چطور خواندن سفرنامه تکرار تاریخ را سخت می کند!
سفر با سفرنامه
از آنجایی که نوروز از راه رسیده و ادبا و عقلای باستان همه سرزدن گیاه از زمین را به زندگی دوباره تشبیه کرده اند، من و شما هم خوب است دست از رنج برداریم و به روی روشن تر زندگی نگاهی بیندازیم. این درخواست البته که در زمانه و اوضاع ما اضافه کاری و سخت خواهی است اما مگر می شود جلوی روح بلند خیام یا حافظ ایستاد و در تاریکی شب های زمستان دست و پای زنان بهار را نادیده گرفت. همان عقلا معمولا گفته اند طبیعت محل الهام هنرمندان است و روشن شدن ریشه ها بعد از خوابی زمستانی، محل ارجاع پذیر کلی شعر و داستان و نوشته و نقاشی و آثار متعدد. اما به من باشد، پیشنهاد می کنم به عبید زاکانی، آن شاعر و نویسنده بسیار باادب تاسی کنیم و بر توصیه اش باشیم که می گفت ای عزیزان عمر را غنیمت شمارید. جزئی از غنیمت ها خواندن است و چه چیز جذاب تر از خواندن سفرنامه. بنابراین چند سفرنامه پیشنهاد می دهم که وقتی ملت مشغول سلام عید هستند، سر در کتاب بفرمایند و ایده ها بیابند.
سفرنامه تاورنیه: تاورنیه جواهرفروشی بود اهل جنوای ایتالیا که زمان شاه صفی به ایران آمد تا کاسبی کند. او از مرز عثمانی که می گذرد، می گوید از ناامنی گذشتیم و به زمین امن ایران رسیدیم و شرح اشیائی که با خود دارد، با تراشه ها و شیشه ها و نگین هاشان، یک طرف؛ تشریح جغرافیای ایران آن زمان و خورد و خوراک ملت به کنار، توصیفش از دربار اصفهان و شاه دو تاج صفوی طرف دیگر. شاه صفی دو تاج بود چون یک بار تاج گذاری کرد و نامش را شاه سلیمان خواندند. بعد مدتی رمالی پیدا شد و گفت طالع ساعت تاج گذاری ات نحس بوده. شاه تاج برداشت و دوباره در ساعتی سعد تاج گذاشت. حالا از دورادور تاریخ نه سعدش مانده و نه نحسش. تاورنیه شخصیت آن شاه کج کلاه را خوب توصیف کرده.
سفرنامه دلاواله: پیترو دلاواله شفاف ترین تصویر را از شاه عباس صفوی به دست می دهد. دلاواله مستشاری نظامی و بسیار متعصب در آیین کاتولیک بود که با «دشمن دشمن ایتالیا» (منظور عثمانی است که با ایران و ایتالیا هردو می جنگید) دوست شد و به ایران آمد و همراه شاه شد تا با عثمانی ها بجنگد. مرد خل وضع پرشوری بود که سفرنامه اش نشان می دهد چقدر در جزئیات دقیق بوده و مرض دقت باعث شده بوده راه به شرق بکشد. او حتی غذایی که شاه عباس می خورد را توصیف می کند و سفرنامه اش مملو از ایده هاست. از حافظه می نویسم و گمانم سفرنامه اش به شکل نامه و گزارش باشد.
سفرنامه ابن بطوطه: ابن بطوطه نیاز به معرفی ندارد ولی برای کتاب بازهای غافل، فرصت خوبی است که شاهکار جهانگرد مراکشی را خوانده و از تصاویر قرن پنجم او، از آفریقا تا چین و هند حظ ها ببرند. ابن بطوطه سیاحی باستانی و منبع سیاحت نامه نویسان بعدی است. حتی بعضی معتقدند مارکوپولو چاخان کرده و از روی ترجمه ای ایتالیایی، ابن بطوطه را خوانده و گفته منم! شرح او از شهرها و بازارهای هزار سال پیش مصر و ایران و هند و چین بی نظیر است و تصویرش از رمالان و خفیه کاران آن زمان بی نظیر است. تصویر او از ایران هزار سال پیش یکتاست و جای دیگری نوشته نشده. بلا هم بوده و طبق سلیقه حاکم هر شهری خود را فیلسوف، فقیه، درویش، تاجر و سیاح معرفی می کرده. روشی که هنوز بعضی ها بلدند و به کار می گیرند.
سفرنامه وامبری: وامبری سیاح زرنگ خان مجارستانی، در قرن 19 از راه عثمانی به ایران آمد و با لباس دراویش به ماوراءالنهر رفت. او چنان در نقش مردی بی چیز و تارک دنیا غرق شده بود که در تمام مسیرش از استانبول تا تهران و بعد سمرقند و هرات و خیوه کسی شک نکرد این مرد عصا به دست کج و کوله که از تکدی گری ارتزاق می کند و در خورجین قاطری جا می شود، سیاحی اروپایی است. کتابش حقا خواندنی است.
سفرنامه ناصرخسرو: ناصرخسروی نام آور در عین آنکه شاعری بی نظیر بود، به عنوان مردی شیعه، مبلغ آیین اسماعیلیه هم به حساب می آمد. قلم شیرین و نثر شیوای او در سفرنامه، زهرتلخی های سفرش را می گیرد و روایت او از دمشق و شامات تا لبنان و بعد خانه خدا واقعا جذاب است. اما اصل مطاع او تصویری یگانه در شرح دربار خلفای فاطمی مصر است. شاهانی رقیب خلیفه بغداد که رویای یک امپراتوری کم تعصب تر در نژاد و فقاهت را در دل شاعر شهیر ایرانی زنده کردند و این سفر باعث شد از مرد یک جانشین منزوی آدمی جهان دیده ساخته شود.
سفرنامه کازاما: ژاپنی ها که در صنعت عجیب و غریب بودن در همه چیز پیشتازند، بعد از سال ها در دوران پهلوی اول افسری بلندپایه روانه کردند تا ایران و ژاپن بیشتر همدیگر را بشناسند. حالا هدف آنها پیش از جنگ جهانی چه بود و چه شد بماند و از سرنوشت تلخ آدمیرال کازامای سفیر هم بگذریم. (او در جریان جنگ جهانی، به عنوان فرمانده زیردریایی خدمت می کرد و غرق شد)... کازاما در شرح ایران رو به توسعه سنگ تمام گذاشته و به سبک ادبیات کهن سرزمینش کوتاه و موجز از ایران دوران تازه می گوید. علاقه اش به معماری و تاریخ ایران درسی است برای آنها که ایران را درست نمی شناسند و سوداهای خطا در سر دارند.
خلاصه در سال 1402 فرصت خوبی خواهد بود که تاریخ دوباره تکرار نشود و خواندن سفرنامه ها برای پرهیز از اشتباهات تاریخی هر ملت احتمالا لازم.