فهرست مطالب

بلور شناسی و کانی شناسی ایران - سال بیست و یکم شماره 3 (پیاپی 53، پاییز 1392)

مجله بلور شناسی و کانی شناسی ایران
سال بیست و یکم شماره 3 (پیاپی 53، پاییز 1392)

  • تاریخ انتشار: 1392/07/30
  • تعداد عناوین: 17
|
  • علیرضا شیرزادی، فریبرز مسعودی، بهمن رحیم زاده صفحه 49
    کرومیت تنها کانه ی اقتصادی عنصر کروم بوده و این عنصر کاربردهای کلیدی در صنعت دارد. در این راستا بسیاری از محققین از زمین شیمی کرومیت، که منعکس کننده ی ماهیت ماگمای مادر و محیط ژئوتکتونیکی تشکیل آن می باشد، استفاده نموده و برای نشان دادن ماهیت ماگمای مادر، زمین شیمی کرومیت را بعنوان نشانگر پتروژنتیکی، مورد استفاده قرار داده اند. نهشته های کرومیت به دو گروه سرشار از کروم (Cr2O3 ≥ 45 تا 60 درصد وزنی) و سرشار از آلومینیوم (Al2O3 ≥ 25 درصد وزنی) تفکیک می شوند و از نظر تشکیل، کرومیت های سرشار از آلومینیوم از ماگماهای تولئیتی و کرومیت های سرشار از کروم از ماگماهای بونینیتی غنی از Mg، دو ماگمایی که در محیط های ژئوتکتونیکی متفاوت بوجود می آیند، منشا می گیرند. در این مطالعه، بر مبنای داده های حاصل از تجزیه ی شیمیایی نقطه ای نمونه های کرومیت که از سه محدوده ی معدنی نزدیک، واقع در افیولیت سبزوار، واقع در شمال شرق ایران، گرفته شده، ماهیت ماگمای مادر و محیط ژئوتکتونیکی کرومیت، مورد بررسی قرار گرفته است. نمونه های کرومیت به روش EPMA تجزیه شیمیایی شده و نشان داده شده که این کرومیت های لایه ای که توسط دونیت (سرپانتینی شده) در برگرفته شده است، از گروه سرشار از کروم می باشند. با توجه به «عدد کروم» بالا (88- 86)، «عدد منیزیوم» متوسط (51-44)، اکسید تیتانیوم پایین (1/0 تا 2/0 درصد) و دیگر خصوصیات شیمیایی، ماگمای مادر این کرومیت ها شباهت زیادی به ماگماهای بونینیتی غنی از Mg نشان می دهد. ویژگی های سنگ نگاری و زمین شیمی از جمله عدد کروم، عدد منیزیوم، مقدار آهن سه ظرفیتی و تیتانیوم نشان می دهد که کرومیت های مورد مطالعه می باید در «محیط بالای فرورانش» تشکیل شده باشند. تاثیرات فعالیت های گرمابی کف اقیانوسی، احتمالا باعث شده تا خصوصا «عدد منیزیوم» بحدی که مورد انتظار است، بالا نباشد.
    کلیدواژگان: افیولیت، کرومیت، بونینیت، فرومد، سبزوار، شمال شرق ایران
  • ژانت سلیمان نژاد، اسفندیار نظرنیا صفحه 59
    ترکیب پلیمری {(C10H9N2)[Mn(C7H3NO4)2].(C10H8N2).6H2O}n از واکنش منگنز(II) نیترات شش آبه با پیریدین-2، 3- دی کربوکسیک اسید(py-2،3-dcH2) و 4،4- بی پیریدین (4،4 -bipy)، با نسبت مولی 1:2:4 تهیه شد. سیستم بلوری این کمپلکس مونوکلینیک با گروه فضایی P21/n و چهار مولکول در سلول واحد می باشد. ابعاد سلول واحد Å a = 22.2099(15)، Å b = 6.6599(4)، Å c = 23.5921(16) و β = 104.014(3) ° هستند. مقدار R نهایی آن 04/0 برای 8960 بازتاب است. اتم مرکزی به دو لیگاند از طریق اتم های اکسیژن و نیتروژن در یک آرایش مربع مسطح متصل شده است و دو اتم اکسیژن گروه های کربوکسیلات پل، زنجیرهای مولکول را شکل می دهند. بنابراین کمپلکس آنیونی(III)Mn شش کوئوردینه با هندسه هشت وجهی واپیچیده است. در ساختار بلوری گستره وسیعی از برهم کنش های غیر کووالانسی شامل پیوندهای هیدروژنی (از نوع O−H•••O، O−H•••N و C−H•••O)، جفت یون، بر هم کنش های انباشتگی π–π (با فواصل مرکز تا مرکز برابر 607/3 و Å 721/3)، C−H•••π (با فاصله H•••π برابر Å 941/2) وC = O•••π (با فواصل O•••π برابر 699/3 و Å 702/3) ساختار ابرمولکول را پایدار می کنند.
    کلیدواژگان: کمپلکس III Mn، 4و4، بی پیریدین، ساختار بلوری، پیوند هیدروژن
  • اعظم زاهدی، محمد بومری صفحه 389

    اسکارن پناهکوه در 50 کیلومتری شمال غرب شهر تفت در استان یزد واقع شده است. نفوذ استوک پناهکوه با ترکیب گرانودیوریت- کوارتز دیوریت در سازند آهکی جمال، منجر به رخداد اسکارن زایی در منطقه شده است. مشاهدات صحرایی و کانی شناسی نشان می-دهد که اسکارن پناهکوه شامل دو زون درون اسکارن و برون اسکارن است. برون اسکارن از نوع اسکارن کلسیمی و منیزیمی بوده که در همبری با مرمرها تشکیل شده است، در حالی که درون اسکارن با گسترش محدودی در توده ی نفوذی تشکیل شده است. کانی های غالب در اسکارن کلسیمی شامل گارنت (آندرادیت) و پیروکسن (دیوپسید- هدنبرژیت) و در اسکارن منیزیمی شامل فورستریت، دیوپسید، سرپانتین و تالک است. حداقل دو مرحله ی پاراژنتیکی در شکل گیری اسکارن پناهکوه تشخیص داده شده است: در تشکیل اسکارن اولیه (مرحله ی اول) کانی هایی بی آب نظیر پیروکسن و گارنت در اسکارن کلسیمی و فورستریت و دیوپسید در اسکارن منیزیمی غالب است. با توجه به مجموعه کانیایی تشکیل شده در این مرحله می توان دمایی کمتر از 500 درجه سانتی گراد را برای رخداد اسکارنی شدن بیان کرد. در مرحله ی دوم مجموعه اسکارنی اولیه تشکیل شده به وسیله ی مجموعه اسکارنی آبدار نظیر سرپانتین و تالک، جایگزین شده است. کانی شناسی و ویژگی های زمین شیمیایی اسکارن پناهکوه نشان دهنده ی شکل گیری آن در شرایط اکسایشی، سطوح پوسته ای کم عمق و مشابه شرایط تشکیل سیستم های اسکارنی آهن است.

