به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت

جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه « راهبرد های مقابله ای » در نشریات گروه « پزشکی »

  • سبا معتمدی، ایلناز سجادیان*
    مقدمه

    هدف پژوهش حاضر بررسی نقش میانجی استرس شغلی در رابطه بین راهبرد های مقابله ای و گران باری شغلی با کیفیت زندگی حرفه ای در پرستاران  بخش فوریت های روان پزشکی بود.

    روش کار

    در قالب یک طرح همبستگی از بین پرستاران زن و مرد شاغل در بیمارستان خورشید، مدرس و فارابی شهر اصفهان در سال 1402-1401 تعداد 157 نفر به شیوه نمونه گیری دسترس انتخاب شدند. پرستاران به پرسشنامه های استرس شغلی (HSE)، راهبردهای مقابله ای (لازاروس و فولکمن،1987)، گرانباری شغلی (اسپکتور و جکس،1998)، کیفیت زندگی حرفه ای (استم،2010) پاسخ دادند. یافته ها در چارچوب مدل سازی معادلات ساختاری و با استفاده از نرم افزارهای SPSS22 و SmartPLS4 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.

    یافته ها

    نتایج به دست آمده از مدلسازی معادلات ساختاری حاکی از بین راهبردهای مقابله ای منفی و گرانباری شغلی با استرس شغلی رابطه معنی داری دارند اما رابطه راهبردهای مقابله ای مثبت با استرس شغلی معنی دار نبود (05/0p)؛ اما رابطه هر دو راهبرد مقابله ای مثبت و منفی با کیفیت زندگی حرفه ای معنی دار به دست نیامد.

    نتیجه گیری

    نتایج نشان داد که استرس شغلی میانجی رابطه راهبرد مقابله ای منفی و گرانباری شغلی با متغیر کیفیت زندگی حرفه ای در پرستاران بود و نقش میانجی معنی داری در رابطه بین راهبرد های مقابله ای مثبت با کیفیت زندگی حرفه ای پرستاران نداشت.

    کلید واژگان: استرس شغلی, راهبرد های مقابله ای, گران باری شغلی, کیفیت زندگی حرفه ای, پرستاران}
    Saba Motamedi, Ilnaz Sajjadian*
    Introduction

    The purpose of the present study was to investigate the mediating role of job stress in the relationship between coping strategies and job burden with quality of professional life in psychiatric emergency department nurses.

    methods

    In the form of a solidarity project, 157 people were selected from among the male and female nurses working in Khurshid, Modares and Farabi hospitals in Isfahan in 2022-2023 through convenience sampling. Nurses responded to occupational stress questionnaires (HSE), coping strategies (Lazarus and Folkman, 1987), job burden (Spector and Jacks, 1998), quality of professional life (Stem, 2010). The findings were analyzed in the framework of structural equation modeling and using SPSS22 and SmartPLS4 software.

    Findings

    The results obtained from structural equation modeling indicate that there is a significant relationship between negative coping strategies and job burden with job stress, but the relationship between positive coping strategies and job stress was not significant (p<0.05). The relationship between both job stress and job burden variables with the quality of professional life was significant (p<0.05); However, the relationship between both positive and negative coping strategies with quality of professional life was not significant (p<0.05).

    Conclusion

    The results showed that occupational stress was the mediator of the relationship between negative coping strategies and job burden with the variable of quality of professional life in nurses, and it did not have a significant mediating role in the relationship between positive coping strategies and the quality of professional life of nurses.

    Keywords: Job Stress, Coping Strategies, Job Burden, Quality Of Professional Life, Nurses}
  • فرزانه دهستانی، بهرام میرزائیان*، رمضان حسن زاده، پیام سعادت
    سابقه و هدف

    بیماری های نوروپاتیک، وضعیت های تحلیل برنده عصبی و یک گروه وسیع و سخت از بیماری های اعصاب محیطی در انسان می باشد. از آنجاییکه بهزیستی درمانی بر سطوح بالای شش حیطه بهزیستی روانشناختی تاکید دارد، لذا این مطالعه به منظور بررسی اثر بخشی بهزیستی درمانی بر راهبرد های مقابله با درد و خودکارآمدی درد بیماران مبتلا به درد نوروپاتیک مزمن انجام شد.

