جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه « ایران » در نشریات گروه « پزشکی »
-
سابقه و هدف
مقایسه تنوع ژنتیکی مولکول های HLA در اقوام مختلف ایران، می تواند در ارائه راه کار مناسب برای تامین اهداکنندگان سلول های بنیادی خونساز جهت بیماران ایرانی کمک کننده باشد. هدف، مطالعه مقایسه دو گروه آللی شایع در ایران شامل HLA-B*35 و HLA-B*51، دراقوام ایرانی بود.
مواد و روش هادر این مطالعه توصیفی، تعیین آلل هایHLA-B در وضوح پایین با روشPCR-SSP صورت پذیرفت. اطلاعات قومیتی و HLA از قومیت های عرب (370 n=)، گیلک (510 n=)، لر (465 n=) و کرد (719 n=) جمع آوری و تجزیه و تحلیل گردیده و ارتباط آلل و نژاد، بررسی و با آزمون آماری کای دو، رابطه معنادار بین فراوانی آلل ها ارزیابی شد.
یافته هافراوانی HLA-B*35 در اقوام لر، گیلک، عرب و کرد به ترتیب عبارت بود از: 22/20، 75/22، 35/11 و 61/19 و به همین ترتیب برای HLA-B*51 ، فراوانی عبارت بود از 28/18، 31/9، 32/9 و 52/17. فراوانی های به دست آمده در جمعیت کلی ایران در این مطالعه عبارت بود از 19% برای HLA-B*35 و 2/14% برای HLA-B*51 . داده ها برای دو گروه آللی ذکر شده در اقوام مورد مطالعه، تفاوت معنادار نشان دادند (05/0 <p).
نتیجه گیریهر چند HLA-B*35 و HLA-B*51 ، در جمعیت کلی و هم در قومیت های بررسی شده، بیشترین فراوانی را در جایگاه ژنی HLA-B به خود اختصاص دادند ولی اختلاف آن ها در قومیت ها معنادار بود. این مطالعه، نشان دهنده تنوع ژنتیکی بالای HLA-B در اقوام مورد مطالعه بوده و می تواند در ارائه راه کار برای جستجوی اهداکننده مناسب جهت بیماران از اقوام مختلف کمک کننده باشد.
کلید واژگان: قومیت, ایران, HLA-B51, HLA-B35}Background and ObjectivesComparing the genetic diversity of HLA molecules among various ethnic groups in Iran can assist in providing suitable strategies for sourcing hematopoietic stem cell donors for Iranian patients. The objective was to compare two prevalent allelic groups in the overall population of Iran, specifically HLA-B*35 and HLA-B*51, across different Iranian ethnicities
Materials and MethodsIn this descriptive study, the determination of HLA-B alleles was conducted at low resolution level using the PCR-SSP method. Ethnic data and HLA information were collected and analyzed from the Arab ethnicity (n=370) as well as the Gilak (n=510), Lur (n=465), and Kurdish (n=719) ethnic groups. The relationship between alleles and ethnicity was examined, and a chi-square statistical method was employed to assess the significant relationship between the allele frequencies.
ResultsThe Frequencies of HLA-B*35 among the Lur, Gilak, Arab, and Kurdish populations were recorded as follows: 20.22%, 22.75%, 11.35%, and 19.61%, respectively. Similarly, the prevalence of HLA-B*51 was noted as 18.28%, 9.31%, 9.32%, and 17.52%. The overall frequencies observed in the general population of Iran in this study were 19% for HLA-B*35 and 14.2% for HLA-B*51. Furthermore, the frequencies for the two mentioned allelic groups in the studied ethnicities showed significant differences (P<0.05).
ConclusionsAlthough HLA-B*35 and HLA-B*51 exhibited the highest frequencies at the HLA-B gene locus in the overall population and the ethnic groups, the differences in the frequencies among the ethnicities were significant. This study highlights the high genetic diversity of HLA-B within the studied ethnic groups.
Keywords: Ethnicity, Iran, HLA-B51, HLA-B35} -
مقدمه
پاسخگویی اجتماعی و عدالت آموزشی، یکی از موضوعات مهم برنامه جامع عدالت، تعالی و بهره وری در آموزش علوم پزشکی می باشد که بر مواجهه زودهنگام و آموزش در عرصه های مناسب جامعه تاکید می کند. هدف از انجام پژوهش حاضر، ارزشیابی مدل جدید ادغام آموزش جامعه نگر در دوره پزشکی عمومی بود.
روش هااین مطالعه ارزشیابی با مدل Context, input, process, and product (CIPP) در سال 1400 در دانشگاه علوم پزشکی اصفهان انجام گردید. جامعه تحقیق شامل کلیه دانشجویانی بود که این دوره را گذرانده اند و نمونه گیری به صورت در دسترس انجام شد. ابزار جمع آوری داده ها، پرسش نامه محقق ساخته مدل ارزشیابی CIPP بود که پس از تایید روایی و پایایی مورد استفاده قرار گرفت. داده ها در دو سطح آمار توصیفی شامل میانگین و انحراف معیار و آمار استنباطی شامل آزمون One-sample t و Paired t مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته هابرگزاری این دوره از نظر فراگیران ضروری بود (63/3 ± 26/6 از 10). میانگین نمرات ارزشیابی در حیطه زمینه 2/1 ± 97/2، درون داد 87/0 ± 96/2، فرایند 05/1 ± 05/3 و برون داد 19/1 ± 85/2 از 5 بود که تفاوت معنی داری با میزان متوسط نداشت. بیشترین میانگین در حیطه زمینه، «اهداف دوره با سایر دوره ها همپوشانی نداشت» (17/1 ± 24/3). در حیطه درون داد، «همکاری کارکنان مراکز بهداشتی- درمانی در هر مرکز خدمات جامع سلامت آموزشی مناسب بود» (18/1 ± 63/3). در حیطه فرایند، «حضور فراگیران در مراکز خدمات جامع سلامت باعث اختلال در روند ارایه خدمات به مراجعان نمی شد» (19/1 ± 27/4) و در حیطه برون داد، «پس از اتمام دوره متوجه شدم شغل من فقط درمان بیماران نیست» (39/1 ± 06/3) گزارش گردید.
نتیجه گیریواحدهای مورد پژوهش وضعیت هر چهار حیطه را متوسط ارزیابی کردند. طراحی دوره بالاتر از متوسط، اجرا و ارزیابی دوره در حد متوسط و بازنگری ضروری قلمداد شد. بر اساس نتایج به دست آمده، پیشنهاد می شود ارزشیابی به طور مستمر انجام گردد و اقداماتی در جهت اصلاح نقاط ضعف و تقویت نقاط قوت صورت گیرد.
کلید واژگان: ارزشیابی برنامه, مرکز جامع سلامت, آموزش پزشکی, ایران}BackgroundSocial accountability and educational justice is one of the important subjects of the comprehensive program of justice, excellence, and productivity emphasizing early exposure and training in appropriate areas of society. This study was conducted to evaluate the new model of community-based education in general medicine.
MethodsThe present study was an evaluation using the context, input, process, and product (CIPP) model conducted in 2021 at Isfahan University of Medical Sciences, Isfahan, Iran. The study population included all students who had completed this course, and convenience sampling was used. The data collection tool was a researcher-developed questionnaire based on the CIPP evaluation model, which was used after validation and reliability testing. The data obtained from the questionnaire were analyzed at two levels: descriptive statistics, including mean and standard deviation (SD), and inferential statistics, including one-sample t-test and paired t-test.
FindingsHolding this course was necessary from the learners’ viewpoint (6.26 ± 3.63 from 10). The mean evaluation score in the context field was 2.97 ± 1.20, in the input 2.96 ± 0.87, in process 3.05 ± 1.05, and in the output was 2.85 ± 1.19, which were not significantly different from the average. The highest average in the context field was "Course objectives did not overlap with other courses" (3.24 ± 1.17), in the input was "The cooperation of the staff of the health centers in each comprehensive educational health service center was appropriate" (3.63 ± 1.18), in the process was "The presence of learners in comprehensive health service centers does not disrupt the process of providing services to clients" (4.27 ± 1.19), and in the output was "After completing the course, I realized that my job isn’t only to treat patients" (3.06 ± 1.39).
ConclusionThe subjects rated the status of all four areas as moderate. The design of the course was above average, the execution and evaluation of the course was considered average, and revision was considered necessary. The findings suggest that evaluations should be done continuously, and actions should be taken to address weaknesses and enhance strengths.
Keywords: Program Evaluation, Comprehensive Health Center, Medical Education, Iran} -
Retraction is a process used to correct literature and serves as a warning to readers about publications containing serious flaws or erroneous data. Given that the medical sciences focus on human health, any inaccurate findings can pose significant risks. Analysis of the MEDLINE/PubMed database revealed a concerning trend: over the past five years (2019-2023), there has been a notable increase in retractions of articles in the field of Iranian medical sciences. Consequently, it is advisable for more medical universities to prioritize this issue. By investigating incidents, identifying their root causes, and enforcing stringent regulations, these institutions can proactively prevent such occurrences.
Keywords: Retraction Of Publication, Medical Sciences, Article, Iran} -
مقدمه
با اجرای طرح تحول سلامت در حوزه بهداشت حرفه ای، تمرکز بر افزایش سطح سلامت در شاغلین صنایع کوچک و صنوف است. هدف از انجام پژوهش حاضر، مقایسه شاخص های عملکردی خدمات بهداشت حرفه ای قبل و بعد از اجرای طرح تحول سلامت در حوزه تحت پوشش مرکز بهداشت استان اصفهان بود.
روش هااین مطالعه توصیفی- تحلیلی، بر روی شاخص های عملکردی واحد بهداشت حرفه ای 23 مرکز بهداشت شهرستان در سطح استان اصفهان انجام شد. سال های 1394 و 1397 به عنوان سال های قبل و بعد از اجرای طرح تحول سلامت ثبت شد. از روش های آمار توصیفی جهت توصیف متغیرها استفاده گردید و داده ها در نرم افزار SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته هااجرای برنامه طرح تحول سلامت، موجب افزایش تعداد کارگاه ها و شاغلین تحت پوشش بازرسی گردید. در خصوص تعداد کارگاه هایی که در آن ها اقدامات کنترلی صورت گرفته است، افزایش در صدا و عوامل زیان آور شیمیایی و کاهش در روشنایی، پرتوها (مادون قرمز و فرابنفش) و ارگونومی گزارش گردید.
نتیجه گیریاجرای طرح تحول سلامت توانسته است بسیاری از کارگاه ها را مورد شناسایی و تحت پوشش قرار دهد، اما انتظارات را در حوزه کنترل عوامل زیان آور تامین نکرده است. این برنامه نیازمند تغییراتی در حوزه کنترل عوامل زیان آور در استان اصفهان می باشد.
کلید واژگان: بهداشت حرفه ای, تحول سلامت, بازرسی, ایران}BackgroundBy implementing the health reform plan in the field of occupational health, the focus is on improving the health levels among workers in small workshops and industries. The purpose of this study was to compare the functional indicators of occupational health services before and after the implementation of the health reform plan in the area covered by the health center of Isfahan Province, Iran.
MethodsThis descriptive-analytical research was conducted on the performance indicators of occupational health units of 23 city health centers in Isfahan Province. The years 2015 and 2018 were considered as the periods before and after the implementation of the reform plan. SPSS software was utilized for data analysis, and descriptive statistics methods were employed for research descriptions.