    کلیدواژگان: اسکارن، سنگ نگاری سنگ زایی، زمین شیمی، پناهکوه، یزد
  • محسن موید صفحه 403

    روانه ها و سیل های ریولیتی در منتهی الیه شمال شرقی رودخانه قلعه چای (شرق عجبشیر – استان آذربایجانشرقی) و در داخل نهشته های ماسه سنگی سازند لالون رخنمون دارند. ترکیب سنگ شناسی این روانه ها و سیل ها ریولیتی بوده و با درشت بلورهای شکل دار کوارتز، بلورهای نیمه شکل دار ارتوز پرتیتی در خمیره ای شیشه ای تا ریزدانه و متشکل از کوارتز، پتاسیم فلدسپار و مقادیر اندکی پلاژیوکلاز سدیک مشخص می شود. این سنگ ها اساسا فاقد کانی های فرومنیزین بوده و آثار جزئی از بیوتیت های تجزیه شده در آن ها دیده می شوند. ریولیت های مورد بحث جزء سنگ های به شدت جدایشی و هولولوکوکرات هستند. این سنگ ها به سری A-type وابسته بوده و ماگمای مولد آن ها دارای ماهیت آهکی- قلیایی تا شوشونیتی است. الگوی REE در آن ها دارای شیب منفی ملایمی بوده و بیهنجاری منفی مشخصی از Eu در آن ها مشاهده می شود. بی هنجاری منفی مشخص از Ba، Eu و P و عدم تهی شدگی از HREE همراه با الگوی نسبتا مسطح HREE نشانگر جایگیری این توده ها در یک رژیم کششی درون صفحه ای و به حرکت های آغازین فاز کالدونین در پوسته ی قاره ای وابسته است.

    کلیدواژگان: قلعه چای، ریولیت، لالون، رژیم کششی، درون صفحه ای، کالدونین
  • داریوش اسماعیلی، امیرعلی طباخ شعبانی، حورا نجار، مهدی رضایی صفحه 417

    در این پژوهش داده های ترکیب شیمی کانی آمفیبول و فلدسپار در توده های گرانیتوئیدی شمال غرب ساوه واقع در ایران مرکزی (توده نشوه و توده سیلیجرد) به منظور آگاهی بیشتر مسائل سنگ زایی، بررسی های تکتونوماگمایی و نیز تعیین دما و فشار این توده ها به کار گرفته شد. ترکیب شیمی آمفیبول ها در توده های سیلیجرد و نشوه در شمال غرب ساوه در گروه آمفیبول های کلسیک و از نوع اکتینولیت تا منیزیوهورنبلند قرار می گیرد. این آمفیبول ها وابسته به فرورانش بوده که با ویژگی های تکتونوماگمایی پیشنهادی برای این توده ها یعنی محیط حاشیه فعال قاره ای مرتبط با فرورانش همخوانی دارد. این آمفیبول ها در محیطی با گریزندگی اکسیژن نسبتا بالا تشکیل شده اند. مطابق تمامی روش های به کار گرفته شده برای دما - فشارسنجی، این توده ها در دمای 700 تا 750 درجه سانتیگراد و فشار پایین 3/0 تا 2/1 کیلوبار معادل عمق تقریبی 1 تا 5/4 کیلومتر تشکیل شده اند.

    کلیدواژگان: گرانیتوئید، آمفیبول، ژئوترموبارومتری، ساوه
  • فرید مر، صالح دیمر، بتول تقی پور صفحه 431

    گارنت فراوانترین کانی کلسیمی- سیلیکاتی اسکارن های دره ی زرشک را تشکیل می دهد و به شکل توده ای بی وجه تا دانه ای خوش وجه، همسانگرد تا ناهمسانگرد و با منطقه بندی نوسانی تا قطاعی یا بدون هر نوع منطقه بندی دیده می شود. بر اساس مشاهدات کانی شناختی و روابط پاراژنتیکی، این کانی در مرحله ی دگرنهادی پیشرونده تشکیل شده است. این کانی دو الگوی متفاوت: (1) غنی شدگی در LREEs نسبت به HREEs به همراه بی هنجاری مثبت و بالای Eu، و (2) غنی شدگی در HREEs نسبت به LREEs همراه با بی هنجاری اندک Eu را از خود نشان می دهد که به ترتیب سرشتی ترکیب های آندرادیتی و گراسولاری است. بررسی با میکروسکوپ ریزکاونده ی الکترونی (EPMA) نشان می دهد که ترکیب گارنت های دره ی زرشک در گستره ی گارنت های گراندایتی قرار می گیرند و از نوع آندرادیت- گراسولار هستند و تنها حاوی درصد کمی اسپسارتین و پیروپ اند و از این نظر ترکیبی مشابه با گارنت های اسکارن های مس، آهن و طلای جهان دارند.

    کلیدواژگان: گارنت، اسکارن، REE، میکروسکوپ ریزکاونده ی الکترونی، دره ی زرشک، جنوب غربی یزد، ایران
  • سعید تاکی صفحه 445

    منطقه ی پیرکوه بخشی از البرز غربی است و رخنمون های این منطقه غالبا دنباله های آتشفشانی- رسوبی پالئوژن است که با نفوذی های متعددی قطع شده اند. بعضی از این نفوذی ها ترکیب مونزوگابروئی، مونزونیتی و گرانیتی با بافت های معمول دانه ای یا پورفیری دارند. هماهنگی چشمگیر میان الگوهای REE به دست آمده از این سنگ ها نظیر غنی شدگی بیشتر LREE نسبت به HREE، الگوی تخت HREE، بیهنجاری منفی Eu، شیب تند LREE و کند MREE گواه بر این است که خاستگاه آن ها یکی است. خصلت متاآلومین، وجود دیوپسید نورماتیو، حضور کلینوپیروکسن به عنوان کانی مافیک اصلی در همه ی گروه ها (حتی سنگ های گرانیتی) و همراه با بیوتیت، نبودن برونبوم های دگرگون و سرشار از میکا، مقادیر نسبی بالای Na2O، رفتار Al، Gaو Y و نسبت وزنی K2O/MgO، دامنه ی تغییرات درصد وزنی SiO2، نسبت K2O/Na2O پائین، غنی شدگی LREEنسبت به HREE همگی مبین ماهیتI برای این نفوذی ها و رفتار عنصر Zrنسبت به SiO2 (افزایش در ترم های حدواسط و کاهش در ترم های فلسیک تر) بیانگر غیراشباع بودن ماگمای اولیه از لحاظ Zr به دلیل دمای بالاست. بنابراین نفوذی های منطقه ی پیرکوه در زمره ی گرانیت های نوع I با دمای بالا قرار دارند (رفتار مشابه عناصر Ba، Ce و Yنیز تائید کننده ی این مدعاست). در عین حال الگوی REE و موقعیت داده های مربوط به سنگ های نفوذی منطقه ی پیرکوه در نمودارهای جدا کننده، نشان می دهند که آن عوامل به موقعیت قوس (VAG) قاره ای وابسته اند.

