ریشه ها و پیامدهای سیاسی اجتماعی دیدگاه گاندی درباره خدا و نسبت آن با حقیقت
مقاله حاضر ریشه ها و پیامدهای سیاسی اجتماعی دیدگاه گاندی در باره خدا و نسبت آن با حقیقت را بررسی میکند. تصورگاندی از خدا و حقیقت، ریشه در مکتب فلسفی ودانتا (Vedanta)، آیین دینی ویشنویی (Vaishnavism) و مطالعات او درباره اسلام و مسیحیت دارد. بر اساس مکتب ودانتا، حقیقت در دو مرتبه نیرگونا (nirguna/ حقیقت عاری از صفت یا مقام ذات) و ساگونا (saguna/ حقیقت مزین به صفات یا مقام اسماء و صفات) مطرح است. در آیین ویشنویی نیز از ویشنو که یکی از خدایان ودایی است، بعنوان خدای متشخص و اصل محافظت کننده عالم یاد میشود. گاندی بدلیل گرایش فلسفی به مکتب و دانتا و اعتقاد خانو ادگی به آیین ویشنویی، هم به خدای غیرمتشخص (ودانتایی) و هم به خدای متشخص (ویشنویی) باور داشت. او در ابتدای سیر فکریش بدلایل گوناگون، به این نتیجه میرسد که خدا عین حقیقت است، زیرا فقط از خدا میتوان بعنوان حقیقت یاد نمود. به نظر او حقیقت صفت خدا نیست بلکه عین خداست؛ در متون فلسفی هند نیز برای حقیقت از واژه ساتیا (satya) استفاده میشود که ریشه در سات (sat/ هست) دارد، یعنی خدا عین حقیقت و هستی است. گاندی سپس به این نتیجه رسید که بجای اینکه بگوید «خدا حقیقت است»، بگوید «حقیقت خداست». از نظر او میان دو گزاره «خدا حقیقت است» و «حقیقت خداست» تمایز ظریفی وجود دارد. او تنها راه رسیدن به حقیقت را طریق آهیمسا (ahimsa) میداند و در تبیین مفهوم آهیمسا به مفهوم دیگری بنام ساتی آگراها (satyagraha) اشاره میکند که بنظر او تکنیک بکار بردن آهیمسا است. دیدگاه گاندی درباره خدا و حقیقت، تاثیر زیادی بر نحوه مبارزات سیاسی و اجتماعی او علیه استعمارگران انگلیسی داشت که در این مقاله به آن پرداخته میشود.
خدا ، حقیقت ، گاندی ، آهیمسا ، پیامدهای سیاسی اجتماعی
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.