشجویی، مدیریت تحقیق، سازمان پژوهشی
  • موسی علوی صفحات 538-540
    امروزه استفاده از تکنیک های چند متغیره برای تحلیل داده ها در پژوهش های مرتبط با آموزش علوم پزشکی به امری مرسوم و گاه ضروری تبدیل شده است(1). اهمیت این دسته از روش های تحلیل در پژوهش های علوم انسانی و به ویژه آموزش پزشکی از آنجاست که غالبا در این حوزه از مطالعات، پژوهشگران علاقه مند هستند که مبتنی بر فرضیه های خود در مورد روابط علیتی بین متغیرها به بررسی این روابط در قالب الگویی از پیش ساخته بپردازند(2و3). نمونه مشخص آن، انتشار مقاله ای تحت عنوان «ارتباط هوش معنوی با اضطراب امتحان در دانشجویان پرستاری و مامایی: کاربرد تحلیل مسیر» در مجله ایرانی آموزش در علوم پزشکی است(4). لذا در ادامه به نقد برخی از نکات، تنها در مورد کلیات کاربرد و گزارش تحلیل مسیر در مقاله مذکور پرداخته شده و از نقد جزییات روش و گزارش خودداری می گردد، تا بدینوسیله به پژوهشگران محترم حوزه آموزش پزشکی در انتخاب صحیح روش تحلیل مسیر برای مطالعه کمک نماید. از آنجایی که روش تحلیل مسیر به منظور آزمون فرضیه های پژوهشگر در مورد روابط علیتی بین متغیر ها در قالب الگوی مشخص در جامعه مورد مطالعه استفاده می شود، یکی از ملاحظات مهم در استفاده از این تکنیک های تحلیل، مشخص نمودن و تعریف نظریه زیربنایی است که فرضیه های پژوهشگر در مورد روابط بین متغیر ها بر آن استوار شده اند(3و5)؛ لذا لازم است پژوهشگر نقش تمامی متغیرها را در چارچوب نظری (در اینجا نمودار مسیر) تبیین نماید. نویسندگاه این مقاله در قسمت مقدمه، به خوبی به تبیین نقش و اهمیت ارتباط هوش معنوی و اضطراب امتحان و نیز روابط بین آنها پرداخته اند؛ با این وجود در این قسمت از مقاله زیربنای نظری مناسبی که توضیح دهنده روابط علیتی بین کلیه متغیرها در نمودار مسیر باشد، قابل شناسایی نیست. تاکید شده است که تحلیل مسیر غالبا به منظور کشف روابط بین متغیرها به کار نمی رود؛ بلکه روشی است که ضمن آن برازش الگوی هوشمند مشخص شده از روابط علیتی بین متغیرها در جامعه ای خاص آزمون می شود(2و3). در این مطالعه از پرسشنامه هوش معنوی استفاده شده که از چهار حیطه تفکرکلی و بعد اعتقادی، توانایی مقابله و تعامل با مشکلات، پرداختن به سجایای اخلاقی و خودآگاهی، عشق و علاقه تشکیل شده اند؛ که کلیه این ابعاد به عنوان متغیرهای تشکیل دهنده شبکه علیتی وارد نمودار تحلیل مسیر شده اند. حال اگر فرض همبستگی درونی ابعاد تشکیل دهنده یک سازه واحد جهت تامین روایی ابزار را قبول کنیم، انتظار خواهیم داشت تا بین چهار بعد سازه «هوش معنوی» همبستگی وجود داشته باشد. در این صورت کاربرد روش تحلیل مسیر که تنها بر روابط علیتی یک طرفه و بدون حلقه بازخوردی (Feedback loop) مبتنی است(3)، با چالش جدی مواجه می گردد. به اعتقاد شریبر (Schreiber) و همکاران در پژوهش های حوزه آموزش، باور اینکه تنها یک تاثیر از یک متغیر بر متغیر دیگر وارد می شود، غیرواقع بینانه است(6). همچنین یکی از مفروضه های تحلیل مسیر این است که متغیرهای مستقل بدون خطا اندازه گیری شده اند تا بدین ترتیب پارامترها نیز بدون خطا برآورد گردند(2و6). در مطالعه ارتباط هوش معنوی با اضطراب امتحان در دانشجویان، به سختی می توان باور کرد که پژوهشگری بتواند متغیرهای وارد شده در نمودار مسیر را بدون خطا اندازه گیری نماید. هر چند تامین این شرایط امری ایده آل است، ولی در پژوهش های مرتبط با آموزش که غالبا مطالعات غیر تجربی ترجیح داده می شوند، به ندرت اتفاق افتاده و گاه ناممکن می باشد؛ چرا که غالبا متغیرهای وارد شده در این حوزه از پژوهش ها از جمله متغیر اضطراب امتحان، سازه های مکنون بوده و همیشه اندازه گیری آنها با درجاتی از خطا همراه است(6). در نتیجه به اعتقاد نگارنده، در این گونه از پژوهش ها مطلوب است که پژوهشگر ضمن تشریح دقیق و عمیق زیربنای نظری حاکم بر مدل یا الگوی پیشنهاد شده و نیز مشخص نمودن جایگاه تک تک متغیرهای وارد شده به مدل، روش مناسب دیگری را جهت غلبه بر محدودیت های مذکور در پیش گیرد. پژوهشگر با استفاده از مدل یابی معادلات ساختاری (که البته تحلیل مسیر نیز یکی از زیرمجموعه های محدود آن است) می تواند نقش متغیرهای مکنون و خطاهای اندازه گیری را در مدل لحاظ نموده و امکان منظور کردن روابط متقابل و چرخه های بازخوردی از روابط علیتی بین متغیرها را فراهم نماید.
|
  • Zahra Jafari Pages 448-456
    Introduction
    Team-based learning (TBL) is a structured form of cooperative learning، which aims to increase students’ skill of access to higher-level of cognitive learning using individual knowledge in a team. In this study، rehabilitation students’ learning was compared through the two methods of lecture and TBL for neurology course.
    Methods
    This quasi-experimental study was carried on 70 BS students of rehabilitation aged 19 to 22 years in the school of rehabilitation. Half of 16 held Neurology course sessions، was run through lecture and the other half was instructed through TBL method. Students’ learning in topics instructed through lecture and TBL methods was measured، using MCQ tests. The assessment scores for two teaching methods were compared using independent t and one-way ANOVA. Also students’ view regarding their interest in neurology course and learning through TBL was assessed using three questions.
    Results
    Students’ exam scores were increased during eight training sessions through TBL considering both individual and group evaluation. Significant difference was observed between four scores of lecture (11. 99)، individual evaluation (14. 66) and group evaluation of TBL (16. 66) and total score (14. 07) (F=99. 54، p≤0. 015). A significant correlation was found between their interest to learn through TBL in next academic semesters and TBL group exam scores (r=0. 374، p=0. 0001).
    Conclusion
    The results showed that TBL method was more successful compared to lecture method. The findings of this study may prove helpful to change the opinion of students، lecturers، and educational managers about the effects of choosing appropriate training methods for knowledge transfer and achieving educational objectives.
    Keywords: Teaching Method, Lecture, Team, Based Learning, Cooperative Learning
  • Khizaran Miri, Javad Malekzade, Nayyere Davoudi, Seyedreza Mazloum Pages 457-469
    Introduction

