eftekhar h
-
مقدمهشناسایی مبتلایان به کم کاری مادرزادی تیروئید، فنیل کتونوری، فاویسم و درمان به موقع آن ها، یکی از اولویت های نظام سلامت است.این مطالعه با هدف بررسی علل پوشش ناکافی غربالگری نوزادان در محدوده مرکز بهداشت شمال تهران در دی ماه 1389انجام شد.روش کاربررسی مقطعی بر روی 595 نفر از والدین نوزادان، از طریق پرسشنامه انجام شد و نتایج از طریق نرم افزار SPSS 16 تحلیل شد.یافته هااز 595 نوزاد بررسی شده، 544 نوزاد (4/91%) غربالگری شده بودند. از نظر محل انجام غربالگری، 2/75% نوزادان در مرکز بهداشتی درمانی، 2/13% در بیمارستان محل تولد، و 6/11% در بخش خصوصی بررسی شده بودند. فقط 2/75% نوزادان مطابق استاندارد غربالگری شده بودند. براساس تحلیل آماری، بین متغیر افزایش سن مادر (002/0 p=) و مرتبه بارداری (001/0 p<) با انجام غربالگری نوزاد ارتباط معکوس وجود داشت؛ یعنی با افزایش سن مادر و مرتبه بارداری، احتمال انجام غربالگری کمتر شده بود. در حالی که بین متغیرهای مراقبت بارداری در مراکز بهداشتی درمانی (024/0 p=) و میزان آگاهی والدین (001/0 p<) با انجام غربالگری نوزاد ارتباط مستقیم وجود داشت؛ یعنی با افزایش میزان آگاهی والدین و مراجعه مادر در دوره بارداری به مراکز بهداشتی درمانی، احتمال انجام غربالگری بیشتر شده بود.نتیجه گیریمهم ترین علت پوشش ناکافی برنامه، انجام غربالگری در محل بیمارستان و بخش خصوصی است. برای دستیابی به میزان واقعی پوشش برنامه، لازم است زمینه همکاری بخش بهداشت و درمان قوی تر گردد. از طرفی در مورد غربالگری نوزادان، لازم است تا اطلاع رسانی کافی به والدین انجام گیرد.
کلید واژگان: پوشش، غربالگری، نوزادان، مادرزادی، شمال تهرانIntroductionEarly detection and treatment of congenital hypothyroidism، phenylketonuria (PKU)، and G6PD deficiency are among priorities of health system in Iran. This study was conducted in 2010 to investigate causes of inadequate coverage of neonatal screening in north Health Center area in Tehran.MethodsIn this cross-sectional study، 595 parents were interviewed. Data were collected using a questionnaire and were analyzed in the SPSS-16.ResultsFrom 595 newborns، 544 (91. 4%) underwent screening; 75. 2% were screened in health centers، 13. 2% in hospitals of birth and 11. 6% in private sectors. Only 75. 2% of newborns underwent standardized screening. There were negative relationships between maternal age (p=0. 002)، and pregnancy gravidity with screening rate. There was a positive relationship between prenatal care in health centers (p=0. 024)، and knowledge of parents (p<0. 001) with screening rate.ConclusionSetting of the s creening is the main reason for inadequate coverage of the program. To achieve a proper coverage، collaboration between health and medical sectors should be improved. Also، parents should be informed adequately on benefits of newborn screening program.Keywords: coverage, screening, newborn, congenital, Iran -
مقدمه
امروزه جراید کثیرالانتشار به جهت توزیع وسیع در سطح ملی، قیمت مناسب، دسترسی سریع و به روز بودن از اهمیت ویژه ای در افزایش آگاهی و ادراک جوامع برخوردار می باشند. هدف از این مطالعه، ارزیابی کمی و کیفی مقالات مرتبط با سلامت در 3 روزنامه کثیرالانتشار کشور می باشد.