    کلیدواژگان: پیرکوه، مونزونیتی، گرانیتی، دمای بالا، قوس
  • ملیحه نخعی، محمدحسن کریم پور، سیداحمد مظاهری، محمدرضا حیدریان شهری، محمدحسین زرین کوب صفحه 457

    منطقه ی مورد بررسی در شمال شرقی بلوک لوت و در نقشه ی زمین شناسی 1:100000 بصیران قرار گرفته است. نفوذ سنگ-های عمیق تا نیمه عمیق ترشیری در سنگ آهک های پالئوسن باعث تشکیل اسکارن و کانی سازی آهن در این منطقه شده است. بررسی های سنگ نگاری نشان داد که سنگ های مورد بررسی شامل هورنبلند دیوریت پورفیری، هورنبلند کوارتز دیوریت پورفیری، پیروکسن دیوریت پورفیری، هورنبلند پیروکسن دیوریت پورفیری، هورنبلند دیوریت و بیوتیت دیوریت هستند. این سنگ ها دارای ماهیت شبه قلیایی و متا آلومین بوده و بر اساس پذیرفتاری مغناطیسی و ویژگی های ژئوشیمیایی، وابسته به سری مگنتیت و گرانیتوئیدهای نوع I هستند. غنی شدگی عناصر نادر خاکی سبک (LREE)، فقیر شدگی عناصر نادر خاکی سنگین (HREE) و بی هنجاری منفی کم Eu از ویژگی های آنها بوده و بیانگر ماگماتیسم متا آلومین نوع I کمان های آتشفشانی حاشیه ی قاره هاست. تهی شدگی عناصر نادر خاکی سنگین احتمالا ناشی از وجود گارنت در خاستگاه آن هاست. نمودارهای جداکننده ی محیط های زمین ساختی نیز جایگاه گرانیتوئیدهای کمان آتشفشانی را برای آن تایید می کند. نمودارهای مختلف ژئوشیمیایی نشان دهنده ی همخوانی سنگ های گرانیتوئیدی بیشه با نفوذی های وابسته به اسکارن های آهن است.

    کلیدواژگان: اسکارن آهن، گرانیتوئید، بیشه
  • ناهید شبانیان بروجنی، علیرضا داودیان دهکردی، فرنوش سهیلیان صفحه 471

    توده ی نفوذی بغم با ترکیب سنگ شناسی گابرو در جنوب شرقی شهر اردستان قرار داشته و در سنگ های آتشفشانی ائوسن نفوذ کرده است. منطقه ی مورد بررسی در پهنه ی ایران مرکزی و نوار ماگمایی ارومیه دختر قرار می گیرد. کانی های اصلی تشکیل دهنده ی سنگ ها عبارتند از کلینوپیروکسن، آمفیبول و پلاژیوکلاز. بررسی شیمی کانی ها نشان می دهد که کلینوپیروکسن های این توده ی نفوذی دارای ترکیب اوژیت بوده و بیشتر در گستره ی کلینوپیروکسن های فشار متوسط قرار می گیرند. ترکیب کلینوپیروکسن ها دماهای تبلور توده را 840 تا 920 درجه ی سانتیگراد نشان می دهد. از نظر تکتونوماگمایی ترکیب کلینوپیروکسن های توده ی نفوذی مورد بررسی در میدان کلینوپیروکسن های کوهزایی قرار می گیرند و به کمان ماگمایی وابسته اند. بلورهای آمفیبول در این سنگ های گابرویی جزء گروه آمفیبول های کلسیک بوده که در گستره ی منیزیوهورنبلند قرار می گیرند. از نظر تکتونوماگمایی ترکیب آمفیبول ها نشانگر ماهیت نیمه قلیایی برای این توده آذرین است. روش زمین -دماسنجی بر اساس جفت کانی های کلینوپیروکسن و آمفیبول همزیست، دما های730 تا 790 درجه سانتیگراد را بدست می دهد. پلاژیوکلاز تنها کانی فلسیک این سنگ های گابرویی است که از نظر ترکیبی در گستره های بیتونیت (هسته) و لابرادوریت تا آندزین (حاشیه) و آلبیت (حاصل سوسوریتی شدن) قرار می گیرد.

    کلیدواژگان: کلینوپیروکسن، آمفیبول، تکتونوماگماتیک، اردستان
  • سمیه سمیعی، محمدحسن کریم پور، مجید قادری، محمدرضا حیدریان شهری صفحه 487

    منطقه ی خونیک در شرق ایران و در 106 کیلومتری جنوب بیرجند واقع شده است. پی جویی اولیه در این منطقه با پردازش داده های ماهواره ای آستر به روش نقشه برداری زاویه ی طیفی برای مشخص کردن زون های احتمالی دگرسانی صورت گرفت، که براساس مشاهدات صحرایی، نتایج رضایت بخشی را فراهم کرد. این گستره شامل برونزدهایی از آتشفشانی های پالئوسن- ائوسن بود که واحدهای متعدد نیمه عمیق با ترکیب حدواسط به حالت تلسکوپی در آن ها نفوذ کرده اند. دگرسانی با برخی از این واحد ها در ارتباط است. دگرسانی های اصلی شامل پروپیلیتیک، آرژیلیک و سریسیتیک می شوند. کانی سازی در سطح به صورت افشان و برش گرمابی مشاهده می شود. حداکثر مقدار پراکندگی عناصر طلا، نقره و آرسنیک در رسوب های آبراهه ای در مناطقی است که در بالادست آن زون های دگرسانی پروپیلیتیک، آرژیلیک- سیلیسی و برش گرمابی وجود دارند. گستره ی تغییرات عناصر در نمونه های ژئوشیمیایی بر مبنای سنگ به صورت زیر است: طلا 2 تا 4600 میلی گرم در تن، نقره 40 تا 9080 میلی گرم بر تن، آرسنیک 7 تا 134 گرم بر تن، مس 21 تا 601 گرم بر تن،، سرب 4 تا 1485 گرم بر تن،. بیشترین میزان طلا و نقره در واحدهای هورنبلند مونزودیوریت پورفیری و مونزونیت پورفیری دیده می شوند. نوع کانی سازی که به صورت پراکنده و همراه با برش گرمابی است، گسترش دگرسانی ها و نیز ارتباط آن ها با سنگ شناسی و زمین شناسی ساختاری، نشانه ی حضور یک کانسار نوع طلای اپی ترمال است.

