آرشیو یکشنبه ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۳، شماره ۵۷۶۰
صفحه اول
۱
دیپلماسی

ایران و راهبرد بازدارندگی نهفته

عارف دهقاندار (کارشناس ارشد مسائل خاورمیانه)

6 سال از خروج دونالد ترامپ، رییس جمهور سابق امریکا از برجام می گذرد و با توجه به شرایط امروز نظام بین الملل و منطقه خاورمیانه و همچنین دستیابی ایران به توانمندی های غیرقابل بازگشت در زمینه هسته ای، چشم انداز احیای این توافق کمرنگ تر از هر زمانی است. ترامپ با «وحشتناک و یک طرفه خواندن برجام» و رویای توافقی قوی ترکه برنامه موشکی و منطقه ای ایران را نیز شامل شده و فعالیت متحدان منطقه ای ایران را محدود کند، در تاریخ 18 اردیبهشت سال 97 به طور رسمی از برجام خارج شد و پس از آن با وضع تحریم های یک جانبه، به دنبال این بود که ایران را به پای میز مذاکره کشانده و آن را مجبور به دادن امتیازاتی بیش از برجام کند. هر چند این خروج و وضع تحریم ها تا حد قابل توجهی اقتصاد ایران و فروش نفت آن را با مشکلات جدی مواجه کرد، اما نتوانست مانع از پیشرفت های هسته ای ایران و همچنین برنامه موشکی و منطقه ای آن شود و ایران با کاهش پله ای تعهدات خود ذیل برجام، مسیری را برخلاف خواست ترامپ پیمود. در سال 2015 که این توافق امضا شد، ایران پذیرفته بود که به مدت 15 سال، ذخایر اورانیوم خود را تا سقف 300 کیلوگرم نگه داشته و آن را تا سقف 3.67 درصد غنی کند. همچنین ایران پذیرفته بود که تعداد سانتریفیوژ های در حال کار خود را به میزان دو سوم محدود کرده و متعهد شده بود که به مدت 15 سال هیچ تاسیسات غنی سازی جدیدی ایجاد نکند و غنی سازی را فقط در تاسیسات نطنز انجام یدهد و سوخت مصرف شده آن را به خارج از کشور ارسال کند. همچنین ایران با اجرای پروتکل الحاقی تحت نظارت آژانس موافقت کرده بود. اما یک سال پس از خروج ترامپ از توافق، تهران سقف ذخایر اورانیوم خود را برداشت، غنی سازی را فراتر از حد 3.67 درصد افزایش داد و فعالیت در تاسیسات هسته ای فردو را از سر گرفت.

نباید فراموش کرد که بسیاری از پیشرفت های هسته ای ایران در واکنش به اقدامات تحریک آمیز امریکا و اسراییل صورت پذیرفته بود. اوایل سال 2020، دولت ترامپ، سردار قاسم سلیمانی، فرمانده سپاه قدس را به شهادت رساند و اندکی پس از آن بود که تهران اعلام کرد دیگر به تعهدات غنی سازی خود در توافق پایبند نخواهد بود. همچنین در اواخر سال 2020، محسن فخری زاده، دانشمند هسته ای کشورمان در نزدیکی شهر تهران توسط اسراییلی ها به شهادت رسید و پس آن بود که مجلس شورای اسلامی و شورای نگهبان برای تسریع برنامه هسته ای، غنی سازی اورانیوم تا 20 درصد، افزایش میزان تولید و نصب سانتریفیوژهای جدید، تعلیق اجرای پروتکل الحاقی و همچنین کاهش همکاری نظارتی و راستی آزمایی با آژانس بین المللی انرژی اتمی را تصویب و به تایید رساندند. لذا از اوایل سال 2021 بود که آژانس قادر به نظارت کافی بر فعالیت های هسته ای ایران بر اساس توافق برجام نبود.

سپس ایران غنی سازی اورانیوم 20 درصدی را در اوایل سال 2021 در فردو و چند ماه بعد 60 درصد را در نطنز آغاز کرد و از آن زمان، ایران به طور پیوسته میزان تولید اورانیوم غنی شده را افزایش داد.

با توجه به نکات ذکر شده، چشم انداز بازگشت به برجام بسیار کمرنگ و عملا غیرممکن به نظر می رسد. بعید است که ایران بپذیرد که شرایط را به 2015 بازگرداند و دستاوردهای هسته ای خود را به صورت غیر قابل بازگشت معامله کند. همچنین نباید فراموش کرد که ایران در حال حاضر، پس از سال ها کارکردن با سانتریفیوژهای پیشرفته ، به دانش فنی قابل توجهی دست یافته است که قابل بازگشت نیست. لذا بازگشت به توافق برجام، دیگر مزایای گذشته را برای غربی ها نیز ندارد.