روش کاردر این مطالعه مقطعی، سه روزنامه همشهری، کی هان و ایران به تعداد 60 نسخه از هر روزنامه از لحاظ تعداد مقالات مرتبط با سلامت از طریق تکمیل پرسشنامه بررسی گردیدند.
یافته هادر این مطالعه 696 مقاله مرتبط با سلامت مورد بررسی قرار گرفتند که یک چهارم آن ها مقالات تحقیقاتی بوده اند. متوسط تعداد این مقالات در هر نسخه 8/3 بود. منبع مقالات در بیشتر موارد خبرنگاران و آژانس های خبری داخلی بوده اند. محل درج مقالات در اکثر موارد بخش علم و تکنولوژی بوده و مقالات در بیش از 70% موارد از نوع خبری بودند و در بیش از 50% موارد با ارایه اطلاعات بهداشتی موجبات حفظ و تقویت سلامت مردم را فراهم کرده اند. 70% مقالات تحقیقاتی در کشورهای توسعه یافته اجرا شده و جمعیت عمومی بیشترین مخاطبین این تحقیقات را تشکیل می دادند.
نتیجه گیریرسانه ها نقش موثری در انتقال اطلاعات مرتبط با سلامت ایفا می کنند. بدیهی است توانمند سازی محققین در انتشار نتایج متناسب با گروه هدف از اهمیت بسزایی در ارتقاء سلامت جامعه برخوردار خواهد بود.
کلید واژگان: مقاله مرتبط با سلامت، روزنامهIntroductionNowadays, newspapers are of high importance in raising community awareness due to their large daily circulation, national distribution, appropriate price and accessibility. The present study was conducted to assess the quality and quantity of published health research results and news in three national broadsheet newspapers with large daily circulation.
MethodsIn this cross-sectional study, Sixty issues of three newspapers named Iran, Keyhan and Hamshahri have been assessed in terms of the number of published health article using a validate questionnaires.
ResultsIn this study, 696 health related articles were found one forth of them represented the results of different health researches. The mean number of these articles in each edition was 3.8. The sources of most of these articles were interviews of the journalists and national news agencies. Most of health or health research results have been situated in knowledge and technology sections and more than 70% of articles were news-type. More than 50% of health related articles provided health promotion results. 70% of health research articles had been conducted in developed countries. Target group of mentioned news and research results were public community.
ConclusionMedia has effective role in transferring health information. It is obvious that empowerment of researchers on how to disseminate knowledge based on their audience have important roles in public health promotion.
-
مقدمه و اهدافمراقبت ازخود یک ساختار چند بعدی است که لازمه انجام آن اتخاذ رفتار هایی است که خود متاثر از دانش، ادراکات و باورهای فرد نسبت به خود مراقبتی است. هدف از این مطالعه بررسی دیدگاه ها و نظرات مردم جنوب شهر تهران نسبت به خود مراقبتی است.روش کاربا استفاده از نمونه گیری خوشه ای، 1200 نفر از افراد بالای 15 سال با استفاده از برگ مصاحبه مشتمل بر اطلاعات جمعیت شناختی، رضایت از سلامت عمومی، عوامل ممانعت کننده و قادرکننده خود مراقبتی و منابع اطلاعاتی خود مراقبتی، مورد مصاحبه قرار گرفتند. روایی این ابزار از طریق اعتبارمحتوی و پایایی آن از طریق محاسبه ضریب آلفای کرونباخ سنجیده شد. داده ها با استفاده از آمار توصیفی و تحلیلی تجزیه و تحلیل شد.نتایجمیانگین سنی افراد مورد مطالعه 2/5 ± 9/27 سال بود که 935 نفر (82%) از وضعیت سلامتی خود در شش ماه گذشته راضی بودند، 658 نفر (55%) اظهار داشتند دارای دانش خود مراقبتی نیستند، 986 نفر (82%) علاقه مند به خود مراقبتی بوده و 1035 نفر (86%) خود را در امر خود مراقبتی فعال می دانستند. کمتر از 5% افراد دارای سبک زندگی سالم از نظر رژیم غذایی و فعالیت جسمانی منظم بودند.نتیجه گیریاین مطالعه نشان داد، علیرغم اینکه اکثریت افراد خود را علاقه مند و فعال در امر خود مراقبتی می دانستند، اظهار می کردند که دارای دانش خود مراقبتی نیستند و درصد کمی از آنان دارای عملکرد صحیح خود مراقبتی هستند.
