جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه « بیان » در نشریات گروه « علوم قرآن و حدیث »
تکرار جستجوی کلیدواژه « بیان » در نشریات گروه « علوم انسانی »-
فصلنامه مشکوه، پیاپی 161 (زمستان 1402)، صص 63 -90برخی علوم مقدمه برخی دیگر به شمار می آیند؛ چنان که از میان علوم ادب عربی، دانش های بلاغی که ظرافت ها، شیوه ها و زیبایی های سخن را شناسایی می کنند، یاریگر دانش هایی هستند که با متون سروکار دارند و ابزار تحلیل و استنباط متن اند. دانش فقه که احکام شریعت اسلام را از کتاب و سنت استخراج می کند، به شناخت علمی و کاربرد عملی فنون بلاغی در تحلیل نصوص دینی نیازمند است. آنچه در این عرصه می تواند راهگشا باشد، الگوهایی عینی از فقیهان در چگونگی تعامل با این فنون و شیوه کاربرد بلاغت در استنباط احکام است. پژوهش حاضر برای شناخت کاربرد علوم بلاغی در اجتهادات فقهی با روش توصیفی _ تحلیلی به تفاسیر فقهی رجوع کرده و چگونگی کارایی معانی، بیان و بدیع را در این میدان نشان داده است. در علم معانی، ایجاز، تقدیم و تاخیر، در علم بیان، همه انواع آن به ویژه مجاز و کنایه و در علم بدیع، مبالغه مواردی هستند که در این مقاله درباره تاثیرگذاری آن ها بر چگونگی استنباط بحث شده است.کلید واژگان: استنباط احکام, تفاسیر فقهی, کاربرد بلاغت, معانی, بیان, بدیع}Mishkat, Volume:42 Issue: 161, 2024, PP 63 -90Some sciences are the precursors of others And in Arabic literature, rhetorical knowledge that identifies the subtleties, styles and beauties of speech, are helpful to the knowledge that deals with texts and are the tools of their analysis and inference. Jurisprudence, which derives the rules of Islamic law from Qur'an and traditions, requires scientific knowledge and practical application of rhetorical techniques in the religious texts analysis. What can be useful are jurists' objective patterns in these techniques interaction method and how to use rhetoric in deriving commands. This article examines the rhetorical sciences application in jurisprudential interpretive reasoning with a descriptive-analytical method among jurisprudential interpretations and shows in practice how semantics, rhetoric and figures of speech are effective in this field. In semantics brevity, presentation and delay, in the science of expression, all its types, especially figurative expression, irony and exaggeration, are the items that have been shown to influence how to infer.Keywords: commands derivation, jurisprudential interpretations, rhetoric application, semantics, Rhetoric, figures of speech}
-
از مباحث مطرح در دانش اصول و علوم قرآن، «مجمل و مبین» است که نشان می دهد برخی از خطابات قرآنی نیازمند بیانی هستند تا مقصود الهی را با تمام ابعاد و جوانب بازگویند. از این رو، راه هایی جهت تبیین این مجملات بیان شده است. این مقاله به روش توصیفی تحلیلی در پی بازکاوی و تحلیل راهکارهای تبیین مجملات قرآنی در دانش اصول و علوم قرآن است. بررسی کتاب های اصولی از گذشته تا حال نشان می دهد که دانش اصول نزد پیشینیان در این موضوع پربارتر عمل کرده و مبحثی با عنوان بیان در آثار اصولی حضور داشته که میان مبین با مجمل پیوند برقرار می ساخته و امروزه کم رنگ شده است. در آثار اصولی، توجه بر راه های بیان معطوف به نفس آیات و اقوال و افعال پیامبر(ص) بوده است؛ اما در آثار قرآن پژوهی، این دایره توسعه پیدا کرده و بر قرائن گوناگونی در تبیین مجملات قرآنی تکیه می شود و تطبیقات فراوان قرآنی در آن ها وجود دارد. تعامل مباحث علوم قرآن و علم اصول، موجب رشد و پختگی و کارایی هریک از آن دو می گردد. لازم است بحث مجمل و مبین بازطراحی جدیدی شود و به «اجمال و بیان» تغییر یابد و در محورهای اجمال مفهومی، اجمال مصداقی و اجمال در مقام عمل تنظیم شود.
