آرشیو یکشنبه ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۳، شماره ۲۳۵۷۶
اخبار کشور
۲

خبر ویژه

نیوزویک: ایران هیچ محدودیتی در تولید انبوه موشک های نقطه زن ندارد

نشریه نیوزویک می گوید ایران دست کم 3 هزار فروند موشک آماده شلیک، از همان انواعی دارد که برخی از آنها را در حمله اخیر به اسرائیل به هدف زد.

هفته نامه آمریکایی با بیان این که حمله اخیر ایران تحول در تاریخ جنگ های مدرن است، نوشت: این درگیری با شلیک بی سابقه بیش از 300 پهپاد، و موشک های کروز و بالستیک، سامانه های پدافند موشکی اسرائیل و متحدانش را به شکلی بی سابقه به چالش کشید.

سامانه پدافند موشکی «آرو» به عنوان بالاترین سطح معماری دفاعی اسرائیل، 120 موشک را رهگیری کرد اما این واقعیت که برخی از آنها به اهداف خود رسیدند، بر خطرات موجود تاکید می کند. همچنین سامانه گنبد آهنین نیز در مقابل حمله انبوه پهپادهای شلیک شده فعال شد. سامانه دفاعی میان برد هم در مقابل موشک های کروز استفاده شد. هر دو سامانه آرو به طور مشترک توسط صنایع هوافضای اسرائیل و بوئینگ در ایالات متحده توسعه یافته اند. این برنامه در اواسط دهه 1980 و پس از آنکه رونالد ریگان از متحدان آمریکا دعوت کرد تا به برنامه جنگ ستارگان در برابر موشک های قاره پیمای شوروی توسعه یافته بود، بپیوندند، آغاز شد.

اسحاق رابین، وزیر دفاع اسرائیل در آن زمان، پیوستن به این برنامه را توصیه کرد و Arrow یکی از پروژه هایی بود که آنها برای توسعه اش به آمریکایی پیوستند. هر چند موفقیت فنی این سامانه ها قابل توجه است، اما پیامدهای حمله ایران عمیق است.

ایران به طور سنتی، از رویارویی مستقیم خودداری می کند و به جای آن از اعمال نفوذ خود از طریق گروه های مورد حمایتش مانند حزب الله، حماس، حوثی ها و دیگر گروه ها اقدام می کند. این استراتژی این امکان را برای ایران فراهم می آورد که خود را از انتقام جویی مستقیم دور نگه داشته و بتواند قدرتش را دور از مرزهای خود به نمایش بگذارد.

اما حمله مستقیم اخیر به اسرائیل، اولین حمله مستقیم از خاک ایران به اسرائیل بود و بنابراین نشان دهنده تشدید و تغییر تاکتیک ایران است. حمله مستقیم نشان می دهد که هرگونه اقدام مهم اسرائیل علیه ایران، مانند هدف قرار دادن رهبران نظامی یا خرابکاری در تاسیسات هسته ای، اکنون می تواند واکنش موشکی مستقیمی را برانگیزد.

علاوه بر این، ایران با عملیات اخیر اکنون این توانایی را خواهد داشت که بررسی کند کدام یک از موشک های شلیک شده اش و چرا موفق شده به هدف اصابت کند و سپس برنامه اش را در حملات آینده بازبینی کند. این می تواند به عنوان طرحی برای ایران برای تجزیه و تحلیل و تلاش برای دور زدن بیشتر سامانه اسرائیل در حملات بعدی باشد.

براساس ارزیابی های ارتش آمریکا، ایران تقریبا 3 هزار موشک بالستیک در زرادخانه خود دارد و در حمله اخیر به اسرائیل، از بیش از 120 موشک انداز استفاده کرده است. همه اینها نشان می دهد که ایران تقریبا با هیچ محدودیتی در توانایی خود در ساخت موشک و تجهیزات مرتبط مواجه نشده است.