کلید واژگان: خود مراقبتی، آگاهی، نگرش، عملکرد، مطالعه مبتنی بر جمعیت، ایرانBackground And ObjectivesAlthough in many developed and developing countries, self care is the most important part of primary care, in Iran it has not been supported as well as its values. The aim of this study was to assess the views of general people living in south of Tehran about self care.MethodsThis was a population based study in which 1200 individuals aged 15 years and over were interviewed using cluster sampling. A structured interview questionnaire which including 5 sections on regarding demographic characteristics, views on general health, views on self care knowledge, interest and practice, views on barrier and enabler factors for self care, and views on sources of information was used. Content validity and cronbach’s alpha coefficient was used for its validity and reliability. Data were analyzed through spss version 11.ResultsThe mean age of participants was 27.9 ± 5.2 years. Six hundred and fifty eight respondents (55%) stated they were not knowledgeable on self care, 986 (82%) and 1035 (86%), were interested and self rated themselves active regarding healthy life style, respectively. In practice, only fifty three participants (4%) were actually active in eating ≥7 glasses of water daily, 31 (3%) stated they ate more than five portions of fruits daily and 51(4%) did physical activity more than 3 hours weekly.ConclusionsThe findings of this study have highlighted the significant role of information in doing self care activities. -
مسمومیت حاملگی به طور معمول به صورت نشانگانی از افزایش فشار خون ناشی از حاملگی به همراه پروتئینوری با ادم تعریف می شود و پرفشاری در حاملگی عبارتست از فشار خون سیستولیک بالای 140 میلی متر جیوه، یا فشار خون دیاستولیک بالای 90 میلی متر جیوه در حداقل 2 بار اندازه گیری جداگانه به فاصله حداقل 6 ساعت. مسمومیت حاملگی یک عامل مهم ایجاد عوارض در مادر، مرگ پیش از ولادت (Prenatal death) و زایمان زودرس می باشد. از سوی دیگر بارداری های ناخواسته با شیوع 38 درصد در جهان، زنان را در معرض بروز علایم فشار عصبی، خطر افزایش بروز سقط، زایمان زودرس و تولد نوزادان کم وزن قرار می دهد. از آنجا که تاکنون ارتباط بین بارداری های ناخواسته و مسمومیت حاملگی، مورد بررسی قرار نگرفته بود، این مطالعه به منظور تعیین وجود یا عدم وجود این ارتباط طراحی شد. در این مطالعه 1800 زن باردار با سن بارداری کمتر از 28 هفته در دو گروه بارداری های خواسته و ناخواسته با تعداد مساوی (900 نفر در هر گروه) از زمان ورود در مطالعه تا زمان زایمان تحت بررسی و مراقبت های معمول بارداری قرار گرفتند. در صورت بروز پرفشاری و ادم (خیز)، زن باردار مبتلا به مسمومیت حاملگی تشخیص داده شد. در این مطالعه 23 مورد (2.5 درصد) مسمومیت حاملگی در گروه مادران دارای بارداری های خواسته و 37 مورد (4 درصد) در گروه مادران دارای بارداری های ناخواسته به وقوع پیوست که تفاوت بین دو گروه معنی دار نبود P=0.066, Odds ratio= 1.635(0.963-2.774).
در مدل رگرسیون لجستیک چند متغیره نیز ارتباطی بین بارداری های ناخواسته و وقوع مسمومیت حاملگی مشاهده نشد. P=0.081, Odds ratio=1.603(0.943-2.724).