    A main purpose of clinical training in nursing education is mastery of clinical skills، which are learnt through repetition. So there is a relation between frequency of skill performance and clinical competency. In this study we used learning curve to set standards for required performance times of two main nursing skills: intramuscular injection and intravenous catheter insertion.

    Methods

    This time series study was conducted on 57 junior nursing students who were selected through a convenience sampling method at Mashhad nursing school during 2011. Competency score of each student for each skill performance episode was evaluated by Competency Evaluation Checklist (CEV) and recorded on learning curve till reaching a plateau. CEV was confirmed by computing content validity index and intra-rater reliability coefficients (r=. 91).

    Results

    Mean competency score of IM injection was 62. 4%±21. 5 (out of 100) in first time which increased by 95. 1±5. 9 in tenth episode. The calculated value for IV catheter insertion was 36. 9±10. 3 in first time and 94. 1±4. 3 in the thirteenth. Learning curve was reached a plateau after 7 performances for intramuscular skill and 8 performances for intravenous catheter insertion skill. The number of practice episodes in IM injection and IV Catheter insertion required for acquiring a rate of 75% in competency، by 75% of students were 6 and 7 times، respectively.

    Conclusion

    It seems that at least 7 to 8 performances of IM injection and IV catheter insertion are considered essential to attain students’ mastery. Also designing and application of a clinical logbook is useful for documenting skills performance by nursing students.

