آرشیو شنبه ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۳، شماره ۲۳۵۷۵
اخبار کشور
۱۱
نقشه استعمار برای زنان (11)

رنج طاقت فرسای زن عراقی از تحریم و اشغال

سید محمدحسین راجی

در یادداشت قبل به سوءاستفاده از زنان در زمینه سیاسی در بعد خارجی و مداخله و بی ثبات سازی در کشورهای مختلف پرداخته شد. در این نوشتار نیز مداخله در کشور ها را ادامه خواهیم داد.

عراق

در دوران جنگ سرد (1947-1991) آمریکا از ابزار سخت، از جمله عملیات های اطلاعاتی و نظامی مستقیم، برای سرکوب رقبای خود استفاده می کرد؛ برای مثال در طول جنگ سرد، سیا طرح براندازی بیش از 50 دولت ملی را در سراسر جهان با بهانه مهار کمونیسم و شوروی اجرا کرد. پس از فروپاشی نظام دوقطبی و نابودی کمونیسم بهانه جدید برای گسترش امپریالیسم آمریکایی حفاظت از «حقوق بشر» و ترویج «دموکراسی» شد. یکی از طرح هایی که برای تئوریزه کردن ایده های مذکور ایجاد شد، ایجاد اندیشکده «پروژه برای قرن جدید آمریکا» در سال 1997 با هدف «ارتقای رهبری جهانی آمریکا» بود. در سال 1998 این اندیشکده به رئیس جمهور آمریکا تغییر رژیم عراق را توصیه می کند.

عراق با بیش از 143 میلیارد بشکه ذخایر نفت، دارای یکی از بزرگ ترین ذخایر نفت در جهان است و علاوه بر نفت، گوگرد، فسفات و گاز طبیعی فراوانی نیز دارد و همچنین دارای منابع دست نخورده آهن، سرب، مس، منگنز و روی است.

غالبا تصور این است که حادثه 11 سپتامبر آمریکا علت اصلی حمله به افغانستان و عراق است اما در واقعیت چنین نیست. توهم سیادت بر جهان از طریق مداخلات نظامی به بهانه ترویج دمکراسی، آزادی و حقوق بشر به صورت ویژه به بعد از فروپاشی شوروی برمی گردد. نشانگان این حقیقت را می توان در خروج آمریکا از پیمان موشک های ضد بالستیک و لفاظی های مقامات این کشور دید. همچنین در اوایل سال 2002، پنتاگون سند محرمانه ای به نام «بررسی وضعیت هسته ای» را به کنگره تحویل داد که در آن توسعه سلاح های هسته ای کوچک را جهت مورد هدف قرار دادن عراق، کره شمالی، ایران، سوریه و لیبی، توصیه کرد؛ و اتفاقا بیل کلینتون آن را قبول کرد و طرح هایی را برای مورد هدف قرار دادن «ملت های سرکش» با سلاح هسته ای در نظر گرفت. این کشور تنها 11سپتامبر را بهانه ای برای مقابله با تروریسم و گسترش دمکراسی و حقوق بشر و حقوق زنان قرار داد و به افغانستان حمله کرد. 2 سال بعد نیز با قرار دادن عراق، ایران و کره شمالی در محور شرارت، عراق به بهانه وجود سلاح های کشتار جمعی (که بعد کذب بودن آن اثبات شد) مورد حمله قرار گرفت.

حقوق بشر و حقوق زنان یکی از ابزارهای اصلی آمریکا برای اقناع افکار عمومی، در داخل و خارج، چه قبل از حمله و چه بعد از حمله تبدیل شد. در این موضوع حتی ادبیات مشابهی نسبت به حمله به افغانستان (2001) استفاده شد که در یادداشت پیشین به آن اشاره کردیم. این موضوع برای عراق هم ترتیب داده شد و روایت سازی حول محور اینکه زنان کشور عراق مظلوم، مقهور و ناتوان هستند، صورت گرفت؛ اما در واقعیت، علی رغم جنایات متعدد رژیم صدام، زنان عراقی تا همین اواخر در میان تحصیلکرده ترین افراد منطقه بودند.

زنان عراقی مانند زنان مصری با مشارکت مهم و فعال خود در استقلال کشورشان(1958)، فضاهای سیاسی و اجتماعی را از آن خود کردند. «اتحادیه زنان عراق» که در سال 1945 تاسیس شد، مهم ترین سازمان فمینیستی در آن زمان بود. «لیگ زنان عراق» در 1952 تاسیس شد که باعث تصویب قوانینی برای زنان گردید. در نتیجه شوک نفتی، قیمت نفت در دهه های 1970 و 1980 چهار برابر افزایش پیدا کرد. برخلاف دیگر کشورهای عربی، عراق به استفاده از نیروهای داخلی، به ویژه زنان خود (از طریق تحصیل رایگان عمومی و اجباری) از طریق دولت، روی آورد. سیاست های دولتی این دیدگاه را ترویج کرد که «زن خوب عراقی یک زن شاغل تحصیلکرده است.»

