فهرست مطالب

فصلنامه مطالعات روانشناسی بالینی
پیاپی 11 (تابستان 1392)

  • بهای روی جلد: 36,000ريال
  • تاریخ انتشار: 1392/07/10
  • تعداد عناوین: 7
|
  • هدی پوررضاییان*، مهدی پوررضاییان صفحه 1
    رتبه تولد یکی از مفاهیم مهم در حوزه ی شخصیت است که برای اولین بار توسط آلفرد آدلر در سال 1908 معرفی شد. به نظر آدلر و طرفداران رویکرد آدلر رتبه ی تولد تاثیر بسزایی در ساخت سبک زندگی دارد. رتبه ی تولد نسبت به سایر مفاهیم در نظریه ی آدلر پژوهش های بیشتری را برانگیخته است. برخی از این پژوهش ها تاییدکننده ی نظر آدلر مبنی بر تاثیر رتبه ی تولد در ساختار شخصیتی افراد بوده و برخی دیگر این نظر را رد و یا تاثیر آن را بسیار ناچیز گزارش نموده اند. همین تناقض در نتایج پژوهش ها سبب شده که این موضوع یعنی ترتیب تولد و تاثیر آن بر شخصیت بارها و بارها توسط پژوهشگران متعدد در جوامع گوناگون تکرار شود. بر اساس جست و جوهای محققان، در ایران پژوهش های بسیار اندکی در این زمینه انجام شده که هیچ کدام شخصیت را بر اساس ترتیب تولد مطالعه نکرده اند. هدف پژوهش حاضر اثبات تاثیرپذیری شخصیت افراد از محیط رشد و به ویژه از رتبه ی تولد آن ها بود. پژوهش حاضر، به عنوان یک پژوهش توصیفی از روش علی-مقایسه ای برای مقایسه ی اثرات سه رتبه ی تولد (اول، وسط و آخر) بر شخصیت استفاده کرده است. مهم ترین سوال تحقیق آن بود که آیا دانشجویان با رتبه های تولدی اول، وسط و آخر از نظر پنج شاخص و سی مقیاس آزمون نئو با هم تفاوت دارند. اعضای گروه نمونه، 75 نفر از دانشجویان دانشگاه های تهران بودند که به مقیاس سنجش ویژگی های شخصیتی نئو (240 سوالی) پاسخ دادند. تحلیل یافته ها از طریق تحلیل واریانس چند متغیری (MANOVA) نشان داد که در سه شاخص انعطاف-پذیری، توافق و وجدانی بودن و در پانزده مقیاس پرخاشگری، افسردگی، کمرویی، گروه گرایی، هیجان خواهی، تخیل، زیباپسندی، احساسات، اعمال، عقاید، اعتماد، رک گویی، وظیفه شناسی، توفیق گرایی و خودکنترلی در آزمون نئو، بین میانگین های سه رتبه ی تولد تفاوت معناداری وجود دارد. این یافته با نظریه ی آدلر و پژوهش هایی که تاییدکننده ی اثر ترتیب تولد بر شخصیت بوده اند، همسو است.
    کلیدواژگان: رتبه ی تولد، شخصیت
  • حسین سلیمی بجستانی*، فاطمه عابدی صفحه 29
    زمینه
    یادگیری موفقیت آمیز مهارت های زندگی، احساس یادگیرنده را در مورد خود و دیگران تحت تاثیر قرار می دهد و موجب ارتقای توانایی های روانی اجتماعی همچون عزت نفس، ابراز وجود و مسئولیت پذیری و ارتباط مطلوب بین فردی می گردد.
    هدف
    هدف از تحقیق حاضر، تعیین اثربخشی آموزش مهارتهای زندگی بر کاهش اضطراب، افسردگی و افزایش شادکامی مادران است.
    روش
    جامعه آماری مطالعه، کلیه مادران دانش آموزان مقطع راهنمایی ناحیه 3 کرج که در سال تحصیلی 91-90 به مرکز روان شناختی رازی کرج مراجعه کردند، که 52 نفر به عنوان نمونه انتخاب گردیدند که 16 نفر مضطرب، 16 نفر افسرده و 20 نفر مضطرب – افسرده بودند که به طور هدفمند انتخاب و در گروه های کنترل و سه گروه آزمایشی مضطرب، افسرده و مضطرب- افسرده قرار گرفتند؛ سه گروه آزمایشی آموزش مهارتهای زندگی را به تعداد 15 جلسه ی 75 دقیقه ای دریافت کردند ولی گروه های کنترل آموزشی دریافت نکردند. روش تحقیق، نیمه تجربی (طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل) بود. ابزار اندازه گیری در این تحقیق شامل مقیاس اضطراب زونگ (1970)، سیاهه افسردگی بک (1978) و سیاهه شادکامی آکسفورد (1989) است که پایایی آنها به ترتیب 78/0، 86/0 و 81/0 می باشد.
    یافته ها
    یافته های حاصل از پژوهش در سه مرحله پیش آزمون- پس آزمون و پیگیری نشان می دهد که آموزش مهارتهای زندگی منجر به کاهش اضطراب و افسردگی و افزایش شادکامی در هر سه گروه آزمایشی شده است.
    نتیجه گیری
    بر اساس یافته های تحقیق، از آموزش مهارتهای زندگی می توان به عنوان یک مداخله در جهت کاهش اضطراب و افسردگی و نیز افزایش شادکامی در مادران مضطرب، افسرده و مضطرب- افسرده استفاده نمود.
    کلیدواژگان: مهارتهای زندگی، اضطراب، افسردگی و شادکامی
  • حسین قمری گیو*، سید حسن سروش زاده، مقصود نادر، نیلوفر میکائیلی صفحه 49

