فهرست مطالب

مجله اپیدمیولوژی ایران
سال نهم شماره 3 (پیاپی 31، پاییز 1392)

  • تاریخ انتشار: 1392/10/08
  • تعداد عناوین: 8
|
  • بابک عشرتی*، ربابه امروزی، عشرت سادات موسوی، مهین سادات عظیمی، عباس اسماعیلی، حسین بختیاری، سید شهریار حسینی، مجید رمضانی صفحات 1-8
    مقدمه و اهداف
    هدف این مطالعه تعیین شاخص نابرابری ارائه خدمات مراقبت کودک در مناطق روستایی استان مرکزی، با توجه به فاصله خانه های بهداشت از مرکز شهرستان و استان است.
    روش کار
    شاخص های مورد نظر با استفاده از فهرست کنترل نظارت های گروهی انجام شده از سوی کارشناسان بهداشت خانواده ستاد مراکز بهداشت شهرستان های استان مرکزی، به صورت تصادفی، از خانه های بهداشت در هر یک از 10 شهرستان استان مرکزی در سال 1389 جمع آوری و امتیازدهی شده است. این شاخص ها شامل پایش پزشک از برنامه مراقبت های کودکان، مشارکت پزشک مرکز در اجرای راهبرد مانا طبق راهنمای وزارت بهداشت درمان و آموزش پزشکی، داشتن اطلاعات مناسب پزشک از محتوای کتابچه ها و روند کلی مراقبت ها درنظام مراقبت مرگ 59-1 ماهه بوده است. فاصله خانه بهداشت نیز بر اساس فاصله آن تا مرکز شهرستان و مرکز استان اندازه گیری شده است. برای تعیین نابرابری در شاخص های مورد نظر، از محاسبه شاخص غلظت (Concentration Index) و حدود اطمینان 95% استفاده شد.
    نتایج
    46 خانه بهداشت به صورت تصادفی انتخاب شدند. همه شاخص های غلظت محاسبه شده برای متغیرهای مورد مطالعه، کمتر از 1/0 بود که اختلاف آن ها با صفر معنی دار نبود (05/0P>). با توجه به داده های مطالعه حاضر، در ارائه خدمات مراقبت کودک بیمار و سالم در سطح خانه های بهداشت استان مرکزی، با توجه به فاصله خانه بهداشت از مرکز شهرستان و استان، تفاوتی وجود ندارد.
    نتیجه گیری
    برای رسیدن به نگاهی جامعتر به مقوله عدالت در ارائه خدمات سلامت در شهر و روستا، بهتر است مطالعه حاضر برای ارزیابی دیگرخدمات ارائه شده در خانه های بهداشت استان مرکزی نیز انجام شود.
    کلیدواژگان: نابرابری، مراقبت کودکان، عدالت، مانا، پایش
  • نزهت شاکری*، فاطمه اسکندری، فرهاد حاج شیخ الاسلامی، امیر عباس مومنان، فریدون عزیزی صفحات 9-16
    مقدمه و اهداف
    در جمعیت رو به افزایش سالمندان در ایران، پژوهش درباره نقش عوامل تعیین کننده در کاهش طول عمر سالمندان ضروری است.
    روش کار
    این مطالعه از نوع آینده نگر است و بر اساس مطالعه قند و لیپید تهران انجام شده است. وضعیت حیاتی همه افراد بالای 60 سال شرکت کننده در مرحله مقدماتی مطالعه قند و لیپید تهران، طی 12 سال پیگیری، ثبت شد. میزان مرگ و میر سنی، جنسی و میزان های خطر مرگ و میانگین طول عمر، با استفاده از مدل رگرسیون کاکس برآورد و ارائه شد. داده ها به کمک نرم افزار SPSS، ویرایش 16، تجزیه و تحلیل شدند.
    نتایج
    پس از ورود به 60 سالگی، امید زندگی و طول عمر زنان 81 سال و مردان 80 سال برآورد شد، ولی اختلافی معنی دار بین دو گروه زنان و مردان دیده نشد. مدل رگرسیون کاکس نشان داد که سابقه دیابت، نمایه توده بدنی بالاتر از 33 کیلوگرم/مترمربع و بیماری غیر ایسکمیک قلبی از عوامل خطر گروه زنان و دیابت، مصرف سیگار، افزایش فشار خون، سابقه سکته قلبی، سکته مغزی یا مرگ ناگهانی در بین پدر، برادر و یا فرزند پسر، سابقه بیماری ایسکمیک قلبی، مصرف داروی فشار خون و نداشتن فعالیت بدنی از عوامل خطر طول عمر در گروه مردان است.
    نتیجه گیری
    از میان متغیرهایی که تاثیر آن بر طول عمر بررسی شد، تنها 3 متغیر در گروه زنان معنی دار بود، در حالی که در گروه مردان 7 عامل خطر مشخص شد. به نظر می رسد برای تعیین عوامل خطر برای گروه زنان به مطالعات بیشتر نیاز است.
