فهرست مطالب

Reproductive BioMedicine - Volume:12 Issue: 10, Oct 2014

International Journal of Reproductive BioMedicine
Volume:12 Issue: 10, Oct 2014

  • تاریخ انتشار: 1393/08/12
  • تعداد عناوین: 8
|
  • مریم افتخار، مژگان صیادی*، فریده عرب جهوانی صفحات 661-666
    مقدمه

    ما اغلب در سیکل های کمک باروری اندومتر نازک را علیرغم درمان های استاندارد و کمکی مشاهده می کنیم. بهتر شدن رشد اندومتر در بیماران با اندومتر نازک بسیار مشکل است و بدون ضخامت کافی اندومتر در این بیماران انتقال جنین ممکن نیست.

    هدف

    ما این مطالعه را بر پایه اثرگذاری تزریق داخل رحمی فاکتور محرک رشد کلونی گرانولوسیت بر رشد اندومتر و میزان حاملگی در سیکل های برگشت از فریز بنا نهادیم.

    مواد و روش ها

    این مطالعه یک مطالعه غیرتصادفی مداخله ای کلینیکی است که 68 بیمار با ضخامت اندومتر کمتر از هفت میلی متر در روز 12 یا 13 سیکل پریودی در آن وارد شده اند 34 بیمار امپول فاکتور محرک رشد کلونی گرانولوسیت (300 میکروگرم در میلی لیتر) را جهت بهتر شدن اندومتر به صورت تزریق داخل حفره رحمی با کاتتر IUI دریافت نمودند و اگر اندومتر حداقل طی 48 تا 72 ساعت به 7 میلی متر نرسیده بود تزریق دوم را دریافت کردند. ضخامت اندومتر با سونوگرافی داخلی در بیشترین قطر اندومتر اندازه گیری شد.

    نتایج

    در بیمارانی که ضخامت اندومتر آن ها تا روز 19 سیکل به حداقل 7 میلی متر نرسید سیکل کنسل شد که در هردو گروه مطالعه و کنترل میزان کنسل شدن سیکل معادل 15/20% بود (1=p) رشد ضخامت اندومتر در هردو گروه تفاوتی نداشت ولی بهبود میزان حاملگی شیمیایی در گروه مطالعه 39/3% در مقابل گروه کنترل 14/3% و بهبود میزان حاملگی کلینیکی در گروه مطالعه 32/1% در مقابل گروه کنترل 12% مشاهده شد که البته تفاوت آماری معنی داری نداشت.

    نتیجه گیری

    مطالعه ما نتوانست تاثیر فاکتور محرک رشد کلونی گرانولوسیت بر بهبود رشد و ضخامت اندومتر را نشان دهد ولی افزایش میزان حاملگی شیمیایی و کلینیکی را در گروه مطالعه نشان دادکه این مسئله میتواند بدلیل مکانیسم اثر فاکتور محرک رشد کلونی گرانولوسیت بر افزایش فاکتور مهار کننده لوکمی و کاهش سی دی 16 و سی دی 56 باشد که موارد ذکر شده از مهمترین عوامل کاشت جنین در رحم می باشد.

    کلیدواژگان: اندومتر نازک، فاکتور محرک رشد کلونی گرانولوسیت، انتقال جنین برگشت از فریز، میزان حاملگی
  • رباب داور، نسیم طبیب نژاد، سیدمهدی کلانتر، محمدحسن شیخها* صفحات 667-672
    مقدمه

    علیرغم پیشرفت زیاد در روش های IVF، یکی از مهم ترین مشکلات متغیر بودن پاسخ به تحریک کنترل شده تخمدان (COH) می باشد. مطالعات اخیر اثرات تفاوت های ژنتیکی فردی را در نتایج COH نشان می دهد.

    هدف

    هدف ار انجام مطالعه بررسی ارتباط بین پلی مورفیسم LHβ G1502A در اگزون 3 ژن LH و پاسخ تخمدان به COH بود.

    مواد و روش ها

    در کل 220 زن تحت درمان با پروتکل بلند تحریک تخمدان مورد مطالعه قرار گرفتند. سه ژنوتیپ GG، GA و AA بوسیله PCR-RFLP بررسی شد.