    مواد و روش ها

    این مطالعه کارآزمایی بالینی بر روی 30 نفر از بیماران نوروپاتیک مزمن مراجعه کننده به بیمارستان آیت الله روحانی بابل و مطب شخصی متخصص مغز و اعصاب در دو گروه 15 نفری آزمایش و کنترل، انجام گرفت. بهزیستی درمانی در 8 جلسه 120 دقیقه ای، هفته ای یک بار برای گروه آزمایش اجرا شد، در حالیکه گروه کنترل، درمان روتین را دریافت کردند. پس از دوره پیگیری، گروه کنترل هم تحت روان درمانی قرار گرفتند. هر دو گروه پرسشنامه های راهبردهای مقابله با درد (Rosenstiel و Keefe، 1985) و خودکارآمدی درد (Nicholas، 1989) را در پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری (دو ماه بعد از پس آزمون) تکمیل کردند و مقایسه شدند.

    یافته ها

    نتایج نشان داد که تفاوت آماری معنی داری بین دو گروه آزمایش و کنترل در نمره خرده مقیاس های راهبرد های مقابله با درد در توجه برگردانی (3/88±23/13 در مقابل 7/34±11/47) (0/001>p)، تفسیر مجدد از درد (5/56±17/33 در مقابل 8/65±13/0) (0/114=p)، فاجعه آفرینی (6/24±10/0 در مقابل 5/4±16/33) (0/001>p)، نادیده انگاشتن درد (6/67±24/4 در مقابل 5/11±12/6) (0/001>p)، امیدواری- دعا (9/97±29/13 در مقابل 5/7±22/4) (0/031=p)، گفتگو با خود (4/03±25 در مقابل 4/79±21/2) (0/026=p)، افزایش فعالیت (4/43±20/47 در مقابل 4/94±11/20) (0/001>p) و نیز خودکارآمدی درد (9/45±43/2 در مقابل 13/34±33/33) (0/027=p) وجود دارد. این نتایج در دوره پیگیری نیز حفظ شد.

    نتیجه گیری

    مطالعه حاضر نشان داد که بهزیستی درمانی می تواند به عنوان یک مداخله اثربخش بر بهبود راهبرد های مقابله با درد و افزایش خودکارآمدی درد بیماران نوروپاتیک مزمن باشد.

    کلید واژگان: راهبرد های مقابله ای, خود کارآمدی, نوروپاتیک, درد مزمن}
    F. Dehestani, B .Mirzaian*, R .Hassanzadeh, P .Saadat
    Background and Objective

    Neuropathic diseases are neurodegenerative conditions and a wide and difficult group of peripheral nerve diseases in humans. Since well-being therapy emphasizes the high levels of six domains of psychological well-being, this study was conducted to investigate the effectiveness of well-being therapy on pain coping strategies and self-efficacy of patients with chronic neuropathic pain.

    Methods

    This clinical trial was conducted on 30 chronic neuropathic patients referred to Ayatollah Rouhani hospital in Babol and a neurologist's private office in two groups of experimental and control (n=15). Well-being therapy was performed in 8 sessions of 120 minutes, once a week for the experimental group, while the control group received the routine treatment. After the follow-up period, the control group also underwent psychotherapy. Both groups completed questionnaires of pain coping strategies (Rosenstiel and Keefe, 1985) and pain self-efficacy (Nicholas, 1989) in the pre-test, post-test and follow-up (two months after the post-test) and were compared.

    Findings

    The results showed that there was a statistically significant difference between the two experimental and control groups in the score of the subscales of pain coping strategies in distraction from pain (23.13±3.88 versus 11.47±7.34) (p<0.001), reinterpretation of pain (17.33±5.56 versus 13.0±8.65) (p=0.114), catastrophizing (10.0±6.24 versus 16.33±5.4) (p<0.001), ignoring pain (24.4±6.67 versus 12.6±5.11) (p<0.001), hoping/praying (29.13±9.97 versus 22.4±5.7) (p=0.031), self-talk (25±4.03 versus 21.2±4.79) (p=0.026), behavioral activation (20.47±4.43 versus 11.20±4.94) (p<0.001) and pain self-efficacy (43.2±9.45 versus 33.33±13.34) (p=0.027). These results were maintained in the follow-up period.

