شکست ادبیات در برابر شبه ادبیات: اضمحلال یکی از آخرین پناهگاه های دموکراسی
در کشاکش روزگاری که نظام های اجتماعی-فرهنگی، خلاقیت و تمرکز مخاطبان را به هیچ می انگارند، کدام ادبیات می تواند فایده ی واقعی داشته باشد؟ در برابر ژانر شبه ادبی که به جای تشویق متفاوت اندیشیدن و عمل کردن، در همان جهت سلطه پذیری عمومی جهان امروز یعنی «چنین است و غیر از این نیست»، قدم برمی دارد، چه می توان کرد؟ آنچه مسلم است این است که باید از نو در باب ضرورت ادبیاتی که نمی خواهد همچون ژانر شبه ادبی یک گریزگاه موقت، یک فرار نافرجام و دوری گزیدن از واقعیت باشد، اندیشه کرد. به راستی، کارکرد چنین ادبیاتی در جهانی که تنها و تنها به آنچه دم دستی، ظاهری و به چشم آمدنی است توجه می کند، چه می تواند باشد؟ به نظر ما، نخستین نقش آن در فضای مبهم واقعیت های دست مالی شده و برساخته توسط بازار و رسانه ها، پرداختن به واقعیت هایی است که ادراک آن ها به دلیری، زمان و دقت بیشتری نیاز دارد. باید دوباره اجازه داد که یک ادبیات واقعی سربربیاورد و چارچوب های ذهنی دست کاری شده ی ما را به چالش بکشد. تنها از این گذرگاه است که می توان به بازتولید و توزیع عادلانه تری از اندیشه ها، دیدگاه ها و خودآگاهی هایی امید بست که بتوانند به طور واقعی پشتوانه ی دموکراسی باشند.
شبه ادبیات ، واقعیت ، دموکراسی ، رسانه ها ، منطق بازار
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.