    کلیدواژگان: دگرسانی، برش گرمابی، طلای اپی ترمال، خونیک
  • فرهاد محمدتراب، افشین نمیرانیان صفحه 499

    روش الکتروژئوشیمی یکی از روش های نوین پی جویی مواد معدنی است که دارای بنیان الکتروشیمیایی است. این روش توانایی پی جویی کانسارهای پنهانی را که با قشری از خاک یا رسوب های آبرفتی سطحی پوشیده شده اند، فراهم می آورد. در این روش با ایجاد یک میدان الکتریکی جریان مستقیم بر فراز روباره ی کانسارهای فلزی پنهانی، باعث تغلیظ و جریان یافتن یون ها به سمت یک کاتد مخصوص خواهد شد. با دو الکترود جریان، یکی بعنوان آند معمولا از جنس فولادی و دیگری کاتد معمولا از جنس گرافیتی که در یک ظرف نیمه تراوا حاوی اسید قرار می گیرد، جریان مستقیم با ولتاژ بالابه خاک تزریق می شود. پس از گذشت زمان معین (حداقل چندین ساعت)، در اثر یونیده شدن کانی های فلزی و پدیده ی الکتروشیمی، یون های فلزی مثبت به سمت کاتد رهسپار شده و در اسید موجود در آن (در اطراف الکترود گرافیتی) متمرکز می شوند. با تجزیه ی این اسید به روش جذب اتمی یا پلاسمای القایی، غلظت فلزات پایه مختلف در اسید اندازه گیری و تحلیل می شود. پیش از پیاده کردن این روش در صحرا، با قرار دادن کانه های سولفیدی با مقیاس آزمایشگاهی مختلف در زیر خاک، کارآیی این روش در شرایط مختلف مورد ارزیابی قرار گرفت. در این روش عواملی چون عمق قرارگیری کانه، میزان رطوبت خاک، شدت جریان و ولتاژ تزریقی، طول زمان تزریق و غلظت اسید مصرفی به عنوان الکترولیت از جمله مهم ترین فاکتورهای مهم و موثر در این روش هستند. با توجه به آزمایش های انجام شده و نتایج حاصل، شدت جریان و طول زمان بهینه برای تزریق به ترتیب 500 میلی آمپر و 8 ساعت به دست آمدند.

    کلیدواژگان: الکتروژئوشیمی، پی جویی فلزات پایه، کانسارهای پنهان، مهاجرت عناصر، یونش
  • محمد نیایی فر، هدی شلیلیان، احمد حسن پور، جمشید عمیقیان صفحه 511

    در این پژوهش نانوذرات فریت نیکل روی جانشانی شده به وسیله ی مس با ترکیب Ni0.3 Zn0.7-xCuxFe2O4 (0.6-0.1=x روند پلکانی 0.1) با استفاده از روش سل- ژل تهیه شد. ساختار بلورین نمونه های جانشانی شده با استفاده از پراش پرتو ایکس (XRD)، آنالیز گرماییTG-DTA، بیناب سنجی فروسرخ (FT-IR) و نگاره هایSEM و TEM انجام گرفت. ویژگی های مغناطیسی نمونه ها با استفاده از مغناطیس سنج نوسانی (VSM) اندازه گیری شد. بررسی منحنی پسماند مغناطیسی نشان داد که مقدار مغناطش اشباع با افزایش میزان جانشانی مس تا 3/0 = x افزایش می یابد و به مقدار بیشینه ی خود می رسد، سپس با افزایش بیشتر مس، افت شدیدی می کند. وادارندگی مغناطیسی (Hc) با افزایش مقدار x روند صعودی داشت که این به افزایش ناهمسانگردی مغناطوبلوری یون هایCu2+ در مقایسه با یون هایZn2+ ارتباط دارد.

    کلیدواژگان: نانوذرات، فریت نیکل، روی با جانشانی مس، روش سل، ژل، ویژگی های مغناطیسی
  • حمزه ثابت ورنامخواستی، حسن میرنژاد، علی احمدی، سیده فریبا سجادی آلهاشم صفحه 537

    کانسار رگهای منگنز بزنین در میزبان ریولیت پرفیری و در راستای گسل اصلی واژگون منطقه با روند غالب شمال خاوری - جنوب باختری تزریق شده است. بررسی های میکروسکوپی و داده های ریزکاوش الکترونی حضور کانی های منگنز متنوعی از جمله اسپسارتین، رودوکروزیت، بیکسبایت، هاوسمانیت، براونیت، پیرولوزیت، پسیلوملان، کریپتوملان، مانگانیت و منگانوکلسیت را در کانسار منگنز بزنین و کانی های براونیت، پیرولوزیت، پسیلوملان، کلسیت، منگانوکلسیت و رودوکروزیت را در زیرواحد آذرآواری توف آهکی (E6vct) حاوی منگنز - آهن نشان می دهند. توپوگرافی مرتفع تر کارگاه 1 و ترکیب کانی شناسی آن حاکی از آن است که کارگاه شماره ی 1 نسبت به 2 دستخوش برونزایی بیشتری شده است. شواهد صحرایی، بررسی های کانی شناسی و نتایج تجزیه های ریزکاوش الکترونی روی واحد آذرآواری کربناتی E6py و E6t، ارتباط ژنتیکی بین کانسار منگنز و توالی های خروجی - رسوبی منطقه را ثابت کرده و می توان نتیجه گرفت که سیالات گرمابی، منگنز و کربنات را از سنگ های آذرآواری یاد شده شسته و در طول گسل های اصلی و فرعی منطقه و در شرایط مناسب ژئوشیمیایی ته نشین کرده اند.

    کلیدواژگان: کانسار رگه ای، منگنز بزنین، اردستان، میزبان ریولیتی، ریزکاوش الکترونی
  • سلیمان احمدی بنکدار، علی احمدی صفحه 549

    در منطقه ی چاه رویی جنوب غربی نهبندان، پگماتیت های تورمالین داری وجود دارند که از نظر جایگیری در صحرا به دو شکل اند: درون توده ی گرانیتوئیدی چاه رویی (نوع CH) و در سنگ های دگرگون اطراف توده ی گرانیتوئیدی (نوع D). بر اساس بررسی های سنگ نگاری و تجزیه ریز کاو الکترونی، نوع تورمالین در هر دو پگماتیت، دراویت- شورل و در گروه قلیایی که در آنها میزان آلومینیم بالاست و دارای جانشینی های قلیایی و پروتون زدایی اند. بر اساس نمودارهای عناصر نادر خاکی و عنکبوتی در تورمالین، روند هر دو نوع پگماتیت تقریبا مشابه ولی میزان عناصر متفاوتند، که علت بالا بودن میزان عناصر کم مقدار (Trace elements) در تورمالین های موجود در پگماتیت های نوع CH، قرار گرفتن در سنگ های گرانیتوئیدی است. بنابراین، بر اساس بررسی های انجام شده، به نظر می رسد که تورمالین در اثر فرآیندهای ماگمای گرانیتوئیدی چاه رویی در مراحل تاخیری- گرمابی با سنگ های دگرگون ده سلم موجود در اطراف توده ی گرانیتوئیدی تشکیل شده است. تغییرات دمایی در تشکیل نوع کانی های موجود در پگماتیت ها موثر و دارای اهمیت زیادی است.