از آنجا که با وجود بررسی های مختلف علل دقیق وقوع مسمومیت حاملگی شناخته نشده اند، باید مطالعاتی در سطح وسیع تر و در جوامع مختلف در این مورد انجام شود تا بتوان به قضاوت صحیحی در مورد ارتباط بارداری های ناخواسته و مسمومیت حاملگی دست یافت.کلید واژگان: مسمومیت حاملگی، حاملگی ناخواسته، مراقبت دوران بارداری، مراکز بهداشتی درمانیPayesh Journal, Volume:7 Issue: 1, 2008, PP 29 -33Objective(s)To determine and compare the risk of preeclampsia in planned versus unplanned pregnancies in Tehran, Iran.
MethodsWe studied 1800 pregnant women attending the urban and rural health centers of Shahr-e-Rey in Tehran for their routine prenatal care. The subjects were divided into 2 groups: Group A consisted of women with planned pregnancy and group B included women with unplanned pregnancy. Inclusion criteria were: gestational age less than 28 weeks at the time of entering the study and consent to take part in the research. Both groups were followed through their prenatal care and up to their delivery. The occurrence of preeclampsia was ascertained by the presence symptoms (hypertension and edema) in the prenatal visits. Hypertension was defined as systolic blood pressure> 140 mmHg or diastolic blood pressure> 90 mmHg measured on 2 separate occasions, at least 6 hours apart.
ResultsThere were 23 cases of preeclampsia in Group A (2.5%) and 37 cases in Group B (4%). The difference between the two groups was not statistically significant (P =0.066, Odds ratio=l.635, 95% CI=0.96-2.77). In multiple logistic regression analysis, there was no significant relationship between unplanned pregnancy and preeclampsia (P-value=0.081, Odds ratio= 1.603, 95% CI= 0.943-2.724).
ConclusionThere was no significant relationship between unplanned pregnancy and preeclampsia. As there is not enough evidence in the literature to support this finding, larger studies are recommended to evaluate the relationship between unplanned pregnancy and preeclampsia.
Keywords: Unplanned pregnancy, Preeclampsia, Prenatal care, Health center -
دیابت یک بیماری مزمن در تمام دوران زندگی است و کنترل آن نیاز به تغییرات اساسی در سبک زندگی بیماران دارد.هدف این مطالعه تعیین تاثیر مداخله آموزشی بر آگاهی،رفتار، هموگلوبینA1c و کیفیت زندگی مرتبط با سلامت در بیماران مبتلا به دیابت بود.
جمعیت مورد مطالعه شامل بیماران مبتلا به دیابت نوع 2 تحت پوشش درمانگاه دیابت بندر عباس بود. 80 بیمار به طور تصادفی انتخاب شدند و به طور تصادفی به دو گروه مداخله و کنترل تقسیم شدند و به هر گروه 40 نفر اختصاص یافت. آگاهی و رفتار بیماران با استفاده از پرسشنامه، هموگلوبین A1c با روش کالریمتری و کیفیت زندگی مرتبط با سلامت با استفاده از پرسشنامه WHOQOL-BREF تعیین گردید. جلسات آموزش گروهی برای گروه مداخله برگزار شد و چها ماه بعد مورد ارزیابی قرار گرفت.گروه کنترل نیزپرسشنامه ها را در اولین ملاقات و 4 ماه بعد از آن تکمیل نمودند.
گروه مداخله افزایش معنی داری در میانگین آگاهی از 7/6 به 8/15 (000/0 = p)، سلامت فیزیکی از 7/64 به 2/77 (000/0= p) و سلامت روانی از 56 به 4/71 و کاهش معنی داری در میانگین هموگلوبین A1c از 4/9 به 2/8 (000/0 = p) و همچنین افزایش معنی داری از نظر کنترل شخصی قند خون، کنترل وزن، ورزش و رعایت رژیم غذایی داشت.گروه کنترل هیچ تغییر معنی داری در متغیر های اندازه گیری شده بجز آگاهی نداشت.