    نتایج

    در کل 34 بیمار (17%) دارای پاسخ ضعیف، 154 بیمار (77%) پاسخ نرمال و 12 نفر (6%) دارای پاسخ زیاد بودند. شایعترین ژنوتیپ (GA (55/5% بود در حالیکه (44/5%) بیماران ژنوتیپ GG بودند و هیچ بیماری ژنوتیپ AA نداشت. در کل 54/5% افراد با پاسخ نرمال و 61/8% افراد با پاسخ ضعیف و 50% افراد با پاسخ زیاد ژنوتیپ GA را نشان دادند.

    نتیجه گیری

    نتایج ما ارتباطی را بین پلی مورفیسم مورد بررسی و پاسخ تخمدان نشان ندادند. بنابراین هنوز بسیار مشکل است که این ژنوتیپ را در بیماران جهت پیش بینی پاسخ به درمان تحریک تخمدان استفاده نمود.

    کلیدواژگان: تحریک تخمک گذاری، ژن LHβ، پلی مورفیسم تک نوکلئوتیدی
  • صفحات 673-680
    مقدمه

    تحقیقات گذشته درباره اثرات انسداد اپیدیدیم بر بیضه ها ضد و نقیضی بوده و مکانیسم اثر مضر انسداد سیستم تناسلی بر لوله های سمینی فر هنوز ناشناخته است.

    هدف

    هدف اصلی این مطالعه بررسی اثرات انسداد اپیدیدیمی قبل از وقوع بر بیضه های موش صحرایی بود.

    مواد و روش ها

    موش های صحرایی 15 روز به صورت تصادفی به دو گروه برای انسداد اپیدیدیمی (25=n) و یا گروه شم (15=n) تقسیم شدند. موش های هر دو گروه در روزهای 21، 35، 56، 90 و 120 کشته شدند. بیضه های خارج شده در فیکساتیو بویین میکس و در پارافین جداسازی شد. بافت ها با ضخامت 5 میکرومتر برش زده شد و با رنگ آمیزی سه گانه و هماتوکسیسین- ایوزین رنگ آمیزی شد.

    نتایج

    در موش های صحرایی که اپیدیدیم آن ها مسدود شده بود، اولین تغییرات بافت شناسی در روز 56 تشخیص داده شد. تغییرات در ژنراتیو شامل افزایش قطر لوله سمینی فروس و ضخامت غشاء پایه، کاهش ضخامت اپی تلیوم زایا، فقدان اسپرماتید و حضور اسپرماتیدهای چند هسته ای بود. در گروه هایی که اپیدیدیم آن ها مسدود شده بود در روزهای 90 و 120 سلول های ژرم به شدت کاهش یافته بود.

    نتیجه گیری

    تغییرات در ژنراتیو پیش دونده بعد از انسداد اپیدیدیم قبل از وقوع اتفاق افتاد اما این تغییرات تا زمان بلوغ مشاهده نمی شوند و در لوله های سمینی فروس که دژنراسیون وسیعی را نشان دادند، اپی تلیوم سمینی فروس عمدتا از سلول های سرتولی تشکیل شده بود.

    کلیدواژگان: انسداد اپیدیدیم، دژنراسیون، بیضه، موش صحرایی
  • علیرضا ابهری، نصرت الله ضرغامی، لعیا فرزدی، محمد نوری، وحیده شهنازی* صفحات 681-686
    مقدمه

    microRNA (miRNA) رشته RNA تک زنجیره ای کوچک با منشا داخلی است که از طریق مکانیسم های مختلف بیان ژن را در مرحله پس از ترجمه تنظیم می کند، از این طریق اعمال اصلی سلولی از جمله تمایز، تکثیر، تکامل و آپوپتوز را در سلول های جنسی تحت تاثیر قرار می دهد. هر گونه جهش و یا انحراف در بیان آن ها می تواند منجر به اختلالات متعدد از جمله ناباروری گردد.

    هدف

    هدف از این تحقیق بررسی سطح بیان hsa-mir-21،has-mir-22 و گیرنده استروژن بتا (ERβ) در بیماران نابارور الیگو اسپرمیک و مردان بارور کنترل همچنین ارتباط آن ها با همدیگر می باشد.

    مواد و روش ها

    در این تحقیق تغییر در سطح بیان mir-22، mir-21 و ژن هدف مشترک آنها یعنی ERβ در مردان نابارور الیگواسپرمیک (43 نفر) در مقایسه با گروه کنترل سالم بارور با استفاده از روش Real-Time PCR مورد ارزیابی قرار گرفت.

