زن یا کلاشینکف؟
بالا و برنا و بالیده بود . توگویی گوزنی با شاخ هایی پیچاک و اندامی ورزیده و چغر در یک قدمی به بعثت برای ریاست قبیله... در آن سوز صبح دیماه در پیچ تاریخی شمیران ایستاده چشم انتظار روشنای گندم و بادام و چای (رزق) چشم هایش تمنای سایر همکاران بیکارش (کارگران فصلی) را نداشت . چند کیلو استخوان بود تراشیده و مواج تو گویی از چوب اساطیری گز و سنجد. با پوستی که پوستینش بود در زمهریر سرمای سیلی زن . حفره چشم های عمیق تو رفته اش انگار لانه ای امن بود برای تخم گذاری قباسبزهای رمیده از زمستان. یخ صحبت به سلامی واشد . گفتم سه ماه کار دارم و گفت . هچ باک نیست . گفتم چند : گفت هچ گپ پیسه مکن... کار باشد بس است.
شما میتوانید به یکی از روشهای زیر مشترک شوید:
همزمان با برقراری دوره اشتراک بسته دانلود 70 مطلب از مجلات عضو و دسترسی نامحدود به مطالب روزنامهها نیز برای شما فعال خواهد شد!
پرداخت از طریق درگاه بانکی معتبر با هریک از کارتهای بانکی ایرانی انجام خواهد شد.
پرداخت با کارتهای اعتباری بینالمللی از طریق PayPal نیز برای کاربران خارج از کشور امکانپذیر است.
- دسترسی به متن مقالات این پایگاه در قالب ارایه خدمات کتابخانه دیجیتال و با دریافت حق عضویت صورت میگیرد و مگیران بهایی برای هر مقاله تعیین نکرده و وجهی بابت آن دریافت نمیکند.
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.