FindingsThe implementation of the health reform plan led to increase in the number of workshops and workers covered by inspection. The number of workshops in which control measures have been taken increased in the field of noise and harmful chemical factors. In the field of lighting, radiation (IR & UV), and ergonomics, there was a decrease.
ConclusionThe implementation of the health reform plan has been able to identify and cover many workshops. However, the health reform plan has not been able to meet the expectations of the health hazard control agents. Therefore, this plan requires changes in the field of controlling harmful agents in workplaces in Isfahan Province.
Keywords: Occupational Health, Health Reform, Inspection, Iran} -
مقدمه
پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه سلامت روانی و نگرش به خوردن با مقدار کاهش وزن در افراد چاق و دارای اضافه وزن انجام شد.
روش هااین مطالعه از نوع مقطعی و جامعه آماری آن شامل افراد چاق و دارای اضافه وزن مراجعه کننده به کلینیک های تغذیه در شهر رشت بود که 420 نفر [378 زن با وزن 91/15 ± 99/79 کیلوگرم، قد 98/5 ± 67/161 سانتی متر، سن 15/11 ± 59/39 سال و شاخص توده بدنی (Body mass index یا BMI) 06/3 ± 88/30 کیلوگرم بر مترمربع و 42 مرد با وزن 59/23 ± 31/100 کیلوگرم، قد 75/9 ± 07/175 سانتی متر، سن 35/11 ± 45/38 سال و BMI برابر با 20/4 ± 75/32 کیلوگرم بر مترمربع] به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. اطلاعات به وسیله پرسش نامه آنلاین نگرش به خوردن Carner (Eating Attitude Test یا EAT) و پرسش نامه سلامت روانی Goldberg (General Health Questionnaire یا GHQ) جمع آوری گردید. داده ها با استفاده از آزمون ضریب همبستگی Pearson و مدل بندی رگرسیونی در نرم افزار SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته هااز میان مولفه های مورد بررسی، ارتباط معنی داری بین سلامت روانی (001/0 > P، 18/0- = r) و نگرش به خوردن (030/0 = P، 10/0 = r) با میزان موفقیت در کاهش وزن وجود داشت. رابطه ابعاد سلامت روانی شامل علایم جسمانی (001/0 > P، 19/0- = r)، اضطراب (018/0 = P، 11/0- = r)، اختلال عملکرد اجتماعی (001/0 = P، 16/0- = r) و افسردگی (063/0 = P، 09/0- = r) با کاهش وزن معنی دار بود. همچنین، ارتباط معنی داری بین مولفه های نگرش به خوردن شامل کنترل دهانی (001/0 > P، 21/0 = r)، تمایل به خوردن (009/0 = P، 12/0- = r) و عادات غذایی (001/0 > P، 10/0 = r) با موفقیت در کاهش وزن وجود داشت.
نتیجه گیریسلامت روانی بالاتر و سطح بهتر نگرش به خوردن، با موفقیت بیشتر در کاهش وزن افراد چاق و دارای اضافه وزن مراجعه کننده به کلینیک های تغذیه ارتباط دارد. بنابراین، توجه به عوامل مذکور، منجر به افزایش احتمال موفقیت در کاهش وزن خواهد شد.
کلید واژگان: سلامت عمومی, رفتار خوردن, کاهش وزن, اضافه وزن, چاقی, ایران}BackgroundThe purpose of this research was to investigate the relationship between mental health, eating attitudes, and the amount of weight loss in obese and overweight individuals.
MethodsThe design of the study was cross-sectional. The statistical population consisted of obese and overweight individuals who visited nutrition clinics in Rasht City, Iran. A total of 420 participants were included in the study, comprising 378 women with an average weight of 79.99 ± 15.91 kg, height of 161.67 ± 5.98 cm, age of 39.59 ± 11.15 years, and body mass index (BMI) of 30.88 ± 3.06 kg/m2, as well as 42 men with an average weight of 100.31 ± 23.59 kg, height of 175.07 ± 9.75 cm, age of 38.45 ± 11.35 years, and BMI of 32.75 ± 4.20 kg/m2. The participants were selected using convenience sampling method. Data were collected using online questionnaires that included Carner's Eating Attitudes Test (EAT) and Goldberg's General Health Questionnaire (GHQ). Data analysis was conducted using Pearson's correlation coefficient test and regression modeling in SPSS software.
FindingsThere was a significant relationship between mental health (r =- 0.18, P < 0.001) and eating attitude (r = 0.10, P = 0.030) with the success rate in weight loss. The relationship between mental health dimensions, including physical condition (r =- 0.19, P < 0.001), anxiety (r =- 0.11, P = 0.018), and social function (r = -0.16, P = 0.001) was significant with weight loss. The relationship between the components of eating attitude, including oral control (r = 0.21, P < 0.001) and desire to eat (r =- 0.12, P = 0.009) with success in weight loss was significant.
ConclusionHigher mental health, as well as a better level of eating attitude, was associated with greater weight loss success in obese and overweight people referred to nutrition clinics. Therefore, paying attention to these factors will increase the probability of success in weight loss.
Keywords: General Health, Feeding Behavior, Weight Loss, Overweight, Obesity, Iran} -
مقدمه
کلستریدیوم دیفیسیل (کلستریدیوس دیفیسیل) یکی از علل اصلی ناشی از کولیت کاذب غشایی و یکی از انتروپاتوژنهای مهم در انسان شناخته شده است. مصرف آنتی بیوتیک، یکی از مهم ترین عوامل خطر در شیوع و بروز عفونت بیمارستانی کلستریدیوم دیفیسیل معرفی شده است. هدف از انجام پژوهش حاضر، بررسی شیوع، مقاومت آنتی بیوتیکی و تنوع ژنتیکی باکتری کلستریدیوم دیفیسیل در فرآورده های نیمه پخته آماده مصرف در مراکز فروش استان اصفهان بود.
روش ها240 نمونه از فرآورده های نیمه پخته شامل کوکو سیب زمینی، کوکو سبزی، کوردن بلو و ناگت مرغ (از هر کدام 60 نمونه) توزیع شده در سطح استان اصفهان، در فاصله زمانی تیر ماه تا بهمن ماه سال 1400 به صورت تصادفی جمع آوری گردید. جهت جداسازی کلستریدیوم دیفیسیل، از محیط کشت کلستریدیوم دیفیسیل موکسالاکتام نورفلوکساسین استفاده شد. ژن های مربوط به توکسین های کلستریدیوم دیفیسیل با عناوین tcdA و tcdB از طریق واکنش زنجیره ای پلیمراز چندگانه (Multiplex polymerase chain reaction یا M-PCR) شناسایی و حساسیت آنتی بیوتیکی این جدایه ها بر اساس آزمون حداقل غلظت مهارکنندگی (Maximum Inhibitory Concentration یا MIC) تعیین گردید. نتایج شیوع با استفاده از آزمون 2c و سطح معنی داری 05/0 > P در نرم افزار SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته ها37 نمونه آلوده به کلستریدیوم دیفیسیل بودند. آلودگی به کلستریدیوم دیفیسیل در نمونه های نیمه پخته شامل کوکو سیب زمینی، کوکو سبزی، کوردن بلو و ناگت مرغ به ترتیب 3/13، 0/20، 6/11 و 6/16 درصد مشاهده شد. بیشترین آلودگی به محصول کوکو سبزی اختصاص داشت. توکسین های مسوول تولید سموم شامل 15 نمونه مثبت tcdA و 17 نمونه مثبت tcdB شناسایی گردید. در جدایه های کلستریدیوم دیفیسیل، بیشترین میزان مقاومت نسبت به آنتی بیوتیک های آمپی سیلین و پنی سیلین و بیشترین حساسیت مربوط به کلرامفنیکل و مترونیدازول بود.
نتیجه گیریفرآورده های نیمه پخته آماده مصرف می توانند به عنوان منبع احتمالی کلستریدیوم دیفیسیل مقاوم به آنتی بیوتیک در نظر گرفته شوند. بنابراین، پخت کامل غذاهای نیمه آماده قبل از مصرف در دما و زمان مناسب 85 درجه سلسیوس و 30 دقیقه و رعایت بهداشت در مراکز تولید، می تواند از بروز عفونت های گوارشی احتمالی از طریق سویه های کلستریدیوم دیفیسیل در مصرف کنندگان جلوگیری نماید.
کلید واژگان: کلستریدیوم دیفیسیل, مقاومت آنتی بیوتیکی, تنوع ژنتیکی, غذای آماده مصرف, ایران}BackgroundClostridium difficile (Clostridioides difficile) is known as one of the main causes of pseudomembranous colitis and is considered an important enteropathogen in humans. Antibiotic use has been introduced as one of the most significant risk factors contributing to the prevalence and incidence of “Clostridium difficile nosocomial infection”. The aim of this study is to investigate the prevalence, antibiotic resistance, and genetic diversity of Clostridium difficile in semi-cooked ready-to-eat products in stores of Isfahan Province in Iran.
MethodsA total of 240 samples of semi-cooked ready-to-eat products, including potato kuku, herb kuku, cordon bleu, and chicken nuggets (each 60 samples), were randomly collected from stores of Isfahan Province between July 2020 and February 2021. Clostridium difficile was identified by culturing the samples in Clostridium difficile moxalactam norfloxacin. To determine the characteristics of the toxins, tcdA and tcdB genes were detected through multiplex polymerase chain reaction (M-PCR). The antibiotic sensitivity of the isolates was determined based on the minimum inhibitory concentration (MIC) test. The results were analyzed using chi-square test in SPSS software and P-value was considered significant at 0.05.
Findings37 samples were infected with Clostridium difficile. The contamination rate was 13.3%, 20.0%, 11.6%, and 16.6% in potato kuku, herb kuku, cordon bleu, and chicken nugget, respectively. The highest contamination was related to the semi-cooked herb kuku product. TcdA and tcdB gene toxins were identified in 15 and 17 isolates of Clostridium difficile, respectively. Among Clostridium difficile strains, the highest level of resistance was seen for ampicillin and penicillin antibiotics, and the highest sensitivity was related to chloramphenicol and metronidazole.
ConclusionSemi-cooked ready-to-eat products can be considered as potential sources of antibiotic-resistant Clostridium difficile. Thus, complete cooking process of semi-cooked ready-to-eat foods at appropriate temperature and time (85° C and 30 minutes) and following hygiene principles in food processing plants can prevent the probable gastrointestinal infections caused by strains of Clostridium difficile in consumers.
Keywords: Clostridium Difficile, Antibiotic Resistance, Genetic Diversity, Ready To Eat Foods, Iran} -
زمینه و هدف
در حالی که منابع سلامت بطور فزاینده با محدودیت بیشتری مواجه می شود، استفاده از خدمات تصویربرداری پزشکی به میزان معناداری افزایش یافته است. به صورت میانگین، هزینه های مرتبط با خدمات تشخیصی حدود 10% کل مخارج سلامت را تشکیل می دهد و این مقدار مدام در حال افزایش است. پژوهش حاضر با هدف شناسایی علل بهره مندی غیرمنطقی از خدمات تصویربرداری پزشکی و ارائه راهکارهای اصلاحی اجرا شده است.