    نتایج

    آنالیز بیان mir-21،mir-22 با استفاده از متد qRT-PCR نشان داد که سطح بیان آنها به طور معنادار در افراد نابارور نسبت به گروه کنترل بالاتر بود (0/0001>p) و نیز سطح بیان ERβ در مقایسه با گروه کنترل پایین تر بود (0/0001>p).

    نتیجه گیری

    نتایج ما نشان داد که mir-21، mir-22 میتوانند به طور غیر مستقیم از طریق تنظیم بیان گیرنده استروژن در روند اسپرماتوژنز دخیل باشند و ممکن است دارای ارزش تشخیصی و پیش آگهی در ناباروری داشته باشند.

    کلیدواژگان: mir-21، microRNA، mir-22، الیگواسپرمیک، ناباروری
  • فاطمه پیغمبری، مهری فیاضی، سعید امانپور، مهناز حدادی، صمد محمدنژاد، احد محمدنژاد، سمیرا عبدالله پور، مژگان انکساری، زهره مظاهری* صفحات 687-694
    مقدمه

    این فرضیه وجود دارد که تغییر بیان اینتگرین سطح اندومتر رحم می تواند منجر به سقط خودبخودی در مبتلایان به سندرم تخمدان پلی کیستیک گردد.

    هدف

    در این مطالعه الگوی بیان ژنی و پروتئینی اینتگرین های سطوح اپیتلیالی و استرومایی اندومتر رحم موش مدل تخمدان پلی کیستیک مورد بررسی قرار گرفته شده است.

    مواد و روش ها

    در این مطالعه 30 سر موش ماده نژاد NMRI به طور تصادفی به سه گروه کنترل، ازمایش (مدل تخمدان پلی کیستیک تیمار شده با 40 میلی گرم بر کیلوگرم استرادیول والریت) و شم (تیمار شده با 100 میکرولیتر روغن زیتون به عنوان حلال دارو) گروه بندی شدند. بعد از هشت هفته از مطالعه، هر گروه با استفاده از هورمون PMSG به میزان 7 واحد و سپس 48 ساعت بعد با استفاده از هورمون HCG به میزان 7 واحد تحریک تخمک گذاری شدند. موش های تحریک شده کنار موش نر قرار گرفته و پلاک واژنی صبح روز بعد بررسی شد. سپس در روز 5 پس از چک پلاک، موش ها کشته و پس از جمع آوری سرم خونی برای اندازه گیری سطح استروژن و پروژسترون، بخشی از رحم جمع آوری گردید. بافت های جمع آوری شده به منظور بررسی اینتگرین های α4, αv, β1 و β3 با روش Real time PCR و ایمونوهیستوشیمی مورد ارزیابی قرار گرفتند.

    نتایج

    تغییرات وزن پس از هشت هفته از تزریق استرادیول، تغییر معنی داری را نشان نداد. سطح سرمی پروژسترون به صورت معنی داری در گروه PCOS کاهش یافته بود. میزان بیان اینتگرین های α4, αv, β1 و β3 نشان داد که یک اختلاف زیادی در بیان ژنی اینتگرین های αv و β3 در گروه PCOS در مقایسه با سایر گروه ها وجود دارد. بیان پروتئین های اینتگرین در اپیتلیوم اندومتر همه گروه ها بیان شدند. در گروه کنترل، بیان پروتئین های α4, αv, β1 و β3 هم در استروما و هم در سطح اپیتلیال رحمی مشاهده شد. ولی در گروه PCOS این بیان در ناحیه استروما مشاهده نشد.

    نتیجه گیری

    به نظر می رسد که الگوی بیان اینتگرین های αv و β3 تاثیر مهمی در زمان پنجره لانه گزینی دارد. شاید آن نتایج بتواند علت شکست لانه گزینی در بیماران مبتلا به PCOS را شرح دهد. بنابراین توجه زیادی در خصوص درمان بیماران PCOS از این جنبه مورد نیاز می باشد.