    هدف اصلی از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی برنامه پیشگیری از زورگویی اولویوس بر زورگویی، مهارت های اجتماعی وعزت نفس دانش آموزان کلاس پنجم ابتدایی می باشد. این تحقیق از نوع آزمایشی می باشد، که در آن از طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل استفاده شده است. هر یک از دو گروه شامل 30 نفر دانش آموز زورگو می باشد که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و بطور تصادفی در دو گروه آزمایشی و کنترل گمارده شدند. دانش آموزان هر دو گروه به پرسشنامه تجدید نظر شده زورگو/ قربانی اولویوس، مقیاس مهارتهای اجتماعی ماتسون ومقیاس عزت نفس روزنبرگ پاسخ دادند. به منظور تجزیه و تحلیل اطلاعات، برای بررسی فرضیه های پژوهش و تعیین میزان اثر بخشی برنامه بر زورگویی، مهارتهای اجتماعی و عزت نفس آزمودنی ها، از روش تجزیه و تحلیل واریانس چند متغیره (MANOVA) و برای پاسخ به سئوال تحقیق از تحلیل رگرسیون چند متغیره به شیوه گام به گام استفاده شده است. نتایج نشان داد که دو گروه از نظر زورگویی دانش آموزان زورگو در سطح (01/0>p) تفاوت معنا داری دارند، ولی از نظر عزت نفس و زیر مقیاس های مهارت های اجتماعی، در پیش آزمون و پس آزمون از یکدیگر تفاوت معناداری ندارند. یعنی آموزش برنامه به گروه آزمایشی فقط در کاهش زورگویی دانش آموزان زورگو موثر بوده است. نتایج تجزیه و تحلیل آزمون آماری رگرسیون چند متغیره، به روش گام به گام نشان داد که 44 در صد از واریانس زورگویی بوسیله عزت نفس قابل تبیین و پیش بینی است. اما زیر مقیاس های مهارت های اجتماعی مناسب، مهارت های اجتماعی نامناسب، تکانشی عمل کردن، برتری طلبی و گوشه گیری و حسادت نمی توانند پیش بینی کننده مناسبی برای زورگویی باشند. در این پژوهش، نتایج این یافته ها مورد بحث و بررسی قرار گرفته است.