مواد و روش هابا رویکرد توصیفی- پیمایشی پژوهش، در گام اول با استفاده از رویکرد کتابخانه ای مطالعات صورت گرفته در این حوزه در پایگاه های داده بین المللی و ملی، با استفاده از کلیدواژه ها در بازه زمانی 1990 تا نوامبر 2021 جستجو شد. در گام دوم با تدوین پرسشنامه ، مجموعه ای از مصاحبه نیمه ساختاریافته با کارشناسان و متخصصان انجام شد. برای تحلیل داده ها از رویکرد شش مرحله ای تماتیک براون و کلارک و نرم افزار MAXQDA استفاده شد.
نتایجابتدا 605 مطالعه شناسایی شد که در مجموع هفت مورد آن ها واجد شرایط ورود به مطالعه بودند. در بخش دوم در مجموع 12 مصاحبه عمیق اجرا و در مجموع 65 کد استخراج شد که در قالب 12 تم، دسته بندی شدند. روش های مختلفی برای کنترل بهره مندی غیر مقتضی از خدمات تشخیصی و درمانی معرفی شده اند، از جمله مداخلات سیاستی، پایش و ارزیابی و آموزش.
نتیجه گیریاستفاده غیر مقتضی از خدمات سلامت در اکثر کشورها چالش مهمی محسوب می شود؛ که مهم ترین عوامل موثر شامل: پوشش ناکامل بیمه ها و پرداخت از جیب بیماران، نگرانی های حقوقی و پزشکی تدافعی و پر کردن شکاف دانشی می باشند.
کلید واژگان: تصویربرداری پزشکی, نظام سلامت, مراقبت های سلامت, ایران}Hospital, Volume:22 Issue: 4, 2024, PP 422 -437Background and purposeAs health resources face increasing constraints, the use of medical imaging services has risen significantly. On average, diagnostic services account for approximately 10% of total healthcare expenditures, and this figure is steadily increasing. This study aims to identify the causes of irrational utilization of medical imaging services and propose corrective measures.
MethodsThis descriptive-survey research was conducted in two phases. In the first phase, a comprehensive literature review was performed using both international and national databases, covering the period from 1990 to November 2021. Relevant studies were identified using specific keywords. In the second phase, a semi-structured questionnaire was developed, and a series of in-depth interviews with experts and professionals were conducted. Data were analyzed using the six-step thematic approach by Braun and Clarke, utilizing MAXQDA software.
ResultsA total of 605 studies were initially identified, of which seven met the inclusion criteria after rigorous screening. In the second phase, 12 in-depth interviews were conducted, yielding 65 codes, which were organized into 12 themes. The identified themes included legal issues, conflict of interest, monitoring challenges, poor governance and stewardship, inappropriate policymaking and planning, financial incentives, inadequate service provision infrastructure, health culture, education and continuous training systems, financing and purchasing services, political factors, and inadequate insurance systems. Various strategies for controlling the inappropriate use of diagnostic and therapeutic services were proposed, including policy interventions, monitoring and evaluation, and training.
ConclusionThe irrational use of healthcare services is a significant challenge in many countries. Key contributing factors include incomplete insurance coverage, out-of-pocket payments by patients, defensive medical practices, and gaps in knowledge. Addressing these issues requires targeted interventions and reforms.
Keywords: Medical Imaging, Health System, Healthcare, Iran} -
مقدمه
بیماری کووید 19 و بیماری هایی با علایم تنفسی در تجمعاتی مانند مدارس، قابلیت تبدیل به همه گیری دارد. از آن جایی که تاکنون درمان اختصاصی تایید شده ای برای این گروه از بیمار ی ها به دست نیامده است، چاره ای جز پیشگیری نیست. پژوهش حاضر با هدف تعیین تاثیر پیام های مبتنی بر الگوی فرایند موازی توسعه یافته (Extended parallel process model یا EPPM)، بر ابعاد ادراکی و رفتارهای پیشگیری از کووید 19 در دانش آموزان دختر مدارس ابتدایی شهرستان برخوار در سال 1400 انجام شد.
روش هااین مطالعه از نوع کارآزمایی آموزشی کنترل شده تصادفی بود و بر روی 300 دانش آموز مقطع ابتدایی شهرستان برخوار با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی انجام گردید. ابزار جمع آوری داده ها، پرسش نامه محقق ساخته بود. افراد در دو گروه آزمون (مداخله از طریق پوستر و مبتنی بر EPPM برای آموزش رفتارهای پیشگیری از بیماری های واگیردار تنفسی مانند کووید 19) و یک گروه شاهد قرار گرفتند. داده های پیش آزمون و پس آزمون با استفاده از آزمون های Paired t، ANOVA و MANCOVA در نرم افزار SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته هادر گروه اول آزمون (گروه تهدید)، میانگین نمره متغیرهای نگرش (030/0 = P)، رفتار (001/0 = P) و قصد (007/0 = P) پس از مداخله نسبت به قبل از آن افزایش معنی داری داشت. در گروه دوم آزمون (گروه کارامدی) نیز پس از مداخله، میانگین نمره متغیرهای خودکارامدی (017/0 = P)، ترس (042/0 = P)، انکار صحت یا ارزش پیام (001/0 = P) و اجتناب دفاعی (027/0 = P) نسبت به قبل از مداخله افزایش معنی داری را نشان داد.
نتیجه گیریدر مجموع، پوسترهای حاوی تهدید مبتنی بر مدل فرایند موازی توسعه یافته بر رفتارهای پیشگیری از کووید 19 تاثیر بیشتری بر ابعاد ادراکی و رفتارهای پیشگیری داشت. کاربرد مدل فرایند موازی توسعه یافته، به لحاظ ایجاد شدت و حساسیت درک شده، بر رفتارهای پیشگیری و بهبود نگرش، قصد و رفتار گروه مورد بررسی تاثیرگذار بود.
کلید واژگان: بیماری های واگیردار تنفسی, کووید 19, رفتار, مدارس ابتدایی, دانش آموزان, دختران, ایران}BackgroundCoronavirus disease 2019 (COVID-19) and diseases with respiratory symptoms in gatherings such as schools have the potential to escalate into an epidemic. Given the absence of any approved specific treatment for these diseases, prevention remains the only viable approach. This study aimed to investigate the impact of messages rooted in the extended parallel process model (EPPM) on the perceptual dimensions and preventive behaviors related to COVID-19 among girl students in primary schools in Borkhar City, Iran, in 2021.
MethodsThis randomized controlled educational trial was conducted on 300 elementary students in Borkhar City using a random sampling method. The data collection tool utilized was a researcher-made questionnaire. Students were divided into two intervention groups (intervention through posters and based on the EPPM for teaching prevention behaviors against infectious respiratory diseases such as COVID-19) and one control group.
FindingsIn the first group of intervention (threat group), after the intervention, the mean scores of attitude (P = 0.030), behavior (P = 0.001), and intention (P = 0.007) variables showed a significant increase compared to before the intervention. In the second group (efficiency group), after the intervention, the mean scores of variables related to denying the authenticity or value of the message (P = 0.001), defensive avoidance (P = 0.027), self-efficacy (P = 0.017), and fear (P = 0.042) also showed a significant increase compared to before the intervention.
ConclusionIn general, posters containing information about threats based on the EPPM had a greater impact on perceptual dimensions and preventive behaviors against infectious respiratory diseases like COVID-19. The application of the EPPM was effective in creating perceived intensity and sensitivity towards performing preventive behaviors, as well as in enhancing the attitude, intention, and behaviors of the group studied.
Keywords: Infectious Respiratory Diseases, COVID-19, Behavior, Primary Schools, Students, Girls, Iran} -
طاعون یک بیماری مشترک بین انسان و دام است که توسط باکتری Yersinia pestis (یرسینیا پستیس) ایجاد می شود. این مطالعه یک مروری روایتی (Narrative review) می باشد. داده های مورد نیاز پژوهش از طریق جستجو در موتورهای جستجوی داده Google Scholar، پایگاه های علمی بین المللی شامل: Pub Med، Web of Science، (Sciencedirect, Scopus) Elsevier، Lilacs و پایگاه های علمی داخلی شامل: سامانه دانش گستر برکت (Barakatkns)، پایگاه اطلاعات علمی جهاد دانشگاهی (SID)، کتابخانه پزشکی ایرانی (Medlib)، بانک اطلاعات نشریات کشور (Magiran)، مرجع دانش (Civilica)، با استفاده از کلمات کلیدی فارسی "طاعون"، "یرسینیا پستیس"، "شیوع طاعون"، "کک" و "کنترل" و انگلیسی "Plague"، "Yersinia pestis"، "Plague outbreak"،"Flea"،"Control"، به صورت جستجوی انفرادی و جستجوی پیشرفته ترکیبی از سال 1974 تا ژوئن 2024 گردآوری شد. در مقاله حاضر، عامل و انواع طاعون، نحوه انتقال آن، روش های تشخیصی، وضعیت طاعون در دنیا و ایران، کک در ایران و روش های پیشگیری و کنترل بیماری مورد بحث قرار می گیرد.
این بیماری باعث سه همه گیری تاریخی بزرگ (پاندمی) شده است. ازجمله طاعون سیاه در قرن چهاردهم که میلیون ها زندگی را در اروپا، آسیا و آفریقا گرفت و عمیقا جمعیت کشورهای آسیب دیده را تحت تاثیر قرار داد. طاعون هنوز در دنیا در بسیاری از مناطق کشورهای گرمسیری آفریقا، آسیا و آمریکا فعال است. اخیرا در جهان، بیش ترین موارد طاعون انسانی از ماداگاسکار گزارش شد. ناقل اصلی بیماری برای انسان، گونه زئونوپسیلا کئوپیس (Xenopsylla cheopis) در سراسر جهان معرفی شده است. در ایران، سوابق طاعون انسانی به گذشته بر می گردد. تغییرات اقلیمی و تغییرات اکولوژیکی ممکن است بر توزیع ناقلین و میزبانان طاعون تاثیر بگذارد و خطر بازگشت آن را حتی در مناطقی که بیماری در حال حاضر خاموش است، افزایش دهد. در ایران، افزایش تعاملات بین جوامع انسانی و حیات وحش، همراه با تغییر در شیوه های کشاورزی تحت تاثیر عوامل اقلیمی، می تواند شیوع طاعون را تسهیل کند. گزارش عامل بیماری در جوندگان و سگ ها در غرب ایران (کردستان و همدان) بر اهمیت ظهور مجدد طاعون در منطقه تاکید دارد. تظاهرات بالینی بیماری به اشکال بوبونیک، سپتی سمیک و پنومونیک رخ می دهد. شایع ترین نوع طاعون، طاعون خیارکی معروف است که به دنبال گزش ککی که قبلا از حیوان آلوده تغذیه کرده است به وجود می آید و با علائمی همچون تب، سردرد، لرز، ضعف و خستگی، تورم و التهاب گره های لنفاوی ظاهر می شود. تاخیر در درمان، خطر مرگ و میر ناشی از بیماری را افزایش می دهد. طاعون، با تاریخچه ای پر از وحشت و خسارات، هم چنان یک چالش بهداشتی جهانی است. آشنایی با این بیماری و راه های پیشگیری و کنترل آن بسیار مهم است تا از شیوع مجدد آن جلوگیری شود.
