مدیریت واقعی سود و ارزش بازار سطح نگهداشت وجه نقد: نقش آفرینی فرضیه نظارت کارا و تلفیق تئوری های فریب کاری میان فردی و علامت دهی
سطح نگهداشت وجه نقد شرکت، توجه روبه رشدی هم از جانب اعضای حرفه و هم از جانب دانشگاهیان به خود جلب نموده است. وجود نقایص در بازار، نشانگر این است که سطح نگهداشت وجه نقد شرکت دارای اثری قابل توجه بر بازار است. این در حالی است که وجود سازوکارهای نظارتی موثر در داخل و خارج شرکت، مانع سوءاستفاده از موجودی نقد شرکت و متعاقبا تخریب ارزش موجودی نقد می شود. مدیریت واقعی سود، فرضیه نظارت کارا، تئوری فریب کاری میان فردی و تئوری علامت دهی از مقوله های مطرح در فضای نظارتی و اعتمادسازی هستند که در مطالعه حاضر مورد توجه قرار گرفته اند. در این مطالعه تلاش شد تا ضمن بررسی تاثیر مدیریت واقعی سود بر ارزش بازار سطح نگهداشت وجه نقد، تاثیر مالکیت نهادی فعال (به عنوان مصداقی برای فرضیه نظارت کارا) و چرخش شریک موسسه حسابرسی (به عنوان مصداقی برای تلفیق تئوری های فریب کاری میان فردی و علامت دهی) بر رابطه مذکور بررسی گردد. به این منظور از داده های 156 شرکت پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران طی سال های 1390 تا 1396 و مدل داده های ترکیبی استفاده شد. نتایج بررسی ها نشان داد که بازار، ارزشی مثبت برای سطح نگهداشت وجه نقد شرکت ها قائل است و مدیریت واقعی سود، باعث می شود که سرمایه گذاران، ارزش کمتری برای سطح نگهداشت وجه نقد شرکت ها قائل شوند. همچنین، فرضیه نظارت کارا و تلفیق تئوری های فریب کاری میان فردی و علامت دهی، مورد تایید قرار گرفتند.
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.