    کلیدواژگان: زورگویی، پیشگیری، اولویوس، عزت نفس
  • الناز موسی نژاد جدی*، مجید محمود علیلو صفحه 77
    زمینه
    آمیختگی فکر- عمل به پدیده ای روانشناختی اشاره می کند که در آن افکار وسواسی درباره یک حادثه منفی، با احتمال رخداد واقعی آن حادثه معادل در نظر گرفته می شود.
    هدف
    نظر به اهمیت نقش باورها و نگرش های ناکارآمد در شکل گیری اختلال وسواسی و همین طور نقش سازه آمیختگی فکر-عمل به عنوان یک پردازش شناختی معیوب، پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه بین باورهای وسواسی و آمیختگی فکر-عمل در نوجوانان انجام شد.
    روش پژوهش: پژوهش حاضر از نوع توصیفی- همبستگی است. نمونه پژوهشی 220 نفر (124 دختر و 96 پسر) از نوجوانان در محدوده سنی 18 تا 20 سال بودند که به روش نمونه گیری در دسترس از بین دانشجویان ترم یک و دو دانشگاه تبریز انتخاب شدند. داده ها به کمک پرسش نامه های آمیختگی فکر- عمل و باورهای وسواسی-44 گردآوری و به کمک روش های آماری همبستگی پیرسون و رگرسیون تحلیل شدند.
    یافته ها
    نتایج پژوهش نشان داد که رابطه مثبت معنا داری (01/0>P) بین باورهای وسواسی و آمیختگی فکر- عمل در نوجوانان وجود دارد. باورهای وسواسی به طور کلی توانست 30% از واریانس سازه آمیختگی فکر-عمل را پیش بینی کند (001/0>P). هم چنین عامل اهمیت/کنترل افکار به تنهایی 29% و عامل های اهمیت/کنترل افکار و احساس مسئولیت/ارزیابی بیش -از حد خطر توانستند 33% از واریانس متغیر آمیختگی فکر- عمل را پیش بینی کنند.
    نتیجه گیری
    آمیختگی فکر- عمل به عنوان یک پایه شناختی در اختلال وسواس مطرح است و به نظر می رسد باورهای ناکارآمد معینی مانند کنترل و اهمیت افکار، احساس مسئولیت و ارزیابی احساس خطر و تهدید می توانند شکل گیری این سازه را در نوجوانان پیش بینی کنند.
    کلیدواژگان: باورهای وسواسی، آمیختگی فکر، عمل
  • مصطفی خانزاده*، فروغ ادریسی، شهرام محمدخانی، محسن سعیدیان صفحه 91
    مقدمه

    هدف از پژوهش حاضر، بررسی ساختار عاملی و مشخصات روان سنجی مقیاس طرحواره های هیجانی بر روی یک نمونه بهنجار از دانشجویان ایرانی بود.

    روش

    پژوهش حاضر از نوع مطالعات همبستگی است. جامعه پژوهش شامل کلیه دانشجویان دانشگاه شیراز (سال تحصیلی 89-90) بود که از این بین 363 نفر (182 زن، 181 مرد) با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب شدند. برای اجرای LESS بر روی نمونه ایرانی ابتدا این مقیاس از طریق روش ترجمه مضاعف به فارسی برگردانده شد. به منظور بررسی روایی همگرای LESS از ضرایب همبستگی این مقیاس با سیاهه های اضطراب (BAI) و افسردگی بک (BDI-II) و مقیاس مشکلات در نظم بخشی هیجانی (DERS؛ گراتز و روئمر، 2004) استفاده گردید. برای بررسی روایی سازه این مقیاس نیز از روش های همبستگی های درونی و تحلیل عامل اکتشافی استفاده گردید. همچنین به منظور بررسی پایایی LESS روش های بازآزمایی پس از دو هفته بازآزمون (30=N) و ضریب آلفای کرونباخ مورد استفاده قرار گرفت.