با توجه به وضعیت فعلی طاعون در ایران، ضرورت پایش مداوم و مطالعات دقیق تر در زمینه بوم شناسی ناقلین، هم چنین توسعه استراتژی های موثر برای کنترل و پیشگیری از بیماری ها احساس می شود. همکاری بین المللی در زمینه پژوهش های علمی و تبادل اطلاعات در مورد شیوع طاعون و راهکارهای کنترل آن از دیگر راه های موثر در این زمینه به شمار می رود. در نهایت، تقویت زیرساخت های بهداشتی و توسعه برنامه های آموزشی برای جامعه، از مهم ترین الزامات برای جلوگیری از شیوع طاعون و سایر بیماری های عفونی در ایران به شمار می آید.کلید واژگان: طاعون, یرسینیاپستیس, کک, پیشگیری و کنترل, ایران, جهان}Plague is an important and serious zoonotic disease caused by the bacterium Yersinia pestis. This study is a narrative review. The required data for the research were gathered through a search in search engines such as Google Scholar and international scientific databases, including PubMed, Web of Science, ScienceDirect, Scopus, Elsevier, and Lilacs, as well as Persian databases like the Barakat Knowledge Network System (Barakatkns), the Scientific Information Database (SID), the Iranian Medical Library (Medlib), and Civilica. The search was conducted using both Persian and English keywords, including "Plague," "Yersinia pestis," "Plague outbreak," "Flea," and "Control," through individual and combined searches over a period from 1974 to June 2024. In the present article, the agents and types of plague, its transmission methods, diagnostic approaches, the status of plague in the world and Iran, fleas in Iran, and methods for prevention and control of the disease will be discussed. This disease has caused three major historical pandemics, including the Black Death in the 14th century, which claimed millions of lives in Europe, Asia, and Africa and profoundly affected the populations of the impacted countries. Recently, the highest number of human plague cases has been reported from Madagascar. The main vector of the disease in humans is known as Xenopsylla cheopis worldwide. In Iran, records of human plague date back to the past. Climate change and ecological shifts may influence the distribution of plague vectors and hosts, increasing the risk of its resurgence even in areas where the disease is currently dormant. In Iran, increasing interactions between human communities and wildlife, along with changes in agricultural practices influenced by climatic factors, could facilitate the spread of the plague. Reports of the pathogen in rodents and dogs in western Iran (Kurdistan and Hamadan) underscore the significance of the potential re-emergence of plague in the region. There are three clinical forms of this disease bubonic, septicemic, and pulmonary. The most common type of plague is bubonic plague, which occurs following the bite of a flea that has previously fed on an infected animal. It presents with symptoms including fever, headache, chills, weakness, fatigue, and swollen, inflamed lymph nodes. Delayed treatment increases the risk of mortality associated with the disease. Plague, with a history of horror and devastation, remains a global health challenge. Understanding the current situation of this disease and reviewing its prevention and control is very important to prevent its re-emergence.
Considering the current plague situation in Iran, there is a need for continuous monitoring and more detailed studies on the ecology of vectors, as well as the development of effective strategies for disease control and prevention. International cooperation in scientific research and exchanging information about plague outbreaks and control strategies are among the other effective approaches in this field. Finally, strengthening the health infrastructure and developing educational programs for the community is one of the most important requirements to prevent the spread of plague and other infectious diseases in Iran.Keywords: Yersinia Pestis, Prevention, Control, Iran, World} -
سابقه و هدف
پشه های کولیسیده از نظر انتقال بیماری هایی مانند مالاریا و بیماری های آربوویروسی مثل آنسفالیت ژاپنی، ویروس زیکا، چیکونگونیا، تب دنگی، تب زرد، تب نیل غربی اهمیت دارند. عوامل مختلفی مانند عوامل فیزیکی- شیمیایی، شرایط آب و هوایی، پوشش گیاهی و فعالیت های انسانی بر فراوانی و پراکندگی گونه های مختلف پشه تاثیر می گذارند. ویژگی های زیستگاه های لاروی از عوامل موثر بر جمعیت، تنوع و تعیین مکان های تولید مثل ترجیحی گونه ها می باشد. لذا بررسی تنوع گونه ای کولیسیده و زیستگاه های لاروی آن ها در شهرستان شوشتر، استان خوزستان(جنوب غربی ایران)، مورد بررسی قرار گرفت.
مواد و روش هااین مطالعه مقطعی در شهرستان شوشتر از بخش های مرکزی، میان آب و شعیبیه، در سال 1400 انجام شد. لاروها با استفاده از روش ملاقه زنی از لانه های لاروی در مناطق نمونه گیری شامل نورمحمدی، کنارپیر، ساحلی، ابوگروا و پیردالو در دو فصل بهار و تابستان، جمع آوری و در محلول لاکتوفنل نگهداری شدند. سپس از نمونه ها با استفاده از لیکیدوفور لام میکروسکوپی تهیه گردید که با کلیدهای تشخیصی معتبر شناسایی شدند. مشخصات لانه های لاروی مانند نوع زیستگاه، وضعیت آب، پوشش گیاهی، نوع بستر، کیفیت آب و وضعیت نور نیز ثبت شد. برای آنالیز داده ها و تعیین ارتباط بین فراوانی و ویژگی های زیستگاه های لاروی، از نرم افزار SPSS نسخه16 و آزمون آماری کای اسکوئر استفاده شد. متغیرهای کیفی نیز به صورت تعداد (درصد) گزارش شد. نقشه های فراوانی و پراکندگی نمونه ها با استفاده از نرم افزار Arc GIS نسخه 10/5 تهیه گردید.
یافته هادر این مطالعه در مجموع 527 لارو شناسایی شد که شامل پنج گونه آنوفل استفنسی، کولکس پوسیلوس، کولکس سینایتیکوس، کولکس تیلری و کولکس پرگزیگوس بود. آنوفل استفنسی با کم ترین فراوانی(8/48 درصد) فقط از منطقه ساحلی گزارش شد. این گونه از زیستگاه های موقت، ساکن، بدون پوشش گیاهی، بستر گل و لای، آب کدر، آفتابی و طبیعی جمع آوری شد. کولکس تیلری، یکی از ناقلین مهم بیماری های آربوویروسی در زیستگاه های موقت و طبیعی، آب های ساکن و بدون پوشش گیاهی، آب های کدر و آفتابی مشاهده گردید. در پیردالو و ابوگروا فقط کولکس پوسیلوس مشاهده شد. با بررسی زیستگاه های لاروی کولیسیده ها در شهرستان شوشتر، کولکس پوسیلوس به عنوان فراوان ترین گونه صید شده، از زیستگاه موقت (82/7 درصد)، آب های ساکن (73/6 درصد)، بستر گل ولای (100 درصد)، آب های کدر (78/6 درصد)، طبیعی (95 درصد) و آفتابی (82/7 درصد) بود. هم چنین فراوانی لاروهای صید شده در زیستگاه های موقت، در آب های ساکن، در نواحی دارای پوشش گیاهی و نیز در زیستگاه های دارای بسترگل ولای، آب های کدر و نواحی آفتابی بیش تر بود که این تفاوت ها از نظر آماری معنی دار بودند (0/0001>P).
استنتاجدر این مطالعه کولکس پوسیلوس فراوان ترین گونه جمع آوری شده بود، در حالی که آنوفل استفنسی کم ترین فراوانی را در بین نمونه های صید شده داشت. بین فراوانی این گونه و نوع زیستگاه، جریان آب، پوشش گیاهی، کیفیت آب و وضعیت نور اختلاف معنی داری مشاهده گردید. با انجام مطالعات جامع تر در این زمینه و به ویژه در خصوص نقش احتمالی گونه های مختلف کولیسیده، می توان به رفع معضلات بهداشتی و پزشکی انسان و دامپزشکی در آینده کمک کرد.
کلید واژگان: کولیسیده, زیستگاه لاروی, کولکس, خوزستان, ایران}Background and purposeCulicidae plays a crucial role in the spread of diseases like Malaria and arboviral diseases such as Japanese Encephalitis, Zika virus, Chikungunya, Dengue fever, Yellow fever, and West Nile fever. Different mosquito species have different abundance and distribution due to a variety of factors, such as physicochemical factors, weather conditions, vegetation, and human activities. The characteristics of larval habitats are among the factors affecting the population, and diversity, and determining the preferred breeding places of the species. For this reason, a study was conducted to examine the species diversity of Culicidae and their larval habitats in Shushtar County.
Materials and methodsThis cross-sectional study was conducted in Shushtar County from the central, Mian Ab and Shuaibiya districts, 2021. Larvae were collected from the breeding places in the sampling areas including Noormohammadi, Konarpir, Saheli, Abu Gerva, and Pirdalu by using the dipping technique in spring and summer and kept in lactophenol solution. Then, a microscopic slide was prepared from the samples using licidophor, which were identified with valid diagnostic keys. Characteristics of larval habitat such as habitat type, water condition, vegetation, substrate type, water quality, and light condition were also recorded. To analyze the data and determine the relationship between the frequency and characteristics of larval habitats, SPSS version 16 software and a chi-square statistical test were used. Qualitative variables were also reported as numbers (percentages). Abundance and distribution maps of samples were prepared using ArcGIS software version 10.5.
ResultsIn this study, a total of 527 larvae were identified, including five species of Anopheles stephensi, Culex pusillus, and Cx. sinaiticus, Cx. theileri and, Cx. Perexiguus. Anopheles stephensi with the lowest frequency (8.48%) was reported only from the Saheli area. This species was collected from temporary, stationary, without vegetation, mud substrate, cloudy water, sunny, and natural habitats. Culex theileri, one of the important vectors of arboviral diseases, was observed in temporary and natural habitats, stagnant waters without vegetation, and cloudy and sunny waters habitates. Culex pusillus was the only species observed in Pirdalo and Abu Gerva. By examining the larval habitats of Culicidae in Shushtar County, Cx. pusillus was the most abundant collected species, from temporary habitat (82.7%), stagnant waters (73.6%), mud substrate (100%), turbid waters (78.6%), natural (95%), and sunny (82.7%). Also, the abundance of collected larvae in temporary habitats, stagnant waters, in areas with vegetation, and mud substrate was high. Besides, it was more abundant in turbid waters and sunny areas, and these differences were statistically significant (P<0.0001).
ConclusionIn this study, Cx.pusillus was the most common species, while An. stephensi was the least common abundance among collected species. It was observed significant difference between this species and the type of habitat, water flow, vegetation, water quality, and light conditions. Conducting more comprehensive studies in this field, especially regarding the possible role of different species of Culicidae, helped to solve the health and medical problems of humans and veterinary medicine in the future.
Keywords: Culicidae, Larval Habitat, Culex, Khuzestan, Iran} -
زمینه و هدف
علم سنجی جهت یافتن خلاء های مطالعاتی موجود، کشف آینده مطالعات، بررسی روند های اساسی آنها و اجرای سیاست گذاری لازم در یک حوزه دانشی خاص به کار می رود. با توجه به نقش کلیدی عوامل محیطی در روند سلامت و بار بیماری های مختلف در کشور، این مطالعه با هدف تحلیل علم سنجی نقش بهداشت محیط در پیشگیری و کنترل بیماری های مرتبط با عوامل محیطی در ایران انجام شد.
روش بررسیاطلاعات کتابشناختی مربوط به مستندات علمی نمایه شده تا 12 سپتامبر 2022 در پایگاه اطلاعاتی Web of Science با استفاده از نرم افزار های Citespace و Biblioshiny تحلیل و مصورسازی شد.