    کلیدواژگان: اینتگرین، بلاستوسیست، لانه گزینی، سندرم تخمدان پلی کیستیک
  • صفحات 695-704
    مقدمه

    به نظر می رسد که دانه Momordica charantia اثر ضدباروری داشته باشد اما مکانیسم اثر ناباروری آن به خوبی مشخص نشده است.

    هدف

    ما اثر عصاره الکلی دانه Momordica charantia بر روی سیستم تولیدمثلی و تستوسترون پلاسما و مایع منی در موش های صحرایی نر ویستار بررسی کردیم.

    مواد و روش ها

    گروه کنترل 1 روزانه ml DMSO 1 دریافت کرد. گروه تجربی 2 و 3 روزانه 400 و 800 میلی گرم به ازای هر کیلوگرم وزن بدن عصاره حل شده در ml DMSO 1 را از طریق گاواژ دریافت کرد. موش ها 42 روز عصاره را دریافت کردند و به مدت 14 روز بعدی عصاره به آنها داده نشد (56 روز). تغییرات در وزن بدن، باروری، خصوصیات تولیدمثلی آسیب بافتی بیضه و سطح تستوسترون پلاسما و منی بین 3 گروه مقایسه شد.

    نتایج

    400 و 800 میلی گرم عصاره به ازای هر کیلوگرم وزن بدن منجر به ضدباروری در روز 42 شد (به ترتیب 0/001=p و 0/001=p) و منجر به ضدباروری موقت در روز 56 در مقایسه با گروه کنترل شد (به ترتیب 0/347=p و0/347=p). در روز 42 کاهش معنی داری در قطر لوله های سمینی فر و اپی دیدیم، تراکم اسپرماتید، تولید اسپرم روزانه و اسپرم دم لپی دیدیم، حرکت اسپرم و قدرت حیات آن (0/05˂p) مشاهده شد. تغییرات پاتولوژیک در لوله های سمینی فر نشان دهنده آتروفی، تغییر بافت اپی تلیوم، هسته پیکنوز و سلول بزرگ چندهسته ای بود. سلول پلاسما، سلول بزرگ چندهسته ای و فقدان اسپرماتوزوا به ویژه در دم اپی دیدیم موش صحرایی که 800 میلی گرم عصاره دریافت کرده بود دیده شد. به علاوه mg/kg 400 و 800 منجر به کاهش سطح تستوسترون منی (به ترتیب 0/021=p و 0/001=p) و سطح تستوسترون پلاسما (به ترتیب 0/036=p و 0/002=p) در مقایسه با گروه کنترل شد.

    نتیجه گیری

    ناباروری ایجاد شده توسط 400 به ویژه 800 میلی گرم عصاره الکلی دانه Momordica charantia به ازای هر کیلوگرم وزن بدن مربوط به اثر سمی مستقیم بر روی لوله های سمینی فر و اپی دیدیم و کاهش سطح تستوسترون پلاسما و منی می باشد که منجر به تاثیر بر روی حرکت اسپرم، زنده بودن اسپرم، مورفولوژی نرمال اسپرم و سلامت غشای آکروزوم می شود.

    کلیدواژگان: ناباروری، Momordica charantia، تولیدمثل، تستوسترون، سمیت
  • فواد مهربان، مهرزاد جعفری، مهدی اکبرتبار طوری، حسین صادقی، بهزاد جودی، مصطفی مصطفی زاده، هیبت الله صادقی* صفحات 705-712
    مقدمه

    در برخی کشورها برای درمان نازایی از گرده درخت خرما و گیاهان جنس آستراگالوس استفاده می شود.

    هدف

    هدف این مطالعه بررسی اثرات مصرف گرده درخت خرما و عصاره آستراگالوس اوینوس بر باروری موش های صحرانی نر سالم و بالغ بود.

    مواد و روش ها

    تعداد 36 سر موش صحرایی نر بالغ و سالم به طور تصادفی به 6 گروه، مساوی تقسیم شدند. به گروه اول (گروه کنترل) به صورت خوراکی آب مقطر تجویز شد. به گروه های دوم، سوم و چهارم یک میلی لیتر از سوسپانسیون آبی گرده درخت خرما به ترتیب حاوی 120، 240 و 360 میلی گرم بر کیلوگرم و به گروه های پنجم و ششم عصاره آستراگالوس اووینوس در دوزهای 100 و 500 میلی گرم بر کیلوگرم وزن موش گاواژ شد. تمام مداخله ها هر روز و به مدت 35 روز متوالی ادامه داشت. در پایان از تمام موش ها خونگیری شد. غلظت سرمی estradiol، testosterone، LH، FSH وزن بیضه و اپیدیدیم ، تعداد و تحرک اسپرمی ، قطر لوله های سمینیفروس، ضخامت لایه سلولی ژرمینال و تعداد سلول های اسپرماتوگونی و لایدیگ مورد ارزیابی قرار گرفت.