    یافته ها

    نتایج حاصل از تحلیل عامل اکتشافی نشان داد که از 16 عامل استخراج شده از این مقیاس، 12 عامل با طرحواره های هیجانی لیهی هماهنگ هستند، 3 عامل به خاطر بارگزاری تنها یک گویه حذف شدند و یک عامل جدید به نام خودآگاهی هیجانی به مقیاس اضافه شد. همچنین همبستگی بالای این مقیاس با موید روایی همگرا و همبستگی درونی بالای گویه ها موید روایی سازه این مقیاس است. به علاوه نتایج حاصل از بررسی پایایی این مقیاس نیز نشان دهنده پایایی مطلوب این مقیاس است.

    نتیجه گیری

    با توجه به نتایج حاصل از این پژوهش، می توان از LESS در جهت نیل به اهداف پژوهشی و درمانی در جمعیت ایرانی استفاده کرد.

    کلیدواژگان: طرحواره های هیجانی، ساختار عاملی، مشخصات روان سنجی
  • شهلا جبرئیلی*، جلیل باباپور خیرالدین، مجید محمود علیلو صفحه 121
    مقدمه
    رفتاردرمانی دیالکتیکی (DBT) یکی از درمان های شناختی- رفتاری مبتنی بر مهارت آموزی است که در پژوهش حاضر سعی شده تا اثربخشی این نوع درمان در بهبود بیماران مبتلا به اختلال شخصیت مرزی مورد بررسی قرار گیرد.
    روش
    این پژوهش در چارچوب طرح تجربی تک موردی با استفاده از طرح خطوط چندگانه ی پلکانی طی 20 جلسه بر روی دو بیمار و با دوره ی پیگیری یک ماهه صورت گرفت. داده ها از طریق آزمون بالینی میلون 3 (III-MCMI)، پرسشنامه افسردگی بک (BDI) و مقیاس تکانشوری بارات (BIS) و مقیاس امیدواری اشنایدر (SAHS) جمع آوری شد.
    یافته ها
    درمان تغییرات معنادارو قابل توجهی در کاهش نشانه های نوسان خلقی و رفتارهای تکانشی و احساس پوچی بیماران مرزی ایجاد کرد.
    نتیجه گیری
    نتایج این پژوهش نشان می دهد، رفتاردرمانی دیالکتیکی می تواند در درمان بیماران مبتلا به اختلال شخصیت مرزی موثر باشد. به طوری که درمان موجب تغییرات معنادار در نشانه های دو بیمار شد و بهره های درمانی تا دوره ی پیگیری یک ماهه ادامه یافتند.
    کلیدواژگان: اختلال شخصیت مرزی، نوسان خلقی، رفتار تکانشی، احساس پوچی، رفتار درمانی دیالکتیکی
  • علی محمدزاده ابراهیمی*، طیبه رحیمی پردنجانی صفحه 139
    پژوهش حاضر با هدف آزمون فرضیه همخوانی شخصیت- رویداد در علائم افسردگی با استفاده از مدل سازی معادلات ساختاری، انجام گردید. بدین منظور، فرض گردید که دو متغیر اجتماع مداری و استقلال مداری به ترتیب از طریق ادراک از رویدادهای فشارزای بین فردی و ادراک از رویدادهای فشارزای پیشرفت اثرات علی بر علائم افسردگی دارند. جامعه آماری دانشجویان مقطع کارشناسی بودند که با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای 327 نفر (115 پسر و 212 دختر) به عنوان نمونه انتخاب شدند. شرکت کنندگان با استفاده از پرسشنامه سبک شخصی، پرسشنامه بررسی تجارب زندگی و پرسشنامه افسردگی بک، مورد سنجش قرار گرفتند. با استفاده از روش مدل سازی معادلات ساختاری (SEM)، با کمک نرم افزارهای AMOS ویراست 18 و SPSS ویراست 18، برازندگی مدل پیشنهادی تحلیل گردید. به منظور برآورد اثرات واسطه ای نیز از روش بوت استراپ استفاده شد. هر چند، تحلیل اولیه برازش ضعیف مدل پیشنهادی را با داده ها نشان داد؛ با این وجود، پس از انجام اصلاحات مربوط به بهبود مدل، برازش خوب مدل نهایی با داده ها تایید گردید.
    کلیدواژگان: هم خوانی شخصیت، رویداد، اجتماع مداری، استقلال مداری، ادراک رویدادهای فشارزا، علائم افسردگی
|
  • Hoda Pourrezaian*, Mahdi Pourrezaian Page 1
