رویکرد واقع گرایانه چرچلند در حل مسئله گزاره گرایی و نقد آن
< p>از رویکردهای مربوط به تحلیل نظریه های علمی می توان به رویکرد های پوزتیویستی و مدل-نظریه ای اشاره کرد. این رویکردها هرکدام اشکالاتی دارند و در تحلیل نظریه های علمی ناتوان به نظر می رسند. رویکرد مدل-نظریه ای که مطلوب ون فراسن نیز می باشد، چندان خوشایند واقع گرایان نیست و چرچلند به عنوان یک واقع گرای علمی، سعی می کند تعبیری واقع گرایانه برای تحلیل نظریه های علمی پیشنهاد کند. وی از دستاوردهای علوم شناختی استفاده کرده و مدل پیوندگرایانه را به عنوان جایگزین رویکردهای گزاره ای و مدل -نظریه ای ارایه می کند؛ اما پیشنهاد وی دارای مشکلی اساسی است: به صرف مدل کردن ساختار نظریه های علمی در قالب مدل های پیوندگرایانه، نمی توان درباره رابطه بین بازنمایی علم در شبکه های عصبی و واقعیت جهان خارج ادعایی کرد درحالی که چرچلند این رابطه را مفروض گرفته و برای آن استدلالی ارایه نمی کند. در این نوشتار برآنیم تا اساس رویکرد چرچلند و پیشینه آن را بیان کرده و سپس این نقصیه را برطرف نموده و رویکرد شناختی را به منزله امتدادی برای واقع گرایی معرفی کنیم.
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.