آرشیو شنبه ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۳، شماره ۲۳۵۷۵
تصویر روز
۸
نقد و تحلیل «تل ماسه» (1)

تخریب منجی گرایی الهی در سیاره ای خیالی !

مسیح عرفان

تا به حال چند بازی کامپیوتری و فیلم با اقتباس از رمان تل ماسه نوشته فرانک هربرت، ساخته شده است.از فیلم ها، یکی ساخته دیوید لینچ است، دیگری به کارگردانی آلخاندرو خودوروسکی است که به دلایلی به سرانجام نرسید و دو مینی سریال هم ساخته شد که نتوانست رمان های جذاب و البته پیچیده هربرت را به خوبی به تصویر بکشد. با اینکه از نظر بعضی، کتاب های هربرت به دلیل غلظت مطالب فلسفی، روان شناختی، دینی اصلا نمی تواند اقتباس سینمایی خوبی داشته باشد، آمارها می گوید دنی ویلنو توانسته این بت را بشکند.البته کسانی که کتاب های هربرت را خوانده باشند، شاید نتوانند به خوبی با اثر، خصوصا قسمت دوم آن ارتباط برقرار کنند. چرا که فیلم به جای پرداخت درست شخصیت ها، بر جلوه های ویژه و نماهای کارت پستالی متمرکز شده است. به همین دلیل قسمت اول و دوم تل ماسه با اینکه فقط روایتگر کتاب اول از شش جلد کتاب هربرت بود، به جز پاول که کمی ابعاد شخصیتی وی برای ما واضح است، چانی، هارکونن ها، بنی جزرت ها و... در بهترین حالت در حد تیپ های کلیشه ای باقی مانده اند.فیلم های ویلنو به جز موسیقی قوی، ستاره های سینمایی و جلوه های ویژه، چیزی برای عرضه ندارد و از ضعف شدید فیلمنامه رنج می برد.هدف نگارش این یادداشت، بررسی محتوایی اثر است، اما در غیرمنطقی بودن جهان تل شنی همین بس که در بعضی سکانس ها سربازان با سلاح های لیزری با هم می جنگند و ناگهان، شمشیر کشیده، به جنگ تن به تن مشغول می شوند! چانی که در قسمت اول در غالب مکاشفات پاول مشاهده می شود، در قسمت دوم حضور موثری ندارد و ما علت مخالفتش با به قدرت رسیدن پاول را به هیچ وجه نمی فهمیم.

حتی خود پاول در ابتدای فیلم در گفت و گویی که با پدرش دارد، از رسیدن به قدرت و جانشینی پدرش اظهار نارضایتی می کند، اما معلوم نیست که چرا دوست ندارد این منصب را بپذیرد.

مجموعا فیلم های ویلنو کاملا وابسته به کتاب ها بوده و نمی تواند جهان فانتزی و علمی-تخیلی کتاب را به شکلی باورپذیر به تصویر بکشد.ضعف های فرمی فیلم باعث شده است پیام های فیلمساز بدرستی منتقل نشود و اگر مضامین ضد اسلامی آن نبود، مطمئنا در اولویت نقد قرار نمی گرفت؛ به همین علت در این تحلیل صرفا به مطالبی خواهیم پرداخت که فهم آن در اثر برای مخاطبین حداقل به صورت ناخودآگاه و با توجه به مدیوم سینما، میسور باشد.فرانک هربرت تل شنی را پس از نگارش شش جلد، ناتمام گذاشت و قبل از نگارش جلد هفتم که قرار بود پایان داستان باشد، مرد. البته پسر وی با همکاری نویسنده ای دیگر، بعد از مرگ هربرت ده ها دون را تحویل مخاطبین داد و به پایان در جلد هفتم راضی نشد.آن طور که گفته شده است، اولین جلد کتاب هربرت در زمانی که وضعیت مالی خوبی نداشت، بسیار پرطرفدار شد و هربرت انگیزه ای قوی برای ادامه تل شنی پیدا کرد. فارغ از گمانه زنی های موجود، از اثر هربرت مشخص است که تحقیقات خوبی در شناخت فرهنگ اسلامی/عربی انجام داده است. رمان هربرت بسیار طولانی است و فعلا برای نقد رمان اول که منبع اقتباس دو فیلم تل شنی از ویلنو بوده، ذکر تمام ماجرا لزومی ندارد.اما برای تحلیل بهتر اثر، بایستی شخصیت پاول اتریدیس و عاقبتش روشن شود. لذا در نقد، سعی می کنیم بخش هایی از قسمت های بعدی «دون»(تل ماسه) را نیز بازگو کنیم تا تحلیل این دو قسمت نیز واضح تر شود.به نظر نگارنده، مهم ترین پیام های فیلم پیرامون فرمن ها، دینداری اسطوره زده این مردم و پاول اتریدیس به عنوان منجی ادیان است.

