آرشیو یکشنبه ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۳، شماره ۵۷۶۰
صفحه اول
۱
رسانه

وظیفه رسانه ملی آموزش مهارت های زندگی است

شاهپور محمدی (مستندساز و منتقد)

کشور ما از نبود آموزش و فرهنگسازی در بسیاری از بخش های جامعه به شدت رنج می برد و این وسط رسانه ملی کشور می تواند با آموزش فراگیر مهارت های زندگی برای مردم، فرهنگ عمومی را ارتقا ببخشد.

باید پذیرفت که با شرایط موجود جامعه، اکثریت مردم در ابتدایی ترین مسائل زندگی خود دچار خلا و نقصان بوده و فاقد آموزش های عمومی و مهارتی اند. بخش اعظمی از گرفتاری های اجتماعی، مربوط به رانندگی و تصادفات و مرگ و میرهای جاده ای است. نقش و رسالت نهاد رسانه در آموزش و فرهنگسازی این بخش بسیار بیشتر است. اکثریت مردم، فاقد دانش استفاده صحیح از شبکه های مجازی اند و همین موضوع باعث بروز گرفتاری های ناخواسته برای مردم و خانواده ها می شود اما آنچنان که باید آموزش و فرهنگسازی لازم در این زمینه ها صورت نمی گیرد، مگر به صورت هر از گاه و گذرا که دردی را دوا نمی کند. استرس، تغذیه ناسالم و آلودگی هوا از عوامل اصلی بروز سرطانند که چنین موضوعاتی باید با هشدارهای مداوم آموزشی از طریق رسانه همراه باشند. پیامک های جعلی ارسالی به گوشی ها به راحتی باعث تخلیه حساب های مردم می شوند و هشدارهای پلیس در این زمینه ها کافی نبوده و نیازمند ورود رسانه به این گونه گرفتاری هاست. هنوز برخی مغازه داران و صاحبان دکه های کنار خیابان نمی دانند که پت های آب معدنی را نباید جلوی آفتاب قرار داد، چرا که باعث آلودگی آب داخل بطری می شود و خطر سرطان را در پی دارد. موضوعی که در عین سادگی چقدر می تواند خطر آفرین باشد و متاسفانه آموزش های گسترده ای در این زمینه ها وجود ندارد. فست فودها و نوشابه های گازدار عامل مهم بسیاری از بیماری ها هستند اما بیشتر مغازه ها مملو از جماعتی است که با اشتیاق تمام به سراغ این نوع غذاها می روند و تخت بیمارستان ها را پر می کنند که آموزش های ممتد و نه مقطعی و گذرا از طریق رسانه می تواند در این زمینه ها کارساز باشد. و بسیاری مسائل دیگر که نمی توان در این نوشتار به همه آنها پرداخت . وقتی آگاهی و فرهنگسازی نسبت به نحوه زندگی آدم ها کنار هم وجود نداشته باشد و افراد نسبت به وظایف و مسوولیت های اجتماعی خود عامل نبوده و یا بی اطلاع باشند...

طبیعی است که جامعه با هزاران معضل و گرفتاری دست به گریبان خواهد بود. یکی از وظایف و رسالت بزرگ نهاد رسانه ملی ساخت برنامه های آموزشی ممتد و فراگیر در این زمینه هاست. هر چند رسانه ملی در برنامه های خود تا حدودی به مسائل پزشکی و تغذیه و ورزش مردم می پردازد اما به معضلات و گرفتاری های موجود در جامعه کافی نبوده و وظیفه رسانه ملی فرهنگسازی بیشتر در تمام حوزه های اجتماعی و بهداشتی است. اصولا بخش اعظم آموزش های مهارتی مربوط به زندگی اجتماعی باید در دوران کودکی و از طریق مدرسه و نظام آموزش و پرورش شکل بگیرند .اما با شرایط موجود جامعه، به نظر می رسد در مورد پرورش و مهارت آموزی کودکان در گذشته کم کاری صورت گرفته که اگر این گونه نمی شد اوضاع و احوال جامعه این گونه نبود . هم اکنون جبران این گونه خلا های فرهنگی و اجتماعی، صرفا از طریق نهاد رسانه ملی امکان پذیر است.

