آرشیو سه‌شنبه ۱۷‌شهریور ۱۳۸۸، شماره ۱۹۴۵۷
مدرسه
۹

پرواز

یا علی! اولین امامی تو

خودمانی ترین سلامی تو

توی نهج البلاغه ی سبزت

باغبان گل کلامی تو

¤

در دل شب که نور کمیاب است

روشنی بخش ماه تابانی

نان و خرما به دوش آهسته

عازم خانه ی یتیمانی

¤

تق، تق در- که بود مادرجان؟

- مادر! آن مرد ناشناس آمد

خانه مان شاد وگرم و روشن شد

همه گفتند: عطر یاس آمد

¤

گل باغ همیشه سبز غدیر!

همنشین امین پیغمبر!

در رکوع نماز بخشیدی

به تهی دست خسته انگشتر

¤

در دل کعبه نقش بسته هنوز

یادگار طلوع زیبایت

مانده در چاه، توی نخلستان

اشک های غریب و تنهایت

¤

حیف شد یک سحر پرنده شدی

ناگهان از میان مان رفتی

با دو بال شکسته وخونین

پر زدی سوی آسمان رفتی

محمد عزیزی (نسیم)