    کلیدواژگان: پگماتیت، تورمالین، گرانیتوئید، عناصر کم مقدار، چاه رویی
  • زهرا مختاری، قدرت ترابی صفحه 561

    آمفیبولیت ها یکی از سنگ های مهم موجود در افیولیت پشت بادام است و حاصل دگرگونی بازالت های این افیولیت اند. بررسی های سنگ نگاری و شیمی کانی ها نشان می دهد که دو نوع آمفیبولیت در افیولیت پشت بادام وجود دارند: (1) آمفیبولیت های با پلاژیوکلاز حد واسط که شامل پاراژنز کانی های آمفیبول + پلاژیوکلاز، آمفیبول + پلاژیوکلاز ± کوارتز، پلاژیوکلاز + آمفیبول + اسفن، پلاژیوکلاز + آمفیبول+ ایلمنیت، آمفیبول + ایلمنیت + اسفن هستند و (2) آمفیبولیت های با پلاژیوکلاز غنی از آنورتیت که از پاراژنز کانی های آمفیبول + پلاژیوکلاز، آمفیبول + پلاژیوکلاز ± گارنت، آمفیبول + پلاژیوکلاز ± کوارتز، آمفیبول + ایلمنیت، تشکیل شده اند. فشارسنجی آمفیبول و دما- فشارسنجی آمفیبول - پلاژیوکلاز در آمفیبولیت های نوع اول فشار 16/6 تا 79/7 کیلوبار و دمای 7/649 تا 3/738 درجه ی سانتی گراد (رخساره آمفیبولیت) و در آمفیبولیت های نوع دوم فشار 47/4 تا 31/9 کیلوبار و دمای 9/929 تا 1566 درجه سانتی گراد (رخساره گرانولیت و بالاتر) را نشان می دهد. دمای بالا در آمفیبولیت های با پلاژیوکلاز غنی از آنورتیت (دمای ذوب سنگ) به دلیل پرهنیتی شدن پلاژیوکلازها (M1) قبل از دگرگونی در رخساره ی آمفیبولیت (M2) و تشکیل پلاژیوکلازهایی با آنورتیت فراوان است. وجود کانی های پرهنیت، کلریت، سریسیت، اپیدوت و لوکوکسن نشان از دگرگونی برگشتی در حد رخساره شیست سبز (M3) پس از دگرگونی در رخساره ی آمفیبولیت دارد. با توجه به سن احتمالی تشکیل این افیولیت در پالئوزوییک بالایی آمفیبولیت ها حداقل دستخوش سه رویداد دگرگونی M1(سیمرین پیشین)، M2 (سیمرین میانی) وM3 (سیمرین پسین) را در مزوزوییک شده اند.

    کلیدواژگان: افیولیت، آمفیبولیت، دما، فشارسنجی، پالئوزوییک، مزوزوییک، سیمرین، ایران مرکزی، پشت بادام
  • لیلی متولی زاده، الهه قربانی، ریحانه اتفاق صفحه 573

    نانولوله های اکسید قلع به روش سل ژل و با به کارگیری قالب آلومینا ساخته شدند. پارامترهای ساخت از جمله مواد اولیه، مدت غوطه وری و شرایط بازپخت برای دستیابی به نانولوله ها تعیین و بهینه شدند. برای بررسی ساختاری و ریخت شناسی نانولوله های اکسید قلع از پراش سنج پرتو ایکس و تصویربرداری میکروسکوپ الکترونی استفاده شد. تصویرهای به دست آمده از میکروسکوپ الکترونی تراگسیلی نشان می دهد که این نانولوله ها به خوبی شکل گرفته اند. قطر نانولوله های تشکیل شده حدود 200 نانومتر است که با قطر تخلخل های قالب های آلومینا همخوانی دارد. طیف های نوری تراگسیلی و درآشامی نشان می دهند که نانولوله ها در ناحیه ی مریی نیمه شفاف هستند درحالی که امواج فرابنفش را به خوبی جذب می کنند. گاف نواری نانولوله ها برابر با 56/3 الکترون ولت اندازه گیری شد که به مقدار به دست آمده برای شکل کپه ای آن بسیارنزدیک است

    کلیدواژگان: نانولوله های اکسید قلع، قالب آلومینا، سل ژل
  • اشرف ترکیان صفحه 581

    پهنه ی برشی مورد بررسی در شرق قروه (کردستان) قرار دارد و از سنگ های گرانیتی و گرانودیوریتی تشکیل شده است. در این مقاله سنگ های دگرشکل، پروتومیلونیت ها و میلونیت ها، در مناطق سنگین آباد، کوه گزگز و پلوسرکان مطالعه می شوند. بررسی های سنگ نگاری نشان می دهند که فعالیت های زمین ساختی شامل میرمکیت، فلدسپارهای قلیایی دوباره متبلورشده با لغزش، پلاژیوکلاز های شکسته، کوارتزهای متبلور در شرایط دینامیکی، ارتوکلازهای پرتیتی، بلورهای فلدسپار با غنی شدگی قلیایی در حاشیه ی (بافت پوششی) با ترکیب Or 91.19 - 91 بوده اند. مقایسه داده های ژئوشیمیایی سنگ کل و سنگ اولیه (پروتولیت) معلوم می دارد که نوسان هایی در فراوانی عناصر اصلی نظیر افزایش CaO، MnO، TiO2 و P2O5 در پروتومیلونیت ها و میلونیت ها وجود دارند. هم چنین در پهنه ی رگه های کوارتزی و پلاژیوکلازهای دگرسان شده مشاهده شده اند. این فرایند ها نمونه هایی از فعالیت های شاره های گرمابی و باز بودن سیستم تفسیر می شوند. فلدسپارها در سنگین آباد و کوه گزگز، سدی- پتاسی و در پلوسرکان سدی هستند. در مجموع، روابط صحرایی، ویژگی های ریزساختاری، بافتی، ژئوشیمی و شیمی، نقش پهنه ی شیر زون را در تشکیل این ویژگی ها تائید می کنند. بسیاری از پژوهشگران، بر ارتباط بین تشکیل ریز ساختارها با تنش-کرنش و گرمابی ها را تائید کرده اند. بلورهای بیوتیت مورد بررسی با (FeO + MnO∑) حدود 13/4- 42/21 پس از فرایندهای یاد شده تشکیل شده اند که احتمالا حاصل گردش شاره های پسا ماگمایی باتولیت گرانیتوئیدی قروه هستند. دمای تشکیل بیوتیت حدود 550 تا750 درجه ی سانتی گراد است که با دمای دگرشکلی ریزساختارها همخوانی خوبی دارد.

