آرشیو دوشنبه ۲۸ مهر ۱۳۹۹، شماره ۳۸۴۴
ادبیات
۶
عطف

جهان به مثابه درام

شرق: «دراماتیک کردن در طبیعت ماست. ما دست کم روزی یک بار آب وهوا -پدیده ای ذاتا غیرشخصی- را به شکل تعبیری از دیدگاه آن لحظه مان به جهان، بازتفسیر می کنیم». دیوید ممت در ابتدای کتاب «سه کاربرد چاقو» با مثال زدن درک ما از وضعیت آب وهوا می گوید که ما همه چیز را به شکلی دراماتیک درک می کنیم. ممت می گوید که ما آب وهوا، ترافیک و دیگر پدیده های غیرشخصی را با به کارگیری اغراق، ترکیبات آیرونیک، وارونه سازی، فرافکنی و تمام ابزارهایی که نمایش نامه نویس برای آفرینش و روان کاو برای تفسیر پدیده های مهم احساسی به کار می بندد، دراماتیک می کنیم: «درواقع ما یک رخداد را با پس و پیش کردن پیشامدها، کم وزیادکردن و آب و تاب دادن به آنها دراماتیک می کنیم تا معنای شخصی اش را دریابیم- مایی که شخصیت اصلی درام منحصربه فردی هستیم که برداشت ما از زندگی مان است».

«سه کاربرد چاقو» با عنوان فرعی در باب طبیعت و مقصود درام، کتابی است در سه فصل از دیوید ممت که مدتی پیش با ترجمه محمدرضا ترک تتاری در مجموعه مطالعات اجرای نشر بیدگل به چاپ رسید. دیوید ممت نمایش نامه نویس و فیلم نامه نویس شناخته شده ای است و البته «سه کاربرد چاقو» یکی از آثار او در حوزه نظری است. ممت در سال 1947 در شیکاگو متولد شده است و هم به عنوان مدرس نمایش و هم به عنوان نویسنده شناخته می شود. نمایش نامه های او جوایز مختلفی و از جمله جایزه پولیتزر را به دست آورده اند.

مترجم «سه کاربرد چاقو» در بخشی از یادداشت ابتدایی اش درباره این کتاب نوشته: «این کتاب در ظاهر درباره نوشتن و خاصه نمایش نامه نویسی است؛ اما می توان به نوعی آن را مانیفست هنری ممت به شمار آورد، رساله ای در باب چیستی هنر و چرایی و چگونگی نوشتن. متنی است سهل و ممتنع با فراز و فرود بسیار که بیشتر به متن پیاده شده یک سخنرانی روی کاغذ می ماند و کمتر می توان آن ساختار شسته رفته متون دانشگاهی را در آن یافت. طبیعی است؛ چون ممت نظریه پرداز نیست. حکایات، نقل قول ها، مثال ها و مثل های متعدد با چاشنی لحنی آمیخته به طنز و آیرونی، به متن غنای ویژه ای بخشیده است و از سوی دیگر، ممت با بیانی موجز و صریح دست روی واقعیت هایی چالش برانگیز می گذارد و مسائلی را پیش می کشد که خواسته یا ناخواسته درگیرمان می کند. شاید متن پیش رو در ظاهر درباره نوشتن باشد؛ اما درواقع حکم شمعی را دارد که باریکه نوری می تاباند بر زوایای پنهان و آشکار شخصیت ما و دنیایی که در آن زندگی می کنیم و همین امر بود که من را به ترجمه کتاب ترغیب کرد».

ممت می گوید که برای اینکه جهان در ساختاری فهم پذیر سامان داده شود، نیازمند درام هستیم. یا به درام روی می آوریم یا از هیچ درام می سازیم. همان طور که مترجم نیز اشاره کرده «سه کاربرد چاقو» را می توان مانیفست هنری دیوید ممت دانست. او در بخش های مختلف کتاب تلقی اش را از هنر به طور عام و نمایش به طور خاص بیان کرده است. در بخشی از فصل اول، ممت درباره کارکرد اجتماعی نمایش نوشته: «ایجاد تغییر اجتماعی کار نمایش نامه نویس نیست. مردان و زنان بزرگی هستند که تغییرات اجتماعی را عملی می کنند. آنها هزینه سنگین ابراز شجاعت شان را پرداخت می کنند و این خطر را به جان می خرند که در راهپیمایی مونتگومری در حد مرگ کتک بخورند، خود را به ستون زنجیر کنند و در برابر استهزا و تحقیر بایستند. آنها جان شان را کف دست شان می گیرند و همین کار است که می تواند شجاعت را در دیگران بیدار کند؛ اما هدف هنر نه ایجاد تغییر؛ بلکه لذت بخشیدن است. فکر نمی کنم مقصود هنر روشنگری باشد، یا بر آن باشد تا ما را تغییر دهد، یا چیزی به ما یاد دهد. هدف هنر لذت بخشیدن به ماست. مردان و زنانی مشخص (نه باهوش تر از من و شما) که هنرشان می تواند ما را به وجد آورد، از بیرون رفتن و آب آوردن و هیزم جمع کردن معاف شده اند. همین. طول و تفصیل بیشتری ندارد».

ممت می گوید تئاتر وجود دارد تا با مشکلات روح و رمز و راز زندگی انسان رودررو شود و نه با فلاکت ها و گرفتاری های روزمره اش. او می گوید ما از یک طرف ساموئل بکت را داریم و از طرفی دیگر لنی ریفنشتال، که هر دو دقیقا با یک توانایی انسانی، معنا بخشیدن به امر تحمل ناپذیر انسانی، دست وپنجه نرم می کنند؛ اما یکی هنری تطهیرکننده می آفریند و دیگری تبلیغ جنایت. در بخشی دیگر از کتاب، ممت درباره نمایش نامه نویسی نوشته: «می گویند نوشتن یک شعر هرگز کامل نخواهد شد، تنها زمانی رها می شود. نمایش را هم، مثل یک شعر، سخت بتوان سازما ندهی کرد. طبق تجارب من، نمایش نامه نویس دقیقا در همان نقطه ای خسته می شود که شخصیت اصلی، هنگام رودررویی با پرده سوم. پرده طرح ریزی شده، تکلیف روشن است، حتی اگر سخت باشد و این شفافیت دلسردکننده است».