    نتایج

    تجویز گرده درخت خرما در دوزهای 120 و 240 میلی گرم بر کیلو گرم افزایش معنی دار آماری (05/0˂p) را در نسبت وزنی بیضه یا اپیدیدیم به وزن بدن موش، همچنین در حرکت و تعداد اسپرم، غلظت سرمی هورمون استرادیول در مقایسه با کنترل نشان داد. مقادیرLH (p<0/01) و تستوسترون سرم (0/001˂p) فقط در دوز 120 میلی گرم از گرده درخت خرما به لحاظ آماری افزایش یافت. پارامترهای هیستومورفومتریک بیضه، قطر توبول های سمینیفروس در هر سه دوز افزایش یافته است (0/001=p). عصاره آستراگالوس اووینوس در هر دو دوز باعث کاهش معنی دار به لحاظ آماری در وزن نسبی بیضه و اپیدیدیم شد. همچنین تحرک اسپرم با آستراگالوس اووینوس به طور معنی داری کاهش یافت. اگرچه تعداد اسپرم، ضخامت لایه سلولی ژرمینال، تعداد سلول های اسپرماتوگونی و غلظت سرمی استرادیول در دوز 100 میلی گرم افزایش داشت، تعداد اسپرم، سلول های اسپرماتوگونی و لایدیگ و مقدار سرمی هورمون FSH کاهش معنی دار در دوز 500 میلی گرم نشان داد.

    نتیجه گیری

    نتایج این مطالعه نشان داد سوسپانسیون آبی گرده درخت خرما اثر تقویت کنندگی بر اندام ها و هورمون های جنسی همچنین پارامترهای اسپرم دارد ولی عصاره آستراگالوس اووینوس می تواند به عنوان عامل ضد باروری از طریق تاثیر مخرب بر اندام های جنسی و پارامترهای اسپرم موش های صحرایی نر عمل کند.

    کلیدواژگان: آستراگالوس اوینوس، گرده درخت خرما، ناباروری، موش صحرایی، هورمون های جنسی
  • نسرین سحرخیز، آزاده اکبری سنه، ساغر صالح پور*، مریم تمیمی، معصومه واشقانی فراهانی، کوروش شیبانی صفحات 713-716
    مقدمه

    نقش موثر کابرگولین خوراکی به عنوان یک درمان پروفیلاکسی برای جلوگیری از بروز سندرم تحریک بیش از حد تخمدانی (OHSS) در بیماران پرخطر در مطالعات گذشته نشان داده شده است. اما اطلاعات موجود در رابطه با اثر درمانی این دارو در صورت بروز OHSS شدید هنوز ناکافی است. در این مطالعه ما اثر درمانی دوز بالای کابرگولین خوراکی در درمان 6 بیمار را پس از بروز OHSS شدید ارایه نموده ایم.

    مورد

    دوز بالای کابرگولین خوراکی (1 میلی گرم روزانه به مدت 8 روز) در کنار درمان علامتی مرسوم به 6 بیمار بستری مبتلا به OHSS شدید تجویز گردید. در دو نفر از بیماران علایم OHSS علیرغم بروز بارداری موفق سریعا بهبود یافت.

    نتیجه گیری

    در بیماران مورد بررسی در این مطالعه استفاده از دوز بالای کابرگولین باعث بی نیازی کامل از استفاده از درمان های حمایتی مرسوم نگردید، اما عملکرد ایمن و نسبتا موثری در درمان بیماران مورد مطالعه مبتلا به OHSS شدید داشت و از تشدید علایم OHSS در صورت بروز حاملگی جلوگیری نمود.