    irth order is a personality concept that was first introduced by Alfred Adler in 1908. Adler and Adlerian psychologists believe that birth order has an important impact on lifestyle development. Birth order has inspired more researches than other concepts of Adler's theory. Some of these researches support Adler's idea about the impact of birth order on personality structure while others report that birth order has little or even no impact on personality. The contradiction in the results has frequently caused so many researches by different researchers in various societies. Iranian researchers have conducted a number of researches none of which, however, address the relationship between personality and birth order. The main aim of this research is to prove the impact of growing environment and birth order on personality. It is a descriptive research using causal-comparative method to compare the impact of three birth orders (first, middle, and last) on personality. The important question addressed was whether students with varied birth orders were different in the five indexes and thirty scales of NEO inventory. Sample group was 75 students of Tehran-based universities who replied to the Revised NEO Personality Inventory (NEO PI-R). Analysis of findings by MANOVA showed that there was a significant difference in the mean of the three birth orders in three indexes of NEO inventory; openness, agreeableness and conscionable as well as its fifteen scales; aggression, depression, self-consciousness, gregariousness, excitement, fantasy, aesthetics, actions, feeling, ideas, trust, straightforwardness, dutifulness, achievement striving and self-discipline. This result is consonant with Adler’s theory and those researches that support the impact of birth order on personality structure.
    Keywords: birth order, personality
  • Hussein Salimi Bajestani*, Fatemeh Abedi Page 29
    successful learning of life skills affects the feelings of the learners towards themselves and others. It also enhances psychosocial skills such as self-esteem, assertiveness, responsibility, and interpersonal communication. Life skills help the learners face and overcome their problems and, thus, play a significant role in developing mental health. This study aims to analyze the effects of life skills training on anxiety, depression, and happiness. The population of the study consisted of mothers of all secondary-school students of district three of Karaj in the school year 2011-2012 who went to Razi Psychological Clinic Center, and 52 of them (16 anxious, 16 depressed, and 20 anxious-depressed) were selected through random clustering method to represent the sample which was later divided into a control group and three experimental groups; anxious, depressed, and anxious-depressed groups. The experimental groups received 15 sessions of life skills training, each of which lasted 60 minutes while the control group received no treatment. The research method was quasi-empirical with pre-test, post-test, and control group. Measurement tools were Zung Self-Rating Anxiety Scale (1970), Beck Depression Inventory, (1978) and Oxford Happiness Inventory (1989) whose reliability was 0.78, 0.86 and 0.81, respectively. The results showed that life skills training reduced anxiety and depression and increased happiness in all three experimental groups.
    Keywords: life skills, anxiety, depression, happiness
  • Hussein Qamari Givi *, Seyyed Hassan Soroushzadeh, Maqsoud Nader, Niloufar Mikaili Page 49