اسرائیل می داند که نمی تواند دست روی دست بگذارد و مجبور است درس بگیرد؛ چرا که در هر صورت تعدادی از موشک های ایران از سامانه پدافند هوائی اسرائیل عبور کرده و به هدف اصابت کرده اند. جنبه اقتصادی ایجاد سپر موشکی را نیز نمی توان نادیده گرفت. هزینه هر موشک رهگیر سامانه آرو حدود 3 میلیون دلار است. این هزینه در هر درگیری طولانی مدت بسیار زیاد خواهد بود.

رویارویی اسرائیل و ایران، از سایه بیرون آمده و پس از حمله اخیر، اکنون شاهد موجودیت مسابقه تسلیحاتی جدید در خاورمیانه هستیم. ایران تلاش خواهد کرد تا توانایی های خود را برای غلبه بر سیستم دفاع موشکی اسرائیل تطبیق و توسعه دهد.

ایران در حال مسلح کردن کرانه باختری است

ایران از دو سال قبل توانسته تسلیحات مختلف را به کرانه باختری در فلسطین منتقل کند و در حال مسلح کردن کرانه باختری است.

هفته نامه فرانسوی «کوریر انترناسیونال» گزارشی را به نقل از روزنامه نیویوریک تایمز درباره شبکه پیچیده سپاه پاسداران برای ارسال مخفیانه اسلحه به کرانه غربی رود اردن منتشر کرد. در این گزارش ادعا شده است: «به دستور رهبر عالی ایران، سپاه پاسداران و نیروی قدس سلاح ها را که اغلب شامل تفنگ های کمری، مسلسل و موشک اندازهای ضدتانک می شوند به یاری برخی دلالان و بادیه نشینان و از طریق سوریه و اردن و بعضا لبنان، وارد کرانه غربی رود اردن می کند و هدف، گسترش جبهه درگیری های نظامی گروه های فلسطینی علیه اسرائیل و مسلح کردن ساکنان اراضی فلسطینی در مقابل ارتش اسرائیل است.

ایران در ارسال مخفیانه و گسترده اسلحه به کرانه غربی رود اردن، وسیعا عوامل اطلاعاتی و نظامی خود و همچنین شبکه های فعال موجود و بادیه نشینان مناطق مرزی اردن را به کار می گیرد.

ارسال سلاح از دو سال پیش آغاز شد و آغاز آن همزمان با وعده رهبر عالی ایران بود که در ملاقات با رهبران حماس و جهاد اسلامی در تهران قول داده بود که ارسال اسلحه به کرانه غربی رود اردن در دستور کار قرار گیرد.

گزارش نیویورک تایمز که کوریر انترناسیونال آن را منتشر کرده، این سخن امیرسعید ایروانی، نماینده ایران در سازمان ملل، را یادآوری کرده که گفته است: «ارزیابی جمهوری اسلامی ایران این است که موثرترین وسیله در مقابل رژیم اشغالگر صهیونیستی مقاومت مسلحانه است. نیروهای مقاومت فلسطینی توانایی لازم برای تولید سلاح مورد نیاز خود را به دست آورده اند.»

پاسخ جان کری به سوءتفاهم برجامی دولت روحانی

سخنگوی دولت سابق می گوید خروج آمریکا بدشانسی تاریخی ایران بود. علی ربیعی در روزنامه اعتماد نوشت: «شش سال پیش بود که ترامپ از برجام خارج شد. خروج ترامپ از برجام هم یک بدشانسی تاریخی برای ایران بود که بدون تردید تاثیراتی بر روندهای سیاست خارجی، امنیت و به ویژه اقتصاد و فقر در ایران گذاشته است. اولین نکته، حال و روز این روزهای جامعه شهادت می دهد چقدر بخشی از ظاهرا نخبگان! و جریان های سیاسی بدون درک و شناخت از برجام و تحریم، نظام جهانی، روابط بین الملل، اقتصاد و الزامات آن و حتی نگرش های مردم نسبت به امید و ناامیدی و... بوده اند... مشکل اصلی دولتمردان امروز این است که چون به دلیل درک نادرست یا غرض سیاسی آثار تحریم را انکار می کردند، حتی زبان شان هم علیه تحریم و تحریم گران نمی تواند بچرخد و ظاهرا مسئول نارسایی های فعلی هم بی دفاع دم دست شان است! مسببان وضع موجود! گویا همه تاریخ گذشته مقصرند جز اینها.

