آرشیو پنجشنبه ۲۴ بهمن ۱۳۹۸، شماره ۴۵۸۵
کتاب
۶

کتاب

نگاهی به رمان «دزد پادگان»؛ یک طرف جنگ و یک طرف زندگی
نوا ذاکری

آسمان خاکستری، آدم های خاکستری، احساسات خاکستری، جنگ خاکستری...

مردی که خانواده اش را رها می کند و با زن دیگری، زندگی تازه ای آغاز می کند؛ پسری که مادر و برادر کوچکش را تنها می گذارد تا به ارتش ملحق شود و سربازی که به هوای زنی در شهر، شروع به دزدی از هم خدمتی هایش می کند؛ همه و همه به هم مرتبطند؛ همه این خرده قصه ها به قلم «توبیاس ولف» در هم تنیده شده اند و جهانی ساخته اند که از سربازخانه خارج می شود و به زیست امروز ما طعنه می زند. «دزد پادگان» چنان است که زندگی؛ تمام زندگی؛ نه همیشه در اوج و نه همیشه در افول. زیستن در روزهایی که یک طرف جنگ است و یک طرف زندگی؛ مردمی که در شهرها تا نیمه شب می نوشند و سربازانی که ابتدای شب به رختخواب رفته و در رویای درجه گرفتن به خواب می روند.

«فیلیپ»، «هابارد» و «لوییس» تازه سربازانی هستند که هرکدام به منظوری وارد ارتش می شوند تا در مقابل ارتش ویتنام بجنگند؛ هرسه آنها مورد تمسخر بالا دستی ها قرار می گیرند و همین موضوع بنیان دوستی ای بین شان به وجود می آورد. تازه واردها مورد تحقیر و توهین سرگروهبان ها هستند؛ در بخشی از داستان آمده است: «یونیفرم های مان از عرق تیره شده بود. بوی گند روغن تفنگ های مان بلند شده بود. صورت های مان می درخشید. سکوت بین مان عمیق و عمین تر شد. سرگروهبان آمد و گفت که شبیه دختربچه هاییم و بچه خوک و زگیل خطاب مان کرد. چند تا بچه غورباغه بیشتر نبودیم. جزو دسته او نبودیم. ما را به صف کرد و بازرسی مان کرد. گفت که باید بابت قناسی و حماقت مان توی دادگاه نظامی محاکمه می شدیم.» در سربازخانه آنقدرها هم اوضاع بد نیست تا اینکه یک نفر شروع به دزدی از سربازان و افسران می کند؛ یک نفر که خودی است و بیشترین شک به سمت تازه واردها می رود و دوست ها به هم مشکوک می شوند. ماجرای دزدی تا آنجا پیش می رود که شبی، هابارد زخمی می شود و زخم او همه را در یافتن دزد، مصرتر می کند. نویسنده چندان درباره زندگی خارج از سربازخانه صحبت نمی کند اما آن زندگی دور از خانه، همواره با سربازان است. «توبیاس ولف»، طی دو دهه گذشته و پیش از آن، همواره با داستان های کوتاهی شناخته شده که استادانه شکل گرفته و بسیار متنوعند و خود در مصاحبه ای -که انتهای کتاب آمده است- اشاره می کند: «می توان این آثار را وام دار آثار ریموند کارور، کاترن ان پورتر و ارنست همینگوی و داستان های آنتوان چخوف دانست.» در میان آثار ولف، «دزد پادگان» برنده جایزه پن-فاکنر در سال 1985 شد. او همچنین جایزه آکادمی هنر و ادبیات امریکا را در سال 2001دریافت کرد. آثار ادبی این نویسنده در زمره بهترین آثار امروز امریکا به شمار می روند. او تاثیری که از همینگوی گرفته را انکار نمی کند و در این باره می گوید: «من عاشق همینگوی ام؛ عاشقش هستم و در عین حال از او بیزارم و از دستش عصبانی هم می شوم. اما وقتی درباره تاثیری که بر من گذاشته حرف می زنم، منظورم صرفا تحسین او نیست. من درباره تاثیراتی صحبت می کنم که بر ما نویسنده ها گذاشته که ممکن است حتی از آنها آگاه نباشیم.» ولف نظر جالبی درباره هنر دارد؛ او معتقد است: «هنر قرار نیست کاری بکند. تنها قرار است باشد، برای آن لذت پرشوری که از کار هنری می بریم و نوع متفاوتی از لذت که وقت خواندن اثری ماندگار و جاودانه نصیب مان می شود که ضمنا به خودی خود و به تنهایی زیباست.»«دزد پادگان» هم از نظرگاه او در خصوص هنر مستثنی نیست؛ یک داستان معاصر با فرم و زبانی ساده که پیچیدگی های درونی دارد و خواندنش برای علاقه مندان به ادبیات، خالی از لطف نیست.«ریموند کارور» درباره ولف گفته است: «توبیاس ولف یک جورهایی به رازهای مشترک ما پی برده است و ظاهرا مصمم است که هرچه را می داند به زبان بیاورد.»