یافته ها1212 مدرک بازیابی شد. این مدارک با مشارکت 8461 نویسنده در 629 منبع منتشر شدند. میانگین زمانی انجام مطالعات از سال 2010 به بعد بوده است. سه رتبه اول مربوط به دانشگاه های علوم پزشکی تهران (747 مدرک)، علوم پزشکی اصفهان (436 مدرک) و علوم پزشکی شهید بهشتی (393 مدرک) بود. شبکه همکاری ایران با سایر کشور ها بیانگر وجود تحقیقات مشترک مناسب بین ایران و کشور های اصلی در این شبکه است. شبکه هم رخدادی کلید واژه ها نیز در طول زمان از پیامدها (مانند بیماری های قلبی و عروقی، سرطان ها و...) به سمت بررسی عوامل مواجهه محیطی بالاخص عوامل آلاینده هوا، فلزات سنگین و عوامل بیماریزای منتقله از راه غذا بوده است. ارزیابی خطرات نیز از مقوله های مورد توجه در سال های اخیر بوده است.
نتیجه گیریتحلیل علم سنجی نشان داد مطالعات بهداشت محیط در پیشگیری و کنترل بیماری های مرتبط با عوامل محیطی در ایران جوان و همچنان رو به پیشرفت است. در سال های اولیه، مطالعات عمدتا متمرکز بر بیماری ها بعنوان یک پیامد بوده درحالیکه در سال های اخیر، بیشتر بر روی عوامل مواجهه یا بیماریزای محیطی متمرکز شده اند. پیشنهاد می گردد مطالعات آتی مبتنی بر کلید واژه های بازیابی شده ماموریت گرا تر شده و اولویت گذاری حل مشکلات آلاینده های محیطی موثر بر سلامت مردم در کشور بر اساس وسعت و گستردگی مشکلات هر استان مورد توجه سیاست گذاران و محققین قرار گیرد.
کلید واژگان: علم سنجی, بهداشت محیط, عوامل محیطی, بیماری ها, ایران}Background and ObjectiveScientometrics is used to identify existing study gaps, discover the future research directions, investigate fundamental trends and implement the necessary policies in a specific field of knowledge. Considering the key role of environmental factors in the health trends and the varyingburden of diseases in the country, this study was conducted with the aim of performing scientometric analysis of the role of environmental health in the prevention and control of diseases related to environmental factors in Iran.
Materials and MethodsBibliographic information related to scientific documents indexed in the Web of Science database until September 12, 2022, was analyzed and visualized using Citespace and Biblioshiny software.
ResultsA total of 1,212 documents were retrieved. These documents were published in 629 sources with the participation of 8,461 authors. The average publication year of the documents was 2010. The top three ranks of organizational affiliations were as follows: Tehran University of Medical Sciences (747 documents), Isfahan University of Medical Sciences (436 documents), and Shahid Beheshti University of Medical Sciences (393 documents). Iran's cooperation network with other countries indicates substantial joint researchbetween Iran and the main countries in this network. Over time, the co-occurrence network of keywords has evolved from outcomes (such as cardiovascular diseases, cancers, etc.) to environmental exposure factors, especially air pollutants, heavy metals, and food-borne pathogens factors. Risk assessment has also been a category of interest in recent years.
ConclusionScientometric analysis showed that environmental health studies in prevention and control of diseases related to environmental factors in Iran are young and still progressing. In the early years, studies were mainly focused on diseases as an outcome, while in recent years, they have focused more on exposure factors or environmental pathogens. It is suggested that the future studies based on the retrieved keywords should be more mission-oriented and the priority of solving the problems of environmental pollutants affecting people's health in the country based on the extent and scope of the problems of each province should be considered by policy makers and researchers.
Keywords: Scientometric, Environmental Health, Environmental Factors, Diseases, Iran} -
زمینه و هدف
آینده پژوهی و آینده نگاری در حوزه دانش سلامت محیط زیست اهمیت ویژه ای دارد، زیرا این رشته به تربیت نیروی انسانی متخصص و متعهد می پردازد و کیفیت وکمیت نیروی انسانی مورد نیاز برای سلامت محیط را تامین می کند. با توجه به ارتباط نزدیک بهداشت محیط با سلامت جامعه، تربیت نیروهای متخصص در این زمینه از اهمیت بالایی برخوردار است. این مطالعه به بررسی مراکز آموزشی و پژوهشی در رشته بهداشت محیط از نظر وجود نیروهای متخصص و توسعه آن پرداخته است.
روش پژوهش:
این تحقیق به صورت توصیفی- مقطعی در سال 99-1398 انجام شده است. ابتدا توصیفی از مناطق ده گانه آمایش آموزش عالی ارائه شده و اطلاعات مربوط به شاخص هایی مانند وجود دانشکده بهداشت، تعداد اساتید مرتبط و مراکز تحقیقاتی بررسی گردیده است. داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS 22 تجزیه و تحلیل شده اند و در قالب جداول و شکل ارائه گردیده است.
یافته هانتایج نشان می دهد نسبت اعضای هیئت علمی به جمعیت در مناطق مختلف یکسان نیست. در منطقه 8، این نسبت بسیار بیشتر از میانگین کشوری (4/5 نفر به ازای هریک میلیون نفر) و در مناطق 5 و 10 کمتر بوده است. همچنین، تعداد مراکز تربیت دانشجویان بهداشت محیط در استان های شرقی به طور غیرمنتظره ای بالا بود. مراکز پژوهشی مرتبط با سلامت محیط زیست نیز به طور مساوی در مناطق مختلف وجود نداشتند و برخی استان ها فاقد مرکز تحقیقاتی بودند. منطقه 5 بالاترین تعداد افراد شاغل با مدرک بهداشت محیط را داشت، در حالی که منطقه 7 کمترین تعداد را نشان داد.
نتیجه گیرییافته ها نشان داد توسعه آموزش باید براساس فاکتورهای مرتبط از جمله جمعیت باشد و امکانات و اولویت های بهداشت محیطی هریک از کلان مناطق، مبنای توسعه مراکز آموزشی- پژوهشی، پذیرش دانشجو، جذب هیئت علمی و نیروی متخصص در جهت بهره وری هرچه بیشتر رشته مهندسی بهداشت محیط قرار گیرد.
کلید واژگان: آموزش, پژوهش, توسعه, بهداشت محیط, ایران}BackgroundAs the subject of environmental health knowledge trains specialized and dedicated human resources and offers the quality and quantity of human resources needed for environmental health, future research and foresight are particularly crucial. This study examines research and educational facilities in the field of environmental health in terms of the presence of expert human resources and the development of facilities. This study addressed educational and research centers in the field of environmental health in terms of its development and the presence of expert human resources.
MethodsThis descriptive cross-sectional research was conducted in 2018-2019. First, a description of the ten areas of higher education has been presented and information related to indicators such as the presence of health faculty, the number of professors and research centers has been presented in the form of tables and figures. The data were analyzed using SPSS 22 software.
ResultsThe findings indicated that there are regional differences in the proportion of faculty members to the total population. This ratio was lower in regions 5 and 10, but was significantly higher in region 8 compared to the national average (4.5 persons per million people). Also, the eastern provinces had a high number of environmental health student training centers. There were differences in the number of environmental health research facilities across different regions, and some provinces had none at all. The highest number of people working with environmental health degrees was found in region 5, while the lowest number was found in region 7.
ConclusionThe findings showed that the development of education should be based on related factors, including population, and the environmental health facilities and priorities of each of the regions should be the basis of educational-research center development, student admission, and attracting faculty members and expert staff in order to be more productive in the field of environmental health engineering.
Keywords: Education, Research, Development, Enviromental Health, Iran} -
مجله دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی تهران، سال هشتاد و یکم شماره 10 (پیاپی 273، دی 1402)، صص 750 -759زمینه و هدف
بررسی اپیدمیولوژیک تومورهای سیستم اعصاب مرکزی اولین گام در کنترل وضعیت این تومورها است. هدف ما بررسی اپیدمیولوژی و هیستوپاتولوژی تومورهای خوش خیم و بدخیم سیستم اعصاب مرکزی در یکی از مراکز دانشگاهی و ارجاعی شرق کشور است.
روش بررسیدر این مطالعه مقطعی همه بیمارانی که در بازه زمانی بین فروردین 1388 تا اسفند 1397 با تشخیص قطعی تومور خوش خیم یا بدخیم سیستم اعصاب مرکزی در بیمارستان قائم مشهد پذیرش شدند، مورد بررسی قرار گرفتند. منابع اطلاعاتی مورد استفاده شامل پرونده بیماران و سیستم اطلاعاتی بیمارستان بود. در نهایت، اطلاعات به دست آمده توسط SPSS software, version 28 (IBM SPSS, Armonk, NY, USA) تفسیر شد.
یافته هادرمجموع 775 بیمار مبتلا به تومورهای خوش خیم و 771 بیمار مبتلا به تومورهای بدخیم سیستم اعصاب مرکزی وارد مطالعه شدند. در مورد تومورهای خوش خیم شیوع در زنان تقریبا دو برابر مردان، (47/68 در برابر 53/31%) و میانگین سنی بیماران 81/19±31/45 سال بود. شایعترین تومور خوش خیم، مننژیوم با شیوع 77/72% و پس از آن شوانوم با شیوع 67/13% بود. میانگین سنی بیماران مبتلا به تومورهای بدخیم 67/19±64/36 سال به دست آمد که 04/53% آنها مرد و 96/46% زن بوده اند. شایعترین تومور بدخیم، گلیوبلاستوم با شیوع 68/32% و سپس آستروسیتوم منتشر با شیوع 47/16% گزارش شد. مرگ ومیر داخل بیمارستانی در تومورهای خوش خیم و بدخیم به ترتیب 1/10 و 5/17% بود. نوع تومور و گرید آن عوامل تعیین کننده اصلی در مرگ زودرس در تومورهای بدخیم به شمار می رود.
نتیجه گیریویژگی های اپیدمیولوژیک تومورهای خوش خیم و بدخیم سیستم اعصاب مرکزی در مطالعه ما مشابه سایر مطالعات در دیگر جوامع بود.
کلید واژگان: نئوپلاسم های سیستم اعصاب مرکزی, همه گیرشناسی, بروز, ایران}BackgroundIdentifying the epidemiological aspects of central nervous system (CNS) tumors is the first step in implementing management protocols to control the condition of these tumors. We aimed to examine the epidemiology and histopathology of both benign and malignant tumors of the CNS in one of the referral and university centers in the east of Iran.
MethodsThis cross-sectional study was conducted on all files of patients admitted to Qaem Hospital in Mashhad City, Iran, in a period of 10 years from March 2009 to February 2018 with a definitive diagnosis of benign or malignant tumors of the CNS, including tumors of the brain, cerebellum, spinal cord, or meningeal membranes. Information sources included the patients' physical files and the hospital information system (HIS). The statistical software SPSS version 28.0 for Windows (IBM SPSS, Armonk, New York, USA) was used for the statistical analysis.