    Conclusion

    The present study showed that wellness therapy can be an effective intervention in improving pain coping strategies and increasing pain self-efficacy in chronic neuropathic patients.

    Keywords: Coping Strategies, Self-Efficacy, Neuropathic, Chronic Pain}
  • فائزه صدیقی، فریده دوکانه ای فرد*، سیمین دخت رضاخانی
    مقدمه

    ازدواج نهادی الهی است. ازدواج به عنوان مهم‌ترین و عالی‌ترین رسم اجتماعی، برای دستیابی به نیازهای عاطفی و امنیتی بزرگسالان، همواره مورد تایید بوده است. (عباسی و رسول‌زاده ، 1388). هدف پژوهش حاضر، پیش‌بینی رضایت زناشویی دانشجویان زن متاهل دانشگاه شهید بهشتی تهران بر اساس مولفه‌های ویژگی‌های شخصیتی، هیجان‌خواهی با میانجی‌گری راهبردهای مقابله‌ای آنان است.

    روش کار

    جامعه آماری پژوهش عبارت است از کلیه دانشجویان زن متاهل مقاطع کارشناسی و کارشناسی‌ارشد دانشگاه شهید بهشتی تهران که در سال تحصیلی 98-97 مشغول به تحصیل بودند و تعداد نمونه 350 نفر در نظر گرفته شد. روش نمونه‌گیری غیرتصادفی در دسترس و داوطلبانه است. برای جمع‌آوری داده های پژوهش، از چهار پرسشنامه تحت عنوان رضایت زناشویی انریچ، پرسشنامه شخصیتی نیو ، هیجان‌خواهی زاکرمن و پرسشنامه راهبردهای مقابله‌ای رضاخانی استفاده گردید. با استفاده از آمار استنباطی که شامل استفاده از روش همبستگی، تحلیل مسیرجهت ارایه الگو، استفاده از رگرسیون چندگانه جهت بررسی رابطه بین متغیرها و ابعاد مرتبط با هر متغیر، داده‌ها مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند .
     

    نتایج

    1. بین مولفه‌های ویژگی‌های شخصیتی شامل مولفه‌های روان‌رنجوری، برونگرایی، گشودگی، توافق و وظیفه‌شناسی با رضایت زناشویی زنان متاهل رابطه منفی و معنادار وجود دارد. 2. نتایج نشان می‌دهد که رابطه بین نمره کل هیجان خواهی و رضایت زناشویی زنان متاهل منفی و معنادار است.

    نتیجه گیری

    رابطه بین هیجان‌خواهی در مولفه‌های ماجراجویانه، تجربه‌خواهی، عدم بازداری، حساسیت به کسالت و هیجان‌خواهی با رضایت زناشویی زنان متاهل، منفی و معنادار است و هیجان‌خواهی در زمینه تجربه‌خواهی سهم بیشتری در تبیین رضایت زناشویی زنان متاهل دارد.

    کلید واژگان: رضایت زناشویی, ویژگی های شخصیتی, هیجان خواهی, راهبرد های مقابله ای}
    Faeze Sedighi, Farideh Dokanehei Fard *, Simin Dokht Rezakhani
    Introduction

    Marriage is a divine institution. Marriage, as the most important and supreme social tradition, has always been approved to meet the emotional and security needs of adults. (Abbasi and Rasoulzadeh, 2009). The aim of this study was to predict the marital satisfaction of married female students of Shahid Beheshti University of Tehran based on the components of personality traits, excitement mediated by their coping strategies.

    Methods

    The statistical population of the study is all married female undergraduate and graduate students of Shahid Beheshti University of Tehran who were studying in the academic year of 1997-98 and the sample number was 350. Non-random sampling method is available and voluntary. To collect research data, four questionnaires were used: Enrich Marital Satisfaction, Neo Personality Questionnaire, Zuckerman Excitement Questionnaire and Rezakhani Coping Strategies Questionnaire. Data were analyzed using inferential statistics including correlation method, path analysis to provide a model, and multiple regression to examine the relationship between variables and the dimensions associated with each variable.