    Keywords: Standard Setting, Procedural Skill, Mastery Learning, Learning Curve, Intramuscular Injection, Intravenous Catheter Insertion
  • Athar Omid, Niko Yammani, Kamal Heidari, Tahereh Mousavi, Arefeh Mousavi Pages 470-479
    Introduction
    General practitioners who intend to work as “family physician” in Iranian National Family Physician Program should be ready to provide necessary care and services for the population under their coverage. The aim of this study was to survey and prioritize their educational needs required for the determined tasks in order to design proper educational programs.
    Methods
    This cross-sectional descriptive survey was performed in Isfahan University of Medical Sciences in 2012. A stratified random sample of 507 general practitioners volunteering for “family physician” program was selected. A researcher-made questionnaire including 60 items (each item represented a physician’s task) asked their felt need to training (scored from 1-5، in three main task domains according to the legislated national guideline (02 edition). Data analysis was done using descriptive and inferential statistics.
    Results
    The highest mean scores were in the fields of primary care in respiratory emergencies (3. 93±1. 01)، performing CPR and intubation (3. 93±1. 08)، poisoning care (3. 76±0. 94)، common psychiatric disorders (3. 79±0. 92)، and the portal for Iranian Health Care System (3. 77±0. 92). But، contraception methods (2. 99±1. 09)، communication skills with patients and in work place (3. 06±1. 06)، principles and skills of family planning and counseling (3. 16±1. 04)، caring of vaccine-preventable diseases (3. 24±0/97) and methods of health education (3. 24±0. 98) had the least mean scores، so could have the lowest learning priorities.
    Conclusion
    Primary care and management of emergencies should be considered the priorities of continuous medical education (CME) for family physicians. The goals of “family physician” program such as management and providing health care services should be emphasized in designing and implementing health service packages as well.
    Keywords: Family Physician, Needs Assessment, General Practitioner, Isfahan University of Medical Sciences
  • Vahid Pakpour, Sedigeh Salami, Mohammad Magsodi, Samira Dodangeh Pages 480-488
    Introduction
    Clinical learning environment has an important role in clinical learning of nursing students. Any differences between students’ perspectives in expected and actual environment may result in decreased clinical learning. Therefore، the present study aimed to compare nursing students’ perspectives on actual and ideal support and supervision in clinical setting.
    Methods
    In this descriptive study a census sample of 96 nursing students in Zanjan University of Medical Sciences were chosen. For data gathering، the actual and ideal parallel forms of «Perception of Extent of Support and Supervision Survey» were used. Each form has 29 items in two support and supervision subscales. Data analysis was done using descriptive and inferential statistics.
    Results
    There were statistical differences between actual and ideal perception of nursing students in support and supervision domains، so that in support domain، the expectation of nursing students was not met by clinical instructors and in supervision domain، the actual degree of supervision is greater than the students'' expectation (p>. 000).
    Conclusion
    There is a gap between actual and ideal perception of nursing students about support and supervision in clinical setting. This gap may have negative effects on clinical learning of students.
    Keywords: Nursing Education, Clinical Learning Environments, Clinical Support, Supervision
  • Zohreh Anbari, Hamidreza Jamilian, Mohammad Rafiee, Mahin Qomi, Zahra Moslemi Pages 489-497
    Introduction

    Attention to students’ major satisfaction and mental health is important in promoting their learning and academic achievement. This study aims to investigate the relationship between satisfaction with major، mental health and academic achievement among students in Arak University of Medical Sciences in 2012.

    Methods

    In this descriptive-correlation study، relationship between satisfaction with major and mental health and academic achievement of 403 students in Arak University of Medical Sciences was assessed. Students were selected through stratified random sampling method from schools of Paramedics، Nursing and Medicine. Data were collected through the standard general health questionnaire (GHQ28) and a researcher-made questionnaire on major satisfaction. Data were analyzed using independent T-test and Spearman test.

    Results

    Students’ mean score of satisfaction with their major was 61. 16 ± 12. 38 (out of 90) which was interpreted as about average. Their general health score was 26. 36± 10. 65 that showed a mild psychological distress. There was no significant relationship between major satisfaction and mental health and academic improvement (p=. 22، r=-. 061); but there was a significant negative relationship between academic achievement with satisfaction (p=0. 024، r=-0. 113) and mental health (p=0. 001، r=-0. 166).

    Conclusion

    It is important that special attention be paid to the role of supervisors، student counseling centers، students’ academic achievement monitoring، identification and provision of the services needed for students at risk، and participation of their families.

