بررسی اشعار نیما یوشیج بر اساس نظریه زیبایی شناسی انتقادی مکتب فرانکفورت
ادبیات معاصر فارسی از نظر بینش عمیق اجتماعی و سیاسی و وسعت دید انسانی و اهداف مردمی، که در گذشته ادبی ایران کمتر امکان بروز یافته بود بی مانند است. شاعران و نویسندگان این دوره همگام با دیگر افراد جامعه، مظاهر زشت اجتماع را به باد انتقاد می گرفتند و ادبیات که پیش از این به سبب ترتیب نظام اجتماعی نمی توانست از حکومت ها انتقاد به سزایی بکند در این دوره چون سلاحی برای کسب آزادی و ابزاری برای بیان انتقادهای سیاسی و اجتماعی به کار آمد. هدف پژوهش حاضر بررسی اشعار نیما یوشیج بر اساس نظریه زیبایی شناسی انتقادی مکتب فرانکفورت است. نوع نگاه نیما به کیفیت پیوند هنر با اجتماع حاوی رویکردی انتقادی است. رویکردی که به تعبیر متفکران فرانکفورت در هنر اصیل مدرن به خوبی قابل مشاهده است. مطابق با این دیدگاه، هنر مدرن بی آنکه به تصویر گر واقعیت های اجتماعی فروکاسته شود و در دام تفنن جویی مفرط بیفتد به صورتی غیرمستقیم به نفی وضعیت حاضر می پردازد. نتایج نشان می دهد که در شعر نیما مناسبات انتقادی هنر با جامعه به شکلی عالی نمایان می شود، انتقاد با استفاده از شگردهای خاصی چون طبیعت گرایی، نمادپردازی، عناصر درون مایه ای چون عشق، انتقاد از مردم و جامعه و... در شعر او نمایان است. علاوه بر این مضامین انتقادی در بافت شعری، امکان جالبی در حوزه نقد سیاسی و اجتماعی در اختیار او نهاده است.
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.