آرشیو دوشنبه ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۳، شماره ۲۳۵۷۷
تصویر روز
۸

بازخوانی سنت ها در نون خ

منصور مهدوی

رسانه ملی به طور طبیعی باید بازنمای فرهنگ و سنت بومی باشد ولی طی دهه های گذشته سریال های صداوسیما اغلب در یک قالب تکراری و ماجراهایی را به تصویر می کشیدند که تنها اندکی با هم تفاوت داشته اند و می کوشند مردم را «سرگرم» کنند. در این میان سریال «نون خ» با پردازش فضای بومی و توجه به گویش محلی و آداب و رسوم کوشیده است فضای جدیدی را در قاب تلویزیون به تصویر بکشد. هنرپیشه ها معمولا از لباس های زیبای بومی و محلی استفاده می کنند لباسهایی که بخش مهمی از تاریخ و فرهنگ ایران هستند و حاکی از روحیه شاد، پرنشاط و نجیب زن و مرد ایرانی دارد و در هر بخشی از این خاک پهناور گویای نکته ای ظریف و مهم درباره روانشناسی انسان هاست.

ظاهر افراد در سریال، طبیعی و آشناست. همان افرادی که در اطراف خود می بینیم. کارگردان، نخواسته از چهره های به اصطلاح امروزی استفاده کند. تلاش فیلم و سریال های متنوع برای ساختن چهره ای جذاب و البته کاذب از هنرپیشه ها آن قدر رواج پیدا کرده که قیافه های معمولی کوچه و محله در نظر عموم مخاطبان بیگانه جلوه می کند و همین امر به رواج عمل های ویرانگر و کشنده زیبایی دامن می زند. ولی چهره ها در این سریال عمدتا مثل میوه ارگانیک، طبیعی و خودمانی هستند.

ماجراها و روابط بین افراد در سریال در حقیقت رخدادهای بین پدر، دختر، داماد، عمه، عمو و... است. همین امر می تواند تاکیدی بر اهمیت خانواده باشد. امروزه تلاش پرحجمی برای کنار زدن خانواده و حتی شکستن حرمت ارکان خانواده در جریان است و حتی برخی کارگردان ها را باید «ضدخانواده» نامید. تلاش سریال برای روایت انواعی از رخدادهای متضاد و مطبوع در جمع خانواده و خاندان (طایفه) در حقیقت پاسخی به همه تحرکات ضدخانواده است. در واقع جامعه بیشتر از آنکه به دیدن فیلم یا سریالی با فیلمنامه پرکشش و بازیگرانی مشهوری نیاز داشته باشد به آینه ای نیاز دارد که زندگی معمولی مردم را به تصویر بکشد.

دکوراسیون فضای خانه در فیلم ها و سریال ها به شدت مدرن شده و رقابت فاجعه باری در مدگرایی بین آنها شکل گرفته است که همین امر در آتش مصرف گرایی دمیده است و افزون بر آن، فضای سنتی خانه های ایرانی از ذهن بسیاری افراد پاک شده است. در این سریال بار دیگر تصویر گلیم ها و قالی ها و... چشم مخاطب را نواخت. بر این اساس می توان گفت استفاده سریال از مکان ها و فضاسازی های سنتی در خانواده های ایرانی جلوه های بصری سریال را دوچندان کرده بود.

زبان فارسی طی دهه های گذشته در آثار سینمایی و تلویزیونی دچار تنزلی فاجعه بار شده است تا جایی که نوع گفت وگوها بین شخصیت ها عاری از اصطلاحات رایج بین مردم است بلکه گاه اصطلاحات نامانوس و جدید و حتی در مواردی فرنگی را بین مردم رواج می دهند. اگر چه همین سریال هم در مواردی از این آفت در امان نمانده است ولی در مجموع، با تکیه بر زبان اصیل کردی اصطلاحاتی چون باوم، ممنون دار، دردت به جانم و... باعث از بین بردن فاصله زبانی بین خود و مخاطب شده است.

گاه در فضای مجازی مراسم های شادی و شیون ایرانی که پر از نکته و ظرافت است به ریشخند گرفته می شود چنین اقدامی از سوی غربی ها و غرب پرستان، باعث غربت سنت های کهن این مرز بوم بین مردم و به ویژه نسل جوان شده است. این سریال در موارد متعدد کوشیده است با نگاهی توام با احترام و تعظیم به سنت های ایرانی بنگرد و آنها را برای مخاطب تبیین کند. البته کارگردان در مواردی مانند شوخی با مراسم ترحیم -که یکی از نقاط قوت فرهنگ ایرانی است- نشان داده است گاه خط سیر سریال خود را از دست داده و دچار نوعی انفعال در برابر همان جریان ضدفرهنگ و سنت ستیز شده است. تکرار برخی ابیات معروف مداحی (خدایا چنان کن سرانجام کار...) از زبان یک فرد فریبکار در سریال نیز به نوعی ضدیت با سنت به شمار می رود.

نشان دادن تصویری کاریکاتوری و غیر واقعی از کولبری با فضای سریال هماهنگ نبود هر چند سریال کوشید با نشان دادن پیشرفتهای علمی کشور و خدمات ویژه نظام سلامت به مردم، به نحوی آن را جبران کند.

اقدام قابل توجه این فصل از سریال، به تصویر کشیدن اقوام مختلف کنار همدیگر و نشان دادن هنرهای آنها و لباس های زیبا و پرمعنایشان در یک قاب بود. نشان دادن مهمان نوازی، دوستی و محبت وافر اقوام مختلف نسبت به همدیگر در حقیقت بیانگر جلوه ای از اتحاد ملی هزاران ساله بین اقوام ایرانی است که امروز دشمنان سیه روی این مرز و بوم به دنبال زدودن این اتحاد هستند. افزون بر اینکه نشان داد دفاع در جنگ تحمیلی برای همه اقوام، مقدس است و حتی در بلوچستان هم رزمندگان به مثابه قهرمانان ملی دارای شان بالای اجتماعی هستند. در شرایطی که دشمنان ایران می کوشند بلوچستان را ناامن نشان دهند و برخی تجزیه طلبان را به نام بلوچ برجسته می کنند، نشان دادن امنیت و حس وطن دوستی مردم شریف بلوچ حائز اهمیتی دوچندان است.

در سال های اخیر کلیدواژه «تحول» بارها از زبان مسئولان ارشد صداوسیما شنیده شده است ولی در عمل تغییر خاصی در راهبردها رخ نداده است. به نظر می رسد بازیابی «سنت ها» در رسانه ملی می تواند یک راهبرد تعیین کننده برای هویت بخشی به جامعه و شکل دهی «مقاومت فرهنگی» در برابر ناتوی فرهنگی باشد.

ناتوی فرهنگی قصد دارد با سینمای جشنواره ای و استفاده ابزاری از هنرمندنماهایی که از تخریب فرهنگ کشور خود ابایی ندارند تار و پود فرهنگ جامعه ما و سایر ملت های ریشه دار را از هم بگسلد در این میان نهادهای هنری و فرهنگی از طریق بازنمایی سنت هایی پرمغز و اصیل به نسل جدید می توانند ضمن حفظ انسجام جامعه شکاف نسلی پدید آمده را نیز ترمیم کند چرا که امروز به واسطه هجوم پرحجم فضای مجازی و ماهواره ها نه تنها فاصله بین نسل ها در حال ازدیاد است که سرعت تغییر در فرهنگ و رسوم رایج جامعه به شدت فزونی گرفته است.