تحلیل روابط دوجانبه چین و جمهوری اسلامی ایران در عرصه سیاست خارجی: شکاف بین انتظارات و واقعیات
چین و ایران در دوران استعمار (قرون 18 و 19 میلادی) تحت نفوذ قدرت های بیگانه قرار گرفتند و در دو جنگ جهانی میدان رقابت قدرت های متخاصم شدند. پس از این دوران هر دوکشور با انقلاب داخلی (1949 چین و 1979 ایران) مواجه شدند. لذا بنیادهای سیاست خارجی این دو کشور کم وبیش تحت تاثیر تجربه ناخوشایند تاریخی و اصول انقلابی آن ها قرار گرفته است. بر همین اساس بیجینگ و تهران نظم رایج بین المللی را ناعادلانه می پندارند و هدفی مشابه (نه یکسان) برای تعدیل نظم بین المللی دارند. از این رو هر دو کشور جایگاهی ویژه در روابط خارجی یکدیگر دارند. با توجه به نکات مذکور، این پرسش مطرح می شود که نگاه ایران و چین به یکدیگر در روابط خارجی چگونه است؟ نگاه کشورها به یکدیگر ممکن است با انتظارات متفاوتی همراه باشد. عدم تطابق انتظارات با واقعیات معمولا منجر به خطای استراتژیک و هزینه های هنگفت در سیاست خارجی شود. در این مقاله استدلال شده است که «نگرش چین به ایران بر اساس محاسبات اقتصادی و تا حدودی ایجاد توازن ژیوپلیتیکی و ژیواکونومیکی غیرچالشگرانه در برابر آمریکا بنا شده است. در حالی که نگرش ایران به چین بیشتر بر مبنای برقراری موازنه سیاسی در برابر آمریکا و ایجاد تکیه گاه اقتصادی است.»
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.