    کلیدواژگان: آزمون بقا، امید زندگی، عوامل خطر، سالمندان، میزان خطر، مطالعه قند و لیپید تهران
  • علی خورشیدی، کوروش سایه میری*، مهران بابانژاد صفحات 17-23
    مقدمه و اهداف
    خودکشی از مهم ترین علل مرگ در بزرگسالان است و عوامل مختلف اقتصادی - اجتماعی، ژنتیکی، سایکودینامیکی و محیطی در بروز آن نقش دارد. این مطالعه با هدف بررسی روند خودکشی برحسب فصل و ماه در استان ایلام انجام شد.
    روش کار
    مطالعه از نوع مقطعی بود و بر مبنای داده های حاصل از نظام جاری ثبت موارد خودکشی و ثبت مرگ استان ایلام طی سال های 1380 تا 1388 انجام شد. برای تعیین رابطه بین خودکشی با فصل و ماه از آزمون کای دوو جهت تعیین رابطه بین موفقیت درخودکشی و فصل از رگرسیون لجستیک استفاده گردید.
    نتایج
    تعداد 3843 مورد خودکشی ثبت شده در طول 8 سال مورد بررسی قرار گرفت. بیشترین فراوانی خودکشیبر حسب ماه در شهریور ماه (26 درصد) و کمترین در فروردین ماه (7/5 درصد) بود. فراوانی خودکشی در فصل تابستان بالاترین و در زمستان کمترین مقدار را دارا بود. تفاوت های موجود در فصول و نیز در ماه های مختلف سال معنی دار بود (001/0>P). خطر مرگ برای خودکشی(موفقیت در خودکشی)، در زمستان و بهمن ماه به ترتیب در مقایسه با سایر فصول و ماه های سال بیشتر بود (001/0>P).
    نتیجه گیری
    این مطالعه وجود تفاوت معنی دار در وقوع موارد خودکشی (موفق و ناموفق) و نیز خطر مرگ ناشی از آن را در فصول و ماه های مختلف سال نشان داد. عدم توزیع یکنواخت خودکشی در فصول مختلف ممکن است بیانگر تاثیر عوامل روانی،اجتماعی و زیست محیطی مرتبط با فصل در بروز خودکشی باشد.بررسی هرچه بیشتر عوامل فصلی مرتبط با خودکشی می تواند نقش مهمی در کنترل و پیشگیری از آن داشته باشد.
    کلیدواژگان: خودکشی، روند فصلی، ایلام
  • مینا محمدی، نرگس طوقیان چهارسوقی*، سامره عبدلی صفحات 24-36
    مقدمه و اهداف
    کارآزمایی های کنترل دار تصادفی از جمله انواع مطالعاتی است که می توانند معتبر ترین اصول را برای مقایسه مداخله های گوناگون در پژوهش های علمی فراهم سازند. تورش می تواند به شدت بر کیفیت پژوهش را تاثیر بگذارد و نتایج مطالعه را نامعتبر سازد. هدف این مطالعه بررسی تورش ها در مطالعات کارآزمایی کنترل دار تصادفی منتشرشده در نشریه های پرستاری و مامایی است.
    روش کار
    در این توصیفی، همه مقالات منتشرشده در نشریه های تخصصی پرستاری و مامایی در سال 1389 از نظر معیارهای ورود بررسی شدند. تورش ها در مقالات منتخب با کمک ابزار استاندارد Risk of bias گروه کاکرین، توسط دو نفر به صورت مستقل بررسی شد. همه داده های به دست آمده با کمک آمار توصیفی گزارش شدند.
    نتایج
    پس از بررسی مقالات در 8 مجله، 68 کارآزمایی کنترل دار تصادفی بررسی قرار شدند. بیشتر مطالعات دارای تورش بالا و یا مبهم بودند. تولید توالی تصادفی در 22% مطالعات، تخصیص تصادفی در 5/4%، کورسازی در 22%، گزارش داده های ناقص در 3/35%، گزارش انتخابی پیامدها در 5/51% و دیگرر تورش ها در 7/36% مطالعات تورش پایینی داشتند.
    نتیجه گیری
    از کارآزمایی های کنترل دار تصادفی در تحقیقات پرستاری و مامایی بسیار استفاده می شود. یافته های به دست آمده نشان داد که بخش زیادی از این کارآزمایی ها دارای تورش بالا و یا مبهم است. باید یادآور شد که گزارش ندادن این موارد به ابهام و سردرگمی خوانندگان مطالعه منجر می شود و تورش در این ابعاد به میزانی قابل توجه اعتبار داخلی نتایج مطالعه را مخدوش می کند. بنابراین، یافته های این گونه مطالعات باید با احتیاط تفسیر شوند.
    کلیدواژگان: کارآزمایی کنترل دار تصادفی، تورش، آنالیز تمایل به درمان، آنالیز مبتنی بر پروتکل
