تحلیل محتوایی رمان «آتش به اختیار» اثر محمدرضا بایرامی بر اساس جامعه شناسی رمان «ژرژ لوکاچ» و «لوسین گلدمن»
رمان «آتش به اختیار»، یکی از آثار محمدرضا بایرامی در حوزه ادبیات داستانی است. این رمان، یکی از نقاط عطف و بزنگاه های هشت سال دفاع مقدس را به تصویر کشده است. این جستار با بهره گیری از روش مطالعه کتابخانه ای و به صورت توصیفی - تحلیلی و استفاده از نظریه جامعه شناسی رمان (عمدتا نظریه ژرژ لوکاچ و لوسین گلدمن) به تحلیل محتوایی رمان «آتش به اختیار» پرداخته است. حاصل مطالعه نشان می دهد که پرداختن به وقایع دفاع مقدس، واقع گرایی و حقیقت مانندی، تقابل سنت و مدرنیته، بازتاب فرهنگ عامه، استفاده از زبان عامیانه (تعبیرات و اصطلاحات، الفاظ و آواها)، ضرب المثل و... ، محتوای غالب در این اثر است. افکار و مضامینی که نویسنده در این اثر هنری به تصویر کشیده است، تبلوری از کیفیات روحی، عقاید، آرا و جهان بینی اوست. آن چه درخور توجه است، این است که نویسنده اثر، با تلفیق روش های گوناگون و بهره گیری از ذهن خلاق و سیال خویش توانسته است از کثرت رویه ، به وحدتی در خور دست یابد و سبکی خاص در داستان نویسی داشته باشد که در بومی نویسی ایشان تبلور یافته است.
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.