ResultsIn total, 775 patients with benign and 771 patients with malignant CNS tumors were included in the study. Regarding epidemiological aspects of benign tumors, the incidence rate of women was almost twice that of men (68.47% versus 31.53%), with an overall average age of 45.31±19.81 years. The most common benign tumors were meningioma (72.77%), followed by schwannoma (13.67%). Regarding malignant brain tumors, the mean age of affected patients was 36.64±19.67 years, with males accounting for 53.04% of cases and females for 46.96%. The most frequent type of tumor was glioblastoma (32.68%), followed by diffuse astrocytoma (16.47%). Both benign and malignant CNS tumors were associated with significant hospital mortality; in-hospital mortality rates for benign and malignant tumors were 10.1% and 17.5%, respectively. Tumor type and its grade were the main determinants of early death in malignant CNS tumors.
ConclusionThe epidemiological characteristics of benign and malignant tumors in our study community were similar to the reports presented in other communities. Knowledge of these characteristics provides the possibility of managing patients and reducing morbidity and mortality related to these tumors.
Keywords: Central Nervous System Neoplasms, Epidemiology, Incidence, Iran} -
سابقه و هدف
پژوهش ها نشان می دهند مدل های محدودی برای اندازه گیری بلوغ تحول دیجیتال در کتابخانه ها طراحی شده اند، ولی تاکنون ابزار معتبر و پایایی برای اندازه گیری بلوغ تحول دیجیتال در کتابخانه های دانشگاهی ارائه نشده است. شناسایی عوامل موثر بر بلوغ تحول دیجیتال و مدیریت استفاده صحیح آن در کتابخانه های دانشگاه های علوم پزشکی، در ارتقای کارآیی و اثربخشی و در نتیجه موفقیت و رشد کتابخانه ها از اهمیت خاصی برخوردار است. بنابراین، هدف از انجام پژوهش حاضر، تدوین و اعتباریابی ابزاری مناسب برای تعیین عوامل موثر بر بلوغ تحول دیجیتال در کتابخانه های دانشگاه های علوم پزشکی است.
مواد و روش هانوع مطالعه حاضر، کیفی(اکتشافی) بر مبنای طرح تدوین ابزار بود که در دو فاز انجام گرفت. در فاز اول جهت جمع آوری اطلاعات مربوط به شناسایی عوامل موثر بر بلوغ تحول دیجیتال از روش فراترکیب مطابق با الگوی سندلوسکی و باروسو استفاده شد. در فاز دوم روش دلفی فازی، عوامل بومی سازی و با موضوع تطبیق داده شدند. جامعه موردنظر در بخش فراترکیب، کلیه ی منابع مرتبط از پایگاه های اطلاعاتی معتبر به تعداد 82 منبع بود که پس از استخراج و غربال گری و با در نظر گرفتن معیارهای ورودی و خروجی پژوهشگران، 41 منبع فارسی و لاتین انتخاب شدند. جامعه ی آماری در بخش دلفی فازی شامل 15 نفر از اساتید و خبرگان در زمینه بلوغ دیجیتال و فناوری های دیجیتال در دانشگاه های علوم پزشکی بود که به روش غیراحتمالی و هدفمند با توجه به معیارهای ورود به پژوهش (مرتبط بودن تجربه کاری و پست سازمانی و رشته تحصیلی خبرگان با موضوع پژوهش، درگیری با مساله مورد بحث، داشتن حداقل 5 سال سابقه کار) به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار سنجش هم، پرسشنامه ی 69 سوالی ساختارمند محقق ساخته بود که با بررسی یافته های پیشین گردآوری شد و سپس به کمک فن دلفی فازی در دو مرحله برای خبرگان ارسال شد و در نهایت 61 سوال نهایی حاصل شد.
یافته هادر مطالعه حاضر، براساس یافته های بخش فراترکیب، با استفاده از مرور ادبیات و پیشینه ها تعداد 69 مقوله اولیه برای بلوغ تحول دیجیتال شناسایی شد. سپس بین این مقوله ها ارتباط برقرار شد و در قالب 13 آیتم دسته بندی شدند. مقوله های اصلی شناسایی شده در قالب 2 مقوله کلی (عوامل درون سازمانی و عوامل برون سازمانی) دسته بندی شدند. برای کنترل کیفیت از روش بررسی روایی و پایایی درونی استفاده گردید. اندازه ضریب کاپا 0/78) در این پژوهش، بیانگر پایایی درونی مطلوب نتایج به دست آمده بود. برای اعتبارسنجی، ابزار ساخته شده در اختیار اعضای پنل دلفی با 15 عضو قرار گرفت. پس از دو مرحله ی دلفی فازی و انجام اصلاحات و حذف گویه های نامرتبط (8 گویه) و نمره ی توافق خبرگان در مابقی عوامل (61 گویه)، مشاهده شد که اختلاف نظر خبرگان در گام اول و دوم دارای تفاوت معناداری نیست و نمره توافق خبرگان در تمام عوام بیش از 70 درصد بوده است. لذا، نظرسنجی در مرحله دوم متوقف شد و تمامی عوامل تایید شدند. نتایج تحلیل دلفی فازی، منجر به تایید 61 گویه ی پرسشنامه ی بلوغ تحول دیجیتال در کتابخانه های دانشگاه های علوم پزشکی در 2 مولفه ی اصلی (عوامل درون سازمانی و عوامل برون سازمانی) و 13 مولفه ی فرعی شد.
استنتاجابزار ساخته شده، معیارهای تعیین وضعیت بلوغ تحول دیجیتال را در کتابخانه های دانشگاه های علوم پزشکی در اختیار محققان قرار می دهد. عوامل کشف شده شامل 10 مولفه عوامل درون سازمانی (توسعه فرهنگ دیجیتال، توسعه ی زیرساخت های دیحیتال، عامل توسعه ی زیرساخت فناوری های نوین، عامل توسعه ی منابع انسانی، عامل توسعه ی منابع مدیریتی، عامل توسعه ی راهبردهای دیجیتال، عامل پشیتبانی دیجیتال، عامل قوانین و مقررات سازمانی، عامل منابع مالی و عامل توسعه ی تجربه دیجیتال کاربران و 3 مولفه ی عوامل برون سازمانی (همکاری و حمایت نهادهای بالادستی و دانشگاهی، عامل توسعه ی فرهنگ ملی در زمینه تحول دیجیتال و عامل قوانین و مقررات ملی) بودند که می تواند به عنوان ابزار مناسب جهت سنجش بلوغ تحول دیجیتال در کتابخانه ها مورد استفاده قرار گیرد.
کلید واژگان: تحول دیجیتال, بلوغ تحول دیجیتال, کتابخانه ها, دانشگاه علوم پزشکی, ایران}Background and purposeResearches show that limited models have been designed to measure the maturity of digital transformation in libraries, however, no valid and reliable tool has been provided to measure the maturity of digital transformation in academic libraries so far. Identifying the factors affecting the maturity of digital transformation and managing its correct use in the libraries of medical sciences universities is of particular importance in improving the efficiency and effectiveness and as a result, the success and growth of the libraries. Therefore, the purpose of the current research is to compile and validate a suitable tool to determine the factors affecting the maturity of digital transformation in the libraries of medical sciences universities.
Materials and methodsThe type of qualitative (exploratory) study was based on the plan of developing the tool, which was carried out in two phases: in the first phase, to collect information related to the identification of factors affecting the maturity of digital transformation, the meta-composite method was used under “ Sandelowski and Barroso's model. Then, in the second phase of the Delphi method, the factors were localized and adapted to the topic. The intended community in the met composite section was all related sources from reliable databases, with 82 sources. After extracting, screening, and considering the input and output criteria of the researchers, 41 Persian and Latin sources were selected. The statistical population in the Delphi phase included 15 professors and experts in the field of digital maturity and digital technologies in universities of medical sciences who were selected in a non-probable and purposeful way according to the criteria for entering the research (relevance of work experience and organizational position and field of study of the experts to the subject research, conflict with the discussed issue, having at least 5 years of work experience) as samples. The measurement tool was a structured questionnaire of 69 questions created by the researcher, which was compiled by reviewing the previous findings and then sent to the experts in two stages with the help of the fuzzy Delphi technique, and finally 61 final questions were obtained.
ResultsIn this research, based on the findings of the meta-combination section, 69 primary categories for the maturity of digital transformation were identified first by reviewing the literature and backgrounds. Then, in the next step, a relationship was established between these categories, and they were categorized into 13 items. Then, the identified main categories were divided into 2 general categories (internal and external factors). Then, for quality control, the validity and internal reliability of check methods were used. The size of the Kappa coefficient (0.78) in this research indicated the good internal reliability of the obtained results. Finally, for validation, the developed tool was provided to the members of the Delphi panel, which had 15 members. After two stages of fuzzy Delphi and after making corrections and removing irrelevant items (8 items) and the agreement score of experts in the rest of the factors (61 items), it was observed that the disagreement of experts in the first and second steps did not have a significant difference and the agreement score of experts in all commons was more than 70%; therefore, the survey was stopped in the second stage, and all factors were confirmed. The results of the fuzzy Delphi analysis led to the confirmation of 61 items of the digital transformation maturity questionnaire in the libraries of medical sciences universities in 2 main components (inter-organizational factors and extra-organizational factors) and 13 subcomponents.
ConclusionThe developed tool provides researchers with criteria for determining the state of maturity for digital transformation in the libraries of medical sciences universities. The discovered factors include 10 internal organizational factors (digital culture development, digital infrastructure development factor, new technology infrastructure development factor, human resources development factor, management resource development factor, digital strategy development factor, digital support factor, organizational rules and regulations factor, financial resources factor and experience development factor (digital users) and 3 components of extra-organizational factors (collaboration and support of upstream and academic institutions, the factor of development of national culture in the field of digital transformation and the factor of national laws and regulations) which can be used as a suitable tool to measure the maturity of digital transformation in libraries.
Keywords: Digital Transformation, Maturity Of Digital Transformation, Libraries, University Of Medical Sciences, Iran} -
مجله دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی مشهد، سال شصت و هفتم شماره 2 (پیاپی 194، خرداد و تیر 1403)، صص 332 -340سابقه و هدف
سل معضلی قدیمی است که هم اکنون به عنوان چالشی جدید مطرح است. مطالعه حاضر با هدف بررسی تنوع ژنتیکی سویه های مایکوباکتریوم توبرکلوزیس جدا شده از بیماران مبتلا به سل در کرج، ایران انجام شد.
مواد و روش هاهفده جدایه مایکوباکتریوم توبرکلوزیس از سال 2012 تا 2013 جمع آوری شد و تحت آنالیز پلی مورفیسم طول قطعه محدود IS6110 (IS6110-RFLP) قرار گرفتند. از نظر جمعیت شناختی، 6 زن و 14 مرد دارای تابعیت ایرانی در این مطالعه وارد شدند.
نتایج16 نوع ژنتیکی مختلف پس از هضم آنزیمی و تجزیه و تحلیل RFLP به دست آمد. تعداد کپی IS6110 در هر ایزوله از 0 تا 12 متغیر بود. اکثر ایزوله ها (66%) دارای اعداد کپی بین 6 تا 12 بودند. هر ایزوله دارای 6.9 کپی از نشانگر IS6110 بود. 9 جدایه دارای 10 تا 12 نسخه از نشانگر IS6110، 5 ایزوله دارای 6 تا 10 نسخه، و 2 ایزوله دیگر دارای نسخه های کمتر از 6 بودند. هیچ نسخه ای از IS6110 در بین 4 ایزوله یافت نشد. هیچ رابطه ای بین جنسیت و تعداد کپی یافت نشد.
