مطالعه روند نمایشنامه نویسی برای کودکان در دوران معاصر براساس نظریه یادگیری اجتماعی آلبرت بندورا
نمایش در زبان فارسی ترجمه ی تیاتر است که در آن بازیگران خود را به جای شخصیت های داستان قرارمی دهند. با علم به اینکه هنر نمایش، به دلیل برخورداری از چند هنر، هنر مادر نامیده می شود، لزوم آشنایی کودکان با این هنر، به عنوان یکی از راه های آموزش غیرمستقیم که در پرورش حس اعتماد به نفس، پرورش خلاقیت، تقویت بیان و فعال سازی ذهن موثر است مطرح می شود. با توجه به اینکه همیشه کودکان پای ثابت نمایش هستند (یا تماشاچی هستند یا بازیگر) نه تنها با نمایش تیاتر بیگانه نیستند بلکه خودشان سرآغاز نمایش از طریق سرمایه گذاری در برنامه های بلند مدت برای کودکان که آینده سازان و حافظان تقلیدند. مطمینا تمدن بشرند بیهوده نخواهد بود زیرا هرچه کودکان به لحاظ کیفی پربارتر شوند درواقع جامعه متمدن تر می شود. یکی از روان شناسان برجسته عرصه یادگیری آلبرت بندورا است که در سال های اخیر نظریه ی یادگیری شناختی اجتماعی وی مورد توجه قرارگرفته است. تحقیق حاضر می کوشد با الهام از این بینش که نمایش یک وسیله ی موثر در تعلیم و تربیت است و نمایش مورد پذیرش کودک است زیرا نه تنها نیازهای روانی او را ارضا می کند بلکه لحظات شاد و مهیج برایش خلق می کند و دیگر اینکه هر پیام و موضوعی در قالب نمایش برای کودکان قابل اجراست، الگویی برای استفاده ی نمایشنامه نویسان حوزه کودک براساس نظریه ی آلبرت بندورا ارایه کند. به همین منظور بعد از مطرح کردن مباحث نظری و بررسی روند استفاده ی نمایشنامه نویسان معاصر حوزه ی کودک از دیدگاه های بندورا، الگوی پیشنهادی ارایه می گردد.
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.