کاهش در میانگین هموگلوبینA1c و بهبودی در بعد فیزیکی و روانی کیفیت زندگی گروه مداخله به طور عمده ناشی از تغییر در رفتار آنها است.نتایج این پژوهش از نظر بالینی برای بیماران مبتلا به دیابت نوع 2 سودمند است و کمکی برای پزشک در کنترل بهتر دیابت است. ضمنا روش آموزشی مورد استفاده، ارزان، مناسب برای مراقبتهای کلنیکی اولیه و قابل اجرا است.
کلید واژگان: هموگلوبینA1c، کیفیت زندگی مرتبط با سلامتDiabetes is a chronic disease of lifelong duration, and its management requires a fundamental change in the patient’s lifestyle. The aim of this study was to evaluate the efficacy of a health education program on the knowledge, behavior, HBA1c and health related quality of life of diabetic patients after following the patients’ participation in the program. The study population consisted of type 2 diabetic patients attending at Bandar Abbas diabetic clinic. Eighty patients were randomly selected and they were randomly assigned to two groups, 40 to the intervention and 40 to the control group. At the initial visit and 4 months after education, knowledge and behavior were assessed by questionnaire; HBA1c measured by colorimetric method and health-related quality of life assessed by means of WHOQOL-BREF questionnaire. The education sessions for intervention group were held at diabetic clinic. The 40 patients that assigned to the control group gave the appropriate consent and completed questionnaires at baseline and after 4 months. The intervention group had statistically significant increase in the mean of knowledge score from 6.7 to 15.8(p=0.000), physical health from 64.7 to 77.2 (p=0.000) and psychological health from 56 to 71.4(p=0.000) and had statistically significant reduction in the mean of HBA1c from 9.4 to 8.2 (p= 0.000).Also the intervention group had statistically significant increase in self-monitoring blood glucose, weight monitoring, exercise and diet. Patients in control group showed no significant changes in the outcomes measured except for knowledge. The decrease of HBA1c and increase of physical and psychological health mostly are due to change in behavior. This program is clinically worthwhile for patients with type 2 diabetes, and is an aid to physicians. Also This Approach is cheap, well-suited for primary care clinical, and applicable. -
دیابت یک بیماری مزمن است و کنترل آن نیاز به تغییرات اساسی در سبک زندگی بیماران دارد. انتظار می رود بیماران 95 درصد از کنترل دیابت را شخصا انجام دهند. هدف این مطالعه تعیین تاثیر مداخله آموزشی در چارچوب مدل اعتقاد بهداشتی در پیش بینی تغییر رفتار بیماران دیابتی بود.
جمعیت مورد مطالعه، بیماران مبتلا به دیابت نوع 2 تحت پوشش درمانگاه دیابت بندرعباس بودند.80 بیمار انتخاب شده و به طور تصادفی به دو گروه مداخله (40 نفر) و کنترل (40 نفر) تقسیم شدند. به منظور تعیین رفتار و نگرش بیماران در چارچوب مدل اعتقاد بهداشتی و خودکارآمدی، اطلاعات از طریق تکمیل پرسشنامه طی مصاحبه مستقیم و سازمان یافته با نمونه های انتخاب شده و در دو نوبت قبل از مداخله آموزشی و چهار ماه بعد از آن جمع آوری گردید. پس از مداخله، افزایش معنی داری در امتیازات حساسیت درک شده (از 3/6 به 7/8)، شدت درک شده (از 6/13 به 8/16)، منافع درک شده (از 3/13 به 6/16)، خودکارآمدی (از 3/20 به 3/25) و رفتار (از 94/3 به 7/7) و کاهش معنی داری در موانع درک شده (از 6/14 به 1/11) در بیماران گروه مداخله در مورد بیماری دیابت و انجام فعالیت های خود مراقبتی ایجاد گردید (P<0.001)، اما در گروه کنترل تغییر معنی داری مشاهده نشد. همچنین نتایج به دست آمده نشان داد که خودکارآمدی (P<0.001) و تهدید درک شده (P=0.001) نقش موثری در پیش بینی تغییر رفتار دارند.