دون کجاست؟

سرزمین های افسانه ای و موجودات خارق العاده در اساطیر ملل جهان بسیار متنوع است. مثلا در مغولستان، صحرایی به نام گبی وجود دارد و عده ای این صحرا را محل زندگی کرم های عظیم الجثه می دانند.

یا مثلا بیابان های صحاری در شمال آفریقا که به گمان عده ای، شهر افسانه ای زرزروه (Zerzura) که پر از گنج های گران بهاست، در همین صحرا قرار دارد.حتی در بعضی نقل ها، شهری افسانه ای و مخفی به نام نورستان در کویر لوت ایران هست که یکی از منابع آب حیات نیز در آنجاست. (کتاب چشمه آب حیات از حمزه سردادور، پیرامون همین شهر نوشته شده است و به نظر عده ای، بعضی مطالب کتاب خالی از حقیقت نیست.)

در فیلم تل ماسه، ماجرای فیلم نه در منطقه ای خاص بر کره زمین، که سیاره ای به نام آراکیس/دون رخ می دهد. در کنار شرایط جغرافیایی، بایستی فرهنگ مردم این سیاره و ویژگی های ممتاز و منحصر به فردش نیز بررسی شود.

فرمن ها چه دینی دارند؟

هر چند هربرت مثل باقی نویسنده های علمی-تخیلی، زبانی جدید را برای فرمن ها (ساکنان بومی سیاره دون) وضع کرده است، اما پوشش و سبک زندگی فرمن ها شاهد خوبی برای شناخت این قوم است. با توجه به زندگی صحرانشین های دون که شباهت زیادی با عرب های بدوی و بادیه نشین دارد در کنار پوشش اسلامی زنانشان و پایبندی اکثر فرمن ها به دین و خصوصا انتظار منجی ای به نام «مهدی»، بدون شک فرمن ها همان مسلمان های غرب آسیا هستند. البته در مناسک فرمن ها رگه های بودیستی نیز دیده می شود و مثلا نماز آن ها، دقیقا نماز اسلامی نیست؛ به همین علت بعضی تحلیلگران دین فرمن ها را ذن-سنی، یعنی ترکیب اسلام و ذن بودیسم دانسته اند.فرمن ها کرم های بزرگی به نام شیئ خلود (موجود جاودانه) را می پرستند، چرا که به برکت همین کرم های عظیم الجثه، آراکیس مرکز اسپایس (نوعی مواد روان گردان که بوسیله آن رهیابی سفرهای فضائی ممکن شده و لذا برای تمام جهانیان ضروری و ارزشمند است) شده و آب حیات نیز از همین موجودات خداگونه به دست می آید.عده ای شیئ خلود را به خاطر اشاراتی که در کتاب موجود است، تمثیلی از اژدهایان دانسته اند، چرا که همچون اژدها از گنج های گران بها (در تل ماسه، اسپایس) محافظت می کنند.