کلید واژگان: علوم قرآن, علم اصول, مجمل, مبین, بیان, قرائن لفظی و معنوی}One of the topics raised in the knowledge of uṣūl or principles (Arabic: اصول) and studies of the Quran is “concise and explanatory” (Arabic: مجمل و مبین) which shows that some of the Quranic rhetoric need an expression to convey the divine purpose with all dimensions and aspects. Hence, there are ways to explain these concises. This article seeks to analyze and review strategies to explain the Quranic concises in the knowledge of uṣūl or principles (Arabic: اصول) and studies of the Quran by descriptive-analytical method. Examining the books of uṣūl from the past to the present shows that the knowledge of the uṣūl of the past has been better in this subject and there was a topic called “explication” (Arabic: بیان) in Usul works, which establishes a connection between explanatory with concise and it has become less prominent today. Attention in the works of uṣūl has been focused on the ways of expressing the verses and the words and actions of the Prophet(PBUH), but this circle is developed in the works of the Quran and relies on various circumstantial evidence in explaining the Quranic concises and there are many Quranic adaptations in them. The studies of the Quran and the knowledge of uṣūl or principles (Arabic: اصول) causes the growth and efficiency of each of them. It is necessary to discuss a new review and change it to “obscurity and explication” (Arabic: إجمال و بیان) and be adjusted in the fields of conceptual obscurity, applicability obscurity and practical obscurity.
Keywords: Quranic sciences, Knowledge of uṣūl or principles (Arabic: علم الاصول), Concise (Arabic: مجمل), Explanatory (Arabic: مبین), Explication (Arabic: بیان), Literal, illiteral contexts} -
امامان معصوم علیهم السلام مفسران حقیقی قرآن کریم به شمار میروند که جایگاه و نقش محوری در تبیین، ترویج و گسترش فرهنگ قرآنی و آموزه های آن دارند. از آنجا که فهم معانی آیات به عوامل مختلفی از جمله توجه به مباحث بلاغی آن وابسته است، بی تردید دقت نظر و کاوش در دیدگاه های بلاغی اهل بیت علیهم السلام در تبیین معنای آیات از اهمیت به سزایی برخوردار است. اندیشمندان شیعه از دیرباز تلاشهای گستردهای در فهم روایات تفسیری و گونه شناسی و روش شناسی آن انجام دادهاند. مقاله حاضر بر آن است تا به هدف تبیین گستره سطح تحلیل آیات توسط معصومان (ع)، یکی از ابعاد روشی آن ها که اهتمام به معناشناسی ساختاری آیات، اسلوبهای بیانی و آرایه های بدیعی است را بکاود. نتیجه پژوهش حاضر یابش نظام فکری معصومان (ع) در معناشناسی ساختاری گزاره های قرآنی و روشن سازی لایه ها و سایه های درونی با تکیه بر اغراض بلاغی ساخت ها و اجزای درونی آن، اهتمام به فنون مجاز، استعاره و کنایه و زیبایی شناسی آیات با سنجه محسنات بدیعی است.
کلید واژگان: تفسیر ادبی, تفسیر بلاغی, روایات تفسیری, معانی, بیان, بدیع}The Infallible Imams (‘a.s.) are considered as the true exegetes of the Qur’an who have a central position and part in explanation, propagation and spread of the Qur’anic culture and teachings. Since the comprehension of the meanings of the Qur’anic verses depends on different factors including paying attention to its rhetoric discussions, there is no doubt that scrutiny and research in the rhetoric viewpoints of the Ahl al-Bayt (‘a.s.) enjoys a considerable importance in explaining the meanings of the verses. For long the Shi’a thinkers have made remarkable efforts to comprehend the interpretative traditions and to realize their typology and methodology. With the purpose of explaining the expanse of the level of analyzing the verses by the Infallibles (‘a.s.) the present article intends to investigate one of their methodological dimensions which is emphasizing the structural semantic of the verses, the explanatory methods, and the rhetorical figures as. The outcome of this study is attaining the intellectual system of the Infallibles (‘a.s.) in the structural semantics of the Qur’anic statements and making clear the internal layers and shades by emphasizing the rhetorical purposes of its internal structures and components, as well as paying attention to the devices of trope, metaphor, metonymy, and esthetics of the verses with the criterion of rhetorical figures.