دومین نکته، مخالفان و موافقان برجام است. بزرگ ترین و مهم ترین مخالف خارجی برجام در عرصه بین المللی رژیم اسرائیل بود. گفتارها و بیاناتی که بعدها از سوی نتانیاهو منتشر شد و همچنین مواضع و رایزنی های انجام شده توسط آنها در آن روزها همگی حاکی از آن است که چگونه پایان امنیتی سازی ایران، استراتژی اسرائیل را برهم زد. من تردید ندارم که اسرائیل، بهره گیری از تمامی ابزارهای بین المللی، فشارها و بده بستان ها و همچنین ابزار عملیات روانی و جاسوسی برای تخریب جهت گیری به سمت حل مسائل بین المللی را همواره در دستور کار خود داشت و در آن زمان به کار گرفت. پس از اسرائیل، بزرگ ترین مخالف بزرگ خارجی، عربستان و به تبع آن برخی کشورهای عربی منطقه بودند. از مخالفان خارجی بعدی، باید به لابی های اسرائیل در آمریکا اشاره کرد که بیشتر در جناح جمهوری خواهان جای داشتند و در فعالیت های آنها، نگرانی از نزدیکی دموکرات ها به ایران هم دارای کاربرد داخلی برای خودشان بود و هم منافع پیوسته آنها با اسرائیل را هم هدف قرار می داد. اتفاقی شگفت که همبسته و همنشینی بسیار عجیبی را رقم می زد مواضع مخالفان داخلی ایران با برجام همانند مخالفت اسرائیل و عربستان سعودی بود. متاسفانه برخی در داخل کشور به علت عجز از نیروی تجزیه تحلیل یا منفعت سیاسی برای کسب قدرت در تله برجام ستیزی افتاده و حتی کار به آنجا رسید که تحریم ها به نوعی عادی سازی شد. گفتند سفره مردم را به برجام گره نمی زنیم و از آن گره و پیوندی که صهیونیست ها از طریق لابی قدرتمند اسرائیل در آمریکا با خروج از برجام ایجاد کرده بودند دچار غفلتی تلخ شدند.

برجام می تواند نمایانگر آن باشد که چگونه یک ایران بدون تحریم هم از نظر اقتصادی، هم از نظر اجتماعی و نشاط و پویایی جامعه حتی به لحاظ امنیت ملی، پیوندهای اقتصادی، حضور در اقتصاد جهانی می تواند ایرانی مجزا را به تصویر بکشد و حتی امنیت آفرینی کند و چگونه تحریم، ایرانی با جامعه ای مایوس و اقتصادی غیرپویا و سخت شدن زندگی مردم را جلوه گر می کند».

درباره این تحلیل ، نکاتی گفتنی است، از جمله این که: آقای ربیعی را به اظهارات اخیر جان کری وزیر خارجه دولت اوباما ارجاع می دهیم که در ششمین سالگرد خروج آمریکا از برجام گفت: اقدام ترامپ، ایران را قوی تر، و آمریکا را منزوی کرد.