    کلیدواژگان: پهنه ی برشی، شیمی کانی، ژئوشیمی، گرماب ها، میلونیت، پروتومیلونیت، پروتولیت، قروه، کردستان
|
  • A. Shirzadi, F. Masoudi, B. Rahimzadeh Page 49
    Significance of chromite, as the unique source for chromium, a metal with key role in industry, has inspired many geologists to investigate its genesis and natural distribution as an important contribution to its exploration in many parts of the world. To do this, geochemistry of chromite, which is considered to be the reflection of the nature of its parent magma and the geotectonic setting in which it is generated, is extensively used by many researchers. To reveal the nature of chromite’s parent magma, its chemical composition is used as a petrogenetic indicator. In this regard many authors have classified chromite deposits as either high-Al (Al2O3 0 25 wt %) or high-Cr (Cr2O3 0 45 to 60 wt %) and have demonstrated that Al-rich chromites are generated from tholiitic and Cr-rich ones from Mg-rich boninitic magmas, two melts generated in distinct and different geotectonic setting. In this study on the basis of geochemistry of chromite samples from three nearby mining districts in Sabzevar Ophiolite Range, in the North-East of Iran, the nature of chromite parent magma and its geotectonic setting is investigated. Chromite samples are analyzed by EPMA method. The layered chromitite bodies, embedded in serpenitnized dunite, are displayed to belong to high-Cr deposits. Considering high Cr# (86-88), moderate Mg# (44-51), low TiO2 content (0.1 0.2 wt %) and other geochemical features of chromite, the parent magma dominantly accords with a high Mg# boninitic melt. According to the results of the previous works and petrography, geochemistry (especially Cr#, Mg#, Fe+3 and TiO2 contents) and field observations represented in this work, the chromitites must be generated in a suprasubduction zone setting. Sea floor hydrothermal processes have probably caused especially, the Mg# not to be as high as expected.
    Keywords: Ophiolite, chromite, boninite, Foroumad, Sabzevar, NE Iran
  • J. Soleimannejad*, E. Nazarnia Page 59
    The polymeric compound, {(C10H9N2)[Mn(C7H3NO4)2].(C10H8N2).6H2O}n, was prepared by the reaction of manganese (II) nitrate with pyridine-2,3-dicarboxylic acid, (py-2,3-dcH2) and 4,4'-bipyridine (4,4'-bipy) in a 1:2:4 molar ratio. The crystal system of the complex is monoclinic with space group P21/n and four molecules per unit cell. The unit cell parameters are: a = 22.2099(15) Å, b = 6.6599(4) Å, c = 23.5921(16) Å and 9 = 104.014(3)°. The final R value was 0.04 based on 8960 reflections. The central atom is attached to two (py-2,3-dc)2– ligands through their N and O atoms in a planar square arrangement and two O atoms from bridging carboxylate groups, forming polymeric chains. So, the anionic complex features six-coordinate Mn (III) with a distorted octahedral geometry. In the crystal structure, a wide range of non-covalent interactions consisting of hydrogen bonding (of the types O>H···O, O>H···N and C>H···O), ion pairing, and @–@ (centroid-centroid distances of 3.607 and 3.721 Å), C>H···@ (with H···@ distance of 2.941 Å) and C=O···@ (with O···@ distances of 2.943, 3.702 and 3.743 Å) stacking interactions stabilize the supramolecular structure.
    Keywords: Mn (III) complex, 4, 4', bipyridine, crystal structure, hydrogen bonding
  • Page 389

    Panah Kuh skarn is located about 50 km northwest of Taft City in Yazd province. The intrusion of Panah- Kuh stock with granodiorite-quartz diorite composition into the limestone Jamal Formation has led to the skarnification in this area. Field and mineralogical observations show that Panah-Kuh skarn included two endoskarn and exoskarn zones. Exoskarn is calcic type and magnesian skarn which formed in contact with the marbles whereas endoskarn formed with restrict development into intrusion. Dominated minerals are garnet (andradite) and pyroxene (diopside-hedenbergite) in the calcic skarn and forsterite, diopside, serpentine and talc in the magnesian skarn. At least two paragenetic stages of skarn formation have been recognized. The early skarn formation (stage I) was dominated by anhydrous minerals such as pyroxene and garnet in the calcic skarn and forsterite and diopside, in the magnesian skarn. According to mineral assemblages which formed at this stage, it can be concluded that the temperature range was less than 500 0C. The hydrous skarn assemblage such as serpentine and talc (stage II) replaced early-formed skarn assemblages. The mineralogy and geochemical characters of Panah-Kuh skarn is consistent with deposition under oxidized conditions, formation at shallow crustal levels and similar to those of Fe bearing skarn system. 

    Keywords: Skarn, petrography, petrogenesis, geochemistry, Panah-Kuh, Yazd
  • Page 403

    The rhyolitic flows and sills in the extremity of Ghal'eh-chay river (East of Ajabshir, East Azerbaidjan) are exposed in the Lalun sandstone deposits. Compositionally, these rocks are rhyolite and are composed of euhedral quartz phenocrystals and subhedral perthitic orthoclases in a glassy to fine grained matrix containing quartz, k-feldspar and minor sodic plagioclases. There are not any ferromagnesian mineral except traces of decomposed and altered biotites. These rocks are highly differentiated and hololeucocratic in color and belong to the A-type series and the parental magma has calc-alkaline to shoshonitic characteristics. The REE distribution pattern in these rocks has a gentle negative slope and gives remarkable negative Eu anomaly. Negative Ba, Eu and P anomalies and non-depleted HREE pattern as well as relatively flat HREE distribution pattern show the emplacement of these bodies in a tensional within-plate regim related to initial movements of Caledonian epirogenic phase in continental crust.

    Keywords: Ghal'eh-chay, rhyolite, Lalun, tensional regim, within plate, Caledonian
  • Page 417

    The chemical composition of amphiboles from granitoid rocks of Selijerd and Neshveh plutons in NW Saveh, Central Iran, are studied for petrogenetic purpuses, tectonomagmatic features and geotermobarometery of these plutons. The chemical composition of these amphiboles falls in the calcic amphibole group and is actinolite to magnasio-hornblende. They are assosiated with the active continental margin subduction-related zone and formed in relatively high oxygen fugacity. Based on the geotermobarometeric methods, amphiboles from these plutons formed in temperatures ranging from 700 to 750 ° C and low pressures ranging from 0.3 to 1.2 kilobars equivalent to a depth of approximately 1 to 4.5 km, respectively.