    Results

    1. There is a significant negative relationship between the components of personality traits including neuroticism, extraversion, openness, agreement and conscientiousness with the marital satisfaction of married women. 2. The results show that the relationship between the total score of excitement and marital satisfaction of married women is negative and significant.

    Conclusion

    The relationship between excitement in the components of adventure, empiricism, lack of restraint, sensitivity to boredom and excitement with marital satisfaction of married women is negative and significant and emotionism in the field of empiricism has a greater role in explaining marital satisfaction of married women.

    Keywords: Marital satisfaction, Personality traits, Attachment Styles, Coping strategies}
  • محسن امیری، بهیه محمدی *، ثریا قیدری
    مقدمه و اهداف
    سرطان سینه شایع ترین و از نظر عاطفی و روانی تاثیرگذارترین و بعد از سرطان ریه دومین علت مرگ و میر ناشی از سرطان در بین زنان است. مشکلات روان شناختی ناشی از این بیماری دارای تاثیرات بلندمدتی بوده و با عوامل بسیار زیادی در ارتباط است، از این رو پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه بین راهبرد های مقابله ای، پنج عامل بزرگ شخصیت و حمایت اجتماعی ادراک شده با افسردگی در میان زنان مبتلا به سرطان سینه انجام شده است.
    مواد و روش ها
    روش پژوهش حاضر از نوع همبستگی بود و به روش نمونه گیری در دسترس تعداد 175 نفر از زنان مبتلا به سرطان سینه به عنوان نمونه پژوهشی انتخاب شده و به پرسش نامه های افسردگی بک (1998)، پنج عامل بزرگ شخصیت (1992)، حمایت اجتماعی ادراک شده (1998) و پرسش نامه مقابله با شرایط استرس زا (سبک های مقابله ای) (2002) پاسخ دادند. داده ها با استفاده از رگرسیون گام به گام تحلیل شد.
    یافته ها
    نتایج ضرایب همبستگی محاسبه شده نشان داد که بین روان رنجور خویی و افسردگی همبستگی مثبت و معناداری وجود دارد (01/0P<). بین عامل گشودگی به تجربه، انعطاف پذیری (01/0P<) و برونگرایی (05/0P<) نیز با افسردگی، همبستگی منفی و معناداری مشاهده شد. بین عامل هوشیاری و افسردگی هیچ رابطه معناداری از لحاظ آماری به دست نیامد. بین حمایت اجتماعی و سبک مقابله ای مسئله مدار با افسردگی رابطه منفی و معناداری وجود داشت (05/0P<). همچنین بین سبک حل مسئله هیجان مدار و اجتنابی (05/0P<) با افسردگی رابطه مثبت و معنادار بود. بر اساس نتایج به دست آمده روان رنجور خویی و سبک حل مسئله هیجان مدار قادر به پیش بینی افسردگی در زنان مبتلا به سرطان سینه هستند.
    نتیجه گیری
    بر اساس یافته های پژوهش حاضر زنان مبتلا به سرطان سینه ای که روان رنجور خویی بالاتری داشته و بیشتر از سبک حل مسئله هیجان مدار استفاده می کنند، نشانه های مشکلات خلقی را با شدت بیشتری تجربه می کنند.
    کلید واژگان: سرطان سینه, افسردگی, راهبرد های مقابله ای, پنج عامل بزرگ شخصیت, حمایت اجتماعی}
    Mohsen Amiri, Behiye Mohamadi Mohamadi *, Soraya Gheydari
    Background And Aims
    The present study aimed at investigating the relationship between coping style strategies, big five personality traits, and social support perception and depression among women with breast cancer.
    Materials And Methods
    In the present correlational study, 175 women with breast cancer were selected using convenient sampling. The participants completed the perception social support questionnaires (1998), Beck depression inventory (1998), coping with stressfully situation inventory (coping style) (2002), and Big five personality trait scale (1992).
    Results
    Findings of the correlation indicated that neuroticism had a positive relationship with depression (P=0/01). There was also a significant negative relationship between openness to experience, agreeableness (P=0/01), and extraversion (P=0/05) depression. In addition, no statistically significant relationship was observed between consciousness and depression (P=0/05). Moreover, there was a negative and significant relationship between social support and problem-oriented coping style and depression (P=0/05). Furthermore, a significant and positive relationship was observed between problem-solving coping style and avoidance and depression.
    Conclusion