نکته مهم دیگر، شرایط امروز نظام بین الملل است که امکان توافق را بیش از پیش سخت کرده است. دستیابی به توافق هسته ای در سال 2015 بدون حمایت فعال روسیه و چین امکان پذیر نبود. اما اکنون این کشورها دیگر در این مسائل با غرب همسو نیستند و امریکا با روسیه در اوکراین و با چین در تایوان درگیر است. همچنین سطح همکاری های نظامی و استراتژیک ایران و روسیه بیش از هر زمانی افزایش یافته و ایران هر چند محدود، اما نفت خود را به چین می فروشد.

مساله دیگر معادلات جدید منطقه پس از 7 اکتبر و خاصه پس از 13 آوریل و درگیری مستقیم ایران با اسراییل است که شرایط را برای توافقی شبیه برجام سخت کرده است. به نظر بسیاری از کارشناسان، ایران با پشتوانه «بازدارندگی هسته ای در آستانه» اقدام به حمله به اسراییل کرد و با توجه به تهدیدات پیش رو، بعید است اهرم «بازدارندگی هسته ای نهفته» خود را در توافق با امریکا معامله کند. اما به نظر می آید که تهران بدش نیاید که دستاورد حمله اش به اسراییل را در حوزه دیپلماسی و اقتصاد، با یک توافق محدود یا به اصطلاح «کمتر برای کمتر» نقد کند.

به نظر می رسد که هیات حاکمه جمهوری اسلامی ایران در شرایط فعلی، با توجه به محیط آشوب زده منطقه خاورمیانه و نظم در حال گذار نظام بین الملل، برای پاسخ به تهدیدات امریکا و اسراییل، راهبرد «بازدارندگی هسته ای در آستانه» یا «بازدارندگی هسته ای نهفته» را در پیش گرفته است. این بدین معناست که ایران، همچنان که از پیمان منع گسترش سلاح های هسته ای یا همان npt پیروی می کند، در صورت تهدید موجودیتی، می تواند در اسرع وقت در راهبرد دکترین هسته ای و دفاعی خود تجدید نظر کند. چند روز قبل کمال خرازی، رییس شورای راهبردی روابط خارجی در مصاحبه با الجزیره مباشر، سیگنال هوشمندانه ای را به هیات حاکمه اسراییل و امریکا فرستاد و با بیان اینکه «در صورت تهدید موجودیتی، دکترین هسته ای خود را تغییر می دهیم» تلاش کرد که در محاسبات آنها تاثیر بگذارد و بعید است که بدون هماهنگی با مقامات بالاتر این سخنان را ایراد کرده باشد.

ایران بنا دارد از این توانایی به عنوان یک اهرم فشار در برابر اسراییلی ها استفاده کرده و از این طریق رفتار آنها را کنترل کند. به یاد داریم که پیش تر و پس از عملیات «وعده صادق» شبیه سخنان کمال خرازی، توسط سردار حق طلب، فرمانده سپاه حفاظت و امنیت مراکز هسته ای کشور مطرح شده بود و او به طور صریح اعلام کرده بود که در صورت هرگونه اقدام علیه تاسیسات هسته ای کشور، امکان تغییر در دکترین هسته ای و دفاعی کشور وجود دارد و پس از آن شاهد بودیم که سطح تنش میان ایران و اسراییل تا حد زیادی کنترل شد و به رغم تهدیدات، هیچ گونه حمله ای به تاسیسات و مراکز غنی سازی ایران صورت نگرفت.

در پایان باید گفت که با توجه به شرایط منطقه و ادامه نبرد غزه و آغاز دور جدید مذاکرات میان ایران و امریکا، هیات حاکمه جمهوری اسلامی از یک سو به دنبال آتش بس فوری در غزه باشد و هرگونه پیشرفت در مذاکرات را منوط به توقف جنایات رژیم صهیونیستی در غزه و پذیرش آتش بس از سوی آنها کند و از سوی دیگر با ادامه همکاری های محدود با آژانس بین المللی انرژی اتمی و همچنین بهره گیری از اهرم بازدارندگی نهفته خود، بیشترین امتیاز ممکن را از طرف امریکایی اخذ کند.