اما به نظر می رسد کرم های عظیم الجثه پربرکت در آراکیس، مقتبس از داستان معروف هفتواد باشد.در شاهنامه و بعضی کتاب های دیگر، داستان هفتواد این چنین نقل شده است: در کرمان، دختر هفتواد کرمی را از درون سیبی پیدا کرده و هنگام نخ ریسی، متوجه می شود دوبرابر حالت عادی کار کرده است. کرم هفتواد باعث برکت هفتواد و پیروزی وی بر حاکم منطقه می شود؛ کرم کم کم بزرگ شده، درون حوضی قرار گرفته و وقتی به اندازه فیل شد، مردم کرم هفتواد را می پرستند. در کتاب تاریخ کرمان کرم را به اژدها تشبیه کرده است.هفتواد و دخترش بت پرست بودند و در نهایت توسط اشکانیان تار و مار شدند. البته ظاهرا کرمان از کرم گرفته نشده و ریشه دیگری دارد.(اسطوره هفتواد، سید شمس الدین نجمی، پژوهشنامه تاریخ سال نهم پاییز 1393 شماره 36)دقیقا در تل ماسه، کرم های شیئ خلودپرستیده شده، باعث برکت سیاره آراکیس بوده و بعضی از این کرم ها درون حوض قرار می گیرد. هر چند احضار کرم با ابزارهای فرمن ها، به مناسک خاصی مرتبط نیست و از روشی مرسوم برای جذب کردن و خارج ساختن کرم ها در فیلم استفاده شده است.البته کرم های شامیر نیز ممکن است مایه اقتباس بوده باشد، اما با توجه به فرهنگ مردم فرمن، به سختی می توان این کرم ها را به فرهنگ عبری مرتبط دانست.بعضی از فرمن های شمالی به منجی باور ندارند و بعضی دیگر مثل جنوبی ها، معتقد به ظهور منجی هستند.در بین اساطیر مشرکانه عربی قبل از مبعث حضرت نبی اکرم صلی الله علیه و آله، خدایان متعددی وجود داشتند که در بین اعراب شمالی و جنوبی، این خدایان متفاوت می نمود. شاید تفاوت فرهنگی فرمن ها در جنوب و شمال به این نکته بازگردد.جالب توجه است که مرکز آراکیس، آراکین، که مرکز ذخیره ماده گران بهای اسپایس نیز است، معماری شبیه به زیگورات دارد. زیگورات از اماکن مذهبی در بین النهرین باستان بوده و بقایای آن در ایران و عراق هنوز باقی مانده است. (زیگورات چغازنبیل از معروف ترین و بزرگ ترین زیگورات های جهان است.)اسپایس و نقش محوری آن در حمل ونقل نیز یادآور نفت به عنوان مهم ترین منبع در صنایع و حمل ونقل جهان باشد که اتفاقا غرب آسیا مملو از آن است. پس در مجموع می توان هویت فرمن ها را با اعراب یا مسلمانان غرب آسیا، یکی دانست.مطلب عجیب در داستان هربرت و فیلم تل ماسه این است که دین فرمن ها نه بر اساس واقعیات جهان، که تعالیمی نشات گرفته از فرقه ای باطنی به نام بنی جزرت است. معنی نام این فرقه در اثر مشخص نیست، اما نقش آنان در تمام رمان های هربرت تا پایان داستان، بسیار اساسی است. گروهی از زنان اهل ریاضت که قدرت های ماورایی داشته و به دنبال ظهور فردی به نام کویساتز هدراخ هستند. این فرقه در امپراطوری نیز نفوذ زیادی داشته و می توان گفت از متنفذترین گروه های سیاسی و عروسک گردان های پشت صحنه جهان به حساب می آیند.هر چند در فیلم، این گروه آن طور که باید بازنمایی نشده اند، اما دین فرمن ها با مبلغین بنی جزرت شکل گرفته و درواقع حاصل فریب های خواهران این فرقه است. مهدی/منجی فرمن ها نیز مفهومی جعلی از طرف همین فرقه متنفذ است. در تل ماسه، بنی جزرت ها قصد دارند با تغییرات ژنتیکی و حفاظت از نسل ها، به انسان کاملی برسند که توضیحات آن در بخش بعدی خواهد آمد. پس مجموعا در مورد دین فرمن ها، خصوصا عقائد منجی گرایانه این مردم شبه مسلمان، می توان گفت که چیزی جز بافته های بنی جزیرت نیست. نکته بعدی در شناخت فرهنگ فرمن ها، مسئله آب حیات است. در تل ماسه، کارکرد آب حیات، باز شدن ذهن و رسیدن به آگاهی بسیار زیاد و دیدن آینده است. پاول نیز برای شکوفا شدن کامل قدرتش و تبدیل شدن به کویساتز هادراخ، نیاز به استفاده از آب حیات دارد.ماجرای آب حیات نیز در اساطیر مختلف ذکر شده است.مثلا در کتاب مقدس مسیحی، عبارات مختلفی در مورد نوشاندن یا مشاهده آب حیات توسط حضرت مسیح یا خداوند وجود دارد؛ (رجوع شود به مکاشفه 21: 1-8، مکاشفه 22: 1، یوحنا 4: 1-19) اما به نظر می رسد آب حیات در تل ماسه، به جز کارکرد اسطوره ای در خود اثر، اشاره خاصی به مکاتب و ادیان نداشته باشد.مطلب بعدی در شناخت دین فرمن ها، مسئله بنی جزرت است. گروهی از زنان اهل معنویت که قدرت های ماورائی ویژه ای دارند. در فیلم های ویلنو، به جز پاول و استیلگار، که کمی شخصیت پرداخت شده ای دارد، باقی شخصیت ها هیچ اصل و نسبی نداشته و لذا مخاطب نمی تواند ارتباط خاصی با چانی، جسیکا، هارکونن ها و... برقرار کند. لذا در تحلیل هم پرداختن به این افراد بی فایده است چرا که برخلاف کتاب، نقش مهم و واضحی در پیشبرد داستان ایفا نمی کنند.

ادامه دارد...