    Based on the findings of the present study, women with more severe neuropathic breast cancer who are more likely to use emotion-focused problem solving styles experience mood symptoms more severely.
    Keywords: Breast Cancer, Depression, Coping Style Strategies, Big Five Personality Traits, Social Support Perception}
  • فاطمه خراسانی، زهرا شعبانی *
    زمینه و هدف
    در هر دوره از چرخه زندگی، فرد درگیر روابط ویژهای با دیگران است که این روابط میتواند س مت فردی و اجتماعی او را ارتقاء بخشد یا باعث ایجاد آسیب در فرد شود. پژوهش حاضر با هدف مقایسه ا طرحواره های ناسازگار اولیه، راهبردهای مقابل های و بلوغ عاطفی بین دانشجویان دارای آسیب عاطفی و بدون آسیب عاطفی انجام شد.
    روش و
    مواد
    این مطالعه به صورت علی- مقایسه ای انجام شد. از بین 422 دانشجوی ساکن در خوابگاه های دانشگاه دامغان و دانشگاه آزاد دامغان در سال تحصیلی 95 - 1394 ، تعداد 150 نفر به روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. داده ها با استفاده از پرسشنامه های ضربه عشق، راهبردهای مقابله ای، طرحواره و بلوغ عاطفی جمع آوری شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از شاخص های آمار توصیفی مانند میانگین و انحراف معیار و از شاخص های آمار استنباطی مانند واریانس تک متغیره و چند متغیره و رگرسیون چندگانه استفاده شد.
    یافته ها
    نتایج نشان داد که بریدگی و طرد ) 01 / F=6/05 ،P>0 (، خودگردانی و عملکرد مختل ) 001 / ،P>0 F= 8/34 (، محدودیت های مختل ) 0001 / F=10/16 ،P>0 (، دیگر جهت مندی ) 01 / F=6/99 ، > (، گوش به زنگی بیش از حد/بازداری ) 04 / F=3/18 ،P>0 ( در بین دو گروه با و بدون نشانگان بالینی تفاوت وجود داشت. ب ن ی دو گروه در نمرات حاصل از راهبردهای مقابل های و بلوغ عاطفی تفاوت دیده شد ) 0001 / P>0 (. این مدل 4/ 24 درصد از واریانس را توجیه میکند ) 244 / 0= Adj R2 (. رشته تحصیلی و مقطع تحصیلی پیش بینی کننده های معنی داری بودند ) 01 / .)P>0
    نتیجه گیری
    مطالعه نشان داد که افراد دارای آسیب عاطفی از نظر طرحواره های ناسازگار، راهبردهای مقابل های و بلوغ عاطفی با افراد بدون آسیب عاطفی تفاوت دارند. همین مساله لزوم توجه بیشتر درمانگران و مشاوران را به این حیطه میطلبد.
    کلید واژگان: طرحواره های ناسازگار اولیه, راهبرد های مقابله ای, بلوغ عاطفی, دانشجویان}
    Fatemeh Khorasani, Zahra Shabani *
    Background And Objectives
    In each life cycle stage, special relationship with the other person involved is that this relationship can improve individual health and social or damaged individual. The present study aimed to compare the early maladaptive schemas, coping strategies and emotional maturity of students with emotional injuries and no damage was emotional.
    Material and
    Methods
    The causal-comparative study was conducted. From 422 students living in dormitories Damghan University and Azad University in the academic year 2015-16, 150 students were selected randomly. Participants blow to the questionnaire Love, coping strategies questionnaire, the Young Schema Questionnaire and emotional maturity questionnaire responded. To analyze the data, descriptive statistics such as mean and standard deviation and inferential statistics such as variance univariate and multivariate multiple regressions used.
    Results
    Results showed that significantly cuts and the exclusion (P0.001), restrictions disrupted (P>0.0001), the orientation (P>0.01), vigilance over limit/ retention (P>0.04). The results of univariate analysis of covariance can be said that between the two groups in scores of coping strategies and emotional maturity there is a significant difference statistically (P>0.0001). The regression model explained 24.4% of the variance stems (R=0.244). Course of study and level of education were significant predictors (P
    Conclusion
    The study showed that people with emotional damage from the domains of conflict, coping strategies and emotional maturity are different with people without emotional damage. Same goes for more attention to this area will require therapists and counselors.
    Keywords: Early maladaptive schemas, Coping strategies, Emotional maturity, Students}
  • جهانشیر توکلی زاده*، علیرضا سلطانی، محمود پناهی
    اهداف