  • محمد علی عروجی، داود حکمت پو*، جواد جواهری صفحات 37-44
    مقدمه و اهداف
    در ایران بسیاری از رانندگان موتور سیکلت از کلاه ایمنی استفاده نمی کنند. این مطالعه با هدف بررسی عملکرد رانندگان موتور سیکلت در استفاده از کلاه ایمنی بر اساس مدل اعتقاد بهداشتی در استان مرکزی انجام شد.
    روش کار
    این مطالعه به صورت مقطعی و بر 384 راننده موتور سیکلت در دسترس، انجام شد. ابزار گردآوری اطلاعات پرسشنامه محقق ساخته، بر اساس سازه های الگوی اعتقاد بهداشتی بود. پس از مصاحبه، داده ها با استفاده از نرم افزار آماری SPSS نسخه 17، تجزیه و تحلیل شدند.
    نتایج
    میانگین سنی رانندگان موتورسیکلت، 5/8 ± 96/28 سال و 42% آن ها مجرد بودند. ارتباط میانگین نمره های حساسیت درک شده، موانع درک شده، منافع درک شده، راهنمای عمل با میانگین نمره عملکرد معنی دار بود (05/0(P<. علت های استفاده نکردن از کلاه ایمنی، به ترتیب، عرق کردن، کمتر شنیده شدن صدا، گران بودن کلاه، سنگینی کلاه و محدودیت دید هنگام استفاده از آن بود. درصد استفاده از کلاه ایمنی در زمان بررسی 2/16 بود. 4/61 درصد از افراد مورد مطالعه، آموزش و اطلاع رسانی، 7/22 درصد، جریمه توسط پلیس و 9/15 درصد توقیف موتور سیکلت را در افزایش استفاده از کلاه ایمنی، موثر دانستند.
    نتیجه گیری
    طراحی و اجرای برنامه آموزشی بر اساس الگوی اعتقاد بهداشتی و تغییر نگرش نسبت به آن، طراحی مناسب کلاه ایمنی و اصلاح رفتار پلیس می تواند در استفاده بیشتر از کلاه ایمنی، موثر باشد.
    کلیدواژگان: مدل اعتقاد بهداشتی، رانندگان موتور سیکلت، کلاه ایمنی
  • حمید اراضی*، اکبر صالحی صفحات 45-53
    مقدمه و اهداف
    مصرف استروئیدهای آنابولیک- آندروژنیک در ورزشکاران و جوانان غیر ورزشکار افزایش یافته است. هدف این پژوهش بررسی میزان مصرف، نگرش و آگاهی درباره عوارض این داروها بین بدن سازان مرد شهر قزوین بود.
    روش کار
    این تحقیق از نوع توصیفی است و جامعه آماری، به روش خوشه ایتصادفی از ورزشکاران بدن ساز تمام باشگاه های سطح شهر قزوین انتخاب شدند. ابزار اندازه گیری پرسشنامه (آلفا کرونباخ 84%) بود. داده ها با نرم افزارSpss نسخه 16 و با استفاده از آمار توصیفی و استنباطی (T مستقل و ANOVA) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.
    نتایج
    1/40% (91نفر) از بدن سازان حداقل یک بار از استروئیدهای آنابولیک استفاده کرده بودند. دلایل اصلی مصرف این داروها، به ترتیب قدرت، توده عضلانی، سرعت و استقامت بود و 73/7% دلیل مصرف آن را نمی دانستند. همچنین، 6/32% معتقد بودند که استروئیدهای آنابولیک بدون تمرین و تغذیه مناسب، قدرت و اندازه عضله را افزایش می دهد. میزان آگاهی و نگرش بدن سازانی که از این داروها استفاده کرده بودند، به طور معنی دار بالاتر از مصرف نکرده ها بود (001/0P=). بدن سازانی که سابقه قهرمانی داشتند، نسبت به بدن سازان بدون سابقه قهرمانی، از عوارض داروها بیشتر آگاه بودند. با وجود این، میزان آگاهی (1/10) نیز پایین بود.
    نتیجه گیری
    یافته های تحقیق، میزان مصرف بالای داروهای استروئیدی را نشان می دهد. همچنین، میزان آگاهی مصرف کنندگان این داروها پایین بود. آگاهی پایین همراه با باورهای غلط، در دسترس بودن و آسانی تهیه این داروها، می تواند باعث افزایش مصرف این داروها در ورزشکاران و جمعیت های مختلف شود که این امر، لزوم توجه بیشتر مسئولان و طراحی برنامه های پیشگیری را آشکار می سازد.
    کلیدواژگان: بدن سازی، استروئیدهای آنابولیک، شیوع، نگرش، عوارض جانبی
  • حمیدرضا تولیده ای، جعفر حاجوی * صفحات 54-60
    مقدمه و اهداف