اگرچه بعد از مداخله آموزشی تغییر معنی داری در رفتار بیماران گروه مداخله ایجاد شد، اما برای رسیدن به حالت مطلوب هنوز فاصله زیادی وجود دارد. با این وجود استفاده از مدل اعتقاد بهداشتی با تاکید بر خودکارآمدی و حساسیت و شدت تهدید درک شده به منظور پیش بینی و تغییر رفتار در بیماران دیابتی مفید است و در آموزش به این بیماران که هدف آن تغییر سبک زندگی در بلند مدت است، ارتقای خودکارآمدی از اهمیت ویژه ای برخوردار است.کلید واژگان: دیابت، نگرش، رفتار، مدل اعتقاد بهداشتیPayesh Journal, Volume:4 Issue: 4, 2005, PP 263 -269Objective(s)To evaluate the efficacy of educational intervention using the Health Belief Model (HBM) in order to predict behavior change in diabetic patients.
MethodsThe study population consisted of type 2 diabetic patients attending a diabetes clinic in Bandar Abbas. Eighty patients were randomly selected and assigned to two groups, 40 to the intervention and 40 to the control group. Education sessions for the intervention group were held at the diabetes clinic. At the initial visit and 4 months after education, behavior was assessed using an interview schedule; attitude and self-efficacy were assessed by a questionnaire.
ResultsThe intervention group had a statistically significant increase in the mean perceived susceptibility from 6.3 to 8.7 (P<0.0001), in perceived severity from 13.6 to 16.8 (P<0.0001), in perceived benefits from 13.3 to 16.6 (P<0.0001), in self-efficacy from 20.3 to 25.3 (P<0.0001), in behavior from 3.94 to 7.7 (P<0.0001) and a statistically significant decrease in perceived barriers from 14.6 to l 1. l (P<0.0001). Also self-efficacy and perceived threat were associated with behavior change.
ConclusionThe Health Belief Model, with emphasis on self-efficacy, perceived susceptibility and perceived severity (perceived threat) is useful in diabetes education in order to predict and change patient behavior. It can also be used in research and behavior modification programs for diabetic patients.
Keywords: Diabetes, Attitude, Behavior, Health Belief Model -
باتوجه به اینکه انتخاب و حفظ رفتارهای تغذیه ای سالم، یکی از عوامل مهم در پیشگیری از بیماری های قلبی و عروقی می باشد، این پژوهش به منظور بررسی عوامل خطر تغذیه ای و ارتباط آنها با بیماری ایسکمی قلبی انجام شد. مطالعات بصورت مورد-شاهدی، در پاییز 1382 و در مرکز قلب تهران و بیمارستان قلب شهید رجایی تهران انجام گردید. تعداد 100 نفر بیمار ایسکمی قلبی و 100 نفر از افراد سالم، به تایید متخصص قلب بعنوان شاهد وارد مطالعه شدند. اطلاعات تغذیه ای از طریق پرسشنامه تکرر مواد غذایی گردآوری شد و برخی عوامل خطرساز مهم مثل فشار خون، هایپرلیپیدمی (چربی خون بالا)، دیابت، شاخص توده بدنی و فعالیت فیزیکی نیز بررسی شدند. بیماری ایسکمی قلب با مصرف چربی، روغن های جامد و هیدروژنه رابطه مستقیم و با مصرف میوه و سبزی رابطه معکوس داشت (P<0.001) عوامل خطر تغذیه ای در گروه بیماران مصرف کم ماهی و استفاده زیاد از غذاهای سرخ شده بود، که بترتیب خطر بیماری را 13.96 و 54.65 بار افزایش می دادند. داشتن رژیم غذایی پرچرب و کم فیبر در گروه بیماران، خطر بیماری قلبی را در حدود 20 برابر افزایش داد. عوامل خطر تغذیه ای عمده در این مطالعه عبارت بودند از: مصرف کم میوه، سبزی و ماهی و مصرف کمتر روغن های مایع، درحالیکه روغن های هیدروژنه که حاوی اسیدهای چرب نامطلوبند، منبع اصلی چربی در رژیم غذایی بیماران بودند. بنابراین اجرای برنامه های آموزشی جامعه محور برای ارتقای تغذیه سالم و بهداشتی ضروری بنظر می رسد.