Keywords: literary exegesis, rhetorical exegesis, interpretative traditions, rhetoric} -
حکم عقل به قبح عقاب بلابیان، از احکام عقل عملی است که بیشتر اصولیان آن را پذیرفته اند و بدیهی میدانند؛ ولی این بداهت و وضوح نسبی است. در مفاد این قاعده، از جهات متعددی ابهام وجود دارد که دستکم همه این ابهامات، به صراحت در کلمات بزرگان علم اصول تبیین نشده است. نوشتار حاضر می کوشد تا دو ابهام از این ابهامات را که مربوط به موضوع این قاعده است، بزداید. احتمالات گوناگونی درباره «بیان»ی که عدم آن در موضوع این قاعده آمده، مطرح است و منشا دو ابهام مورد بحث در این نوشتار، همین احتمالات گوناگون است. با رفع ابهام اول، مشخص میشود که موضوع قاعده، عدم وصول صغری و کبرای حکم شرعی یا حجت شرعی بر آن است و به عدم علم وجدانی اختصاص ندارد و با رفع ابهام دوم، روشن میشود که مراد از عدم بیان، عدم وصول حکم شرعی است اعم از اینکه برای حکم شرعی در عالم واقع ابرازی رخ داده و به ما واصل نشده باشد یا اینکه اصلا ابرازی نباشد.
کلید واژگان: بیان, قبح, ابراز, وصول, حجت, علم وجدانی, حکم شرعی} -
خطاب و جایگاه آیات القرآن، آیات (16 - 19) در سوره قیامت، از موضوعات بحث برانگیز میان مفسران است. تعیین خطاب و جایگاه این آیات تاثیر مهم علمی و عملی در تفسیر قرآن دارد، زیرا برخی با استناد به جایگاه آیات، شیعه را متهم به قول به تحریف در قرآن کرده اند که در صورت تفسیر درست بطلان این اتهام نمایان می شود. در تفسیر آیات القرآن و تعیین خطاب و جایگاه آن، دو دیدگاه عمده ارائه شده است که رای مورد نظر، مخاطب را نبی اکرم’ می داند. در نتیجه، آیات به صورت معترضه در سوره واقع شده اند و جمله معترضه در تمامیت معنایش احتیاج ندارد که ما قبل و ما بعدش هم بر آن دلالت کند. این دیدگاه با قول مشهور مفسران شیعه و اهل سنت، سیاق آیات و تحلیل اجزای درون متن آن هماهنگ است. نوشتار حاضر با رویکردی تطبیقی از منظر علامه طباطبایی و فخررازی به بررسی مسئله پرداخته است.کلید واژگان: آیات القرآن, تحریک, تعجیل, تبعیت, بیان}The address and position of Ayāt al-Quran¡ verse 16 to 19 of Chapter al-Qiyamah¡ are among the contentious topics. Determining the type of the speech and the position of these verses have an important scientific and practical impact in the exegesis of the Quran because some scholars referring to the position of the verse accuse Shiites of believing in the alteration and distortion of the Holy Quran which¡ if interpreted properly¡ will reveal the incorrectness of this accusation. In the interpretation of Ayāt al-Quran and determination of the type of speech¡ two major views have been presented. As per the preferred view¡ the Prophet (S) is the addressee of the verses in question. Thus¡ the verses are parenthetical in the chapter and in order for a parenthetical sentence that goes between two verses to be complete semantically¡ it does not need the preceding and following verse to corroborate it. This viewpoint is in harmony with the widely-held opinion of Shia and Sunni exegetes as well as with the context of verses and analysis of details within the text. The present study has¡ with a comparative approach¡ studied the issue from the perspectives of Allamah Tabatabai and Fakhr Razi.Keywords: Ayāt al Quran, tahrik, to make haste, subjugation, explanation}
-
قلم و حوزهدر راستای تامین انتظارات مقام معظم رهبری از حوزویان و ضرورت به روز بودن روحانیون و حضور در عرصه های تاثیرگذار علمی و فرهنگی و تبلیغی، توجه خاص به مقوله»قلم» و»نگارش» ضروری است.