    بیماری های حساسیتی یا آلرژیک یکی از مشکلات مهم بهداشتی در جوامع مختلفند. این بیماری ها در کودکانی که سابقه خانوادگی آن را دارند، بیشتر دیده می شوند. هدف این مطالعه بررسی ارتباط سابقه خانوادگی و شیوع بیماری های حساسیتی در دانش آموزان شهر گناباد است.

    روش کار

    در این مطالعه مقطعی که در سال 1390 در شهر گناباد انجام شد، 1627 نفر از دانش آموزان مقاطع راهنمایی و دبیرستان مدارس گناباد با روش نمونه گیری چند مرحله ای انتخاب شدند. از پرسشنامه انجمن بین المللی آلرژی و ایمونولوژی برای جمع آوری اطلاعات استفاده شد. برای آنالیز آماری، از نسخه 16نرم افزار SPSS و آزمون کای دو استفاده شد.

    نتایج

    1627 نفر از دانش آموزان شهر گناباد که وارد مطالعه شدند. میانگین سنی این کودکان 8/1± 5/14 بود. 618 نفر (%38) از دانش آموزان حداقل یکی از اختلالات حساسیتی را در طول عمر خود تجربه کرده بودند که 1/48% آن ها دارای سابقه خانوادگی و 1/35% این افراد بدون سابقه خانوادگی بیماری های حساسیتی بودند (0/001>P). شیوع عمری و 12 ماهه رینیت آلرژیک، شیوع 12 ماهه رینوکونژکتیویتو، شیوع عمری تب یونجه و اگزما در دانش آموزان با سابقه خانوادگی، نسبت به دانش آموزان بدون سابقه خانوادگی، به طور معنی دار بیشتر بود (P<0/05).

    نتیجه گیری

    در مطالعه حاضر شیوع بیشتر اختلالات حساسیتی در دانش آموزان با سابقه خانوادگی بیشتر بود. به نظر می رسد وراثت نقشی مهم در بروز این بیماری ها دارد.

