پرواز
یا علی! اولین امامی تو
خودمانی ترین سلامی تو
توی نهج البلاغه ی سبزت
باغبان گل کلامی تو
¤
در دل شب که نور کمیاب است
روشنی بخش ماه تابانی
نان و خرما به دوش آهسته
عازم خانه ی یتیمانی
¤
تق، تق در- که بود مادرجان؟
- مادر! آن مرد ناشناس آمد
خانه مان شاد وگرم و روشن شد
همه گفتند: عطر یاس آمد
¤
گل باغ همیشه سبز غدیر!
همنشین امین پیغمبر!
در رکوع نماز بخشیدی
به تهی دست خسته انگشتر
¤
در دل کعبه نقش بسته هنوز
یادگار طلوع زیبایت
مانده در چاه، توی نخلستان
اشک های غریب و تنهایت
¤
حیف شد یک سحر پرنده شدی
ناگهان از میان مان رفتی
با دو بال شکسته وخونین
پر زدی سوی آسمان رفتی
محمد عزیزی (نسیم)