    The main purpose of the present research is to study the effects of Olweus Bullying Prevention Program (OBPP) on bullying, social skills, and self-esteem of five-graders. The statistical population included 19752 students studying in the school year 2011-2012. The method was experimental with pre-test, post-test, and control group. The research sample consisted of 60 bullying students who were selected by available sampling and assigned randomly to control group (n=30) and experimental group (n=30). Both groups responded to Olweus Bully/Victim Questionnaire-Revised (OB/VQ-R), Matson Social Skills Scale, and Rosenberg Self-Esteem Scale. The data were analyzed using MANOVA and multiple regression analysis. The results indicated that the two groups showed significant difference in bullying but not in social skills and self-esteem. Multiple regression analysis step-by-step method results indicated that self-esteem predicted and explained 44 percent of the variance of bullying while the subscales of social skills failed to do so.

    Keywords: bullying, prevention, Olweus, self, esteem
  • Elnaz Mousanejad Jeddi *, Majid Mahmoud Alilou Page 77
    Thought–action fusion is the tendency to treat mental states as similar to behavior in terms of physical or moral consequence. The goal of this research is to examine the relationship between each of the two major types of thought–action fusion (i.e. likelihood and moral) and obsessive beliefs in nonclinical adolescents. In this study, 220 adolescents (124 females and 96 males), aged between 18-20, completed Thought–Action Fusion Questionnaire and Obsessive Beliefs Questionnaire. The results showed that there was a significant correlation between thought–action fusion and obsessive beliefs (P<0.01). Moreover, obsessive beliefs could predict 30 percent of variance of thought–action fusion. Importance of thoughts/control of thoughts and responsibility/threat estimation also were good predictors of thought–action fusion. Obsessive beliefs can predict thought–action fusion that is a cognitive bias linked to obsessive-compulsive disorder.
    Keywords: obsessive beliefs, thought–action fusion
  • Mustafa Khanzadeh *, Forough Edrisi, Shahram Muhammadkhani, Mohsen Saidian Page 91

    This research tends to examine the emotional schema model and investigate the factor structure and psychometric properties of emotional schema scale on a normal sample of Iranian students.The method was correlational, and the community was comprised of all the students of Shiraz University and from among them, a total of 363 people (181 male, 182 female) were selected using the stratified random sampling procedure. In order to apply LESS on the Iranian sample, the scale was first translated into Farsi through double translation. To examine LESS convergent validity, the correlation coefficients of the scale as well as BAI, BDI-II, and DERS were used. Moreover, internal correlations and exploratory factor analysis were applied in order to examine the construct validity of the scale. Also, test-retest reliability method with two weeks interval (n=30) and Chronbach’s alpha coefficient were used to examine the reliability of LESS. The results obtained from CFA showed that from among 16 extracted factors of the scale, 12 were associated with LESS, three factors were omitted as a result of loading of just one item, and a new factor called “emotional self awareness” was added to the scale. The high association of the scale with BDI, BAI, and DERS suggested a significant convergent validity, and internal correlation of the items confirmed the construct validity of the scale. In addition, results obtained from the examination of the reliability of the scale showed good reliability for the scale. Based on the results obtained from the research, LESS could be applied to attain research and clinical aims in the Iranian society.

    Keywords: emotional schema, factor structure, psychometric properties
  • Shahla Jebreili *, Jalal Babapour Kheir Al Din, Majid Mahmoud Alilou Page 121
    As a dialectical behavior therapy, cognitive-behavioral therapy is based on skills training. The present research seeks to study its effectiveness in patients with borderline personality disorder. It used a single case experimental design scheme with multiple baselines on two patients in 20 sessions and an additional one-month follow-up period. Data were collected using Millon Clinical Multitaxial Inventory (MCMI-III), Beck Depression Inventory (BDI), Barratt Impulsiveness Scale (BIS) and the Scale of Adult Hope Schneider (SAHS). The treatment significantly reduced mood swings, impulsive behaviors, and sense of emptiness among borderline patients. The results showed that dialectical behavior therapy could be effective in treating patients with borderline personality disorder.
    Keywords: borderline personality disorder, mood swings, impulsive behavior, feeling of emptiness, dialectical behavior therapy
  • Ali Muhammadzadeh Ibrahimi *, Tayyebeh Rahimi Pardanjani Page 139
    The purpose of the present study is to test personality-event congruency hypothesis on depression symptoms using structural equation modeling. It was assumed that two variables of sociotropy and autonomy had causal effects on depression symptoms through perception of interpersonal events and achievement of stressful events, respectively. The sample consisted of 357 participants (123 male and 234 female) of undergraduate students who were selected using stratified random sampling method. Participants responded to Personal Style Inventory (PSI-II), Life Experiences Survey (LES), and Beck Depression Inventory. Fitness of the proposed model was analyzed using Structural Equation Modeling (SEM) through AMOS-18 and SPSS-18 software packages. Bootstrap procedure was used to estimate the indirect effects. The primary analysis indicated that the hypothesized model had a poor fit with the data. Better fit was achieved by applying some modifications in the final model.
    Keywords: sociotropy, autonomy, perception of stressful events, depression symptoms