    کلیدواژگان: سابقه خانوادگی، بیماری های حساسیتی، گناباد، دانش آموزان
  • پژمان باقری، علی اکبر حقدوست*، اسحاق درتاج رابری صفحات 61-74
    مقدمه و اهداف
    امروزه، برنامه های سنجش سلامت و ارزیابی مداخلات بهداشتی، افزون بر محاسبه شاخص های ابتلا و مرگ، به دیگر شاخص ها، مانند کیفیت زندگی نیز توجه می کنند. این تحقیق قصد دارد به بررسی تفاوت کیفیت زندگی ساکنان بالای 15 سال آپارتمان نشین، نسبت به دیگر ساکنان بالای 15 سال غیر آپارتمان نشین شهر شیراز بپردازد.
    روش کار
    مطالعه پیش رو یک مطالعه مقطعی توصیفی- تحلیلی است که به بررسی همزمان متغیرهای آپارتمان نشینی، به عنوان متغیر مستقل و ابعاد مختلف جسمی، روانی، اجتماعی و محیطی سلامت، به عنوان متغیر وابسته، در شهر شیراز، سال 1390 پرداخته است. در این مطالعه از نمونه گیری چندمرحله ای و پرسشنامه استاندارد کیفیت زندگی سازمان بهداشت جهانی (WHOQOL-BREF) استفاده شده است.
    نتایج
    بر اساس تجزیه و تحلیل ها، میانگین نمره های ابعاد سلامت، پیش از تعدیل، برای متغیرهای جنسیت، سواد، تاهل، سن، شغل، بعد خانوار، درآمد ماهیانه، نوع بیماری، مالکیت منزل و مساحت منزل در آپارتمان نشینان، نسبت به غیر آپارتمان نشینان، به ترتیب عبارت بودند از: جسمی 57/13 و 41/16، روانی 71/10 و 87/14، اجتماعی 57/8 و 84/13 و محیطی 59/13 و 18/10 که بعد از تعدیل در بعد جسمی، به 41/14 و 61/15، روانی 6/12 و 47/14، اجتماعی 74/8 و 72/13 و محیطی 42/15 و 23/9 تغییر یافتند (0001/0P<).
    نتیجه گیری
    نتایج این پژوهش نشان می دهد که سلامت آپارتمان نشینان حتی بعد از تعدیل در بیشتر حیطه ها، کمتر از غیر آپارتمان نشینان است که ارزیابی علل آن می تواند در ارتقای سلامت شهرنشینان بسیار موثر باشد.
    کلیدواژگان: آپارتمان نشینی، کیفیت زندگی، ابعادسلامت، پرسشنامه استاندارد WHOQOL، BREF، شیراز
|
  • B. Eshrati *, R. Emroozi, Es Mousavi Azimi, A. Esmaeeli, H. Bakhtiari, Ssh Hosseini, M. Ramezani Pages 1-8
    Background and Objectives
    To assess inequity of childhood health care package provision according to the distance of health houses from the town and the provincial capital in Markazi province (Iran).
    Methods
    We used 4 measures of childhood health care provision by family medicine program in randomly selected health houses in Markazi province. The measures included were monitoring of the childhood health by the GP (General Practitioner)، childhood disease management according to the Iranian MOHME guidelines، good knowledge of the GP about the content of the guidelines and good knowledge of the GP about the 1-59 month death registration system. These measures were estimated by a predefined، interviewer administered questionnaire. The distance of each selected health house was determined in each district health center. To assess the inequity of the measures we estimated concentration index and its 95% confidence interval using covariance method. P Values of greater than 0. 05 were considered as statistically insignificant.
    Results
    About 46 health house were randomly selected. All of the estimated concentration indices about the childhood care measures were less than 0. 1 and their differences with zero score were insignificant (p value> 0. 05).
    Conclusion
    according to the data of our study it seems there is no inequity between different health houses in accordance of their distance from district center and provincial capital. It seems necessary to measure other health indices to assess the inequity of the whole of the health care providing system.
    Keywords: Inequity, Childhood care, Equity, IMCI, Monitoring
  • N. Shakeri *, F. Eskandari, F. Hajsheikholeslami, Aa Momenan, F. Azizi Pages 9-16
    Background and Objectives
    Although the population of elderly is increasing in Iran، few studies carried out on this group. The aim of this study was to identify life expectancy and contributory risk factors for the Tehranian elderly of ages above 60 years.
    Methods
    Individuals above 60 years old whom were recruited in the primary phase of the Tehran Lipid and Glucose Study (TLGS) during 1998-2001 were followed up for 12 years and their vital status were registered (1998-2011). Age and sex mortality rates for age groups (60-69، 70-79، 80+) were calculated and by using Cox proportional hazard model the mean of survival time and hazard rates with respect to risk factors were estimated.
    Results
    Life expectancy for females and males after crossing 60 years of age reaches to 81 and 80 years، respectively; without any statistically significant differences between these two groups. Cox model showed that diabetes، BMI>33Kg/m2 and non ischmecic heart disease reduced survival time in women significantly. While diabetes، smoking، hypertension، ischemic heart disease، history of MI، stroke or sudden death of father، brother or son، lack of physical activity and antihypertensive medications are among the hazardous risk factors for men.
    Conclusion
    Among the variables studied، only three (ABC) of them were found as risk factors of women''s life، while for men seven risk factors were identified. It seems that more studies are needed to determine the risk factors for women.
    Keywords: Elderly, Hazard rate, Risk factors, Life expectancy, Survival analysis, TLGS
  • A. Khorshidi, K. Sayehmiri, M. Babanejad Pages 17-23
    Background and Objectives
    Suicide has been recognized as a public health concern in all communities. Several factors are contributing to its incidence in developed and developing countries. Purpose of this study is to investigate seasonal patterns of suicide in Ilam province western Iran.
    Methods