نگاهی به کتاب «شهری چون آلیس»؛ در جست و جوی جو

جین، زن جوان انگلیسی که در گیرودار جنگ جهانی دوم در مالایا زندگی می کند به همراه شمار زیادی از زنان و کودکان به اسارت نیروهای ژاپنی درمی آید. ژاپنی ها این اسیران را به پیمودن راه طولانی و طاقت فرسای هفت ماهه ای در مسیری پرخطر وامی دارند. کابوس این سفر پرمخاطره و محنت زا سال ها پس از جنگ، ذهن جین را می آشوبد. با این همه به سببی ناگزیر می شود به مالایا بازگردد. در آنجا اطلاع می یابد که جو، سرباز استرالیایی، که خود را برای نجات اسیران به مخاطره انداخته بود از مهلکه جان سالم به در برده است. جست وجوی جین برای یافتن جو، او را به ده کوره ای دورافتاده در استرالیا می کشاند... محبوب ترین داستان نویل شوت حکایت عشق و جنگ در دورانی پرآشوب است؛ جنگ و پیامدهای آن از جنگل های مالایا تا استرالیای به شدت خشن و خالی از ظرافت. «شهری چون آلیس» نوشته نویل شوت با ترجمه علی کهربایی است که در 406 صفحه با شمارگان 770 نسخه و قیمت 57 هزار تومان راهی بازار شده است.

نگاهی به کتاب «سیر زمان»؛ زمانی برای زاده شدن و مرگ
آویده علم جمیلی

کارلو روولی، فیزیکدان ایتالیایی است و آن طور که در «درباره نویسنده» کتاب «سیر زمان» آمده، کتاب های پرفروشی در زمینه فیزیک داشته است. او در کتاب «سیر زمان» سعی کرده هنر، علم و فلسفه را به هم پیوند دهد تا از این طریق بتواند شیرینی فیزیک را به آنان که این رشته را به خوبی نمی شناسند، بچشاند. در ابتدای فصل اول کتاب چند خطی از اشعار «جولیو گالتو» را نوشته: «حتی کلماتی که کنون به زبان می آوریم به دست زمان دزد، ربوده شده اند و هیچ چیز باز نمی گردد.» پیش فصل کتاب با جملاتی از این دست آغاز می شود: «زمان هجوم ثانیه ها ، ساعت ها و سال هایی است که ما را به سوی زندگانی هل می دهد و سپس به عدم می کشاند.» او این پرسش را مطرح می کند که چرا گذشته را به یاد می آوریم اما آینده را نه آیا ما ساکن زمانیم یا زمان ساکن ما؟