کلید واژگان: بیماری های قلبی، عروقی، رژیم غذایی، بیماری های ایسکمیک قلبیAs adoptin and maintenance of healthy eating behaviours is an important factor for Ischemic Heart Disease (IHD) prevention, this research was conducted to determin dietetic risk factors in relation to IHD. This is a case – control study conducted in fall 2003 in Tehran Heart Center and Tehran Shahid Rajaii hospital. 100 subjects with IHD, as cases and 100 controls with no cardiovascular disease in their medical history, participated in the study.Nutritional data was collected by Food Frequencey Quastionnaire. Some important risk factors including hypertention, hyperlipidemia,diabetes, Body Mass Index (BMI) and physical activity were evaluated. There was a positive association between IHD and consumption of fats and a negative association between IHD and consumption of fruits and vegetables.The most important factors were low intake of fish and high intake of fried foods that increased the risk of disease 13.96 and 54.65 times, respectively. Also 73% of patients had high risk diet while only 17% of controls had high risk diet. High risk diet increased the risk of cardiovascular diseases approximately 20 times. The main dietetic risk factors in this study were: low intake of fish, fruits and vegetables and lower consumption of oiles; while hydrogenated fats with undesirable trans-fatty acid content, were the main source of dietary fat, in case group. Therefore; community-based educational programmes are nesseary to promote healty nutrition. -
مجله پایش، پیاپی 3 (تابستان 1381)، صص 11 -15
بیماری سرخجه یک علت شایع بثورات جلدی توام با تب در کودکان است که اهمیت آن برای سلامت جامعه در ارتباط با اثرات ناهنجاری زایی عفونت اولیه در زنان باردار است. مطالعه حاضر با هدف کمی ساختن نحوه انتقال سرخجه در جامعه ای که هیچگونه برنامه ایمن سازی قبل از زمان انجام مطالعه در آن وجود ندارد، انجام گرفت.
این مطالعه از نوع توصیفی بوده که به صورت مقطعی و مبتنی بر جامعه انجام شده است. 795 نفر مرد و زن 0 تا 45 ساله ساکن نقاط روستایی شهرستان ارومیه از طریق نمونه گیری خوشه ایدر 30 خوشه انتخاب و به تفکیک گروه های سنی 1 تا 12 ماهه، 1 تا 5 ساله و 5 تا 45 ساله مورد پرسشگری و اخذ نمونه خون قرار گرفتند. نمونه های سرم از نظر وجود آنتی بادی اختصاصی IgG سرخجه به روش Enzyme Immunosorbent Assay (EIA) و با استفاده از ALFA BIOTECH Rubella IgG kit (Italy) مورد آزمایش قرار گرفتند. نتایج به دست آمده حاکی از آن است که 57.7 درصد از افراد مورد بررسی نسبت به سرخجه مصونیت دارند که این نسبت به دلیل انتقال آنتی بادی های مقاوم مادری در بدو تولد 100 درصد بوده، در سال اول زندگی به خصوص 9 ماه نخست، روند نزولی داشته و در ماه نهم به صفر رسیده است. میزان شیوع سرمی آنتی بادی های مقاوم بیماری در سال دوم و سوم زندگی صفر باقی مانده، از چهار سالگی افزایش یافته و در گروه سنی 15-19 ساله به اوج خود 93.4) درصد(رسیده و سپس از گروه سنی 20-24 ساله تا گروه سنی 40-44 ساله در حد بالا و بین 85.7 تا 92.7 درصد ثابت باقی می ماند. همچنین در جمعیت مورد بررسی 89.6 درصد از زنان در سنین باروری 15-45) سال(نسبت به بیماری سرخجه Seropositive هستند (نتیجه بررسی سرم آنها از نظر وجود آنتی بادی ضد سرخجه مثبت است). از طرفی با افزایش سن، درصد افراد ایمن بیشتر می شود، ولی سطح ایمنی (غلظت آنتی بادی) تا سن 10-14 سالگی افزایش و سپس با گذشت زمان به صورت قابل توجهی کاهش می یابد. در نهایت با توجه به یافته های این مطالعه می توان نتیجه گرفت متوسط سن ابتلا به بیماری سرخجه در کشور ما بیشتر از 10 سالگی است و نیز نسبت زنانی که در سنین باروری به بیماری سرخجه حساس هستند 10.4) درصد(کم نبوده و خطر بروز سرخجه مادرزادی بیشتر از آن حدی است که تاکنون برآورد شده است. بنابراین توصیه می شود تزریق نوبت اول واکسن MMR در 12 ماهگی انجام شود.