آن چه می خوانید، زوایایی از این ضرورت و بایستگی های قلم حوزویان و خلاها و نیازها و رسالت فرزندان حوزه در تبیین معارف و اندیشه های دینی به زبان روز و متناسب با شرایط حاضر را بررسی می کند.کلید واژگان: قلم, بیان, حوزه, رسالت} -
آداب سخن گفتن یکی از مباحثی است که همواره مورد توجه علمای اخلاق و ادب بوده است. سخن گفتن، از اعمال اختیاری انسان است که انگیزه فرد موجب ظهور آن می شود. هدف از بیان آداب سخن گفتن در واقع، شیوه درست اندیشیدن و به دنبال آن، زیبا سخن گفتن است که بین این دو تاثیری متقابل وجود دارد؛ بدین معنا که انسانی که زیبا می اندیشد، زیبا بیان می کند. در این نوشتار، به اهمیت بیان در قرآن، ارتباط سخن با شخصیت درونی انسان و نیز مهم ترین آداب سخن در قرآن و روایات پرداخته شده است.
کلید واژگان: بیان, فهم موضوع, صراحت, استدلال, سخن ملایم, اعتدال}Of great interest to the scholars of ethics and literature has been the concept of speech etiquettes. Speech is one of the voluntary acts of the human beings manifested as a result of his personal motives. The purpose of dealing with speech etiquettes is to provide rules for the proper form of contemplation and subsequently rules for elegant speech. There is an interrelated relationship between the two; as one with elegant thoughts puts his thoughts into elegant words. The present study deals with the significance of speech and the manner of articulation in the view of the holy Quran, the relationship between speech and one’s inner character, as well as the major rules and etiquettes of speech from the perspective of the Quran and traditions. -
زیبایی شناسی در جزء سی ام قرآن کریماستعاره تشبیهی است که یکی از ارکان آن حذف شده است و ذهن را از چیزی به چیزی شگفت انتقال می دهد. این تحقیق که با روش کتابخانه ای و از راه تبیین بلاغت استعاره در صدد شناخت مفاهیم آیات به کمک این آرایه بیانی است نشان می دهد که هشت نوع استعاره در جزء سی ام قرآن کریم به کار رفته است که عبارتند از: مصرحه، مکنیه، مرشحه، تمثیلیه، اصلیه، عنادیه و تخییلیه. همچنین از میان انواع استعاره، استعاره های مصرحه و تمثیلیه بیشترین تعداد آیه و استعاره عنادیه کمترین تعداد آیه را دارند. از مجموع 28 آیه دارای استعاره در این جزء یک آیه دارای چهار استعاره، یازده آیه دارای دو استعاره و شانزده آیه دارای یک استعارع اند.کلید واژگان: قرآن کریم, بلاغت, بیان, استعاره}Aesthetics in the Thirtieth Part of the Holy QuranMetaphor is a simile of which one element is missed and transfers mind from one thing to an amazing one, This library research was conducted to understand the meanings of verses through expression of the eloquence of metaphor and the result shows that eight different types of metaphors are applied in the thirtieth part of the Holy Quran, including Mosarrahe, Maknieh, Morashahe, Tamsilieh, Tabaieh, Aslieh, Enadieh and Takhyiliyeh. Among these types of metaphor, Mosarrahe and Tamsilieh are most used in verses and Enadyyeh is least used. Among the twenty verses which have metaphors in this part, one verse has four metaphors, eleven verses have two metaphors and sixteen verses have one metaphor.Keywords: Holy Quran, eloquence, expression, metaphor}
-
اسباب نزول به معنی شناخت موقعیت زمانی، مکانی، فردی، اجتماعی و دیگر زمینه هایی است که نزول آیه یا بخشی ازآیات یا سوره ای را سبب شده است که شامل روایات گرد آمده درباره شان نزول آیات نیز می شود. اعتقاد به تاثیر اسباب نزول در تفسیر آیات به معنای مسدود ساختن راه اندیشه و تفکر در زمینه آن آیات و روی آوری و سطحی نگری و محدود اندیشی نسبت به پیام آن نیست؛ بلکه در کنار بهره بردن از تمامی ابزارهای علمی و عقلی موجود در زمینه تفسیر، باید به اسباب نزول به عنوان ابزاری کار آمد و مؤثر نگریست. پیام آیات الهی فراتر از بسترهای محدود و تعلقات فردی و زمانی است. سببب نزول در فهم قرائن حالیه و تطبیق عناوین بر مصادیق و شناخت فضای نزول آیات برای دلالت در توسعه و تضییق مفاهیم وگشودن افق های جدید در یافتن دلالات قرآنی تاثیر دارد.