نتیجه گیریتنوع ژنتیکی بالای موجود در جدایه های مایکوباکتریوم توبرکلوزیس ممکن است منابع مختلف عفونت و اهمیت ظهور مجدد سل را نشان دهد.با این حال، بررسی های بیشتر باید برای ارزیابی سایر جنبه های اپیدمیولوژیک مولکولی مایکوباکتریوم توبرکلوزیس در ایران انجام شود.
کلید واژگان: مایکوباکتریوم توبرکلوزیس, تنوع ژنتیکی, IS6110-RFLP, ایران}Background and aimTuberculosis (TB) is an old issue that is presently measured as a significant challenge. The present survey was aimed to assess the genetic diversity of M. tuberculosis strains isolated from patients with TB in Karaj, Iran.
MethodsSeventeen M. tuberculosis isolates from 2012 to 2013 were collected and subjected to an IS6110 restriction fragment length polymorphism (IS6110-RFLP) analysis. Demographically, 6 females and 14 males who had Iranian citizenship were included in this study.
ResultsSixteen different genetic types were obtained after enzymatic digestion and RFL analysis. Copy numbers of IS6110 in each isolate ranged from 0 to 12. The majority of isolates (66%) harbored copy numbers between 6 and 12. Each isolates harbored 6.9 copies of the IS6110 marker. Nine isolates harbored 10 to 12 copies of the IS6110 marker, 5 isolates harbored 6 to 10 copies, and 2 others harbored copies less than 6. No copy of IS6110 was found among the 4 isolates. No relationship was found between gender and copy numbers.
ConclusionThe high genetic diversity found amongst the M. tuberculosis isolates maybe show different sources of infection and the importance of reemerging of the TB. However, further surveys should perform to assess other molecular epidemiologic aspects of M. tuberculosis in Iran.
Keywords: Mycobacterium Tuberculosis, Genetic Diversity, IS6110-RFLP, Iran} -
مجله سازمان نظام پزشکی جمهوری اسلامی ایران، سال چهل و دوم شماره 2 (پیاپی 166، تابستان 1403)، صص 6 -13زمینه
با توجه به شیوع تب دنگی در چند استان کشور و عوارض خطرناک آن و احتمال بروز آن در سایر استان ها، آشنایی با این بیماری ضروری می باشد. این نیاز با افزایش مسافرت به استان های شمالی به دلیل تعطیلات تابستانی، نزدیک شدن به ایام اربعین حسینی و تردد اتباع کشورهای پاکستان و افغانستان به منظور مسافرت به کشور عراق افزایش می یابد. علاوه بر این، وجود پشه آئدس در برخی استان های کشور، اهمیت آگاهی از تب دنگی را بیشتر می کند. هدف این مقاله، آشنایی گروه های پزشکی با بیماری تب دنگی و عوارض آن است.
روش کارمقاله حاضر یک مقاله مروری است که با استفاده از جستجوهای اینترنتی در سایت های WHO ،CDC ،Sid ،PubMed ،Google Scholar و منابع کتابخانه ای در سال 2024 جمع آوری شده است.
یافته هااز آنجایی که تب دنگی توسط سازمان بهداشت جهانی به عنوان یک فوریت معرفی شده و با توجه به اهمیت موضوع، در این مقاله به بررسی جوانب مختلف تب دنگی پرداخته شده است. این موارد شامل آشنایی با تب دنگی، علائم بالینی، عامل بیماری، ناقل، روش های تشخیص، اپیدمیولوژی بیماری در جهان و ایران، مخزن بیماری، دوره نهفتگی، نحوه انتقال، گروه های در معرض خطر، پیشگیری و کنترل، مدیریت بیماران، مدیریت تماس ها و محیط و ملاحظات ویژه در خصوص این بیماری می باشد.
نتیجه گیریبا توجه به روش انتقال تب دنگی و مناسب بودن نسبی آب و هوای کشور برای انتشار پشه ناقل بیماری، افزایش مسافرت به مناطق شیوع بیماری و اهمیت پیشگیری و آموزش مناسب، شناخت بیماری و روش های جلوگیری از انتشار آن در کشور ضروری است. به همین دلیل، تدوین و اجرای برنامه های آموزشی و آگاهی بخشی به گروه های پزشکی و عموم مردم برای پیشگیری از شیوع تب دنگی اهمیت ویژه ای دارد. ایجاد آمادگی های لازم در سامانه ی بهداشتی کشور و همکاری بین المللی نیز می تواند نقش موثری در کنترل این بیماری ایفا کند. با توجه به موارد یاد شده، اقدامات فوری و هماهنگ برای مقابله با تب دنگی و جلوگیری از گسترش آن در کشور ضرورت دارد.
کلید واژگان: آئدس, ایران, پشه, تب دنگی, ویروس}BackgroundDue to the spread of dengue fever in several provinces of the country and its dangerous complications, along with the possibility of its occurrence in other provinces, there is an increasing need for awareness and preventive measures. The rise in travel to northern provinces due to summer holidays and the approaching Arbaeen pilgrimage, combined with the movement of nationals from Pakistan and Afghanistan traveling to Iraq, presents additional risks. The presence of Aedes mosquitoes in some provinces further exacerbates the situation. Thus, understanding dengue fever becomes crucial to mitigate its impact.The purpose of this article is to familiarize medical professionals with dengue fever and its complications, providing them with the necessary knowledge to diagnose, manage, and prevent the disease effectively.
MethodThis review article is based on an extensive internet search of reputable sources, including the WHO, CDC, Sid, PubMed, and Google Scholar, as well as library resources. The data collection for this article was carried out in 2024, ensuring the most recent and relevant information is included.
ResultsDengue fever, identified as an emergency by the World Health Organization, is a significant public health concern. This article covers various aspects of the disease, including its clinical symptoms, causative agent, vector, and diagnostic methods. Additionally, the epidemiology of dengue fever globally and in Iran, the disease reservoir, incubation period, mode of transmission, and at-risk groups are discussed in detail. Prevention and control measures, patient management, and the management of contacts and the environment are also addressed. Special considerations for dealing with this disease are highlighted to provide comprehensive guidance for medical professionals.
ConclusionThe transmission method of dengue fever involves the Aedes mosquito, which thrives in the relatively suitable climate of many parts of the country. With the increase in travel to areas where the disease is prevalent, there is a heightened risk of its spread. Therefore, it is essential to implement effective prevention strategies and proper training for healthcare providers. Educating the public and medical personnel about the disease recognition, symptoms, and preventive measures is crucial to curbing its spread. Ensuring timely and accurate diagnosis, coupled with effective patient and contact management, can significantly reduce the impact of dengue fever. The country’s healthcare system must be prepared to handle potential outbreaks, emphasizing the importance of vigilance and proactive measures in preventing the spread of this dangerous viral disease.
Keywords: Aedes, Dengue Fever, Iran, Mosquito, Virus} -
تب دنگی ناشی از آربوویرس عمدتا توسط پشه های آئدس منتقل می گردد و یک نگرانی مهم بهداشت عمومی در سراسر جهان است. گونه های مختلف جنس پشه آئدس که در انتقال ویروس دنگی نقش دارند شامل Aedes aegypti و Aedes albopictus، Aedes cinereus به دلیل توزیع گسترده آن در مناطق گرمسیری و نیمه گرمسیری (در بیش از 140 کشور) به عنوان ناقلین کلیدی مطرح هستند و در ایران نیز به ویژه در مناطق جنوبی، جنوب شرقی و شمالی کشور پراکنش دارند. چالش های تشخیص تب دنگی شامل تمایز آن از سایر بیماری های تب دار و شناسایی علائم هشداردهنده دنگی شدید در اوایل دوره بیماری است. علائم و نشانه های تب دنگی شامل تب حاد، علائم هشداردهنده تب دنگی شدید و عوارض بالقوه است. سیر بالینی نیز شامل فاز تب، مرحله بحرانی، و مرحله بهبودی است. درک جامع تظاهرات و سیر بالینی، شاخص های پیش آگهی، الگوریتم های تشخیصی و روش های آزمایشگاهی برای تشخیص دقیق، طبقه بندی خطر و مدیریت بیماری اهمیت زیادی دارد. همچنین عدم وجود درمان های ضد ویروسی اختصاصی یا واکسن های ضد تب دنگی، مراقبت های حمایتی و درمان علامتی را برای مدیریت این بیماری ضروری می سازد. در مطالعه مروری حاضر در مدیریت تب دنگی، از مراقبت های حمایتی، مدیریت مایعات، داروهای ضد تب و ضد درد و درمان های ضد ویروسی بحث می شود. علاوه بر این، استراتژی های درمانی بالقوه آینده بررسی می گردد و اهمیت تشخیص زودهنگام و مداخله پزشکی فوری در بهبود پیامد بیماری برجسته می شود. همچنین اهداف ایمونولوژیک، پلتفرم های واکسن، کارازمایی های بالینی و چشم اندازهای آینده برای واکسیناسیون تب دنگی توصیف می گردد و استراتژی های پیشگیری با هدف قرار دادن پشه آئدس و چالش های پیش رو ارایه می شود. به نظر می رسد با پذیرش رویکرد جامع و بین رشته ای، بتوان راه را برای پیشرفت های آینده در پیشگیری و مدیریت تب دنگی در زمینه انتقال پشه آئدس هموار نمود. برای مبارزه با تب دنگی و کاهش بار آن بر جمعیت های متاثر در سرتاسر جهان، به تلاش های تحقیقاتی مداوم، همکاری های مبتکرانه و آموزش بهداشت عمومی نیاز است.
کلید واژگان: پشه آئدس, تب دنگی, ویروس دنگی, ایران}Aedes mosquito and dengue fever in Iran and worldwide: medical significance, prevention, and controlFeyz, Volume:28 Issue: 3, 2024, PP 324 -334Dengue fever, an arboviral disease primarily transmitted by Aedes mosquitoes, poses a significant public health concern globally. Key vectors, such as Aedes aegypti, Aedes albopictus and Aedes cinereus, are widely distributed in tropical and subtropical regions, affecting over 140 countries. These species are also found in Iran, particularly in the southern, southeastern, and northern regions. Diagnosing dengue fever presents challenges, including differentiating it from other febrile illnesses and recognizing early warning signs of severe dengue. Symptoms typically include acute fever, warning signs of severe illness, and potential complications. The clinical progression of dengue includes three phases: the febrile phase, critical phase, and recovery phase. A comprehensive understanding of clinical manifestations, prognostic indicators, diagnostic algorithms, and laboratory methods is crucial for accurate diagnosis, risk assessment, and effective disease management. Given the absence of specific antiviral treatments or vaccines for dengue, supportive care and symptomatic treatment remain essential. This narrative review discusses the management of dengue fever, focusing on supportive care, fluid management, antipyretic and analgesic medications, and antiviral treatments. Additionally, it reviews potential future treatment strategies and emphasizes the importance of early diagnosis and prompt medical intervention in improving patient outcomes. The study also explores immunological targets, vaccine platforms, clinical trials, and future prospects for dengue vaccination. Furthermore, it presents prevention strategies targeting Aedes mosquitoes and outlines the challenges that lie ahead. By adopting a comprehensive and interdisciplinary approach, we can pave the way for advancements in the prevention and control of dengue fever related to Aedes mosquito transmission. Continued research efforts, innovative collaborations, and public health training are vital to combat dengue fever and reduce its burden on affected populations worldwide.