کلید واژگان: Seropositive، بیماری سرخجه، آنتی بادی اختصاصی سرخجهPayesh Journal, Volume:1 Issue: 3, 2002, PP 11 -15Objcctive(s): To determine age-specific rubella seroprevalence in the O to 45 years-old unvaccinated population in Uremia, Iran and also to propose a vaccination strategy against rubella this study designed. Material &
MethodsA total of 770 unvaccinated persons O to 45 years old were selected for the study with cluster sampling. Sera from 392 females and 378 males were tested for rubella IgG antibody using enzyme linked immonosurbent assay (ELIZA) technique. Rubella seropositivity was defined as serum rubella IgG antibody level> or= I 3IU/ml.
ResultsOf the 770 cases, 58.1 % were seropositive. Due to maternal derived antibodies, 100% of the newborns was seropositive. This figure decreased with time until it became zero in children aged 9 months. Then from years 4 increased with age gradually until it peaked at 93.4% in the age group of 15- 19 years. The seropositivity decreased to 85.7% in the age group of >35 years. Of women in the reproductive age groups (15-45years old), 89.6% were seropositive.
Conclusion-. Because a substantial proportion of women in their childbearing years are susceptible to rubella, immunization efforts should be directed at infants and/or prepubertal children.
Keywords: Rubella, Infection, Immunity, Seroprevalence, Seropositivity -
مجله پایش، پیاپی 2 (بهار 1381)، صص 47 -49
با توجه به شیوع بالای انجام عمل سزارین و به منظور شناسایی عوامل زمینه ساز آن، مطالعه ای به روش مقطعی در شهر تهران به اجرا درآود. جمعیت مورد مطالعه کلیه زنان بارداری بودند که از آذرماه 1377 تا فروردین ماه 1378 برای زایمان به هشت بیمارستان تحت بررسی مراجعه کرده بودند...
کلید واژگان: بارداری، سزارینPayesh Journal, Volume:1 Issue: 2, 2002, PP 47 -49ObjectivesA cross-sectional study has been conducted to determine the prevalence and influential factors affecting CSP. Material &
methodsCSP has been studied in eight hospitals (two private and six public) during December 1998 to March 1999 in Tehran (Iran).
ResultsThe findings show that CSP were 26.8% and 25.5% in primi-and multi- para woman, respectively. Highest ratios were observed among private hospitals (87.4% and 78.5%). The corresponding ratios for public hospitals were between 14.6-39.2%.
ConclusionThe CSP was significantly associated with socio-economic condition, educational and occupational status of the mother (P<0.000).
Keywords: Cesarean Section, Pregnancy
- در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو میشود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشتههای مختلف باشد.
- همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته میتوانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
- در صورتی که میخواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.