    Keywords: granitoid, amphibole, geotermobarometery, Saveh
  • Page 431

    Garnet is the most abundant calc-silicate mineral in the Darreh Zereshk skarns, and occurs as grained euhedral, to massive anhedral, isotropic to anisotropic crystals and display concentric and sector zoning or no zoning. Based on mineralogical investigations and paragenetic relations, garnet formed during progrademetasomatic stage of skarn formation. Geochemically they display two different patterns, i.e: (1) LREE-enriched and HREE-depleted, with strong positive Eu anomaly and (2) HREE-enriched and LREE-depleted with small Eu anomalies characteristic of andraditic and grassuleritic garnets, respectively. Electron probe micro analyzer (EPMA) identifies the garnets from Darreh Zerreshk skarn as grossular–andradite (grandite) solid solution series, with a less contents of spessartine and pyrope components. This is significant of a composition similar to Cu, Fe and Au skarn.

    Keywords: Garnet, skarn, REE, Electron probe micro analyzer, Darreh Zerreshk, southwest of Yazd, Iran
  • Page 445

    Pirkuh region is a part of western Alborz. The outcrops in this region are mostly Paleogene volcanosedimentary successions which are crossed by several intrusives. Some of these intrusives have monzogabbroic, monzonitic and granitic compositions with granular or porphyritic textures. Pronounced harmony among REE patterns of these rocks like more enrichment of LREE than HREE, flat pattern of HREE, negative EU anomaly, steep LREE and smooth MREE slopes, all certify common origin for them. Metaluminous character, existence of normative diopside, presence of clinopyroxene as major mafic mineral in all groups (even in granitic rocks) with biotite, lack of  mica-rich metamorphic enclaves, high relative Na2O content, Al, Ga and Y behaviors, K2O/MgO weight ratio, SiO2 weight percent variation ranges, low K2O/Na2O ratio, enrichment of LREE to HREE all are suggestive of I nature for these intrusives, and  Zr behavior against SiO2  (increasing in intermediate and decreasing in more felsic rocks) are representative of Zr-undersaturated original magma because of high temperature. Therefore Pirkuh region intrusives are set as high temperature I type granite category (similar behavior of Ba, Ce and Y confirm this claim). The REE pattern and position of Pirkuh intrusive data on discrimination diagrams shows that they belong to a continental arc (VAG) setting

    Keywords: Pirkuh, granitic, monzonitic, high temperature, arc
  • Page 457

    The study area is located in North-East of Lut block, and in Basiran Geological Quadrangle Map (1:100000).Tertiary intrusive-subvolcanic rocks intruded Paleocene limestone and formed skarn and Iron mineralization. Petographic studies show that rocks are Hbl-diorite porphyry, Hbl-qtz- diorite porphyry, Px- diorite porphyry, Hbl-px- diorite porphyry, Hbl-diorite and Bt-diorite. These rocks are subalkaline, meta-aluminous and based on magnetic susceptibility and geochemical features; they belong to magnetite series and I-type granitoids. Enrichment of samples in LREE and depletion in HREE and small negative Eu anomalies imply continental margin volcanic arc metaluminus I-type magmatism. Depletion in HREE probably is due to garnet in source. On the tectonic discrimination diagrams, all samples fall within the volcanic arc granite. Different geochemical diagrams show correlation between Bishe granitoids and intrusions associated with Iron skarns.

    Keywords: Lut, iron skarn, granitoid, Bisheh
  • Page 471

    Gabbroic pluton of Bagham is located in southeastern Ardestan and has intruded into Eocene volacanic rocks. The study area is a part of Central Iranian zone and Urumieh-Dokhtar magmatic belt. Clinopyroxene, plagioclase and amphibole are main minerals in the pluton. Mineral chemistry studies show that clinopyroxenes are augite and are plotted in almost medium pressure field. The clinopyroxene composition yields the crystallization temperatures that range from 840°C to 920°C. In tectonic setting diagrams, clinopyroxenes is plotted in orogenic field and related to magmatic arc. Amphiboles plot in the field of calcic amphiboles and are magnesiohornblende. Tectono-magmatic study indicates a sub alkaline nature for the pluton. The coexisting amphibole-clinopyroxene geothermometer shows the temperatures range from 730 to 790 °C. Plagioclases are only felsic mineral in the gabbros. The mineral chemistry of plagioclases shows bytonite (core), labradorite - andesine (rim) and albite (results of saussuritization) fields.

    Keywords: Clinopyroxene, amphibole, tectono-magmatic, Ardestan€
  • Page 487

    Khunik area is located in eastern Iran, about 106 km south of Birjand. Preliminary prospecting in the area, using ASTER mineral mapping (SAM) for locating possible alteration zone in the area provided satisfactory results when checked with field observation. The area comprises outcrops of Paleocene to Eocene volcanics, which was intruded telescopically by several subvolcanic intermediate bodies. Alteration is related to some of these units. The main alteration types are propylitic, argillic and sericitic. Mineralization observed at the surface as disseminated and hydrothermal breccia. Maximum amount for distribution of gold, silver and arsenic are in places within stream sediments where upstreams alteration zone of  propylitic, argillic-silicified and hydrothermal breccia are located. The range of variation for elements in the lithogeochemistry samples are as follows: Au from 2 to 46000 ppb, Ag from 40 to 9080 ppb, As from 7 to 134 ppm, Cu from 21 to 601 ppm, Pb from 4 to 1485 ppm. The highest Au and Ag anomalies are associated with hornblende monzodiorite porphyry and monzonite porphyry. Type of the mineralization, as disseminated and associated with hydrothermal breccia, the extent of alteration and its relation with lithology and structural geology indicate the presence of an epithermal gold deposit.

    Keywords: Alteration, hydrothermal breccia, epithermal gold, Khunik
  • Page 499

    The electrogeochemical method is a new exploration technique with a foundation of electrochemistry. The method has ability to detect hidden ore deposits which have been covered with overburden placers and topsoil. Although this technique is unique and powerful, no attempt was made in our country to apply this new method practically so far. In this method an artificial DC electrical current has been injected into the topsoil over hidden ore deposit which causes ionization, ion concentration and migration towards an especially designed cathode. The anode is an steel electrode while the cathode is made from graphite which has been fixed in a semi-permeable container full of acid. Then the DC current will be injected into the cover soil. After some time (at least several hours), due to ionization of metallic orebodies and electrochemical processes, metallic ions will be migrated towards cathode and will be concentrated in acidic electrolyte. Using AAS or ICP analytical methods the metallic ions will be analyzed in the acid. Before applying the technique in the field, the ability of the method was evaluated with different ore and soil situation and conditions in the laboratory scale. According to our findings, the factors such as depth of mineralization, soil moisture, the amperage and voltage of injected current, injection time and acid concentration as electrolyte are the most important factors influencing the method. The optimum amperage and time injection have been identified as 500 mA and 8 hours, respectively.

