بررسی اجمالی مفهوم طبیعت در سه نقد کانت
مقاله حاضر، بخشی است از تحقیقی درباره رابطه سه نقد در فلسفه کانت، مبتنی بر مفاهیم اساسی فلسفه انتقادی. یکی از این مفاهیم، طبیعت است. طبیعت در فلسفه انتقادی، مجموعه متعلقهای فعالیت حکم کردن است، و چون این فعالیت، بنحو خودآیین یعنی مطابق اصول استعلایی انجام می گیرد طبیعت نیز افقی است که با این اصول تقویم می شود. طبیعت در نقد اول، قلمرو متعلقهای شناخت متناهی از جهت صورتشان است، و توسط اصول استعلایی فاهمه تقویم می شود. تقویم ماتقدم صورت عین و نه ماده اش، متوقف است به تناهی شناخت انسان. طبیعت در نقد دوم، قلمرو متعلقهای عقل عملی است که اراده های آزادند و توسط قانون اخلاقی تقویم می شود. غایت بودن این طبیعت، نشان تناهی عمل انسان است. طبیعت در نقد سوم، افق ماتقدم گشوده شده توسط اصل استعلایی حکم تاملی است یعنی حوزه ای است که در آن انسان به تامل در متعلقهای شناخت از جهت کثرت و عدم ضرورتشان می پردازد، که این نیز وجه دیگری از تناهی در شناخت انسان است. بدین سان سیر تحلیل طبیعت در سه نقد، سیر تحلیل تناهی انسان است. این تحلیل در تمامیتش نشان می دهد که انسان، یعنی موجود آزاد متناهی در جهان محسوس، به چه معناست. چنین است که تحلیل کانت از مفهوم طبیعت در سه نقد، بخشی از تلاش اوست در جهت پاسخ دادن به آن سوال واحد که به گفته او مسئله اصلی فلسفه انتقادی است: «انسان چیست؟»، و چنانکه می بینیم فهم این پاسخ، و ازین رو فهم فلسفه انتقادی، فقط با درنظرآوردن هر سه نقد ممکن می شود.
طبیعت ، اصول استعلایی ، طبیعت صوری ، طبیعت مادی ، تناهی ، آزادی
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.