به گزارش نشریه هیل، جان کری، تصمیم ترامپ به خروج یکجانبه آمریکا از برجام را فاجعه بار خواند و گفت: «این کار، امنیت آمریکایی ها را کاهش داده است. وقتی ترامپ درخواست های نزدیک ترین متحدان ما را رد کرد و ایالات متحده را از برجام خارج کرد، منطقه خطرناک تری ایجاد کرد، ایران را قدرتمند کرد و به جای منزوی کردن تهران، ایالات متحده را منزوی کرد. حتی جمهوری خواهانی که با برجام مخالف بودند، از کاخ سفید ترامپ درخواست کرده بودند تا برای حفظ اهرم فشار بر ایران در این توافق باقی بماند، اما ترامپ، هرج و مرج را انتخاب کرد. برجام توافق موثری بوده و تصمیم ترامپ برای خروج از آن، باعث تهاجمی تر شدن ایران شده است».

معنای این سخن این است که برجام، ایران را ضعیف تر و آمریکا را قدرتمندتر کرده و اجماعی جهانی علیه ایران با شمشیر همیشه آویزان تهدید تحریم ها بر سر ایران آویزان کرده بود تا دائما فشار بیاورد و باج جدید بخواهد. به همین دلیل هم بود که از همان دولت اوباما، اعمال تحریم های جدید مانند تحریم های ویزا و آیسا و سیسادا - و تدارک ریل گذاری تحریم های کاتسا در کنگره - برخلاف تعهدات برجامی غرب آغاز شد. عنایت کنید که جان کری می گوید حتی جمهوریخواهان هم خواستار حفظ برجام به عنوان اهرم فشار علیه ایران (در کنار مهار و تعطیلی برنامه هسته ای ایران) بودند. اما ترامپ که عجول بود و انفعال و میزان وابستگی دولت روحانی به برجام را هم دیده بود، تصور کرد با خروج از برجام می تواند باج چند برابری از وی بگیرد. این در حالی بود که فدریکا موگرینی مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا فاش کرد که از روحانی تضمین گرفته بود حتی اگر ترامپ از برجام خارج شود و تعهدات آمریکا برای تعلیق تحریم ها را لغو کند، باز هم ایران در برجام بماند و تعهداتش را(یکطرفه) اجرا کند(!)

نهایتا این که تبدیل برجام به اهرم فشار دولت های آمریکا، نه بدشانسی ایران بود و نه موضوعی غیر قابل پیش بینی، بلکه کاملا از سوی صاحب نظران اقتصادی و حقوقی و دیپلماتیک بارها به دولت روحانی هشدار داده شده بود اما آنها که سرمست از توهم خودساخته پیروزی بودند، حاضر نشدند به نصیحت صاحب نظران در اخذ تضمین های قوی و انجام پایاپای و متوارن تعهدات گوش بسپارند. بنابراین، دولت هشت ساله را با تحریم های دو برابر شده، برنامه هسته ای عمدتا به تعلیق درآمده، کاهش شدید صادرات نفت، اقتصاد شرطی شده، تورم 60 درصد و معدل رشد اقتصادی نزدیک به صفر تحویل دادند.

گزارش فایننشال تایمز از حال ناخوش اقتصاد آمریکا

یک روزنامه طرفدار نظام سرمایه داری غرب، ضمن بررسی وضعیت اقتصاد آمریکا، از قول رسانه های غربی تاکید کرد که «حال اقتصاد آمریکا ناخوش است».

دنیای اقتصاد می نویسد: به نظر می رسد غول اقتصادی جهان در ماه های اخیر حال و روز خوشی ندارد. اختلاف نظرهای سیاستی بایدن و پاول به معضل بزرگی تبدیل شده که تیر آن به رشد اقتصادی، بازار کار، تورم و بازارهای جهانی اصابت کرده است. کشمکش های جرمی پاول و سایر مقامات آمریکایی از جمله بایدن بر سر تغییر سیاست ها تا حدی ادامه یافته که دوره ریاست جمهوری بایدن را تلخ کرده است. بازار کار با افت شتاب خود، تورم، کاهش شاخص مدیران خرید و در نهایت کاهش رشد اقتصادی در سه ماه اول 2024، بحث داغ روزهای اخیر را تشکیل داده اند