در کشورهایی مثل فنلاند و ژاپن نظام آموزشی به گونه ای طراحی شده اند که کودکان از همان دوران ابتدایی مهارت های فردی و اجتماعی زندگی را فرا می گیرند. طبیعی است که این کودکان وقتی بزرگ می شوند دیگر نظام اجتماعی دغدغه خطا و اشتباهات آنها را ندارد و یا کمتر دارد. به همان نسبت فعالیت بیمارستان ها و نظام قضایی و پلیس و کلانتری کمتر می شود و دولت ها با خیال راحت به امر اقتصاد و تولید و رشد و شکوفایی کشور می پردازند. اما چرا چنین اتفاقی در کشور ما نمی افتد؟ چرا نهاد رسانه ملی با این همه شبکه های در اختیار خلا آموزش های همگانی و فراگیر مردم را پر نمی کند؟ چنین مسوولیتی در شرایط فعلی جامعه بر عهده رسانه ملی کشور است و عملا غیر از تلویزیون هیچ ابزار فرهنگی دیگری وجود ندارد که بخواهد چنین بار بزرگی را به سر منزل مقصود برساند. گاه مشاهده می شود که رسانه ملی صرفا به معضلات جامعه در حد خبر بسنده می کند و سراغ مراکز انتظامی می رود که فلان دزد متبحر را گرفته اند. در حالی که همگان از اتفاقات جامعه تا حدودی باخبرند و صرف بیان و بازنمایی آنها در عین حال که برای آگاهسازی جامعه لازم است، اما کافی نیست. بزرگ ترین هنر رسانه، دادن آگاهی با رویکرد پیشگیرانه است .رسانه ملی باید به طور شبانه روزی مقوله آموزش های همگانی را برای تمام سطوح جامعه، مخصوصا مشکلات مربوط به معضلات اجتماعی و بهداشت و تغذیه مردم مد نظر قرار بدهد. اگر این اتفاق بیفتد قطعا افراد کمتری سر از بیمارستان و کلانتری و دادگاه و زندان در می آوردند.

آیا به اندازه ای که رسانه ملی به برنامه های دورهمی و مسابقه و گفت وگوهای سیاسی و ورزشی و آگهی های بازرگانی می پردازد، به همان میزان هم به مقوله آموزش های فراگیر و همگانی مردم اهمیت می دهد؟ در بحث مواد مخدر که هم اکنون به یکی از معضلات بزرگ جامعه ما تبدیل شده است، با یک بررسی کوتاه مشخص می شود بیشتر افراد گرفتار، نسبت به آثار مخرب این مواد افیونی و جرایم و پیامدهای قضایی بعد از آن بی اطلاع بوده اند.

چرا چنین مباحث مهمی با مشارکت قوه قضاییه به صورت فراگیر از طریق رسانه تلویزیون آموزش داده نمی شوند؟اگر موادفروشان با میزان مجازات و حبس های سنگین مواد مخدر آشنایی داشته باشند قطعا سراغ فروش مواد نخواهند رفت و یا درصد کمی از افراد جامعه درگیر چنین جرایمی خواهند بود. با فرهنگسازی از طریق رسانه ملی و ساخت برنامه ها و مستندهای مفید اجتماعی به صورت فراگیر و نه مقطعی، خانواده ها و جوانان خواهند توانست با آسیب ها و تبعات بعدی این گونه معضلات اجتماعی آشنایی بیشتری پیدا کنند و در نتیجه درصد گرفتاری ها و رفتارهای مجرمانه نیز در جامعه به حداقل برسد.

یا در مورد مبحث طلاق و مهریه هنوز هم که هنوز است افراد سر از زندان در می آورند در حالی که این مشکلات خانوادگی می تواند با یک ساز و کار فرهنگی و آموزشی ساده و ساخت برنامه های متنوع در مورد ازدواج و تشکیل خانواده حل و فصل شوند. وظیفه تعریف شده و انسانی نهاد تلویزیون اقتضا می کند که در مورد موضوع طلاق که هم اکنون به یک معضل بسیار جدی در جامعه تبدیل شده است، فرهنگسازی وسیعی انجام بدهد و با پرداخت بیشتر به این موضوع از فروپاشی خانواده ها جلوگیری کند.

با توجه به بودجه قابل توجه امسال نهاد رادیو و تلویزیون و امکانات وسیعی که این رسانه در اختیار دارد، انتظار می رود در این زمینه های مهم و حساس یاد شده، برنامه های فراگیر، مفید و جذاب و مخاطب پسندی تولید شوند تا آسیب ها و گرفتاری های مردم در تمام حوزه های اجتماعی به حداقل ممکن برسد .