Keywords: Aedes Mosquito, Dengue Fever, Dengue Virus, Iran} -
مقدمه
کارکنان سلامت از جمله پرستاران به دلیل رشد سریع صنعت سلامت، رقابت و نیازهای متنوع مشتریان نیازمند آموزش های شغلی مداوم هستند. دوره های آموزشی با کیفیت و اثربخش ضامن توانمندسازی کارکنان، کارآیی و بهره وری سازمان های ارائه دهنده خدمات سلامت می شود. این مطالعه با هدف مروری بر اثربخشی دوره های آموزش ضمن خدمت پرستاران در ایران انجام شده است.
روش کارروش مطالعه از نوع مروری و جستجوی نظام مند است. کلیه مطالعات منتشر شده در زمینه اثربخشی آموزش های ضمن خدمت پرستاران در ایران در بازه زمانی اول فرورین 1388 تا اخر اسفند 1401 در پایگاه های Scopus و PubMedو پژوهشگاه علوم و فناوری اطلاعات ایران، بانک اطلاعات نشریات کشور، مرکز اطلاعات علمی جهاد دانشگاهی و موتور جستجوگر Google scholar جستجو و انتخاب شده و به روش تحلیل محتوی تحلیل شدند.
یافته هادر جستجوی اولیه 45 مقاله و در بررسی دستی و منابع 3 مقاله شناسایی شد. پس از بررسی ملاک های ورود به پژوهش محتوی و امکان دسترسی، 11 مقاله وارد مطالعه شد. بر اساس یافته ها، دوره های آموزشی برگزارشده به صورت کلی از اثربخشی نسبتا مطلوبی برخوردار بوده اند. این اثربخشی بیشتر متمرکز بر سطوح واکنش و یادگیری است و در زمینه بهبود مهارت و عملکرد از توفیق چندانی برخوردار نبوده اند.
نتیجه گیریسیاست گذاران و مدیران حوزه منابع انسانی ضمن بازنگری رویکردهای جاری در آموزش کارکنان باید اقداماتی را در کلیه سطوح در راستای اصلاح فرآیند، محتوی، روش های آموزش و ارزیابی و همچنین استراتژی های تشویقی مشارکت در دوره های توانمندسازی با تمرکز ویژه بر بهبود اثربخشی آنها اتخاذ کنند.
کلید واژگان: آموزش ضمن خدمت, اثربخشی, پرستاران, ایران}IntroductionHealth professional workers, including nurses, need continuous in-service training due to the rapid growth of the health industry, competition, diverse and numerous needs of customers. High-quality and effective courses guarantee the competency of staff and efficiency and productivity of organizations. The aim of this study is reviewing the effectiveness of in-service training courses for nurse according Kirkpatrick model.
MethodsThis is a review of existing literature based on a systematic search, focusing on published studies on the effectiveness of in-service training for nurses in Iran in the period of 2009-2022. Scopus, PubMed, google scholar and Google search engines, Iranian Research Institute for Information Science and Technology, Magiran databases, Scientific Information Database were searched. Data analysis was performed with a qualitative approach and content analysis method.
Results45 articles in the initial search and 3 articles in manual review of references were identified. After initial assessment 11 articles include in final analysis. Based on the findings, in-service training in general have been relatively effective. This effectiveness is mostly focused on the first and second level, i. e. reaction and learning, and it has not been very successful in terms of improving skills and performance.
Conclusionpolicymakers and managers in the field of human resources should revise the current approach in employee training, take measures at all levels to improve the process, content, methods of training and evaluation, as well as incentive strategies for participation in courses with a special focus on improving their effectiveness.
Keywords: In-Service Training, Effectiveness, Nurses, Iran} -
مجله غدد درون ریز و متابولیسم ایران، سال بیست و پنجم شماره 3 (پیاپی 129، امرداد و شهریور 1402)، صص 215 -221مقدمه
دیابت و سندرم تخمدان پلی کیستیک (PCOS) از مشکلات رایج سلامتی زنان می باشند. شواهد نشان می دهد که احتمال افزایش خطر ابتلا به PCOS در زنان مبتلا به دیابت در مناطق و قومیت های مختلف وجود دارد، این مطالعه با هدف بررسی و مقایسه شیوع تخمدان پلی کیستیک و عوامل موثر بر آن در جمعیت زنان مبتلا و غیر مبتلا به دیابت طراحی شد.
مواد و روش هادر این مطالعه مقطعی مبتنی بر جمعیت، زنان واجد شرایط از بین شرکت کنندگان مطالعه قند و لیپید تهران از فاز ششم انتخاب شدند. از مدل رگرسیون لجستیک برای تجزیه و تحلیل داده ها استفاده شد.
یافته هادر ابتدا 4435 نفر با اطلاعات در دسترس در زمینه وضعیت ابتلا به PCOS وارد شدند، سپس افراد با وضعیت نامشخص ابتلا به دیابت و PCOS خارج شدند و در نهایت 2867 وارد مطالعه شدند. شرکت کنندگان به دو دسته زیر 40 سال و بالای 40 سال تقسیم شدند. در بین زنان غیر دیابتی کمتر از 40 سال، 28/3 درصد و در بین افراد دیابتی زیر 40 سال، 53/7 درصد مبتلا به PCOSبودند. در میان مبتلایان به دیابت، بیماران PCOS جوان تر بودند و وضعیت قند خون ناشتا بهتری داشتند. بر اساس رگرسیون لجستیک در میان بیماران مبتلابه دیابت و در افراد غیر مبتلابه دیابت، افزایش سن شانس ابتلا به PCOS را در میان بیماران مبتلا به دیابت و در گروه افراد غیر مبتلابه دیابت، به ترتیب 85% و 42% کاهش داد. همچنین در میان شرکت کنندگان غیر دیابتی، سابقه خانوادگی دیابت با افزایش خطر ابتلا بهPCOS همراه بود (نسبت شانس:1/22، فاصله اطمینان 95%: 1/49-1/006، 0/04=P).
نتیجه گیریشیوع PCOS در افراد مبتلابه دیابت و بدون دیابت در جمعیت ما تفاوت معنی داری نداشت.
کلید واژگان: سندرم تخمدان پلیکیستیک, دیابت, زنان, ایران}IntroductionDiabetes mellitus (DM) and polycystic ovary syndrome (PCOS) are rising health issues. Evidence highlighted the potential for an increased risk of PCOS among females with DM across various locations and ethnicities. This study aimed to investigate the prevalence of PCOS among Iranian females with and without DM.
Materials and MethodIn this population-based cross-sectional study, eligible females were selected from participants of the Tehran Lipid and Glucose Study (TLGS). For this study, females with complete data were selected from Phase VI (2016–2018) of TLGS. The logistic regression model was used.
ResultsAt first, 4435 women with definite information about PCOS status were included, women with unclear diagnoses of DM and PCOS were excluded, and finally, 2867 were included in the study. Then, they were divided into two categories, Under 40 years and over 40 years. Among females without DM aged <40 years, 28.3%, and among those with DM aged <40 years, 53.7% had PCOS. Among participants with DM, PCOS patients were younger and had better fasting blood glucose levels. Using logistic regression for PCOS risk from a logistic regression model in participants, it was found that among patients with and without DM, increasing age decreased the odds of PCOS by 85% and 42%, respectively. On the contrary, among participants without DM, a family history of DM increased the risk of PCOS (odds ratio [OR] = 1.22, 95% confidence interval [CI] = 1.006 to 1.49, p=0.04).
ConclusionThe prevalence of PCOS was not significantly different between subjects with and without DM in our population.
Keywords: Polycystic Ovary Syndrome, Females, Diabetes, Iran} -
مقدمه
دریافت کنندگان خدمات سلامت در برنامه پزشکی خانواده حقوقی دارند که نظام ارائه خدمات ملزم به اجرای آن هاست. شناسایی این حقوق، پیش زمینه ایجاد نظام کارآمد برای تضمین رعایت آن ها است.
روش کارمطالعه حاضر یک مطالعه ترکیبی است که در دو گام انجام شده است: مرور مقالات منتشرشده مرتبط با حقوق خدمتگیران در برنامه پزشکی خانواده ایران از سال 1401-1384 شمسی و سپس برگزاری نشست با هفت متخصص شامل دو متخصص اقتصاد سلامت، سه متخصص مدیریت خدمات بهداشتی درمانی، یک متخصص سیاست گذاری سلامت و یک پزشک، به منظور جمع آوری نظرات آن ها برای تدوین سند حقوق خدمتگیران.
یافته هادر مرحله اول پنج مطالعه یافت شد که متن کامل مقالات مورد مطالعه دقیق قرار گرفت. نتایج این مرحله نشان داد که آگاهی و نگرش مثبت مردم از حقوق خود، به ویژه در شهرهای بزرگ در وضعیت مناسبی قرار ندارد و این آگاهی با تحصیلات و سن ارتباطی معنی دار و مثبت دارد. نتایج این مرحله به شناسایی 40 مورد از مصادیق حقوق منجر گردید.
پس ازآن محققین با استفاده از نظرات متخصصین به تدوین سند حقوق خدمتگیران مبادرت کردند. در این سند 12 حق شامل ایمنی، برخورداری از خدمات موثر، تداوم خدمت، رعایت شان و احترام، برقراری ارتباط موثر، محیط مطبوع، حفظ حریم خصوصی، اظهارنظر و شکایت، انتخاب خدمتگر، دسترسی به خدمت، دسترسی به اطلاعات و مشارکت در تصمیم گیری برشمرده شده است.نتیجه گیریبا توجه به عزم سیاست گذاران کشور در مورد گسترش اجرای برنامه پزشکی خانواده به شهرهای با جمعیت بیش از 20 هزار نفر، تدوین و اجرای این سند می تواند به ارتقاء کیفیت خدمات و رضایتمندی افراد منجر شود.
کلید واژگان: پزشکی خانواده, حقوق بیمار, ایران}IntroductionCare receivers in the family physician program have specific rights that should be seriously taken into account by the health system. Identifying these rights and defining them precisely and clearly is essential for accurate information, continuous monitoring and evaluation, and the creation of an efficient system to ensure compliance.
MethodsThis mixed study (review-qualitative) was conducted in two steps. First, a narrative review of published articles related to the rights of care receivers in Iran’s family medicine program from 2005 to 2022 was carried out. Subsequently, a meeting was conducted with a group of seven experts from relevant fields to gather their insights for the development of the document outlining the rights of care receivers.
ResultsThe review of published articles showed that people’s awareness of their rights is not enough, and this awareness has a positive relationship with education and age. People’s positive attitude towards the rules of urban family medicine program in small cities is 2.5 times higher than in big cities. The combination of the results from the review and expert’s views led to the drafting of a document about the rights of care receivers in the family physician program, which includes 12 rights: safety, effective and uncomplicated services, continuity of service, dignity and respect, effective communication, pleasant service environment, privacy protection, comment and complaint, service provider choice, access to service, and participation in decision-making and their details.
ConclusionThe drafted document can serve as a policy document for the beneficiaries of family physician program in Iran, leading to care receivers satisfaction and high-quality services.
Keywords: Care Receiver’S Rights, Family Medicine, Iran}
- نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شدهاند.
- کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شدهاست. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
- در صورتی که میخواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.