کتاب «سیر زمان» با ترجمه کامیاب تقی زاده در سه بخش نوشته شده؛ بخش اول درباره ریزش زمان است. روولی در این بخش سعی دارد مفاهیم اولیه زمان را از نظر علم فیزیک بیان کند. این بخش با این جمله آغاز می شود که زمان در کوهستان کندتر از دریاها می گذرد. روولی در این بخش به طرح مساله «جذب» پرداخته و این موضوع را طرح کرده که چرا زمین و خورشید می توانند بدون لمس یکدیگر، همدیگر را جذب کنند؟ او برای پاسخ به این پرسش به تعریف مفهوم دیگری به نام «سقوط» پرداخت. به این معنا که خورشید و زمین به جای لمس یکدیگر روی چیزی بین خودشان تاثیر می گذارند و آن چیز فضا و زمان است. از این رو دستکاری ساختار زمان به نوبه خود روی حرکت اجسام تاثیر می گذارد و باعث می شود اشیا به سمت هم سقوط کنند، بنابراین سقوط نتیجه تغییر در ساختار زمان است. روولی در فصل دوم «سیر زمان» بر این باور است که هیچ چیز نمی تواند این حقیقت را که جهان شبکه ای از رویدادهاست زیر سوال ببرد. به زعم او هیچ چیز وجود ندارد، بلکه چیز ها روی می دهند. هر چند این به معنای وجود جهان ساکن و راکد نیست، بلکه نشان از این است که رویدادها برعکس انگلیسی ها که یک صف مرتب تشکیل می دهند، مثل ایتالیایی ها هستند که هر کدام بی نظم در گوشه ای ایستاده اند. در فصل سوم نیز سرچشمه زمان مطرح است. روولی در ابتدای این بخش می نویسد: «زمانی برای زاده شدن و زمانی هم برای مرگ وجود دارد. زمانی نیز برای بازسازی و تخریب.» این کتاب را نشر چترنگ با قیمت 25 هزار تومان منتشر کرده است.

نگاهی به کتاب «سپید آرام»؛ ای کاش زنان...
محمد علی مدنی

زندگی زنان ایران در دهه های بیست و سی خورشیدی دستخوش تغییرات زیادی شد. ورود زنان به محیط های اجتماعی به خصوص کار و دانشگاه باعث شد از انزوای خانگی بیرون بیایند و در پی تجربه آموخته هایی از دنیای اطراف و جهان درونی شان باشند و عاقبت در مسیری متفاوت از مادران شان قدم بگذارند. این شکوفایی اجتماعی و احساسی در برخی زنان جسور آن زمان باعث شد بتوانند از قیدوبند تعصبات مردانه روزگار خود رها شوند و برای هموار کردن راه موفقیت زنان نسل آینده تلاش کنند. شاید بتوان فروغ فرخزاد را نمونه ای از زنان آن دهه دانست که با شوری زنانه و احساسی گرم در کنار شاعران مرد روزگار خویش، بی پروا، آنچه را در بیرون و درون بر او می گذشت به چالش کشید و به زبان آورد.

«سپید آرام» نوشته مهسا حبیبیان که از سوی انتشارات مروارید منتشر شده است، داستان زندگی زنی به نام ماهرخ، از نوجوانی تا میانسالی است که در شهر کویری کوچکی با حداقل امکانات زندگی می کند، اما همواره در پی شناخت خود و دنیای اطرافش برای بهتر بودن و بهتر شدن به دنبال مسیر هایی می گردد تا بتواند به تجربه احساسات و موفقیت هایی که زنان شهرش از آن منع شده اند، دست پیدا کند. ماهرخ در زندگی اش با چالش های احساسی و حوادث زیادی رودررو می شود و تلاش می کند تا در گذر از این راه تسلیم جامعه، خانواده و حتی خودش نشود. او نه تنها می کوشد که با تمام تبعیضات و تعصبات اجتماعی و سنتی شهرش به جای کنار آمدن، مبارزه کند، بلکه تصمیم می گیرد این شجاعت و جسارت را به دختران اندکی که در شهرش به آینده ای روشن امید دارند، القا کند. او عاقبت موفق می شود از جایگاه یک دختر کارگر در شهری کوچک، خود را به موقعیت اجتماعی مطلوبی در پایتخت برساند اما درمی یابد که یکی از دلایل مهم موفقیتش همراهی مردانی بود که در کنارش به او انگیزه داده و او را تحسین کرده اند. ماهرخ همواره آرزو می کند که ای کاش به اندازه ای که دختران و زنان جسور در کشورش زندگی می کردند، مردانی در کنار آنها بودند که رها از بندهای کورکورانه به دختران، خواهران، همسران و مادران شان کمک می کردند تا زیباتر، امن تر و جسورتر زندگی کنند.