    کلیدواژگان: سندرم تحریک بیش از حد تخمدان، کابرگولین، پاراسنتز، تحریک تخمک گذاری، لقاح خارج رحمی
|
  • Maryam Eftekhar, Mozhgan Sayadi, Farideh Arabjahvani Pages 661-666
    Background

    We often see patients with a thin endometrium in ART cycles, in spite of standard and adjuvant treatments. Improving endometrial growth in patients with a thin endometrium is very difficult. Without adequate endometrial thickness these patients, likely, would not have reached embryo transfer.

    Objective

    We planned this study to investigate the efficacy of intrauterine granulocyte colony-stimulating factor (G-CSF) perfusion in improving endometrium, and possibly pregnancy rates in frozen-thawed embryo transfer cycles.

    Materials And Methods

    This is a non-randomized intervention clinical trial. Among 68 infertile patients with thin endometrium (-7 mm) at the 12th-13th cycle day, 34 patients received G-CSF. G-CSF (300 microgram/1mL) to improve endometrial thickness was direct administered by slow intrauterine infusion using IUI catheter. If the endometrium had not reached at least a 7-mm within 48-72 h, a second infusion was given. Endometrial thickness was assessed by serial vaginal ultrasound at the most expanded area of the endometrial stripe.

    Results

    The cycle was cancelled in the patients with thin endometrium (endometrial thickness below 7mm) until 19th cycle day ultimately The cycle cancelation rate owing to thin endometrium was similar in G-CSF group (15.20%), followed by (15.20%) in the control group (p=1.00). The endometrial growth was not different within 2 groups, an improvement was shown between controlled and G-CSF cotreated groups, with chemical (39.30% vs. 14.30%) and clinical pregnancy rates (32.10% vs. 12.00%) although were not significant.

    Conclusion

    Our study fails to demonstrate that G-CSF has the potential to improve endometrial thickness but has the potential to improve chemical and clinical pregnancy rate of the infertile women with thin endometrium in frozen-thawed embryo transfer cycle.

    Keywords: Thin endometrium, Granulocyte colony stimulating factor, Frozen thawed embryo transfer, Pregnancy rate
  • Robab Davar, Nasim Tabibnejad, Seyed Mehdi Kalantar, Mohammad Hasan Sheikhha Pages 667-672
    Background

    Despite extensive progress in IVF techniques, one of the most difficult problems is the variability in the response to controlled ovarian hyperstimulation (COH). Recent studies show the effects of individual genetic variability on COH outcome.

    Objective

    To evaluate the correlation between LHβ G1502A polymorphisms in exon 3 of the LH gene and ovarian response to COH.

    Materials And Methods

    A total of 220 women treated with a long protocol for ovarian stimulation were studied. Three genotypes of GG, GA and AA were detected by polymerase chain reaction-restriction fragment length polymorphism (PCR-RFLP) analysis.

    Results

    In total, 34 (17%) patients were poor responders, 154 (77%) were normal responders and 12 (6%) were hyper responders. The most frequent genotype was GA (55.5%) whereas 44.5% of patients showed GG genotype and there was no patient with AA genotype. In total 54.5% of normal responders, 61.8% of poor responders and 50% of hyper responders showed GA genotype.

    Conclusion

    Our results did not establish a significant relationship between this polymorphism and the ovarian response. Therefore it is still very difficult to use the genotype of patients for prediction of the ovarian response to stimulation.

    Keywords: Ovulation induction, LHβ gene, Single nucleotide polymorphisms
  • Fatih Mehmet Gur, Sema Timurkaan Pages 673-680
    Background

    Previous researches about the effects of epididymal obstruction on the testes are contradictory, and the mechanism harmful effect of male duct system obstruction on seminiferous tubules still remains unclear.

    Objective

    The aim of this study was to investigate the effects of epididymal obstruction in prepubertal rats on the testis.

    Materials And Methods

    15 days of age, the young rats were divided at random in two groups for epididymal ligation (n=25) or sham operation (n=15). Both groups were sacrificed at 21, 35, 56, 90, 120 days. The testis were removed, fixed in Bouin’s fixative and embedded in paraffin wax. The tissues were sectioned at 5 μm and stained with haematoxylin-eosin and triple stain.

    Results

    In ligated rats the first histological alterations were detected at 56 days. These degenerative changes included increase at the seminiferous tubule diameter and basal membrane thickness, decrease at the germinal epithelium thickness, depletion of spermatids and presence of multinucleated spermatids. In 90 and 120 days ligation groups; germ cells greatly reduced in number.