روزنامه فایننشال تایمز در تحلیلی درباره زنگ خطر بدهی آمریکا می نویسد: فیلیپ سوگل، مدیر ناظر مالی مستقل کنگره ایالات متحده، گفت: «آمریکا با انبوهی از بدهی های فزاینده روبه رو شده و همین عامل، خطر شوک بزرگ در بازارها را افزایش داده است.» او زنگ خطر را در آمریکا به صدا درآورد و در ادامه صحبت های خود تاکید کرد: «بدهی آمریکا در مسیری ناپایدار قرار گرفته است. دفتر بودجه کنگره پیش بینی می کند که نسبت بدهی به تولید ناخالص داخلی آمریکا تا پایان این دهه از 106 درصد بالاترین میزان خود در جنگ جهانی دوم فراتر رفته و به روند صعودی خود ادامه خواهد داد. همچنین برآوردها نشان می دهد کسری کل تا سال 2030 به طور متوسط 5/5 درصد تولید ناخالص داخلی باشد که حدود 2 درصد بیشتر از میانگین سال های 1940 به بعد است.

به گفته تحلیلگران ، عامل تشدیدکننده این بدهی ها وضعیت سیاسی است؛ به خصوص با نزدیک تر شدن به دوره انتخابات ریاست جمهوری آمریکا و احتمال زیاد پیروزی ترامپ این بدهی ها افزایش خواهد یافت. دونالد ترامپ اعلام کرده است که در صورت پیروزی در انتخابات، مالیات را کاهش می دهد که این رویداد 5 تریلیون دلار دیگر به بدهی این کشور می افزاید. بدهی رو به رشد آمریکا بر هزینه های استقراض بلندمدت آن فشار می آورد. سیاست مالی سست می تواند انتظارات تورمی و ریسک بدهی در دوره های طولانی تر را افزایش دهد. بازدهی بالا هزینه وام را افزایش می دهد و می تواند رشد اقتصادی را تضعیف کند. از آنجا که خزانه داری ایالات متحده به عنوان معیار قیمت گذاری بدهی در سطح جهان عمل می کند، افزایش هزینه وام ها به ثبات اعتباری و مالی در خارج از کشور نیز ضربه می زند .

فایننشال تایمز همچنین از افت شتاب بازار کار در ایالات متحده خبر داده و به نقل از گزارش وزارت کار آمریکا اعلام کرد که در ماه آوریل نزدیک به 175 هزار فرصت شغلی جدید ایجاد شد که این مقدار از پیش بینی های قبلی بسیار کمتر است. آمار منتشر شده نشان می دهد که شغل های ایجاد شده در این کشور به پایین ترین سطح خود در شش ماه گذشته رسیده است.

در همین حال به گزارش اس اند پی گلوبال، بخش تولید ایالات متحده در ماه آوریل دچار افت شد؛ زیرا سفارش های جدید برای اولین بار در سال 2024 روند منفی به خود گرفت. شاخص مدیران خرید(PMI) نشان دهنده اطلاعات در مورد شرایط فعلی و آینده کسب وکار به تصمیم گیرندگان، تحلیلگران و سرمایه گذاران شرکت است. شاخص مدیران خرید عددی از صفر تا 100 است. اگر این شاخص رقم 50 واحدی را نشان دهد به این معناست که فعالیت اقتصادی پایدار است. نمره بالاتر از 50 نشان دهنده رشد اقتصادی و نمره کمتر از 50 نشان دهنده کوچک تر شدن اقتصاد است. مقدار این شاخص در ماه گذشته، در مقایسه با ماه های پیش از آن کاهش یافته و به 50 رسیده است. شاخص فعالیت های تولیدی به زیر 50 سقوط کرد؛ زیرا روند تولید کالا در ماه آوریل کاهشی شد. افزایش هزینه ها موجب شده تا تولیدکنندگان با امید به کاهش نرخ بهره و در نتیجه روند نزولی تورم در ماه های آتی، خرید مواد اولیه خود را به تعویق بیندازند.