آرشیو شنبه ۲۰ مهر ۱۳۹۸، شماره ۹۶۰۹
صفحه آخر
۱۲
کتابخانه

پوتین های مریم

پوتین هایش را می پوشد و راه می افتد. جنگ، جنگ است و وطن هم وطن است. جنگ زن و مرد نمی شناسد، همان طور که عشق به وطن هم در دل همه هست... مریم در این شرایط است که پوتین می پوشد و سلاح به دست می گیرد تا پا به پای مردان در مقابل دشمن مبارزه کند و امروز هم ماجرایش را برای ما بگوید؛ تا یادآوری باشد بر اینکه ایران چگونه از دست دشمنان نجات یافت بی آنکه ذره ای از خاکش را از دست داده باشد. کتاب «پوتین های مریم» خاطرات یکی از زنان خرمشهری به نام مریم امجدی است. راوی در این کتاب به نقل خاطراتی از شروع جنگ ایران و عراق و اشغال خرمشهر تا زمان آزادسازی آن می‏پردازد. فعالیت راوی در بخش عمران جهاد سازندگی و امدادرسانی به مردم‏ روستاهای اطراف خرمشهر همچون روستای عباره، درگیری های‏ سیاسی با مجاهدین خلق، ملاقات با دکتر چمران در خصوص یک منافق زن، خاطراتی‏ از آشنایی با یکی از نیروهای سپاه و ازدواج با وی، خاطراتی از مجروحان عملیات شکست حصر آبادان، فعالیت در بخش تعاون‏سپاه، شهادت محمد جهان‏آرا، بازدید از خرمشهر و... پس از آزادی آن‏ ادامه پیدا می کند. تصاویر مستندی از جنگ و زندگی در شرایط جنگی، پیوست دیدنی کتابی است که می شود به آن لقب «دا» از زاویه دیگر داد.

مریم امجدی این روزها در میان ما نیست و چندی پیش از بین ما پر کشیده است. این راوی دفاع مقدس، یکی از دختران شجاع خرمشهری است که در شهریور 59 و در آغاز هجوم دشمن به کشورمان تنها  17 سال داشت، اما در برابر دشمن بعثی ایستاد و با شروع تهاجم به شهر دلاور خرمشهر، در مشاغل ‏مختلفی چون امدادرسانی و نگهبانی انبار مهمات مسجد جامع خرمشهر خدمت ‏کرد. او در این مدت، ‏گاهی به خط مقدم جبهه نیز رفت. امجدی در سال 1390 در حالی که فقط 48 سال داشت، دار فانی را وداع گفت.