یکجانبه گرایی آمریکا در گفتمان های غیرآمریکایی
ریشه یکجانبه گرایی آمریکا را باید در استثناگرایی تاریخی این کشور دانست. موقعیت جغرافیایی خاص، باورهای موعودگرایانه در قالب تقابل خیر/ شر و برتری جویی ذاتی آمریکا منجربه تحکیم رویه های یکجانبه در سیاست خارجی آمریکا شده است. رویکرد ملی گرایانه و انزواگرایانه ترامپ به معنای کاهش حضور یا سلطه آمریکا بر جهان نیست، بلکه آمریکا براساس تفکر استثناگرایانه «اول آمریکا» و «شکوه را دوباره به آمریکا برگردانیم»، خود را قدرتی برتر و شایسته دخالت یکجانبه گرایانه در مسایل جهانی می داند. اهداف اصلی سیاست «بی ثبات سازی» کنونی آمریکا در غرب آسیا، حفظ وابستگی غرب آسیا به غرب، جلوگیری از شکل گیری قدرت منطقه ای جدید و جلوگیری از نفوذ قدرت های نوظهور جهانی مانند چین در این منطقه است. درمجموع، نگرانی چین از یکجانبه گرایی دولت ترامپ از این جهت است که هرگونه بی ثباتی در اقتصاد جهانی، بیشترین ضرر را متوجه چین خواهد کرد. مخالفت روسیه با یکجانبه گرایی آمریکا را می توان براساس رویکرد تجدیدنظرطلبانه روسیه برای ایجاد جهان چندقطبی و نیز نگرانی ژیوپلیتیک در حوزه خارج نزدیک تحلیل کرد. ریاست جمهوری ترامپ و سیاست های ضد اروپایی او ازجمله اختلاف نظرهایش با اروپا بر سر بودجه ناتو، خروج یکجانبه از معاهدات بین المللی، تجارت و مسایل امنیتی ازجمله برنامه هسته ای را می توان نقطه عطفی در روابط آمریکا و اروپا دانست. مخالفت اروپا با یکجانبه گرایی آمریکا را چه براساس منطق قدرت طلبی و منفعت جویی و چه براساس منطق هنجاری و اخلاقی تحلیل کنیم می توان پذیرفت که هرچقدر از دوران جنگ سرد فاصله گرفته ایم، شکاف دیدگاه های بین المللی اروپا و آمریکا بیشتر شده است. در سطح بین المللی می توان ایران را بازیگری تجدیدنظرطلب به شمار آورد؛ زیرا ایران توزیع قدرت موجود در عرصه بین المللی را ناعادلانه، تبعیض آمیز و تامین کننده منافع قدرت های بزرگ به خصوص آمریکا می داند.
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.