    Data were recruited from a systematic registry of Ilam province between available from 2001–2009. Overall، 3873 suicides were recorded. According to month and season of suicide، data were analyzed using chi-square test and logistic regression.
    Results
    Among suicide attempters، a peak of suicide occurrence was observed in summer، especially in August. In general، 16% of suicides were completed. The risk of death (OR) due to suicide was significantly greater in winter and March compared to other seasons and months، respectively.
    Conclusion
    Suicide occurrence varies by month and season and seasonal-related factors such as psychological، environmental and social aspects should be considered for any prevention programs and strategies.
    Keywords: Suicide, Seasonal pattern, Ilam
  • M. Mohammady, N. Toghian Chaharsougi *, S. Abdoli Pages 24-36
    Background and Objectives
    Randomized controlled trials are the most reliable type of study to be able to compare different interventions in scientific research. The introduction of bias into the design and conduct of randomized controlled trials can seriously affect the accuracy of the results and led to the results be invalid. The aim of this study was to assess the bias in randomized controlled trials published in Iranian nursing and midwifery journals.
    Methods
    We searched all published articles in eight professional nursing and midwifery Iranian journals in 2010. Risk of bias in RCTs was assessed using of Cochrane group risk of bias standard tool by two reviewers independently.
    Results
    After reviewing the eight journals، 68 randomized controlled trials were retrieved. The majority of studies had unclear or high risk of bias. Random sequence generation in 22%، concealment allocation in 4. 5%، blinding in 22%، incomplete outcome data in the 35. 3%، selective outcome reporting in 51. 5%، and other bias in 36. 7% of the studies were in low risk of bias.
    Conclusion
    A large proportion of the studies had high or unclear risk of bias. It was considerable that none reporting bias led to uncertainty reader from study quality. Bias might significantly affect the internal validity of the studies results; therefore in interpretation of the findings of these studies caution should be taken.
    Keywords: Randomized controlled trial, Risk of bias, Intention to treat analysis, Quality appraisal
  • Ma Oruogi, D. Hekmatpou *, J. Javaheri Pages 37-44
    Background and Objectives
    Previous studies and reports show that majority of motorcyclists do not use helmet in Iran. The aim of study was to evaluate the performance of motorcycle helmet use based on health belief model in Markazi province in Iran.
    Methods
    This cross- sectional study was carried out on 384 subjects selected based on convenience sampling. Participants completed a designed questionnaire on attitudes and behaviors relevant to bicycle helmet use.
    Results
    The mean age of participants was 28. 9 ± 8. 5 years and 42% of drivers were single. There were significant association between performance with perceived severity، benefits، barriers، and motorcyclists’ action (P<0. 05). The barriers of using helmet reported by participants were sweating، hearing disturbance، expensiveness، heaviness، and visual limitation، respectively. In time of study، only 16. 2% of motorcyclists used helmet. Based on our health belief model، 61. 4% of participants believed that education and information are the best method، 22. 7% believed that not users of helmet should pay a penalty، and 15. 9% believed that confine of motorcycle could be effective actions to encourage them to use helmet.
    Conclusion
    According to the results، the helmet use practice was poor and should be increased Meanwhile، the perceived severity should increase especially in young people. The community - based health education programs accompanied with police harsh treatment is necessary.
    Keywords: Health Belief Model, Motorcycle Occupants, Helmet
  • H. Arazi, A. Salehi Pages 45-53
    Background and Objectives
    There have been several reports showing that the rate of anabolic-androgenic steroids abuse has increased in athlete and non-athlete adolescents. Therefore، the objective of this study was to assess، attitude and awareness of side-effects of these drugs in male bodybuilders.
    Methods
    227 bodybuilders completed a tridimensional questionnaire that investigated demographic information، prevalence of anabolic-androgenic steroids (AAS) and attitude towards steroids abuse.
    Results
    Forty percent of participants (40. 1%) of bodybuilders had used anabolic-androgenic steroids at least one time. The main reasons for taking this medication were strength، muscle mass، speed and endurance، respectively and 7. 73% did not know the reason of using it. 32. 6% of bodybuilders believed that anabolic steroids increased muscle size without exercise and without proper exercise and nutrition. The mean score of awareness and attitude of athletes who used these drugs were significantly higher than the athletes who did notuse (P=0. 001). Athletes with Championship history were more aware regard to adverse effects of steroids than athletes with no history of championship.
    Conclusion
    The findings of this indicating that that abusing AAS seems to be increased and become a public health concern that implies the need to implement educational programs by health care professionals and sport specialists.
    Keywords: Body Building, Anabolic Steroids, Attitude, Adverse Effects
  • Hr Tolideie, J. Hajavi Pages 54-60
    Background and Objectives