    Conclusion

    progressive degenerative alterations occurred in the seminiferous tubules after prepubertal epididymal obstruction but these degenerative alterations are not observed until puberta and in the seminiferous tubules that showed extensive degeneration, seminiferous epithelium was composed mainly of Sertoli cells

    Keywords: Epididymis, Ligation, Degeneration, Testis, Rat
  • Alireza Abhari, Nosratollah Zarghami, Laya Farzadi, Mohammad Nouri, Vahideh Shahnazi Pages 681-686
    Background

    MicroRNA (miRNA) is small endogenous, single strand RNA molecules that regulate gene expression at post-transcriptional level through several mechanisms to affect key cellular event including male germ cells differentiation, proliferation, development and apoptosis. Mutation and/or aberrant expression of miRNAs have been associated with progression of various disorders, including infertility.

    Objective

    The purpose of this research was to study the estrogen receptor beta (ERβ), hsa-mir-21 and, hsa-mir-22 expression level in oligospermic infertile andcontrol fertile men and correlation between them.

    Materials And Methods

    In this study, the change in mir-21, mir-22 expression and their common target gene (ERβ) expression levels were evaluated in oligospermic infertile men (n= 43) compared with 43 age matched healthy control by Real-Time PCR methods.

    Results

    Expression analysis by qRT-PCR test on miRNA have identified that mir-21, mir-22 levels were significantly higher than those in normal controls (p<0.0001) and ERβ expression level significantly decreased in comparison with the normal group (p<0.0001).

    Conclusion

    Our study showed that mir-21 and mir-22 are indirectly involved in spermatogenesis by regulating of the estrogen receptor and might have a diagnostic and prognostic value in men infertility

    Keywords: 16Tmir, 21, mir, 22, microRNA, Fertility, Oligospermia
  • Fatemeh Peyghambari, Mehri Fayazi, Saeid Amanpour, Mahnaz Haddadi, Samad Muhammadnejad, Ahad Muhammadnejad, Samira Abdolahpour, Mozhgan Enkesari, Zohreh Mazaheri Pages 687-694
    Background

    Endometrial integrin expression changes might be a reason for implantation failure in polycystic ovarian syndromes (PCOS).

    Objective

    Assessment of integrin genes and proteins expression upon endometrium in the PCOS experimental mouse model was the main goal of this study.

    Materials And Methods

    30 NMRI female mice were equally divided into control, experimental (PCOS; received estradiol valerate (40 mg/kg)) and sham group (received; olive oil). After 8 weeks, each group was hyper stimulated by 7 IU PMSG and then, after 48hrs, 7 IU HCG was injected. Vaginal plaque was checked. After 5 days, Progesterone and estradiol levels and endometrial tissues were investigated to evaluate of α4, αv, β1 and β3 integrins gene and protein by qPCR method and immunohistochemistry, respectively.

    Results

    Tissue samples were assessed and showed that level of progesterone was significantly decreased in PCOS group. Results of molecular part in the amount of αv, β3, β1 and α4 gene expressions showed a great difference in β3 and αv genes expressions between experimental groups. αv, β3, α4 and β1 proteins in the endometrial stroma in the control group were expressed, but they were not detected in PCOS group.

    Conclusion

    According to the results, integrins had different expression patterns in different areas of the endometrium; such as epithelial and stromal. It seems that in PCOS, this pattern has changed and the results might have a great influence on implantation failure. Therefore, this study suggests that a great attention to this problem may be essential in patients who are involved

    Keywords: Integrin, Endometrium, Implantation, Polycystic ovarian syndromes
  • Panas Tumkiratiwong, Ravicha Ploypattarapinyo, Urai Pongchairerk, Wachiryah Thong, Asa Pages 695-704
    Background

    Momordica charantia (M. charantia) seed has been supposed to have an antifertility property but mechanisms underlying the infertility effect have not been investigated.

    Objective

    We investigated the antifertility effect of M. charantia ethanol seed extracts on reproductive toxicology and seminal and plasma testosterone in male Wistar rats.

    Materials And Methods

    The control group (I) was provided daily 1 ml dimethylsulfoxide (DMSO) and the experimental groups II and III were given daily 400 and 800 mg dry matter/kg body weight of the extracts dissolved in 1 ml DMSO via the esophageal route. All groups were administered for 42 days (day 42). Changes in body weight, fertility, reproductive characteristics, testicular histopathology and levels of seminal and plasma testosterone among three groups were compared.