اگرچه جنگ خلیج فارس در سال 1991 منجر به کشته شدن مستقیم 200 هزار نفر و نابودی زیرساخت های عراق شد، اما 13 سال تحریم اقتصادی تا سال 2003 تاثیر مخربی بر زنان و روابط جنسیتی زنان داشت. بعلاوه در طول جنگ اول خلیج فارس بیش از 340 تن اورانیوم ضعیف شده توسط ایالات متحده بر سر عراق ریخته شد (این اورانیوم ها سبب ایجاد نقایص مادرزادی، عوارض بارداری و مرگ و میر مادران بود.) از 1985 تا 1995 درصد بی سوادی زنان از 8 درصد به 45 درصد افزایش پیدا کرد، 35درصد از دختران مقطع ابتدائی دیگر نتوانستند به مدرسه بروند. ازدواج برای خیلی از زنان عراقی تبدیل به رویا شد. در سال 2003، بنیاد امداد بشری تخمین زد که تقریبا 250000 بیوه در عراق وجود دارد، اگرچه برآوردهای دیگر بیشتر بود. بحران اقتصادی باعث روی آوردن زنان به تن فروشی شد که این موضوع خشم مردم عراق را برانگیخت؛ چراکه زن در این جوامع اسلامی نماد شرف و آبروی خانواده محسوب می شود.

آمریکایی ها تلاش کردند تا با روایت سازی هایی به بهانه وجود سلاح کشتار جمعی و نقض حقوق بشر و حقوق زنان حمله خود به عراق را مشروعیت ببخشند؛ مقامات بلندپایه آمریکا، با گروهی موسوم به «زنان برای یک عراق آزاد» ملاقات کردند تا داستان های شخصی آنها را بشنوند و در مورد آینده کشور گفت وگو کنند. وزارت امور خارجه ایالات متحده نیز اسنادی را از آزار و اذیت زنان توسط رژیم عراق، از جمله سر بریدن، تجاوز جنسی و شکنجه منتشر کرد. اما پس از حمله به عراق و مشخص شدن دروغ سلاح کشتار جمعی، بهانه بهبود زندگی زنان عراقی بیش از پیش مورد استفاده قرار گرفت و «بهترین» گزینه برای استمرار امپریالیسم بشردوستانه آمریکا بود. لذا گفتمان رسمی ایالات متحده بر منافع و حقوق زنان عراقی متمرکز شد.

پس از سرنگونی حزب بعث عراق، شورای حکومت عراق به عنوان بدنه مشورتی «حکومت ائتلاف موقت عراق» برای اداره و حکومت تا زمان شکل گیری قانون اساسی و انتخابات برای پارلمان و دولت عراق تشکیل شد. نکته جالب این است که شورای حکومت عراق فقط در مسائل زنان می توانست اعمال حاکمیت کند! زیرا آمریکا درنظر داشت صحنه و فضا را برای منازعات و بحث های بعدی بر سر حقوق زنان آماده کند.

حقیقت این است که آمریکا به بهبود زیرساخت برای عراق و برای زنان عراقی، توجهی نداشت و بیشتر برنامه ها و سرمایه گذاری ها حول محور کارگاه های اندیشه ای و فنی انجام می شد؛ کارگاه هایی برای ترویج افکار لیبرال و سکولاریسم تحت عنوان حقوق زنان و توانمندسازی زنان. این وضعیت دوقطبی ای را میان فعالان و سیاستمداران زن عراقی و زنان عراقی عادی، ایجاد کرد. سپهر سیاسی عراق تبدیل شده بود به محلی برای ابراز مطالبات فعالان سکولار حقوق زن مبنی بر اینکه قانون نباید مبتنی بر اسلام باشد، و از آن طرف فعالان و مقامات زن عراقی مذهبی که نظر مخالف داشتند.

ارمغان دموکراسی آمریکایی با چاشنی سلاح های اورانیومی که هنوز مردم عراق را درگیر بیماری های شدید ژنتیکی کرده است، چیزی نبود جز مرگ، غارت، تجاوز و ویرانی. صدام سقوط کرد اما 100 صدام بدتر جای او را گرفتند.