    Asthma and allergic diseases remain among the most important health problem in different societies that affect childhood life. These diseases mostly seem to be occurred in children with family history positive. In this study، we aimed to evaluate the association between family history and the prevalence of allergic diseases in children in Gonabad.

    Methods

    A cross-sectional study was conducted in the city of Gonabad in 2011 year. The International Study of Asthma and Allergies in Childhood (ISAAC) questionnaire were completed by 1627 students whom were selected by using multi-level sampling across city. The Chi-Square test was used for comparison of qualitative variables between two groups and Odds ratios (ORs) and 95% confidence intervals (CI) were calculated.

    Results

    Of the total (1627) participated students، 876 (53. 8%) were boys and 751 (46. 2%) were girls. Mean age of children was 14. 5±1. 8. Almost forty percent of children had at least one allergic symptom at sometime in their life and 48/1% had family history and 35/1% did not have family history (P<0. 001). However، lifetime and 12-month prevalence of rhinitis symptoms، 12-month prevalence of rhino conjunctivitis and lifetime hay fever and eczema was significantly higher in students with positive family history than those with negative family history (P<0. 05).

    Conclusion

    Our study shows that the prevalence of most allergic disorders was higher in children with positive family history. It seems that heredity plays a major role in the occurrence of allergic diseases in children.

    Keywords: Family History, Allergic diseases, Gonabad, Children
  • P. Bagheri, Aa Haghdoost, E. Dortaj Rabori Pages 61-74
    Background and Objectives
    Nowadays، human values for example quality of life has important place to be considered as health index along with other measurements like morbidity and mortality indexes. This study intended to compare the quality of life for residents living in apartment’s flats more than 15 years with residents living in non-apartment housing in Shiraz.
    Methods
    The World Health Organization Quality of Life (WHOQOL_BREF) standard questionnaire was completed by participants. This population was chosen by a multi-stage sampling method in Shiraz city. Type of living accommodation، physical، psychological، social، and environmental health factors were adjusted in the linear model.
    Results
    The mean score of health aspects in people who lived in apartment vs non apartment living were: physical 13. 57 and 16. 41، psychological 10. 71and 14. 87، social 8. 57and 13. 84 and in environmental 13. 59 and 10. 18 respectively، however after adjustment for gender، education، marital status، age، job، family size، income، type of disease (chronic، acute، chronic- acute)، possession of house and area of house، changed to 14. 41 for physical and 15. 61، psychological 12. 6 and 14. 47، social 8. 74 and 13. 72 and environmental 15. 42 and 9. 23 (P<0. 0001).
    Conclusion
    The results of this study show that the health of apartment-living residents even after adjustment of some other influencing factors، in major of domains was less than non apartment-living residents which indicating this issue should be considered in urban-living health.
    Keywords: Apartment Living, Quality of Life, Health Dimension, World Health Organization Quality of Life (WHOQOL, BREF) Standard Questioning, Shiraz