    Keywords: Electrogeochemistry, base metal exploration, hidden ore deposits, element migration, ionization
  • Page 511

    In this study, a series of copper substituted in nickel–zinc ferrite nanoparticles with composition of Ni0.3Zn0.7-xCuxFe2O4 (where x = 0.1 - 0.6 by step 0.1) were synthesized by sol-gel method. The effect of Cu substitution on phase formation and crystal structure of sample were investigated by X-Ray diffraction (XRD), Thermogravimetry (TG), Differential thermal analysis (DTA), Fourier transform infrared spectroscopy (FT-IR), Scanning electron microscopy (SEM) and Transmission electron microscopy (TEM). Moreover the room saturation magnetization of samples was studied by Vibration sample magnetometer (VSM). Hysteresis loops measurements exhibited an increase in the saturation magnetization value (Ms) up to sample with x = 0.3 followed by a linearly decrease. The increases in the coercivety (Hc) with increase in copper content is attributed to the bigger magneto crystalline anisotropy of  Cu2+ ions compared with Zn2+ ions.

    Keywords: cu substituted nickel-zinc ferrite, nano particles, sol-gel, magnetic properties
  • Page 537

    Boznein vein-type has penetrated in the porphyric rhyolite-hosted and along a single northeast-trending reverse fault. Microscopic studies and electron microprobe data, show the presence of a variety of Mn minerals such as spessartine, rhodochrosite, bixbyite, hausmannite, braunite, pyrolusite, psilomelane, cryptomelane, manganite and mangano-calcite in the Mn deposit as well as braunite, pyrolusite, psilomelane, calcite, mangano-calcite and rhodochrosite in volcanoclastic sub-unit of Fe-Mn-carbonate-bearing tuff (E6vct). The mineralogical characteristics of workshop No. 1 along with its higher topography indicate that it has experienced more intense supergene activity. Field evidence, mineralogical studies and electron microprobe analyses on carbonate volcanoclastic unit (E6py & E6t) confirm genetic relationships between Mn deposit and sedimentary-volcanic sequences. It is thus concluded that hydrothermal fluids leached manganese and carbonates from the volcanoclastic rocks and then upon reaching favorable conditions, deposited these minerals along major and main faults in the region.

    Keywords: vein deposit, Boznein manganese, Ardestan, rhyolitic host, electron microprobe
  • Page 549

    The Chah ruii area in southwest of Nehbandan contains two types of tourmaline pegmatites. Type one (type CH) pegmatites are found in the granitoid body and type two (type D) pegmatites in metamorphic rocks around the granitoid. Based on petrography and electron microprobe analyses these tourmalines show schorl- dravite, and located in alkali groups and have high Al contents and deprotonation-substitution and alkali- substitution. The spider and REE diagrams in tourmaline indicate that both groups have similar patterns but the  rate of trace elements are different, and the reason for  more rate of trace elements in tourmaline CH type are setting in granitoid rocks. Then, based on analytical studies, it appears that tourmalines form by interaction of postmagmatic/ residual or hydrothermal fluids related to Chah ruii granitic magma with Deh Salm metamorphic rocks. Temprature variations in formation of mineral types in the pegmatites are very important.

    Keywords: pegmatite, tourmaline, granitoid, trace element, Chah ruii
  • Page 561

    Amphibolites are one of the major rock units in the Posht-e-Badam ophiolite that are formed by metamorphism of basalts. There are tow types of amphibolite in the Posht -e- Badam ophiolite: 1) amphibolites with intermediate plagioclase (first type), amphibole, plagioclase, quartz, sphene, ilmenite, apatite, sericite and epidote, 2) amphibolites with high content of anorthite (second type), amphibole, plagioclase, quartz, and muscovite, with mior amounts of garnet, ilmenite, sphene, prehnite, chlorite and leucoxene. Amphibole barometry and amphibole - plagioclase thermobarometry conclude 6.16 to 7.79 kbar and 650 to 738 ◦c (amphibolites facies) for the first type of amphibolites and 4.47 to 9.31 kbar and 930 to 1566 ◦c (granulite and higher P - T codition) for the second type. The proposed high temperature for the second type of amphibolites can attributes to the prehnitization of some plagioclases (M1) before metamorphism of the amphibolite facies (M2). High anorthite plagioclases are formed by metamorphism of prehnite. Presence of prehnite, chlorite, epidote, sericite and leucoxene indicates occurrence of a retrograde metamorphism in the greenschist facies (M3) which follows the amphibolites facies metamorphism. It can be concluded that this Paleozoic ophiolite has suffered three phases of metamorphism M1 (EarlyCimmerian), M2 (Middle Cimmerian) and M3 (LateCimmerian) in the Mesozoic.

    Keywords: Ophiolite, amphibolite, thermobarometry, Paleozoic, Mesozoic, Cimmerian, Central Iran, Posht –e- Badam
  • Page 573

    SnO2 nanotubes have been synthesized via sol-gel template method using alumina membrane. Synthesis parameters, such as sol preparation conditions, the required time of immersion and annealing conditions, were optimized to obtain the SnO2 nanotubes with well defined composition. Transmission electron microscopy (TEM) and X-ray diffraction techniques have been used to investigate the structure and morphology of SnO2 nanotubes. TEM image showed that the nanotubes have been obtained. The diameter of the obtained nanotubes were approximately 200 nm, were consistent by the pore size of alumina template. The optical transmittance and absorption spectra show that the nanotubes are semi-transparent against visible spectra whereas they absorb the ultraviolet waves. The optical bandgap were measured (3.56 eV) very close to that of the bulk materials.

    Keywords: SnO2 nanotubes, alumina template, sol-gel
  • Page 581

    The studied shear zone is located in E-Qorveh (Kurdistan). The rocks of this zone are granite and granodiorite in composition. In present paper, deformed rocks, protomylonites and mylonites, are investigated in Sangin-Abad, Koh-e-Gazgaz and Poloserkan areas. Petrographic studies show that evidence of tectonic activities are such as myrmekite, recrystallized and slide alkali feldspars, fractured plagioclases, dynamic quartzes, perthitic orthoclase, feldspar crystals with enriched rim from alkalis (mantled texture) with Or 91.19 - 91.54. Comparing geochemical data of whole-rocks and primary rock (protolith) reveal that there are varieties in abundances of main elements such as increasing of CaO، MnO، TiO2 & P2O5 in protomylointes and mylonites. Also, quartz-rich veins and plagioclases altered have observed in the zone. These examples are interpreted to present activities of hydrothermal fluids and open system. The Feldspars are sodic-potsic and sodic in composition in Sangin-Abad & Koh-e-Gazgaz, and Poloserkan. Overall, relationship field, microstructural, textural, geochemical and mineral chemistry characteristics confirm role of the shear zone for formation of these features.  Many of researchers have approved relationship between forming of microstructures with stress/ strain and hydrothermal fluids. The studied biotite crystals with content of (∑FeO + MnO ≈ 13.4-42.21) are neoform. They may be occurred by post-magmatic fluids of the Qorveh granitoid batholith. Formation temperature of biotites is ~550 to ~750 ºC which corresponds to this deformation temperature.

    Keywords: shear zone, mineral chemistry, geochemistry, hydrothermal fluid, mylonite, protomylonite, protolith, Qorveh, Kurdistan