    Keywords: Mental Health, Academic Improvement, Satisfaction of Field Study, Medical Sciences Students, General Health
  • Parvin Abasi, Vida Sepahi, Ahmad Khoshay, Shirin Iranfar, Mehnoosh Timareh Pages 498-508
    Introduction
    Critical Thinking (CT) is an essential component of clinical decision-making and professional competence. Personal characteristics of the students are one of the factors influencing their critical thinking development. The aim of this study was to determine the correlation between Critical Thinking Disposition (CTD) and self-esteem among pre-clinical and clinical medical students in Kermanshah University of Medical Sciences.
    Methods
    In this descriptive-analytic study، 225 pre-clinical and clinical medical students were randomly selected through stratified sampling method in Kermanshah University of Medical Sciences in 2011. The data gathering tool included California Critical Thinking Disposition Inventory (CCTDI)، and Cooper-Smith self-esteem inventory. The results were analyzed using descriptive statistics، Spearman correlation coefficient، Chi-Square، and independent sample t-test.
    Results
    Results showed the students'' mean scores in critical thinking disposition was 212. 99±28. 87 (out of 420). Among all، CTD scores of 120 students (53. 3%) were in ambivalence range، 102 (45. 3%) were strong opposition، and 3 (1. 4%) positive inclination. There was a significantly positive correlation between CTD and self-esteem scores (r= 0. 429، P=0. 001). Also، there was a significant correlation between being in high or low self-esteem groups and CTD scores (P=0. 0001، χ2=25. 9).
    Conclusion
    Students with higher self-esteem had a better CTD scores compared with those who had lower self-esteem and there was a direct and positive correlation between these two variables. Thus، faculty members should impart adequate self-esteem to their students for proper clinical judgment and decision making in different clinical circumstances.
    Keywords: Critical Thinking, Self, Esteem, Medical Students, Pre, clinical Education, Clinical Education
  • Sakineh Mohebiamin, Hossein Jafari Suni, Mahmood Saeedy Rezvani, Amir Amin Yazdi Pages 509-518
    Introduction
    Creative teaching is one of the most basic requirements in the modern higher education systems. The aim of this study is to investigate the status of creative teaching from the viewpoints of students studying in School of Nursing and Midwifery at Mashhad University of Medical Sciences.
    Method
    This descriptive survey study was performed on a stratified sample of 246 students (nursing، anesthesiology، operation room، and midwifery) of School of Nursing and Midwifery of Mashhad University of Medical Science in year 2012. Data gathering tool was a questionnaire made by researcher including 55 items (with 5 points Likert scale) in 10 domains according to Ekvall’s Organizational Climate for Creativity. Data was analyzed using one sample T-test، ANOVA and MANOVA Test.
    Results
    Mean and standard deviation of questionnaire’s total score (3. 11±. 52) was significantly (t=9. 21، p=0. 001) more than that of the scale’s cut point (=3)، indicating the desirability of creative teaching from students’ perspective. The total mean score for all factors of creative teaching was 3. 36±. 47 in nursing، 3. 12±. 58 in anesthesiology، 3. 67±. 52 in operation room، and 3. 31±. 52 in midwifery discipline. The difference between mean scores of different disciplines was statistically significant (F=12. 36، p= 0. 001)
    Conclusion
    This study showed that teachers’ creativity in teaching is desirable from the students'' viewpoints in school of nursing and midwifery of Mashhad Medical University. Moreover، midwifery teachers acted more creatively compared to the other disciplines under investigation
    Keywords: Creativity, Creative Teaching, Student Viewpoints, School Of Nursing, Midwifery, Organizational Climate
  • Mousa Alavi Pages 519-530
    Introduction
    There are many situations through which researchers of human sciences particularly in health sciences education attempt to assess relationships of variables. Moreover researchers may be willing to assess overall fit of theoretical models with the data emerged from the study population. This review introduces the structural equation models method and its application in health sciences education.
    Methods
    Purposive library search (for book reviews)، electronic resources and data bases including Google search engine (for books and articles) was used to gather information to be organized and presented here.
    Results
    Health sciences education researchers can use statistical techniques known as structural equation models (SEM) that could be performed by software، in order to examine the appropriateness of conceptual models or their application in the population. The researchers should follow the general steps including designing a study، ensuring SEM assumptions to be met، assessing model fit and model modification، and interpreting the study results appropriately.
    Conclusion
    Structural equation modeling has various capabilities and can help overcome limitations of traditional statistical methods. Therefore it has many implications for the studies related to humanities particularly health sciences education.
    Keywords: Structural Equation Models (SEM), Health Sciences Education, Review Study
  • Seyed Alireza Javadinia Pages 535-537