    Results

    On day 42, the extracts caused antifertility (p=0.001). The extracts demonstrated significant reductions in diameters of seminiferous tubules and epididymides, spermatid density, daily sperm production and caudal epididymal spermatozoa, sperm motility and viability (p=0.046). Pathological changes in seminiferous tubules revealed atrophy, desquamation, pyknosis nucleus and multinucleated giant cell. Plasma cells were evident in three parts of epididymides of rats treated with high dose of the extract. Furthermore, the high dose of the extract suppressed seminal testosterone level (p=0.001) and plasma testosterone level (p=0.002).

    Conclusion

    Our data showed that high dose of M. Charantia seed extracts caused infertility in male rats. The interruption in their fertility was probably attributed to the direct toxic to seminiferous tubules, epididymis and the lowered testosterone level which might impact on sperm parameters.

    Keywords: Infertility, Momordica charantia, Reproduction, Testosterone, Toxicity
  • Fouad Mehraban, Mehrzad Jafari, Mehdi Akbartabar Toori, Hossein Sadeghi, Behzad Joodi, Mostafa Mostafazade, Heibatollah Sadeghi Pages 705-712
    Background

    Date Palm Pollen (DPP) and Astragalus genus are used in some countries for the treatment of infertility.

    Objective

    This study was designed to investigate effects of DPP and Astragalus ovinus (A.Ovinus) on fertility in healthy adult male rats.

    Materials And Methods

    Thirty-six rats were divided into six groups (n=6) including control and five treatment groups. DPP (120, 240 and 360 mg/kg) and A.ovinus (100, 500 mg/ kg) were orally given to the treatment groups. After thirty-five days, blood samples were taken to determine serum levels of FSH, LH, testosterone and estradiol. Weight of testis and epididymis, sperm count, sperm motility, seminiferous tubules diameter (STD), germinal cell layer thickness (GCLT), sertoli, leydig and spermatogonia cells were also evaluated.

    Results

    DPP at the of 120 and 240 mg/kg doses significantly raised the ratio oftestis or epididymis to body weight, sperm count, sperm motility, and estradiollevel compared to the control group (p<0.05). LH and testosterone levels onlynoticeably increased at 120 mg/kg of DPP (p<0.01 and p<0.001 respectively). STDincreased in the three applied doses (p=0.001). A. ovinus extract at the indicateddoses produced a significant reduction in the ratio of testis or epididymis to bodyweight and sperm motility (p<0.05). Sperm count, spermatogonia, leydig cells andFSH level decreased at dose of 500 mg/kg. Furthermore, GCLT, spermatogoniacells, and serum estradiol level increased at 100 mg/kg dose of A. ovinus.

    Conclusion

    Our findings indicate that DPP could improve fertility factors, while A.ovinus can exhibit deleterious effects on gonad and sperm parameters in rats.

    Keywords: Astragalus Ovinus, Date palm pollen, Infertility, Rats, Gonadal hormones
  • Nasrin Saharkhiz, Azadeh Akbari Sene, Saghar Salehpour, Maryam Tamimi, Masoumeh Vasheghani Farahani, Kourosh Sheibani Pages 713-716
    Background

    The beneficial role of cabergoline as a prophylactic agent to prevent ovarian hyper stimulation syndrome (OHSS) among high-risk patients has been demonstrated in previous studies. But data for its role as a treatment for established severe OHSS is still limited. We represent the treatment results of high dose oral cabergoline in management of six patients after the syndrome is established.

    Case

    High-dose oral cabergoline (1 mg daily for eight days) was prescribed as an adjuvant to symptomatic treatment for six hospitalized patients with established severe OHSS following infertility treatment cycles. In two cases OHSS resolved rapidly despite the occurrence of ongoing pregnancy.

    Conclusion

    Considering the treatment outcomes of our patients, high dose cabergoline did not eliminate the need for traditional treatments, but it was a relatively effective and safe therapy in management of established severe OHSS, and prevented the increase in its severity following the occurrence of pregnancy

    Keywords: Ovarian hyperstimulation syndrome, Cabergoline, Paracentesis, Ovulation induction, In vitro fertilization