دلالت الفاظ و آیات الهی از مرتبه حوادث جزئی و خاص فراتر می رود و مفسر را گاه از طریق الغای قطعی خصوصیات زمان و مکان یا از طریق تناسب حکم و موضوع و تحلیل زبانی و... به روح آیه می رساند که پیراسته از زمان و مکان است.
کلید واژگان: قرآن, اسباب نزول, الغاء خصوصیت, بیان, جاودانگی}Revelation occasions mean the recognition of temporal, spatial, individual, social, and other backgrounds that have caused the Revelation of a verse or part of a chapter of the Quran, which also include the traditions compiled concerning the occasion of Revelation. Belief in the impact of Revelation occasions on the interpretation of the verses is not in the sense of ruling out thinking about those verses, welcoming their message, and superficiality and narrow-mindedness towards that message; rather, along with using all scientific and rational tools available for interpretation, Revelation occasions should be viewed as an efficient and effective tool, as well. The message of Divine verses is far beyond the limited grounds and individual and temporal connections. Revelation occasions are influential in understanding the circumstantial evidences and corresponding titles to referents, and knowing the Revelation ambience of the verses for implication in expansion and restriction of concepts and opening up new horizons in finding the Quranic implications.Implication of Divine words and verses is far above the rank of partial and particular incidences, and at times takes the interpreter to the gist of the verse, which transcends time and space, by way of decisive annulment of the characteristics of time and space or through proportion of ordinance and subject, lingual analysis, etc -
خطبه حضرت زینب(س) در اجتماع مردم کوفه با حمد و ستایش خدا و معرفی خود به عنوان دختر پیامبر9 شروع می شود و با توبیخ و سرزنش مردم کوفه ادامه و با همین مضمون خاتمه می یابد. از این رو، سیاق کلی خطبه توبیخ کوفیان است.
حضرت زینب(س) گریه ظاهری مردم را زیر سوîال می برند و آنان را بسان احمقی فرض می کنند که رشته های ایمانی خود را بعد از تابیدن محکم، پاره پاره کردند و همه اعمال نیک خود را در نزد خدا ضایع کرده و از این رو، مستحق خشم خدا و جاودانگی در عذاب شده است.
در جای جای این خطبه زیبا، استفاده از ایجاز، مجاز، اقتباسات قرآنی و دیگر شیوه های بیانی، به خصوص استعاره تمثیلیه، بسیار چشمگیر بوده و به زیبایی خطبه افزوده؛ به گونه ای که با استفاده از مثلهای قرآنی و شیوه های بیانی زیبا، اعمال زشت کوفیان به وضوح در نظرشان به تصویر کشیده شده است.
فصاحت و بلاغت، ویژگی بارز این خطبه است و مخاطبان آن تحت تاîثیر بیان شیوای حضرت زینب (س) واقع شدند و ایشان با سلاح سحرآمیز بیان، به افشاگری و رسوایی دولت اموی پرداختند.
کلید واژگان: خطبه, زینب (س), کوفه, بیان, قرآن}
- نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شدهاند.
- کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شدهاست. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
- در صورتی که میخواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.