    سازگاری زناشویی نشانگر استحکام نظام خانواده بوده و نقش مهمی در سلامت خانواده به عهده دارد. هدف از این پژوهش تعیین نقش پیش بین هوش معنوی و راهبردهای مقابله ای در سازگاری زناشویی فرهنگیان شهر گناباد در سال تحصیلی 91-90 بود.

    روش ها

    در این تحقیق همبستگی، 330 نفر (160زن و 170مرد) از فرهنگیان شهر گناباد با جدول مورگان و به روش نمونه گیری خوشه ای مرحله ای انتخاب شده و با پرسشنامه های هوش معنوی، راهبردهای مقابله ای و سازگاری زناشویی انریچ بررسی شدند. سپس داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS-11.5 و آزمون ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چند گانه تجزیه و تحلیل شد.

    یافته ها

    همبستگی معنی داری بین هوش معنوی و سازگاری زناشویی وجود داشت (001/0 p= با 656/0=r) ولی رابطه معناداری بین راهبردهای مقابله ای وسازگاری زناشویی (058/0=p) و راهبردهای مقابله ای و هوش معنوی (074/0=p) موجود نبود. اگرچه از میان سه سبک مقابله ای تنها سبک مقابله ای هیجان مدار و هوش معنوی همبستگی منفی (39/0-=r) معنی داری داشت (01/0>p). طبق نتایج رگرسیون، تنها هوش معنوی سازگاری زناشویی را پیش بینی می کند.

    نتیجه گیری

    با توجه به این یافته ها، راهکارهای افزایش هوش معنوی از جمله آموزش هوش معنوی برای افراد از سنین پایین تر توسط کادر مجرب توصیه می شود.

    کلید واژگان: هوش معنوی, راهبرد های مقابله ای, سازگاری زناشویی}
    Jahanshir Tavakolizadeh*, Alireza Soltani, Mahmoud Panahi
    Aims

    Marital adjustment represents the strenght and efficiency of the family system. The family health depends on the existence of healthy and mature communications of couples and if the family foundation is not strong enough, its outcome will be some kind of physical and mental problems. This study objective is to determine the predictive role of spiritual intelligence and coping strategies in marital adjustment of teachers in Gonabad city in 2012-2013.

    Methods

    In this correltional study, 330 teachers (160 males and 170 females) were selected using Morgan table through stratified sampling. They completed the spiritual intelligence, coping strategies, and marital adjustment questionnaires, and the collected data were analyzed through SPSS V.11.5 employing Pearson correlation coefficient and multiple regression.

    Results

    The resluts indicated that there was a significant correlation between spiritual intelligence, and marital adjustment (r=0.656, P=0.001), but there was no significant relationship between coping strategies and marital adjustment (P=0.58) and also between coping strategies and spiritual intelligence (P=0.074). However, there was a negative and significant correlation between spiritual intelligence and emotion oreinted syle (r=0.39, P<0.001) from among 3 coping styles of problem oriented, emotion oriented and avoidant styles. According to the results of regression analysis, only spiritual intelligence predicts marital adjustment.

    Conclusion

    According to the findings, it is recommended that expert staff provide the younger individuals with strategies which increase spiritual intelligence including teaching the spiritual intelligence.

    Keywords: spiritual intelligence, marital adjustment, cooping strategies}
نکته
  • نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شده‌اند.
  • کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شده‌است. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال