به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب نویسنده:

foad seydi

  • سید حسین موسوی، هومن مینونژاد*، رضا رجبی، فواد صیدی
    اهداف

    هدف از تحقیق حاضر، مقایسه اثر و ماندگاری هشت هفته آزمایشات اصلاحی با آزمایشات اصلاحی به همراه آزادسازی مایوفاشیا در افراد جوان دارای ناهنجاری سر و شانه به جلو است.

    مواد و روش ها

    45 دانشجوی پسر مبتلا به ناهنجاری سربه جلو بیشتر از 46 درجه و شانه به جلو بیشتر از 52 درجه با میانگین سن 2/88±22/12 سال، قد6/80±175/44 سانتی متر و وزن 7/31±71/21 کیلوگرم انتخاب شده و به صورت تصادفی در سه گروه آزمایشات اصلاحی، آزمایشات ترکیبی (آزمایشات اصلاحی و آزادسازی مایوفاشیا) و کنترل قرار گرفتند. گروه های آزمایشی به مدت هشت هفته تحت نظارت مستقیم آزمونگر، آزمایشات را انجام دادند. قبل از شروع آزمایشات، پایان هفته هشت و پس از چهار هفته از پایان آزمایشات زاویه سر و شانه به جلو نمونه ها با استفاده از روش عکس برداری اندازه گیری شد. داده های جمع آوری شده توسط آزمون آنالیز واریانس با تکراری و آنکوا تجزیه و تحلیل شد.

    یافته ها

    نتایج نشان داد که میزان زاویه سر و شانه به جلو پس از هشت هفته آزمایش در هر دو گروه آزمایشی در پس آزمون و آزمون ماندگاری به طور معناداری کمتر از پیش آزمون است. یافته های آزمون آنکوا نشان داد که زاویه شانه به جلو در گروه آزمایشات اصلاحی به همراه آزادسازی مایوفاشیا در پس آزمون و آزمون ماندگاری به طور معناداری کمتر از گروه آزمایشات اصلاحی به تنهایی بوده است (0/05≥P)، ولی در زاویه سربه جلو در پس آزمون و آزمون ماندگاری تفاوت معناداری بین گروه های آزمایش وجود نداشت (0/05≤P).

    نتیجه گیری

    با توجه به نتایج می توان گفت برنامه آزمایشات اصلاحی به همراه آزادسازی مایوفاشیا نسبت به آزمایشات اصلاحی در اصلاح شانه به جلو موثرتر است.

    کلید واژگان: شانه، ناهنجار، تمرین، فاشیا
    Seyyed Hosein Mousavi, Houman Minoonezhad *, Reza Rajabi, Foad Seydi
    Background and Aims

    The purpose of the present research was to compare the effect and follow up of eight-week corrective exercises with and without the myofascial release forward head and forward shoulder deformity in young adults.

    Methods

    A total of 45 male students suffering from abnormal forward head more than 46° and forward shoulder more than 52° deformity with the Mean±SD age of 22.12±2.88 years, height of 175.44±6.80 cm, and weight of 71.21±7.31 kg were selected and randomly distributed in three groups: corrective exercises, combinational exercises (corrective and myofascial release), and control. These groups performed the exercises for eight weeks under the direct observation of the researcher. Prior to starting the exercises, after the end of eighth week, and four weeks after the end of the exercises, the angles of the forward head and forward shoulder of the participants were measured using a photography method. Then, the collected data was analyzed using the variance analysis tests with repeated measurements and ANCOVA.

    Results

    The results showed that the degree of forward head and forward shoulder after eight weeks of exercises in both training groups in post-test and follow-up test was significantly lower than those of the pretest. The ANCOVA test results also demonstrated that the forward shoulder degree in corrective exercises group with myofascial release in post-test and follow-up test was significantly lower than that of the corrective exercises (P≤0.05). However, the forward head degree did not show a significant difference between the intervention groups in post-test and follow-up tests (P≥0.05).

    Conclusion

    According to the results, it can be stated that the corrective exercises program with myofascial release is more effective than the corrective exercises in correcting the forward shoulder deformity.

    Keywords: Shoulders, Awkward, Exercise, fascia
  • محمد کلانتریان*، هومن مینونژاد، رضا رجبی، فواد صیدی
    سابقه و هدف

    اثر و ماندگاری اثر تمرینات عصبی- عضلانی بر زمان‌بندی فعالیت عضلات پروگزیمال اندام تحتانی مورد سوال است. لذا هدف از تحقیق حاضر بررسی اثر و ماندگاری اثر تمرینات عصبی- عضلانی بر زمان‌بندی فعالیت عضلات دیستال و پروگزیمال اندام تحتانی در ورزشکاران مبتلا به بی‌ثباتی عملکردی مچ پا بود.

    روش بررسی

    تعداد 26 ورزشکار مبتلا به بی‌ثباتی عملکردی مچ پا بصورت تصادفی به دو گروه تمرینات عصبی- عضلانی و کنترل تقسیم شدند. انتخاب آزمودنی‌ها بر اساس معیارهای ورود و خروج از تحقیق بود. در مرحله پیش‌آزمون زمان‌بندی فعالیت عضلانی آزمودنی‌ها بوسیله دستگاه الکترومیوگرافی سطحی مورد ارزیابی قرار گرفت. پس از آن گروه تمرینی به مدت 6 هفته تمرینات مربوط به خود را انجام دادند. تمرینات 3 جلسه در هفته و هر جلسه تمرینی به مدت 15 الی 20 دقیقه برگزار شد. سپس کلیه اندازه‌گیری‌های مرحله پیش‌آزمون در مرحله پس‌آزمون و آزمون ماندگاری نیز به انجام رسید. از روش‌های آماری تحلیل واریانس ترکیبی با اندازه‌های تکراری و آزمون تعقیبی بونفرونی جهت انجام تجزیه و تحلیل‌های آماری استفاده شد. سطح معنی‌داری کوچکتر از 05/0 در نظر گرفته شد. 

    یافته‌ها:

    نتایج آزمون تحلیل واریانس ترکیبی برای مقایسه نتایج بین‌ دو گروه در مورد زمان‌بندی فعالیت عضلات نشان از اثر تعاملی زمان (پیش‌آزمون‌پس‌آزمون‌ماندگاری) بر گروه (عصبی‌عضلانی و کنترل) در عضلات تیبیالیس انتریور، پرونیوس لانگوس و گاستروکنمیوس خارجی در گروه عصبی‌عضلانی شده است (P≤0/05). اما تفاوتی در زمان‌بندی فعالیت عضلات رکتوس فموریس، گلوتیوس مدیوس و گلوتیوس ماکزیموس هیچ‌یک از دو گروه‌ در دو مرحله پس‌آزمون و ماندگاری نسبت به پیش‌آزمون مشاهده نشد (05/0<P).

    نتیجه‌گیری

    اگرچه تمرینات عصبی-عضلانی موجب بهبود زمان‌بندی فعالیت عضلات دیستال و ماندگاری آن شده است، اما این بهبود در مورد عضلات پروگزیمال که نقش مهمی در زنجیره حرکتی اندام تحتانی دارند، صدق نمی‌کند. لذا پیشنهاد می‌شود در توانبخشی عارضه بی‌ثباتی عملکردی مچ پا، از تمریناتی استفاده شود که علاوه بر تاثیر بر بخش‌های دیستال، عضلات پروگزیمال را نیز مورد توجه قرار داده تا ریسک بروز آسیب مجدد کاهش یابد.

    کلید واژگان: تمرینات عصبی-عضلانی، بی ثباتی عملکردی مچ پا، زمانبندی فعالیت، پروگزیمال، اندام تحتانی
    Mohammad Kalantariyan*, Hooman Minoonejad, Reza Rajabi, Foad Seydi
    Background and Objectives

    The effect and persistence of neuromuscular activities on the timing of lower extremity proximal muscles are questionable. So the purpose of this study was to investigate the persistence effect of neuromuscular exercise on activity timing of lower extremity distal and proximal muscles in athletes with functional ankle instability.

    Materials and Methods

    26 athletes with functional ankle instability were randomly divided into two groups of neuromuscular exercises and control. Subjects were selected based on inclusion and exclusion criteria. In the pretest phase, the activity timing of muscles was evaluated with surface electromyography. The next step was to exercise group performing their own exercises for 6 weeks. Exercises were performed 3 sessions per week and each exercise session lasted 15 to 20 minutes. Then all pre-test measurements were performed in the post-test and persistence test. Repeated analysis using ANOVA and Bonferroni post hoc tests were used for statistical analysis. The significance level was considered less than 0.05.

    Results

    Results of Mixed-ANOVA showed the interactive effect of time(pretest-posttest-persistence) on the group(neuromuscular-control) significantly changes the activity timing of distal muscles in the neuromuscular group(P≤0/05). But there was no difference in the activity timing of proximal muscles in either of two groups in post-test and persistence compared to pre-test(P≥0/05).

    Conclusion

    Although neuromuscular exercises improves the activity timing of distal muscles and persistence, this improvement does not apply to proximal muscles that play an important role in the lower extremity chain. Therefore, it is suggested that in the rehabilitation of functional ankle instability, use exercises that, in addition to affecting the distal segments, also focus on the proximal muscles to reduce the risk of re-injury.

    Keywords: Functional ankle instability, Neuromuscular exercises, Activity timing, Proximal, Lower extremity
  • صفیه خسروی *، الهام شیرزاد، فواد صیدی
    مقدمه و اهداف

     عوامل خطرآفرین درونی و بیرونی آسیب ACL به طور وسیعی مورد مطالعه قرار گرفته است، اما عوامل خطر بیومکانیکی و عصبی-عضلانی که زنان را در معرض این آسیب قرار می دهد هنوز مبهم است. ضعف عضلانی از عوامل دخیل در آسیب ACL می باشد. تحقیقات کنونی به سوی مطالعه اینکه چگونه ضعف و یا قدرت عضلات، خصوصا عضلات مرکزی می تواند بر روی عملکرد و آسیب اندام تحتانی موثر باشد، سوق یافته است. همچنین خستگی نیز یکی از عوامل تاثیرگذار منفی بر عملکرد عضلات ناحیه مرکزی بدن می باشد. از این رو هدف تحقیق حاضر تاثیر خستگی عملکردی عضلات مرکزی بدن بر برخی از پارامترهای کینماتیکی مرتبط با آسیب ACL طی مانور توقف-پرش تک پا در زنان ورزشکار می باشد.

    مواد و روش ها

     تعداد 30 زن ورزشکار انتخاب و به دو گروه کنترل 14 نفر و تجربی 16 نفر تقسیم شدند. در تحقیق حاضر از پروتکل خستگی عملکردی برای خسته کردن عضلات ناحیه مرکزی و از دستگاه Vicon Motion Analyses برای تحلیل پارامترهای کینماتیکی استفاده شد.

    یافته ها

     میزان زاویه فلکشن و والگوس زانو در لحظه تماس اولیه پا با زمین، حداکثر میزان فلکشن و والگوس زانو درحین مانور توقف-پرش تک پا اندازه گیری شد. بین میزان فلکشن زانو قبل (6/82) و بعد از مداخله (2/36) و والگوس زانو قبل (3/10) و بعد از مداخله (5/80) در لحظه تماس اولیه پا و بین حداکثر میزان فلکشن زانو قبل (12/45و بعد از مداخله (23/35) و حداکثر میزان والگوس زانو قبل (13/06) و بعد از مداخله (16/68) در گروه تجربی تفاوت معناداری مشاهده شد (p≤0/05).

    نتیجه گیری

    نتیجه تحقیق حاضر نشان می دهد که خستگی عضلات ناحیه مرکزی بدن بر میزان زاویه فلکشن و والگوس زانو در لحظه تماس اولیه پا با زمین و حداکثر آن تاثیر دارد.

    کلید واژگان: عضلات ناحیه مرکزی، خستگی عملکردی، کینماتیک، مانور توقف، پرش تک پا، آسیب ACL
    Safiyeh Khosravi *, Elham Shirzad Eraghi, Foad Seydi
    Background And Aim

    Although the internal and external risk factors of anterior cruciate ligament (ACL) injury have extensively been studied, biomechanical and neuromuscular risk factors that put women at risk for this injury are unclear. Since muscle weakness is a contributing factor in ACL injury, the current research was conducted to study how weakness or strength of muscle, especially core muscles, can affect lower limbs performance and injury. Fatigue is also a negative contributing factor to the performance of core muscles. In this regard, the present study aimed at evaluating the effect of core muscles fatigue on some kinematic parameters associated with ACL injury during single-leg stop-jump maneuver in female athletes.

    Materials And Methods

    A total of 30 female athletes were selected and divided into two groups of control and experimental. We used a protocol for recorded fatigue to exhaust the core muscles and the Vicon Motion Analysis device to analyze kinematic parameters.

    Results

    The flexion angle and knee valgus at the moment of initial contact of the foot with the ground and the maximum amount of flexion and knee valgus during single-leg stop-jump maneuver were measured. A significant difference was observed between flexion angle of the knee at the moment of initial contact of the foot with the ground before (6.82) and after (2.36) intervention and knee valgus before (3.10) and after (5.80) intervention in the experimental group (p

    Conclusion

    It is concluded from the results of the present study that core muscles fatigue can influence the flexion angle and knee valgus and the maximum amount of flexion and knee valgus.

    Keywords: Core muscles, Fatigue, Kinematic, Single, Leg Stop, jump Maneuver, ACL injury
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال